آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 211
فلسفه هگل از نگاهی دیگر (با عنوان جدید امنای ژیکتیویسم)
نویسنده:
ستار طهماسبی ، مسیب جوزی ، مهدی دهباشی ، عیسی نجم آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هگل، شقاق یا دوگانگی را سرچشمۀ نیاز به فلسفه می‌­دانست. او مکتب خود را با هدف غلبه بر این دوگانگی که چالش مهم نظام­‌های فلسفی افلاطون، ارسطو، دکارت و کانت بود، بنیان گذاشت. غلبه بر این دوئالیسم، مستلزم انکار شیء فی نفسه کانتی به­عنوان مانع بزرگ این آرمان بود و لذا هگل با نفی آن، هم صورت و هم مادۀ شناخت را به حوزه ذهن منتقل کرد و با لحاظ اینکه هر دو آفریده ذهن‌­اند، لازم می‌­آید که سراسر کائنات به اندیشه تأویل گردد و این یعنی ایده آلیسم مطلق. در این نوشتار این مکتب را به­ جای ایده آلیسم مطلق امنای ژیکتیویسم (ذهن- عین­گرایی) نام‌گذاری کرده‌­ایم؛ یعنی مکتبی که جهان و همه اشیاء آن را حاصل درهم‌­تنیدگی ذهن و عین یا روح و جسم می­‌داند. امنای ژیکتیویسم بودن این مکتب را می‌­توان در تحلیل­های خاص هگل در کاربرد ویژه از اصطلاح سوژه - ابژه و از مبحث درهم‌­تنیدگی متناهی و نامتناهی و نگرش خاص او به روح مطلق به­ عنوان سوژه تن یافته جستجو کرد.
صفحات :
از صفحه 211 تا 235
بررسی رابطه متقابل فلسفه و تغییرات اجتماعی از دیدگاه ریچارد رورتی و هگل
نویسنده:
پدیدآور: علی‌مراد حسینی شیتاب ؛ استاد راهنما: مهدی دهباشی ؛ استاد مشاور: یوسف شاقول
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
این رساله در صدد است تا بیان دارد که اندیشه ی سیاسی در قرون هجده و نوزده مبتنی بر متافیزیک و مابعدالطبیعه بود و درکالبدشکافی تئوریک خود؛ مشهورات سیاسی و ایدئولوژیک خویش را مشروط به شاخص‌های معرفت‌شناختی و متافیزیکی می‌کرد. خود مدافعان اندیشه ی سیاسی نیز این تقدم مابعدالطبیعه بر اندیشه‌ی سیاسی را قبول داشته و رعایت می‌کردند. تا این که در پایان قرن نوزدهم این اندیشه پیش آمد که تأسیس و قوام علوم ربطی به فلسفه و متافیزیک ندارد. ریچارد رورتی نوپراگماتیسم آمریکایی، در دفاع از آراء و نظرات جان رالز، بر این باور است؛ که حقانیت و مشروعیت یک نظام اجتماعی و یا سیاسی یا برتری یک نظام اجتماعی و سیاسی بر سایر نظامها، بی نیاز از دفاع فلسفی و نظری است. این تقابل دیدگاه ما را برآن داشت تا به نسبت سنجی میانِ رابطه ی متقابل تغییرات اجتماعی و فلسفه از دیگاه ریچارد رورتی و هگل بپردازیم . راه بردن به این مسئله ی محوری - چنان که در طول رساله آشکار است - از پاسخ به این پرسش بر می آید که رابطه ی متقابل تغییرات اجتماعی و فلسفه در هگل و رورتی چگونه است ؟ برای پاسخ گویی به این مسئله، به اندیشه های سیاسی و اجتماعی رورتی و سپس هگل پرداخته شد و یادآور شدیم که تأثر رورتی از هگل بیشتر سلبی بوده تا ایجابی، هرچند که دو فیلسوف تقدم فلسفه بر ساختارهای تحقق یافته در جامعه را انکار کرده اند و اصلاح سیاسی و ایده سازی در راستای بهبود وضعیت اجتماعی وسیاسی جامعه را پذیرفته اند؛ اما آنچه بجای آن پیشنهاد کرده اند مختلف و بعضاً متعارض است چنانکه، رورتی دمو کراسی را قبول دارد اما هگل با آن بشدت دشمن است.
مسیحیت از منظر هگل
نویسنده:
مسعود عسگری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسیحیت از منظر هگل درسه دوره قابل بررسی می‌باشد. برن، فرانکفورت و ینا. برن و فرانکفورت متعلق به دوره جوانی هگل یا نوشته‌های کلامی اویند، اما ینا به دوره کمال هگل تعلق دارد که درآن هگل فلسفه خویش را بنا می‌کند. دربرن مسیحیت را با یونان باستان مقایسه می‌کند و بیان می‌کند که برخلاف یونان که دین آزادی است، مسیحیت به واسطه ایجابیتی که در ذات آن است، به مجموعه‌ای از قوانین الزام‌آور تبدیل می‌شود که نفی آزادی را به همراه می‌آورد. او در این دوره مسیح را با سقراط مقایسه می‌کند و بیان می‌کند که برخلاف مسیح که به رستگاری فرد می‌اندیشد، سقراط عموم و رستگاری جامعه را مدنظر دارد و به این دلیل سقراط را برتر از مسیح می‌داند، اما در فرانکفورت نگاه او تعدیل می‌شود و تلقی مثبتی از مسیحیت پیدا می‌کند. او آنجا بیان می‌دارد که مسیح عشق را جایگزین احکام تنجیزی یهودیت می‌کند و این رستگاری انسان را به همراه دارد و سرانجام در ینا که متعلق به کمال و پختگی اوست هگل بیان می‌دارد که مسیحیت حقیقت مطلق است، همچنان که فلسفه حقیقت مطلق است. تفاوت این دو تنها در نحوه بیان است. مسیحیت حقیقت را به شکل تمثیل و کنایه بیان می‌کند و فلسفه به شکل اندیشه ناب. البته او در انتها نتیجه می‌گیرد که نیاز به فراروی از مذهب و رفتن به سمت فلسفه هست چون دین اندیشه مجسم است نه اندیشه ناب و تنها فلسفه‌ است که حقیقت را به شکل ناب عرضه می‌کند.
معاد از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی
نویسنده:
محمد مهدی مشکاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مباحث دینی، فلسفی و کلامی است. ابن سینا فیلسوف مسلمان و توماس و آکوئینی متکلم مسیحی، دو اندیشمند برجسته اند که در این زمینه دارای نظرات خاصی می باشند. روش ابن سینا به غیر از مبحث معاد جسمانی، روشی کاملاً فلسی است؛ در حالی که توماس، روشی فلسفی – کلامی اتخاذ می کند. دربارة نفس، هر دو اتفاق نظر دارند که جوهری غیر مادی است و لذا با مرگ بدن، از بین نمی رود. همچنین هر دو قائل به حدوث نفس بوده و برای خلود آن هم اقامة برهان می نمایند. عالم برزخ در فلسفة ابن سینا جایگاهی ندارد، زیرا او منکر وجود مثال منفصل می باشد. اما توماس با استفاده از متون نقلی، وارد بحث در جزئیات عالم برزخ می شود. هر دو نفر، اصل معاد را ضروری می دانند، ولی ابن سینا دست عقل را برای اثبات معاد جسمانی بسته می داند و بلکه آن را ممتنع می شمرد. بر همین اساس، تنها راه قبول معاد جسمانی را، تعبد به شرع مقدس می داند. عمده ترین مانع او، مادیت قوة خیال است. او ضمن اقامة برهان بر مادی بودن خیال و امتناع اعادة معدوم و تناسخ و ذکر شبهة آکل و مأکول و تضاد سعادت و جسمانیت، به عدم امکان پذیرش معاد جسمانی در دستگاه فلسفی خویش می رسد. اما توماس با تأکید بر این نکته که انسان، موجودی مرکب از نفس و بدن است، و اینکه سعادت نهایی در این دنیا قابل دسترسی نیست، قائل به ضرورت معاد جسمانی می شود. البته کیفیت جسمانیت انسان در معاد با این دنیا تفاوت هایی دارد: آدمی در آن عالم، حیات حیوانی ندارد و لذا از خوردن، خوابیدن و تولید مثل خبری نیست. همچنین نیابت و حیوانی هم وجود نخواهد داشت و ابدان بهشتی دارای درخشش خاصی خواهند شد. اما در خصوص معاد روحانی، ابن سینا با اثبات تجرد نفس، بقای آن را تضمین می نماید و با تقریر پنج اصل، قائل به وجد لذت و الم عقلی یا سعادت و شقاوت نفوس انسانی می شود. البته این سعادت و شقاوت دارای درجاتی می باشد. از منظر او، سعادت عبارت است از اینکه شخص، عالمی عقلی گردد که در آن صورت همة هستی و نظام معقول آن و خیری به آن افاضه می شود، نقش بندد و شقاوت، محروم شدن از این کمال است. توماس با رد احتمالات متعدد راجع به سعادت نهایی انسان مانند کمالات بیرونی، کمالات درونی، تحصیل علوم نظری، معرفت عامیانه به خداوند، معرفت برهانی به او و حتی معرفت ایمانی به او؛ به این نتیجه می رسد که سعادت نهایی هنگامی محقق می گردد که عطش کمال جویی انسان کاملاً سیراب شده باشد و این معنا جز با رؤیت عقلی بی واسطة ذات خداوند حاصل نمی گردد، و البته از آنجا که این هم تنها برای ذات خداوند میسر است، لذا حصول سعادت برای انسان تنها در قیامت و آن هم با اشراق خاص الهی ممکن می باشد. این تعریف توماس از سعادت، در حقیقت، توجیه فقراتی از کتاب مقدس است
تحلیل صفات فعل خداوند از طریق وجود رابط
نویسنده:
حسن عزیزی، مهدی دهباشی و موسی ملایری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تبیین صفات فعل خداوند به نحوی که انتساب آنها به خداوند با اعتقاد به بساطت مطلق او سازگار باشد یکی از مهمترین مسائل کلامی و اعتقادی ادیان توحیدی است که حل آن بدون در نظر گرفتن مبانی منطقی و فلسفی میسر نخواهد شد. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از معنای خاصی که از وجود و وجود رابط در حکمت متعالیه شده است، نحوهی موجودیت این صفات بررسی شود. صدرا تقسیم سه گانهی وجود را تغییر داده و وجود رابطی را منحل در وجود رابط میکند. مسئلهی اصلی ملاصدرا در این طرح، ربط موجودات متغیر به خداوند بسیط الحقیقه بوده است. در فلسفه مشاء مخلوقات که مظهر صفات فعل خداوند هستند رابطی تلقی میشوند. رابطی بودن موجودات نحوهای از هویت و استقلال را برای آنها در کنار حقیقت حق تعالی اثبات میکند. ملاصدرا با بسیط انگاشتن قضایا و رابط دانستن وجودهای رابطی مبنای منطقی و فلسفی استواری را برای انقلابی بزرگ در نگرش به موجودات جهان هستی پایه ریزی کرده است. در نتیجه این نگرش هویت و استقلال موجودات امری اعتباری تلقی شده و مانند رابط قضیه به صورت موجود در موضوع تقلیل مییابد. این تحلیل میتواند تعارض بین وجود صفات و بساطت ذات را از میان بردارد .
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
مقایسه برهان (در منطق شفاء) ابن سینا بـا برهـان (در منطق) ارسطو
نویسنده:
مظاهر شهرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ترجمه و شرح قسمتی از کتاب مسئله شناخت (اثر آ.ج.آیر)
نویسنده:
محبوبه السادات رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , شرح اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
بررسی اجمالی برخی انتقادات متفکران اسلامی معاصربرآراء کانت
نویسنده:
مستشاردی رادابوالقاسم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
بررسی تطبیقی دیدگاه ابن‌سینا و غزالی درباره صفات خداوند
نویسنده:
فریده حکیمی ، مهدی دهباشی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه غزالی و ابن سینا درباره یکی از بحث برانگیزترین مسائل کلامی در حوزه فلسفه اسلامی یعنی صفات خداوند و نحوه تبیین این دو اندیشمند از صفات الهی می باشد. با توجه به این که ابن سینا ادراک کنه ذات خداوند را محال می داند، لذا شناخت او را تنها از طریق شناخت صفات الهی ممکن می داند. چون ابن سینا، صفات خداوند را عین ذات او می داند پس کسی که بتواند صفاتش را بشناسد گویی به ذات او پی برده است. برخلاف نظر ابن سینا، رویکرد غزالی در خصوص صفات خداوند طی مراحل مختلف زندگی او دچار تغییرات بسیاری شده است. زیرا به نظر او ما فقط می توانیم صفاتی را به خدا نسبت دهیم که خداوند خود را به آن ها وصف کرده است. پس بر این اساس او صفات خداوند را نه همانند او و نه همانند غیر او می‌داند و معتقد است ما اصلاً نمی بایست در این خصوص سوالی بپرسیم. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای به واکاوی این مسئله پرداخته و در پی رفع ابهامات مطرح شده در این خصوص برآمده است.
صفحات :
از صفحه 61 تا 86
اصل تضاد در عالم از دیدگاه صدرا و هگل
نویسنده:
محبوبه کریمی خوزانی ، مهدی دهباشی ، محمد رضا شمشیری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تضاد به معنای تزاحم و ناسازگاری، همواره نظر بشر را به خود معطوف داشته و با این سؤال مواجه کرده که چرا به نحوی جنگ و ستیز و حتی اختلافات متعدد در میان اجزای عالم مشاهده می‌شود. مقاله حاضر در صدد بررسی تطبیقی این مسئله از دیدگاه دو فیلسوف شرق و غرب، ملاصدرای شیرازی و گئورک ویلهلم فریدریش هگل و بیان تشابهات و تفاوت‌های دیدگاه این دو است. این مهم با توجه به مبانی فکری، نظری و فلسفی آن‌ها تبیین شده است. به گونه‌ای که صدرالمتألهین تضادها و تزاحمات را ناشی از کثرت می‌داند؛ زیرا هر جا کثرت وجود دارد، گریزی از تضاد نیست. او تضاد را لازمه عالم امکان و دارای وحدت تشکیکی دانسته که در عالم ماده به حداکثر خود می‌رسد و پس از آن، عالم مثال و عقول قرار دارد که در آن تضادها به دلیل شدت مرتبه وجودی به حداقل رسیده و به صورت تفاوت جلوه می‌نماید. هگل با بیان اصل تضاد به عنوان مهم‌ترین اصل از اصول دیالکتیک، آن را به عنوان امری درون ذات اشیاء می‌داند که در جریان حرکت دیالکتیکی صورت می‌گیرد و نشانه‌ای از بالقوگی در ظهور اندیشه مطلق تصور کرده که با حرکت از مقولات نازل‌تر به سوی مثال مطلق در جریان است و از این سیر دیالکتیکی به تضاد تعبیر کرده است.
صفحات :
از صفحه 211 تا 235
  • تعداد رکورد ها : 211