جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 655
تحلیل و تبیین فلسفی مرگاندیشی در آگوستین و ملاصدرا
نویسنده:
محبوبه جباره ناصرو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مرگ و مرگاندیشی از مسائل مهم و مشترک همهی انسانها است. ادیان و مکاتبفلسفی و کلامی نیز آن را از دغدغههای وجودی و معرفتی انسان میدانند که هر کس بهفراخور توان خویش سعی در شناختن و شناساندن آن دارد. بررسی تطبیقی این مسأله ازدیدگاه آگوستین فیلسوف و عارف مسیحی قرن چهارم پنجم میلادی و ملاصدرا فیلسوف – - -و عارف مسلمان قرن یازدهم هجری )هفده میلادی( میتواند گامی موثر در راستای فهم ما -از این مسألهی مهم باشد. بررسی تطبیقی دیدگاههای این دو اندیشمند دربارهی مرگ نشانگراین نکته است که آگوستین با توجه به آیین مسیحیت، به ویژه تعالیم پولس، مرگ را بر مبنایگناه نخستین و دیگر گناهان بشری، توجیه و حتی گناه را علت مرگ معرفی میکند. وی براین باور است که خداوند انسان را به گونهای آفریده بود که اگر گناه نمیکرد بیواسطهی مرگاز زندگی جاودان برخوردار میشد و اقسام مرگ اعم از مرگ جسم، مرگ نفس و مرگ ابدی بهسراغ او نمیآمد؛ اما با گناه زوج نخستین، چون نطفهی نسل بشر نیز در آنان وجود داشت،مجازات مرگ به گونهای عادلانه همه را در بر گرفت. وی همچنین مرگ جسم را به تبعیت ازافلاطون، جدایی نفس از بدن تعریف میکند و معتقد است این مرگ طبیعی نیست، بلکهتحمیلیِ گناه آدم و حوا است؛ بنابراین مرگ در اندیشهی آگوستین با بحث گناه نخستین وانسان هبوطیافته گره خورده است. اما ملاصدرا هرچند در این باور که گناهان ارادی و اختیاریانسان میتواند باعث مرگ نفس و مرگ ابدی انسان شود، با آگوستین همپیمان است، اما تأثیرگناه نخستین را نمیپذیرد. علاوه بر این ملاصدرا با توجه به اینکه انسان را حقیقتی یگانه وذومراتب میداند که در گوهر خود پیوسته در تحوّل و سیلان است، مرگ طبیعی را نیز مرحله-ای از کمال وجودی وی دانسته که پیشتر با حرکت جوهری آغاز شده است. علیرغم ایناختلاف اساسی، هر دو اندیشمند، بر ویژگیهای مشترک مرگ طبیعی مانند ضروری بودن،همگانی بودن، لطف بودن، تأکید دارند؛ همچنین بر مرگ ارادی به معنی تزکیهی نفس وریشهکن کردن هواهای نفسانی و قطع تعلق نفس از بدن به ارادهی سالک و جلوههای آنتصریح دارند. در کنار همهی این تفاسیر، مرگ را نه تنها آغاز یک زندگی نو و جدید، بلکه آن راوسیلهی وصال به محبوب ازلی میدانند. به همین سبب هر دو، اندیشهی جهان پس از مرگ وسرنوشت آدمی پس از مردن را به آدمی یادآوری میکنند. هر چند که در این موضوع توصیف-ها و تصویرپردازیهایی که ملاصدرا در برابر خواننده قرار میدهد، در آثار آگوستین موجودنیست.کلیدواژهها: مرگ، مرگاندیشی، گناه، گناه نخستین، هبوط، جهان پس از مرگ،آگوستین، ملاصدرا.
قلمرو عقل وقلب در شناخت حق تعالی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
وحیدرضا کریم نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل و قلب به مثابه دو نمونه از ابزارهای شناخت خداوند متعال ، جایگاه رفیعی بین فلاسفه و عرفا دارند. برخی قائل به تعطیل عقل اند و برخی برای شناخت عقلی ارزشی قائل نیستندو فقط به معرفت قلبی و شهودی بسنده می کنند. ملاصدرا هم به معرفت عقلی اهمیت می دهد و آن را ممکن می داند و هم به معرفت قلبی و شهودی . ایشان هرچند معرفت حقیقی را معرفت قلبی می داند ولی معرفت عقلی را به عنوان مقدمه، لازم می داند و کسانی که به برهان یقینی اهمیت نمی دهند را سرزنش می کند.ملاصدرا برای معرفت عقلی خداوند، مانع و محدودیتی قائل نیست، مگر کنه ذات خداوند متعال. و در اکثر آثار خود به معرفت عقلی خداوند پرداخته است. البته حدّ و مرز معرفت عقلی، ذهن است و عقل از دایره ذهن که با مفهوم و ماهیت سروکار دارد نمی تواند بیرون رود و به عبارت دیگر شناخت عقلی خداوند، شناخت مفهومی و ذهنی است، نه مصداقی و خارجی. بنابراین در معرفت عقلی به وجود خارجی خداوند دسترسی نخواهیم داشت.ملاصدرا برای معرفت قلبی نیز حدّ و مرزی قائل نیست، الّا کنه ذات خداوند که قابل شناسایی نیست. البته انسان با قلب خود می تواند خداوند را بشناسد و به او نزدیک شود تا جایی که غیر از او نبیند بلکه خود و شهود قلبی خود را هم نبیند.از نظر ملاصدرا هر دو معرفت عقلی و قلبی دارای دارای مراتب و درجاتی است که هر انسانی به اندازه توان و ظرفیت وجودی خود می تواند به آن برسد. البته امکان خطا و به بی راهه رفتن وجود دارد که رعایت تقوا و زهد و اطاعتِ خداوند و رعایت میزان منطقی برای مصون ماندن از اشتباه، ضروری است.
حقیقت ادراک حسی از منظر شیخ اشراق و ملا صدرا
نویسنده:
بهرام جهان دیده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث علم به محسوسات یکی از مباحث مهمی است که می‌توان آن را از دو جنبه مورد بررسی قرار داد: 1ـ جنبه هستی شناسانه 2ـ جنبه معرفت شناسانه.جنبه هستی‌شناختی قضیه شامل بحثهائی از این قبیل است که آیا ادراک حسّی امری مجرّد است یا مادّی و یا بحث از اینکه آیا ادراک حسّی تغییرپذیر است یا تغییرپذیر نیست؟ و بحثهائی از این قبیل.جنبه معرفت‌شناختی هم شامل بحثهائی است که یکی از مهمترین مسائل آن، این سوال است که آیا ادراک حسّی، معرفتی حضوری است یا معرفتی حصولی؟ در صورت حصولی بودن آیا مفید تصدیق است یا مفید تصوّر؟ ارزش معرفتی ادراکات حسّی چقدر است؟ و بحثهائی از این قبیل.در نوشتار حاضر حقیقت ادراک حسی از بعد هستی شناسانه و آن هم تنها از جهت حضوری یا حصولی بودن و با رویکرد دیدگاه شیخ اشراق و ملاصدرا، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در مقدمه این پژوهش طرح کلّی رساله ترسیم شده است.سپس مطالبی عنوان میشود که از جمله آنها می‌توان به این نکات اشاره کرد: تاریخچه بحث «علم و ادراک حسّی»، تعریف علم، کاربردهای مختلف علم، نسبتبین علم و ادراک، مراحل ادراک، تقسیم علم به حصولی و حضوری، خطاناپذیری علم حضوری، اشکالات نقضی بر خطاناپذیری علم حضوری و اقسام علم حضوری.در فصل دوم حقیقت ادراک حسی از منظر شیخ اشراق مورد توجه و بررسی قرار می گیرد و بیان میشود که قبل از شیخ اشراق، دو نظریه عمده در باب کیفیت ابصار وجود داشت. گروهی قائل به انطباع صور اشیاء در چشم و سپس رسیدن آن به حسّ مشترک و بعد از آن مشاهده بوسیله نفس ناطقه بودند و گروهی دیگر قائل به خروج نور از چشم به شکل مخروطی که رأس آن در چشم و قاعده آن در روی شیء مرئی است. شیخ اشراق هر دو نظریه را باطل دانسته، و نظریه ثالثی را ارائه کرده است. به نظر او، مدرِک واقعی در ابصار، ذات نوری نفس انسانی است که چون نور است دارای هویت ادراکی می‌باشد و مقابله شرط ابصار است، نه اینکه خود چشم، مدرک باشد. و در لحظه ابصار، نفس، ذات موجود مادّی خارجی را به علم حضوری ادراک می‌کند.شیخ برای اثبات مدعای خود دلیل مستقیم نیاورده است، بلکه تنها با مردود دانستن دو نظری? خروج شعاع و انطباع، نتیجه می‌گیرد که ابصار به اشراق حضوری می‌باشد. همچنان که بیان خواهد شد حصر عقلی‌ای بین این سه نظریه وجود ندارد. لذا این روش استدلال برای اثبات مدعای او کافی نیست، و از طرفی نیز، غیر از این، استدلالِ دیگری هم ارائه نداده، پس می-توان گفت مدّعای او بدون دلیل است.جناب آقای عسکری سلیمانی با ذکر دو دلیل تلاش نموده اند که حرف شیخ اشراق را به کرسی نشانده و حضوری بودن ادراکات حسّی را نتیجه بگیرند. لکن ما هر دو دلیل ایشان را مخدوش دانسته ایم.فصل سوم به بررسی حقیقت ادراک حسی از منظر ملاصدرا اختصاص خواهد داشت. در این فصل بیان می شود که صدرالمتألهین معتقد است تأثیر اشیاء خارجی در حواس ما فقط سرآغاز ادراک است نه خود ادراک، اگرچه حواس ما در ادراک دخالت دارد، ولی پس از حصول صورتهای محسوس در مغز، نفس، با به کار گرفتن توجه و التفات، از آن پدیده‌ی مادی پدیده-ای غیر مادّی به نام ادراک و شناخت می‌سازد. یعنی پس از توجه به داده حواس، با خلاقیت خود از روی آن، ماهیت عین خارجی را بازسازی می‌کند.نفس مُظهِر صور جزئیه محسوسه است و این صور علمیّه وجودات مثالیه انشائیه هستند که نفس آنها را در عالم مثال اصغر صقع ذات خویش که خیال متصل است انشاء می‌کند و به واسطه آن به محسوسات خارجی علم پیدا می‌کند.ملاصدرا اشکالات متعددی را بر نظریه سهروردی وارد می‌کند از جمله اینکه: صورت خارجی منطبع در ماده نمی‌تواند معلوم بالذات نفس قرار گیرد، زیرا حقیقت علم، به معنی حضور معلوم نزد عالم می‌باشد که تنها به امور مجرد تعلق می‌گیرد، خواه مجرد تامعقلی باشد یا مجرّد مثالی. و اجسام مادّی اصلاً شأنیت حضور ادراکی ندارند.به عقیده وی آنچه در خارج موجود است پیش نفس حاضر نیست بلکه نفس با صورت آن موجود و با مفهوم و ماهیت آن ارتباط دارد نه با واقعیت آن، و جسم مادی خارجی، «معلوم بالعرض» می‌باشد.
جایگاه شناسی امام در تفکر فارابی و صدرالمتالهین
نویسنده:
سیدعلی مرتضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مکتب تشیع، امامت یکی از اصول مسلم اعتقادی است. این اصل در ردیف نبوت جای دارد. امامت در لغت به معنای دوستی، یاری دادن، به دست گرفتن کاری، فرماندهی کردن، است. در اصطلاح، منصب الهی و خدادادی است که در برگیرنده همه فضیلت‌ها و کمالات انسانی است. مطابق این تعریف، امامان معصوم(علیهم‌السلام)، از سوی خداوند و به وسیله پیامبر(صلّی‌الله علیه و آله و سلّم) تعیین می‌شوند و دارای همان فضائل و امتیازات پیامبر(صلّی‌الله علیه و آله و سلّم) (به جز مقام نبوت) هستند.در این راستا، فارابی و ملاصدرا به تبیین و تحلیل شئونات و جایگاه امامت پرداخته اند.ابتدا فارابی به صورت موجز و مجمل در چارچوب مدینه فاضله به این مسأله پرداخته سپس ملاصدرا به صورت مفصل به این مسأله و لواحق آن با توجه به آیات و روایات مربوطه پرداخته است.
تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا در برداشت‌های حدیثی او در حوزه مباحث نفس و معاد
نویسنده:
جلیل قاسمی، عزیزالله فیاض صابری، حسن نقی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
صدرالمتألهین شیرازی، مؤسس مکتبی است که به عنوان حکمت متعالیه شناخته می‌شود. وی با بهره‌بردن از میراث سلف خود راه جدیدی را فراروی جویندگان حقیقت گشوده است. یکی از ویژگی‌های مکتب فلسفی او استفاده فراوان از آیات و روایات معصومان‌(ع) در آثار فلسفی خود می‌باشد. وی براساس مبانی فلسفی که خود موفق به تأسیس آن‌ها شده است، تبیین خاصی از منابع نقلی از جمله روایات ارائه داده است. در این مقاله نخست علت رویکرد ملاصدرا به روایات بررسی شده و سپس با ذکر نمونه‌هایی به تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا در برداشت‌های او از احادیث با محوریت مباحث نفس و معاد پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 91 تا 111
فلسفه عبادت از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
رحمان مرتضوی باباحیدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده فاسی:ملاصدرا در حکمت متعالیه، با رویکردی فلسفی به تبیین جایگاه و منزلت عبادت و همچنین چیستی و چرایی آن می پردازد. در این راستا فلسفه عبادت، بر جهان شناسی، انسان شناسی و خداشناسی حکمت متعالیه استوار می گردد، و این وجودشناسی، معرفه النفس و خداشناسی صدرایی است که امکانات و مواد لازم را برای حصول فلسفه عبادت او فراهم می آورد.صدرالمتالهین در قالب فلسفه عبادت خود، به مسائلی همچون نسبت دو مقوله نظر و عمل، تمایز میان عبادت تکوینی و تشریعی و چرایی وضع عبادات می پردازد، و نقش عبادت در تعالی انسان و سایر موجودات در مراتب وجودی عالم را برجسته می سازد.شرح چگونگی زایش فلسفه عبادت صدرایی از حکمت متعالیه و شیوه پرداخت ملاصدرا به مساله عبادت، هدف اصلی این نوشتار است.
صفحات :
از صفحه 151 تا 167
دین و اقبال فطری به آن در نگاه صدرالمتالهین شیرازی
نویسنده:
نویی ابراهیم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
صدرالدین شیرازی بارها در مقام تعریف دین برآمده است. البته هر بار با رویکردی به دین نگریسته است که تنها با نگاهی جامع به آنها می توان مقصود وی از دین را باز شناخت. او در زمینه اقبال انسان ها به دین ، بر انطباق دین با فطرت کمال طلب و خواهان سعادت مطلق انسان توجه می کند و افزون بر تصریح به فطری بودن آموزه های مختلف دینی، به ارائه تنبیه در این راستا نیز روی آورده است. در نوشتار پیش رو بعد از تبیین و تحلیل هویت دین در نگاه این فیلسوف مسلمان، به تبیین نگاه وی در باب گرایش فطری انسان ها به دین پرداخته خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 169 تا 204
کاربرد عقل در اخلاق؛ بررسی دیدگاه صدرالمتالهین
نویسنده:
رحیم دهقان سیمک، مهدی دهقان سیمکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
عقل نقش زیادی در تنظیم و جهت دهی رفتارهای انسان به سمت ارزش ها و فضائل اخلاقی دارد. صدرالمتالهین در میان اندیشه های فلسفی خود سخنانی دارد که نشان می دهد وی به کاربردهای عقل در اخلاق توجه داشته و اندیشه های اخلاقی خود را بر عقلانیت بنیان نهاده است. آرای ایشان نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق در سه رویکرد عمده معرفت شناختی، انگیزشی و وجودشناختی قابل بررسی است. بر اساس رویکرد معرفت شناختی، عقل نظری قادر است تا هم گزاره های بنیادین نظام اخلاقی را کشف کند و هم صغریات یا جزئیات اخلاقی را بر آنها منطبق نماید. افزون بر این قادر خواهد بود تا وجوه حسن و قبح افعال را نیز تشخیص دهد. در رویکرد انگیزشی نیز عقل نظری و عملی در تعامل با یکدیگر، با تشخیص صحیح و روشن ساختن نتایج و پیامدهای فعل، نقش قابل توجهی را در ایجاد شوق و انگیزه و نیز به کارگرفتن قوای محرکه در راستای تحقق بخشیدن به فعل، ایفا می کنند. از حیث وجودشناختی هم، امر به گونه ای است که انسان با انتخاب های عاقلانه، به خود هویت اخلاقی بخشیده و از این رو، هرچه از سعه عقلانی بیشتری برخوردار گردد اخلاقی تر خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 117 تا 140
زمان از دیدگاه صدرالمتالهین و برگسون
نویسنده:
حسین زاده یزدی مهدی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
زمان یکی از موضوعاتی است که از دیرباز ذهن فیلسوفان را به خود مشغول داشته است. آرا و اندیشه های فلاسفه در این باره بسیار پریشان است؛ به گونه ای که فیلسوفی مانند کانت زمان را امری کاملا ذهنی (سوبژکتیو) و از ویژگی های عالم پدیدار (فنومن) و نه عالم نومن می داند. در این میان برخی از آرای فلسفی درباره زمان هرچند در دو حوزه فکری در نگاه نخست، نزدیک به نظر می رسد. تفکرات ملاصدرا و برگسون از شمار این موارد است. این نوشتار بر آن است که با طرح دیدگاه ایشان در این باره و طرح جنبه های مختلف مفاهیم با سیری جدید روزنه ای را به مقایسه میان این دو تفکر بگشاید.
صفحات :
از صفحه 93 تا 116
معاد در نظام سینوی و صدرایی
نویسنده:
علیرضا کرمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بحث از معاد در نظام فلسفی ابن سینا و ملاصدرا جایگاه ویژه ای دارد. مبانی فلسفی در زمینه چیستی نفس، حدوث روحانی نفس، تناسخ و مادیت قوه خیال در نظام سینوی، پذیرش معاد با بدن مادی جسمانی را ناممکن می کند و در نتیجه، پذیرش تقلیدی معاد جسمانی در برخی آثار ابن سینا باید بر معنای دیگری از جسمانیت توجیه شود. اما صدرا با تدقیق در مباحث علم النفس و پذیرش و برهانی کردن اصولی همچون تجرد خیال و جسمانیه الحدوث بودن نفس، به تبیینی عقلی از معاد جسمانی دست یافت.
صفحات :
از صفحه 147 تا 188
  • تعداد رکورد ها : 655