جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > متافيزيك > 1397- دوره 10- شماره 26
  • تعداد رکورد ها : 6
نویسنده:
علی کرباسی زاده، فاطمه ساکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله تلاش می‌کنیم تا به بررسی چگونگی نسبت انسان و خدا در اپیستمه‌های سه‌گانه‌ی کتاب نظم اشیاء بپردازیم. مسأله‌ی اصلی فوکو در این کتاب، چگونگی شکل‌گیری انسان به ‌عنوان «سوژه»ی دانش در تاریخ تحول اپیستمه‌(از رنسانس تا مدرن) با محوریت نسبت میان واژگان و اشیاء است. براساس اپیستمه و فکر حاکم در هر عصر، از یک سو امکان تشخیص اینکه دانش و معرفت در هر عصر بر اساس چه نظمی شکل می‌گیرد، فراهم می‌شود و از سوی دیگر برداشت‌های متفاوت از انسان و جایگاه وی در هر دوره از تاریخ اندیشه آشکار می‌شود. در این مقاله درصدد هستیم در کنار چگونگی تکوین مفهوم انسان به عنوان سوژه‌ی دانش، نسبت و ارتباطی که انسان در این گستره با خداوند برقرار می‌کند را مورد تعمق قرار دهیم. همچنین از آنجا که اپیستمه و فضای معرفتی هر عصر همواره در تحول و دگرگونی است، نسبت انسان و خدا نیز نمی‌تواند کیفیتی ثابت داشته باشد و بر یک حال باقی بماند. لذا تلاش می‌کنیم به بررسی هر چند اندک پیش زمینه‌هایی بپردازیم که درک ما از جهان پیرامون و مناسباتمان با طبیعت، واژگان و چیزها و نهایتا نسبتمان با خدا را دستخوش تأویل‌های متفاوت می‌کنند.
صفحات :
از صفحه 51 تا 70
نویسنده:
حسن فتح‌زاده، مرضیه دارابی، شمس‌الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریۀ معناکاوی کریستوا را میتوان متأثر از دو گرایش پدیدارشناسی و روانکاوی دانست. درواقع کریستوا با بیان عمل‌کرد معنازایی یا به عبارتی مواجهۀ فرایندهای دلالت (امر نشانهای و امر نمادین‌) به پدیدارشناسی و روانکاوی بازگشتی انقلابی دارد. وی برای عمق‌دادن به تفسیر معنا، و شرح و تفسیر امر نمادین به پدیدارشناسی رجوع می‌کند و امر نشانهای را از روانکاوی فروید به ارث میبرد. کریستوا با برداشت خود از پدیدارشناسی هوسرل، میان پدیدارشناسی و روانکاوی ارتباط برقرار میکند و می‌کوشد بر این پایه نظریهای برای فرایند دلالت (معنازایی) ارائه دهد. مواجهۀ نظریۀ پدیدارشناسانه و روانکاوانه با یک‌دیگر بستری را فراهم می‌آورد تا کریستوا نظریۀ معنا و سوبژکتیویتۀ خود را بسط دهد. در فضایی که غلبه با امر نمادین است، کریستوا تلاش می‌کند با بازتعریف فرایند دلالتی، امکان سرکشی و بازتولید معنا را به فرایندی انگیخته و دائمی تبدیل کند. وی می‌کوشد با بهره‌گیری از این مفهومِ پویا، بازنمایی متفاوتی در زبان تولید کند و این خود انقلابی در درون زبان و ساختارهای فرهنگی است. این نوشتار در پی آن است تا پس از مروری بر عناصر دخیل در «فرایند دلالتی» در اندیشۀ کریستوا، به تأثیر عواملی هم‌چون روانکاوی فرویدی‌ لکانی و پدیدارشناسی، در بسط نظریۀ معنا بپردازد و پرده از این انقلاب بردارد. پروژۀ کریستوا درحقیقت سویۀ دیگری از واسازی دریدایی از زبان متافیزیکی است.
صفحات :
از صفحه 17 تا 32
نویسنده:
اسدالله فلاحی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
ابن‌سینا، در کتاب قیاس شفا، پس از معرفی «قیاس اقترانی شرطی»، تردیدی در معتبر بودن ضرب اول از شکل اول (= ضرب Barbara) طرح می‌کند و مثال نقضی با یک حد اصغر ممتنع برای آن می‌آورد. منطق‌دانان مسلمان پنج پاسخ متفاوت به این تردید داده‌اند: (1) کذب صغری، (2) کذب کبری، (3) صدق نتیجه، (4) عدم تکرار حد وسط، (5) عدم اعتبار قیاس‌های اقترانی شرطی.
صفحات :
از صفحه 89 تا 107
نویسنده:
غلامرضا اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تردیدی نیست که فهم فلسفی دیالوگ‌های افلاطون در گروِ فهم موضع فلسفی سقراط است و فهم موضع فلسفی سقراط در گرو فهم زبان فلسفی و منش و تفکر اوست که ویژگی برجسته و چشمگیر آنها ماهیت آیرونیکشان است. سقراط استادِ آیرونی است و این خوانشِ دیالوگ‌های افلاطون را از بداهت ظاهری آن به پیچیدگی‌هایی ژرف درمی‌افکند. اینکه سقراط آیرونیک است را هم از سویی می‌توان از طریق واقعیت‌های تاریخی دریافت و هم از سوی دیگر به‌واسطۀ تدبر عمیق فلسفی در دیالوگ‌های افلاطون؛ اما اینکه خودِ آیرونی و به‌طور ویژه، آیرونی سقراط چیست، مسئله‌ای است که موضوعِ پژوهش‌های متعددی بوده است. این مقاله بر آن است تا با صورت‌بندی سطوح آیرونی سقراط در سه سطح که درحقیقت سه لایۀ تفکر او و به تَبَع سه لایۀ معنایی متنِ دیالوگ‌های افلاطون را نیز تشکیل می‌دهد، زمینۀ لازم را برای فهم دیالوگ‌های فلسفی افلاطون فراهم آورد[i]. این سه سطحِ آیرونی سقراط عبارت‌اند از: 1. سطح سخن‌ورانه (کلامی‌ـ‌عملی) 2. سطح بودگارانه (رفتاری‌ موقعیتی) 3. سطح فلسفی (هستی‌شناسانه ‌کلی).
صفحات :
از صفحه 33 تا 50
نویسنده:
علی کلانتری، زهرا نعمتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از ابزارهایِ مهمِ فیلسوفانِ تحلیلی در استدلالاتِ فلسفی، «تحلیلِ مفهومی» (Conceptual analysis)است. در فرایندِ این تحلیل، اجزا یا مقوّماتِ مفهومی (Conceptual constituents) یک مفهوم استخراج‌شده و بر اساسِ آن‌ها مفهومِ اولیه را تعریف می‌نماییم. در باب تحلیل مفهومی، پارادوکسی به نام «پارادوکس تحلیل» (Paradox of analysis) مطرح گردیده که مدعایِ اصلیِ آن این است که یک تحلیلِ مفهومی اگر صادق است آنگاه نمی‌تواند آگاهی‌بخش (informative) هم باشد به این معنا که چیزی بر دانسته‌هایِ پیشینِ ما نمی‌افزاید. واضح است که در صورت صحت این مدعا تمرکز بر تحلیلِ مفهومی در مباحث و استدلالاتِ فلسفی کاری لغو خواهد بود. به‌منظور تشریح این پارادوکس از «استدلالِ سؤال بازِ» جرج ادوارد مور (1903) برایِ نشان دادن عدم امکان مفهومِ خوب ارائه کرده استفاده خواهیم کرد، استدلال خواهیم کرد که استدلالِ سؤالِ بازِ مور، مستلزمِ پارادوکس تحلیل است. پس از تشریح پارادوکس تحلیل استدلال خواهیم نمود که مدعای این پارادوکس غیر قابل قبول است، یعنی تحلیل‌های مفهومیِ صادق می‌توانند آگاهی‌بخش باشند. در انتها مبتنی بر استدلالی که علیه پارادوکس تحلیل ارائه خواهیم داد به تفسیر و بررسیِ راه حلِ مشهورِ چرچ (1946) برای توضیحِ اطلاع‌بخشیِ تحلیلِ مفهومی خواهیم پرداخت. استدلالِ ما علاوه بر اینکه نشان می‌دهد تحلیلِ مفهومی در استدلالاتِ فلسفی کارِ زائدی نیست، نشان می‌دهد استدلالاتی در فلسفه مانند استدلالِ سؤالِ بازِ مور که مبتنی بر پارادوکسِ تحلیل می‌باشند غیر قابل قبول هستند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 16
نویسنده:
رضا مؤذن، محمدمهدی مشکاتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود موجودات مجردی به نام عقول یکی از مباحث مهم فلسفه اسلامی که خود به عنوان یک مسأله و نیز از مبادی تصوری و تصدیقی بسیاری از مسائل دیگر فلسفی قرار گرفته است. وجود عقول موافقین و مخالفینی دارد. این مقاله ادله عقلی فیاض لاهیجی بر وجود عقل را بررسی می کند. وی به سه دلیل عقلی عمده در این مسئله استناد کرده است . دلیل اول وی قاعده الواحد می باشد که آن را به تبع خواجه طوسی دارای اشکال می بیند و از آن عبور می کند . اما دو دلیل دیگر وی بر اساس حرکت دائمی فلک و علت نبودن جسم پایه ریزی شده است . خواجه این دو دلیل را نیز ناتمام می‌داند ولی لاهیجی اشکال‌های خواجه را به این دو استدلال وارد ندانسته و دو دلیل را کافی برای اثبات عقول می‌داند. این نوشتاردیدگاه خواجه را تقویت نموده و دیدگاه فیاض را به چالش کشیده و این دو دلیل را نیز برای اثبات مدعا کافی نمی‌داند.
صفحات :
از صفحه 71 تا 88
  • تعداد رکورد ها : 6