جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
صفحه اصلی کتابخانه > جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  *برای جستجوی عین عبارت , عبارت مورد نظر را درون گیومه ("") قرار دهید . مانند : "تاریخ ایران"
  • تعداد رکورد ها : 299219
معرفت پیشین با توجه به آرای فیلسوفان تحلیلی معاصر
نویسنده:
علی طاهری لاریجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده (فارسی): معرفت گزاره ای یا تجربی و پسین است و یا غیر تجربی و پیشین. تجربه ارتباط علّی صاحب معرفت گزاره ای با مصادیق موضوعِ گزاره است به نحوی که خود واقعیتِ محکی گزاره ، علّت به وجود آمدن باور می گردد. معرفت پیشین آن معرفتی است که توجیهش بی نیاز از تجربه باشد. اگر قضیه ای به نحو پیشین معلوم باشد, امکان معرفت پسین به همان قضیه وجود ندارد و بالعکس معرفت پیشین به قضیه پسین ممکن نیست. از آنجا که واقعیات عینی همه جزئی و متشخص اند, معرفت به هیچ گزاره ای با سور کلّی از راه تجربه توجیه نمی شود و کلی بودن یک گزاره نشانة پیشین بودن حدّ اقل بخشی از توجیه آن است. می توان وجود باورهای پیشین را از دو را ه نشان داد: نخست آنکه تجربه هیچگاه نمی تواند قضایای با سور کلّی را توجیه کند. از اینرو معرفت به گزاره هایی از این دست بی نیاز از وجود توجیه پیشین نیست. دوم آنکه اصل امتناع جمع نقیضین, نمی تواند از راه تجربه توجیه شود. زیرا هر قضیه تجربی خود به این اصل نیازمند است. از اینرو یا باید این اصل را کنار گذاشت و یا توجیه پیشینِ آن را پذیرفت. تمایز پیشین، پسین با تمایز تحلیلی، ترکیبی و تمایز ضروری، ممکن همواره عجین بوده است. تلقی های مختلفی از تحلیلیّت وجود دارد ولی بنا به معنای برگزیده قضایای ترکیبی پیشین وجود دارند. مراد از ضرورت قضیه صدق آن در همه عوالم ممکن است و مستلزم یقینی بودن آن نیست. گزاره های پیشین همه ضروری اند و هر چند گزاره های ضروری تجربی وجود دارند, اما برای ضرورتشان نیازمند توجیه پیشین اند. مثالهای نقض کریپکی چیزی بر خلاف این نظر را نمی توانند افاده کنند. منبع پیشینِ توجیه همانا تأمّل بر صفات است. اصل امتناع جمع نقیضین اصلی بدیهی است و تنها با تأمل بر صفات وجود و عدم می توان درستی این اصل را فهمید. رمز بداهت این اصل در یافت بی واسطه و مستقیم هستی و طردِ آن نسبت به عدم است. قضایای حساب هم به دلیل ماهیت اعداد به بداهت بر ما معلومند. توجیه پیشین هر چند خطاناپذیری غیرنظام مند ندارد, امّا از خطای نظام مند مصون است. همچنین خودِ توجیه پیشین در معرض ردّ تجربی نیست, هر چند کذب گزاره های پیشین ممکن است با تجربه معلوم شود.
مراتب و درجات نفس از دیدگاه قرآن و سنت
نویسنده:
الهام ثقفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این پژوهش رابطه تزکیه نکردن نفس بابیماریهای روانی، بررسی شده و بعضی بیماریهای روانی از دیدگاه قرآن معرفی شده اند. همچنین نتیجه گرفته شده که تزکیه نکردن نفس با بیماریهای عقلی ارتباطدارد و موجب بیماریهای روحی می شود. در پایان بیماریهای روحی از دیدگاه قرآن تحت عنوان بیماریهای قلب معرفی شده است.
معرفت شناسی و گذری بر معرفت نفس
نویسنده:
زهرا رخیده دخت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
این تحقیق پایانی، با موضوع " گذری بر معرفت شناسی ومعرفت نفس" نگارش یافته است . این موضوع، از موضوعاتی است که به دلایل گوناگون با دقت و کنکاش کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ حال آ ن که بی هویتی و از خود بیگانگی انسانها و جوامع را فرا گرفته، وبه سوی هدف گیری های بی اساس، بی مسؤلیتی واعمال مبهم پیش می برد وتا زمانی که پژوهش ها وتحقیقات کامل حول این مساله انجام نگیرد، هرگز نمی توان انتظار زندگی سعاتمندانه را داشت ومانع از اضمحلال ونابودی بشریت شد وبه سمت قرب الهی هدایت نمود. در این تحقیق از مطالب روانشناسی، اخلاقی، قرآنی، روایی، و نظر برخی از علمای اسلام وغرب استفاده گردیده؛ وبه تشریح جایگاه معرفت ومعرفت شناسی نفس در اسلام، معرفی معرفت شناسی اسلامی وغربی، نظریات معرفت شناسی، منابع معرفت، اقسام وانواع معرفت، تعریف معرفت نفس، منشا نفس، عناوین نفس، فوائد معرفت نفس پرداخته شده که مشتمل بر پنج بخش است که هر بخش2فصل ودر برخی بخش ها 3 فصل می باشد. وبرای فراهم آوردن مطالب، بیش از 100 منبع و ماخذ مورد کنکاش قرار گرفته. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته شامل کتب قرآ نی، روایی، تفسیری، اخلاقی، روانشناسی، فلسفی، کتب لغت و معجم می باشد . واز آنجا که هدف از این تحقیق، کشف حقایق بیشتر پیرامون مساله معرفت شناسی نفس بود، این تحقیق، از نوع بنیادی است که می تواند کاربردی شود؛ واما روش تحقیق بر اساس راهبرد های آ ن، هم از نظر توصیفی وهم تحلیلی است که برای رسیدن به یک تحقیق جامع و کامل، از تکنیک کتابخانه ای ( اسنادی ) یاری جسته شده. اما از نتایج مهم که با تحقیق در این موضوع بدست آمده عبارتند از: 1.اهمیت دادن به مساله معرفت 2. آشنایی با اهمیت و جایگاه معرفت نفس 3. دیدگاه دانشمندان غرب واسلام درباب معرفت ونفس 4. معرفی هویت واقعی انسان وبهادادن به آن درمعرفت شناسی اسلامی می باشد شناخت عالم باطن(ملکوتی ) انسان ودستیابی به سعادت.
معرفت شناسی نیچه
نویسنده:
علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
از زمانی که دکارت - پدر فلسفه جدید - کوژیتو را مبنای دریافت حقیقت و شناخت واقعیت دانست، گویی تمامی امکانات فلسفه و مساعی فیلسوفان بسیج شد تا هر چه بیشتر به بررسی ماهیت شناسایی بشر بپردازند و به مبنا بودن فاعل شناسایی (سوژه) و خود بینادی بشر (سوبژکتیویته) برسند. انقلاب کپرنیکی کانت به کرسی نشاندن همین دیدگاه یعنی اثبات تابعیت متعلق شناسایی (ابژه) از فاعل شناسایی به جای هماهنگی و مطابقت این دو بود. تاریخ فلسفه پس ازکانت را می توان مساعی فیلسوفان غربی در به ثمر نشاندن انقلاب کپرنیکی (فلسفه استعلایی کانت) و نقد و بررسی آثار و پی آمدهای آن به شمار آورد. اما با ظهور نیچه، در پایان عصر تجدید(مدرنیته) و طلیعه دوران پس از تجدد (پست مدرن) هم در زبان و ادبیات فلسفه جدید و هم درمضمون و محتوای آن، انقلاب و دگرگونی بنیادی پد د آمد. سبک نوشتاری نیچه - که بیشتر گزین گویه، شاعرانه، ادبی و یا رد قالب عباراتی ب ناب ن شعر و نثر است - از مفاد و عمق اندیشة اوجدایی ناپذیر است و او خود در پاسخ به منتقدانی مکه این گونه سبک و شیوه را در خور شأن فلسفه و مناسب برای انتقال دیدگاههای یک فیلسوف نمی دانند، پاسخ می دهد که ماهیت و منش اندیشه هایش - و اساسا زبان در گوهر خود استعاری است: فلسفه - از نظر نیچه - که گاهی از آن به صفلسفة آینده تعبیر می کند، دو وظیفه اساسی تفسیر و ارزشیابی بر عهده دارد و این طرزنگرش - یعنی نگریستن به امور بر پایة تفسیر و چشم انداز - به تفکر چشم اندازی نامیده می شود.نیچه با هر گامی که به دوران پختگی و کمال اندیشه اش نزدیکتر شد، استفاده از اصطلاحات کلیدی مانند تفسیر و چشم انداز را گسترش بخشیده و اساسا فلسفة خاص مورد نظر خود را باهمین مفاهیم و واژه ها وصف کرده است. او از چشم انداز نگریستن را شرط اساسی تمامی زندگی به شمار آورد، شرطی که افلاطون با اختراع روح مجرد و خیر محض، آن را انکار و حقیقت راواژگون ساخت. جدا از چشم انداز هیچ چیز را نتوانیم دید و جدا از تفاسیر ما هیچ حقیقت فی نفسه، قائم به خود مطلقی در کار نیست. نظریة چشم انداز، حمله نیچه به متافیزیک و به هردیدگاهی است که به امکان وجود یک حقیقت مطلق باو.ر داشته باشد و بخواهد هر چیز مربوط به انسان را از این واقعیت واحد، استنتاج کند و نه از واقعیت وجودی انسان یعنی از کوشش های راستین، نیازها، خواست ها و انگیزه ها. تنها گونة حقیقت قابل دسترسی برای بشر، حقیقت چشم اندازی است که جستجوی آن وظیفة فیلسوفان آینده است. نظریه چشم انداز، برداشت نوینی از معرفت ارائه می دهد که نیچه، خود، آن را جانشینی برای معرفت شناسی سن تی به شمارآرده است. نیچه نخستین فیلسوف اروپایی است که با انکار تقابل میان فاعل شناسایی و متعلق شناسایی، پی و اساس معرفت شناسی را زیر سوال برد. به نظر او معرفت شناسی که در صدد کشف شرایط اصلی شناخت ماست، باید به مثابة پیش فرضهای بنیادین غیرنقادانه متافیزیک کنار گذاشته شود. معرفت شناسی مستلزم وجود شی فی نفسه و فراچشم اندازی به عنوان متعلق معرفت است.و چنین شناخت مطلق و نامشروطی، چیزی جز آرزوی شناختن بدون شناخت نیست. نیچه درصدد نبود تا به مانند کانت درباره شناخت، نظریه پردازی کند. چرا که به گفتة او: صفلسفه اگر به نمظریه شناخت فرو کاسته شود، چیزی نخواهد بود جز تعلیق حکم ترسو یا نه... یعنی فلسفه درآخرین نفسهای خویش، در پایان کار، در حال جان کندن . البته نیچه نم خواهد با انکارمعرفت شناسی، ایده معرفت را بطور کلی کنار بگذارد. هدف او، نفی ادراک غیر چشم انداز غیرمشروط از موجود حقیقی است. او شناخت را با تفسیر چشم اندازی پیوند می دهد. شناخت،گونه ای اضافه و نسبت است که میان شناسنده و شناخته شده برقرار می شود و فقط باید در یک معنای بشر محوری و زیست شناختی فهمیده شود. بر پایة نظریة چشم انداز، فرض یک فاعل شناسایی مستقل و واجد هویت و وحدت - که بنیاد معرفت شناسی جدید بود - نیز فرضی بیهوده پنداشته می شود. بر این اساس، شناسانده به صورت آفریننده زبان در می آید و رابطة میان فاعل با متعلق شناسایی نه یک رابطه علی - معلولی بلکه رابطة است استعاری که نیچه آن را حداکثرنگرشی زیباشناسانه می نامد. بر این اساس، مساله صدق و کذب یک چشم انداز به مسأله ارزش آن برای زندگی بر می گردد، یعنی به مثابة معیاری که ارزیابی های چشم اندازی بر پایة آن، صورت می گیرد. نظریه چشم انداز نیچه از هنگام طرح آن، با انتقادات و اعتراضات بسیاری روبرو شده است که مشهورترین آن ها خود ناقض بودن آن است. مفسران و شارحان نیچه به این انتقاد که آیا خود نظریة چشم انداز، چشم اندازی است یا نه؟ به گونه های مختلف، پاسخ داده اند. نیچه خود نیز از این انتقاد آگاه بوده است و می توان بر اساس نظریة محوری او: اراده معطوف به قدرت و تبیین نسبت آن با نظریه چشم انداز به بسیاری از انتقادات مذکور پاسخ داد.
معانی عقل از دیدگاه دکارت و مولانا
نویسنده:
ستارطهماسبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در جهان اندیشه دکارتی، عقل مورد نظر او را در درجه ی اول، یک عقل خود بنیاد ومستقل و سپس کمی و ریاضی می یابیم. مولانا عارف و فیلسوف برجسته ی ایرانی در بحث از عقل، گاهی آن را به طور مطلق ، بدون منتسب کردن آن به قیود جزوی و کلی و... مورد بحث قرار می دهد که در این معنا از آن قوه ی قدسی ادراک و فهم و تدبیر امور را مراد می کند که پیروی از آن ما را به سعادت می رساند. اما گاهی برای عقل تقسیماتی از قبیل جزئی وکلی و مکسبی و موهبی و ... قائل می شود که مشهورترین اصطلاح او در مورد عقل همان اصطلاح جزئی و کلی است. در مقایسه دیدگاه دکارت و مولانا در مورد عقل می توان گفت که موضع این دو در اعتقاد به ارزش عقل مقابل حس و وهم و خیال و مبارزه با هر گونه تقلیدگرائی و تأکید بر ابداع و نوآوری و ژرف اندیشی به هم نزدیک است و آنچه این موضع را تقویت می کند، اهمیت بخشی به« اندیشه » در هر دو متفکر است . ولی نقاط افتراق دکارت و مولانا همان سوبژکتیویسم دکارتی و رنگ باختن چند گانگی معیارهای شناخت در مقابل عقل و تساوی این قوه در تمام انسان ها از یک طرف و تقدم اپیستمولوژیکی نفس بر خدا و تلقی جدید از حقیقت و انسان و معرفی این موجود متفکر به عنوان مدار هستی از طرف دیگر در دکارت می باشد.
مبانی قرآنی آراء فلسفی کلامی ملاصدرا
نویسنده:
خسرو تقدسی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهشی است پیرامون فلسفه صدرایی با مبانی قرآنی و روایی و تبیین میزان تأثیر قرآن کریم بر حکمت متعالیه و آراء فلسفی ملاصدرا است. نویسنده بخش اول از دو بخش پایان نامه را به کلیات اختصاص داده که شامل مروری اجمالی بر زندگی، شخصیت و مکتب صدرالمتألهین، تأثیر قرآن بر افکار و اندیشه های صدرالمتألهین و شکل گیری حکمت متعالیه، ملاصدرا و تفسیر فلسفی قرآن کریم و عوامل تأثیرگذار در شکل گیری نوآوری های فلسفی صدرالمتألهین است. وی در بخش دوم به «آرای اختصاصی و ابتکاری ملاصدرا» پرداخته است و در این زمینه به وجود و احکام مربوط به آن، مُثُل افلاطونی و ارباب انواع، مسائل مختص به معاد و نبوت و ولایت از منظر ملاصدرا اشاره کرده است. برخی از نتایجی که نویسنده به آن دست یافته است عبارت است از عوامل شکل گیری حکمت متعالیه که می توان به چند عامل مهم اشاره کرد؛ حکمت مشائی، حکمت اشراق، عرفان نظری، علم کلام و قرآن کریم و از میان این پنج عامل، قرآن به عنوان بهترین رکن ساختار حکمت متعالیه است. نتیجة دیگر در رابطة عواملی که موجب نوآوری ها و تحول در حکمت متعالیه شده و این مکتب را از حوزه های معرفتی، کلامی، عرفانی و فلسفی ممتاز ساخته، علاوه بر ویژگی های ذاتی صدرالمتألهین از قبیل قوة حدسی و فطانت و استعداد فطری وی می توان به روش معرفتی و منابع معرفتی اشاره کرد.
مقایسه آراء صدرالمتالهین و امام خمینی در باب وجود مستقل و وجود رابط
نویسنده:
فاطمه رضائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بحث وجود رابط, رابط در قضیه مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. وجود رابط به دلیل وابستگی به طرفین قضیه, مانند معنای حرفی است که در خلال معنای مستقل فعلی یا اسمی تحقق می یابد. ملاصدرا از همین معنای تعلقی و غیر مستقل حرفی و رابط, در تحلیل اصل علیت استفاده می کند و حقیقت معلول را عین ربط به علت می داند. براساس اصالت و تشکیک وجود, علیت و معلولیت, مربوط به وجود علت و معلول است. پس وجود معلول عین تعلق و ربط به علت خویش است. بنابراین تمام موجودات ممکن, تعلقات و روابط نسبت به ذات حق می باشند, لذا حقیقت آنها جز تجلی و ظهور علت حقیقی خود نیست. رابط بودن موجودات نسبت به ذات حق با رابط در قضایای حملیه علیرغم اشتراک در معنای تعلقی بودن, متفاوت است. از نظر ملاصدرا رابط در قضیه, یک مفهوم است و از معقولات ثانیه منطقی بشمار می آید, اما وجود رابط به معنای دیگر, یک تقسیم فلسفی بوده و مفهوم فلسفی بشمار می رود که ناظر به حقیقت و مصداق وجود است. اما از نظر امام خمینی, رابط در قضیه اگر حرف باشد ( قضایای مووله), دارای وجود خارجی می باشد. بحث وجود رابط, در توجیه برخی از مسائل فلسفی, منطقی و فقهی, تاثیر گذاشته و موجب اختلاف نظر گردیده است.
مفهوم الوهیت در نزد یونانیان و فیلسوفان قرون وسطی
نویسنده:
سعیده مسعودیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده:هدف پژوهش بررسی مفوم الوهیت نزد یونانیان و فیلسوفان قرون وسطی است.روش پژوهش کتابخانه ای، و گردآوری مطالب از منابع مختلف و جزوات مربوطه می باشد.نتیجه پژوهش نشان داد که می توان با صراحت گفت که خدا در قرون وسطی و نزد فیلسوفان مسیحی با جلوه ای روحانی به عنوان یک خالق و خیرمطلق و سرمدی مطرح می شود اما هرگز نمی توان از تاثیر فیلسوفان مطح در عصر یونان باستان نیز غافل شد پس خداشناسی در یونان هر چند بسیار کم رنگ بود اما تصدیق این مطلب که فلسفه های یونانی در قرون وسطی امتداد و صورت تازه ای به خود گرفته است حقیقی آشکار است.
معاد جسمانی از نظر ملاصدرا و خواجه نصیر
نویسنده:
فاطمه کلانتری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اکثر فلاسفه اسلامی با برهان فلسفی تنها نوعی از معاد (معاد روحانی) را به اثبات رسانده و نوع دیگر (معاد جسمانی) را تعبداً پذیرفته اند. در میان آنان ، شاخص ترین چهره ای که برای اثبات معاد جسمانی با روش فلسفی اهتمامی گسترده ورزیده است ، فیلسوف معروف ، صدرالمتألهین شیرازی است. وی که از روش مشائیون و اشراقیون در این موضوع خرسند نبوده ، خود به تلاش در این مسیر پرداخته و توانسته است معاد جسمانی را با بدن مثالی به اثبات برساند ولی سرانجام چون این معاد مطابق با معاد عنصری قرآن نبود به روش وحیانی روی آورد. خواجه نصیر نیز از جمله متکلمانی است که از طریق آیات و روایات سعی کرده است معاد جسمانی را اثبات نماید. در این رساله تلاش شده است که نخست انواع معاد و تفاوت جسم دنیوی و اخروی مطرح و پس از آن ، به اثبات معاد جسمانی از نظر ملاصدرا و خواجه نصیر و به دنبال آن به دفع شبهات معاد جسمانی با توجه به مبانی آن دو دانشمند و سپس به برخی از احولات آخرت و در پایان به نقد و بررسی و مقایسه نظرات این دو متفکر پرداخته شود. نتایج حاصل از این تحقیق بدین قرار است : الف با توجه به صفات و افعال الهی ؛ از قبیل حکمت ، عدل ، ... می توان ضرورت معاد را اثبات کرد. ب عده ای برای انکار معاد جسمانی شبهاتی را مطرح کرده اند که مبنای اکثر آنها مقایسه آخرت با دنیا است. ج ملاصدرا ، شخص محشور در روز قیامت را همان انسان موجود در دنیا (حقیقت واحدی مرکب از جسم و روح) می داند و سعی دارد با توجه به تجرد خیال معاد جسمانی را با برهان عقلی به اثبات برساند ، اما این براهین تنها معاد روح با بدن مثالی را اثبات می کنند لذا به دلایل وحیانی روی می آورد. د ظواهر آیات قرآن بیانگر معاد جسمانی (حشر روح همراه با بدن) است و این آیات قابل تاویل نیست ، هر چند عده ای از روی جهل دست به تاویل آنها زده اند. ه خواجه بر اساس آیات و روایات معاد جسمانی را اثبات کرده است و برای اینکه دچار مشکل اعاده معدوم نشود بر این باور است که اجزای اصلی بدن هنگام مرگ پراکنده می شوند ، ولی از بین نمی روند و در روز جزا همین اجزاء جمع می شوند.
مفهوم و ماهیت فلسفه اسلامی
نویسنده:
فاطمه طالب پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
هدف پژوهش بررسی مفهوم و ماهیت فلسفه اسلامی می باشد. روش پژوهش به صورت گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و کتابها مقالات و دیگر آثار مکتوب٬ پردازش اطلاعات جمع آوری شده و اعمال نظر و مقایسه تبیین استنتاج و استنباط می باشد. طرح پژوهش مفهوم و ماهیت فلسفه اسلامی مورد پژوهش واقع می شود و به دو سوال عمده که آیا با دینی شدن و اسلامی شدن فلسفه هویت آن به علم کلام تنزل پیدا می کند؟ و آیا اصولا امکان عقلی امکان عقلی و امکان وقوعی برای ماهیت فلسفه اسلامی موجود است ؟ نتایج نشان می دهد که نظامی که فلسفه اسلامی نام دارد نه بنای پیروی تقلید از ارسطو یا افلاطون یا دیگر فیلسوفان را داشته نه حق را در گفتار ایشان منحصر می دانسته و نه از خود جرات ابداع و نوآوری را سلب کرده و منافاتی ندارد که تفکر فلسفی به لحاظ مبدا از آن منطقه ی خاص جغرافیایی و مبتنی بر میراث ویژه ای باشد اما در اواسط با انتها ساختار و هویتی متفاوت داشته باشد به نام فلسفه اسلامی
  • تعداد رکورد ها : 299219