جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > متافيزيك > 1402- دوره 15- شماره 36
  • تعداد رکورد ها : 10
نویسنده:
کاظم هانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آموزۀ ایده‌های افلاطون را می‌توان مهم‌ترین آموزۀ او دانست. در طول تاریخ فلسفه، هرکدام از فیلسوفان باتوجه‌به مسئله‌ای که با آن روبه‌رو بوده‌اند، به این آموزه رجوع کرده‌اند. یکی از مسائلی که فیلسوفان غربی در عالم معاصر با آن مواجهه داشته‌اند، نیست‌انگاری و بی‌معنایی تمدن غربی است. مارتین هیدگر ریشۀ این بی‌معنایی را فراموشی وجود و فراموشی حقیقت در معنای ناپوشیدگی (اَلثئیا) و نامستوری می‌داند. در نظر او، آموزۀ ایده‌های افلاطون عامل این فراموشی است؛ زیرا افلاطون بنیادِ موجودات را ایده‌ها قرار داد و این معنایی جز فراموشی وجود ندارد. هیدگر با استفاده از پدیدارشناسی به تمثیل غار افلاطون رجوع می‌کند تا چگونگی این فراموشی را وضوح ‌ببخشد. تفسیر هیدگر از ایده‌ها به‌مرور تغییر می‌کند؛ زیرا هیدگر در تفکر متأخرش از پدیدارشناسی دازاین گذر می‌کند و به گشودگی وجود توجه می‌کند. هیدگر متأخر ایده و آیدوس را براساس گشودگی توضیح می‌دهد و حضورِ امر حاضر را وابسته به این گشودگی می‌داند. در این نوشتار، سعی می‌شود نسبت میان وجهه‌نظرهای هیدگر متقدم و متأخر راجع به ایده‌های افلاطون بررسی شود.
صفحات :
از صفحه 143 تا 159
نویسنده:
علی پایا ، عبدالحمید محمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ویتگنشتاین علاوه بر دو کتاب رسالۀ منطقی ‌ـ ‌فلسفی (1921) و تحقیقات فلسفی (1951)، مجموعه‌ای از یادداشت‌ها بر جای گذاشت. برخی از شاگردان او این یادداشت‌های برجای‌مانده را برمبنای ملاحظاتی، گاه با پیرایش‌ها و افزایش‌هایی با عناوین مختلف منتشر ساختند. یکی از این آثار، که در زمرۀ آخرین تألیفات منتشرشده از ویتگنشتاین است، با عنوان درباب یقین به‌سال 1969 منتشر شد. ویتگنشتاین در این کتاب به بحثی معرفت‌شناختی می‌پردازد و ضمن ردّ شکاکیت استدلال می‌کند که یقین هرچند بی‌معنا و مقوله‌ای غیرمعرفتی است، وجودش برای شکل‌گیری معرفت، ضروری است. گروهی از مفسران ازجمله رُم هَره و مویال‌ـ‌شَرّاک از این رویکرد جدید ‌ویتگنشتاین با عنوان ویتگنشتاین سوم یاد کرده‌اند. هدف نوشتار حاضر آن است که با بررسی نقادانۀ سیر اندیشۀ ویتگنشتاین در رسیدن به یقین‌گرایی خاص خود از رساله تا درباب یقین نشان دهد برخلاف مدعای مفسرانی نظیر هره و مویال‌ ـ ‌شَرّاک، ویتگنشتاینِ درباب یقین، ویتگنشتاین جدیدی نیست و بن‌مایۀ مباحث او درمورد شکاکیت و یقین و بی‌معنایی آن‌ها، به تفکرات قبلی او در رساله و تحقیقات به‌خصوص به بحث زبان خصوصی و انکار آن برمی‌گردد.
صفحات :
از صفحه 161 تا 184
نویسنده:
حسین ملکوتی ، بیژن عبدالکریمی ، علی مرادخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی یکی از مهم‌ترین جریان‌های فلسفۀ معاصر است که اگرچه هوسرل بنیان‌گذار آن محسوب می‌شود، ریشه‌های شکل‌گیری‌ آن در آثار فلاسفه‌ای همچون دکارت، کانت و برگسون یافت می‌شود. هایدگر پدیدارشناسی را از استاد خود آموخت و آن را به‌عنوان روشی برای فهم وجود به کار برد. پدیدارشناسی در هایدگر از شکل سادۀ هوسرلی به‌روشی کارآمد برای فهم حقیقت تبدیل می‌شود که بخشی از این تحول مدیون اثری است که برگسون بر تفکر هایدگر دارد. ازنظر هایدگر، برگسون با طرح اهمیت آگاهی در فهم حیات آن‌گونه که هست، در شکل‌گیری پدیدارشناسی هوسرل نقش دارد. ماکس شلر در ترجمۀ آثار برگسون به‌زبان آلمانی و توجه به فلسفۀ او نقش مهمی دارد. تلاش شلر در پرداخت به فلسفۀ برگسون، به اثر هوسرل تحقیق در زمان آگاهی درونی کشیده می‌شود که بخش‌هایی از آن در آثار بعدی‌اش منتشر می‌شود. علاوه بر این، برگسون ازطریق تفاوت قائل‌شدن میان زمان معمولی با زمان واقعی یا «دیرند» و نقش دیرند در فهم حیات، راه جدیدی را برای فهم واقعیت به فلاسفه معرفی می‌کند. برای هایدگر، پدیدارشناسی بدون فهم مسئلۀ زمان و محورقراردادن دازاین به‌عنوان موجودی زمان‌مند امکان‌پذیر نیست. پدیدارشناسی یکی از پیچیده‌ترین مباحث فلسفۀ قرن بیستم است و ساده‌ترین روش برای فهم آن توجه به ریشه‌های شکل‌گیری آن است. باتوجه‌به اینکه درزمینۀ تأثیر فلسفۀ برگسون بر جنبش پدیدارشناسی تحقیقات کافی صورت نگرفته است، در این مقاله سعی شده تا حد امکان بخشی از این نیاز پوشش داده شود.
صفحات :
از صفحه 83 تا 97
نویسنده:
حسن امیری آرا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پس از افول تجربه‌گرایی منطقی، متافیزیک در نیمۀ دوم قرن بیستم و با عنوان «متافیزیک تحلیلی» حیاتی دوباره یافت. بااین‌حال، در طول دو دهۀ اخیر، اعتراضاتِ مهمی ازسوی فیلسوفان طبیعی‌گرا بر متافیزیک تحلیلی وارد شد. لیدی‌من، راس و اسپورِت در فصل نخست کتاب مهمشان، هر چیز باید برود، پس از رویکرد تخریبی نسبت به متافیزیک تحلیلی معاصر، طرحی ایجابی را از نوعی متافیزیک طبیعی‌شدۀ درخور ارائه کردند. ازنظر آنها متافیزیک طبیعی‌شده فعالیتی برای یکپارچه سازی علوم، تحت قیودی است. ازسوی دیگر، متافیزیک تحلیلی نیز مدافعان خود را دارد. یکی از مهم‌ترین مدافعان متافیزیک معاصر، در مقام حوزه‌ای با روش و موضوع مستقل، جاناتان لو (1950ـ2014) است. او در آثار مختلفی که اواخر عمرِ کاری خویش منتشر کرد، تلاش داشت تا از تلقی‌ای خاص از متافیزیک دفاع کند؛ یعنی متافیزیک در مقام علم امر ممکن. در این مقاله استدلال می‌شود بخش‌هایی از آرای جاناتان لو در مقام پاسخ به اعتراضات لیدی‌من، راس و اسپورت قانع‌کننده‌اند و دفاعی سنجیده از متافیزیک تحلیلی را فراهم می‌آورند.
صفحات :
از صفحه 119 تا 141
نویسنده:
علی حسینخانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
کریپکی در تفسیر مشهور خود از ویتگنشتاین، استدلال می‌کند که هیچ فکت یا امر واقع‌ای دربارۀ یک گوینده وجود ندارد که بتواند دو شرط مهم را برآورده سازد: شرط برساخت متافیزیکی معنا و شرط هنجارین‌بودن آن. وی به‌خصوص دیدگاه قابلیت‌گرایی را مورد حمله قرار می‌دهد و استدلال می‌کند که فکت‌ها درمورد قابلیت‌های گوینده نمی‌توانند هیچ‌یک از این دو شرط را برآورده سازند. یکی از واکنش‌ها به استدلال‌های کریپکی ازسوی گینزبِرگ، فیلسوف زبان معاصر بوده است که تلاش می‌کند دیدگاه قابلیت‌گرایانة تقلیل‌گرایانه‌ای را ارائه کند که شرط هنجارین‌بودن معنا را هم‌زمان با شرط برساخت برآورده سازد. در این مقاله نشان داده می‌شود که تلاش وی موفق نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 99 تا 118
نویسنده:
سیدجمال قریشی ، حسین مطلبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این مقاله تلاش می‌کند به‌کمک ابزارهای مفهومی هایدگر، فوکو و نیز دستاوردهای علوم شناختی، از منظری فلسفی گذار از خوانشگری کاغذی به خوانشگری دیجیتال را بررسی کند. این بحث می‌تواند تمهیدی برای فهم فلسفی عصر دیجیتال باشد. در این پژوهش نشان داده می‌شود که تحلیل هایدگر دربارۀ هستی تودستی و تکنولوژی می‌تواند به فهم رفتارهای خوانشگری ناظر به خواندن کاغذی و دیجیتالی کمک کند. همچنین، از چهارچوب تحلیلی هایدگر، برای هستی‌شناسی متن بهره گرفته شده است. ازسوی‌دیگر، تأملات فوکو دربارۀ تکنولوژی‌های بدن‌مند می‌تواند مناسبات قدرت‌ـ‌شناختی را که پیرامون خواننده شکل می‌گیرد، تبیین کند. افزون‌براین، علوم شناختی با بررسی مفصّل نحوه‌های گوناگون خوانشگری، یافته‌های تجربی مفصّلی از تأثیرات منش‌های خوانشگری بر سوگیری‌ها و مهارت‌های شناختی انسان به دست داده است. در این میان، علوم شناختی بدن‌مند و مهارتی جایگاهی متمایز دارد؛ چراکه با گذار از فهم رایانشی از انسان، به منش‌ها و حالت‌های گوناگون بدنی هنگام مطالعه توجه و تأثیرات آنها را برجسته کرده است. برای یکپارچه‌کردن این حوزه‌های پژوهشی، تلاش بر این است که یافته‌های علوم شناختی در چهارچوب فهم تکنولوژیک هایدگر و فوکو از مناسبات قدرت‌ـ‌شناخت مدرن قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 15 تا 31
نویسنده:
غلامرضا حسین پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
براساس نظریۀ روح معنا، با تقریر امام خمینی، الفاظ براى مفاهیم عامه وضع شده‏اند. یعنی براى مفهومِ مقید به مصداقِ معین وضع نشده‏اند؛ گرچه واضع گمان کند که مفهوم منحصر در یک مصداق است. بدین‌سان، مؤلفه یا روح مشترکی در میان همۀ الفاظ مشترکی وجود دارد که در یک ارتباط طولی در عوالم مختلف با هم قرار دارند؛ بنابراین، از منظر امام خمینی، در وضع الفاظ براى ارواح معانى، باید آنچه را که جامع بین افراد و محل تناسب و مابه‌الاشتراک میان آنهاست، مطمح نظر قرار داد؛ اما ویتگنشتاین زمانی ایدۀ شباهت خانوادگی را بیان کرد که ذات‌گرایی متقدم خود را کنار گذاشت و از تعیّن معنا صرف‌نظر کرد. مفهوم شباهت خانوادگی در وهلۀ اول با اشاره به مفهوم بازی ایضاح می‌شود. ویتگنشتاین متأخر معتقد است همان‌طور که هیچ چیز منحصربه‌فردی در بازی‌ها وجود ندارد که در همۀ آنها مشترک باشد، هیچ چیز منحصربه‌فردی در کاربردهای مختلف زبان نیز وجود ندارد که در همۀ آنها مشترک باشد؛ بلکه درست مانند بازی‌ها، نظامی از همپوشانی و تداخل شباهت‌ها وجود دارد؛ ولی نظریۀ روح معنا، برخلاف ایدۀ شباهت خانوادگی، معتقد به ذات یا روح مشترکی است که در الفاظی وجود دارد که با معانی مختلف و در طول هم در عوالم متعدد قرار دارند؛ همان چیزی که ایدۀ شباهت خانوادگی در پی الغای آن است. بدین‌سان، هدف این مقاله، نقد نظریۀ روح معنا براساس ایدۀ شباهت خانوادگی است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 64
نویسنده:
آسیه ذبیح نیا عمران
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پژوهش حاضر براساس نظریات اروین یالوم (1931م.) روان‌پزشک هستی‌گرای آمریکایی، برپایۀ مرگ‌آگاهی و راهکار دفاعی حفظ فرد از اضطراب مرگ به بررسی سوگ‌نامۀ گیل‌گمش می‌پردازد که تراژدی جست‌وجوی بی‌مرگی است. گیل‌گمش پنجمین پادشاه سومر بود که پس از طوفان نوح، 125 سال بر شهر اورک حکم ‌راند. مردم از ستم او به خدایان شکایت می‌برند و خدایان برای شکست او انکیدو را می‌آفرینند. آن دو، بعد از جنگی تن‌به‌تن با هم دوست می‌شوند. گیل‌گمش با همراهی انکیدو، هوم بابا، نگهبان جنگل سدر و گاو آسمانی را می‌کُشد. به‌عقوبت، انکیدو کُشته می‌شود. گیل‌گمش که از مرگ انکیدو ناراحت است، به‌دنبال راهی برای دست‌یابی جاودانگی است؛ اما سرانجام مرگ او را دربرمی‌گیرد. در مقالۀ حاضر، با تکیه بر روش توصیفی‌ ـ‌ تحلیلی و رویکرد تطبیقی، حماسۀ گیل‌گمش با نظرات اروین یالوم مقایسه است که هدف اصلی روان‌درمانگری وجودی وی، افزایش آگاهی فرد از دغدغه‏های وجودی با گسترده‏کردن چشم‏اندازهای او به زندگی و جهان پیرامونش است. یافته‏های پژوهش نشان ‏می‏دهد نظریات یالوم دربابِ اضطراب مرگ و ارائۀ راهکار کارآمد برای کنارآمدن با مرگ با سوگ‌نامۀ گیل‌گمش هم‌خوانی دارد.
صفحات :
از صفحه 65 تا 81
نویسنده:
محمدرضا بلانیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلاسفه و اندیشمندان مختلف مسئلۀ سعادت آدمی را از زوایای متفاوت تحلیل و ارزیابی کرده‌اند. این مقاله در صدد است دگربار این موضوع را در افق اصالت وجود به نظاره بنشیند و نشان دهد که بن‌مایۀ اصطلاحاتی که از دیرباز در تبیین این مفهوم به کار رفته است، همچون واژگان لذت، خیر، کمال و درک، واژۀ وجود است. اصل اصالت وجود به‌عنوان مهم‌ترین رهاورد حکمت متعالیه همراه با برخی متفرعات آن همچون وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری، اتحاد علم و عالم و معلوم و پویا و تشکیکی‌بودن وجود انسان و عالم‌مندی وجود انسان در تنویر و تعمیق حقیقت سعادت آدمی مهم‌ترین نقش را ایفا می‌کند. نتیجۀ حاصل از این مقاله این است که سعادت حقیقی مستلزم حرکت در مسیر استکمالی و اشتدادی وجود است و به نسبت حضور و شعور نسبت به مراتب بالاتر وجود، نوع التذاذ و استکمال و سعادت حاصله اشتداد و استکمال خواهد یافت.
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
نویسنده:
محی الدین احسان دوست ، نصراله حکمت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خودآگاهی در مقام موضوعی فلسفی و انسان‌شناختی، ریشه در مبانی انسان‌شناسانۀ فیلسوف دارد. در فلسفۀ اسلامی، انسانیتِ انسان وابسته به نفس اوست و ازاین‌رو، متعلَق اصلی خودآگاهی نفس انسان است. در دستگاه فکری علامه طباطبایی، خودآگاهی علمی حضوری است که انسان به ذات خویش دارد. باتوجه‌به اینکه از دیدگاه وی علم به حضور امر مجردی در نزد مجردی تعریف می‌شود، در خودآگاهی هر دو مجرد نفس انسان است. وی معتقد است انسان از بدو تولد تا پس از مرگ همواره به خود آگاه است و این آگاهی بیداری، خواب، بیهوشی و زندگی پس از مرگ را دربرمی‌گیرد. حتی اگر پس از بیهوشی یا خواب چیزی دربارۀ خودآگاهی‌مان به یاد نیاوریم، دلیلی بر نداشتن آن نیست؛ اما به نظر می‌رسد که برخی از استدلال‌های علامه دراین‌باره اثبات‌کنندۀ تمام مدعا نیست. همچنین، این دیدگاه علامه را می‌توان از مسیر توجه صرف به تعریف هستی‌شناسانۀ علم و تقسیم علم به بسیط و مرکب تحلیل کرد. به نظر می‌رسد آن خودآگاهی‌ که علامه در مقاطعی از بیهوشی یا خواب به آن قائل است که پس از خواب یا بیهوشی به یاد نمی‌ماند، از نوع علم بسیط است و نمی‌تواند عامل یا ملاکی برای کمال انسان محسوب شود.
صفحات :
از صفحه 33 تا 50
  • تعداد رکورد ها : 10