جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 70
آدورنو و گسست در تداوم تاریخ [پایان نامه پرتغالی]
نویسنده:
Robson da Rosa Almeida
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مقاله بر آن است تا فلسفه تاریخ تئودور دبلیو. آدورنو را با آشکار شدن مفهوم پیوسته در مقوله‌های پیش‌تاریخ، کالواری، همیشه یکسان، خود ویرانگری و رستگاری ارائه کند. به جای گفت‌وگو با جریان‌های مسیحایی یهودیت و مسیحیت، قصد ما این است که از طریق سنت فلسفی، پیوستگی را به مفهوم ارتقا دهیم. این بیان به این معنا نیست که ما می خواهیم با الهیات مقابله کنیم، بلکه این ادعا را داریم که آمیختگی نزدیک تری بین الهیات و فلسفه ارائه کنیم. Thema probandum، استمرار در این اثر دشواری مضاعفی برای غلبه بر آن دارد: اول، ظهور پیوستگی در آثار آدورنو و سپس قوام درونی آن به عنوان یک مفهوم و توانایی برای تثبیت فلسفه تاریخ در برابر مواضع همزمان دیگران در حالی که ما اصالت را تثبیت می کنیم. آدورنو، حتی در مقایسه با نویسندگانی که تأثیر تعیین کننده ای بر تفکر او داشتند، به ویژه والتر بنجامین.
آدورنو و نقد ایدۀ پیشرفت
نویسنده:
علی سلطان زاده ، سید حسن حسینی سروری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
طرفداران فلسفی ایدۀ پیشرفت معتقدند که وضعیت انسان در طول تاریخ و تا به امروز، درمجموع بهتر شده است و در آینده نیز بهتر خواهد شد. آدورنو در نوشتههای خود آورده که انسان تا به امروز پیشرفتی نکرده، اما امکان پیشرفت در آینده وجود دارد. بهاینترتیب موضع آدورنو به این صورت میشود که او با ایدۀ پیشرفت مخالف نیست، بلکه با این ادعا مخالف است که پیشرفت در تاریخ بشریت محقق شده است. ادعای ما در این مقاله این است که با توجه به کتاب دیالکتیک روشنگری، فقط فجایع قرن بیستم، دلیل آدورنو برای عدم تحقق پیشرفت در تاریخ بشریت نیست، بلکه او به حاکمیت دیالکتیک عقالنیت و سلطه بر تاریخ انسان معتقد است. اگر این ادعا را بپذیریم، آنگاه باید گفت چنین عقیدهای حتی امکان پیشرفت در آینده را نیز از بین میبرد.
صفحات :
از صفحه 119 تا 141
نقد ملکوت: درباره مارکسیسم و ​​الهیات [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Roland Boer
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: چرا برخی از مارکسیست های اصلی قرن بیستم به طور گسترده با الهیات درگیر هستند؟ چه تأثیری در کارهای دیگر آنها وجود دارد؟ این کتاب به بررسی تقاطع‌های مارکسیسم و ​​الهیات در آثار ارنست بلوخ، والتر بنجامین، لوئیس آلتوسر، هانری لوفور، آنتونیو گرامشی، تری ایگلتون، اسلاوی ژیژک و تئودور آدورنو می‌پردازد.
الهیات و دیالکتیک غیریت: در مورد قرائت بونهوفر و آدورنو
نویسنده:
Wayne W. Floyd
نوع منبع :
کتاب , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
University Press of America ,
چکیده :
چکیده ماشینی : این کتاب از الهیات اولیه دیتریش بونهوفر، الهی‌دان پروتستان و تئودور ویزنگروند آدورنو، فیلسوف یهودی، به عنوان فرصتی برای تأمل استفاده می‌کند. نویسنده تاملی در سبک آنها انجام می دهد و بنابراین به گفتگوهای فلسفی- کلامی معاصر کمک می کند. این مطالعه آینده الهیات دیالکتیکی را به عنوان شکلی از تفکر غیرهویت بررسی می کند که پذیرای اولویت معرفتی، اجتماعی و اخلاقی «دیگری» است.
شبیه چیزهای نادیده: تجربه آسیب دیده و بازیابی زیبایی در تئودور آدورنو و هانس اورس فون بالتاسار [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Wesley James Arblaster
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه فارسی : هانس اورس فون بالتاسار و تئودور آدورنو اغلب در یک شرکت ذکر نمی شوند. در حالی که بدون شک متفاوت است، من استدلال می کنم که تشخیص های کلی آنها از شرایط پدیدارشناختی کنونی به شدت تأیید کننده است. هر دو تجربه کنونی را آسیب دیده می بینند و این آسیب در از دست دادن شناخت ما از حضور پنهان یا ظاهر آشکار است. این امر با نوعی «فراموشی» امکان‌پذیر شده است که عمدتاً با عبارات روان‌شناختی درک نمی‌شود، اما از نظر تاریخی، از طریق ظهور مفاهیم کاملاً مدرن از هنر و زیبایی‌شناسی مشهود است. از طریق کاوش در این پیوندها در رابطه با مفاهیم آنها از «هاله» و «جلال»، من پیشنهاد می‌کنم که نه تنها الهیات و نظریه انتقادی می‌توانند پشتیبان یکدیگر باشند، بلکه زیبایی‌شناسی الهیاتی محور مسیح‌شناسی، امکاناتی را برای بازیابی انتقادی تجربه واقعی ارائه می‌دهد.
آدورنو، هگل و خاستگاه های فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Brian Wayne Fuller
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : ادعای اصلی پایان نامه من این است که کار تئودور آدورنو چارچوب ارزشمندی برای ارزیابی مجدد میراث فلسفی نظریه اجتماعی کلاسیک ارائه می دهد. نوشته‌های انتقادی فلسفی، جامعه‌شناختی و فرهنگی آدورنو در تعامل مداوم او با فلسفه ایده‌آلیسم آلمانی، و به‌ویژه با هگل، شامل بازاندیشی انتقادی درباره رابطه بین سوژه و ابژه، و بین فرد و جامعه است. من دو دلیل اصلی را برای اثبات ادعای خود بیان می کنم. اول این که کار آدورنو باید در چارچوب فلسفه کانت و هگل درک شود. به ویژه، نشان می‌دهم که نقد هگل از فلسفه کانتی، درک خود آدورنو از کار فلسفه و نظریه اجتماعی انتقادی را ساختار می‌دهد. در بخش اول پایان نامه، محتوای معرفت شناسی کانتی و نقد هگل را مرور می کنم (فصل 2). سپس نشان می‌دهم که رویه فلسفی انتقادی آدورنو مبتنی بر خوانش او از کانت و هگل است (فصل 3). دومین بحث اصلی من این است که تلاش آدورنو برای بیان نقدی بر نظریه اجتماعی کلاسیک به دلیل تعهدات فلسفی او با مشکل مواجه شده است. از طریق کنار هم قرار دادن نقد مارکس از فلسفه عملی هگل با نقد خود آدورنو از هگل (فصل 4)، نشان می دهم که تعهد آدورنو به منفی بودن دیالکتیک مستلزم برداشتی از نظریه اجتماعی است که به اندازه کافی به پیامدهای دگرگونی ماتریالیستی آن توجه نکرده است. کار آدورنو بر تقلیل هگل تکیه دارد که همچنان مشکل ساز و ناشناخته باقی مانده است. در مرحله بعد، من از خوانش تعهدات فلسفی خود دورکیم، از دریچه ایده آلیسم آلمانی، استفاده می کنم تا نشان دهم که نقد درونی آدورنو از دورکیم، آپوریایی را بازتولید می کند که به دنبال نجات آن است (فصل 5). در پایان پایان نامه (فصل 6)، من بحثی درباره موضوعات و مشکلات رایج تفسیر انتقادی-فلسفی آدورنو از نظریه اجتماعی کلاسیک به کار می برم تا بازنگری و تجدید میراث هگلی آن را پیشنهاد کنم.
آزادی و طبیعت در مک داول و آدورنو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Tom Whyman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : جان مک داول مدعی است که جهت گیری «انسانی» (در مقابل «حیوانی») نسبت به جهان با «ارتباط عمیق» بین عقل و آزادی مشخص می شود. در این تز، من استدلال می‌کنم که مک‌داول نمی‌تواند از این تصادف استفاده کند، زیرا برداشت افلاطونی او از عقلانیت، پیشاپیش به بازتاب آزاد کمک می‌کند. این هم برای «تجربه‌گرایی حداقلی» که مک‌داول قصد دارد در کار بزرگ خود، «ذهن و جهان» تضمین کند، و هم برای «طبیعت‌گرایی طبیعت ثانویه» ظاهراً لیبرال و ضد علم که آن را در آنجا همراهی می‌کند، مشکل‌ساز است. در نهایت، من استدلال می کنم که مشکلاتی که اندیشه مک داول در معرض آن است را می توان با استناد به فلسفه طبیعت (و به طور خاص، ایده «تاریخ طبیعی») که در اندیشه تئودور آدورنو، نظریه پرداز انتقادی مکتب فرانکفورت یافت می شود، حل کرد. . من استدلال می‌کنم که آدورنو می‌تواند ارتباط مناسب بین عقل و آزادی، و بنابراین آنچه که خود مک‌داول به‌عنوان جهت‌گیری کاملاً انسانی نسبت به جهان توصیف می‌کند، برقرار کند. بنابراین، مک داولین های متقاعد باید انگیزه داشته باشند، حداقل از این نظر «آدورنیایی شوند». اندیشه مک داول و تعدادی از معاصرانش (برندوم، پیپین) اغلب به عنوان نوعی «هگلی شدن» فلسفه تحلیلی در نظر گرفته می شود. استدلال‌های من نیاز به «نظریه‌پردازی انتقادی» آن را نشان می‌دهد.
وجود بدون چارچوب: تخصیص اخلاقی و الهیاتی از نقد هایدگر از مدرنیته [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Zoha Atkins
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز استدلال می کند که اندیشه هایدگر بینش های اساسی را در مورد چالش های ساختاری ارائه می دهد که مدرنیته برای یک فرد اخلاقی و مذهبی ایجاد می کند. من استدلال می‌کنم که این دشواری‌ها به یک برداشت ابزارگرایانه از حقیقت، انکار یا سرکوب تناهی به‌عنوان شرط معنادار بودن، و یک انسان‌شناسی فلسفی که هم بیش از حد ذهن‌گرا و هم بیش از حد عین‌گرا است، منتهی می‌شود. با این حال، در حالی که هایدگر در تشخیص خوب بود، او تمایلی به ارائه نسخه‌های انحرافی و مبهم برای این مشکلات نداشت. تز من در پی پاسخگویی به این خلأ با قرار دادن مشاهدات انتقادی هایدگر در خدمت بیان یک اخلاق دینی مثبت است. برای این منظور، به دنبال یافتن موقعیت‌ها و اعمال انسانی است که حقیقت را در نوری غیرابزاری آشکار می‌کند، و پایان‌پذیری را به‌عنوان شرط مثبت معناداری نشان می‌دهد و جوهره را آشکار می‌کند، و همچنین از منظر هستی‌شناختی دوباره تعریف می‌کند. انسان در اصطلاح غیر سوبژکتیوستی و غیر عینی گرا. من استدلال می‌کنم که اینها شامل گوش دادن و سپاسگزاری می‌شود - تمایلات و اعمالی که من ادعا می‌کنم باید ستون فقرات هر اخلاق دینی را تشکیل دهند، و در عین حال ادعا می‌کنم که نباید محدود به کسانی باشد که به خدای شخصی و خداباور اعتقاد دارند. پایان نامه من به چهار طریق به حوزه های الهیات مدرن و مطالعات هایدگر کمک می کند. نخست، نشان می دهد که منتقدان هایدگر (مانند لویناس و آدورنو) در مخالفت هستی شناسی با اخلاق اشتباه می کنند. دوم، نشان می دهد که منتقدان هایدگر (مانند ماریون و یوناس) اشتباه می کنند که هستی شناسی را در مقابل الهیات قرار می دهند. ثالثاً، نشان می دهد که دوگانگی خود هایدگر در مورد ربط اخلاقی و الهیاتی اندیشه او امکان ایجاد یک موضع عمیقاً اخلاقی و الهیاتی را فراهم می کند. و چهارم، تفسیری منحصر به فرد و پس از هایدگری از قدردانی ارائه می دهد، تفسیری که در آن به عنوان ساختاری از دازاین درک می شود که هم «همیشه» و هم «هنوز» عمل نمی کند.
الهیات و فلسفه قاره ای معاصر: مرکزیت یک دیالکتیک منفی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Colby Dickinson (کلبی دیکنسون)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Rowman & Littlefield International,
چکیده :
ترجمه ماشینی: هدف این کتاب این است که فلسفه مدرن قاره‌ای، به‌ویژه حوزه‌های فرعی پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک، ساختارشکنی، نظریه انتقادی و تبارشناسی را با حوزه الهیات معاصر وارد گفتگو کند. کولبی دیکنسون روشی را نشان می دهد که در آن دیالکتیک منفی یا نفی نفی ممکن است به ما کمک کند تا مرزهای نازک (یا وجود ندارد) بین فلسفه و الهیات قاره ای را درک کنیم، زیرا متفکران برجسته هر دو حوزه با ورود خود به عصر جدید دست و پنجه نرم می کنند. با رو به زوال جایگاه «مقدس» در حوزه عمومی، ما باید بیش از هر زمان دیگری به چگونگی بازگشت فلسفه قاره‌ای به ریشه‌های کلامی مشخص توجه کنیم. دیکنسون از طریق نقشه‌برداری تبارشناسی فیلسوفان قاره‌ای قرن بیستم، ریشه‌های همیشه حاضر یهودی-مسیحی تفکر فلسفی مدرن غرب را برجسته می‌کند. مقوله های متضاد مانند ماندگاری/استعلایی، تناهی/بی نهایت، جهانی/جزئی، موضوع/ابژه در مرکز آثار متفکرانی چون آگامبن، ماریون، واتیمو، لویناس، لاتور، کاپوتو و آدورنو قرار دارند. این کتاب استدلال می‌کند که استفاده از یک دیالکتیک منفی به ما امکان می‌دهد از تثبیت ظاهری با دوگانگی‌های موجود در آن حوزه‌ها فراتر برویم و شروع به اجرای مجدد فلسفه و الهیات کنیم.
  • تعداد رکورد ها : 70