جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1265
بررسی تأویل عناصر آفاقی به انفسی در تفاسیر عرفانی مهم عرفانی (قرن‌های دوم تا پایان پنجم هجری)
نویسنده:
سمیراسادات فرزادفرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده تفسیر و تأویل همواره از موضوعات مهم و قابل‌تأمل درباره قرآن در بین متفکران مختلف جهان اسلام بوده است؛ بدین‌صورت‌که این مهم ریشه در برخی از آیات قرآن کریم، سخنان پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع)، اهل بیت علیهم‌السلام، صحابه و پس از آن در سخنان مفسّران عرفانی قرن دوم به بعد دارد. با ظهور تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، اولین اثر مکتوب محوری آن دوره، جریان رشد و تطور مشرب عرفانی در تفسیر، آشکار وسبب غنی‌سازی واژگان فنی در عرفان شده است؛ به‌طوریکه زمینه ظهور تفاسیرعرفانی مانند تفسیر القرآن العظیم تستری، حقائق التفسیر سلمی و لطائف الإشارات قشیری و دیگر تفاسیر عرفانی را فراهم آورده است.مهم‌ترین مبنایی که عرفا در تفسیر عرفانی خود به آن تکیه می‌کنند، این نکته است که قرآن به‌رغم تنزّل از آن حقیقت والای خود ، به عبارات ظاهری محدود نمی‌گردد؛ بلکه در ورای این عبارات ظاهری، دارای مراتب معنایی باطنی و رمزی است که این یکی از اشتراکات تفاسیرعرفانی می‌باشد؛ هرچند همگی در تأویلات باطنی خود از یک شیوه پیروی نمی‌کنند. همچنین وقتی سخن از تأویل عناصر آفاقی به عناصر أنفسی در تفاسیر عرفانی می‌شود، هرآنچه را که در عالم ظاهر(آفاق) و عالم باطن(أنفس) است، دربرمی‌گیرد. در این پژوهش به بررسی عناصر آفاقی و چگونگی تأویل آنها به عناصر أنفسی در تفاسیر مهم عرفانی قرن‌های دوم تا پایان پنجم هجری، به شیوه توصیفی – تحلیلی پرداخته شده است.پژوهش حاضر، تأویل عناصر آفاقی به أنفسی در تفاسیر مهم عرفانی قرنهای دوم تا پایان پنجم هجری، در بر گرفته است. همچنین در بیان وجه اشتراک تفاسیر مهم عرفانی قرن‌های دوم تا پایان پنجم هجری قمری با یکدیگر باید گفت، همگی به ظاهر و سپس به باطن قرآن پرداخته و به دنبال تأویلی از قرآن بوده‌اند که از راه تفکر مستقیماً قابل درک نبوده و از راه لفظ قابل بیان نیست. و در باب وجوه افتراق این تفاسیر، تفسیر منسوب به امام صادق(ع)، تفسیر تستری، تفسیر سلمی، سوره‌ها و آیات قرآن به‌صورت گزینشی و نامنظّم آمده است؛ اما در تفسیر قشیری، مفسّر به‌طور منظّم و به کل قرآن پرداخته است.واژگان کلیدی :قرآن ، تأویل ، تفسیر ، تفاسیر عرفانی ، آفاق ، أنفس ، عرفان
تأثیر گرایش عرفانی در نگرش فقهی مولانا جلال الدین مولوی
نویسنده:
نرگس راییجی پارسایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جلال الدین محمد مولوی از فقیهان، عارفان و شاعران بنام قرن هفتم هجری است. او تا بیست و چهار سالگی، علوم مختلف زمان خویش را آموخت و پس از مرگ پدر به جای وی به وعظ و تدریس نشست. وی که از فقیهان برجسته ی عصر خویش به شمار می آمد؛ در امور مختلف مرجع مردم بود. این فقیه متشرّع پس از آشنایی با شمس تبریزی به بازنگری در امر دین پرداخت. وی که به لحاظ شرایط فکری و محیطی، مستعد چنین تغییری بود، به عقیده ی وی، رعایت آداب شریعت هر چند الزامی است اما تنها زمانی ما را به حقیقت می رساند که با طریقت همراه گردد. جمود بر ظاهر و قشر دین، انسان را از دستیابی به مفاهیم والای حقیقت دور می کند. مولوی که تا پیش از آشنایی با شمس فتوا می داد، پس از این دیدار و تغییر روش ظاهری اش نیز، به نظریات فقهی خود ادامه داد و آرای خویش را در زمینه ی نماز، روزه، حج، زکات، حد، دیه ی قتل خطایی، نفقه، قاعده ی ید و ... در آثار خود منعکس کرده است. به عقیده ی مولوی شریعت به منزله ی شمعی است که انسان در راه طریقت به آن نیازمند است. وی همواره در آثار خود به قدرت اندیشه ی انسان تأکید می ورزد و درد آدمی را ناآگاهی از جایگاه وجودی خویش می داند. همچنین مولوی از بزرگان اندیشه ی تقریب مذاهب است.
طراحی معماری ارسن مسجد مدرسه طلاب اردبیل با رویکرد عرفان اسلامی
نویسنده:
پیمان فتح اله زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
واژه مسجد یاد آور سجده و کرنش است که زیباترین شکل پرستش بندگی را در ذهن ترسیم می کند. مسجد نخستین نهاد عبادی و سیاسی در جامعه اسلام ایست. مسجد مدرسه نوعی فضای معماری است که کارکردهای اصلی مسجد و مدرسه را توأم دارد و از لحاظ کالبدی نیز فضاهای اختصاص یافته به آنها از اهمیت مشابه و متعادلی نسب به یکدیگر برخوردار است. از زمان ساخت اولین مسجد تا عصر حاضر مساجد از نظر کاربردهای فرهنگی و اجتماعی و مبانی فکری معماری و ساختار سازه ای تغییر یافته اند. در این تحقیق به چگونگی تاثیر عرفان اسلامی بر طراحی فضاهای معماری و فرم های کالبدی مسجد مدرسه در عصر حاضر پرداخته شده است در این راستا با استناد به کانسبت های ارایه شده برای طراحی به تحلیل تغییرات معماری مسجد مدرسه پرداخته شده و وضعیت این بناها را از بعد کالبد معماری با تاثیر این عامل بر کالبد معماری مسجد مدرسه به تصویر می کشد. این تحقیق به روش بنیادی و از نوع توصیفی و تحلیلی به شیوه کتابخانه ای استفاده می شود از این رو برای جمع آوری اطلاعات از روش یاداشت برداری استفاده شده و پس از طبقه بندی اطلاعات از روش تحلیل محتوا به نتیجه گیری و تدوین شده است سپس با یافته های این تحقیق به طراحی کالبدی معماری و نقشه های سه بعدی و دو بعدی معماری پرداخته شده است تا پیوند ساحت علم و دین با تفکرات عرفانی و اسلامی و تاثیر آن ها بر معماری اسلامی باعث رشد و شکوفایی فکری معماری اسلامی و طراحی معماری مسجد مدرسه در عصر حاضر گردد.
اعتبار معرفتی اعتقادات دینی براساس رویکرد جدید آلستون به مسئله توجیه
نویسنده:
محمدعلی مبینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آلستون، در دیدگاه جدیدش، موجه بودن را به عنوان ویژگی یکه‏تازی که جایگاه معرفتی بدیل‏ناپذیری به باور ببخشد، نمی‏پذیرد و به جای آن، از وجود ویژگی‏های گوناگونی دفاع می‏کند که همۀ آن‏ها کم یا بیش مهم‏اند؛ به گونه‏ای که وجود هرکدام موجب وضعیت معرفتی مثبت برای باور می‏شود اما نبودش خسارت معرفتی جبران‏ناپذیری را در پی ندارد. اگر دیدگاه آلستون دربارۀ وجود مطلوب‏های معرفتی گوناگون قابل دفاع باشد، آن‏گاه ارزیابی معرفتی باور دینی هم نباید بر محور توجیه معرفتی آن بچرخد، بلکه هرکدام از مطلوب‏های معرفتی می‏توانند وضعیت مثبت معرفتی به باور دینی عطا کنند. اما این دیدگاه آلستون دچار مشکلاتی جدی است. اولاً انکار توجیه به معنای قانع شدن به ارزیابی‏های معرفتی نسبی و نادیده گرفتن اهمیت ارزیابی نهایی و جامع‏نگر دربارۀ باورها است، و این چیزی است که با شهودات مشترک ما نمی‏سازد. و ثانیاً مهم‎ترین مطلوب‎های معرفتی‎ای که آلستون به جای توجیه مطرح می‎کند، همگی به یک ویژگی واحد برمی‎گردند و از این رو، تنوع و تکثر ادعایی آلستون واقعیت ندارد. به نظر می‏رسد راه گریزی از توجیه به عنوان مسئله‏ای مربوط به مقام ارزیابی نهایی باور نیست، هرچند می‏توان در این مقام به بیش از یک معیار و از این رو، به بیش از یک مفهوم برای توجیه قائل شد. یک مفهوم قابل دفاع از توجیه معرفتی مفهوم وظیفه‏شناختی آن است. آلستون، چه در دوران توجیه‏گرایی و چه بعد از آن، با انکار ارادی بودن باور، دایرۀ وظایف مربوط به باور را بسیار تنگ می‏کند و برای وظایف قابل تصور نیز جنبۀ معرفتی قائل نیست. اما به نظر می‏رسد باورهای ما می‏توانند متعلق پذیرش یا عدم پذیرش ما قرار گیرند و چون پذیرش عملی ارادی است، با ورود آن به معرفت‏شناسی زمینۀ طرح وظایف بسیار مهمی فراهم می‏شود. همچنین از آن‏جا که این وظایف در راستای هدف معرفتی صدق طرح می‏شوند، حیثیت معرفتی پیدا می‏کنند و در نتیجه، توجیه وظیفه‏شناختی باور بعد معرفتی می‏یابد. علاوه بر این مفهوم، مفهومی غیر وظیفه‏شناختی و معطوف به صدق نیز برای توجیه قابل تصور است. در مورد باور دینی، از آن‏جا که در معرض چالش‏هایی جدی از قبیل تکثر و تنوع ادیان قرار دارد، توجیه آن، چه مفهوم وظیفه‏شناختی توجیه را لحاظ کنیم و چه مفهوم غیر وظیفه‏شناختی آن، وابسته به وجود دلیلی به سود آن است، گرچه نگرش اعتدال‏گرایانه به معرفت‏شناسی اقتضا می‏کند که این دلیل را منحصر به براهین معتبر منطقی نکرده و وجود شاهد و بینه را نیز برای توجیه باور دینی کافی بدانیم.
عرفان شهریار
نویسنده:
صونا رنجبر بیله سوار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شهریار که در خانواده‌ای مذهبی و دین‌مدار رشد و پرورش یافته بود، از اعتقادات مذهبی محکمی برخوردار بود که همین پاکی ذاتی و همین اعتقادات محکم، باعث به وجود آمدن گرایش-های عرفانی در ایشان شد. البتّه شکست و ناکامی او در عشق نیز مزید بر علّت شد و خدا را هر چه بیشتر قرین دل شکسته‌اش کرد و از شهریار انسانی سالک و راهرو در مسیر عرفان و معنویات ساخت.مضامین عرفانی در اکثر اشعار شهریار - حتی اشعاری که ظاهراً رنگ و بوی عشق زمینی دارند- خودنمایی می‌کنند و نشان از باورها و اندیشه‌های عرفانی این شاعر عارف دارند.در این تحقیق، سعی شده است تا بخشی از این باورها و اندیشه ها از لابه لای اشعار ایشان استخراج شده، مورد بررسی و مطالعه قرار گیرند. روشی که در این رساله به کار رفته است بیشتر، تکیه بر مقامات اهل سلوک از دیدگاه خواجه عبدالله انصاری بوده و تا جای ممکن، اشعار شهریار مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته و ابیاتی متناسب با برخی از این مقامات پیدا شده و مورد استفاده قرار گرفته‌اند. قسمتی از کار نیز اختصاص به بررسی برخی از رموز و اصطلاحات عرفانی در اشعار ایشان دارد.
بررسی و مقایسه‌ی تجلی و ظهور حق مطلق در عالم محسوسات از دیدگاه ابن‌عربی و فلسفه ودانته
نویسنده:
نوروز پیغامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان ابن عربی، عرفان تجلی و ظهور است. در واقع تجلی و ظهور یکی از واژه‌های کلیدی و به عبارت دیگر شاه کلید عرفان ابن عربی است. در مکتب ودانته نیز مفهوم مایا و لیلای برهمن چنین جایگاهی دارد. ابن عربی و مکتب ودانته با اینکه بر غیرقابل شناخت بودن حق مطلق و برهمن نیرگونه در مرتبه‌ی ذات و احّدیت تاکید می کنند ولی با این حال هر دوی آنها بر این هستند که حق مطلق خود را به طرق مختلف در عوالم هستی و بخصوص در عالم محسوسات نمایان می سازد. در بینش عرفانی ابن عربی این امر مهم بواسطه‌ی تجلی، عشق، نفس رحمانی، عماء و در مکتب ودانته بواسطه‌ی مایا و لیلای برهمن صورت می گیرد. ابن عربی و پیروانش مراتب کلی ظهور حق را پنج مرتبه می دانند و از این مراتب تحت عنوان حضرات خمس یاد می کنند. در مقابل، مکتب ودانته نیز عوالم هستی را دارای چهار مرتبه یا حالت می داند که از آنها به عوالم اربعه آتمن یاد می کنند. از دیدگاه هر دوی آنها در بالاترین مرتبه این عوالم، حق بیشترین، و در مرتبه پایین تر، کمترین حضور را دارد. انسان در هر دو مکتب نقطه محوری عالم محسوب می شود. ابن عربی انسان و بخصوص انسان کامل را به مثابه عالم صغیر و روح این عالم (عالم کبیر) می داند و معتقد است که خداوند انسان را به صورت خودش آفرید، در مکتب ودانته هم انسان به خاطر دارا بودن روح و آتمن، جنبه الوهی پیدا کرده است. ابن عربی حقیقت محمدیه را کاملترین، عالیترین و نخستین تجلی حق می داند که در انسان کامل به فعلیت رسیده است و دارای یک هسته‌ی ازلی کیهانی، واسطه‌ی فیض و جامع جمیع اعیان ثابته است. در مکتب ودانته نیز هیرنیه گربهه بعنوان هسته جهانی و مجمع عناصر بسیط است که در پرجاپتی، ایشواره و ... به فعلیت رسیده است. این رساله ضمن تبیین این مفاهیم به بررسی آراء و افکار ابن عربی (در فصل اول)، مکتب فلسفی ودانته (در فصل دوم) و به مقایسه‌ی شباهتها و اختلافهای آن دو سنت مهم(در فصل سوم) می‌پردازد.
بررسی عناصر عرفانی در کتاب مقدس
نویسنده:
عصمت حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
همان‌طور که بعداً ذکر خواهیم کرد عرفان در بیان یافته‌های خویش از وسیله زبان بهره می‌برد و معمولاً عارفان در بیان ادراکات خویش از قالبی استفاده می‌کنند که گونه‌هایی از هنر است. با توجه به این رابطه عرفان با زبان است که ما فصولی را به این امر اختصاص دادیم. ابتدا به طور کلی به زبان دین و بعد در نهایت به زبان کتاب مقدس و زبان عرفانی در کتاب مقدس پرداختیم. همان‌طور که قبلاً متذکر شدیم در این جا نیز بنای تقسیم‌بندی فصول‌مان بر اساس از کل به جزء است.در بخش عرفان در متون مقدس به ذکر مواردی چند از عناصر عرفانی در این متون می‌پردازیم. البته تحقیق حاضر مدعی پژوهشی جامع و کامل در این زمینه نیست. قصدمان اظهار این مهم است که در این متون نیز عناصر عرفانی هم چنانکه در عهدین یافت می-شود و شباهت‌هایی‌که بین این متون و عهدین می‌باشد گاهی اوقات آن‌قدر زیاد است که می‌توان تمام متون مقدس را حاصل الهام از یک منبع وحی دانست، و آن منبع همان خدای حی و واحد است همان‌طور که درآیه 46 سوره عنکبوت نیز به این مورد اشاره شده است: «و شما مسلمانان با (یهود و نصاری و مجوس) اهل کتاب جز به نیکوترین طریق بحث و مجادله مکنید مگر با ستمکاران از آنها و با اهل کتاب بگویید که ما به کتاب آسمانی قرآن که بر ما نازل شد و به کتب آسمانی شما به همه ایمان آورده‌ایم و خدای ما و شما یکی است و ما تسلیم و مطیع فرمان اوییم». در کل می‌توان گفت عرفان با دین رابطه تنگاتنگی دارد هر کجا دین است عرفان نیز خودنمایی می‌کند. در واقع آنچه از این متون خواهیم گفت، مشتی از خروار است که برای ادای حق مطلب، تحقیقی دیگر را می‌طلبد. در واقع قصدمان این بود که اذعان بداریم که در متون دیگر، می‌توان نمونه‌هایی از این عناصر بیابیم.
جایگاه شیطان از حضرت آدم تا پایان قرن هفتم هجری در عرفان اسلامی
نویسنده:
مهناز کربلائی باقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیطان از جمله موضوعاتی است که از دیرباز در حوزه‌های مختلف بشری مورد توجه بوده است. شناخت ساختار لغوی و معنایی شیطان با عناوین ابلیس، عزازیل به معنی خداوند است که با خلقت آدم(ع) دشمن او می‌شود خدا را سرکشی و نافرمانی می‌نماید و مبغوض و منفور درگاه الهی شده، از درگاه رانده می‌شود و مهلت می‌یابد تا «روز معلوم» زنده بماند و فرزندان آدم را فریب دهد و گمراه سازد. برخی مفسرین و به خصوص عرفا، تلقّی و قضاوت‌های متفاوت درباره‌ی ابلیس صورت داده‌اند. برخی او را ملعون و مطرود داشته‌اند و شایسته‌ی عقوبت و دلایلی نیز برای آن ذکر کرده‌اند و برخی دیگر او را عاشق صادق و مخلص نامیده‌اند. سپس این چهره را در قرآن و روایات و نهج‌البلاغه و سپس در آثار عرفانی عرفا از قرن اول تا آخر قرن هفتم نگاهی خواهیمانداخت که عده‌ای مثل قشیری، به دلایل سرکشی، طغیان، کبر و غرور، قیاس و خودخواهی، حسادت و کینه‌توزی و دشمنی با آدم (ع) و فرزندانش او را تخطئه و سرزنش می کنند و او را به عنوان موجود عصیان‌گر و سرکش رد می‌کنند. و بر عکس عارفانی چون حلاج، عین القضات همدانی به دلایل جبر و مشت ازلی، مظلومیت، دلدادگی، وحدت‌گرایی، معشوق پرستی که دارد به دفاع از او می‌پردازند
بررسی احوال، آثار وآراء عرفانی شیخ عبدالقادر گیلانی
نویسنده:
آمنه آقاسیدعلی دربندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عبدالقادر بن ابوصالح موسی جنگی دوست گیلانی(561 ق)، صوفی، عارف، واعظ، محدِّث، فقیه حنبلی، موسس طریقه‌ی قادریه است. تصوف وی مبتنی بر شریعت و همسو با عقاید احمد بن حنبل است. مهمترین استادان و مشایخ او در طریقت، حمّاد بن مسلم دبّاس و أبوسعد مخرّمی بوده‌اند و خرقه را از مخرّمی ستانده است. از مهمترین عقاید عرفانی او می‌توان به توحید، لزوم پیر و شیخ در طریقت، وظایف مرید و مراد، زهد، مجاهده با نفس، عزلت و خلوت، صمت و ذکر اشاره کرد. عبدالقادر اصول اصلی تصوف را مشتمل بر هفت اصل می‌داند که ناظر به أحوال و مقامات است. نوشته‌ی حاضر با استفاده از آثارِ عبدالقادر و کتب تراجم و مناقب به بررسی زندگی و آراء و احوال عرفانی این عارف برجسته پرداخته و مشتمل بر سه فصل است. در فصل اول به زندگی و احوال عرفانی او، در فصل دوم به معرفی مهمترین آثار عرفانی و اخلاقی و در فصل سوم به مهمترین آراء عرفانی او پرداخته شده است.
قبض و بسط در جهان‎بینی عرفانی مولانا در غزلیّات شمس
نویسنده:
سیده‌سوزان انجم‌روز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش به بررسی احوال عارفانۀ قبض و بسط (غم و شادی) و تعیین جایگاه و خاستگاه هر یک در اندیشۀ مولوی با تکیه بر توصیف و تحلیل صور خیال دیوان شمس وی پرداخته است. در کنار ‌هم بودن غم و شادی در جهان‌بینی عرفانی مولانا، جلوه‌های صوری را پدید آورده که بیش از هر چیز با زبان موسیقی و شعر هم‎خوان است. بنابراین در شعر مولانا ارتباط عمیقی میان صورت و محتوا نمایان است. هدف‌ اصلی، بررسی برخی از اجزای غزل‎ها و چینش واژه‎ها و نیز کلیّت آن است تا خاستگاه‎های قبض و بسط مولانا که شامل موارد متعددی است نشان داده شود. اهداف فرعی تحقیق شامل مباحثی چون تجدد امثال و تحرک هستی، نگاه غیبی و افلاکی به موسیقی و ارتباط مولانا با خود موسیقی، ساری دیدن عشق در عالم، سنت سماع و مسائل پیرامون آن، مرگ ارادی (مرگ پیش از مرگ) و نگاه عاشقانه به رابطۀ انسان و خداست. قبض و بسط با مفاهیم وابسته‌ای در اندیشة مولانا همچون: نظریۀ حال و وقت عرفانی، خوف و رجا، ملالت و حزن، گریه و خنده، درد طلب و اندیشۀ غربت ازلی (نیستان مولانا) نیز مرتبط است. همچنین می‌توان به یک نکتۀ جامعه-شناختی نیز توجه کرد و آن مسألۀ هجرت مولانا و حملۀ مغول و اوضاع ویران ایران و فرهنگ آن زمان است. مولانا در دیوان شمس دو چشم‌انداز اصلی دارد: واقعیتِ انسان (منشأ قبض) و آرمان هستیِ انسان (منشأ بسط) که به شدت و ضعف در کنار یکدیگر مطرح‌اند. بنابراین در پس اشعار شورانگیز غزلیّات شمس، جلوه‌های موسیقایی، صور‌خیال پویا (دینامیک) و نیز شادی و شعف و مستی و خلاقیّت مولانا، نوعی «تجربه و جهان‌شناسی» وجود دارد. همچنین مولانا در قلمرو قبض و بسط در سطحِ ذهن و زبان خویش به شکل مستقیم و نیز غیر‌مستقیم متأثر از عارفان پیش از خود است. رابطه‌ای میان تجربیات عرفانی مولانا و جلوه‌های این تجربیات با موقعیت‌های ذومراتب قبض و بسط و بیان خاص او در این‎باره وجود دارد. مولانا بیان می‎کند که در نهایت به یک وصال و درجه‌ای رسیده که توانسته از این هر دو حال عبور کند. روش بررسی در آغاز، رهیافت توصیفی است که نشان دادن ابعاد پنهان خاستگاه‎های قبض و بسط در قالب صورخیال است و سپس با رهیافت تبیینی به تحلیل این توصیف‌ها پرداخته و علل غم و شادی یا قبض و بسط مولوی دسته‎بندی شده است.
  • تعداد رکورد ها : 1265