آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 40
بررسی مسأله صدق در معرفت‌شناسی دکارت
نویسنده:
ساجده فیروزبخت ، سید مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسأله صدق و نقش آن در معرفت‌شناسی همواره دغدغه اصلی و موضوعی چالش‌برانگیز در عرصه فلسفی بوده است. اغلب مفسران و اندیشمندان تعریف صدق به مطابقت با واقع را پذیرفته و این‌گونه اذعان داشته‌اند که ملاک تعیین صدق و کذب امور ذهنی، تطابق با واقعیت و صرفا به حوزه تصدیقات مرتبط است؛ به این معنا که زمانی‌ احکام ذهنی صادق هستند که با واقعیت مطابق باشند. با این حال، سخن دکارت درباره صدق اندکی متفاوت است. در فلسفه دکارت، صدق مبتنی بر دو ویژگی وضوح و تمایز و نیز، در هر دو حیطه تصوّرات و تصدیقات جاری و ساری است. در این مقاله می‌کوشیم تا نشان دهیم که در فلسفه دکارت، صدق، مؤلفه‌ای است که در نتیجه سیری معرفتی و پیمایش گام‌های معرفت‌شناسانه و نیز، پس از برخورداری از شناخت واضح و متمایز محقق می‌شود. از این منظر می‌توان گفت که صدق در نگاه دکارت، امری درونی است نه بیرونی؛ یعنی صدق در درون سیر معرفت‌شناسانه و پس از حصول شرایطی ‌ـ مانند داشتن شناخت واضح و متمایز ‌ـ تحقق می‌یابد.
صفحات :
از صفحه 267 تا 283
پیوند میان اندیشۀ پیشرفت و تفکر فلسفی در غرب، مطالعۀ موردی: نظام فکری دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، نسرین فیروز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشه پیشرفت را از پیش‌فرض‌های مدرنیته غرب دانسته‌اند که اگر این را بپذیریم، باید آن ‌را در شمار محورها و مبانی فلسفه‌ اوایل دوران مدرن جای دهیم و برای دکارت ‌ــ که او را به‌مثابه پدر فلسفه ‌مدرن می‌شناسند ــ در شکل‌گیری این اندیشه نقشی ‌به‌سزا قائل شویم. میان تفکر فلسفی غرب و تبدیل آرمان پیشرفت به یکی از واقعیات مسلم تمدن غرب، پیوند وثیقی در کار است که این امر را روشن‌تر از همه‌جا، می‌توان در نظام فکری دکارت دید. بن‌مایه‌ مقاله پیش‌رو تغییرموضعی است که در نگاه طلایه‌داران دوران مدرن به رسالت فلسفه در عالم رخ داده است. در این نوشته می‌کوشیم نشان دهیم که برای تحقق اندیشه پیشرفت، پیش‌شرط‌هایی بایسته می‌نمود که این پیش‌شرط‌ها اگرچه نه منحصراً، به بهترین و کامل‌ترین صورتش در تفکر فلسفی غرب محقق شده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 12
تمایز نفس و بدن و تبعات آن در مکاتبات میان دکارت و الیزابت
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی , پرستو مصباحی جمشید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در قرن هفدهم در کنار ظهور متفکران دوران سازی که تاثیر مهمی در جهت دهی به جریان تفکر در عصر خود و اعصار بعدی داشتند، امکان رشد فکری زنان بزرگی نیز فراهم شد که به لحاظ استعداد و توانایی عقلانی، از زنان هم دوره جامعه خود به مراتب برتر بودند. این امکان در شرایطی به وجود آمد که زن در آن روزگار به هیچ وجه جایگاه قابل توجهی نداشت اما کسانی مثل شاهزاده الیزابت، ملکه بوهمیا، توانستند با استفاده از اعتبار خانوادگی و استعداد فردی به مباحثه با بزرگترین و نامی ترین متفکر و فیلسوف زمان خود، رنه دکارت بپردازند. الیزابت در مواجهه با یکی از مهمترین مسایل فلسفی مطرح برای دکارت یعنی مساله تمایز میان نفس و بدن، به کندوکاو فلسفی پرداخت و ماحصل تلاش فکری خویش را در این باره در قالب نامه هایی برای دکارت فرستاد و پرسش هایی از او پرسید. در مکاتبات میان الیزابت و دکارت آنچه بیش از هر چیزی توجه خواننده را به خود جلب می کند، تقابل سنت ارسطویی/ دکارتی است این تقابل را در خصوص تعریف حرکت، جوهر، نفس و حیات می توان به خوبی مشاهده کرد. ما وقتی به اهمیت مکاتبات الیزابت و دکارت به درستی پی می بریم که بدانیم جوهره پرسش های الیزابت از دکارت، یعنی نحوه تعامل نفس و بدن، همان چیزی است که توجه فیلسوفان مطرح و بزرگ بعد از دکارت را مانند لایب نیتس، مالبرانش، اسپینوزا، بارکلی و هیوم به خود جلب کرد و سبب شد هر کدام از آنان به نوعی برای یافتن راه حل این معضل بزرگ در نظام دکارتی، نظام های فلسفی تازه ای را پی بیفکنند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
جایگاه سبک مدیتیشن در نگارش تأملات دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، مریم غازی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«مناظره» سنت غالب و رایج در نگارش آثار فلسفی از سده‌هاي ميانه تا روزگار دكارت بود و دکارت با به‌کارگیری ‌»مديتيشن» در نگارش تأملات، سبکی بدیع در فلسفه‌ورزی عرضه داشت. اين سبك كه نخستين ‌بار ماركوس اورليوس رواقي آن را به‌كار بسته بود، در اصل، ويژة‌ متون ديني‌ ـ ‌اخلاقي بوده و از آن براي ايجاد حالت توبه نسبت به گذشته و در مرحلة بعد،‌ نهادینه‌سازی تربيتی تازه در مخاطب بهره مي‌گرفته‌اند. دكارت نخستين كسي است كه در سدة هفدهم، به‌‌قصد وضع معناي تازه‌اي از فلسفه‌ورزي و تربيت نسل جديدي از اهل فلسفه، در اصلی‌ترین اثر فلسفی خود، تأملات در فلسفة‌ اولي از این سبک بهره مي‌برد. او نخست، مي‌كوشد با بهره‌مندي از شكاكيت فراگير در آن دوران، ذهن خواننده را از همة آن‌چه تا آن روزگار درست مي‌دانسته‌،‌ بپيرايد. دوم، از روش ترکیب که در آن روزگار در همۀ متون فلسفی رایج بود و تنها بر اساس حافظه شکل گرفته بود، فاصله می‌گیرد و ‌با الگوگيري از رياضيات و هندسه، روش شهودمحور تحليل را در نگارش به سبك مديتيشن، اساس كار خود قرار ‌می‌دهد. او با این کار بستر را براي شهود حقايق فلسفي در ذهن خوانندگان چنان فراهم می‌آورد كه پس از خواندن تأملات شش‌گانه، انسان‌هايي تازه با ذهنيتي تازه نسبت به انسان، ‌خدا و جهان تربيت شده باشند. به دیگر سخن، او از حکمت نظری رایج به‌سوی حکمتی عملی حرکت می‌کند.
صفحات :
از صفحه 185 تا 202
جایگاه شهود در فلسفه دکارت
نویسنده:
پدیدآور: فرانک پیری صوفیانی ؛ استاد راهنما: سیدمصطفی شهرآیینی ؛ استاد مشاور: محمد اصغری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
دکارت به عنوان پدر فلسفه جدید از بزرگترین فلاسفه دوره مدرن به شمار می رود و طبیعی است که در تاریخ فلسفه جدید و معاصر غرب، جایگاهی بس بزرگ و تأثیر گذار دارد. لذا پرداختن به هر مفهومی از مفاهیم کلیدی این فیلسوف نقشی بسزا در شناختن ابعاد فکری اش دارد. یکی از این مفاهیم، مفهوم شهود است. دکارت با تکیه بر این مفهوم نظام مابعدالطبیعی اش را پی افکنده است و به تعبیر خودش نقطه ی ارشمیدسی ساختار فکری اش ( یعنی کوژیتو) بر این مفهوم مبتنی است. از سوی دیگر، دکارت با اذعان به عقل سلیمی که به همه آدمیان به یک میزان اعطا شده، کوشید تا علم را به عنوان یک کل منسجم، از تفاسیر رمزآلود سده ی شانزده و هفده وارهاند. از نظر دکارت علم دارای سه شرط اساسی وحدت(unity)، محوضت(purity) و یقین((certainty است که این شرط اخیر حاصل نمی شود مگر بر پایه عقل سلیمی که همه چیز را واضح ومتمایز ادراک نماید. البته دکارت برای این مفهوم از مترادفات دیگری همچون نور طبیعی، نور طبیعت و نور عقل نیز بهره برده است. این مترادفات نشانگر تحول فکری دکارت در مورد این مفهوم است، چرا که بافت موضوع ایجاب میکرد که الفاظ دیگری برای این واژه استفاده کند. در قواعد دکارت در پی ریاضی کردن علوم است و بنابراین از لفظ شهود استفاده میکند اما در دیگر آثار همچون تأملات و گفتار در روش و اصول فلسفه و جستجوی حقیقت از مترادفات دیگر آن. اما این شهود تنها نیست بلکه شهود به چیز دیگری نیاز ندارد و آن هم استنتاج است. ما می کوشیم در این رساله بر چند نکته محوری در مورد این مفهوم بپردازیم که آنها عبارتند از 1) جایگاه شهود در میان پیشینیان 2) معنای شهود در فلسفه دکارت 3) رابطه میان شهود و روش دکارتی4)رابطه میان شهود و شک دکارتی5) تفاوت معنای شهود در آثار مختلف دکارت 6) میزان استنتاج گرایی دکارت 7) رابطه شهود و استنتاج در فلسفه دکارت
قرائتی نو (غیرارسطویی) از انسان، خدا و جهان در نظام فکری دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت را به‌درستی پدر فلسفة‌ جدید می‌نامند. اما باید دید چرا فلسفه‌ای که دکارت طرح آن را درمی‌اندازد، با وصف «جدید» همراه است. تازگی نظام فلسفی دکارت به این است که می‌کوشد تصویر تازه‌ای از انسان، خدا و جهان عرضه کند؛ تصویری که با آنچه از این سه مقوله در فلسفة سنتی سراغ داریم، متفاوت است. انسان دکارتی با انسان ارسطویی بسیار فرق دارد. انسان ارسطویی حیوان ناطق است؛ یعنی به‌جهت برخورداری از نفس است که از حیات و نطق بهره‌مند می‌شود. اما در انسان دکارتی نفس به ذهن فرومی‌کاهد، نطق (به معنای مبدأ درک کلیات) نیز به سخن‌گفتن تبدیل می‌شود و حیات نیز معنای اصلی خود را از دست می‌دهد. می‌توان گفت در نظام دکارتی انسان تبدیل می‌شود به دو بخش کاملاً متمایز شیئ اندیشنده(ذهن) و شئ ممتد(بدن) که ذهن نیز تنها متکفل عقل جزئی(reason) است و در وادی ذهن دیگر خبری از خرد سنتی(intellect) نیست. جهان دکارتی نیز با جهان ارسطویی بسیار متفاوت است. به این معنا که جهان ارسطویی، جهان مقولات عشر است که در آن حیات و سرزندگی به تمام معنا جریان دارد. اما در جهان دکارتی تنها مقولة‌ کمّ است که سیطرة تمام‌عیار دارد و در آن، حیات عنصری است که مغفول می‌ماند و جایگاه روشنی ندارد و جملگی حیوانات(حتی بدن انسان) به ماشین‌هایی مکانیکی فرومی‌کاهند. خدای دکارتی نیز با خدای الهیات بالمعنی‌الاخص فرق دارد. چرا که او کامل مطلق و غیرفریب‌کار است تا آنکه واجد صفات کلامی رایج در ادیان باشد. خدای دکارتی بیش از آنکه نقش دینی داشته باشد، کارکردی معرفتی دارد. دکارت می‌خواهد طرح فلسفه‌ای را در اندازد که آدمیان را «صاحبان و مالکان طبیعت» کند.
صفحات :
از صفحه 141 تا 156
جوهر در دکارت و اسپینوزا
نویسنده:
معصومه قلی پور استاد راهنما: مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: ‌‌محمدرضا عبداله‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این پایان نامه میخواهیم جوهر را از دیدگاه دکارت و اسپینوزا که دو فیلسوف دوره جدید هستند بررسی کنیم. ما بدنبال پاسخ به این مسئله هستیم که نظر این دو در مورد جوهر چیست؟ و دارای چه مبانی مشترک و متفاوتی در این باره هستند. تفاسیر متعددی از موضع دکارت در این باره این قضیه است که او به سه جوهر اعتقاد دارد، این در حالی است که از نظر دکارت اولا میان نفس و بدن تمایز مفهومی است و تمایز عینی میان آن دو نیست، ثانیا از نظر دکارت نفس و بدن جواهر واقعی و حقیقی نیستند و تنها خداوند جوهر حقیقی است. اسپینوزا همان راه دکارت را ادامه میدهد و معتقد است تنها خداوند که با طبیعت یکی است، جوهر بوده و دارای دو صفت امتداد و اندیشه است. نظر نگارنده این پایان‌نامه بر این است که این دو فیلسوف درباره جوهر نظر تقریبا واحدی دارند.
مقایسه مفهوم اراده در دکارت و اسپینوزا
نویسنده:
سوسن اکبرپور استاد راهنما: مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: سیدمجید صدرمجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
هدف ما در این پایان‌نامه مقایسه مفهوم اراده از نظر دکارت و اسپینوزا می‌باشد. در این پایان‌نامه سعی خواهیم کرد ابتدا با تحلیل آراء دکارت و اسپینوزا در باب اراده، جایگاه آن را از نظر این دو فیلسوف نشان دهیم و سپس می‌کوشیم تا شباهت‌ها و تفاوت‌های موجود در دیدگاه‌های این دو فیلسوف را درباره پرسش «اراده چیست» روشن نماییم. از نظر دکارت ما دو نوع اندیشه داریم: فاهمه و اراده. قلمرو فاهمه محدود به اشیاست اما اراده به حدی محدود نمی‌شود. هنجارهای الهی و وقوع خطا و اشتباه نیز ناشی از اراده من خواهد بود. در دکارت اراده حتی بر عقل برتری دارد. اما مفهوم اراده که در نزد دکارت اختصاص به خدا و بشر دارد در اسپینوزا گسترش یافته و به اشیا نیز اطلاق می‌گردد. برای اسپینوزا تنها یک جوهر وجود دارد. وی دو صفت فکر و امتداد را به آن نسبت می‌دهد. خدا هر چیزی و همه چیزهاست و نامتناهی است و نمی‌توان همه آنها را شناخت. خدا را تنها از طریق دو صفت اندیشه و بّعد می‌توان شناخت. تمام اجسام، موجودات، افکار، احساسات همه صفات و تجلیات خداست. در این پژوهش سعی بر آن است که با مقایسه دو فیلسوف عقل‌گرا ـ رنه دکارت و باروخ اسپینوزا ـ به درکی از معنای اراده و جایگاه آن در اندیشه این دو فیلسوف نائل شویم و در خلال این مقایسه به بررسی تفاوت‌ها و تشابهات اندیشه‌های آن‌ها خواهیم پرداخت.
بررسی ارزیابی اسپینوزا از اراده آزاد دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، مینا ذوالقدر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تاریخ فلسفه‌ها می‌خوانیم که نظریۀ ضرورت در کانون اندیشۀ اسپینوزا، و نظریۀ آزادی اراده در قلب نظام دکارت جای دارد. اسپینوزا خدا را علت خود و علت داخلی می‌داند، اراده را از خدا و انسان نفی می‌کند، اختیار را منحصر در ضرورت آزاد می‌داند و به‌ضرورت انتشای عالم از خداوند تصریح می‌کند؛ تا جایی که به‌نظر می‌رسد خط فکری خود را کاملاً از دکارت جدا کرده است. از مهم‌ترین نقدهایِ اسپینوزا بر دکارت، انتقاد از دیدگاه او درباره ارادۀ آزاد است. اما بااین‌همه، برخی دکارت‌شناسان دیدگاه اسپینوزا را در باب ضرورت، هم‌چون رشد طبیعی فلسفۀ دکارت می‌بینند و برآنند که نقد اسپینوزا بر نظریۀ دکارت دربارۀ ارادۀ آزاد، ارتباط چندانی به ادّعای اصلی دکارت ندارد تا جایی که اگر مفهوم دکارت دربارۀ آزادی به‌درستی تقریر شود، دیدگاه اسپینوزا بیش از آن‌چه خود می‌پنداشت، به موضع دکارت نزدیک است. در این مقاله می‌خواهیم نشان دهیم که به‌رغم انتقادات اسپینوزا بر نظریۀ اراده آزاد دکارت، دکارت آن‌گاه ‌که سخن از بالاترین درجۀ آزادی به میان می‌آورد، هم‌بستگی ضرورت و آزادی را هم‌چون اسپینوزا نشان می‌دهد و در این مرحله از آزادی، او نیز میان فاهمه (عقل) و اراده هیچ تمایزی قائل نمی‌شود؛ بنا بر این، با توجه به آن‌چه دکارت در همة آثارش دربارة اراده و اختیار می‌گوید، انتقاد اسپینوزا بر دکارت مبنی بر قول او به ارادة مطلق و آزاد، پذیرفتنی نیست.
چگونگی و چرایی تصور خدا در اسپینوزا و ابن عربی
نویسنده:
علی عزیزی استاد راهنما: مصطفی شهرایینی استاد راهنما: مرتضی شجاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
  • تعداد رکورد ها : 40