جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 85
ابن سینا در چالش با نظریه مثل افلاطون
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق (ع) ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
يكی از نظرياتی كه به طور جدی، ابن سينا، آن را به چالش كشيده است، نظريه مثل افلاطونی است، يقيناً وقتی افلاطون به طراحی چنين نظریه ای می پرداخت گمان جدی اش اين بود كه بدان وسيله می تواند پيدايی عالم محسوسات را با نظر به ناپايداری آن و قابل شناخت نبودن يقينی آن، توجيه كند. ابن سينا، از جمله حكيمانی است كه نظريه مثل افلاطونی را ارزيابی منفی كرده و آشكارا آن را منسوب به دوران خامی و ناپختگی انديشه يونانی دانسته است و اين در حالی است كه ستايش خود را از فيلسوف ديگری كه معاصر و شاگرد بزرگ افلاطون، يعنی ارسطو بوده، پوشيده نمی دارد. او به صراحت اعتقاد به مثل را ناشی از جهل، دانسته است. به گمان وی چنين نظريه ای مستظهر به منطق قوی استدلالی و برهانی نيست. بخشی از آثار مهم ابن سينا به نقد و بررسی اين نظريه اختصاص داده شده است كه از جمله آن می توان به مقاله هفتم «الهيات شفا» . اشاره كرد نگارنده مقاله درصدد است با عنايت به ساختار كلی نظريه مثل در انديشه افلاطون و صورت تقرير يافته آن نزد ابن سينا، نشان دهد كه چرا بر خلاف فيلسوفان مسلمان ديگر همچون شيخ اشراق و ملاصدرا، نظريه ابن سينا قائل به نارسايی آن در تبيين نظام پيدايی عالم بوده است. به اين منظور سعی می شود تا با بررسی آرای مكتوب افلاطون و دريافت ابن سينا از آن نظريه، نشان داده شود كه نقد فلسفی ابن سينا تا چه اندازه موجه بوده است.
صفحات :
از صفحه 24 تا 46
مقایسۀ‌ نظریۀ فطرت عقل با انسان معلق در اندیشۀ‌ سینوی
نویسنده:
مهناز امیرخانی ، زهره توازیانی ، ملیحه پورصالح امیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کاربرد علم حضوری و شهود نزد ابن‌سینا از اهمیت درخور توجهی برخوردار است؛ به همین دلیل، نظریۀ انسان‌ معلقِ وی نمونۀ بارز کاربرد مقام شهود محسوب می‌شود. متناظر با این نظریه می‌توان از نظریۀ دیگری یاد کرد که به نظریۀ فطرت شهرت دارد. شباهت دو نظریۀ یادشده در این مقام و استفاده از الفاظ مشابه مبنی بر توجه به مقام، فی نفسه نگارندگان را به مقایسۀ تطبیقی میان این دو نظریه برانگیخته‌است. نتیجۀ اجمالی این تحقیق، تقدم نظریۀ انسان معلق بر نظریۀ فطرت، آن ‌هم در یک ارتباط طولی، از حیث مبانی و لوازم و ملاک‌های این دو نظریه است. در مجموع می‌توان گفت که نظریۀ انسان معلق، در اثبات جوهریّت نفس، به حیطۀ نفس‌شناسی و نظریۀ فطرت، در مقام تمایز میان بدیهیات یقینی با سطح عامه، به حوزۀ معرفت‌شناسی مربوط می‌شود. تأمل در ملاک ادراکات نفسی نشان می‌دهد که ملاک فخر رازی، مبنی بر وسط یا عدم وسط در تشخیص قضایای اوّلی و غیراوّلی، بر ملاک ابن‌سینا تقدم معرفتی دارد. بدین ترتیب می‌توان مبناگروی سخت‌گیرانۀ فخر رازی، علامه حلی و خواجه نصیرالدین طوسی، مبنی بر تعیین اولیات به عنوان تنها قسم بدیهی و موجه به خود، را با ارجاع به مقام انفسی و ادراکات مقام نفس و پسانفس مدلل کرد.
صفحات :
از صفحه 59 تا 83
ابن سینا و اتهام انکار معاد جسمانی
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همه مطالب مقاله حاضر با قصد بررسی صحت و يا سقم نسبت انكار معاد جسمانی به ابن سينا با استناد به اقوال وی در كتاب «شفا» و «نجات» و آثار ديگر او تدوين شده است. حاصل كلام وی در مجموعه آثارش اين است كه معاد در دو صورت «جسمانی» و «روحانی» قابل تصور است، كه نوع جسمانی آن قابل اثبات به برهان نيست. اما نوع روحانی آن را می توان به برهان اثبات كرد. او بعد از تقسيم معاد به جسمانی و روحانی، تصديق معاد جسمانی را به طريق شرعی و به حكم تصديق خبر نبوت بر مسلمان فرض می داند. ولی با اين حال معتقد است كه سعادت نفسانی را اصلاً قابليت قياس با سعادت بدنی نيست. بنابراين رغبت حكمای الهی به برخورداری از آن بسيار بيشتر از سعادت جسمانی است. به گونه ای كه اگر حتی سعادت بدنی را به ايشان اعطا كنند، به آن التفات و توجهی نخواهند داشت. وی بعد از تأكيد بر اين مسأله در صدد است تا توضيح دهد كه چرا با وجود كمال بيشتری كه در سعادت نفسانی است، مع ذلك انسانها از آن غافلند. بعد از ذكر علل بي توجهی انسانها به كمالات برتر، سرانجام و در بخش پايانی با استناد به قول كسانی كه وی آنها را «اهل علم» می نامد، می پذيرد كه بعضی از نفوس انسانی كه از آنها به عنوان «بدنيون» يا نفوس ساده ياد می شود، می توانند معاد جسمانی داشته باشند، اما آن جسم، از جنس اجرام سماوی خواهد بود، كه به عنوان آلت نفس در خدمت ايشان قرار مي گيرد. نگارنده در سخن پايانی به فقراتی از ديدگاه شيخ اشاره كرده است كه احتمال مي رود به آن دليل اين بزرگوار در مظان اتهام قرار گرفته باشد و اما داوری را به خواننده واگذار نموده تا با مطالعه دقيق خود حق مطلب را به جا آورد.
صفحات :
از صفحه 14 تا 31
ابن میمون و تاثیر براسپینوزا در مساله صفات خدا
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه امام صادق(ع),
چکیده :
نگارنده مقاله حاضر می خواهد نشان دهد، ابن میمون فیلسوف نامدار یهودی قـرون وسـطی بـر اسـپینوزا، دیگر فیلسوف یهودی تبار عهد رنسانس، تأثیر گذار بوده و این تأثیر در هر دو شکل ایجابی و سلبی، صورت بسته است. تأثیر ابن میمون که فرد تربیت یافته سنت اسلامی است به یک معنا تـأثیر حکمـای اسـلامی نیـز تلقی می شود. نگارنده برای اثبات ادعای خود، بعد از معرفی اجمالی دو فیلسوف، تنها به ذکـر چنـدین مـسأله اتفـاقی و اختلافی بسنده نموده است تا توانسته باشد به هدف خود نزدیک شده باشد. مسائلی که مورد اتفاق هر دو فیلسوف بوده عبارتند از : 1 - اعتقاد به خدای واحد، که هر دو فیلـسوف تحـت تـأثیر اندیـشه هـای دینـی و تربیـت یهـودی بـه آن رسیده اند. 2 - اعتقاد به عینیت وجود و ماهیت در خدا، که ابتدا ابن میمون تحت تأثیر حکمای اسلامی به آن رسیده و بعد این اندیشه را به اسپینوزا منتقل نموده است. مسائل اختلافی مورد اشاره در این مقاله عبارتند از: 1 - وجود صفات ذاتی برای خدا که ابن میمون اساساً، اصل اتصاف به صفات ذاتـی را بـه دلایلـی کـه در مقاله آمده است، باور نداشته، در حالیکه اسپینوزا به وجود صفات لایتناهی در خدا معتقد بوده است. 2- اعتقاد به صفت «بْعد» برای خدا، که اسپینوزا آنرا به منظور توجیه ربط عالم به خدا مطـرح سـاخته، امـا ابن میمون به دلیل تأثر از فرهنگ دینی خود و همچنین تحت تأثیر اندیشه هـای کلامـی – فلـسفی حکمـای مسلمان از قبول چنین نسبتی سرباز زده است. 3- قول به حدوث عالم که از باورهای جدی ابن میمون بوده اما اسپینوزا، اساساً، نظام خاصی را برای ایـن منظور طراحی نموده است که به نظام «حالات» معروف است. در نظام حالات، عالم، ظهـور دومـین صـفات حق در حالات است که تبیین خاص خود را دارد.4 - عدم پذیرش نسبت «عقل» و «اراده» به خدا از سوی اسپینوزا، که سـنتی بـر خـلاف عمـوم فیلـسوفان قرون وسطی و از جمله ابن میمون است. توجیه وی بر این امر این است که «عقل» و «اراده» از حالات فکـر هستند، بنابراین نمیتوانند صفات خدا باشند. سوای از اصل اتصاف، که محل اختلاف دو فیلسوف است، هر دو حکیم منعی در انتساب بعضی ویژگی هـا و احکام به خدا نمی بینند. گر چه در این مورد هم اختلاف دو فیلسوف در بعضی مواضع روشن است.
صفحات :
از صفحه 44 تا 57
بررسی مقایسه ای انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین
نویسنده:
صغری ملاولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظر به این که باری تعالی مدال پر افتخار اندیشه و تفکر را تنها شایسته‌ی اشرف مخلوقات دانست و نصیب او نمود، از همان بدو خلقت، این موجود الهی در صدد شناسایی خویش و جهان اطرافش برآمد. لذا می‌توان تاریخ انسان‌شناسی را با تولد انسان یکی دانست. در طول تاریخ نظرات بسیاری در رابطه با انسان و انسان‌شناسی مطرح شده است و هر متفکری با استفاده از اصول خاص فکری نظرات خویش را درباره‌ی آدمی ارائه نموده است. از جمله اندیشمندان عالم که به شناسایی انسان پرداخته و درباره‌ی او نظراتی ارائه کرده‌اند، ملاصدرا و فلوطین می‌باشند. پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه‌های این دو فیلسوف گرانقدر در رابطه با انسان می‌پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد و در نهایت در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین بر چه عناصری مبتنی است؟ به این معنا که آیا انسان‌شناسی این دو متفکر صرفاً فلسفی است یا از عناصری چون عرفان و دین بهره برده-اند؟ بر اساس تحقیقات انجام شده فلوطین فیلسوفی است که از عنصر عرفان در انسان‌شناسی-اش استفاده نموده ولی ردپایی از دین وحیانی خاصی در آن نیست؛ اما ملاصدرا به عنوان فیلسوف برجسته‌ی اسلامی در انسان‌شناسی خویش از دین و عرفان و فلسفه بهره‌مند گشته و معارف خاصی را در این زمینه ارائه نموده است.
جایگاه فلسفی دعا از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
رضیه عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهنظر به اینکه دعا از جمله عالی‌ترین مضامین دینی است که در میان پیروان ادیان از مقبولیتی خاص برخوردار است و در مقابل آموزه‌های فلسفی در نگاه ظاهری در چالش با آن قرار دارند پژوهش حاضر در نظر دارد با رهیافتی فلسفی- عقلانی بر مسأله دعا، ابهامات موجود در این بحث را که عمدتاً مربوط به نحوه تأثیرگذاری آن در نظام هستی است، را مورد مدّاقه قرار دهد. به همین منظورنخست به تبیین جایگاه دعا در آموزه‌های دینی و پس از آن به بیان مواضع چالش این بحث با آموزه‌های فلسفی چون قانون علیت، قضا و قدر و اراده الهی پرداخته است، که در این میان به طور خاص راه‌حلهای دو تن از فیلسوفان مسلمان که در این زمینه صاحب رأی هستند نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که مسأله "دعا و استجابت" در تفکر فلسفی هر دو فیلسوف دارای عینیتی عقلانی و نه انتزاعی می‌باشد.
تأثیرپذیری و فراروی ابن سینا از ارسطو در مسأله نفس
نویسنده:
سعیده خورسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو اولین فیلسوفی بود که رهیافتی تجربی نسبت به مسأله ی نفس داشت و بحث از آن رادر طبیعیات مطرح کرد. از این جهت اندیشه ی ارسطو بر فیلسوفان بعد از خود خصوصاً بر فیلسوفانمسلمان و مشخّصاً بر شخص ابن سینا بسیار تأثیر گذاشته است . اما ابن سینا تنها به پذیرش آراءارسطو و شرح آن ها، مباحث جدیدی نیز در علم النّفس ارائه کرده است . ارسطو نفس را کمال او?لبرای جسم طبیعی دارای حیات بالقوه می دانست . بر این اساس نفس از نظر او در پیوند با جسم لحاظمی شد . او مفاهیمی چون صورت ، مایه ی حیات ، اصل حیات و علّت را بر آن اطلاق کرده است .اطلاق این مفاهیم بر نفس با هویت اضافی آن سازگار نیست ؛ ازین رو ، نوعی تعارض در این باره دراندیشه ی ارسطو باقی می ماند و تبیین جوهری?ت نفس نیز نزد او ناتمام مانده است . ابن سینا افزون برهویت اضافی به هویت استقلالی نفس نیز روی آورده و بر جوهریت آن استدلال کرده است .نظر بهاینکه رسالت اصلی این رساله بیشتر تبیین فراروی ابن سینا از ارسطو در باب نفس است ، می توانگفت از جمله فراروی های ابن سینا نسبت به او مورد رابطه نفس و بدن است . ارسطو رابطه ی این دورا از نوع رابطه ی ماده و صورت می دانست که از مصادیق ترکیب اتّحادی است . لذا در تبیین بقاینفس طبیعتاً با مشکل مواجه می شد ؛ چرا که با از بین رفتن بدن ، نفس نیز باید از بین برود . ابنسینا برای برون رفتن از چالشی که ارسطو در آن گرفتار شده ، با تفکیک حیث ذاتی و حیث فعلینفس این مشکل را برطرف می کند و با تکیه بر بخش ناپذیری محلّ صور معقول و نیز بر پایه ی علمحضوری نفس به خود ، تجرّد نفوس شخصی را اثبات نموده است و اشارات ارسطو مبنی بر تجرّد راتبیین و به زیبایی گره ذهنی ارسطو در این زمینه را باز کرده و کاستی های سخنان او را جبران نمودهاست .
پردازش ابن سینا از مسئله نبوت در مقایسه با جریانات کلامی و فلسفی
نویسنده:
زهره توازیانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
چکیده :
ابن سینا فیلسوف مسلمان مشایی با عنایت به این­که در دانش فلسفه تنها احکام و عوارض ذاتی وجود، مورد بحث قرار می­ گیرد، مسئله نبوت را در آثار فلسفی خود مطرح می کند. علاوه بر او برخی از فیلسوفان مسلمان دیگر نیز به طور جدی به این بحث پرداخته اند و برخی نیز به اقتضای لوازمات بعضی از مباحث فلسفی مانند صفات تکلم، علم عنایی خداوند و مراتب هستی به آن اشاره کرده اند و البته بعضی در آثار فلسفی خود، با وجود طرح موضوعاتی مانند خدا و صفات او، به مبحث نبوت نپرداخته اند. پیش از ابن سینا، فارابی در مباحث فلسفی خود مانند اخلاق، سیاست، علم النفس و مابعدالطبیعه موضوع نبوت را مطرح می کند. پس از شیخ الرئیس نیز جریانات فکری در حوزه اسلامی متعرض مسئله نبوت شده­ اند. این جریانات هر یک به دلایلی ورود به بحث مذکور را جایز دانسته اند. جریانات فلسفی به ملاحظه عوارض ذاتی وجود و جریانات کلامی به دلیل صبغه کلامی نبوت به آن پرداخته ­اند. از میان متکلمان، شخصیت­ های تأثیرگذاری چون فخر رازی، علامه حلی و ایجی نیز گاهی در این بحث سبک و سیاق سینوی را پیش گرفته­ اند. در میان جریانات فلسفی، تفکر اشراقی و حکمت صدرایی در فقراتی از بحث خود متأثر از ابن­ سینا بوده ­اند. در عین حال فیلسوف معاصر، علامه طباطبایی با پای بندی به آن­چه ملاک تعیین کننده مسائل و مطالب فلسفی است، از ورود به موضوع نبوت در آثار فلسفی خود پرهیز می کند.
صفحات :
از صفحه 44 تا 62
مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا در تبیین موضوع فلسفه و رابطه آن با مسائل فلسفی
نویسنده:
زهره توازیانی، نرجس عمرانیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظر به اینکه علم بودن یک علم مرهون انسجام مسائل و انسجام مسائل در گرو عاملی وحدت آفرین است؛ اغلب حکما این عامل وحدت آفرین را موضوع علم می خوانند. پرسش اصلی مقاله حاضر تبیین رابطه موضوع و مسائل فلسفی طبق دیدگاه ابن سینا و ملاصدراست. چنان که در منطق آمده، موضوع هر علم چیزی است که در آن علم از عوارض ذاتی آن بحث می شود؛ به تعبیر دیگر محمولات هر علم و مسائل آن از عوارض ذاتی آن است، لذا بین موضوع هر علم و مسائل آن رابطه تنگاتنگی برقرار است. طبق دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا، موضوع فلسفه - در مقام تعریف - «موجود بما هو موجود» است و مسائل آن نیز از عوارض ذاتی وجودند، اما تطبیق قواعد منطقی علم شناسی بر همه آنچه به عنوان مسائل فلسفی مطرح است، بسیار چالش برانگیز است؛ چرا که در مقام تعریف، مسائل فلسفه باید از عوارض ذاتی «موجود بما هو موجود» باشند، اما در مقام تحقق به مشکل برخورده و به نظر می رسد در برخی از مسائل فلسفی این نکته رعایت نشده است؛ لذا شکافی میان مقام تعریف و مقام تحقق فلسفه، به وجود می آید که باید برای پر کردن این شکاف و رسیدن به فهمی دقیق از موضوع فلسفه و مسائل مطرح شده در آن و چگونگی هماهنگی میان موضوع و مسائل آن تلاش هایی انجام شود.
  • تعداد رکورد ها : 85