جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 274
مبانی هستی‌شناسی و معرفت شناسی عصمت در قرآن و سنت و حکمت متعالیه
نویسنده:
عاطفه افخمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه به‌طور دقیقی مفهوم و ماهیت عصمت و نقش معرفت در پیدایش ملکه‌ی عصمت را ارزیابی می‌کند. به‌این منظور، در مبحث کلیات به تبیین جایگاه نبوت و امامت و پیشینه‌ی تارخی عصمت پرداخته می‌شود. سپس، ماهیت عصمت مورد بررسی قرار گرفته و مفهوم و قلمرو آن مشخص می‌گردد. در ادامه از دلایل عصمت که شامل دلایل عقلی و نقلی است سخن به میان می‌آید. در پایان معرفت شناسی عصمت مورد بحث قرار می‌گیرد. ابتدا، از خواستگاه و علل عصمت صحبت می-شود که چهار علت را بررسی کرده و در نتیجه‌ی مقایسه وبررسی این علل از علم به ‌عنوان منشاء عصمت یاد می‌کنیم. به این جهت، مفهوم علم و ماهیت آن، نقش علم و معرفت در گیدایش ملکه عصمت و همچنین طریق حصول معرفت برای معصوم بیان می‌شود.
ماهیت معرفت عرفانی با تأکید بر دیدگاه اندیشمندان مسلمان
نویسنده:
مسعود اسمعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله به بحث از این مطلب می‌پردازد که معرفت عرفانی چه سنخ معرفتی است و چه مولفه-ها و مقوماتی دارد. از میان متفکران اسلامی، عارفان اسلامی، به ویژه ابن‌عربی و پیروان مکتب وی، و فیلسوفان اسلامی، یعنی به طور خاص فارابی، ابن‌سینا، شیخ اشراق و صدرالمتألهین، به تفصیل به این موضوع پرداخته‌اند. صاحب‌نظران و فیلسوفان دین و عرفان در غرب نیز در این زمینه، چند نظریه مهم ارائه نموده‌اند. همگی این دیدگاه‌ها و نظریات، در مجموع، در چند گروه قابل دسته‌بندی هستند: 1) احساسی و عاطفی بودنِ معرفت عرفانی (دیدگاه احساس‌گرایان غربی)، 2) متناظر بودن معرفت عرفانی و معرفت حسی (تجلی‌بنیاد بودن معرفت عرفانی؛ دیدگاه آلستون)، و 3) ساخت‌یافته بودن معرفت عرفانی (دیدگاه ساخت‌گرایان غربی) که این سه نظریه از آنِ غربیان بوده و در این رساله به بررسی نقاط قوت و ضعف آنها پرداخته شده و روشن شده است که هیچ‌یک، نظریه‌ای کاملاً صحیح نیستند؛ 4) نظریه اتحادی بودن معرفت عرفانی (دیدگاه عارفان اسلامی): دیدگاه عارفان اسلامی به ویژه ابن‌عربی و اتباع وی، به طور خلاصه فراحسی و فراعقلی بودن، نوری و وجودی بودن، بی‌واسطه بودن و اتحادی بودن معرفت عرفانی است که ساختار معرفت عرفانی را در یک طیف تشکیکی، از دو وجهی تا یک وجهی ترسیم می‌کند. 5) نظریه ارتسامی بودن معرفت عرفانی (دیدگاه حکمت مشاء): فارابی و شیخ‌الرئیس، معرفت عرفانی را تا آنجا که مورد تحلیل قرار می‌دهند از سنخ انتقاش صور کلی و جزئی از عالم عقول به در عقل و سپس در قوه خیال انسان و پس از آن در حس مشترک می‌شمرند و آن را ارتسام می‌نامند؛ 6) نظریه حضوری و اشراقی بودنِ معرفت عرفانی (دیدگاه حکمت اشراق): دیدگاه شیخ اشراق در این زمینه به طور خلاصه این است که معرفت عرفانی از سنخ اضافه اشراقیه علمیه است و هرچند بی‌واسطه است، وجودی و اتحادی نیست ولذا وی، ساختاری دو وجهی را برای معرفت عرفانی در نظر می‌گیرد؛ 7) نظریه حضوری و اتحادی بودن معرفت عرفانی: ملاصدرا با استفاده از نظریه عرفا، معرفت عرفانی را معرفتی حضوری، تشکیکی، وجودی و اتحادی می‌داند و از ساختاری دو وجهی تا ساختاری یک‌وجهی برای مراتب مختلف معرفت عرفانی در نظر می-گیرد. همه دیدگاه‌های عارفان و فیلسوفان اسلامی، حاوی نکات بسیار دقیقی است که در قسمت مربوط به هریک به تفصیل روشن شده است. در نهایت به نظر می‌رسد، یافتن بهترین تبیین برای این مسأله، همچون روش متفکران اسلامی، در گرو بازگشت به رهیافت متافیزیکی، در عینِ توجه به شواهد و قرائن انضمامی و ملموس (همچون روشِ اندیشمندان غربی) است و به هیچ‌وجه رویکرد غیر متافیزیکیِ غربیان در این خصوص، کارساز نیست و از ارائه تحلیل زیربنایی از موضوع، عاجز است. با توجه به این جمع‌بندی و با عنایت به نقاط ضعف و قوت هریک از دیدگاه‌ها می‌توان به دیدگاهی نسبتاً جامع‌تر و هماهنگ‌تر در این خصوص دست یافت که در پایان رساله بدان پرداخته شده است.
گزارش بررسی و نقد کتاب معرفت در فلسفه‌ی اسلامی متأخّر بر اساس آراء حکمت متعالیه‌
نویسنده:
سمانه یغمایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد و بررسی کتاب
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی حاضر ترجمه و شرح کتابKNOWLEDGE IN LATER ISLAMIC PHILOSOPHY نوشته ی ابراهیم کالین می باشد. که در آن مسأله معرفت از دیدگاه ملاصدرا مورد بررسی قرار گرفته است. فلسفه ی صدرا ، فلسفه ای با محوریت وجود است. وجود در فلسفه ی صدرا نقش اساسی و محوری به عهده دارد و سایر مسائل فلسفی حول محور وجود می چرخد. از جمله مسائل فلسفی، معرفت شناسی است که در آن صدرا معرفت را نحوه ای از وجود و کیفیتی از کیفیت های آن تعریف می کند. ملاصدرا چگونگی کسب معرفت را در طی نظریه ی اتحاد عقل و عاقل و معقول بیان می دارد. بدین ترتیب زمانی که عقل انسان به مرتبه ی عقل مستفاد نائل گردید قادر می گردد با عقل فعال به عنوان مخزن معقولات متحد شود؛ و علوم و معارف را از آن کسب کند..صدرا تجرد را به عنوان شرط معقول بودن می داند و با اعمال اصل تجرد بر معرفت بشری، ارتباط قوی میان معرفت شناسی و شناخت عرفانی بیان می کند. صدرا با استمداد از وحی ، امکان وجود معرفتی ماورای عقل و حس را اثبات می کند و معتقد است منشاء متافیزیک نه برهان است و نه شهود بلکه وحی است. ازطرفی سعادت و لذت را نتیجه ی معرفت به وجود می داند. زیرا که وجود خیر محض است و معرفت به آن ، سعادت ، لذت و بهجت ابدی را به دنبال دارد.با این توضیحات، نویسنده جهت تبیین مسائل طرح شده ، تاریخچه یبحث اتحاد عقل و عاقل و معقول را در فصل یک بیان می دارد و مخالفان و موافقان این نظریه را بر طبق آن چه در اسفار ذکر گردیده مشخص می کند. در فصل دوم به مبانی فلسفی معرفت شناسی صدرا می پردازد و اصول هستی شناسی او را که پایه ی معرفت شناسی اش می باشد معرفی می کند.در فصل سوم ، شهود و علم حضوری رابیان می دارد و طی عنوان اصلی معرفت به عنوان نحوه ای از وجود و امکان حضوری را مورد بررسی و کنکاش قرار می دهد و در انتها نتیجه می گیرد معرفت شناسی بدون هستی شناسی بیهوده و پوچ است.
مبانی فلسفه اخلاق اسپینوزا و مقایسه آن با فخر رازی
نویسنده:
سمیه سردار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله جبرو اختیار از مسائلی است که ذهن اندیشمندان را از دیرباز تاکنون به خود مشغول داشته است. گروهی از متفکرین اراده و اختیار در افعال ارادی انسان را پذیرفته و براین باور هستند که انسان فاعل ارادی کردارهای خود می‌باشد. اما گروهی دیگر از اندیشمندان معتقد هستند که شرایط و عوامل بیرونی و درونی وجود دارد که بر افعال انسانی تأثیر می‌گذارد. از این رو انسان فاعل تام افعال اختیاری خود نیست.فخر رازی و اسپینوزا از جمله متفکرینی هستند که هر دو قائل به جبر پیرامون افعال انسانی هستند.اسپینوزا بر اساس مبانی جهان شناختیخود قائل به نوعی وحدت وجودی می‌شود از نظر وی فقط جوهر(خدا) وجود دارد و همه چیزحالات آن جوهراست. به اعتقاد وی هر چه در عالم رخ می‌دهد از جمله اراده انسان از طریق سلسله علت و معلول به خدا می‌رسد. و بر این باور است که چون همه چیز از ذات الهی ناشی می‌شود در نتیجه انسان آزادانه نمی‌تواند فعل خاصی را اراده کند. و نیز نمی‌تواند غیر از اراده خاصی که از او صادر شده اراده دیگری را پدید آورد. از این رو در عالم هستی همه چیز حتی افعال انسانی نیز بر اساس ضرورت و علت خاص خود رخ می‌دهد.فخر رازی دارای دو دوره حیات فکری است. فخر رازی متقدم در آثار مربوط به این دوره مثل « البراهین»و « المحصل» از نظریه جبر طرفداری می‌کند. اما فخر رازی متأخر با توجه به آثار این دوره مثل « تفسیر کبیر» معتقد به راهی میانه و متعادل می‌شود و بر این باور است که پذیرفتن جبر محض و یا قائل شدن به اختیار مطلق هر دو نادرست می‌باشد. و شیوه صحیح و درست، پذیرفتن راه میانه است. اگر چه نظریه افراطی و نظریه معتدل که همان کسب است نهایتاً به جبر منجر می‌شود.اسپینوزا و فخر رازی از این جهت که هر دو نگاه جبرانگارانه به افعال انسانی دارند دارای دیدگاه مشترک هستند. اما اسپینوزا اگر سخن از جبر می‌گوید دغدغه جهان شناختی دارد و در مقابل فخر رازی چنانچه نگاه جبرانگارانه دارد به خاطر دغدغه‌های خداشناختی است.در حوزه فلسفه اخلاق نیز چون هر دو قائل به جبر هستند افعال درست از نظر ایشان یعنی آنچه مطابق با سرنوشت و تقدیر انسان باشد و از سوی دیگر چون سرنوشت هر کسی با دیگری فرق دارد از این روی هر دو نسبی‌نگر هستند.
نور از دیدگاه امام محمد غزالی و شیخ شهاب الدین سهروردی
نویسنده:
سیمین بیرانوندی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش بر آن است که مفاهیم و جلوه های گوناگون معرفت شناسی و هستی شناسی نور را در آثار سهروردی با مباحث و مفاهیمی که غزالی درباره نور بیان کرده مورد بررسی قرار دهد و تأثیر پذیری سهروردی از غزالی را در این مبحث بیان کند. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش کوشش شده است که ابتدا به زندگینامه و آثار این دو متفکرکه گویای افکار آنان می باشد پرداخته شود و درادامه دیدگاه های مطرح شده ی متناسب با موضوع مورد توجه قرار گرفته است.نتیجه کار نشان می دهد که غزالی در مهمترین اثر خود، مشکاه الانوار به بیان و تفسیر آیه نور می پردازد. نور و مراتب آن را با استناد به آیات و احادیث و روایات بیان می کند. در آثاردیگر خود بخصوص در احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت، موانع و حجاب هایی که مانع روًیت نور حقیقی می گردد و همچنین مراحل سیر و سلوک را مورد توجه قرار داده است.نور در فلسفه ذوقی و نظام اندیشه ای خاص سهروردی نیز نقش بنیادی و محوری داشته و آنچه را که غزالی به دلایل مختلف نتوانسته به پایان برساند، سهروردی به گونه ای رساتر مورد بسط قرار داده است. در آثار سهروردی نیز الهام گرفتن از آیات و احادیث مشهود است. آیاتی که به نور خدا در وجود انسان های خاص و همچنین آیاتی که به ارزش های معرفت شناسی نور، هدایتِ انسان به صراط مستقیم الهی اشاره دارند، قابل توجه است.
بررسی رابطه عقل و دین از منظر ابن رشد و دلالت‌های آن برای تربیت دینی و نقد آن از منظر آیت‌اله جوادی آملی
نویسنده:
صمد تقی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بررسی و تبیین و توجیه عقل و دین و ارتباط بین سلسله مباحث مربوط به آن به خصوص در تعلیم و تربیت یکی از موضوعات اساسی مورد نظر فلاسفه تربیتی است. از میان مسائل گوناگون فلسفه تعلیم و تربیت توجه به مبانی معرفت‌شناسی و روش آموزش و یادگیری در تعلیم و تربیت از مهمترین مسائل به شمار می‌آید، چرا که جایگاه روش‌های آموزش و یادگیری در تعلیم و تربیت از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا ایجاد ارتباط بین عقل و دین و پیدا کردن دلالت‌های تربیتی آن امری سهل الوصول نخواهدبود. اهمیت بررسی ارتباط و نشان دادن دلالت‌های تربیتی آن می‌تواند پاسخگوی سوال‌های پژوهشی ما باشد که در واقع هدف اساسی انجام این پایان‌نامه است.در این پایان‌نامه سعی شده است، تا ضمن طی مراحل تحقیق از جمله بیان مسئله، جستجو در ادبیات تحقیق، به طرح اندیشه‌های ابن‌رشد و نقد آن از منظر جوادی آملی بپردازیم و سپس به تجزیه و تحلیل فرضیه‌ها و نتیجه‌گیری مبادرت نمائیم و با برقراری ارتباط مفهومی بین مفاهیم معرفت‌شناسی و روش‌شناختی مربوط به هر فرضیه، روش تحلیل- توصیفی را به کار بگیریم. در این روش ابتدا مفاهیم مربوط به عقل و دین استخراج و دسته‌بندی و توصیف شده‌اند و سپس بین مفاهیم، ترکیب و ارتباط برقرار می‌گردد. در مرحله بعد دیدگاه ابن رشد نسبت به عقل و دین و ارتباط میان آن دو مورد بررسی قرار می‌گیرد و بدون پیش داوری و اعمال نظر از منظر جوادی آملی مورد نقد قرار می‌گیرد و نهایتاً با نتیجه‌گیری (پاسخ به سوالات تحقیق) خاتمه می‌یابد.
ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن رشد
نویسنده:
محمدحسین موسوی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تدوین رساله "ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن‌رشد" با انگیزه رفع بخشی از کاستی‌های موجود در تاریخ اندیشه‌ی حکمت عملی یکی از فیلسوفانمسلمان در مغرب اسلامی به نام ابن‌رشد اندلسیانجام گرفته است. ابن‌رشد یکی از برجسته‌ترین‌های فلاسفه‌ی غرب اسلامی است که آثار و اندیشه‌های او مورد توجه تمام فیلسوفان غربی قرار گرفته است. گستره معرفتی این اندیشمند مسلمان در فلسفه، مشتمل بر حکمت نظری و عملی است که اگرچه بخش عملی آن کم‌رنگ می‌نماید ولی در این رساله نشان داده خواهد شد که وی در حکمت عملی نیز تلاش فراوانی داشته و در این خصوص به تبیین فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و تدبیر منزل می‌پردازد.مولفه‌هائی که سبب شدند تا ساختار رساله شکل بگیرد، دیدگاه‌های هنجاری، وجودشناختی و معرفت-شناختی ابن‌رشد به مسائل موجود در حکمت عملی بوده است. فائده‌ پژوهش حاضر در این است که به ما مقدار تأثیرپذیری ابن‌رشد از اندیشه‌های یونانی و محورهائی که از آنان فاصله گرفته است، نشان می‌دهد. همچنین با این بررسی‌ها مرز تعلقات ذهنی ابن‌رشد که انسانی فیلسوف، فقیه، طبیب، قاضی و ... بوده است، مشخص می-شود. و از همه مهم‌تر اینکه چگونه وی توانسته است، میان اخلاق، سیاست، فقه و شریعت، تلائم ایجاد کرده و چگونه آنها را به یکدیگر ارتباط می‌دهد؟برای رسیدن به دیدگاه‌های این فیلسوف مسلمان، با راهنمایی و مشاوره‌های سودمند اساتید، محتوای رساله را در قالب پنج فصل تنظیم کردم. فصل اول را به کلیات و مفاهیم، فصل دوم را به بررسی حکمت عملی، فصل سوم را به تبیین مباحث فرااخلاقی، فصل چهارم را به نظریه اخلاق هنجاری و فصل چهارم را به نظریه سیاسی ابن‌رشد اختصاص دادم. در فصل کلیات و مفاهیم، به مفهوم‌شناسی، اقسام و فروع حکمت عملی و در بخش پایانی این فصل به زندگی و آثار ابن‌رشد پرداختم. پس از بررسی مفهومی، بیان شد که حکمت، نظری یا عملی است و حکمت عملی در فلسفه کاربردهای گوناگونی دارد. در بخش فروع به سه محور اصلی حکمت عملی که اخلاق، سیاست و تدبیر منزل باشد، پرداختم. در پایان فصل اول بخش‌هائی از زندگی و آثار ابن‌رشد معرفی گردید.در فصل دوم با بیان مقدمه‌ای کوتاه، به طور تفصیلی به بررسی حکمت عملی در دیدگاه ابن‌رشد پرداختم. نکات مهم این فصل، تبیین ملاک تقسیم حکمت به نظری و عملی، رابطه عقل و حکمت عملی و تفاوت‌های عقل عملی و نظری از دیدگاه ابن‌رشد بوده است. در بررسی‌های انجام شده این نکته مشخص گردید که هرچند ابن‌رشد، تصریح به واژه حکمت عملی نکرده است لکن مفاد و محتوای حکمت عملی در اندیشه‌های فلسفی او مطرح بوده است. در این خصوص به تصریحات وی در تقسیم عقل به نظری و عملی استناد شده است.در فصل سوم هم با مقدمه‌ای کوتاه، مباحث فرااخلاقی ابن‌رشد را در محورهای هستی‌شناسی اخلاقی، معرفت‌شناسی اخلاقی، انسان‌شناسی اخلاقی و اراده اخلاقی را مورد بررسی قرار دادم. در هستی‌شناسی اخلاقی، به دیدگاه و باور استدلالی وی به حسن و قبح ذاتی اشاره شد. در حوزه معرفت‌شناسی اخلاقی، پس از بررسی-های مفهومی، گزاره‌های اخلاقی، درک مسائل عملی دین و درک مسئله باید و هست از دیدگاه ابن‌رشد بررسی گردید. در ادامه فصل سوم به دیدگاه انسان‌شناسی اخلاقی و اراده اخلاقی پرداخته شد و بیان گردید که ابن‌رشد با توجه به مسئله نفس، برای انسان دو ساحت در نظر گرفت. نگارنده در ادامه با طرح مسئله اراده اخلاقی، آن را با شانس اخلاقی مقایسه نموده و به دیدگاه ابن‌رشد در خصوص اراده انسان و تأثیر امور بیرونی پرداخت. با پایان یافتن این بحث، فصل سوم به پایان رسید. در فصل چهارم، نظریه اخلاق هنجاری ابن‌رشد را متعرض شده و به سه مسئله مهم و تأثیرگذار در نظریه هنجاری ابن‌رشد مانند: سعادت، فضیلت و عدالت توجه کردم. در مسئله سعادت پس از معناشناسی، تبیین مشخصات صوری، مولفه‌ها، پیش‌فرض‌ها و انواع سعادت به تحقیق در اندیشه‌های ابن‌رشد در این موارد پرداختم. مسئله فضیلت و عدالت دو عنوان دیگری بودند که در این فصل از دیدگاه ابن‌رشد به آن پرداخته شد. فصل پنجم رساله که فصل پایانی رساله است، در باره نظریه سیاسی ابن‌رشد است. از مسائل مهمی که در این فصل مطرح گردید، بررسی منابع سیاست و جایگاه کتاب جمهوری افلاطون در نظریه‌های سیاسی ابن‌رشد است. نکته حائز اهمیت، وجود فلسفه سیاسی و علم سیاست در ابن‌رشد است که در این باره تحقیق صورت گرفت. در خصوص دیدگاه سیاسی ابن‌رشد می‌توان ادعا کرد که عمده اندیشه‌های ابن‌رشد در کتاب الضروری فی السیاسه در سه بخش ارائه گردید.پس از مرور کوتاهی که از مباحث رساله ارائه شد، نوبت به بیان این نکته می‌رسد که یکی از مولفه‌های اساسی رساله،ارزیابی انتقادی است. این مولفه هنگام تصویب موضوع رساله به درستی توسط اساتید در عنوان رساله گنجانیده شد. پس از آنکه نگارش موضوع آغاز شد، مطالب فراوانی حول محور حکمت عملی ابن‌رشد استقصاء و نوشته شد. بنابراین، با توجه به بالا بودن سطح کمی مطالب بر اساس سرفصل‌های مصوب، امکان ارزیابی همه‌جانبه از دیدگاه‌های ابن‌رشد در تمام بخش‌ها وجود نداشت. به همین جهت، در ارزیابی موارد تتبع شده از ابن‌رشد در این رساله صرفاً به برخی از محورهای لازم در پایان هر فصل و بخش پرداختم. این بیان به معنای فقدان رویکرد انتقادی رساله نیست بلکه در تمام موضوعات رساله از آنجائی که در مقایسه با سایر اندیشمندان مطرح در این حوزه‌ها می‌باشد، نگاه تطبیقی شکل می‌گیرد. شاید در ابتداء تتبع چنین حجمی در حکمت عملی از ابن‌رشد به ذهن خطور نمی‌کرد. بنابراین، با توجه به محدودیت نگارشی و نیز محدودیت زمانی که نگارنده داشته است، تمام تلاش خود را با کمک اساتید محترم مصروف داشته است تا با در نظر گرفتن سرفصلی با عنوان ارزیابی یا نتیجه‌گیری و نیز ارائه تطبیقات سایر اندیشمندان در درون متن رساله، جریان انتقادی رساله را فراهم آورد.نکته دیگری که ذکر آن را در ارزیابی انتقادی حکمت عملی ابن‌رشد لازم می‌دانم، پرداخت بیشتر وی به مباحث نظری در کنار مباحث عملی است. شاید یکی از علل کم‌رنگ بودن مباحث عملی ابن‌رشد در میان اندیشمندان بعدی، همین کمتر پرداختن ابن‌رشد به مباحث عملی است. مضافاً از آنجائی که عمده منابع عملی وی به نوعی شرح و تفسیر بر اندیشه‌های دیگران است، منابع مکتوب ابن‌رشد در حوزه عملی از انسجام در بحث برخوردار نیست. به تعبیر دیگر، شاید بتوان ادعا کرد که نوع نگارش محتوای مطالب، به شکل تعلیمی تدوین نشده‌اند. و این امر سبب شده تا استقصاء تمام زوایای اندیشه‌های عملی ابن‌رشد با مشکل مواجه باشد. تنها راهی که در این رساله به خوبی، امکان تحقیق را بر اساس مبانی ابن‌رشد فراهم کرد، تأثرپذیری وی از دو گروه فیلسوفان است. لذا جنبه انتقادی رساله در ریشه‌ای‌ترین شکل خود، به تفاوت‌های موجود در نظریات اخلاقی و سیاسی فیلسوفان مسلمان باز می‌گردد. فیلسوفان مسلمان در این دسته از نظریات به دو گروه تقسیم می‌شوند. گروهی تابع اندیشه‌های سقراطی افلاطونی و گروهی تابع اندیشه‌های ارسطوئی نوافلاطونی هستند. ابن‌رشد یکی از نمایندگان گروه ارسطوئی نوافلاطونی است. وی تلخیصی از جمهوری افلاطون دارد که در آن با تلفیقی که از سیاست و اخلاق ارائه می‌کند، اندیشه‌های ارسطوئی نوافلاطونیفارابی را نشان می‌دهد.تفسیر ابن‌رشد از جمهوری افلاطون بر اساس مبانی افلاطون نیست بلکه با توجه به آثار ارسطو است.نکته دیگری که در مباحث عملی ابن‌رشد قابل توجه است، پرداخت بیشتر وی به مباحث سیاسی نسبت به مباحث اخلاقی است. اساسی‌ترین بحث‌هائی که در حوزه حکمت عملی به آن توجه می‌شود، مباحث مربوط به اخلاق و سیاست است. بر همگان روشن است که اندیشمندان مسلمان کمتر به مباحث حکمت عملی ابن‌رشد در برابر حکمت نظری ایشان پرداخته‌اند. همچنین در حوزه حکمت عملی از بین مباحث فلسفه اخلاق و فلسفه سیاست، بیشتر به فلسفه سیاسی ابن‌رشد توجه شده است و بر اساس عواملی، بررسی‌های اخلاقی نسبت به مطالعات سیاسی به صورتی کم‌رنگ در بین اندیشمندان ارائه شده است.در این خصوص، یکی از ویژگی‌های مثبت در بازیابی اندیشه‌های ابن‌رشد، علاوه بر توجه غربی‌ها، وجود منابع فراوان در میان عرب زبانان است. در این خصوص، ابن‌رشد شخصیتی است که روشنفکران عرب، الگوی زندگی دین‌داران را در دوره جدید از او طلب می‌کنند. و بعضی بر این باورند که بعضی از اندیشه‌های محوری امروز غرب از ابن‌رشد سرچشمه می‌گیرد. اما متأسفانه چنان که بایسته و شایسته است در کشور ما به این بخش از متفکران اسلامی پرداخته نشده است. او جزء معدود متفکران اسلامی است که هم در فقه هم در فلسفه صاحب‌نظر است و به همین دلیل می‌توان در کشف تعارضات بین عقل و دین در حوزه بایدها و نبایدها به الگوی فکری او توجه کرد.با توجه به نکاتی که بیان شد و بر اساس تحقیقات صورت گرفته، می‌توان مدعی شد که این رساله، هرچند نتوانسته است گام به گام به تحلیل تمام مطالب ابن‌رشد بپردازد لکن واقعاً می‌توان اعتراف کرد که تحقیق انجام شده در رساله، موضوع نو و بدیعی را مورد بررسی قرار داده است. نوآوری این رساله علاوه بر ارائه تدوینی منسجم از آراء و اندیشه‌های اخلاقی ـ سیاسی ابن‌رشد که تاکنون صورت نگرفته بود، عبارت است از پیدا کردن رد پای اندیشه‌های اخلاقی و سیاسی فیلسوفانی مانند ارسطو و افلاطون و دیگران و کشف چگونگی جمع عقل و دین در حوزه باید و نبایدها. این موضوع مهم‌ترین نیاز کشورهای اسلامی در امور اخلاقی و سیاسی در دوره جدید است. بررسی اندیشه او می‌تواند ما را تا حدی به فهم دقیق‌تر این مسئله کمک کند.در پایان با توجه به فعالیتی که توسط نگارنده در حوزه عملی ابن‌رشد صورت گرفت و بر اساس مطالبی که در بخش ارزیابی تبیین گردید، چند پیشنهاد به نظر می‌رسد که مناسب است در اینجا بیان شود. اولاً از آنجائی که مسائل این حوزه بیش از حد انتظار بوده است، شاید حق نگاه انتقادی رساله را بخوبی برآورده نکرده است. لذا پیشنهاد می‌شود که هر یک از اجزاء رساله به صورت یک رساله مستقل در مقطع ارشد یا دکتری به دانشجویان پیشنهاد شود. دوم اینکه مناسب است اندیشه‌های ابن‌رشد به صورت تطبیقی با سایر اندیشمندان تأثیرگذار از حوزه سقراطی به بعد در غرب و اندیشمندان و فلاسفه اسلامی شاخص مورد بررسی قرار گیرد.
زبان دین از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
وحیده فخار نوغانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
زبان دین که عبارت از سخن گفتن خدا با انسان و ظهور حقایق وحیانی در قالب‌های زبانی فهم‌پذیر بشری است، از مسائل مهم در حوزه دین‌پژوهی به‌شمار می‌رود. ظهور نظریه‌های جدید در حوزه معرفت‌شناسی و زبان‌شناسی، زمینه طرح پرسش‌های جدیدی را در حوزه زبان دین فراهم نموده است و بدیهی است که پاسخ به این پرسش‌ها در پرتو مبانی معرفت‌شناسی و زبان‌شناختی میسر خواهد بود. ملاصدرا از جمله اندیشمندانی است که نظام فکری او بستر مناسبی را برای طرح پرسش‌های زبان دین فراهم ساخته است. موضوع این رساله بررسی مسأله زبان دین در پنج محور اساسی «تعیین گونه زبان دین در میان مراتب و تنوعات زبانی»، «معناداری زبان دین»، «منطق فهم زبان دین»، «رابطه زبان دین و صدق» و «رابطه زبان دین با واقعیت» از دیدگاه ملاصدرا است. در این بررسی علاوه بر این‌که پرسش‌های یاد شده در پرتو نظام هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی ملاصدرا مورد بررسی قرار گرفته، سعی شده است تا به طور ضمنی به قابلیت‌های نظام فکری ملاصدرا در پاسخ‌گویی به این پرسش‌ها نیز اشاره شود.
تاثیر گناه بر معرفت از دیدگاه ابن عربی
نویسنده:
مهدی باباقربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چگونگی تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت از مباحث مهم معرفت‌شناسی به شمار می رود. این پرسش از مسایل ریشه‌دار در تفکر بشری است که بسیاری از متفکران با دیدگاه‌های مختلف را به خود مشغول داشته است، چه آنانی که واجد اندیشه دینی بوده و چه آنانی که نبوده‌اند؛ اما کسی که برای نخستین بار و به گونه‌ای نظام‌مند به این موضوع پرداخته ویلیام جیمز فیلسوف و روان‌شناس آمریکایی بوده است، وی در مقاله مشهور "اراده معطوف به باور" این‌چنین نیست که باورهای ما صرفاً پشتوانه استدلالی داشته باشند بلکه عوامل غیر معرفتی و دیگر ساحت‌های وجودی ما در شکل‌گیری باورهای و ساحت عقلانی ما تأثیرات بسیار دارند. عواملی مانند علایق، احساسات، بیم‌ها، امیدها، عشق و نفرت و...از مهم‌ترین عوامل غیر معرفتی تأثیرگذار بر انسانکه آثار وضعی آن فصل مشترک ادیان گوناگون می‌باشد مسأله گناه است. این تأثیرات گاه به شکل وجودی مانند دوری از خداوند، از دست دادن حیات اخروی، زوال اراده و ... و گاه به صورت تأثیرات عاطفی مانند ایجاد حسد و غرور رخ می نمایند. مهم‌ترین تأثیر گناه بر انسان تأثیر معرفتی آن است مانند مخدوش شدن معرفت انسان نسبت به وجود خداوند، از دست دادن باور خاص مانند باور به خیر و شر از این قبیل می‌باشد. در اسلام نیز متفکران بسیاری با دیدگاه‌های مختلف به این مسأله پرداخته‌اند که از آن میان می‌توان به ابن عربی اشاره کرد. وی ضمن پذیرش قوای حسی و عقلانی، قلب انسان را بالاترین ابزار معرفت دانسته و معتقد است محل معرفت حقیقی قلب بوده و معارف الهی که توسط دیگر قوای ادراکی قابل‌شناسایی به واسطه قلب قابل کسب است مشروط بر اینکه شخص با اجتناب از گناه که اصلی‌ترین عامل ایجاد تیرگی و زنگار در قلب است خود را در مسیر کسب معارف ربانی قرار دهد.
بررسی جایگاه استدلال در عرفان ابن‌عربی و مولوی
نویسنده:
زهره داردان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش یک مکتب عرفانی، نظیر مکتب عرفانی محی الدین بن عربی و جلال الدین محمد بلخی، شاید مهم‌ترین مسئله – و یا یکی از مهم‌ترین مسائل- مبحث استدلال باشد؛ چرا که برخی از صاحب نظران بر این باور هستند که آن دو عارف در آثار خود با عقل و استدلال به مبارزه برخاسته‌اند و این در حالی است که قرآن کریم و همچنین سنت نبوی(ص) جایگاه رفیعی را برای استدلال قائل‌اند و در موارد فراوانی، انسان را به تفکر، تعقل و تدبر فرا خوانده‌اند. در این تحقیق در جهت رفع این تناقض ظاهری، به بررسی جایگاه استدلال در عرفان ابن عربی و مولوی، پرداخته می‌شود و به سه مسئله اساسی در ارتباط با استدلال اشاره خواهد شد: اول اینکه عقل در نگاه هر دو عارف دارای حیثیت و رویکردهای گوناگونی است. ابن عربی از عقلی سخن به میان می‌آورد که برای پذیرفتن حقایق هیچ گونه محدودیتی ندارد و آن را عقل قابل نام می‌نهد. وی همچنین از عقلی با عنوان عقل فاعل بحث می‌کند و معتقد است این نوع عقل در تولید و تفکر با نوعی محدودیت روبروست. مولوی نیز عقل را به دو دسته عقل ممدوح و عقل مذموم تقسیم می‌کند. عقل ممدوح دارای دو معنا است: یکی عقل کامل انبیاء و اولیاء و خواصّ درگاه حق می‌باشد که آگاه به حقایق و اسرار است و دیگری عقل مجرد علوی و نخستین جلوه‌ی ذات حق تعالی است. عقل مذموم از نظر مولوی عقلی است که پا را فراتر تر حدّ خود بگذارد و داعیه‌ی پرواز در ماورای طبیعت را داشته باشد. در این صورت، قطعاً کارش به حیرت و گمراهی می‌کشد. بعد از آن اهمیت و ترجیح معرفت حاصل از کشف و شهود نسبت به معارف حاصل از استدلال در نگاه آن دو عارف عنوان خواهد شد و در نهایت به این مسئله اشاره می‌شود که بخش عمده‌ای از مباحث ابن عربی در ارتباط با الهیات بالمعنی الاخص می‌باشدو ابن عربی این گونه مباحث را بدیهی می‌داند و به همین دلیل در آثار او شاهد استدلال به صورت حرفه‌ای نیستیم. اما مولوی در مسائل ماوراءطبیعی استدلال‌های عقلانی را ناکارآمد عنوان می‌کند و در بسیاری از مباحث دیگر از اقسام گوناگون استدلال مانند برهان، خطابه، استقراء و جدل بهره می‌برد. اهمّ نتایج این تحقیق به قرار زیر می‌باشد:اولاً عقل از منظر آن دو عارف دارای اهمیت تقریباً یکسانی است؛ با این تفاوت که مولوی بر خلاف ابن عربی تعریف روشن و مشخصی از عقل ارائه داده و همچنین در خلق تعابیر و اصطلاحات و ذکر اقسام و مراتب عقل نیز، گسترده تر از ابن عربی عمل کرده؛ ثانیاً هر دو عارف معرفت شهودی را بر معرفت حاصل از عقل و استدلال ترجیح داده‌اند؛ هر چند ابن عربی در این بحث نظام مندتر و منسجم‌تر از مولوی عمل کرده است. و در نهایت آنکه نکوهش استدلال در نگاه هر دو عارف، به منزله‌ی مخالفت با منطق نمی‌باشد؛ زیرا اصل منطق جزو بدیهیات ذاتی و از غرایز بشر است و قواعد برهانی آن از مقتضیات غریزی انسان استخراج شده است؛ بدین جهت می‌توان گفت نقد و نکوهش استدلال در نگاه آنان، به منزله‌ی نقد استدلالیون و فلاسفه‌ای است که با تکیه بر مقدمات حسی می‌کوشند حقایق مربوط به عالم غیب و ماوراءطبیعت را کشف و اثبات کنند.
  • تعداد رکورد ها : 274