آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 66
کارکرد شهود در معناشناسی کریپکی
نویسنده:
احمدعلی تحریری ماسوله
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جریان فلسفه به طور اعم و فلسفه تحلیلی به طور اخص مبتنی بر دو گونه‌ی معرفت استدلالی و معرفت شهودی بوده و در این میان نظامهای منطقی به عنوان ابزار معرفت استدلالی در کناردرک بی‌واسطه‌ی حقایق بنیادی از اهمیت ویژه‌ای در این حوزه برخوردار بوده است. از سویی رویکردهای گوناگون فلاسفه‌ی غربی در قبال مسأله‌ی معرفت و چگونگی دستیابی به آنموجب شدههمواره معرفت استدلالی در رأس اندیشه‌های فلسفی قرار گرفته و سایه‌ی خود را بر معرفت شهودی بگستراند. در این میان سول کریپکی به عنوان یکی از فیلسوفانِ مطرح در حوزه‌ی تحلیلی با اهمیت قائل شدن برای معرفت شهودی ، آنرا به عنوان زیربنای تفکرِ فلسفی خویش قرار می‌دهد. وی با طرح نظامهای اول و دوم در منطق موجهات و ارائه پازل‌ها و پارادوکسهای خاص در حوزه‌ی معناشناسی بر آن است تا تفکر فلسفی را از چارچوبِ جزمیِ پنهانِ برآمده از پارادایمهای گوناگون معرفتی در طول تاریخ فلسفه که فلسفه تحلیلی نیز از آن مستثنی نیست برهاند و رویکردی نو رادر خصوص برخورد با مسأله‌ی معنا مطرح نماید. بر این اساس است که وی شهود و معرفت شهودی را به عنوان خط مبنای آراء و تفکرات خویش قرار داده و همواره سعی دارد تا نتایج حاصله از استدلالات خود را تا حد ممکن بر این گونه‌ی معرفتی منطبق نموده تا کمترین انحراف رااز آن داشته باشد.
مقایسه تجربه‌باوری لاک و هیوم
نویسنده:
محمد ساکت نالکیاشری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
به طور کلی دیدگاههای مربوط به شناسایی را به شکاکانه، عقل باورانه، و تجربه باورانه تقسیم می کنند و فیلسوفان را به طور سنتی در یکی ازاین رده ها قرار می دهند و حتی این رده بندی را به خارج از حوزه ی معرفت شناسی نیز تسری می دهند، گویا که فیلسوفان متعلق به هر رده دستور کار مشترکی دارند، اما با ملاحظه ی دقیقتر اندیشه های فلاسفه بهتر می نماید که به منظور تشخیص نگرش هر فیلسوف در زمینه های مختلف شناسایی، عناصر عقل باوری و تجربه باوری را در آن زمینه ها بررسی کنیم.به طور کلی لاک به این معنا که همه ی ماده ی شناخت را حاصل از ادراک حسی و دورن نگری می دانست، تجربه باور است. لاک به این معنا که لازم می دانست همه ی معتقدات را می باید به پیشگاهمحکمه ی عقل آورد عقل باور است. هیوم نیز از آنجا که تمام تصورات را روگرفت انطباعات می دانست تجربه باور است؛ وی بدان جهت که درک نسبتهای تصورات را شهودی و عقلی می دانست، عقل باور است؛ اما ازآنجا که تمایل داشت تقریرات عاطفی و انفعالی را جایگزین تصدیقات عقلی گرداند، تجربه باوراست.بخشی از مصطلحات فنی این دو فیلسوف مشترک لفظی است.تصور از نظر لاک امر بی واسطه است، در حالی که تصور و انطباعاز نظر هیومداده ی صرف است.لاک و هیوم هردو، هم ساخت انگارند، هم اتم باورند. اصل روگرفت در فلسفه ی این دو متفکر متفاوت است. لاک نام انگار همانندی بنیاد مفهومی یا واقع باور معتدل / مفهوم باور است،در حالی که هیوم نام انگار همانندی بنیاد الگویی یاالگوباور است. لاکبرخلاف هیوم به جدایی پذیری مدرکات معتقد نیست. لاک برخلاف هیوم به جوهر مادی قائل است؛ و بالأخرهلاک بر خلاف هیوم هم به علیت معتقداست هم به نظریه ی علی ادراک. هیوم به جوهر مادی قائل نیست در حالی که لاک به جوهر مادی قائل است.
بررسی طبیعت‌گرایی متافیزیکی از نگاه دیوید آرمسترانگ و نقد آن با تکیه بر متافیزیک صدرایی
نویسنده:
استاد راهنما: محمدصادق زاهدی ؛ استاد مشاور: عبدالرزاق حسامی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
طبیعت گرایی، رهیافتی کلی در فلسفه است که بر اساس آن همه تبیین های فلسفی باید سازگار با یافته های علمی باشد و از حقایق اثبات شده در علوم طبیعی در استدلالهای فلسفی استفاده شود. در یک تقسیم بندی کلی طبیعت گرایی به سه نوع تقسیم می شود: طبیعت گرایی روش شناختی، معرفت شناختی و هستی شناختی. طبیعت گرایی هستی شناختی دیدگاهی درباره جهان واقع است که بر اساس آن واقعیت منحصر به موجودات طبیعی و فیزیکی است. طبیعت گرایی روش شناختی دیدگاهی راجع به روش صیحیح دست یابی به معرفت است که بر اساس این دیدگاه روش تجربی تنها راه مطمئن و قابل اعتماد در پژوهش در هر حوزه است. طبیعت گرایی معرفت شناختی دیدگاهی درباره ماهیت معرفت است که طبق آن، معرفت یک پدیده طبیعی است که باید مانند سایر پدیده های طبیعی در علوم طبیعی بررسی شود. دیوید آرمسترانگ یکی از طبیعت گرایان معاصر است. او واقعیت را محدود به جهان فیزیک و موجودات طبیعی می داند. به اعتقاد او قلمرو فراطبیعی و موجود فراطبیعی وجود واقعی ندارد. استدلال او در انکار موجود فراطبیعی این است که چنین موجودات مفروضی نمی توانند نقشی در زنجیره علّی و معلولی طبیعت ایفا کنند، زیرا نظام علّی و معلولی طبیعت نظامی بسته است. در این صورت فرض وجود چنین موجوداتی ضرورت ندارد و وجود آنها قابل اثبات نیست. زیرا تنها راه اثبات و اعتقاد به وجود هر موجودی تجربه و مشاهده نقش آن موجود در روابط علّی است. آرمسترانگ سعی دارد همه موضوعات فلسفی را در چارچوب طبیعت گرایی خود تبیین کند. او دیدگاه خود درباره وجود «کلیات» را واقع گرایی علمی نامیده است. بر اساس این دیدگاه «کلی» هویتی است که در زمان واحد در مورد های متعدد تمثل می یابد. به اعتقاد آرمسترانگ صفات و نسبت های میان اشیاء موجوداتی کلی هستند. آرمسترانگ «قوانین طبیعت» را کلی های درجه دوم و نسبت های میان کلی های درجه اول می داند. رابطه «علّیت» نیز یکی از قوانین طبیعت است. آرمسترانگ در هستی شناسی ذهن، معتقد به نظریه حالت - مرکزی است. بر اساس این نظریه ذهن همان مغز و سیستم اعصاب مرکزی است و موجودی غیر مادی و مجرّد نیست. طبیعت گرایی به طور کلی از جنبه های مختلف مورد نقد قرار گرفته است. در این پژوهش به نقد روش شناختی پل موزر و دیوید یندل به علم گرایی مفرط طبیعت گرایان و نقد دالاس ویلارد به معرفت شناسی طبیعت گرایان اشاره شده است. به نظر می رسد میان طبیعت گرایی و فلسفه صدرایی موارد اختلاف زیادی وجود دارد. بر اساس فلسفه صدرایی روش تجربی تنها روش مورد اطمینان در دست یابی به معرفت نیست. استدلال عقلی، نه تنها معتبر است، بلکه اعتبار روش های تجربی نیز به استدلال های عقلی است. بر اساس فلسفه صدرایی با استفاده از استدلال های عقلی می توان ضرورت وجود موجودات فراطبیعی را در زنجیره طولی موجوداتِ واقعی اثبات کرد.
تعلیم و تربیت در اندیشه افلاطون
نویسنده:
خدیجه قربانی سی‌سخت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در دیدگاه افلاطون تعلیموتربیت به عنوان فرآیندی انسانی در برگیرنده‌ی تمامی ابعاد وجودی انسان اعم از؛ مادی، معنوی، فردی و اجتماعی است، که قبل از تولد فرد آغاز می‌شود و تا پایان عمر ادامه مییابد. وی با چنین نگرشی، تعلیموتربیت آگاهانه انسان را، مهمترین هدف فلسفه‌ورزی خویش در بزرگترین اثرش(یعنی رساله‌ی جمهوری )قرار می‌دهد.اندیشه تربیتی افلاطون مبتنی بر برخی ریشه‌های تاریخی است که زمینه‌ی ظهور و بروز آن را فراهم نموده است. اثر حاضر ضمن بررسی اجمالی ریشه‌های تاریخی تعلیموتربیت افلاطون، مبانی فلسفی این اندیشه را در چارچوب نگاه افلاطون به مباحثی همچون: اخلاق، فضیلت، معرفت، عدالت و...مورد توجه قرار می‌دهد و به بررسی نظام تربیتی رساله‌ی جمهوری می-پردازد. جامع‌نگری و ایدهآلگرایی تربیتیافلاطون اگرچه زمینه را برای ظهور اندیشه‌های متفکران پس از وی فراهم کرده است ولی بدلیلنفوذ و سیطره‌ی برخی از شرایط زمانی و قومی بر تفکر افلاطون در معرض نقدهای جدی قرار دارد. با صرف نظر از دستورات تربیتیایکه متأثر از شرایط زمانی و آداب و رسوم قومی است، ارزش رساله جمهوری به عنوان یک اثر تربیتیِمهم همچنان قابل توجه است.
سپهرهای هستی در تفکر کرکه گور
نویسنده:
زهرا رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سپهرهای هستی یکی از کلیدی‌ترین اندیشه‌های کرکه‌گور است که تا حدی موجب منحصر به فرد بودن اندیشه‌ی او گردیده است. دغدغه اصلی کرکه‌گور انسان و احوالات وجودی او است. وی قائل به سه سپهر استحسانی، اخلاق و ایمان است که آنها را سپهرهای هستی نامیده است. منظور از سپهرهای هستی، طریقه‌های مختلف زندگی است که هر یک از آنها از لحاظ غایت و مقصد با یکدیگر تفاوت دارند. نخستین سپهر، سپهر استحسانی است که فرد فقط برای ارضای تمناهای شخصی‌اش زندگی می-کند و به دنبال خوش‌گذرانی و رضایتمندی امیال خود است. سپهر دوم، سپهر اخلاقی است که فرد به فکر انجام دادن تکلیف بر مبنای کلی است. سپهر سوم، سپهر ایمان است که منشاء ارتباط مطلق با خداوند است. ایمان مورد نظر کرکه‌گور نه تنها فراتر از عقل است، بلکه در برابر عقل قرار می‌گیرد. ایمانی که باید به نحو انفسی به دست آید، نه به طریق آفاقی. ایمان دلبستگی شورمندانه و بی‌حد و حصر به خداوند است. از نظر وی سعادت و غایت ابدی در سپهر ایمان به وقوع می‌پیوندد. به اعتقاد وی گذر از یک سپهر به سپهر دیگر با جهش امکان‌پذیر است.
ویتگنشتاین اوّل و تقرّر خدا و دین در ساحت امر رازآمیز
نویسنده:
پیام جهاندار لاشکی ، عبدالرزاق حسامی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
لودویگ ویتگنشتاین در دوره اول تحوّل فکری خود با طرح نظریه تصویری معنا که در آن با برتراند راسل همرأی بود، تلاش نمود تا کرانه های گزاره های معنادار و مرز میان گفتنی‌ها و ناگفتنی‌ها را هویدا سازد. وی با طرح نظریه فوق، بیان داشت که گزاره های متضمّن مقولاتی همچون امر برتر/خدا، دین و البته سایر امور هنجاری، اگر چه می‌توان صورت منطقی را در آنها رعایت نمود، لیکن نقش شناختی ندارند. این گزاره‌ها با فَرارَوی از مرزهای زبان، معنایی محصّل را افاده ننموده و چونان گزاره های مهمل و بدساخت تلقّی می شوند. اما این پایان راه نبود؛ او در ادامه از ساحت سکوت به سوی ساحت رازآمیز قدم پیش می‌نهد و مقولات امر برتر/خدا و دین را رازآمیز می‌خواند. در این مقاله با تکیه بر آثار اوّلیه و آثار دوره انتقالی ویتگنشتاین، به بررسی و تحلیل نظر او در باب امر برتر/خدا و دین و نظر مفسّران او در این زمینه خواهیم پرداخت.
صفحات :
از صفحه 21 تا 38
پارادوکس مور و نظر ویتگنشتاین در باره آن
نویسنده:
عبدالرزاق حسامی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
جورج ادوارد مور در دو مقاله خود به دو جمله اشاره می کند که در هر یک به ظاهر تعارضی میان صدر و ذیل جمله وجود دارد که از آن به پارادوکس مور تعبیر می شود: «من سه شنبه گذشته به سینما رفتم اما باور ندارم که این کار را انجام دادم». «من باور دارم که او بیرون رفته است، اما او بیرون نرفته است». از نظر مور پارادوکس در این است که از یک سو شخص در باره خود سخن به ظاهر متناقض و یاوه ای می‌گوید و از سوی دیگر این سخن در باره او می تواند صادق باشد. در پیرامون این پارادوکس مسائل متعددی مطرح شده است از جمله اینکه این پارادوکس نه تنها در اظهار بلکه در باور، اندیشه، تمایلات و مانند اینها نیز مطرح می‌شود. مسأله دیگر اینکه گفته اند که در پارادوکس مور دو تقریر را باید از هم متمایز کرد: یکی تقریر حذفی که مثال آن این است: «p و من باور ندارم که p » و دوم تقریر ارتکابی که مثال آن این است: «من باور دارم که p، اما چنین نیست که p». ویتگنشتاین کشف این پارادوکس را مهمترین کار مور می داند که در آن نوع خاصی از بی‌معنایی و یاوگی مطرح شده است. وی از تأثیر بسیار این کشف بر خود سخن می‌گوید. در این پژوهش می کوشیم پارادوکس مور را در آینه تحلیل مفسران اندیشه‌اش به ویژه نظر ویتگنشتاین در باره آن تحلیل و بررسی کنیم.
صفحات :
از صفحه 7 تا 24
اندیشه‌های فلسفی ویتگنشتاین متقدم
نویسنده:
احمد شادفر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله‌ی حاضر به بررسی مهمترین اندیشه های فلسفی ویتگنشتاین متقدم می پردازد، که عبارتند از: فلسفه، منطق، نظریه ی تصویری معنا، نظریه ی نشان دادن و گفتن و خودتنهاگروی.او در این دوره، روش مناسب برای بررسی مسائل فلسفی را روش تحلیل می داند و در این موضوع با دیگر فلاسفه‌ی تحلیلی هم عقیده است. اگرچه او در دوره‌ی متأخرش این روش را کنار می گذارد و به روش توصیف توجه می کند. در بحث منطق توجه او به مبانی نظری منطق جدید است و معتقد است گزاره های منطق همانگویانه اند، آنها به مرز معنا اشاره می کنند و ضرورت ویژگی ذاتی همه‌ی آنهاست. او می گوید: گزاره های زبان ذاتاً دارای ویژگی تصویری اند و باید اجزاء زبان و جهان متناظر با یکدیگر باشند تا گزاره معنادار باشد، در غیر این صورت الفاظی مهمل اند، اگرچه در دوره‌ی متاخرش از این نظریه دست می کشد و با توسل به نظریه‌ی بازی های زبانی به حوزه‌ی وسیع تری برای معناداری گزاره ها معتقد می شود. بدین ترتیب او در دوره ی متقدم اش اعتقاد دارد که همه‌ی گزاره ها گفتنی نیستند و بعضی از گزاره ها نشان دادنی اند. برای مثال: فلسفه، دین، اخلاق و... را نشان دادنی می داند. در نهایت بحث خودتنهاگروی که از محدودیت های نظریه‌ی تصویری و نتیجه‌ی اعتقاد به قصدمند بودن تصویرگری و چگونگی در افتادن او در این بحث را در هر دو، هم در رساله و هم در آراء مفسران مورد بررسی قرار داده ایم.
نظریه ابطال پذیری کارل ریموند پوپر
نویسنده:
جواهر باقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
سولیپسیسم در تراکتاتوس: سه تفسیر متفاوت
نویسنده:
عبدالرزاق حسامی فر؛ زینب قنبرلو؛ علی فتح طاهری؛ سید مسعود سیف
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ویتگنشتاین در بندهای 6/5 تا 641/5، رساله منطقی فلسفی (تراکتاتوس) نکات مهمی را در باب ذهن و سولیپسیسم بیان می کند. سه تفسیر مهم از این بندها عرضه شده است: یکی تفسیر ارتدکسی که بر طبق آن، سوژه یا خود متافیزیکی، معنا را از طریق تصویر کردن و طی یک فرایند روانشناختی، به واژه می بخشد. البته این خود متافیزیکی متمایز از «خود تجربی» مورد نظر روانشناسان است و هیچ چیزی در درون جهان، مطابق با آن نیست و بلکه خود پیش فرض وجود جهان است. بنابراین بدون اینکه بتوان هیچ سخن معناداری در باره آن گفت، تنها می توان آن را نشان داد. تفسیر دوم، تفسیر درمانگراست که برخلاف رویکرد متافیزیکی و واقع گرایانه تفسیر ارتدوکسی، رویکردی غیر متافیزیکی و غیرواقع گرایانه دارد و قائل به پیوند میان اندیشه های ویتگنشتاین متقدم و متأخر است. تفسیر سوم تفسیر اخلاقی است که برای گزاره های تراکتاتوس ارزش عملی قائل است. در این تفسیر سولیپسیسم مطرح شده در تراکتاتوس نه یک نظریه یا آموزه معرفت شناختی یا متافیزیکی، بلکه یک عمل اخلاقی و عرفانی دانسته می‌شود که هدف از آن ایجاد تغییر در زندگی معنوی انسان است. در مقاله حاضر سه تفسیر یاد شده نقد و بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 128
  • تعداد رکورد ها : 66