آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 45
نظام فلسفی بابا افضل: طرحی نو در فلسفه اسلامی - ایرانی
نویسنده:
سید مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سده ششم را در تاریخ فلسفه اسلامی-ایرانی می توان نقطة عطفی به شمار آورد، در این سده فلسفه با قرائت مشائی آن که در آثار فارابی و به ویژه ابن سینا ساخته و پرداخته شده بود، در مواجهه با انتقادات شدید غزالی دچار رکود شد و رفته رفته زمزمه تفکرات فلسفی تازه ای در قالب هایی غیر از نظام ارسطویی - ابن سینایی از جانب کسانی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی به گوش می رسید. یکی از اندیشمندان ایرانی که در این سده ظهور کرد افضل الدین محمد مرقی کاشانی بود. گرچه در تاریخ فلسفه اسلامی - ایرانی نامش به آوازه دیگر متفکران سدة ششم نیست، اما باید توجه داشت که او فیلسوف نوپردازی است که سبک فلسفه ورزی خاصی دارد. بابا افضل به فراست دریافته بود که پس از انتقادات غزالی، تداوم تفکر فلسفی به شیوه مرسوم آن روزگار، یعنی به سبک مشائیان، آسان نیست و فلسفه مقبولیت خود را نزد مخاطبان از دست داده است. او به این اندیشه افتاد که طرحی نو در فلسفه دراندازد و راهی تازه پیش روی اندیشه ورزان و دانش وران بگشاید. بابا افضل ایراد اصلی را در ستیز و مخالفت کسانی مانند غزالی و دیگران با فلسفه نمی دید، بلکه معتقد بود که فلاسفه رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند و در انجام کاری می کوشند که از عهده فلسفه بیرون است.
رابطۀ طبیعت با خدا در دست‌گاه فکری اسپینوزا
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، خدیجه عباسی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رابطة خدا با طبیعت از مسائل دشواری است که در همة‌ ادوار تاریخ فلسفه بدان پرداخته‌اند. در دوران نوزایی و اوائل دورة جدید، این بحث دیگربار و به‌گونه‌ای چالش‌انگیز مورد توجه قرار گرفت و از جمله کسانی که به‌تفصیل به تبیین ارتباط خدا با طبیعت پرداخت و دست‌گاه فکری‌اش را بر این محور بنیان نهاد، باروخ اسپینوزا می‌باشد. در مقالة پیشِ رو، رابطة خدا با طبیعت را در دست‌گاه فکری اسپینوزا بررسی می‌کنیم. در این باره در تاریخ فلسفه دو دیدگاه مطرح است: الف) خداناباوری یا الحاد، ب) همه‌خداانگاری یا وحدت‌وجود. دیدگاه نخست را اهل کنیسه به اسپینوزا نسبت ‌دادند و از فیلسوفان، هیوم او را قائل بدان می‌دانست. اما دیدگاه غالب‌تر در میان اسپینوزاشناسان، قول به وحدت وجود است که از این حیث، او را گاه با وحدت‌وجودیان در سنت‌های عرفانی مسیحیت و اسلام نیز می‌سنجند. البته دیدگاه سومی نیز در کار است به نام «همه‌در‌خدایی» که گرچه در ظاهر به دیدگاه دوم نزدیک است، با خداباوری سازگارتر است و در این مقاله می‌کوشیم با استناد به متون اسپینوزا و واکاوی دو دیدگاه رایج، به‌ویژه وحدت وجود، نشان دهیم که این دیدگاه سوم در تفسیر اندیشه اسپینوزایی از دو دیدگاه نخست، سازگارتر و مقرون‌تر به صواب است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 119
فلسفه بریتانیایی و عصر روشن‌گری: تاریخ فلسفه غرب 5
نویسنده:
ویراستار: استیوئرت براون؛ ترجمه: مصطفی شهرآئینی
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: حکمت,
چکیده :
تاریخ فلسفه غرب، مروری بر فلسفه غرب را به‌ترتیب زمانی، از سرآغازهای آن در قرن ششم پیش از میلاد تا عصر حاضر فراهم می‌آورد. این کتاب همه جریان‌های بزرگ فلسفی را به‌صورتی ژرف مورد بررسی قرار می‌دهد. بیشترین فضا در این اثر به کسانی اختصاص دارد که، براساس اجماع عمومی، فیلسوفان بزرگ شمرده می‌شوند. اما از فیلسوفان کوچک‌تر نیز غافل نمانده‌ایم. به‌طور کلی این ده مجلد تاریخ فلسفه حاوی اطلاعات بنیادی و انتقادی درباره همه فیلسوفان مهم گذشته و حال است و تصویر روشنی از آنها را در بستر فرهنگی، و به‌ویژه، علمی روزگارشان ارائه می‌دهد. مخاطب این تاریخ نه تنها افراد متخصص، بلکه دانشجویان و خوانندگان عمومی نیز هستند. هریک از فصول، نوشته یکی از صاحب‌نظران برجسته آن حوزه است. فصل‌ها به شیوه‌ای قابل‌فهم نوشته شده‌اند و در هر مجلدی یک فرهنگ اصطلاحات فنی وجود دارد. عصر روشنگری یا عصر روشن‌اندیشی جنبشی فکری و فلسفی در تاریخ فلسفه غرب بود که از میانه‌های سدهٔ هفدهم ابتدا در انگلستان و سپس در فرانسه، آغاز شد و تا پایان سدهٔ هجدهم ادامه داشت. این جنبش انقلاب‌های عظیمی را در دانش و فلسفه به وجود آورد که در نهایت باعث از میان‌رفتن کامل جهان‌بینی قرون وسطایی شد. اهداف اصلی متفکران روشنگری، آزادی، پیشرفت، دلیل، مدارا، و پایان دادن به سوء استفاده از کلیسا (منظور دین) و دولت بود.در فرانسه، اساس آموزه‌های روشن‌فکری، آزادی فردی و مدارای مذهبی، در تقابل با پادشاهی مطلقه و تعصبات ثابت کلیسای کاتولیک روم بود. روشنگری با افزایش تجربه‌گرایی، دقت علمی و تقلیل‌گرایی، همراه با افزایش بازجویی از دین مشخص شده بود. دیدرو، ولتر، روسو، مونتسکیو، کانت و دو ساد از فیلسوفان عصر روشنگری‌اند. روشنگری، اشاره به حرکت تاریخی روشنفکری است که دنباله‌رو دکارت و مدافع عقل به عنوان مبنای سیستم زیبایی‌شناسی معتبر، اخلاق، حکومت و منطق بوده و به فیلسوفان اجازه می‌دهد که حقیقت قابل مشاهده را در جهان به دست آورند. عصر روشنگری دوران آزاداندیشی است. البته این آزاداندیشی هنوز به معنای تحقق عملی آزادی و کسب حقوق شهروندی نیست، بلکه دوران پاشیدن بذر اندیشه و معرفت و دوران آمادگی برای رهایی خویشتن از طریق معرفت و شناخت است. سه اصل بنیادین روشنگری عبارتند از:تساهل عقل و انسان باوری اریخ فلسفه غرب، مروری بر فلسفه غرب را به‌ترتیب زمانی، از سرآغازهای آن در قرن ششم پیش از میلاد تا عصر حاضر فراهم می‌آورد. این کتاب همه جریان‌های بزرگ فلسفی را به‌صورتی ژرف مورد بررسی قرار می‌دهد. بیشترین فضا در این اثر به کسانی اختصاص دارد که، براساس اجماع عمومی، فیلسوفان بزرگ شمرده می‌شوند. اما از فیلسوفان کوچک‌تر نیز غافل نمانده‌ایم. به‌طور کلی این ده مجلد تاریخ فلسفه حاوی اطلاعات بنیادی و انتقادی درباره همه فیلسوفان مهم گذشته و حال است و تصویر روشنی از آنها را در بستر فرهنگی، و به‌ویژه، علمی روزگارشان ارائه می‌دهد. مخاطب این تاریخ نه تنها افراد متخصص، بلکه دانشجویان و خوانندگان عمومی نیز هستند. هریک از فصول، نوشته یکی از صاحب‌نظران برجسته آن حوزه است. فصل‌ها به شیوه‌ای قابل‌فهم نوشته شده‌اند و در هر مجلدی یک فرهنگ اصطلاحات فنی وجود دارد. 1.از آغاز تا افلاطون 2. از ارسطو تا آگوستین 3. فلسفۀ قرون وسطی 4. دورۀ نوزایی و عقل‌گرایی قرن هفدهم 5. فلسفۀ بریتانیایی و عصر روشن‌گری 6. عصر ایدئالیسم آلمانی 7. فلسفه در قرن نوزدهم 8. فلسفۀ ‌قاره‌‌ای در قرن بیستم 9. فلسفۀ علم، منطق و ریاضیات در قرن بیستم 10. فلسفۀ معنا، معرفت و ارزش در قرن بیستم
نقش فرضیه در علم دکارتی
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی ، مجتبی جلیلی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
به نظر می‌رسد در علم دکارتی که با شالوده‌ای عقلی و وجودی در پی تصرف و تسخیر عالم است مجالی برای فرضیه نباشد زیرا آن‌چه در پیشگاه عقل پدیدار می‌شود کاملا روشن است و جایی برای فرض باقی نمی‌گذارد. این از جهتی درست است و از جهتی نادرست؛ توضیح اینکه درخت دانش دکارتی سه بخش دارد: ریشه یعنی مابعدالطبیعه، تنه یعنی طبیعیات و سرشاخه‌ها شامل طب و مکانیک و اخلاق است، که در دو بخش نخست، جایی برای فرضیه نیست و تنها با عقل سروکار داریم. نقش اصلی فرضیه در فراهم‌کردن امکان باروری و میوه‌دهی درخت دانش در سرشاخه‌های سه‌گانه است. علم دکارتی در مقام تجربه که مقام به‌بارنشستن و میوه‌دادن است نیاز مبرمی به فرضیه دارد و در همین جاست که به گفتة دکارت «ما را مالک و ارباب طبیعت می‌کند». فرضیه در مقام حلقه‌ی اتصال میان تجربه و عقل، نقشی چنان بدیع دارد که علم دکارتی بی آن، از مرتبة عقل به مرتبة حس و خیال و تجربه نمی‌رسد و گذار از «فلسفه‌ی نظری» مدرسیان به «فلسفه‌ی عملی» مدنظر دکارت فراهم نمی‌آید.
«نسبت فلسفه و زبان» در گفت‌وگو با دکتر مصطفی شهرآیینی
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
امکان فهم باورهای دینی با توجه به «قاعده‌مندیِ» معنا نزد ویتگنشتاین دوم
نویسنده:
سارا قزلباش؛ سیدمصطفی شهرآئینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بر اساس دیدگاه ویتگنشتاین دوم، بررسی معناداری و فهم باورها، به نظام «بیان معنا» یا محاسبات معناشناختی مربوط می‌شود. هر نظام زبان‌شناختی به‌مثابه یک «بازی زبانی» که برگرفته از نحوه‌ای از زندگی است، روش و قاعده‌ای برای بیان معنا و فهم آن ایجاد کرده است». این رویکرد، الگوی «قاعده‌مندی» را برای فهم و توجیه باورهای مختلف معرفی می‌کند، به نحوی که ما معناداری یک باور را بر اساس قواعد و تکنیک‌های کاربرد کلمات در آن بازی زبانی، تبیین و محاسبه می‌کنیم. اما ویتگنشتاین، فهم باورهای دینی بر اساس این الگو را غیرممکن دانسته و باورهای دینی را به‌مثابه یک «نگرش»، به‌دلیل برخورداری از وجه تصویری مبهم، متعلق فهم قاعده‌مند نمی‌داند. با این حال، با توجه به اینکه از نظر وی، تصاویر دارای وجه التفاتی هستند، نه تطبیقی، این مقاله درصدد است نشان دهد که با توجه به وجه «ارتباطی» فهم و نیز التفاتی بودنِ تصویر دینی، وجه ارجاعی معنای دینی، محتوای پدیداری جهان به‌مثابه امر وجودی یا اطلاعات بوده ولذا می‌توان با توجه به وجه ارتباطی فهم و معنا، «قاعده‌مندی» را الگویی برای بررسی معناداری و فهم باورهای دینی دانست.
صفحات :
از صفحه 19 تا 39
مبانی مابعدالطبیعی برتری دموکراسی در فلسفة اسپینوزا
نویسنده:
بیان کریمی , مصطفی شهرآیینی , یوسف نوظهور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده اسپینوزا نخستین و مهم­ترین فیلسوف سیاسی است که دموکراسی را بهترین نوع حکومت قلمداد کرد. برتری دموکراسی در فلسفة سیاسی اسپینوزا بر مبانیِ مابعدالطبیعیِ اندیشة وی مبتنی است. اسپینوزا دربارة سرشت انسان از دو موضع سخن گفته است: از سویی، به تبیین طبیعت­گرایانه­ای از انسان می­پردازد و کُناتوس یا صیانت ذات را نخستین و بنیادی­ترین ویژگی همة موجودات طبیعی، از جمله انسان معرفی می­کند، از دیگر سو، دستگاه مابعدالطبیعة کمال­گرایانه­اش ایجاب می­کند که نمونة اعلایی برای سرشت بشر برگزیند و با آن نشان دهد که چگونه می­توان به آزادی از بندِ انفعالات نفسانی دست یافت و با دور کردن انسان­ها از عقل­ستیزی امیال، آن­ها را در محدودة عقل قرار داد. اسپینوزا، دموکراسی را به این دلیل برتر می­داندکه طبیعی­ترین و عقلانی­ترین نوع حکومت است؛ طبیعی­ترین است، چون بیشترین شباهت را به وضعیت طبیعی آدمیان دارد که در آن انسان برای صیانت از ذات خویش آزاد است و حق دارد هرآن­چه را که در توان دارد انجام دهد، وعقلانی است، چون هرچه تعداد تصمیم­گیرندگان بیشتر باشد امکان حاکمیت انفعالات ویران­گر و غیرعقلانی کم­تر می­شود. در واقع، عقلانی‌بودن دموکراسی به دلیل تأمین هدفی است که رشد اخلاقی و عقلانی افراد در آن شکل می­گیرد و در نتیجه انسان را به نمونة برتر سرشت انسان که در اخلاق از آن صحبت کرده بود، نزدیک می­کند. پرسش­ راهبر ما در این مقاله این است که چگونه تفوق دموکراسی بر دیگر انواع حکومت، زاییدة دستگاه مابعدالطبیعی اسپینوزا است؟ مدعای اصلی مقاله این است که ادعای اسپینوزا در باب تفوق دموکراسی تنها زمانی قابل‌فهم است که تلقی وی را از سرشت انسان که بر مبانی مابعدالطبیعی­اش استوار است، دریابیم.
صفحات :
از صفحه 85 تا 102
عالم عقل و ماورای عقل در انديشه عين‌القضات
نویسنده:
مصطفی شهرآيينی، ناهيد نجف‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه در مقام دانشي که جلوة عقلانيت و انديشه‌ورزي است، با آموختن روش صحيح بکارگيري تفکر به انسان ميتواند او را از عالم حسيات که عالم تاريکي و ناداني است، برهاند. عالم حسيات در انديشه‌ عين‌القضات دنياي انسانهايي است که به شکل و شمايل انسان اما از حقيقت انسانيت بي‌بهره‌اند؛ زيرا ايشان غافلانند و به‌دور از خرد و انديشه در عالم حيواني بسر ميبرند. به باور عين‌القضات، انسان با بهره‌مندي از عقلانيت ميتواند از وادي حس درگذرد و به عالم عقل و انديشه پاي بگذارد؛ به اين معنا که به آموختن علوم فلسفي و ديگر علوم سودمند بپردازد و صاحب خرد و عقلانيت گردد و با بهره‌مندي هرچه بيشتر از عقلانيت، از وادي عقل هم پار را فراتر نهاده و به وادي ديگري قدم نهد که عين‌القضات آن را «طور وراي عقل» مينامد. او رسيدن به اين مرتبه را از دو راه ممکن ميداند: الف) رياضت عقل، بدين‌معني که انسان بايد با همت‌گماشتن به علوم نظري همچون فلسفه به رياضت عقل بپردازد؛ ب) تربيت اراده که آدمي بايد براي تربيت اراده به تصفيه‌ باطن از اخلاق ناپسند بكوشد و با اهل ذوق همنشين گردد. در اين نوشتار ميکوشيم تا با نگاهي به سه وادي «حس، عقل و ماوراي عقل» از ديدگاه عين‌القضات، به نقش فلسفه و خردورزي چونان راهي براي راهيابي انسان به طور وراي عقل و رسيدن به بصيرت و معرفت که موجب سعادت اخروي است، بپردازيم.
صفحات :
از صفحه 81 تا 114
جایگاه اخلاق در نظام فکری دکارت
نویسنده:
شهرآیینی سیدمصطفی, حسینی سیدحسین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت در گفتار در روش آشکارا اعلام می دارد که فلسفه ای که او قصد پی افکندن آن را دارد ما را «ارباب و مالک طبیعت» می سازد، اما در انفعالات نفس بهر ه اصلی حکمت را در این می داند که به ما بیاموزد تا «ارباب انفعالات خویش» باشیم. آن چه از فلسفه دکارت می دانیم بیش تر مربوط است به سخن نخست او در گفتار در روش و پیامدهایی که بر اثر چنین نگاهی به فلسفه به بار آمده است. اما درباره جایگاه اخلاق در نظام فکری این فیلسوف کم تر شنیده ایم و گاه چنان او را تفسیر می کنند که گویی اخلاق برای دکارت در درجه اول اهمیت نبوده است. در این مقاله فلسفه دکارت را از زاویه اخلاق مورد توجه قرار می دهیم، به اهمیت اخلاق در طرح کلی فلسفه او می پردازیم، و او را هم چون حکیمی معرفی می کنیم که فلسفه اش بیش از هر چیز خاصیت اخلاقی و درمان گرانه دارد. به شباهت های او با فیلسوفان رواقی می پردازیم و نیز عملی ترین جنبه های فلسفه وی را به ویژه در نامه هایش مورد بحث قرار می دهیم. پس از آن، عاطفه سماحت را در نزد دکارت به تفصیل بررسی می کنیم. در پایان هم، برخلاف برخی تصورات رایج، دغدغه هایی چون اخلاق، حکمت و زندگی خوب به عنوان مهم ترین و عمیق ترین دغدغه ها در فلسفه دکارت معرفی می گردد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
وجود رای دیگری از دیدگاه سارتر
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، راضیه زینلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
  • تعداد رکورد ها : 45