جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

ترجمه ماشینی: این کتاب با بررسی چرایی وجود کمک های غذایی و علل عمیق فقر غذایی، به ابعاد نادیده گرفته شده کمک های غذایی سنتی و بحث های فقر غذایی می پردازد. این استدلال می‌کند که صنعت کمک‌های غذایی با حکومت نئولیبرال آمیخته شده است و نشان می‌دهد که چگونه خیریه غذایی از آرمان‌های مسیحی و امتیاز سفیدپوستان حمایت می‌کند و نابرابری‌های طبقاتی، نژادی، مذهبی و جنسیتی را حفظ می‌کند. با این حال، همچنین بخشی را نشان می دهد که بسیار متنوع است، که هم فردگرایی و هم کمک متقابل را در بر می گیرد. با تکیه بر تجربیات زیسته، این مستند را نشان می دهد که چگونه به اشتراک گذاری غذا در میان فقر، همبستگی را تقویت می کند و به شیوه های جایگزین توزیع مجدد غذا در میان جوامع منجر می شود. با استفاده از این روش‌های جایگزین، کمک‌های غذایی و جوامع می‌توانند بخشی از جنبش‌های عدالت اقتصادی و نژادی باشند.

ترجمه ماشینی: مفهوم «تقاطع پذیری» که در ابتدا توسط کیمبرل کرنشاو در سال 1989 به عنوان ابزاری برای تجزیه و تحلیل شیوه‌های تعامل و همپوشانی اشکال مختلف نابرابری اجتماعی، ستم و تبعیض به شیوه‌های چند بعدی مطرح شد، توجه زیادی را در بحث‌های فمینیستی بین‌المللی به خود جلب کرده است. دهه گذشته «قاب‌بندی متقاطع» طرفداران و منتقدان این مفهوم را گرد هم می‌آورد تا درباره «وضعیت هنر» با کسانی که در بحث‌های پیرامون آن تأثیرگذار بوده‌اند بحث کنند. این کتاب با درگیر شدن با ریشه های تاریخی تقاطع در بحث "نژاد-طبقه-جنسیت" مستقر در ایالات متحده، پذیرش اروپایی این مفهوم را در زمینه های مختلف ملی مورد بررسی قرار می دهد تا موضوعاتی مانند مهاجرت، هویت، پوشش رسانه ای خشونت جنسی را بررسی کند. علیه مردان و معیشت فراملی مهاجران با مهارت بالا و پایین. این کتاب که به لحاظ موضوعی حول موضوعات مهاجرت فراآتلانتیکی از متقاطع، توسعه متقاطع به عنوان یک نظریه، مطالعات مردان و مردانگی، و بدن و تجسم مرتب شده است، از مطالعات موردی تجربی و همچنین گفتگوهای نظری برای بررسی ظرفیت و پایداری استفاده می کند. از مفهوم و روشن کردن وضعیت کنونی تحقیقات متقاطع. با ارائه جدیدترین اثر تیمی از دانشمندان برجسته فمینیست از ایالات متحده و اروپا، "فریمینگ بینابینی" مورد توجه همه کسانی خواهد بود که به جنسیت، مطالعات زنان، مردانگی، نابرابری ها و تفکرات فمینیستی علاقه دارند.

ترجمه ماشینی: نابرابری اقتصادی یکی از تفرقه‌انگیزترین مسائل عصر ماست. با این حال تعداد کمی استدلال می کنند که نابرابری شری بزرگتر از فقر است. فقرا به این دلیل رنج می برند که به اندازه کافی ندارند، نه به این دلیل که دیگران بیشتر دارند، و برخی بسیار زیاد هستند. پس چرا به نظر می رسد بسیاری از مردم بیشتر از ثروتمندان ناراحت هستند تا فقرا؟ در این کتاب تحریک‌آمیز، نویسنده شماره 1 نیویورک‌تایمز درباره مزخرفات، پاسخ قانع‌کننده و نگران‌کننده‌ای را به کسانی ارائه می‌کند که معتقدند هدف عدالت اجتماعی باید برابری اقتصادی یا نابرابری کمتر باشد. هری فرانکفورت، یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان اخلاق در جهان، استدلال می‌کند که ما از نظر اخلاقی موظف به حذف فقر هستیم - نه اینکه به برابری دست یابیم یا نابرابری را کاهش دهیم. تمرکز ما باید بر این باشد که اطمینان حاصل کنیم که همه افراد به اندازه کافی برای داشتن یک زندگی مناسب هستند. تمرکز به جای آن بر نابرابری، حواس پرتی و بیگانه کننده است. در عین حال، فرانکفورت استدلال می کند که ترکیب ثروت هنگفت و فقر توهین آمیز است. اگر ما خود را وقف این کنیم که مطمئن شویم همه به اندازه کافی دارند، ممکن است نابرابری را به عنوان یک عارضه جانبی کاهش دهیم. اما باید دید که هدف نهایی عدالت پایان دادن به فقر است، نه نابرابری. در مورد نابرابری، چالشی جدی برای باورهای گرامی چپ و راست سیاسی، نوید تأثیر عمیقی بر یکی از بحث های بزرگ زمان ما دارد.

فمینیسم جنبشی است برای مطالبات زنان که در پی اعتراض به برخی از نابرابریهای خانوادگی و اجتماعی ،شکل گرفت ؛ وبراساس یک سری انگاره های مشخص به تجزیه و تحلیل این نابرابریها می پردازد و راهبردهای متفاوت با دیدگاههای مختلفی را ارائه می دهد . به علت وابستگی دیدگاهها به مکتب های فلسفی و سیاسی غرب ، گرایشهای متفاوتی از فمینیسم به وجود آمد . فمینیسم های رادیکال ،مارکسیست ،سوسیالیست ،لیبرال ،فرامدرن و اسلامی از مهمترین گرایشات فمینیستی هستند که هر کدام با منظری خاص و جداگانه به مسایل زنان ،می نگرند . هدف تمام گرایشات فمینیسمی ،ایجاد جامعه ای است که درآن تفاوت گذاری بر اساس جنسیت جای خود را به تشابه بدهد ،تا آرمان برابری زن و مرد درهمه عرصه ها و فعالیت ها به وجود آید . و در صحنه فعالیت های اجتماعی ،زن و مرد به طور مساوی ،نقش بازی کنند ، بدون آنکه احساسات ؛روحیات ،استعدادها و توانایی های فکری و جسمی آنان تأثیری درایفای ،نقش های اجتماعی داشته باشد . فمینیست ها ، هستی را همچون دفتری می دانند که آغاز و سرانجامش ناپید است و در این هستی خود را بی نیاز از وحی دانسته و انسان را مصدر تشریع قرار می دهند ؛ آنان صفات زنانه را صفات برتری می دانند و جنس مذکر را عامل فرودستی ،زن معرفی می کنند . درمقابل ، اسلام براساس خدا محوری بنا شده است ؛و جهان دراین دیدگاه ،هدفمند ودارای برنامه می باشد . در اسلام ،حقیقت انسان ،هویت اوست نه جنسیت ؛ زن و مرد از یک جوهره مشترک بوده و صفات مردانه و زنانه هیچ کدام مایه برتری نسبت به دیگری نیست . اسلام قائل به تساوی زن و مرد ، درذات و تفاوت در وظیفه می باشد ؛ همچنین دستورات اخلاقی اسلام براساس ذات مشترک انسانی است و کلیه ارزشها و ضد ارزشهای اخلاقی ریشه در روح و جان آدمی دارد و نمی تواند وابسته به جنسّیت افراد باشد .اسلام راه رفع ظلم به زنان را اصلاح ذهنیت ها و توجه دادن به اهداف واقعی خلقت و آشنایی زن و مرد به شخصیت و کرامت یکدیگر و تدوین برنامه های اخلاق محور ،می داند . اسلام و فمینیسم دو مقوله کاملاً جدا از هم با مبانی ،اهداف و کارکردهای متفاوت هستند و هیچ گاه با هم تلفیق نمی شوند .

یکی از واقعیت های اجتماعی ریشه دار، مشهود و اجتناب ناپذیر هر جامعه، قشربندی و نابرابری است. جامعه شناسان در تبیین این موضوع دیدگاه های مختلفی ارائه کرده اند که عمدتاً به دو نظریة کلان، موسوم به تضادگرایی و کارکرد گرایی ارجاع دارند. این نوشتار درصدد است که با روشی توصیفی و تحلیلی مواضع کلی قرآن کریم را در این باره با محوریت تفسیر المیزان و دیدگاه های علّامه طباطبائی بحث و بررسی کند.رویکرد انتقادی به برخی دیدگاه های مطرح جامعه شناختی و ارزیابی آنها بر پایة آموزه های قرآنی، بخشی از نتایج این مطالعه است.