آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 53
بررسی تطبیقی مرگ و مرگ اندیشی در نهج‌البلاغه و کتاب مقدس
نویسنده:
سمیرا باباجهد انصاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مرگ، قانون فراگیر برای همه موجودات ماسوی الهی و جمیع آدمیان است و مرگ پذیری، سیر تکاملی موجودات و حرکت استکمالی وخروج از قوه به فعل آنها است و آن هنگام که مرگ در افق اندیشه امام علی (علیه‌السلام) و از زاویه نهج البلاغه نگریسته می‌شود، دروازه‌ای از معنا و معرفت به سوی انسان ‌گشوده می‌شود و موضوع علمی و عملی آدمی را نسبت به هستی و حیات، عمق و تکامل می‌بخشد. دیدگاه امام علی (علیه‌السلام) نگاه کردن به سیمای مرگ‌، مرگ را زیبا و دوست داشتنی می‌سازد و مرگ را سیر صعودی و حرکت تکاملی و ضرورت حیات این جهانی می‌نماید و عرفان و عشق به عالم و آدم را بیشتر و شدیدتر می‌کند. بنابر این، جا دارد نگرش‌ها و بینش‌های امام علی (علیه‌السلام) در تفسیر ماهیت و حقیقت مرگ و مرگ اندیشی از لایه‌های مختلف نهج البلاغه استخراج شود و به بررسی تطبیقی آن با مبانی اعتقادی مشابه موجود درباره مرگ در کتاب مقدس (عهد جدید و عهد قدیم) یهود و مسیح پرداخته شود تا با روشن شدن معنای حقیقی مرگ و اندیشیدن به آن، بیان ظاهر کیفیت ملک الموت و حال محتضر در هنگام مرگ و ... طرز تلقّی انسان و تفسیر آدمی از حیات تغییر پیدا کند زیرا حیات شناسی در مرگ شناسی و مرگ آگاهی در حیات آگاهی تأثیر متقابل و معنا بخش خواهد گذاشت. پژوهش حاضر شامل چهار فصل است، در فصل اول به بیان کلیات طرح از جمله تبیین موضوع، پیشینه تحقیق، اهداف و ضرورت‌های پژوهش و مفاهیم اصطلاحات مرتبط با موضوع که نیازمند دانستن مفهوم لغوی و اصطلاحی آنان هستیم، ‌پرداختیم. مسئله مرگ و اعتقاد به جهان پس از مرگ، معاد و قیامت از مسائل اعتقادی و اصول دین ما مسلمانان است که دارای ابهام است، چنان‌که در قرآن و روایات بسیاری از معصومان (علیهم‌السلام) به وصف لغوی و عرفی آن پرداخته‌اند. لذا بسیاری از پژوهشگران متقدم و متأخر برای روشن کردن معنا و مفهوم مرگ، اجل، روح، کیفیت قبض روح شدن و ملک‌الموت و... و توجه دادن به درجه اهمیت این مسئله، کتاب‌ها و مقالاتی با موضوع مرگ و مرگ اندیشی در نهج‏البلاغه و یا در کتاب مقدس تألیف کرده‌اند. اما وجه تمایز پژوهش‌ فوق با این تألیفات در این است که با بررسی تطبیقی مرگ و مرگ‌اندیشی در نهج البلاغه و کتاب مقدس و استخراج مشابهت‌ها، وجه تمایز و نکات اصلی و کلیدی ازآن‌ها، به سوالات موجود در این باره پاسخ دهد و نشان دهد نهج البلاغه که دربردارنده سخنان گوهربار از امام علی (علیه‌السلام) است، بسیار بالاتر از عهدین است و این نشان دهنده تحریفات موجود در کتاب مقدس است. فصل دوم این تحقیق را با عنوان حقیقت مرگ نگاشته‌ایم. در این فصل بیان کردیم که مرگ به معنای ترک تعلق و قطع ارتباط روح انسان با بدن دانسته شده و به بیان ویژگی‌های مرگ در نهج‌البلاغه و بیان حقیقت مرگ در تورات و انجیل پرداختیم. در این فصل یادآور شده‌ایم که هر انسان عاقلی که سفری در پیش داشته باشد، از مدت‌ها قبل، آمادگی‌های لازم و زاد و توشه این سفر را فراهم می‌آورد تا بتواند در کمال موفقیت و سلامت این سفر را پشت سر بگذارد. حال این سوال مهم مطرح می‌شود که آیا شایسته نیست انسان برای مهم‌ترین و حساس‌ترین سفری که در زندگی پیش روی خود دارد، زاد و توشه‌ای نیکو و شایسته فراهم کند؟! اما فصل سوم این تحقیق را به بیان یاد مرگ و ارزش آن اختصاص داده‌ایم. در این فصل متذکر شده‌ایم که مرگ از انسان غفلت نمی‌کند. انسان چه بخواهد و چه نخواهد، مرگ و اجلش فرا خواهد رسید و هرگز برای همیشه در این دنیا زندگی نخواهد کرد. حتی انبیای الهی که بهترین بندگان خداوند بودند، پس از چند سال زندگی در این دنیا، از این جهان رخت بربستند. لذا اندیشیدن درباره مرگ و یادکردن از آن بر همه لازم است، امام علی (علیه‌السلام) درباره ارزش یاد مرگ و توجه به مرگ و عدم غفلت فرمودند: «أُوصِیکُمْ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَهِ عَنْهُ؛شما را به یاد کردن مرگ و به کم کردن غفلت و بى خبرى از آن وصیّت مى‏کنم». لذا گذشت زمان و گذر عمر، به انسان‌ها هشدار می‌دهد که خویشتن را هر لحظه، برای کوچ کردن از این سرای فانی آماده سازند، زیرا عالم قبر، برزخ و پس از آن قیامت، منزلگاه‌های بسیار حساس و مهمی است که بدون آمادگی برای انسان‌ها بسیار سخت و وحشتناک خواهد بود. در این فصل متذکر شده‌ایم در کتاب مقدس درباره یاد مرگ و ضرورت توجه به آن و آثار یادمرگ نکات قابل تأملی بیان نشده است و آیه و یا آیاتی به صراحتا درخصوص اندیشیدن درباره مرگ در کتاب مقدس بیان نشده است ولی اندیشمندان یهود سعی کرده‌اند تا وحشتی را که به هنگام یادکردن از مرگ بر فرد حادث می‌شود را کم کنند. فصل پایانی این تحقیق را درباره آثار و دستاوردهای فردی و اجتماعی مرگ‌اندیشی و تفکر کردن درباره آن و پیامدهای دوری از آن در نهج البلاغه پرداخته‌ایم. توجه کردن به مرگ و اینکه هر فردی با پایان رسیدن اجلش، خواهد مُرد، سبب می‌شود که انسان به دنیا به چشم زیبا بنگرد و از روزمرگری و ابتذال در دنیا رها شود و اینکه دنیا را تنها پلی برای رسیدن به آخرت و منزل جاویدان بداند و مرگ را پایان دهنده زندگی گذرای این جهان بداند و به دنبال عبرت از گذشتگان باشد.کلیدواژه‌ها: مرگ، موت، اجل، معاد، روح، دنیا، ملک‌الموت، آخرت
بررسی تحلیلی و تطبیقی نظام خدایان ودایی
نویسنده:
ابراهیم چاوه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وداها از نظر هندوان در حکم متون شروتی و یا وحیانی هستند. این متون که بر تمامی احوال و مراحل زندگی افراد حاکم است شامل سروده‌هایی است که بیشتر در مدح خدایان سروده شده است. این خدایان و نیز سرودهای ودایی مورد تحقیق و بررسی هندشناسان مختلفی قرار گرفته است و به همین خاطر نیز در مورد تقسسیم‌بندی خدایان و نظام حاکم بر آنها نظرات گوناگوی ابراز شده است. چرا که هر یک از این دانشمندان خدایان را بر اساس ملاکهای مختلفی طبقه بندی کرده‌اند. مهمترین و قدیمی‌ترین این نوع تقسیم بندیها طبقه‌بندی خدایان بر حسب ارتباط آنها با مراتب عالم است که آنها را به سه دسته‌ی آسمانی، فضایی و زمینی تقسیم می‌کنند. یاسکا، مفسر معروف وداها، این تقسیم‌بندی را پذیرفته و به آن اشاره کرده است. عده‌ای دیگر آنها را بر اساس کارکرد و وظائف هر خدا طبقه‌بندی کرده و آنها را شامل سه دسته‌ی خدایان فرمانروا، جنگجو و سودرسان می‌دانند. نوع دیگر از دسته‌بندی این خدایان طبقه‌بندی آنها بر حسب ارتباطشان با جنبه‌ها و بخش‌های مختلف طبیعت است. طبق این تقسیم‌بندی خدایان به نورانی، غیر نورانی و بینابینی تقسیم می‌شوند. تعداد خدایان (گروهی، دوگانه و فردی بودن آنها) و شمایل نگاری آنها نیز از نظر برخی از هندشناسان جهتی برای تقسیم‌بندی خدایان است.در این رساله ضمن بررسی این تقسیم‌بندی‌ها و مقایسه‌ی آنها با یکدیگر تقسیم‌بندیهای کلی و جامع را از تقسیم‌بندی‌های فرعی و جزئی تفکیک نموده و در نهایت به این دریافت رسیده‌ایم که این تقسیم‌بندی‌ها نه تنها با یکدیگر منافاتی ندارند بلکه می‌توانند مکمل همدیگر نیز به حساب آیند.
نظریه نجات در حکمت صدرایی
نویسنده:
پدیدآور: علی صداقت ؛ استاد راهنما: محمدصادق زاهدی ؛ استاد مشاور: محمدجواد شمس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
تاکنون سه دسته نظریه عمده به نام‌های انحصارگرایی، شمول‌گرایی و کثرت‌گرایی در باب مقوله نجات اخروی انسان در مباحث کلامی قدیم و جدید، شناخته شده است. این تحقیق در پی پاسخ به این پرسش است که آیا می‌توان نظریه صدرالدین شیرازی درباره نجات را نیز در یکی از این دسته‌ها جای داد یا این که او، مانند بسیاری از ابداعات خود در فلسفه، در اینجا نیز سخنی تازه دارد. در این تحقیق نشان داده خواهد شد که صدرا، بر اساس مبانی هستی شناسانه و انسان شناسانه حکمت متعالیه خود، پس از تقسیم انسان‌ها به چهار دسته کلی در عالم آخرت، به قرار گرفتن هر دسته در مرتبه‌ای مشخص از نجات قائل می‌شودکه این مراتب، از اسفل السافلین تا اعلی علیین را در بر می‌گیرد و این به معنای نجات تمام نوع بشر است؛ البته مفهومی که صدرا از نجات در عام‌ترین سطح آن ارائه کرده، چیزی غیر از تعاریف متداول این مفهوم است؛ او با تاثیر‌پذیری فراوان از ابن عربی در این باب، اعتقاد خود را به رهایی نهایی همه انسان‌ها از الم عذاب در جهنم اعلام می‌دارد و استدلالات خود را برای نفی خلود الم عذاب، در عین بقای عذاب و خلود در جهنم، با بهره‌گیری فراوان از مبانی عقلی و آیات و روایات، مطرح می‌نماید. پس از ارائه تصویری روشن از نظریه نجات صدرایی، به مقایسه این نظریه با دیدگاه‌های سه‌گانه رایج در حوزه نجات-شناسی خواهیم پرداخت و نشان می‌دهیم که قول صدرا را به هیچ عنوان نمی‌توان در یکی از این دسته‌بندی‌ها قرار داد و به این ترتیب، مشخص می‌شود که نظر او در این باب را باید به عنوان بدیلی برای این نظریات به حساب آورد که می‌توان آن را "شمول‌گرایی فراگیر" نام نهاد.
کثرت گرایی از منظر حافظ
نویسنده:
پدیدآور: عبدالعظیم محمودآبادی ؛ استاد راهنما: محمدجواد شمس ؛ استاد مشاور: محمدصادق زاهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این پژوهش سعی شده امکان‌ خوانش کثرت‌گرایانه از دین بر اساس یگانه اثر خواجه شمس‌ُالدّینْ محمّدِ بن بهاءُالدّینْ محمّدْ حافظ شیرازی (727-792 ه.ق) ارائه شود. با نگاهی کلی به دیوان حافظ می‌توان گفت که او، طبق صورتبندی جان هیک به سادگی می‌تواند در زمره کسانی قرار گیرد که از نگاهی پلورالیستیک و کثرت گرایانه - گاه از نوع حقانیت و گاه از نوع نجات- به ادیان برخوردار بوده‌اند. بر اساس دیوان حافظ، به نظر می‌رسد نسبت او با ادیان دیگر را شاید بتوان در چیزی بیش از تساهل و رواداری جست‌وجو کرد؛ چنانکه از برخی سخنان و ابیات وی نوعی هم‌دلی و تعلق خاطر با مظاهر و تعالیم ادیان دیگر نیز قابل استنباط است. نگاه مبتنی بر کثرت‌گرایی حافظ به ادیان گوناگون نه فقط ریشه در تاملات و مطالعات وی و همچنین گرایش‌های عرفانی‌اش داشته بلکه عصر و زمانه او نیز برای به منصه ظهور رسیدن چنین نگاهی آماده و مهیا بوده است. در این پژوهش ابتدا به بیان و شرح کثرت‌گرایی دینیِ جان هیک پرداخته و در ادامه شواهد و مستنداتی در دیوان او نشان داده شده که متضمن نگاه کثرت‌گرایانه او است. این پژوهش علاوه بر دیوان حافظ از مهم‌ترین شرح‌هایی که بر غزلیات وی نوشته شده بهره گرفته است. همچنین سعی شده نگاه حافظ در مورد مباحثی نظیر خدا، انسان، معاد، نجات، دین و ... از مورد بررسی قرار گیرد. بررسی تاریخی دوران حافظ و فرهنگ حاکم بر زمانه او به عنوان یکی از اصول هرمنوتیکی نیز در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین ایران قرن هشتم هجری، شیراز عصر حافظ و احوال شخصی و تجربه زیسته او نیز مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش از مهم‌ترین و مشهورترین منابع تاریخی قرن هشتم ایران به طور عام، فارس به طور خاص و منابعی که شرح احوال و زندگی حافظ را نوشته‌اند بهره گرفته شده است.
اصول و مبانی انسان‌شناختی اکهارت در امکان خداگونگی انسان
نویسنده:
سید محمد قادری ،محمد صادق زاهدی،محمدجواد شمس
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
با­توجه به آن­که الهیات اکهارت را الهیات سلبی دانسته­اند که بر ناشناختنی بودن خداوند و تعالی وجودی او از ممکنات تأکید می­کند، مسأله خداگونگی انسان از منظر اکهارت امری ناممکن و ناشدنی به نظر می­رسد. لذا این سوال مطرح می­شود که چگونه اکهارت به خداگونگی انسان معتقد است؟ مبانی و اصول وی در این مسأله چیست؟ خداگونگی انسان از منظر اکهارت بر اصول و مبانی انسان­شناختی وی استوار است. این پژوهش به تحقیق درباره چهار مولفه انسان­شناختی که اکهارت در این مسأله از آن­ها بهره­برده­است می­پردازد. این چهار مولفه عبارتند از: تولّد الهی در روح، قوۀ عقل، مشابهت و همانندی ذات خدا و ذات نفس و مقام لایقفی انسان. اکهارت بر­اساس این اصول و مبانی، بر این باور است که انسان دارای ظرفیت و توانی است که می­تواند به بالاترین مرتبه ممکن ارتقا­یافته و خداگونه شود. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به آثار اکهارت، می­کوشیم تا اصول و مبانی انسان­شناختی وی را در امکان خداگونگی انسان روشن سازیم.
صفحات :
از صفحه 125 تا 144
تفسیر عارفان از «محمدیون» در آثار منثور عرفانی هفت قرن نخست
نویسنده:
محمدرجاء صاحبدل ، محمدجواد شمس ، شهرام پازوکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بر اساس نگاه اسلامی، پیامبر(ص) خاتم انبیاء است. او که شایستگی ختمیت بخشیدن به سلسله رسالت و نبوت را دارا شده‌ است، بی‌شک از کمال وجودی ـ معرفتی برخوردار است. جماعتی که به ایشان مؤمن می‌شوند چه از برکت ایمان‌شان و چه از جانب دعایی که پیامبر در حق ایشان می‌کند از تمایز و امتیاز نسبت به سایر امتها برخوردار می‌شود. این امتیازات بیش از آنکه اکتسابی باشد، موهوبی است؛ ضمن‌ اینکه در نظام فکری عارفانی همچون ابن‌عربی، مفهوم امت محمدی چنان انبساطِ مصداقی پیدا می‌کند که کل ابنای بشر را در بر می‌گیرد. در این مقاله که با روش کتابخانه‌ای به رشته تحریر درآمده‌ است؛ کلیدواژه‌هایی چون «محمدیون» و «امت محمدی» در اهمّ آثار منثور هفت قرن نخست موردکاوی شده است تا در نتیجه آن ویژگیها و تطور معنایی و مصداقی آنان به دست بیاید. آنچه حاصل آمد انبساط مصداقی این مفهوم در طی زمان است. «محمدیون» دارای طبقات و دسته‌های مختلف‌­اند و علی‌رغم تمام امتیازاتشان، تکالیف و وظایفی بر عهده آنها گذاشته شده است.
صفحات :
از صفحه 107 تا 117
بررسی تحلیلی عقلاء مجانین در تاریخ تصوف
نویسنده:
پدیدآور: محمد آقاجانی استاد راهنما: احسان قدرت‌اللهی استاد مشاور: محمدجواد شمس
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
عقلاء مجانین چهره هایی بودند شگرف و مجمع اضداد که از سویی به واسطه‌ی رفتار نامتعارفشان در عداد دیوانگان جای گرفته و از دیگر سو بدلیل سخنان حکیمانه و مواعظ ارزش‌مند در شمار حکیمان قلمداد شده‌اند.ایشان به‌واسطه‌ی عواملی چند چون زهد و ریاضت شدید ، هول و هراس از مرگ و قیامت و عذاب الهی و یا دریافت ناگهانی واردات غیبی‌ای که فراتر از ظرفیت روحی ایشان بوده دچار نوعی جنون یا شیدایی و سرگشتگی ‌می‌شده‌اند. مواجهه با تجلی الهی و ایجاد حال جذبه که به نوعی موجب زوال عقل و از دست دادن قوه‌ی تدبیر در انجام امور زندگی می‌شده و یا مسبب محجوبی و مستوری عقل جزوی و عافیت اندیش و حسابگر آدمی می‌گردد ، سبب می‌شود تا مادامی که سالک به حال طبیعی خود برنگشته و تکلیف را تعقل نمی‌کند در انجام واجبات دینی و عبادی خود رخصت داشته باشد. علاوه بر این در پی این معافیت و معذوری نوع کلمات و سخنان ایشان با خداوند نیز بیش از آنکه رابطه‌ی عاشقانه عبد و رب را تداعی نماید، نوعی رابطه دوستانه با خداوند به حساب می‌آید که در بادی امر گستاخانه و به دور از ادب به نظر می‌رسد.اگرچه پیدایش عقلاءمجانین را نمی توان به دوره تاریخی یا سرزمین خاصی محدود و مقید کرد و هر زمان که امکان حضور عوامل موجده‌ی جنون فاهم آید ما با این دست افراد مواجه خواهیم بود ؛ اما به نظر می‌رسد که این افراد عمدتا متعلق به قرن اول تا دهم هجری بوده و بیشتر در دو حوزه‌ی صوفیان خراسان و بغداد زندگی می‌کرده‌اند.پژوهش حاضر می‌کوشد تا علاوه بر پیشگفتار و خاتمه در قالب چهار فصل با عناوین تبیین مفاهیم عقل و جنون، تبیین جنون الهی و پیامدهای آن ،شرح احوال و گونه شناسی عقلاءمجانین و در نهایت تبیین موضوعی سخنان عقلاءمجانین، جوانب مختلفِ مرتبط با پیدایش این طایفه در تاریخ تصوف بپردازد.
روش‌شناسی کاربست احادیث نبوی در آثار عرفانی هفت قرن نخست
نویسنده:
محمد رجاء صاحبدل ، محمدجواد شمس ، شهرام پازوکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
حدیث نزد عارفان و صوفیان، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چنانکه در تبیین چارچوب‌های فکری خود هم به­صورت تالی‌تلو آیات قرآن و هم به­صورت مستقل آمده‌اند. کاربست بیش‌از ده‌هزار «حدیث» و «شِبه ‌حدیث» مؤید همین کارکرد و جایگاه است. این در حالی است که در بخشی از این کاربست‌ها، گاه با یک نظام منسجم و مدوّن مواجه­می‌شویم و در بخش دیگر، که از نظر کمّی بیشتر است، هیچ و ترتیب و آداب ظاهری لحاظ­نشده­است و صرفاً کارکرد معنایی «حدیث» مدنظر قرارگرفته­است. عارفان و صوفیان، اگر آشنا به حدیث و حتی فراتر از آن، از جملۀ «محدّثان» باشند، به­دلیل جهان‌بینی و روش‌ خاصشان، «تلقّی» و «کاربستی» منحصربه­خود دارند. این «انحصار در روش» به­معنای وجود «رویکرد واحد» در مواجهه با حدیث نیست؛ چنانکه گروهی از ایشان نقل حدیث را مشروط به تحقق اموری مانند «تزکیه نفس» کرده‌اند و گروهی دیگر سختگیرانه قائل­شده‌اند هیچ­گونه نقل حدیثی ممکن نیست. در این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانه‌ای، به بررسی کمّی و کیفی احادیث به­کاررفته در اهمّ آثار منثور عرفانی هفت قرن نخست پرداخته­شده‌است. اینکه استناد به روایات درطی هفت قرن روبه­فزونی گذاشته­است و عرفا و صوفیه، بیش از آنکه درصدد تبیین روش‌شناسی خود در تلقی و مواجهه با حدیث باشند، با نظر به کارکرد اثبات‌گرایانه «حدیث نبوی» در تثبیت تعالیم و اهدافشان از آن­ها بهره­برده‌اند از مهمترین نتایج مقاله حاضر است.
صفحات :
از صفحه 23 تا 46
بررسی تحلیلی احوال، آثار و عقاید شیخ احمد سرهندی و تاثیر آن بر فضای دینی - عرفانی هند مسلمان
نویسنده:
فاطمه عزتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیخ بدرالدین احمد فاروقی سرهندی، (1034 – 971 ق / 1625 – 1564 م) فرزند عبدالاحد، معروف به «مجدّد الف ثانی» و «امام ربانی»؛ عارف و متکلم نقشبندی سده‌ی 11ق بود، که در سرهند از توابع پنجاب شرقی به دنیا آمد. او در ابتدای جوانی با فضای دینی، سیاسی هند تماس یافت و در تقابل با آن قرار گرفت چرا که شرایط حاکم، سنن و شریعت اسلام را در معرض تضعیف و تلفیق با عناصر غیر اسلامی قرار داده بود. این فضای دینی، سیاسی متاثر از شرایطی مانند سیاست های دینی اکبرشاه در تساهل و تسامح با پیروان سایر ادیان، عملکرد بد علمای دینی، ظهور جنبش های هزاره ای و مدعیان مهدویت، نفوذ و گسترش عقاید ابن عربی در شبه قاره و ظهور جنبش بهاکتی بودند، و بستری مناسب فراهم آوردند تا شیخ احمد به اقداماتی دست بزند که ماَلاٌ از او چهره ی یک مصلح دینی وعرفانی و احیاگر سنت وشریعت ساخت.اعتراض به سیاستهای دینی اکبر، سرسختی و امتناع از سجده در برابر جهانگیر، مخالفت با دیدگاه وحدت وجود ابن عربی و طرح مسئله ی «وحدت شهود»، دیدگاه‌های خاص در باب «ولایت» و ظهور مجدّد دین و همچنین نگارش مکتوبات به شخصیت های معروف ومتنفذ هند، از جمله اقداماتی بود که وجهه ی همت او در راستای دقاع ازراست کیشی اسلامی قرار گرفت. این پژوهش با رویکردی توصیفی و شیوه ای کتابخانه ای، در پی آنست تا ازیک سو با بررسی دوران زندگی و شرح آثار و احوال و عقاید وی و از دیگر سو با تحلیل وضیعت جامعه ی هند در دوران حکومت پادشاهان مغول هم عصر او؛ یعنی اکبر و جهانگیر حرکت اصلاحی واحیاگرانه ی او را در فضای دینی،عرفانی و سیاسی اجتماعیجامعه ی هند بررسی نماید
نظریه عالم صغیر و عالم کبیر در مکتب ابن‌عربی
نویسنده:
مهدی فرحناکی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی عالم کبیر و عالم صغیر یا تناظر انسان و عالم سابقه‌ای طولانی در تاریخ اندیشه دارد. در عالم اسلام، این اندیشه در بیان اخوان الصفا و تفکر اسماعیلی، ابن مسکویه، راغب اصفهانی، غزالی، شیخ اشراق، افضل الدین کاشانی، عطار و مولوی تبلور بیشتری یافته است.این نظریه از منظر مکتب ابن عربی، اندیشه‌ای اساسی و زمینه‌ای است که با تمام مباحث جهان‌شناسی و انسان‌شناسی این مکتب، پیوندی عمیق دارد. این نظریه در نگاه ابن عربی، واجد جایگاهی بسیار والا شده و در پی تبیین مقام انسان و جایگاه او در عالم است. تناظر انسان و عالم در مکتب ابن عربی از دو رویکرد تناظر جزوی و تناظر کلی قابل بررسی است. تناظر جزوی که یکا‌یک اعضای انسان را با تک تک اجزای عالم، مقابل قرار می‌دهد، بیشتر جنبه‌ی ذوقی و تمثیلی داشته که به مباحثی عالی‌تر رهنمون می‌شوند. این گونه تناظرات، با اینکه شاید، دقیق‌تر و وسیع‌تر از مکاتب پیشین نیز طرح شده، اما بحثی فرعی و جنبی تلقی شده که به طرح تناظر کلی یاری می‌رساند.در طرح تناظر کلی عالم کبیر و عالم صغیر، این اندیشه را می‌توان عین الربط مباحث این مکتب تلقی کرد. براساس جهان‌شناسی و انسان‌شناسی ابن عربی و ذیل اصل اول و آخر این مکتب یعنی وحدت وجود، انسان و عالم، ظهورات اجمالی و تفصیلی حقیقت واحد هستند. تناظر کلی، متوجه ساحت نوعی و تکوینی انسان است و بر این اساس، انسان و عالم، هر دو بر صورت الهی بوده و از این جهت، نشانگر یک حقیقت‌اند و هر سه با یکدیگر تطابق تام دارند. در این نگاه، انسان، کون جامع؛ خلیفه‌ی الهی؛ روح؛ معنی؛ کمال و غایت عالم است. انسان، مختصری از کل عالم است که تمام حقایق عالم را در خود داشته، و از این رو، به لحاظ صورت ظاهری، عالم صغیر؛ اما در معنی، عالم کبیر تلقی می‌شود.
  • تعداد رکورد ها : 53