جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 144
انسان الکامل فی نهج البلاغه
نویسنده:
محمدمهدی ریاندی (أفندی المدغشقری)
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی تطبیقی اصل علیت از منظر غزالی و علامه طباطبایی
نویسنده:
مریم حقیقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهمسأله علیت از کهن ترین مسائلی است که ذهن انسان در طول تاریخ بدان مشغول بوده است، اهمیت این اصل بدان جاست که آن را به عنوان فطرت عقل در برابر فطرت دل به کار می برند. می توان ادعا کرد کهشالوده اصلی یافته های بشر، در طول تاریخ، مدیون اصل علیت است. این مسأله در فلسفه و حکمت اسلامی همواره مورد بحث بوده و چالش هایی بین حکما و متکلمان، ایجاد کرده است. یکی از مهم ترین چالش ها اشکالاتی است که غزالی پیرامون علیت مطرح کرده است. غزالی از متفکران اشعری بود. در نگاه اول به نظر می رسد او منکر این اصل است، ولی با تأمل در سخنانش روشن می شود که او اصل علیت را پذیرفته ولی آن را در موجودات عالم جسمانی جاری ندانسته، تنها آن را در واسطه بین خداوند و موجودات می پذیرد.علامه طباطبایی به عنوان حکیم و فیلسوف بزرگ معاصر، با احاطه بر همه تفکرات پیش از خود از اصل علیت دفاع کرده و به شبهات پیرامون آن پاسخ داده است. علامه معتقد است پایه زندگی انسان و هر موجود جانداری، بر قانون علیت استوار است.اصل علیت در دیدگاه علامه، یک اصل واقعی است و چنین نیست که ساخته ذهن و عادت باشد.علامه بحث علیت را در دو بخش تصور و تصدیقمطرح کرده است. در بخش تصدیق علی رغم مشرب اصالت وجودی، ایشان از طریق تحلیل ماهیت به اثبات اصل علیت می پردازد. علامه هم چنین از طریق وجود رابط و مستقل نیز به اثبات اصل علیت پرداخته است. آراء غزالی و علامه علی رغم وجوه مغایرت فراوان، دارای تشابهات اندکی نیز هست که از جمله آن اثبات علیت در رابطه بین خداوند و معلولات و درپاره ای از موارد استفاده از دلیل نقلی برای اثبات اصل علیت است.
بررسی تطبیقی روش فلسفی توماس آکویناس و ملاصدرا
نویسنده:
علی حنا الشیخ
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع بحث بررسی تطبیقی روش فلسفی فیلسوف مسیحی توماس اکویناس وفیلسوف اسلامی ملا صدرا که شباهت های فراوانی بین این دو فیلسوف وجود دارد ونقاط اختلاف نیز بین روش فلسفی این دو فیلسوف نیز وجود دارد . مهمترین نقاط شباهت استفاده از روش عقلی برای ثابت کردن مطالب وحیانی وهمچنین ثابت کردن عدم وجود تعارض بین مطالب وحی وعقل البته چون دو فیلسوف مشایی بودند و از پیروان ادیان توحیدی بودند شاید علت اصلی این شباهت ها باشد خصوصا توماس اکویناس که در کتابهای متعدد خودش از ابن سینا نام برد وفهم او از فلسفه ارسطو بر طبق شرح وتوضیح ابن سینا بود البته از شروحات ابن رشد نیز استفاده کرده است. همچنین ملا صدرا که در ابتدا یک فیلسوف مشایی بوده است وفلسفه مشاء قبول داشت وبعد از برهی از زمان یک مکتب فلسفی جدید برای خودش تعریف کرد ومسایل ونظریات فلسفی بسیار مهمی مطرح کرد مانند اصالت الوجود واعتباریه الماهیه وحرکت جوهری وتشکیک در وجود ومانند آن که در فلسفه اسلامی وجود نداشت.البته باید این هم گفته شود که روش فلسفی جناب ملا صدرا عمیق تر و دقیق تر و از لحاظ وسعت مطالب و نو اوری بسیار قویتر از روش فلسفی توماس اکویناس است . همچنین یکی از نقاط اختلاف برجسته ومهم در روش فلسفی این دو فیلسوف مساله جایگاه عقل ووحی است، که توماس اکویناس سعی داشت توافق این دو در آموزهای مسیحی بیان کند وثابت شود که ایمان مسیحی واعتقادات اساسی مانند الوهیت عیسی وتثلیث وفدا با عقل مخالفت نمیکند بلکه فوق طور عقل است وعقل عاجز از فهمیدن این حقایق غیبی که وحی آن را کشف کرده است با اینکه واضح است این اعتقادات اساسی با عقل در تضاد ومخالف مبانی عقل است، واین مطلب یکی از مهمترین دساآوردهای فلسفه اکویناس به شمار می آید وامروزه کلیسای کاتولیک همه سعی وتلاش او بر ثابت کردن این مساله است به همین دلیل امروز تومایسم یکی از مهمترین مکاتب دینی فلسفیبرای مسیحیت کاتولیک به شمار می اید>بر خلاف آن ملا صدرا مطالب وحقایق را بر طبق روش استدلال عقلی بیان می کند وسعی داشت برای تایید مطالب اثبات شده از راه عقل شواهد وحیانی از کتب وسنت برای تایید این مطالب جستجو کند واین اختلاف بسیار مهم واساسی بین این دو فیلسوف بوده است>همچنین یکی از مسایل که این دو فیلسوف به آن متهم شده اند مساله اقتباس یا انتحال مطالب از فلاسفه پیشین بدون ذکر منبع از این برداشتهای که در اثار توماس اکویناس وملا صدرا به وفور نمشاهده میشود، البته برخی از علمای برای پاسخ دادن به این مساله گفتند که در زمان نگاری ونوشتن کتابهای این دو فیلسف (توماس در قرن سیزدهم وملا صدرا در هفدهم میلادی) روش تحقیقی امروزه نبوده است که یکی از مسایل مهم ذکر منبع برای مطالب از کتابهای دیگران گرفته شود« به همین دلیل گاهی وقتها توماس در کتابهای او مانند کتاب الخلاصه اللاهوتیه منبع ونام نویسنده وکتاب وگاهی صفحه نیز ذکر میکند، وگاهی احساس نیاز نمیکند برای ذکر این مساله، وملا صدرا نیز چنین بوده است.این مساله باید گفت که هر دو فیلسوف سعی داشتند مطالب وحیانی ودینی که در مسحیت واسلام به عنوان اعتقادات اساسی وبنیادی مطرح است نفی یا مخدوش نکند واین در روش توماس به وضوح پیداست، مثلا در باره مساله خداوند او معتقد است خداوند واجب الوجود است وهیچ کثرت مصداقی یا مفهومی در آن وجود ندارد، اما وقتی به اعتقاد اساسی واصل مسیحی یعنی الوهیت عیسد وتثلیث برخورد میکند سعی داشتثابت کند این اعتقاد خلاف ضرورت عقل نیست بلکه عقل عاجز است از فهم این حقیقت واعتقاد است، همچنین ملا صدرا مثلا در مساله معاد جسمانی داشت
حرکت جوهری نفس از دیدگاه حضرت استاد جوادی آملی (زید عزه)
نویسنده:
اکرم عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر که موضوع حرکت جوهری نفس را از منظر حضرت استاد جوادی آملی مورد تدقیق و بررسی قرار می‌دهد، بر مبنای اصل اصیل حرکت جوهری بنا شده که مطابق آن، ذره ذره عالم هستی در سیلان بوده و جهان دم به دم نو می‌شود. نفس انسان به عنوان برترین موجود این جهان از این حرکت جوهری بی بهره نبوده و از بدو پیدایش، دائماً با خود و در خود گام می‌زند، از پوسته‌ی خویش بیرون آمده، پس از سپری نمودن مراحل آغازین وجود، به درگاه نفس ناطقه وارد شده و صاحب شریف ترین موجود این جهانی می‌گردد و آنگاه به سوی غایت و کمال خویش با سیلان جوهری اش روان می‌شود. نفس پس از ورود به نشئه‌ی پر تزاحم دنیا، با سرمایه های درونی اش که همانا دو بال نظری و عملی عقل او می‌باشد، در دورترین عوالم هستی سکنی گزیده و باید با تکاپو و حرکت اختیاری اش، به سوی مأوای دل آرامش گام بردارد. اگر چه نفس به عنوان موجودی مجرد می‌باشد، اما از آنجا که تجرد آن تام نبوده، با ماده در ارتباط است و غالباً افعال خویش را در عالم ماده و با ماده انجام می‌دهد، حرکت جوهری نفس مورد پذیرش بیشتری قرار می‌گیرد؛ اگر چه در رابطه با تکامل مجردات گروهی مخالفت می‌ورزند. برای تبیین این تکامل و حرکت، ابتدا مبانی بحث پیرامون حقیقت حرکت جوهری، نفس انسان و ویژگی‌های آن بسیار ضروری است. چرا که تنها با استمداد از این اصول و پایه‌ها می‌توان به اثبات حرکت در جوهر نفس انسان پرداخت. آنگاه باید اذعان داشت کهدو بال رسش انسان که همانا شریعت الهی و دو قوه علمی و عملی نفس ناطقه است، در کمال و به غایت متعال رسیدن نفس ناطقه بسیار ضروری است و وصول به غایت و نهایت حرکت نفس که همان سعادت این حرکت شریف است و معرفت به این حرکت الهی و وصول به سعادت، بر شرافت بحث می‌افزاید. آنچه این رساله در پی آن است، تبیین حرکت تکاملی و صعودی انسان در نشئه دنیاست؛ هرچند نفس در نشآت دیگر نیز حضور و ظهور دارد و این نکته فی الجمله مورد قبول دیگران نیز می‌باشد. البته اینکه آیا نفس به نفسانیت خود در نشآت دیگر حضور دارد یا به انحاء دیگر وجودی، بحث جدی و مفصلی دارد که این نوشتار در پی آن نیست.
ماهیت وجود ذهنی و نقش آن در شناخت از دیدگاه بوعلی، فخررازی و ملاصدرا
نویسنده:
محمدجواد پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اين پژوهش که باموضوع وجود ذهني بر مدار سنجش نظرگاه‌هاي سه فيلسوف (ابن سینا، فخررازی و ملاصدرا) جهت يافته است، بر آن است تا از رهگذر اين مقايسه، زواياي مسأله وجود ذهني را در حد امکان پوشش و عياري مطمئن جهت راستي آزمايي مشکل شناخت براي مخاطب خود به ارمغان آورد. از اين روي و با همين دغدغه، رويکرد هر يک از اين سه فيلسوف را در چهار مقام ماهيت، ادله، اشکال‌ها و ارزش شناخت واکاوي و سعي بليغ داشتیم تا اين پژوهش را به غايت قصواي خود که پوشش دادن زواياي نهان و عيان مسأله وجود ذهني و ارزش شناخت است، نزديک سازيم. در اين ميان تلاش شده اتهام عدم پرداخت ابن‌سینا به مسأله و تهافت کلمات فخر در این زمینه رفع گردد و با اصطیاد نظرگاه صدرا در آن و سنجش ميان اين سه، ابهامات مسأله برطرف شود؛ چه آنکه به اين نتيجه منتهي شديم که جناب بوعلي اول حکيمي بوده که به تفصيل اما پراکنده در اين موضوع قلم زده و همو خوان اين نعمت را براي آيندگان گسترانيده است. رازي نيز اول کسي بوده که با عنوان وجود ذهني اين مبحث را رسما به حلقه مباحث فلاسفه وارد نموده و هرگز خود را ميان منکران وجود ذهني نديده است، چراکه افزون بر ارائه ماهيت، ادله و اشکالات اين موضوع، به وضوح مجال تهمت انکار را نسبت به خويش از همگان ربوده است. (گرچه پژوهشگر را در جمع بندي نظر خويش به تکلف خاصي گرفتار مي‌آورد.) صدرا نيز که با استعانت از گذشتگان و به ويژه بوعلي دست به ابتکاري بديع در مسأله زده، کمتر مجالي براي قيل و قال ديگران گذاشته است. با اين همه، مشکل مسأله شناخت به طور تمام و کمال پس از او التيام نيافته است. گفتني است که برآيند تطبيق نظرات سه فيلسوف و اصطياد وجوه اشتراک و افتراق آنان، کمک شاياني به فهم درست‌تر مقصود آنها مي‌تواند داشته باشد. ان‌شاءالله.
بررسی تطبیقی قاعده امکان اشرف از دیدگاه شیخ‌اشراق و صدرالمتالهین
نویسنده:
معصومه قایدرحمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این تحقیق برآن است که به تبیین قاعده امکاناشرف از دید ملاصدرا و سهروردی بپردازد.این دو فیلسوف در زمینه تبیین واستدلال و آثار قاعده امکان اشرف نقاط اشتراک و افتراقی دارند. از جمله اشتراکات آنهااین است که هر دو می فرمایند:« اگر موجود اخسی داشتیم حتما قبل از آن موجود اشرفی موجود بوده است چون اگر اخس باشد و اشرف نباشد یا باید اشرف و اخس هر دو از خداوند صادر شوند که صدور کثیر از واحد می شود یا باید اشرف بواسطه اخس صادر شود که باعث شرافت معلول بر علت می شود یا بایدوجود اشرف ممتنع باشد که این هم باطل است.» پس با ابطال هر سه فرض ثابت می شود که اشرفی حتما قبل از اخسی موجوداست. همچنین در زمینه تبیین و استدلال و آثارقاعده امکان اشرف نقاط افتراقی با همدیگر دارندکه در این تحقیق به آنهاپرداخته شده است. روشی که در این تحقیق به کار گرفته شده تحلیلی، تاریخی و کتابخانه ای می باشد. و نتایجی که از این قاعده به دست می آید این است که در تمام مراحل وجود باید اشرفی بر اخسی مقدم باشد و گرنه با سه مشکل صدور کثیر از واحد، شریفتر بودن معلول ازعلت، و ممتنع بودن وجود اشرف مواجه خواهیم شد، پس به خاطر دفع این سه مشکل باید حتما اشرفی بر اخسی مقدم باشد.
رابطه باید و هست از دیدگاه علامه طباطبائی،‌ شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی
نویسنده:
علی‌رضا ناصری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر اصول و احکام اخلاقی را بر پایه اموری واقعی استوار بدانیم و معتقد به یک نظام اخلاقی مطابق با نظام تکوین و هماهنگ با قوانین جاری در آن باشیم در این صورت یک نظام اخلاقی معقول و موجه داریم که می توانیم در مورد آن به بحث و گفتگو بنشینیم و اصول و احکام مطرح شده در آن را در بوته نقد بگذاریم. اما اگر راهی غیر از این را پیمودیم به هر نحوی که باشد آن نظام اخلاقی معقولیت خود را از دست می دهند و نمی توان در مورد آن با ابزار عقل و اندیشه به قضاوت نشست و درباره اصول و احکام آن داوری نمود در صورت اول ما یکسری اصول ثابت کلی و دایمی داریم که منطبق بر امور عینی و نفس الامری هستند و به تعبیر دیگ یک نظام اخلاقی مطلق داریم. در غیر این صورت احکام اخلاقی یا اموری کاملا بی معنا و نامعقول هستند و یا ناشی از احساسات و امیال فردی و گروهی می باشند که منجر به نسبیت گرایی در اخلاق می شود. بحث از رابطه باید و هست ناظر به همین مساله می باشد که آیا می توان از هست ها و واقعیت ها بایدها و احکام اخلاقی را نتیجه گرفت و آنها را بر پایه هست ها توجیه نمود یا اینکه میان این دو سدی نفوذناپذیر وجود دارد که هرگونه ارتباطی میان آندو را ناممکن می کند. ما در این تحقیق نظرات سه تن از فیلسوفان معاصر یعنی علامه طباطبائی شهید مطهری و استاد مصباح یزدی را منعکس نموده ایم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که آن سه بزرگوار علی رغم اختلاف نظر در برخی مسایل صورت اول را برگزیده اند و قائل به ارتباط میان باید و هست می باشند.
قاعده بسیط الحقیقه در الهیات صدرا و آثار فلسفی آن
نویسنده:
فاطمه دهقان حسام پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده«بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیء منها»، از جمله قواعد مهم در حکمت متعالیه است، که صدر المتألهین آن را از نوآوری‌ها و ابتکارات فلسفی خویش می‌داند. ایشان این قاعده را از غوامض علوم الهی می‌داند و بر آن است که قبل از ایشان جز افلوطین کسی به درک و دریافت آن نائل نشده است و فهم آن جز برای افرادی که خداوند به ایشان علم و حکمت بخشیده، ممکن نمی‌باشد. هرچند که دیگران قبل از ایشان به مفاد قاعده توجه نموده‌اند، اما وضع اصطلاح بسیط الحقیقه و بحث هستی شناسانه در باره آن را باید به ایشان نسبت داد. بخصوص که مسأله اصالت وجود که نخستین بار توسط ایشان مطرح شده، مبنای اصلی قاعده را شکل می‌دهد. طبق اصالت وجود، در دار هستی غیر از وجود چیزی واقعیت ندارد، هرچه هست فقط وجود است و تفاوتهایی که در این عالم هم مشاهد می‌شود به همین وجود بر می‌گردد. علاوه بر اصالت و تشکیک وجود، بساطت و وحدت وجود هم مبانی دیگر این قاعده مهم می‌باشد. اینکه بسیط الحقیقه کل الاشیاء است، به این معناست که او بسیط و عاری از هرگونه نقص و عیب و ترکیبی است و چنین وجودی، کل الاشیاء و مشتمل بر همه کمالات آنها می-باشد. همه بر او حمل می‌شوند اما به حمل حقیقه و رقیقه، اما در عین حال هیچ یک از آنها نمی‌باشد. ایشان برای اثبات این قاعده، براهین محکمی و شواهد قرآنی را ارائه می‌دهند. ازجمله اینکه اگر بسیط الحقیقه کل الاشیاء نباشد، لازم می‌آید ذاتش از وجود شیء و عدم شیء دیگر ترکیب شده باشد و تالی – یعنی مرکب بودن واجب – محال است، پس مقدم نیز باطل است. با وجود پذیرش این قاعده توسط ملاصدرا و پیروانش، عده‌ای آن را نپذیرفته و بر آن اشکالاتی وارد نمود‌ه‌اند. بعد از بررسی و تبیین قاعده، به بررسی نقش و جایگاهی که این قاعده در حل مسائل فلسفی داشته پرداخته شد. از جمله آنها عبارت است از: اثبات توحید و حل شبهه ابن کمونه، حل مسأله اراده و علم قبل از ایجاد، عینیت ذات با صفات و.... با توجه به آنچه ذکر شد، مشخص می‌شود که این قاعده به قول صدرا از غوامض الهی بوده و فهم آن جز برای افرادی که خدا به آنها علم و حکمت عطا فرموده میسر نمی‌باشد و نقش مهم و کلیدی در حل مسائل مهم فلسفی دارد.واژگان کلیدی: بسیط الحقیقه، واجب الوجود، بساطت، وحدت وجود، ملاصدرا
بررسی تشبیه و تنزیه در هنر اسلامی با تکیه بر آراء ابن عربی و ملاصدرا در باب خیال
نویسنده:
احمد پهلوانیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی و مطالعه آثار هنر اسلامی در مقایسه با هنر ادیان دیگر چون هنر مسیحی و همچنین مکاتبی شرقی چون هندوسیم ، یودیسم و تائوسیم ما را به تفاوتی جدی می رساند و آن میـزان و نحوه بهره گرفتن از تصویر و صــورتگری می باشد . پژوهش پیش رو در پی پاسخ گویی به این سوال که عامل اصلی و عنصر تعیین کننده در این تمایز آشکار چیست ما را به مبانی و بنیان های فکری ادیان و مکاتب مختلف رهنمون می سازد که در این میان اصل محوری توحید واعتقاد به خدا و نوع باورنسبت به ذات و ویژگی های حضرت حق می باشد. در این بین،نظرگاه عارفانه محی‌الدین ‌عربی به هستی و وجود، متناظر بر اصل شاخص و بنیادین دین اسلام یعنی توحید بوده که بنابراعتقاد او تمامی کثرات عالم ناسوت در عین وحدت و یگانگی فهم می شود.البته این دیدگاه ابن‌عربی به هستی، مبتنی بر رویکردوحدت وجودی او است؛ این نظرگاه به ابن‌عربی و فیلسوف هم‌فکر او ملاصدرا، این امکان را می‌دهد تا با طرح موضوع خیالبه عنوان ویژگی تمایزبخش انسانی، و به مثابه‌ی پنجره‌ای حد واسط بین دو عالم ناسوت و ملکوت،جمع میان تشبیه و تنزیه را اختیار کرده و دو وجه جمالیه و جلالیه‌ی حق را متناظر بر تشبیه و تنزیه بد‌انند.از این منظر، خیال قدرتی مطلق در بازآفرینی جهان مطلوب و منظور خویش دارد. گرچه خیال نیز چون حس و عقل از تصور حقیقت ذات حق تعالی ناتوان است، اما با زبان رمز و نماد،ترجمانی بدیع از عالم معنا را ممکن می‌سازد. بازتاب چنین ترجمانی، مولفه‌های خاصی همچون استفاده از رمز و نماد و مولفه های تصویری غیر فیگوراتیورا به آثار پدید آمده در عرصه‌ی هنر اسلامی بخشیده است که به شکل منظومه‌ای هماهنگ بر مداری مشخص، حول محور اصل اساسی توحید، در گردشند. با توجه به ویژگی های خیال از نظر این دومتفکرکه آنرا ساحتی با امکان وقوع هر امری ولوغیر ممکن در عالم حس و عقل معرفی می کند . تصور و تحقق جمع میان تشبیه و تشریه درفرآید آفرینش اثر هنری تنها در خیال امکان پذیر می باشد . این تحقیق بنیادین بر اساس چارچوب نظری ابن‌عربی و ملاصدرا، تلاشی نظری، به شیوه‌ی توصیفی ـ تحلیلی است به منظور روشنا افکندن به نسبت بیان دیدگاه این دو اندیشمند به بحث تشبیه و تنزیه،وپیوندی که با مفهوم خیال در مراتب وجود دارد و همچنین رابطه آن با شکل گیری ویژگی ممتاز و متمایز هنر اسلامی در بیان ویژه تصویری غیرفیگوراتیوخود است.
حقیقت مفاهیم کلی وکیفیت ادراک آنها از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
اکرم مهرابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مباحث مهم عقلی و معرفت شناسی که مورد توجه فلاسفه مسلمان است "حقیقت مفاهیم کلی و تقسیم بندی معقولات یا مفاهیم کلی و اوصاف آنها" است. این تقسیم بندی اهمیت زیادی در مباحث فلسفی و معرفت شناسی دارد. اما همواره در تاریخ تفکر فلسفه یکی از بحث های جدی ،نزاع در مورد حقیقت کلی بوده است و این بحث از دوره افلاطون و شاید قبل از وی نیز مطرح است . تفسیرهای مختلفی در باب مفهوم کلی صورت گرفته است ؛از جمله نظریه افلاطون که به "واقع گرایی "اشتهار دارد؛نظریه ارسطو که کلی را مفهومی ذهنی و ساخته عقل (مرتبه ای از نفس ) می داند.ملاصدرا اولین فیلسوفی است که بین مفاهیم کلی تفکیک دقیقی را انجام داد. وی علاوه براین، مفاهیم کلی را به دو دسته تقسیم نمود : معقولات اولی و ثانی و دومی را (معقولات ثانی) به دو شکل پذیرفت : فلسفی و منطقی. از سوی دیگر حقیقت ادراک و چگونگی حصول ادراکات به طور اعم و ادراکات عقلی به طور اخص از دیرباز در اندیشه حکما و فلاسفه جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است . معرفت حقیقی همان ادراک کلیات است. دو دیدگاه واقع گرایانه درباره شیوه ادراک عقلی طرح شد. افلاطون قائل به علم فطری به کلیات است. ارسطوئیان از نظریه تجرید دفاع کردند. ملاصدرا از جمله فیلسوفانی است که به طور مبسوط و متفاوت از دیگران به این مسئله پرداخت. دیدگاه اول به هیچ عنوان برای ملاصدرا قابل قبول نیست. هم چنین اگر چه اکتسابی بودن ادراکات عقلی را می پذیرد اما نظریه تجرید را نقد می کند و براساس اصول فلسفه خود درباره علم، به سه نظریه ظاهراًمتفاوت درباره کیفیت ادراک عقلی می پردازد. با توجه به این نظریات صدرا و دقت در کلمات ایشان روشن می گردد که آرای مختلف صدرا ،حاکی از تحولات و تطورات مختلف نفس است.
  • تعداد رکورد ها : 144