جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 656
تبیین قاعده بسیط الحقیقه کلّ الأشیاء و کارکردهای الهیاتی آن از منظر ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا
نویسنده:
علیرضا فلاحی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله قاعده بسیط الحقیقه به عنوان یکی از آموزه‎های حکمت اسلامی در ذیل سه محور مورد بررسی قرار گرفته است: «تبیین قاعده از دیدگاه ابن‎سینا، شیخ اشراق و صدرالمتألهین»، «شبهات مطرح شده پیرامون قاعده» و «کارکردهای الهیاتی قاعده».در مطلب نخست نشان داده شد که قاعده «بسیط الحقیقه کل الأشیاء و لیس بشیءٍ منها» به این معنا است: موجودی که از هر جهت بسیط بوده و هیچ نوعی از انواع ترکیب در او راه نداشته باشد، از طرفی تمام کمالات اشیا را دارد، وگرنه در او ترکیب پیدا می‎شود که خلاف بسیط الحقیقه بودن اوست، و از طرفی دیگر نقائص اشیا را نیز ندارد. تلازم در قاعده دارای دو طرف است که یک طرف آن مشهورتر است و آن استلزام بساطت نسبت به جامعیت همه کمالات است و دیگری که کمی نامأنوس می‎نماید استلزام جامعیت کمال نسبت به بساطت است. توجه به تلازم در قاعده نگاه حداکثری است که در بررسی آن در سه مکتب مشاء، اشراق و حکمت متعالیه که نماینده آن مکاتب به ترتیب ابن‎سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا می‎باشند، این مطلب بدست می‎آید که هر سه فیلسوف نگاه حداکثری به قاعده دارند گرچه این نگاه بین آنها در یک سطح و به یک میزان نیست، بلکه این ملاصدرا است که توانست با مبانی منحصر به فرد خود قاعده را در سطح تشکیک وجودی و وحدت وجود مطرح کند.در محور دوّم در مجموع به ده شبهه پیرامون قاعده پرداخته شد که می‎توان مهمترین عامل ایجاد شبهه نسبت به قاعده را عدم تصور صحیح نسبت به جامعیتِ کمالِ بسیط الحقیقه دانست به این نحو که از قاعده برداشت شده که جامعیت بسیط الحقیقه نسبت به کمال به نحو مجموعی است و این منشأ شبهه می‎شود که شمول مجموعی با بساطت سازگار نیست، و قاعده خودشکن می‎باشد در حالی که از این نکته غفلت شده که شمولیت آن به نحو وحدت جمعی بوده و با بساطت نیز سازگار است.در محور سوّم هشت کارکرد الهیاتی برای قاعده بیان شده، و مهمترین آنها دفع شبهه ابن‎کمونه و دیگری نظریه علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است.
تبیین نظریه‌ی خلقت از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
مطهره میرزایی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چگونگی خلقت جهان از جمله مسائلی است که همیشه مورد تفکر و تحقیق فلاسفه قرار گرفته است و نظریه‌هایی در این زمینه از ایشان ارائه شده است. از جمله فیلسوفانی که به این مسئله پرداخته‌اند، صدرالمتألهین و علامه طباطبایی هستند که هر دو تابع یک مکتب و دارای روشی واحد هستند. پژوهش حاضر در پی تبیین فلسفی مسئله‌ی خلقت از دیدگاه این دو فیلسوف است. نتیجه‌ای که حاصل شده است این است که صدرالمتألهین با استفاده از اصل اصالت و وحدت وجود و قاعده‌ی الواحد و امکان اشرف و با تأثیر از عرفا، وجود منبسط را صادر نخستین معرفی می‌کند و عقل را ماهیت وجود منبسط می‌داند که بر اثر میزان شدت وجود حاصـل می‌شود و به همین ترتیـب سایر عقول بر اثر شدت و ضعف مرتبه‌ی وجودی حاصل می‌شوند و ملاصدرا علاوه بر عقول طولی قائل به عقول عرضی نیز می‌باشد. علامه طباطبـایی نیز بر اساس نظریـه‌ی صدور و به پیروی از ابن سینا عقل اول را صادر نخستین معرفی کرده و قائل به بی‌شمار عقل در سلسله‌ی طولی عقول است و همچنین به وجود عقول عرضی هم معتقد است، اما نظر علامه برخلاف دیگر فیلسوفان ماقبل خود با هیئت بطلمیوسی و افلاک پیوندی ندارد.
تکوین و خلود نفس از دیدگاه ملاصدرا با نظر به مستندات قرآنی آن
نویسنده:
اعظم جزینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا تکوّن نفس را براساس نظریه ای که به حرکت جوهری و تشکیک در وجود معروف است، توجیه و تبیین نموده است. محقق این رساله با بررسی آثار این حکیم فرزانه و مطالعه کتب فلسفی و کلامی و تفسیری وی که بعضاً برگرفته از آیات و روایات است به نتایجی رسیده است که نشان می دهد بسیاری از دیدگاههای این فیلسوف در این مسئله مستند قرآنی دارد؛ از جمله اینکه این حکیم، معتقد به بقاء نفس بوده و بیان می دارد، با مرگ و فنای بدن و فساد آن، نفس همچنان پایدار و جاودانه به حیات خویش ادامه می دهد. او به کمک نظریه حرکت جوهری هم :جسمانیه الحدوث" بودن نفس و هم "روحانیه البقاء" بودن آن را ثابت می نماید.مطابق دیدگاه ملاصدرا، خداوند نیز مبدأ تکوّن نفس انسان و مراحل پیدایش او را در آیات مختلفی بیان فرموده است، از جمله آیات شریفه: «خلقه من ترابٍ»، «من طینٍ» و «من صلصالٍ من حماٍ مسنونٍ» و در ادامه به کمک آیاتی دیگر، تجرد نفس و بقای آن را متذکر می گردد: «لایذوقون فیها الموت الّا الموته الاولی»، « یا ایّتها النفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیه مرضیّه»، که ملاصدرا از این آیات و آیات دیگر به همراه ادله فلسفی، خلود نفس را هم نتیجه می گیرد.
شناسایی و تحلیل ابعاد و مراتب خود آگاهی در حکمت متعالیه صدرایی
نویسنده:
رضا سیداحمدلواسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
"خودآگاهی" به‌عنوان یکی از مباحث مهم و عمیق فلسفی، کانون توجه بسیاری از فلاسفه و اندیشمندان اعصار مختلف بوده‌است. در فلسفه ملاصدرا نیز "خودآگاهی" از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ اما تفسیر وی از این امر با فلاسفه پیشین به‌طور چشمگیری متفاوت است. در این پژوهش با اشاره به برخی آراء وی در این زمینه همچون "اصالت" و "وحدت تشکیکی وجود" و "حرکت جوهری"، "خود" را به مثابه فرایندی رو به تکامل می یابیم که با حرکت جوهری،به عنوان امری واحد،متصل و سیال از نازل‌ترین درجه‌ی وجودی انسان یعنی بدن تا بالاترین مرتبه وجودی پیش می‌رود که با این بیان نفس و بدن را داخل در حقیقت "خود"و مراتبی از آن دانسته است و با توجه به ملاک آگاهی یعنی وجود جمعی که نظریه ای ابداعی از جانب اوست "خودآگاهی" انسان نیز فرایندی تکاملی و متناظر با مرتبه وجودی او خواهد بود. بنابراین انسان حرکت خود را از "خودآگاهی" شروع و به "خداآگاهی" ختم خواهد نمود. از دیگر سو تعریف وی از وجود رابط معلول، تمام موجودات را شأنی از شئون واجب تعالی معرفی می‌کند که با توجه به این مبنا مسیر آگاهی انسان از "خداآگاهی" حداقلی آغاز و به "خداآگاهی" حداکثری ختم می گردد و در واقع در فلسفه وی "خودآگاهی" و "خداآگاهی" دو روی یک حقیقت واحدند.
بررسی تطبیقی براهین جهان شناختی اثبات وجود خدا در فلسفه ملاصدرا و توماس آکوئینی
نویسنده:
مریم نورمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی برهان جهان‌شناختی با عنوان معتبرترین برهان مخلوق محور در فلسفه‌ی ملاصدرا و توماس آکوئینی می‌پردازیم تا وجوه شباهت و تفاوت این دو فیلسوف را در مسأله‌ی اثبات وجود خداوند در این برهان دریابیم.برهان جهان شناختی نام مجموعه‌ای از براهین مرتبط باهم است، که بر مبنای دو اصل ضرورت و علّیت با تکیه ‌بر عام‌ترین واقعیات جهان چون امکان و حدوث به اثبات وجود واجب می‌پردازد. ملاصدرا معرفت واجب را امری فطری و بی‌نیاز از اثبات می‌داند. او معتقد است که شناخت واجب از طریق صفات و افعال او ممکن است، بنابراین به دو طریق لِمّی و اِنّی براهینی بر اثبات واجب مطرح می‌کند، که طریق معرفت نفس، ماهیات، جسم، وجوب و امکان، حرکت و حدوث عالم از براهین جهان شناختی وی بر اثبات واجب تعالی هستند. توماس وجود واجب را بدیهی نمی‌داند و معتقد به اثبات وجود واجب تعالی است. او می‌گوید، انسان تنها به روش اِنّی قادر به اثبات خداوند است، بنابراین وی پنج طریق به روش ارسطویی بر اساس حرکت، علّیت فاعلی، وجوب و امکان، درجات کمال و علّیت غایی بر اثبات واجب مطرح می‌کند، که این طرق از مهم‌ترین و اساسی‌ترین براهین جهان‌شناختی در فلسفه ی غرب هستند. هر دو فیلسوف در اثبات خدا از مفهوم وجود گذر کرده و با ملاحضه ی حقیقت وجود به اثبات خداوند می پردازند. آن ها براهین خود را با استناد به ابطال دور و تسلسل و با تکیه بر اصل علیّت و نیازمندی معلول به علت تبیین می کنند. هدف و مبنای آن ها در تبیین براهین مشترک است؛ چرا که ملاصدرا و توماس هر دو خدایی را اثبات می کنند که وجود مطلق و علّت همه ی موجودات است، همچنین مبنای هر دو در تبیین براهین، وجود مخلوقات است، نه ماهیت آن ها. روش آن ها در تبیین براهین با یکدیگر تفاوت دارد؛ زیرا ملاصدرا در اثبات واجب، سه روش معرفتی عقل و شهود و وحی را به کار می گیرد، اما توماس تنها از طریق عقل و وحی به اثبات واجب می پردازد.
مسأله شر از دیدگاه صدرالمتألهین و آگوستین
نویسنده:
کوکب دارابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله شر از جمله مسائل مهم و بحث بر‌انگیز فلسفه و کلام است به‌طوری‌که عده‌ای با این مسأله اشکالات بسیاری بر اعتقادات اولیه‌ی ادیان توحیدی وارد ساخته‌اند، به نظر برخی وجود شرور در جهان هستی با وجود و صفات کمالیه‌ی نا‌محدود خداوند تعارض دارد. در مقابل، بسیاری از متفکران و فیلسوفان متأله از جمله آگوستین و ملاصدرا به بررسی مسأله شر پرداخته‌اند و درصدد پاسخ‌گویی به اشکالات مطرح‌شده بر‌آمدند. در این نوشتار دیدگاه ملاصدرا و آگوستین درباره‌ی شرور مورد بررسی قرار گرفته است به این ترتیب که ابتدا تعاریف، اقسام و هستی‌شناسی شرور ذکر شده، سپس دیدگاه‌های ملاصدرا و آگوستین در این باب در دو فصل جداگانه بیان گردیده و در نهایت دیدگاه‌های این دو متفکر تطبیق داده شده است. ملاصدرا و آگوستین از طریق عدمی و نسبی دانستن شرور، احسن بودن نظام هستی و این‌که شرور لازمه‌ی اختیار و عالم ماده است به حل این مسأله پرداخته‌اند. هر دو اندیشمند در برخی از مواردمواضع مشترک و در برخی دیگر از موارد مواضع مختلفی دارند.
سازگاری درونی دیدگاه ملاصدرا در باب حقیقت علم
نویسنده:
علی مومنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با مراجعه به آثار فلسفی ملاصدرا به نظر می‌رسد که وی در باب حقیقت علم دو دیدگاه به ظاهر متفاوت را بیان کرده‌است. گاهی حقیقت علم را حضور مجرد نزد مجرد بیان کرده‌است و گاهی نیز حقیقت علم را مساوق وجود گرفته‌است .در نگاه اول، با مبنا قرار دادن هر یک از این دو تعریف به نظر می‌رسد به نتایج فلسفی متفاوتی مخصوصا در سایر حوزه‌های تفکر فلسفی می‌رسیم، که در این خصوص می‌توان از مسأله «علم به مادیات» و «علم در مادیات» به عنوان نمونه نام برد. زیرا بر اساس تعریف اول همچنان که خود ملاصدرا نیز در مواضع مختلف به آن تصریح کرده است؛ اساسا مادهنه معلوم واقع می‌شود و نه می تواند عالم باشد، که بر این مسأله علاوه بر اشکالات فلسفی فوق، اشکالات کلامی دیگری نیز مترتب است. اما بر اساس دیدگاه دوم موجود مادی هم معلوم است و هم عالم، که به نظر می‌رسد این دیدگاه با اصول وجود محور ملاصدرا سازگاری بیشتری داشته ‌باشد. برای رفع ناسازگاری این دو دیدگاه راه‌حلهایی از سوی شارحان آثار ملاصدرا و پیروان مکتب حکمت متعالیه ارائه شده‌است که در این پاپان‌نامه مورد بررسی قرار گرفته و سپس سعی شده‌است با توجه مجدد به مبانی هستی شناختی ملاصدرا، راه‌حل‌های جدیدی نیز برای جمع میان دو دیدگاه مذکور ارائه شود. در پایان این تحقیق نیز سعی شده است نشان داده‌شود که کلید حل این مسأله کنار نهادن زبان ماهیت محور در بازخوانی دیدگاه ملاصدرا است. به نظر می‌رسد با بازتعریف مفاهیم فلسفی با زبان وجود محور در این خصوص، نه تنها اختلاف محتوایی میان این دو دیدگاه از میان برداشته می‌شود، بلکه می‌توان به سازگاری درونی نظام وجود محور او بیش از پیش اذعان نمود.
چیستی و کارکرد معرفتی قوه‌ واهمه از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
جواد رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قوّه‌ی وهم از نظر ملاصدرا قوّه‌ای مجرّد است که ذاتاً استقلالی از سایر قوا ندارد بلکه همان قوّه‌ی عقل است که تعلّق و اضافه به خیال یافته است. این قوّه رئیس و فرمانروای قوای حیوانی و جزئی است و تمام افعال قوای جزئی، اعمّ از ادراکی و تحریکی را می‌توان به این قوّه نسبت داد. ملاصدرا وهم را بین حیوان، انسان و شیطان مشترک می‌داند و در نظر او این قوه، ذومراتب است. اما آنچه ملاصدرا را واداشته است که در باب این قوه، نظریه‌ی جدیدی را در مقابل برخی نظرات مشّاء ارائه کند قول او به انحصار عوالم وجود در سه عالم، قاعده‌ی اتحاد عالم و معلوم، تجرّد قوه‌ی خیال و قاعده‌ی «النفس فی وحدتها کل القوی» است.در تعریف صدرایی از قوّه‌ی وهم که عبارت از عقل مقید و یا عقل ساقط است هم ادراک معانی جزئی و هم خطا در ادراک که کارکردهای این قوّه‌اند به نحو شایسته‌ای توجیه می‌شود و ثابت می‌گردد که رمز هر گونه خطا در ادراک را باید در این قوّه جست.آنچه با توجه به آراء صدر‌المتألهین اهمیت پرداختن به این قوّه را بیشتر نمایان می‌کند این است که از نظر ملاصدرا قوّه‌ی وهم همان ابزار و راه نفوذ شیطان به نفس آدمی است و هر چه جهت وهمانی انسان بر جهت عقلانی او غلبه داشته باشد امکان تسلط شیطان بر وجود انسان بیشتر می‌گردد.اما در نظریه‌ی ملاصدرا با دو ناسازگاری ظاهری نیز مواجه می‌شویم که هر دو به عقل مقید دانستن وهم بازمی‌گردد. یکی اینکه ملاصدرا برخی حیوانات را واجد وهم می‌داند اما واجد عقل نمی‌داند و دوم اینکه گاه از نزاع وهم و عقل و حتی غلبه‌ی وهم بر عقل سخن می‌گوید که در این رساله سعی شده است با استفاده از نظرات حکیم سبزواری و خود ملاصدرا این ناسازگاری نیز مرتفع گردد
طبیعت و مابعدالطبیعه در حکمت متعالیه
نویسنده:
ضیاء گل رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده تحقیقنظام هستی شناسانه بنیانگذاران فلسفه یونان یعنی افلاطون و ارسطو تصویری هماهنگ و جامعی از طبیعت و مابعد الطبیعه ارائه نمی کند و همواره «تعامل ناقص» و «نا متوازنی» را میان این دو مرتبه از هستی به نمایش می گذارد. از این رو این پژوهش را سعی بر آن است که این نقایص را با اتکاء به آراء ملاصدرا مرتفع گرداند. این امر با عنایت به چند مطلب محوری محقق می گردد: یک، بازنمایی، توضیح و تحلیل هستی شناسی ملاصدرا. دو: ایجاد «تعامل متعادل» و «دو سویه» میان طبیعت و مابعدالطبیعه با توجه به آموزه های حکمت متعالیه. سه: رفع، ترمیم و بهسازی نقیصه نظامهای فلسفی مذکور با استمداد از تعالیم حکمت متعالیه و ارائه تبیین معقول و رضایت بخش از ارتباط وثیق بین طبیعت و مابعد الطبیعه. چهار: در این نوشتار «شش اصل» ابداعی برای تفسیر و توضیح نحوه ارتباط و پیوند طبیعت و مابعد الطبیعه طراحی شده است. برخی از دستاورد های پژوهش از این قرار است:1.
بررسی تطبیقی جایگاه «نور» در حکمت سهروردی و «وجود» در حکمت سینوی و صدرایی
نویسنده:
خالق دیوسالار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفکر در هستی و پی بردن به راز و رمز آن از دغدغه های بشر پرسش گر بوده به طوری که مدام خود را تشنه چنین آب هستی بخشی می داند، چرا که حقیقت انسانیت در ذات متفکر اوست و تفکری با ارزش است که فارغ از عقل معاش به پهنه بی پایان هستی مخصوصاً به مبدأ با شکوه و والای آن نظر داشته باشد. در این ارتباط مسلمانان متفکر بیکار ننشسته و آستین همت بالا زدند و در این راه رنج و مشقاتی را متحمل شدند که در این بین نقش سه شخصیت یعنی بوعلی سینا ، ملاصدرا و سهروردی بارزتر به نظر می رسد، البته این بدان معنی نیست که کوشش های بقیه ازجمله فارابی ناچیز بوده است. در حقیقتسه شخصیت مذکور عصاره ماقبل خود بوده اند.ابن سینا به موجود می اندیشید و آن را موضوع فلسفه دانسته، مسائل آن را نیز عوارض ذاتی موجود بماهوموجود می داند او موجود را هم از نظر مفهوم و هم از نظر تحقق خارجى بدیهى فرض کرده و آن را مشترک معنوی می دانست و معتقد بود ماهیّت هر چیز غیر از هستى آن است یعنی دو مفهوم مغایرند اما این دو در خارج با هم اتحاد وجودی دارند. اومفهوم وجود را تنها در سه حکمِ تقدم و تاخر، بی نیازی و نیاز، وجوب و امکان مشکک می داند که آن نیز به خاطر حکایت ازواقعیت مشکک متصف به تشکیکمذکور است و در ارتباط با اصالت وجود ابن سینا نفسِ وجودِ ماهیت را معلول خود ماهیت ندانسته بلکه آن را معلولِ علت وجود می داند. او ماهیت را در سایه وجود، حق بالغیر می داند .سهروردی بر پایه آن چه ظاهر است به بحث درباره ساختار حقیقت که مستقیماً معلوم ما واقع می شود می پردازد. موضوع حکمت او انوار است. او نور را به آن چه ظاهر بنفسه و مظهر لغیره باشد تعریف می نماید. ظهور نور موجب بداهتش است. سهروردی نورها را تنها به کمال و نقصان مختلف می داند نه به لحاظ نور بودنشان چرا که نور نزد وی چیزی است که به واسطه شدت و ضعفش، مابه الاشتراک و هم مابه الامتیاز به خودش برمی گردد. وی نسبت میان نور وظلمت را سلب وایجاب می داند و ظلمت را قالب نور معرفی می کند. نزد وی در مقوله جوهر، همه انحاء تشکیک تحقق پذیر است. مراد از اصالت نور سهروردی "مبدئیت برای وجود و هستی ها"ست، وی در حکمت خویش حقیقت را به وجود نسبت نمی دهد بلکه آن را به حقایق عینی که بدون واسطه معلوم ما واقع می شوند نسبت می دهد و برای رسیدن بدین منظور از قضایای وجدانی استفاده می کند. وجود نزد ملاصدرا مبناى مسائل الهى است او موضوع فلسفه راواقعیت خارجى معرفی می کند. او وجود را تحقق و صیرورت در اعیان واذهان می داند. مفهوم وجود نزد وی ابسط از هر تصوری بوده و شروع و اول هر تصوری می باشد و از شدت ظهور و بساطتش نمی توان آن را به چیزی آشکارتر از خودش تعریف نمود. عقل بین دو موجود، مناسبت و مشابهتی می یابد که نظیرش رابین موجود و معدوم نمی یابدبدین جهت او مشترک معنوی بودن وجود در بین ماهیات را قریب به اولیات می داند. او ماهیات را اموری تبعی دانسته که از نظر به حدود و مراتب وجودات دریافت شده اند و رابطه میان ماهیّت و وجود را نوعی ملازمه عقلی بین وجود هر شىء و ماهیّت آن است. او وجود را بالذات و?ماهیّت رابالعرض موجود می داند و زیادت مفهوم وجود بر ماهیت از نظر او با تحلیل عقل حاصل می شود. نزد وی وجود در خارج و حاق ذهن با ماهیت اتحاد دارد. ملاصدرا بر خلاف سهروردی قائل به تشکیک در ماهیات نبوده و چون ماهیات را مثار کثرت می داند ذاتاً آن ها را با هم مختلف می داند. او وجودات عینى را حقایقى اصیل می داند و معتقد است که ماهیات، همان اعیان ثابته اند که هیچ گاه بوى هستى به مشامشان نخورده است. سبق زمانى و سبق علّى وجود بر ماهیت را او از اثبات اصالت وجود به دست می آورد. وجود تقدم عینی بر ماهیت دارد و ماهیت بر وجود تقدم مفهومی دارد. ملاصدرا به تشکیک مفهوم وجود از آن نظر توجه دارد که بیانگر ویژگی ای در اصل هستی است او مفهوم صرف را مشکک نمی داند. او در بیان تشکیک از شدت و ضعف و کمال و نقص وجود سخن به میان مى آورد که مفاهیمى ناظر به واقعیتند.
  • تعداد رکورد ها : 656