جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 239
بررسی معانی تصوّری مسئله اصالت وجود
نویسنده:
سردار دکامی ، محمد سعیدی مهر ، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
گاهی تصوّر یک مسئله فلسفی مهم‌تر و دشوارتر از تصدیق آن است، و مسئله اصالت وجود از جمله این مسائل است. در این مقاله به بررسی برخی از معانی تصوّری این مسئله پرداخته‌ایم. هم‌چنین به بررسی دو تحریر از محلّ نزاع، و نیز در پرتو ادلّه اصالت وجود به بررسی برخی معانی تصوّریِ دیگر پرداخته‌ایم. تحریر محلّ نزاع که مسئله مهمی در این زمینه است، در کتب ملّاصدرا ذکری از آن به میان نیامده است، اما کسانی مانند سبزواری و طباطبایی و.... به آن پرداخته‌اند. در این میان مدرّس زنوزی تحریر جامع و دقیقی از محلّ نزاع این مسئله به دست داده است. برخی بر این نحوه تحریر انتقاداتی وارد کرده‌اند و ما به آنها پاسخ داده-ایم. در این مقاله به معانی ماهیّت، وجود، اصالت، حدّ در محلّ نزاع پرداخته شده است. نیز به مسائلی از قبیل این‌که پدیده‌های شخصی یا نوعی در این مسئله مورد نظر است پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 66
نگره و مواجهه مکتب تفکیک با تعارض ضرورت علّی و اختیار
نویسنده:
زهرا نقوی ، رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
طبق اصول فلسفی، ضرورت علّی لازمه اثبات جریان علیّت در تمام امور از باری تعالی تا اقصی موارد کائنات می‌باشد. علی‌الظاهر این قاعده با برخی مسائل مسلّم عقلی و وجدانی دچار تعارضاتی است که عمومیت و بعضاً اساس صحت این قاعده را زیر سوال برده است. اختیار وجدانی یکی از این دست موارد مورد شبهه در تقابل با ضرورت علّی است. در مقاله حاضر تعارض میان قاعده ضرورت (اصل مسلّم فلسفی) و اختیار (اصل مسلّم عقلی و نقلی) با روش تحلیلی- منطقی طبق مبانی جریان فکری تفکیک (از مکاتب مخالفِ روش و مبانی فلسفی) مورد بررسی قرار گرفته است. از نگاه اصحاب تفکیک اساس تشخیص نسبت اصل عام علیّت با مفاهیمی چون ضرورت و اختیار، جستجوی علیّت در موطن نفس است. با مراجعه به نفس، مشخص می‌شود اساساً چنین استلزامی میان علیّت و ضرورت برقرار نیست و با رهایی از این استلزام ناصواب راه برای حل مسأله اختیار گشوده خواهد شد. مکتب تفکیک ضمن نقد و بیان تالی فاسدهای بیان فلاسفه از قدرت، اثبات حقیقت واحد قدرت و عدم تعدد آراء در آن، اثبات رابطه عرضی میان اسباب و علل با مشیّت و قضاء، و توجه به نقش فاعل مختار حین انجام فعل بعنوان معیّن فعل یا ترک، گوهر دوسویه اختیار را کلید اصلی حل معما می‌داند و با پذیرش استثناء در ضرورت علّی- معلولی به نحو سالبه جزئیه؛ یعنی در خصوص افعال اختیاری احتمال تحقق صدفه را نفی کرده بلکه بدون این استثناء، اثبات اختیار را محال می‌دانند..
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
جلسه نقد کتاب درآمدی به تاریخ فلسفه اسلامی (تالیف نصرالله حمکت)
سخنران:
رضا اکبریان، عبدالله صلواتی، نصرالله حکمت، منوچهر صدوقی‎ها، اسد الله رحمان زاده
نوع منبع :
صوت , سخنرانی , درس گفتار،جزوه وتقریرات , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
تحلیل انتقادی آرائ فلسفی ابوالبرکات بغدادی در کتاب المعتبر
نویسنده:
محمدرضا زمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابوالبراکات بغدادی (560 - 470 هق) یکی از منتقدین فلسفه ابن سینا محسوب می شود. او که در فلسفه و طب، سرآمد دوران است. دارای تلیفات متعددی است که مهمترین آنها کتاب ((المعتبر)) است. از نظر ابوالبرکات، هیولای اولی همان معنای جسمیت است و وجود مستقل ندارد. او مکان و خلا را جسمی می داند که دارای ابعاد سه گانه (طول، عرض، عمق) اند. او زمان را امری ما بعدالطبیعی دانسته و آن را به مقدار وجود تعریف می کند که توسط معرفت اولی قابل درک است و جوهریت مستقل زمان را دلیل قدمت و عدم تناهی آن می داند. او علت را از مصادیق فاعل دانسته و در بحث حدوث و قدم عالم، شیوه متکلمان را پیموده است. علم از نظر ابوالبرکات، از مقوله اضافه است، نه صورت منطبع در ذهن.ابوالبرکات، تعریف ارسطوئی و سینوی ((نفس)) را نمی پذیرد. او نفس را قوه ای حال در بدن می داند که بوسیله آن، افعال خود را با شعور و معرفت انجام می دهد. از نظر او وجود نفس، وجودی بدیهی است که توسط ((معرفت اولیه)) یا ((معرفت بدون تمییز)) درک می شود. ابوالبرکات، نورالانوار را به خداوند اطلاق نموده است و وحدانیت و بساط خداوند را مرهون واجب الوجود بودن او می داند. از نظر او، تمام موجوادت - اعم از جزییات یا کلیات - مشمول علم باری تعالی می باشند. بنابر اعتقاد ابوالبرکات، خداوند صاحب اراده ای متجدد است که متعلق این ارادهها، جزییات متغیره اند و اراده دائم خداوند نیز موجب استمرار افعال می گردد.ابوالبرکات، وجود عقل فعال مدبر نفوس را نمی پذیرد و تعداد عقول را به اندازه تعداد موجودات ذکر می کند. او همچنین نظریه صدور از دیدگاه مشائیان بر مبنای قاعده الواحد را مردود می داند و به ارائه نظریه جدیدی در این خصوص می پردازد.
نقد مشائی ژاک مریتن بر فلاسفة مدرن در باب تقدم معرفت‌شناسی بر وجودشناسی
نویسنده:
رضا اکبریان ، حسنی همایون
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در سنت مشائی- توماسی، مسائل مربوط به معرفت، به عنوان یکی از مسائل مابعدالطبیعه بررسی می‌شد و این‌گونه با تأثیر برخی مبانی وجودشناختی در آن‌ها، نه تنها رابطة وثیقی بین این دو حوزه برقرار می‌گشت، بلکه معرفت‌شناسی هموراه مؤخر از وجودشناسی قرار می‌گرفت. اما در دوران مدرن فلاسفه‌ای چون دکارت و تابعان او با انگیزة دست یافتن به مبانی یقینی برای علم، به عنوان اولین مسألة مابعدالطبیعه، چگونگی بدست آمدن معرفت را مطرح نمودند و این‌گونه نگاه انتقادی ایشان به علم باعث ایجاد روندی جدید گشت و مسائل معرفت بی‌نیاز از مابعدالطبیعه هویت یافتند. مریتن به عنوان فیلسوف نوتوماسی معاصر که قائل است در تمام مسائل فلسفی باید به دیدگاه‌های توماس بازگشت داشته باشیم، قائل است قرار دادن معرفت به عنوان اولین موضوع فلسفه، منجر به ایده‌آلیسم می‌گردد. او معتقد است این فلاسفه با بررسی احوال ابژة ذهنی و ارزیابی آن به عنوان معلوم، از مابإزای آن یعنی موجود خارجی غافل گشتند و این‌گونه با حذف علیت شیء خارجی بر ابژة ذهنی، به ایده‌آلیسم روی آوردند. این درحالی است که از نظر مریتن می‌توان با پایندی به سنت در مورد تأخر معرفت‌شناسی از وجودشناسی، پاسخگوی مسائل انتقادی در باب علم که در واقع بررسی اعتبار علم است، بود. بر این اساس او به معرفی رئالیسم انتقادی می‌پردازد که در آن ضمن توجه به شیء خارجی به عنوان معلوم اصلی و تأثیر آن در ایجاد ابژه، عقل به عنوان اعتبار بخش این فرایند معرفی می‌گردد.
فلسفه‌ی اسلامی؛ امکان و وقوع آن
نویسنده:
رضا اکبریان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه اسلامی به چه معناست؟ آیا پدید آوردن فلسفه اسلامی ممکن است؟ آیا فلسفه اسلامی در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی تحقق یافته است؟ در متون دینی اسلام به وضوح مضامین بسیاری درباره خدا، جهان و انسان وجود دارد که هر چند به زبان فلسفی بیان نشده‌اند، اما می‌توان آنها را به صورت فلسفی تقریر کرد و از آنها برای پدید آوردن اصول و نظریات فلسفی جدید استفاده نمود. فلسفه‌ای که با بهره‌گیری از معارف اسلامی ساخته می‌شود، باید در مقام تأسیس، تبیین و داوری به ملاکها و موازین روش‌شناختی عقلی تن بسپارد. چنین فلسفه‌ای تنها در صورتی معقول و مقبول تلقی می‌شود که از بوته داوری عقلی سرفراز بیرون آید. از سوی دیگر آشنایی با آراء فیلسوفان مسلمان، بررسی سیر تحولات آن و مقایسه آن با آراء فلاسفه یونان نشان می‌دهد فلسفه اسلامی در تاریخ فلسفه و در جهان اسلام تحقق یافته است. در این مقاله با نشان دادن نوآوری‌های تنی چند از فلاسفه اسلامی و تلاش آنها برای بهره گیری از معارف اسلامی و همسو کردن نظام فلسفی خود با اندیشه‌های اسلامی، نشان داده شده است که فلسفه اسلامی نه تنها ممکن بلکه امری تحقق یافته است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 110
مساله اتصاف ماهیت به وجود در حکمت متعالیه
نویسنده:
پدیدآور: سیداحمد حسینی ؛ استاد راهنما: محمد سعیدی مهر ؛ استاد مشاور: رضا اکبریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در نظرگاه مشهور, ثبوت وجود برای ماهیت مصداق قاعده فرعیه است. لازمه جریان قاعده فرعیه در موارد حمل وجود بر ماهیت، ثبوت ماهیت به عنوان موضوع است. ثبوت ماهیت در رتبه سابق بر وجود, منجر به یکی از دو مشکل تسلسل یا تقدم شیء علی نفسه می گردد. فارغ از خاستگاه و چرایی طرح این مساله در سنت فلسفی ـ کلامی مان, ملاصدرا پاره ای از پاسخ های ارائه شده به این مشکل توسط پیشینیان را, در برابر اصالت وجود می انگارد. برخی از پیشینیان او, هلیات بسیطه را از ذیل قاعده فرعیه خارج نموده اند. از منظر آنان, قاعده فرعیه محدود به قضایایی است که در صدد بیان ثبوت واقعیتی برای واقعیت دیگر بوده باشند. آنان در هلیات بسیطه, وجود را اعتباری انگاشته و هلیات بسیطه را مصداق ثبوت شیء می دانند. ملاصدرا در خروج تخصصی هلیات بسیطه از ذیل قاعده فرعیه, با پیشینیان خود همدل است. خروج تخصصی هلیات بسیطه از قاعده فرعیه الزاماً با درست ساخت بودن «انسان موجود است» در تنافی نمی باشد اما با باز تعبیر عکس الحملی آن ـ یعنی «این وجود انسان است»ـ هم قابل جمع است. از منظر ملاصدرا نمی توان ثبوت الماهیه را منهای وجود تبیین کرد و حال آن که او از عهده تبیین ثبوت الوجود منهای ماهیت بر می آید. ملاصدرا در مواضع متعددی بر اساس جریان قاعده فرعیه در هلیات بسیطه, بر اصالت وجود استدلال می کند. این امر خروج تخصصی هلیات بسیطه از قاعده فرعیه را بر نمی تابد بلکه تنها با توسعه ای در قاعده فرعیه قابل توجیه خواهد بود. بر اساس این توسعه, قاعده فرعیه علاوه بر ثبوت خارجی, ثبوت به اعتبار منشا انتزاع را هم شامل می شود؛ توجیهی که در متون صدرا شواهد عبارتی فراوانی دارد. ملاصدرا افزونه ای بر قاعده فرعیه روا می دارد که فخر رازی و دوانی به شدت از آن پرهیز داشتند. بر این اساس ثبوت شیئی برای شیء دیگر, علاوه بر ثبوت مثبت له, ثبوت ثابت را هم لازم دارد. بر این اساس حتی در بازسازی عکس الحملی هلیات بسیطه, با مشکل مواجه می شویم؛ چرا که ماهیت در کسوت محمول قرار گرفته و لازم است از ثبوت برخوردار باشد. به ظاهر ملاصدرا برای برون رفت از این اشکال راهکاری ارائه نمی کند. علامه طباطبایی عکس الحمل را معادل خروج تخصصی هلیات بسیطه از قاعده فرعیه می انگارد. به نظر می رسد که در فلسفه علامه باید از دو عکس الحمل سراغ گرفت؛ یکبار عکس الحملی که در مدخل نهایه الحکمه مطرح شده و با حد وسط واقعیت شکل می گیرد و دیگر بار عکس الحملی که در فصل تخصص بدایه الحکمه مطرح می شود و مقتضای اصالت وجود انگاشته شده است. می توان پاسخ سومی را به علامه نسبت داد که علامه بر اساس آن، ماهیتِ در کسوت محمول را هم انکار می کند. به نظر می آید که علامه تلقی واپسین ملاصدرا از قاعده فرعیه را همسو با قرائت خویش می خواند. در فرجام بخشی این مساله در وهله اول لازم است متونی که ملاصدرا ناظر به دشتکی, دوانی و میرداماد نگاشته، مشخص گردد. با برآوردن این امر، هم می توان در هندسه فکری ملاصدرا, منابع اندیشه او را بدست داد و هم خوانش ملاصدرا از پیشینیان را مورد ارزیابی قرار داد. از دیگر سو, پراکندگی بحث اتصاف در مجموع آثار ملاصدرا لازم می آورد به جمع آوری گفتار او در مواضع مختلف مبادرت ورزیم تا ارائه خوانشی منسجم و جامع از او فراهم شود. آثار علامه طباطبایی اگر چه مبتلی به این پراکندگی نمی باشند؛ اما به نظر می آید برخی از مبانی او قابل بکار گیری جهت پاسخ به این مشکل می باشند و استمرار این مبانی و تفطن به لوازم متافیزیکی آن بر عهده این رساله است.
نظریه نیست‌انگارانه شر و معضل شر ادراکی در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: زینب هدایت‌خواه ؛ استاد راهنما: محمد سعیدی مهر ؛ استاد مشاور: رضا اکبریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه نیست‌انگارانه شر، یکی از عمده‌ترین و رایج‌ترین پاسخ‌ها به مسأله شر است. این نظریه، شر را به امری عدمی، اعم از عدم ذات یا عدم کمالی از کمالات ذات تحلیل می‌کند. پیشینه نظریه نیست‌انگارانه شر به یونان باستان باز می‌گردد و منسوب به افلوطین می‌باشد. این رهیافت از میان راه‌حل‌ها و رهیافت‌های گوناگونی که در پاسخ به معضل شرور ارائه شده است، مورد توجه فلاسفه مسلمان نیز قرار گرفته شده است. البته این نظریه تنها بخشی از پاسخ فلاسفه اسلامی به مسأله شرور را تشکیل داده و شایستگی پاسخ به تمامی شبهات مربوط به آن را دارا نمی‌باشد. از طرفی دیگر، نظریه نیست‌انگارانه شر، با یک مانع و معضل به نام شر ادراکی مواجه است که بنابر ادعای آن بعضی وجودات متصف به شریت،‌ شر بالذات هستند، که در صورت اثبات آن باید خط بطلانی بر نظریه نیست انگارانه شر کشید. از میان فلاسفه مسلمان، ملاصدرا با آگاهی از جوانب متعدد و متنوع مسأله شر به ارائه راه‌حلی جامع در این زمینه پرداخته است. بر این اساس در این نوشتار ضمن بررسی نظریه نیست انگارانه شر، به طور خاص بر آراء و افکار فیلسوف بزرگ جهان اسلام صدرالمتألهین شیرازی تمرکز شده و تبیین شده است که وی چگونه با تکیه بر مبانی خاص خود همچون اصالت وجود، به ارائه راه‌حلی همه جانبه برای مسأله شر می پردازد. در این میان نقدها و اشکالات وارد بر برهان عقلی وی در خصوص این مسأله، مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته شده است. همچنین با بررسی چگونگی مواجهه ملاصدرا با معضل شر ادراکی و استدلال او بر عدمیت شر ادراکی، قول به عدول صدرا از موضع عدمی انگاشتن شر ادراکی، مردود دانسته شده است.
بنیاد علم حضوری به اشیای محسوس در نگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
ابراهیم شیرعلی‌نیا ، رضا اکبریان ، محمد سعیدی‌مهر
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از نظر علامه طباطبائی بنیاد علم حضوری به جهان محسوس بر پایه دو نظریه حرکت و عالم مثال قرار دارد. در تبیین نظام معرفت، این دو نظریه نه‌تنها هماهنگ، بلکه دو جنبه حقیقت واحد هستند. جهان محسوس، جهان حرکت است و حرکت، چیزی غیر از وجود سیال نیست. وجود مساوق فعلیت، وحدت و ثبات است. بر این پایه وجود سیال هم در ظرف واقعیت و به لحاظ وجودش، در عین تدریجی بودن، وجودی بالفعل، واحد و دارای نوعی ثبات است. نشان خواهیم داد که ظهور وجود سیال در ظرف زمان، حرکت قطعی و در ظرف آنْ، حرکت توسطی است. وجود سیال (حرکت) از وجهه وحدت و ثبات به موجودات مجرد و ثابت متصل می‌شود و بنیاد علم حضوری به جهان محسوس را فراهم می‌آورد. با اثبات جهان مثال و در نظر آوردن نسبت علّی و معلولی آن با جهان محسوس و مطابقت وجودی این دو جهان موازی، طیف وجودی واحد و پیوسته‌ای از این دو جهان پدید می‌آید. در این طیف وجودی، جهان مثال باطن و حقیقت و جهان محسوس، ظاهر و رقیقت است. تفسیر نظام علّی بر پایه وحدت حقیقت و رقیقت این امکان را فراهم می‌آورد که علم حضوری به جهان محسوس، از طریق علم حضوری به جهان مثال به عنوان علت، باطن و حقیقت جهان محسوس فراهم آید. وجود سیال (جهان محسوس)، ظهور جهان ثابت (جهان مثال) در زمان است.
نظریّه‌ی ابداعی ملاّصدرا در باب مسئله‌ی تعارض میان توحید افعالی و اختیار انسان
نویسنده:
پدیدآور: سوده فروغی ؛ استاد راهنما: رضا اکبریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث توحید خداوند، از جمله مهمترین مباحثی است که در حیطه علوم دینی به آن پرداخته می شود.توحید افعالی که یکی از حیطه های سه گانه ی توحید است، به این معناست که جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات ، فعل او و کار او و ناشی از اراده اوست. بحث توحید افعالی به ظاهر با اختیار انسان منافات دارد و تداعی گر پذیرش جبر در حیطه افعال انسانی است. پزوهش حاضر در صدد آن است که با توجّه به رویکرد ملاصدرا نسبت به مسئله و بیان نظر او در این باب به عنوان نظریّه ای نو و بدیع، به این پرسش پاسخ دهد که آیا حقیقتا پذیرش توحید افعالی خداوند با اختیار انسان در حیطه افعالش متعارض است یا اگر این گونه نیست پس چه نسبتی میان این دو برقرار است و این دو چگونه با یکدیگر قابل جمع هستند. در راستای پاسخ به این مسئله ابتدا باید با مبانی صدرا خصوصاً مبانی انسان شناسی وی آشنایی پیدا کرد و در مورد حقیقت انسان و نحوه ی ارتباط او با خداوند بحث کرد. برای دست یابی به این آگاهی باید با وجود رابط و مستقل در مبحث علیّت از نگاه حکمت متعالیّه آشنا شد. وجود رابط و مستقل در مبحث علیّت به این معناست که نیازمند عین نیاز است زیرا غیر از وجود چیزی نیست و مابقی همه اعتبار است. معلول وجود وابسته است، وابستگی این وجود و نیاز آن چیزی غیر از خودش نمی باشد و خودش و حقیقتش نیاز به علّت است، حقیقتش، حقیقت فقر به علّت است، پس فقر و احتیاج عین ذات این وجود است. اساس نظریّه ملّاصدرا در مورد جبر و اختیار و به تبع آن پاسخ او به مسئله ی مورد بحث، بر تفسیر خاصّ او از " امرٌ بین الأمرین " استوار است. وی می گوید: مراد از امر بین الأمرین آن است که شخص مختار است از آن حیث که مجبور است و مجبور است از آن حیث که مختار است، به این معنی که اختیارش به عینه، اضطرار و اجبارش است. با این بیان ملّاصدرا به این مطلب اشاره دارد که در جمیع افعال انسان هم اختیار جاری است و هم جبر امّا این اختیار و جبری که در مورد او جاریست با یکدیگر قابل جمع اند و با هم تعارضی ندارند. درک چگونگی برقراری جبر از حیث اختیار و اختیار از حیث جبر، یا به عبارتی دیگر اینکه جبر و اختیار هر دو در مورد فعل عبد جاری باشند، در پرتو نظریّه ی وجود رابط و مستقل ملّاصدرا، واضح می گردد.
  • تعداد رکورد ها : 239