جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 136
معنای زندگی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
علیرضا دهقانپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پاسخ به پرسش چیستی «معنای زندگی» جز از راه شناخت انسان ممکن نیست. معنای زندگی به هر سه معنای هدف، ارزش و کارکرد زندگی، در راستای وجود انسان، استعدادها و توانایی‌های اوست. ملاصدرا انسان‌شناسی را اصل و پایه‌ی همه‌ی معارف و پرسش‌های بنیادین می‌داند که بدون آن دیگر شناخت‌ها کامل نخواهد بود. انسان در میان سایر موجودات از امتیازات خاصی برخوردار است که منشأ آن، نفس ناطقه و عقل است. بنابراین ساختار وجودی انسان، ترکیبی از بدن و عقل است. انسان جامع طبیعت و ماوراء طبیعت است. جزء طبیعی انسان اگر زیر پوشش تدبیر عقل قرار نگیرد انسان را از کمال خود باز می‌دارد. عقل از بدن به منزله‌ی شرط حضور در طبیعت و به منزله‌ی ابزار، بهره‌برداری می‌کند. انسان به دلیل برخورداری از درک عقلی، به دنبال کشف حقیقت و معنای زندگی حرکت می‌کند. معنای زندگی انسان تابعی از وجود او و متناسب با وجود اوست. اگر وجود مختص انسانی، به قوه‌ی عقلی اوست، معنای زندگی نیز در رابطه با قوه‌ی عقلی مشخص می‌شود. قوه‌ی عقلی دو بعد نظری و عملی دارد. انسان در مقام عقل، خالی از غایت و هدف نیست. هدف ایده‌آل زندگی در نزد عقل، معرفت خداست. از این‌رو در صدد شناخت خدا و افعال او برمی‌آید. در این مسیر او به شناخت خود و جهان که فعل تکوینی خدا هستند می-پردازد و سفرهای علمی و عملی چهارگانه را تنظیم می‌کند. این حرکت ارادی و وجودی انسان، وقتی به غایت می‌رسد که انسان به اراده و اختیار، تحت فرمان عقل به سوی خدا گام بردارد و در کنار او قرار یابد. ارزش زندگی انسان نیز در سایه‌ی ارتباط او با خدا و حرکت به سمت او تعیین می‌شود. بر اساس حرکت جوهری و ثابت نبودن مرتبه‌ی وجود انسان، بر خلاف دیگر ممکنات، انسان جایگاه معینی در مراتب وجود ندارد و از پایین‌ترین مقامات تا بالاترین درجات می‌تواند سیر داشته باشد. ملاصدرا ارزش انسان و زندگی او را در گرو رضایت الهی، کرامت انسانی، فطرت، عشق و جاودانگی می‌داند. کارکرد زندگی، با نقش عمده-ی انسان در عالم هستی که نقش خلافت الهی اوست معین می‌شود. جانشینی انسان از خدا که با حقایقی همچون ولایت، امانت، وساطت در خلقت، غائیت خلقت و ... همراه است، جایگاه انسان را در دار هستی تعیین می‌کند. انسان اشرف مخلوقات است آفرینش عالم به خاطر اوست. نقطه‌ی مقابل این معنا، پوچی است؛ هر چند مادی‌گرایی و شکاکیت از عوامل اصلی پوچی است اما عواملی همچون مرگ و شرور از علل سوق به سمت پوچی است که در حکمت متعالیه نه تنها پوچی را نتیجه نمی‌دهند، بلکه از عوامل معناساز زندگی و از راه‌های رشد و تعالی انسان به شمار می‌روند. علم‌زدگی که از عوامل پوچی شمرده شده نه ثمره-ی علم بلکه نتیجه‌ی کم ظرفیتی انسان و توقف در مراحل پایین عقل می‌باشد و در حکمت متعالیه که جمع برهان و عرفان و قرآن است هرگز جایی ندارد.
معنای زندگی از دیدگاه استیس و هاپ واکر
نویسنده:
پویازاده اعظم
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معنای زندگی فوری ترین مساله است (آلبر کامو). آدمی برای زیستن در جهان نیاز به یک «برای» دارد. اگر این «برای» نباشد، او نمی داند نیروهای خود را به کدامین سمت و سو معطوف دارد و عمر خود را مصروف چه چیزی بکند. اما همه سخن بر سر این است که این «برای» را از کجا می توان آورد؟ آیا این «برای» در دل نظام خلقت حک شده است و باید به جستجویش رفت؟ اگر چنین باشد آیا راه جستجوی آن، کتب دینی و مذهبی است؟ و یا اصلا این «برای» عینیتی ندارد و امری کاملا وابسته به شخص (subjective) است و هر کس خود باید یک «برای» برای زندگی خود تعریف کند؟
صفحات :
از صفحه 43 تا 56
مقایسه نظر غزالی و یاسپرس در مورد مرگ‌اندیشی
نویسنده:
الهام خازنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله حاضر به منظور تبیین دیدگاه دو فیلسوف مر‌گ-اندیش، یعنی غزالی، متفکر قرن پنجم هجری و یاسپرس، متفکر قرن بیستم میلادی تدوین شده‌است. غزالی، مرگ‌اندیشی را نتیجه اندیشیدن به زندگی و محدودیت‌های آن می‌داند و معتقد است نوع نگرش افراد به مرگ، تعیین کننده شیوه و سبک زندگی آنان است. او بر این باور است که تنها به واسطه اندیشیدن به مرگ است که می‌توان به زندگی اخلاق مدار و هدفمند دست یافت و در این میان با توسل به معرفتی که حاصل از شناخت مبدأ و معاد است به کمال رسید. یاسپرس نیز مرگ‌اندیشی را ثمره تلاش انسان برای کشف رموز هستی و نیل به حقیقت خود می‌داند و آن را به عنوان یکی از موقعیت‌های مرزی و اسرار آفرینش در نظر گرفته و معتقد است که تنها با کشف حقیقت مرگ بر اساس ایمان است که می‌توان به معنای بودن و هستی نایل شد و زندگی اصیل را بنا کرد.
نظریه و الگوی قرآن شناخت معناداری زندگی در گذار تفسیری از سوره‌های حمد، انشراح، مسد، ‌عصر،‌ فلق و ناس
نویسنده:
زهرا افتخاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معناداری زندگی، نسبت‌یابی اختیار خلاق آدمی با جهت اصیل حیات، یعنی خدای سبحان و به طور معیّن، اسماء فعل به مثاب? اوصاف مطلوب و خواستنیِ زیستِ از سرِ اختیار، است که در شخصیّت‌های الگویی یعنی حضرات اولیای‌الهی تبلور می‌یابد. در فصل مشترک تحلیل، انسان با رسیدن به الگوی رشد و هدفدارسازی تمامیّت زندگی خویش به چرایی‌ها و مبتنی بر این چرایی‌ها، به چگونگی‌های آن خودآگاه شده و تمامی عرصه‌ها و از جمله دشوارترین برهه‌های زندگی را در متن این هدفداری و جهت‌داریِ هماهنگ هستی و زندگی، راهبری می‌کند. معنادرمانی دارای دو سطح است:1-در سطح آسیب‌شناختی، طبیعت و درمان «روان‌نژندی‌ها» مورد توجّه است. 2ـ و در سطح کمال‌گرایی، عبور از سطح «هنجاریِ» متعارف به سوی زندگیِ برتر و آرمان رشد است. به درستی چگونه می‌توان از سطح روان‌نژندی حیات به سطح برینِ آن راه سپرد؟ پژوهش حاضر در راستای نظریه‌پردازی معنای زندگی بر مدار اصل جهت‌داری به سوی جهت برترین حیات، یعنی اصل«عبودیّت» در ادب تفسیریِ سوره حمد و به مدد سوره‌های منتخبی از قرآن‌کریم، به تبیین تفسیری این دو لای? تحلیلی نظریه معنا‌د‌اری زندگی، پرداخته است. در سطح آسیب‌شناسی یعنی تحلیل بحران معنا، فراز آغازین سوره عصر و سور? مسد و در سطح کمال‌نگری فرازی از سوره حمد و نیز فراز پایانی سوره عصر و سوره‌های انشراح و معوّذتین، مستند تحلیل بوده است.
نقش عقل فعال در مراحل مختلف حیات انسان از منظر ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل فعال، موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس، غیر ذی وضع، و فعلیت صرف است. این عقل، به عنوان آخرین عقل از عقول عشره از منظر ابن سینا و آخرین عقل از عقول طولی بی شمار از منظر ملاصدرا، افعال و وظایفی را در عالم کون و فساد ایفاء می کند. عقل فعال از سوی ابن سینا و ملاصدرا، به عنوان حلقه ی ارتباط بین مجردات و مادیات، مبدأ صدور کثرات جهان مادی و کد خدای عالم تحت القمر مطرح شده ویکی از برجسته ترین نقش های آن،ارتباط با نفس ناطقه به عنوان کامل ترین موجود عالم ماده می باشد. نفس ناطقه، متشکل از دو بعد روحانی و مادی (نفس و بدن) است و به جهت بعد روحانی اش، ارتباط برجسته ای با عقل فعال دارد و این عقل، در تمام مراحل حیات آدمی، از حدوث نفس تا مفارقت آن از ماده و حتی پس از آن، در استکمال نفس، نقش بی واسطه و با واسطه دارد. اولین نقش و وظیفه عقل فعال در ناحیه حدوث نفس است. به گفته هر دو فیلسوف، وقتی مزاج بدن مستعد دریافت نفس گردید، نفس ناطقه از جانب واهب الصور بر آن بدن افاضه می گردد. دومین وظیفه و نقش عقل فعال، در ناحیه قوای نفس به ویژه نقش عقل فعال در تعقل و فعلیت مراحل عقل نظری است. سومین نقشی که عقل فعال دارد، نقشی است که در مسأله نبوت و نزول وحی بر عهده می گیرد. از نظر هر دو فیلسوف، این عقل یکی از ارکان نبوت و وحی است تا آنجا که عنوان ملک وحی را می پذیرد. عقل فعال، تنظیم کننده ارتباط نفس ناطقه با عالم غیب خواه در خواب و یا در بیداری می باشد. چهارمین نقشی که عقل فعال در ارتباط با نفس ناطقه بازی می کند، در مسأله بقای نفوس بعد از مرگ است که از نظر ابن سینا این بقاء، ناشی از اتصال نفس با عقل فعال است که مربوط به نفوس کامل در علمو عمل می باشد و نفوس کامل به بقای عقل فعال که علت آنها است، باقی می مانند. از نظر ابن سینا، نفوس ناقصی که در مرحله عقل هیولانی مانده اند، با تعلق به نفوس فلکی مراحل تکامل خویش را طی می کنند، اما ملاصدرا بر اساس مسلک متعالیه معتقد است که نفوس ناقص به عالم خیال تعلق می گیرند و نفوس کامل هم متحد با عقل فعال و باقی به بقای علت خود (عقل فعال) هستند. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از مراحل مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظر هایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خوهیم پرداخت.
معناداری زندگی از دیدگاه قرآن
نویسنده:
مریم مسیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
زندگی بشری در دوره کنونی در سطحی از رشد واقع شده که معنا جویی در پرتو معنویت خواهی به عنوان یکی از عمیق ترین و اصیل ترین نیازها برای او مطرح است و این معرفت، در گذر از گذار خدایی علم، شکاکیت دینی و مشاهده عوارض دوری از دین و معنا برای بشر غربی حاصل شده است.زندگی معنادار سلوک حیات انسانی برمبنای آرمان رشد است، از این رهگذر سه مولفه انسان ، هدف و حیات ، ارکان مسئله معنا را تشکیل می دهد. در پی کشف دیدگاه قرآن پیرامون معنا داری زندگی با استفاده از روش تحلیل موضوعی و استمداد از معنا شناسی لایه ای روشن می شود که انسان در کمال یابی سیری ناپذیر، به عنوان تحقق بخشی به هدف خداوند و با ایمان به معاد، استعدادهای خود را در مسیر عبودیت بارور می سازد تا سعه وجودی خود را بالا برده و از این طریق بهره خود رااز حیات تعالی بخشد و از راه تعالی حیات به تعالی معنا برسد، هر چه پیمانه حیات فزونی یابد، مرگ کمتری را در بر می گیرد و معنای زندگی عمیق تر جلوه می کند. از نظر قرآن اولین سطح حیات، حیات دنیاست و فرآیند انتقال از این سطح به حیات طیبه که همان زندگی گوارا و قرین با رضایت است در پرتو پایبندی به عهد فطری ،پایداری در راه حق، شکیبایی در ترجیح ما عندالله به متاع نقد حیات دنیا و در نهایت ایمان به همراه نیکو کرداری حاصل می شود و از این طریق تلخکامیِ ناشی از حسِ خسران با زنده شدن به حیات طیبه گوارا می شود. این مهم در پرتو توجه به حقیقت حیات و معنای زندگی صورت عیان می کند، وحدیث علوی نیز موید آن است : «طوبی لمن علم من أین و فی أین وإلی أین»(گوارایی و رضامندی باد بر آن کس که بداند از کجا آمده، در کجا و بهر چه قرار یافته و به کجا می رود) . همچنین قرآن از دو مولفه برای تعالی یافتن حیات یاد می کند که یکی رزق گرفتن از جانب ذات ربوبی و دیگری لبیک گفتن به ندای منادیان ایمان و استجابت دعوت حیات بخشان است.
مرگ‌اندیشی از دیدگاه امام محمد غزالی و عبدالرحمن جامی
نویسنده:
هاجر محمدی گم‌یک
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اندیشیدن به انسان و آفرینش و مرگ او از مسائل قابل توجهی هستند که لازم است انسان درباره آنها به تأمل بپردازد. در این میان سرانجام انسان ، بیشتر از آغاز پیدایش او مورد سوال قرار می گیرد بر همین اساس ما مرگ اندیشی را از نگاه امام محمد غزالی و عبدالرحمن جامی در این رساله به جهت نگاه عارفانه شان بررسی کرده ایم و موضوعات مربوط به مرگ را از نظر هر دو بزرگ آورده ایم که به وجوه تشابه و تمایز نگاه آنها راه یابیم .مرگ در اندیشه غزالی زمینه ای برای زندگی دینی داشتن معنا می شود و جامی نگاهی عارفانه وعاشقانه به مرگ دارد و آن را راهی برای اتصال به معشوق که پروردگار می باشد می داند، البته غزالی نیز این نگاه را دارد اما جنبه آخرت اندیشی و دینی زیستن آن بیشتر مشهود است .هردو عارف مرگ اندیشی را در مرگ پیش از مرگ انسان می دانند .و از توجه بیشتر به دیدگاه های غزالی درمی یابیم که بیشتر به کناره گرفتن از زندگی اما نه به معنای ترک آن بلکه زهد وبی رغبت بودن به تعلقات را، عامل پیوستگی به حق و مرگ اندیش بودن میداند در حالی که آنچه از نگاه جامی بر می آید او به جریان داشتن مرگ در همین زندگی دنیایی معتقد است و مرگ اندیشی را با عدم وا بستگی به تعلقات در عین دلبستگی به آنها و آمادگی همیشگیبرای فرا رسیدن مرگ و فنا شدن در ذات حق و در فراق معشوقبه وصالش اندیشیدن می پندارد .در پایان رساله نظرات نزدیک ودور هر دو عارف بزرگ به طور کلی نسبت به موضوعات وابسته به مرگ و اندیشه به آن بیان خواهد شد .
مفهوم مرگ و زندگی در شعر سهراب سپهری
نویسنده:
محمدزمان حجتی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مرگ و زندگی از دیرباز همچون دو دشمن سازش ناپذیر تجسم شده اند. با وجود این، چنین می‌نماید که تعارض میان این دو مفهوم آشکار و بدیهی نباشد. در شعر اغلب شاعران این مفاهیم وجود دارد، لیکن شیوه برداشت‌ها متفاوت است. زندگی و مرگ از تصویرهای هستند که با کلام سپهری، در آمیختگی جاودانه دارد. سپهری با تعریف دوباره‌ی آن‌ها در اشعارش، برداشت قابل توجهی از این مفاهیم ارائه داده است.در این پژوهش با رویکردی میان رشته‌ای و با استفاده از مبانی ادبیّات و روان شناسی نشان داده خواهد شد که سپهری در دفتر‌های اول تا چهارم که مربوط به دوره‌ی جوانی اوست، متأثر از شعر پیشنیان است و این دفتر ها تجربه‌های اولیه‌ی اوست که یکدست نیستند، اما اوج خلاقیت او در دفتر های پنجم تا هشتم که مربوط به دوره‌ی میانسالی است دیده می‌شود، و ویژگی‌های که این روان شناسان برای خلاقیت انسان بیان می-کنند، در این دفترها مشاهده می‌شود. در ادامه با اتکا به نظریه‌ی معنا درمانی (لوگو تراپی) فرانکل به بررسی مفهوم مرگ و زندگی در شعر سپهری پرداخته می‌شود. مفهوم مرگ و زندگی در دفتر مرگ رنگ به دلیل تأثیر شرایط اجتماعی و فضای حاکم بر شعر آن دوره با بدبینی همراه است. مرگ در این دفتر به مفهوم زوال، نابودی و پایان زندگی است. به نظر می‌رسد، در دفتر زندگی خواب ها، سپهری دوره‌ای از بی معنایی و پوچی را تجربه کرده است؛ با توجه به این که معنای هستی و زندگی چیست ؟. سپهری از میانه‌های دفتر آوار آفتاب با مجذوب شدن در طبیعت و فرهنگ و هنر که از راه‌های معنایابی در نظریه‌ی فرانکل است سعی می‌کند در مسائل هستی ژرف اندیشی کند و معنایی برای زندگی اش بیابد.در دفتر شرق اندوه، سپهری به عرفان رویمی‌آورد و به دلیل پرداختن به عرفان، شور و تحرک وارد زندگی او می‌شود، و مرگ مفهومی عارفانه می‌یابد و به عنوان امری حتمی پذیرفته می‌شود. سپهری از منظومه‌یصدای پای آب به بعد با گرایشی که نسبت به مرگ و سرنوشت در پیش می‌گیرد، زیبا- ترین مفاهیم را از مرگ و زندگی ارائه می‌دهد؛ به طوری که مرگ مفهوم کامل‌کننده‌‌ی زندگی را دارد و با مرگ است که زندگی معنا پیدا می‌کند. در منظومه‌ی مسافر نیز مرگ در تمام لحظات در کنار زندگی و انسان حاضر است و همچنان معتقد است که مرگ به زندگی معنا می‌دهد. سپهری در دفتر حجم سبز خواننده را به لطیف ترین لحظه‌های تجربه‌ی شاعرانه از هستی فرا می‌خواند. و با یاد آوری دلخوشی‌های زندگی خواننده خود را معنا‌درمانی می‌کند. در دفتر ماهیچ، ما نگاه معتقد است انسان در دوران اساطیری زندگی خوشبخت تری داشت. هر اندازه از آن دوران دور شده و به پیرایه‌های تمدن آلوده شده اندوهگین تر شده است.کلید واژه‌:شعر معاصر، روان شناسی، سهراب سپهری، مرگ، زندگی
رابطه رنج با معناداری زندگی از دیدگاه قرآن و روایات
نویسنده:
زینب یوسفی نصر آباد سفلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وجود رنج در زندگی امری انکار ناپذیر است. هیچ انسانی وجود بلاهای طبیعی، بیمارهای صعب العلاج، رنج پیری، رنج تنهای، ترس ازمرگ....را انکار نمی‌کند، پس رنج وجود دارد لذا به علت بار روانی که رنج به بوجود می‌آورد نه تنها خود رنج را پوچ وتنفر انگیز می‌کند بلکه سبب شده این پوچی و بی‌معنای به زندگی سرایت کند وزندگی را برای فرد بی‌معنا وبی ارزش کند، در نتیجه این بی‌معنای، ایمان انسان نیز با چالشی جدی روبه رو می‌شود.
تبیین فلسفی رزق و رابطه آن با وصول انسان به سعادت حقیقی
نویسنده:
محمد قمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان برای این‌که بخواهد به سمت چیزی حرکت کند، باید شناختی از مقصد خود داشته باشد. روشن است که خداوند، انسان را بیهوده نیافریده است؛ بنابراین بر انسان لازم می‌باشد تا سعادت حقیقی خود و راه‌های وصول به آن را شناسایی کند و رویکرد خود را نسبت به مسائل مختلفِ مرتبط با آن، تصحیح نماید، تا بتواند زندگی سعادتمندانه‌ی خویش را در دنیا و آخرت، به ‌دست آورد. یکی از مسائلی که او در این دنیا با آن دست به گریبان می‌باشد، تلاش برای معاش و تحصیل امکانات و برخورداری‌های هر چه بیشتر برای زندگی است. این مسأله که در فرهنگ اسلامی از آن تحت عنوان رزق و روزی یاد می‌شود همواره در زندگی انسان و مخصوصاً انسان امروزی، مهم‌ترین یا حداقل یکی از مهم‌ترین مسائل او بوده است؛ به‌گونه‌ای که در خیلی از موارد، هدف زندگی واقع شده و بقیه‌ی مسائل زندگی را تحت‌الشعاعِ خود، قرار داده است. این موارد، نگرانی و دغدغه‌ی عجیبی برای همه‌ی مردم به‌ویژه جوانان ایجاد کرده که باعث هدر رفتن نیروها و استعدادهای آنان شده است. اینجاست که انسان، اگر منظر خود را نسبت به رزق، به‌صورت محکم و عقلانی تصحیح نکند، ممکن است که طلب روزی، همه‌ی زندگی او را اشغال نماید؛ و نیز گرفتار تحلیل‌های غلط نسبت به مسائل مختلف زندگی شود و او را از رسیدن به سعادت حقیقی‌اش باز دارد. این تحقیق در پی آن است تا روشن ‌سازد که انسان با کسب معرفت در زمینه‌های مورد نیاز و به‌ویژه نسبت به خدای تعالی و سنت‌های او و نیز اصلاح رویکرد خود نسبت به هدف زندگی و رزق، می‌تواند با آرامش، در جهت ارتقاء کمالات وجودی خود و دیگران، با شتاب روزافزون حرکت نماید و اسباب وصول به سعادت حقیقی خود و حتی دیگران را فرآهم آورد.
  • تعداد رکورد ها : 136