آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی و تحلیل همگونی موسیقایی و معنایی در خطبه فتنه نهج البلاغه
نویسنده:
محمود شهبازی ، سیدابوالفضل سجادی ، قاسم مختاری ، فرحناز شاهوردی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
از جمله ویژگی‌های ستودنی نهج البلاغه که در خوانشی اندیشه محور حاصل می‌آید، همگونی موسیقایی و معنایی آن است. پیوند موسیقایی و معنایی عبارات نهج‌البلاغه از رهگذر عنصری فرمالیستی به نام «.ﺟﺎﺩﻭﻱ ﻣﺠﺎﻭﺭﺕ» محقق می‌شود. تأثیر هنری و زیبایی‌شناسی این پدیده در تاریخ شاهکارهای ادبی و موسیقایی دنیا و نیز در کتب دینی و مقدس جهان بالأخص قرآن کریم و نهج البلاغه امری شگفت و تعیین کننده است. آنچه این پژوهش درصدد پاسخگویی بدان است چگونگی همگونی موسیقایی و معنایی عبارات مختلف خطبه فتنه از طریق جادوی مجاورت است. برای این منظور، با روش توصیفی تحلیلی، هنرسازه‌هایی که در فرایند انتخاب و ترکیب واژگان بر دو محور هم‌نشینی و جانشینی، دست به آشنایی‌زدایی و ایجاد موسیقی در بافت معمول کلام می‌زند را بازشناخته‌ایم، سپس معانی‌ تازه‌ای که از این رهگذر در اسلوب و ساختاری نو خلق می‌شود را به مخاطب نمایانده‌ایم. آن‌چه از این پژوهش بدست آمد، بیانگر این مهم است که جادوی مجاورت در کلام حضرت امیر (ع) در همگونی و هم‌آوایی الفاظ و کلمات منحصر نمی‌شود و حضرت بی‌نیاز از صنایع بدیع و در درونی‌ترین لایه‌های بافت کلام که همان موسیقی معنوی است نیز دست به آفرینش معانی می‌زند.
بررسی و تحلیل سوره‌ های فاتحه و بقره براساس نظریه بهینگی پرینس و إسمولنسکی (با محوریت کتاب معانی القرآن فراء)
نویسنده:
قاسم مختاری ، مهدی محمدی ، محمد جرفی ، سید ابوالفضل سجادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
نظریه بهینگی یک روی‌کرد محدودیت بنیاد در حوزه زبان شناختی جدید می‌باشد که در سال (1993م) توسط آلن پرینس و پاول إسمولنسکی مطرح شد. براساس این نظریه صورت­های زبانی، ناشی از تعامل میان محدودیت­های متقابل و متضاد می­باشند و محدودیت­ها، معیار تمایز میان برون­دادهای برخاسته از درون­داد اصلی قرار می­گیرند. در این پژوهش با شیوه توصیفی– تحلیلی، انطباق معیارهای نظریه بهینگی در مسائل اسنادی برخی از آیات سوره­های "الفاتحة و البقرة " با محوریت کتاب معانی القرآن فراء مورد تحلیل قرارمی‌گیرد. هدف محوری این پژوهش، انطباق معیار های انگاره بهینگی بر شواهدآیات قرآن کریم می‌باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که قرآئت­های قرآنی به‌عنوان متونی مستند و مرجع در سطح إستعمال و أداء لغوی، دارای بهینگی می­باشند؛ ولی در انطباق با معیارهای رایج نحوی، سطح بهینگی متفاوتی دارند. در بررسی شواهد این دو سوره مشخص می‌شود که محدودیت هایِ پایایی مراعات و محدودیتِ نشان‌دارِ تخطی پذیرِ مُهلِک (*!) به‌ندرت اتفاق می افتد و بیش‌ترین نقضِ محدودیت­ها در مجال محدودیت‌هایِ نشان‌دارِ تخطی پذیرِ غیرمُهلک (*) واقع می­شود و برون­دادهای بهینه از منظر فراء، برون­دادهایی می‌باشند که قرآئت مرفوع شاهد آیه را توجیه می‌کنند که این مساله متاثّر از تمایل فراء به اعراب مرفوع و نیز روی‌کرد او به عاملیّت مبتدا در رفع می‌باشد؛ در نتیجه در ترکیب‌های اسنادی، بیش‌تر به تقدیر، حذف وتأویل خبراهتمام دارد. محدودیتِ نشان‌دارِ غیر مُهلِک " الحذف والتقدیر" دارای بیش‌ترین نقض درتحلیل شواهد آیات می­ باشد.
صفحات :
از صفحه 137 تا 162
جادوی مجاورت در گفتارهایی چند از خطبه‌های نهج‌البلاغه
نویسنده:
فرحناز شاهوردی ، محمود شهبازی ، قاسم مختاری ، سید ابوالفضل سجادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بارزترین ویژگی نهج­البلاغه،عبارت­پردازی زیبا، آرایش لفظی و روح و آهنگ حماسی آن است. کمتر جمله و عبارتی در سخنان امیرالمونین علی­(ع) به چشم می­خورد که مسجع و موزون نباشد. از این رو کلام ایشان عرصه­گاه پیدا و پنهان «جادوی­مجاورت» است. ﺟﺎﺩﻭﻱ­ﻣﺠﺎﻭﺭﺕآن­گونه که شفیعی­کدکنی می­گوید به معنایﺗﮑﺮﺍﺭهاﻱﺁﻭﺍﻳﻲ است کهﮐﺎﺭﮐﺮﺩﻱﻣﻌﻨـﺎﻳﻲﺩﺭﻣـﺘﻦﺍﻳﺠـﺎﺩﮐﻨﻨﺪ. ﻣﻨﻈﻮﺭﺍﺯﮐﺎﺭﮐﺮﺩﻫﺎﻱﻣﻌﻨﺎﻳﻲ؛ﺍﻧﺴﺠﺎﻡﻭﺍﺗﺤاﺩﻣﻌﻨﺎﻳﻲﺑﺨﺸﻴﺪﻥﺑﻪﻭﺍﮊﮔﺎﻧﻲﺍﺳﺖﮐﻪﺍﺯﻟﺤﺎﻅﻣﻌﻨﺎﻳﻲﺍﺯﻫﻢﺩﻭﺭﻧﺪﻭ ﻳﺎﺁﻓﺮﻳﻨﺶﻣﻌﻨﺎﻱﺗﺎﺯﻩﺍﺯﻭﺭﺍﻱﺗﺸـﺎﺑﻪﺻـﻮﺭﻱﺩﻭﻭﺍﮊﻩ­ﻱﻣﺘﺒـﺎﻳﻦﺩﺭ مجاورت هم. این پژوهش با تحلیل جادوی­مجاورت در دو محور هم­نشینی و جانشینی، هنرسازه­هایی که در فرآیند انتخاب و ترکیب واژگان بر این دو محور، دست به آشنایی­زدایی در بافت معمول کلام می­زند را بازمی­شناساند و معانی تازه­ای که از این رهگذر در اسلوب و ساختاری نو خلق می­شود را به مخاطب می­نمایاند. آن­چه از این پژوهش بدست آمد به ما نشان می­دهد جادوی­مجاورت در کلام امیرمومنان(ع) در همگونی و هم­آوایی الفاظ و کلمات منحصر نمی­شود و حضرت بی­نیاز از صنایع بدیع و در درونی­ترین لایه­های بافت کلام که همان موسیقی معنوی است نیز دست به آفرینش معانی می­زند. جادوی­مجاورت در این عرصه با ایجاد تناسب­های پنهانی میان اجزاء سخن، نقش خود را به عنوان عنصری بی­بدیل در اعجاز کلام حضرتعلی(ع) نشان می­دهد.
صفحات :
از صفحه 3 تا 28
بررسی آثار فاضل صالح السامرایی بر پایه نظریة نظم جرجانی با استناد به قرآن کریم
نویسنده:
مطهره فرجی ، قاسم مختاری ، محمد جرفی ، سید ابوالفضل سجادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این مقاله که به شیوة توصیفی تحلیلی انجام شده است، به واکاوی برخی آثار فاضل السامرایی بر اساس نظریة نظم خواهد پرداخت و نشانه‌های کاربست این نظریه در آثار سامرایی را تبیین خواهد نمود. فاضل السامرایی زبان­شناس و نحوی برجستة معاصر می­باشد که با ارائه دیدگاه‌های نوین پیرامون زبان­شناسی و علم نحو، خدمات شایانی به حوزه مطالعات قرآنی ارائه نموده است. وی کلیه مباحث زبان­شناسی و نحوی را با استشهاد به آیات شریفه قرآن کریم، معنایابی کرده و ظرافت‌ها و لطافت‌های تعابیر قرآنی و بهر‌گیری قرآن از ظرفیت‌های تعبیری زبان عربی را به خوبی اثبات نموده است. نویسندگان بر این باورند که او در تألیف آثار ارزنده خود، از نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی متأثر بوده است و ردپای نظریه نظم جرجانی، در اغلب آثارش به چشم می‌خورد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که سامرایی همانند جرجانی سهم ویژه‌ای برای نحو در بلاغت کلام قائل شده است. با وجود اینکه او متأثر از نظریة نظم است؛ ولی آراء و دیدگاه‌های متنوع‌تری در مسائل مختلف ارائه داده که نشانگر جزئی‌نگری بیشتر وی در حوزه مسائل نحوی می‌باشد. او علاوه‌بر بسط بیشتر موضوع، به سوی نحو مدرن و پیشرفته حرکت کرده و به واسطه ساده‌سازی مسائل نحوی و به عبارتی: «نقد نحو»، بسیاری از پیچیدگی‌های نحو و قواعد خشک حاکم بر آن را کنار زده است؛ از این رو می‌توان ادعا کرد که وی در این زمینه از جرجانی نیز پیشی گرفته و با ارائه دقیق، کامل و همه‌جانبة موضوعات نحوی و شواهد بسیاری که ارائه می‌دهد، معنایابی نحو را حتی گسترده‌تر از جرجانی انجام داده است.
بررسی تطبیقی اشعار اخلاقی ابوالعلاء معری و ناصرخسرو
نویسنده:
شهلا جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جستارهای فکری و تراوش اندیشه‌های انسان‌ها در هر جامعه و سرزمین را، می‌توان ادبیات نام نهاد و آن را با ادبیات سایر ملت‌ها، تطبیق داد. بنابراین ادبیات‌تطبیقی، رابطه‌ی ادبیات ملت‌های گوناگون در دوره‌های مختلف تاریخی را در موضوع‌هایی مانند انواع ادبی، مکتب‌ها، مسائل زیباشناختی ادبی و ... بررسی می‌کند. ادبیات یکی از بهترین زمینه‌ها برای طرح مفاهیم اخلاقی و موضوعات مربوط به آن می‌باشد و زبان شعر به‌ویژه در بیان مسائل اخلاقی، توانمندترین زبان‌هاست. بی‌شک سرزمین معره و اقلیم نام‌آور خراسان، بزرگ‌مردانی آزاده را پرورده که نام آن‌ها زینت‌بخش تاریخ شعر و ادب و اخلاق گشته‌است. در بین این بزرگان، سیمای ابوالعلاء معری و ناصرخسرو قبادیانی قابل مشاهده‌است که از پیشگامان شعر اخلاقی در ادبیات عربی و فارسی به‌شمار می‌روند. مضمون اشعار آن‌ها بیشتر پیرامون خداشناسی، پرهیزگاری، عقل و خرد، بی‌وفاییِ دنیا، نیکی، دوری از حسد، کبر و غرور و ... می‌باشد. ویژگی‌های مشترک بسیاری در زندگی و اشعار آن‌ها یافت می‌شود، به‌طوری که این اندیشه را به اذهان متبادر می‌سازد که ناصرخسرو از ابوالعلاء، تأثیر پذیرفته است. روح پژوهنده و عقل بیدار این دو شاعر، جاه و مقام را در خواسته‌های دنیوی نمی‌دید؛ آن‌ها که پیوسته بیرق صلح در دست داشتند، چونان آموزگاری دلسوز، همگان را به کردار نیکو و دوری از ویژگی‌های ناپسند اخلاقی دعوت می‌نمودند. آرمان خویش را در کسب ارزش‌های اخلاقی و رسیدن به حقیقت می‌دیدند؛ آرمانی که ترکیبی از دین و خرد بود. در روزگاری که نفَس دین به-شماره افتاده بود و دین از جوهره‌ی اصلی خود خارج شده بود، آن‌ها خود را در گرداب پوشالی دنیا نینداخته، بلکه با تمسک به دین و ترسیم نقش دین و اخلاق در تربیت انسان‌ها، ادب عربی و فارسی را غنا بخشیدند و این‌گونه در زمینه‌ی ایفای ارزش‌های دینی و اخلاقی، خوش درخشیدند. چه‌بسا معری و قبادیانی خواستار وظیفه‌ای بالاتر برای مخاطبان خود بودند و آن رسیدن به کمال در پرتو اجرای ارزش‌های اخلاقی بوده است.
کاربردهای فعل «ماضی» در دستور عربی و فارسی با رویکردی به آیات قرآن
نویسنده:
فرهاد رجبی نوشابادی ، محمد جرفی ، قاسم مختاری ، سید ابوالفضل سجادی ، محمود شهبازی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
«فعل» از ارکان مهم در ساختار جمله است که بار اسنادی و دلالت زمانی آن را بر دوش می‌کشد. قرآن کریم نیز آکنده از انواع قالبهای فعل ماضی است که کاربردهای متنوع آن تاکنون آنگونه که باید مورد دقت و بررسی قرار نگرفته است. از میان اقسام آن، فعل «ماضی» در دو زبان فارسی و عربی، به شکلی گسترده‌ و در ساختارهای متنوّع به کار رفته است و ضمن دلالت بر زمان گذشته، مفهوم زمان حال و آینده را نیز منتقل می­سازد. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی در حوزه دستور تطبیقی، تلاش دارد ساختارهای فعل ماضی را در این دو زبان، عمیقاً واکاوی کند و کاربردهای متنوع آنها را با تکیه بر قرآن کریم تبیین نماید؛ به‌گونه‌ای که با یکدیگر مشتبه نگردد و مترجمان در فهم صورت­های مختلف زمان‌های افعال دچار اشتباه نشوند. در این جُستار، ضمن یکپارچه‌­سازی زمان‌ ماضی در دستور فارسی و عربی با رویکرد قرآنی، قواعد دستوری ماضی ساده، ماضی نقلی، ماضی استمراری، ماضی بعید و ماضی التزامی، به همراه کارکردهای گسترده آن­ها آمده است. همچنین برای زمان گذشته نیز دو قالب جدید زمان «ماضی بدوی» و «ماضی مقصود»، به زمان‌های افعال اضافه گردید که در منابع دستوری فارسی و عربی بدان اشاره‌ای نشده است، یا آن‌که برایش چارچوبی دقیق واحکامی مشخص تبیین نگشته است. همچنین برای تبیین قواعد دستوری، به 30 شاهد شعر فارسی و 13 بیت عربی و 50 آیه قرآن کریم استناد شده و در مجموع، 125 قاعده برای کاربردهای مختلف فعل ماضی در هر دو زبان فارسی و عربی تدوین گردیده است.
صفحات :
از صفحه 181 تا 213
تحلیل کاربست گفتمان سکوت در سوره مبارکه یوسف (ع)
نویسنده:
مریم یادگاری ، قاسم مختاری ، محمد جرفی ، محمود شهبازی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سکوت به مثابۀ یک کنش ارتباطی، نقش مهمی در انواع گفتمان ایفا می‌کند. سکوت شالوده زبان، فکر و شناخت است. سکوت متمم گفتار و یا بیش‌تر از آن است. وجود عناصر غایب در گفتمان، با حضور معنادار خود تأثیر بسزایی بر مخاطب می‌گذارند و او را به اندیشه فرا می‌خوانند. قرآن کریم به عنوان یک اثر بلاغی و ادبی دارای عناصر غایب و مسکوت بسیاری است که پژوهشگران را برای واکاوی آیات الهی برمی‌انگیزد تا دیگر نکات بلاغی آن را آشکار سازند. در جستار حاضر برآنیم به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نظریه گفتمان سکوتِ روایی و با استناد به تفاسیر قرآنی معتبر، سوره یوسف را در سه سطح ساختاری، معنایی و کاربردشناختی واکاوی کنیم. در این راستا به دنبال پاسخی روشن به این سوال هستیم که سکوت چه تأثیری در چندمعنایی و خوانش سوره مذکور دارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که سوره یوسف از سه سبک سکوت برخوردار است که نشان از انسجام ساختاری و معنایی این آیات الهی دارد. سکوت ساختاری ضمن موجز ساختن کلام، گره‌افکنی و تعویق معنا، در کنار سکوت معنایی به تصویرسازی پرداخته و فضا را ملموس‌تر کرده است. سکوت کاربردشناختی با بسامد بالای خود، مؤید عفت و معصومیت حضرت یوسف است. کامل شدن شکاف‌های موجود به کمک دانش پیشین مخاطب و بافت، سبب بازاجرایی و خوانش معانی می‌شود و زمینه تفاسیر متعدد برای آیات الهی را فراهم می‌سازد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 29
بینامتنی قرآن و نهج ‌البلاغه در اشعار خیام نیشابوری و ابوالعلاء معرّی
نویسنده:
قاسم مختاری، سحر محبّی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اراک: دانشگاه اراک,
چکیده :
بینامتنی نظریه ­ای است که به بررسی روابط بین متونی پرداخته و موجب آفرینش متن جدید می­ شود. بر اساس این نظریه، متون و گویندگان آنها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه­ های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته ­اند. متون دینی از جمله منابعی است که شاعران فارسی و عربی از آن بهرۀ فراوان برده ­اند. در ادبیات فارسی و عربی، تأثیر قرآن و نهج البلاغه بر احساس و آثار شاعران به روشنی دیده می­ شود. از جمله شاعرانی که تحت تأثیر این منابع برجستۀ دینی قرار گرفته­ اند، خیام نیشابوری و ابوالعلاء معرّی می ­باشند. این دو شاعر در سروده ­هایشان با تأثر از قرآن کریم و نهج البلاغه، گاه واژگان را در متن شعری خود وارد ساخته و گاه با الهام از مفاهیم و آموزه ­های آن­ها، محتوا و مضامین متعالی آن­ها را در قصیده­ های خود تداعی ­ساخته­ اند؛ از این رو به ­نظر می­ رسد که نوع روابط بینامتنی اشعار این دو سراینده برجستۀ ادبیات فارسی و عربی با قرآن کریم و نهج­ البلاغه، بیشتر از نوع نفی متوازی(امتصاص) و گاه نفی جزئی(اجترار) باشد. در این جستار برآنیم تا گزیده­ای از اشعار شاعران یاد شده را از منظر روابط بینامتنی مورد بررسی قرار داده و پس از ارزیابی اشعار آنان بر اساس اصول و قواعد این نظریه، تأثیرپذیری آنان از آیات و روایات را تبیین کنیم.
صفحات :
از صفحه 63 تا 80
بینامتنیت قرآنی و روایی در شعر دعبل خزاعی
نویسنده:
قاسم مختاری، ابراهیم ابراهیمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اراک: دانشگاه اراک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بینامتنیت (intertextuality) از جمله گرایش‌های نقد جدید می‌باشد که به ارتباط و تعامل بین متون می‌پردازد؛ بر اساس این نظریه، هیچ متنی خودبسنده نیست و آثار ادبی در تعامل با یکدیگر می‌باشند. بر طبق این نظریه، متون و گویندگان آن‌ها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه‌های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته‌اند. این نظریه در حوزه‌ی ادبیات ملل بازتاب و کارکردی غیرقابل انکار دارد؛ چرا که عرصه‌ی ادبیات، نقطه تلاقی افکار و اندیشه‌هاست و شاهکارهای ادبی هر ملتی پیوسته مورد تقلید و تأثر گویندگان و سرایندگان هر دوره است. متون دینی از جمله منابعی است که ادیبان مسلمان از آن بهره‌ی بسیار برده‌اند. قرآن کریم شاخص‌ترین و مهم‌ترین این متون می‌باشد که جنبه‌های ادبی و بلاغی آن در کنار مفاهیم و آموزه‌های اخلاقی آن موجب شده است تا جایگاه ویژه‌ای در میان ادیبان مسلمان بیابد. آنان همواره با سرچشمه‌‌ی زلال قرآن و مفاهیم والای آن مأنوس بوده‌اند و مضامین قرآنی را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در آثار خود بازتاب داده‌اند؛ از جمله‌ی آنان، شاعر متعهد و برجسته‌ی شیعی، دعبل خزاعی می‌باشد که شعر و زندگی خود را وقف دفاع از اهل بیت پیامبر (ص)، گسترش آرمان‌های تشیع و نشر فرهنگ قرآن و حدیث، با زبان شعر کرد. روابط بینامتنی قرآن کریم با اشعار دعبل به گونه‌ای زیبا و هماهنگ صورت پذیرفته است. این شاعر شهیر شیعه از آیات قرآن و احادیث شریف نبوی در اشعارش بهره‌ی فراوانی برده و ژرفای این تأثیرپذیری لفظی و معنوی در اشعارش کاملاً نمایان است. در واقع شاعر، زبان شعریش را با زبان آراسته‌ی قرآن و أحادیث زینت داده است. شکل بینامتنی اشعار دعبل با قرآن و أحادیث، از نوع بینامتنی مستقیم یا آشکار و روابط میان آن بیش‌تر از نوع نفی جزئی (اجترار) و گاه نفی متوازی (امتصاص) می‌باشد. این جستار به بررسی شعر دعبل خزاعی از منظر روابط بینامتنی می‌پردازد و پس از ارزیابی اشعار وی بر اساس اصول و قواعد این نظریه، بر آن است تا تأثیرپذیری وی از آیات و روایات را تبیین کند.
صفحات :
از صفحه 53 تا 75