آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 48
نقد و بررسی نظریه ی حقیقت دوگانه با تأکید بر آثار فلسفی ابن رشد
نویسنده:
علی قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کلیسا فیلسوفان ابن رشدی را به دوگانه دانستن حقیقت متهم می کند. این نظریه از دیدگاه کلیسا به این معنی است که چیزی می تواند در دین حقیقت باشد در حالی که همان چیز در فلسفه معنایی نقیض آن حقیقت داشته باشد . کلیسا از چنین نظریه ای ،نوعی بدعت را نتیجه گرفته و فیلسوفان را تکفیر نموده است . ابن رشد نیز هم به شدت بر تمایز میان دین و فلسفه قائل بوده است و هم به عنوان مفسر ارسطو، در آثار فلسفی خود به نتایجی رسیده که با گزاره های دینی ناسازگار است. ابن رشد از طرفی در آثار کلامی خود مانند فصل المقال و تهافت التهافت بر حقیقی بودن آموزه های دینی تأکید کرده و از طرف دیگر وعده بیان برهانی آن عقاید را در آثار فلسفی خود می دهد. اما در آثار فلسفی وی، نه تنها برهانی برای برخی اعتقادات دینی نیست، بلکه در آنها نتایجی بر خلاف آنچه که وعده اثبات آن را داده به چشم می خورد. همچنین از مشهور ترین عقاید محکوم شده توسط کلیسا:« وحدت عقل » و « ازلی بودن عالم » است، در آثار ابن رشد نیز بر این دو مسأله تأکید شده است و به همین دلیل برخی نظریه حقیقت دوگانه را به ابن رشد نسبت داده اند . مروری دقیق در آثار ابن رشد نادرستی چنین دیدگاهی را روشن می سازد.البته برای نظریه حقیقت دوگانه معانی چندی با توجه به اسناد موجود و گفته های پژوهشگران قابل تصور است که به دو دسته کلی معانی هستی شناسانه و معانی معرفت شناسانه قابل تقسیم می باشند. ابن رشد را نمی توان قائل به حقیقت دوگانه در معنای هستی شناسانه آن، بویژه معنای کفرآمیز آن دانست، چراکه وی در هر دو دسته آثار خود عباراتی دارد که بر وحدت حقیقت دلالت می کند. اما با بررسی آثار کلامی وی، بویژه فصل المقال - که آن کتاب را دقیقاً به منظور روشن نمودن ارتباط دین و فلسفه تألیف نموده است - می توان معانی دیگری از حقیقت دوگانه را به دست آورد که به جنبه های عملی یا معرفتی مربوط می باشند وبا معنای کفر آمیز مورد نظر کلیسا تفاوت دارد، و کسی که به این معانی از حقیقت دوگانه قائل باشد به اتهامات کلیسایی دچار نمی گردد و نمی توان وی را، کافر دانست. در این رساله پس از تبیین معنای حقیقت دوگانه به سراغ مناقشه انگیزترین آراء ابن رشد و پیروان لاتینی وی خواهیم رفت و به توضیح آنها می پردازیم، تا روشن شود که آیا این آراء می تواند دستاویز درستی برای اتهام حقیقت دوگانه در معنای کفر آمیز آن باشد؟در نهایت با تحلیل رأی ابن رشد در آثار فلسفی وی پیرامون به این نتیجه خواهیم رسید که انتساب این نظریه بر مبنای این دو رأی به ابن رشد نمی تواند بهره چندانی از حقیقت داشته باشد. بنابراین نمی توان ابن رشد را با توجه به آثار فلسفی و کلامی وی قائل به حقیقت دوگانه کلیسایی دانست . اما برخی دیگر از معانی حقیقت دوگانه نزد ابن رشد قابل پی گیری است که مستلزم کفر نیست و شواهد این موضوع را نشان خواهیم داد .کلمات کلیدیابن رشد ، ابن رشد گرایان ، حقیقت دوگانه ، وحدت حقیقت ، عقل هیولانی ، عقل فعال ، ازلی بودن عالم
تأثیر ابن رشد بر فلاسفه قرون وسطی(قرن 13)
نویسنده:
دین آرا نادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث درباره ی فلسفه ی قرون وسطی شاید از آن جهت که دورانی است که از آن به عصر تاریکی و رکود عقاید و افکار یاد می کنند چندان خوشایند نباشد؛ امّا با تأمل در آن می توان دوره هایی را مشاهده کرد که نه تنها تلاش های بسیاری در جهت مبارزه با وضعیت حاکم شده بلکه حتی در پیدایش روندی عقلانی و مدرن موثر بوده است. در این میان می توان از قرن 13 م نام برد که برخی آن را نقطه ی اوج قرون وسطی نامیده اند. شاید به جرأت بتوان گفت که در قرن 13، به ویژه از نیمه ی دوم آن افکار ابن رشد به عنوان فیلسوفی مسلمان بر افکار اندیشمندان حاکم بوده است؛ لذا در این رساله سعی شده تأثیر ابن رشد بر فلاسفه ی این قرن و پیشبرد و توسعه ی عقلانیت در آن مورد ملاحظه و بررسی قرار گیرد. بدین ترتیب که با بررسی تأثیر و نقش ابن رشد در مراکز علمی قرن13 و ترجمه ی آثار او و با تأمل و دقت در آثار و فلسفه ی دو تن از فلاسفه ی بنام این قرن _ توماس آکویناس و سیژر برابانت _ نشان داده شده که آراء ابن رشد با وجود مهجور ماندن در شرق عالم اسلام به جهت بهره مندی از عقلانیت و کارایی آن جهت پیشبرد سیر تفکر، توسط اندیشمندان غرب به ویژه این دو فیلسوف و پیروان لاتینی ابن رشد مورد استفاده و بهره ی فراوان واقع شده به ویژه این که در قرن 13 نفوذ آراء ابن رشد به گونه ای بوده است که نه تنها تک تک اندیشمندان و فلاسفه تحت نفوذ افکار او بوده اند؛ بلکه به جهت حاکمیت افکار و اندیشه های او بر مراکز علمیو بحث درباره ی مسائلی که از جانب او مطرح گشته بود فلاسفه ی آن زمان ناگزیر تحت تأثیر افکار و عقاید او بوده اند.
انتقادات سهروردی بر حکمت مشاء (نقد و بررسی حکمت مشاء از دیدگاه سهروردی)
نویسنده:
حسینعلی آقابابائیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این رساله در ابتدا اهمیت جایگاه تفکر شیخ اشراق در فلسفه ، اسلامی مورد بررسی قرار گرفته و در پیشگفتار علت انتخاب موضوع رساله بیان گردیده است . در مقدمه این رساله مروری محتصر بر زندگی شهاب الدین سهروردی ، شامل نام و القاب او، سرگذشت و مرام ایشان و علت قتل این حکیم ذکر شده است و در ادامه به بررسی پیرامون منابع و سرچشمه های حکمت اشراق که عبارت از حکمت حکمای ایران باستان ، حکمای یونان ، عرفا و متصوفه ، حکمت هندوکه همراه آیات و احادیث بعنوان شالوده حکمت اشراق می باشند، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است . در نهایت به ذکر آثار و رسائل بیادگار مانده از سهروردی اشاره شده و پیرامون مهمترین اثر او یعنی "حکمة الاشراق " مطالبی بیان شده است . در فصل اول این رساله به انتقادات سهروردی در منطق و نوآوری های او در این بخش اشاره شده و بحث تعریف ، مقولات ، قضایا و جهت آنها، کمیت در قضایا، سلب در قضایا، اشکال اربعه ، استقراء مقدمات یقینیه ، که مورد اختلاف سهروردی با مشائیون است مورد توجه قرار گرفته است . در فصل دوم انتقادات سهروردی در حکمت بر مشائیون ذکر شده است که از جمله این انتقادات مسئله وجود می باشد و این مسئله که آیا سهروردی قائل به اصالت وجود یا اصالت ماهیت بوده مورد نقدو بررسی قرار گرفته ، از انتقادات سهروردی در حکمت تقسیم اشیاء وصفات آنها است همچنین بحث ادراک و کیفیت ان از مهمترین مباحث مورد اختلاف مشائیون و اشراقیون می باشد. که شیخ اشراق انتقاداتی را در این زمینه برآراء و نظریات مشائیون وارد می نماید. دیدگاه سهروردی و مخالفت او با مشائیون در مورد رؤیت و کفیت آن ، مبحث عقول عشره و اعتراض او بر مسئله ترتیب وچود از نظر مشائیون و همچنین انتقاد او درباره معلول اول از مسائلی است که در این بخش مورد توجه و بررسی قرار گرفته است . از انتقادات مهم سهروردی بر مشائیون در مورد خداشناسی و راه اثبات خداوند و بیان صفات حق تعالی می باشد که از مهمترین مباحث این بخش مسئله علم خداوند است که دیدگاه سهروردی و انتقادات او بر مشائیون در این زمینه ذکر گردیده است .
ترجمه و تحقیق تاملات دکارتی مقدمه ای بر پدیدار شناسی اثر ادموند هوسرل
نویسنده:
معین امرالله
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران : ,
کلیدواژه‌های اصلی :
اشراق از نظر اگوستین
نویسنده:
اکبر محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
اگوستین ، با ارائة نظریه ای دربارة اشراق الهی ، روشنایی ناشی از تجربة اشراقی خویش یا تحوّل اشراقی درونی ناشی از ایمان خود را به عنوان سرچشمة معرفت عقلی بشر، قرار داد . اگوستین ، حقیقت ویقین اصلی را در تجربة اشراقی ایمانی خویش یا درنور ناشی از ایمان مسیحی خویش مشاهده کرد وسپس به قلمرو معرفت عقلی بشر سرایت داد. لذا نورعقل بشر ، از نظر اگوستین ، انعکاسی از نور وحی وکاملاً فرع برآن است . حکم حقیقی وحقیقت راستین ، هردو ازآن خداست و به قلمرو وحی تعلق دارد و حکمی که از سوی عقل بشر صادر می شود وحقیقتی که درمی یابد ،هر دو عاریتی است . بنابراین اشراق و افاضة الهی مقدم بر فعالیت عقل بشر است . سخنان اگوستین درباره مسئله شناخت از منظر تجربة اشراقی ایمانی اوست و به همین دلیل است که اگوستین دوست دارد در معرفت شناسی خویش اصطلاح «نور» را به کار می برد و ازخدا به خورشید معقول یا نور معقول تعبیر می کند . این نور منشأ حقیقت وشناخت است وعقل ما برای شناخت حقیقت به کمک وفیض ودخالت نور الهی نیاز دارد. از نظر اگوستین نور ناشی از وحی مسیحی ، نوری معقول است که عقل بشر را منّور می سازد .نور ناشی از ایمان به کلمة الهی که خود منشأ حقایق (مُثُل) است،حقایق ازلی را برای عقل ما روشن می سازد. در تفکر اشراقی اگوستین،نفوذ عنصر عقلی افلاطونی ، هویداست، اما آنچه در ورای این عقل گرایی و منشأ آن قرار گرفته است،اشراق نور کلمه الهی است.اگوستین با قرار دادن مثل افلاطونی در نور کلمه الهی،هر حقیقتی را به وحی باز گرداند.حقایق ازلی و ابدی در اندیشه الهی هستند و از منبعی در ورای عقل، به عقل بشر اشراق می شوند. بدیهی است که در چنین تفکری، شناخت حقیقت با عقل محض، میسر نیست.زیرا خدا متعلق اندیشه نیست، بلکه شخص یا اراده ای است که خود را در وحی متجلّی ساخته است.او خود منشأ هر گونه شناختی است و بدون تابش نوری که از جانب او می آید، عقل قادر به شناخت حقیقت نیست . تلفیق حقیقت اشراقی ناشی از وحی وحقیقت عقلی و مبدأ (منشأ) قراردادن حقیقت اشراقی ناشی از وحی برای حقیقت عقلی، موجب شده است که نظریة «اشراق» معما گونه شود. درتفکر اشراقی اگوستین نورعقل بشر نوری عاریتی (انعکاسی) است،که ازجانب نورالهی، که فراتر از عقل بشر است ، برعقل انسانی می تابد و سبب می شود که حقایق کلی و ضروری برای عقل ما روشن شود. نورعقل الهی (نور کلمة الهی) نور مضیء است و نورعقل بشر،نوری انعکاسی که فقط پرتوهایی از آن نور را دریافت می کند. همة حقایق کلی و ضروری که عقل ما در می یابد بر اثرتابش و افاضةنور الهی است . بدین ترتیب ،خورشیدی را که اگوستین درمرکز جهان عقلی قرار داد و دررسالة دربارة تثلیث عنوان کرد که حقایق ازلی را برای عقل ما روشن می سازد همان نور کلمة الهی یا نورخدای وحی است و این معنای جمله ی اگوستین است که می گوید : «ایمان می آورم تا بفهمم.» علم از نظر او نوری است که از جانب خدا برعقل بشری می تابد وبدون فیض و اشراق ربانی تحقق ناپذیر است. درتفکر اگوستین «معرفت»، لطف و عطای الهی است ، اشراقی است که از بالا (ازجانب خدا ) می آید و بدون آن عقل بشر تهی است و نمی تواند به حقیقت شناخت حاصل کند. در این اندیشه، برای اینکه عقل بشر، حقیقت رابیابد باید به نور الهی منوّر گردد ونور ناشی از ایمان (نور کلمة الهی) ، عقل بشر را اشباع سازد.
سهروردی و سیاست
نویسنده:
فتحعلی اکبری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
ترجمه تلخیص البرهان ارسطو طالیس تالیف ابن رشد
نویسنده:
صدیقه اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
مقدمه: زندگی نامه و آثار و بعضی از نظریات ابن رشدسخنی کوتاه راجع به سیر منطق و برهان در زندگی انسان و تاریخ اسلام و منطق قدیم و جدید. علم و برهان و اینکه علم حقیقی زمانی است که شی را با علت موجبه وجود آن بشناسیم و چیزی که بیانگر چنین عملی است برهان است. حمل بر آنچه بذاته است وکلی و معانی ذاتی و معنی محمول ذاتی در باب برهان. مقدمات برهان ها از جنس واحد هستند. مبادی برهان که برهان پذیر نیستند یعنی بی نیاز از میانجی می باشند. این مبادی شامل اصول متعارفه و اصول موضوعه و حدود هستند و در نتیجه مبادی برهان متناهی هستند حد وسطها نیز باید متناهی باشند. برهان لمی و برهان انی در برهان لمی، چرایی شی را دهد و اوسط در برهان لمی معلول اکبر است. برهان موجبه وکلی بر برهان سالبه وجزیی برتری دارد در نتیجه شکل اول که فقط در آن نتیجه کلی و می دهد از اشکال دیگر برتر می باشد. مقاله دوم اقسام مطالب (پرسشهایی که در علوم از مجهولات با کلمات مشخصی بیان میشود)که عبارتند از هل بسیط که درآن از هستی بی قید و شرط پرسیده می شود. و هل مرکب که در آن از موجودیت چیزی برای چیزی سؤال می شود. تفاوت حد و برهان و رابطه آنها علل اربعه و همین علل به عنوان حد وسط در برهان اخذ می شوند. و برای شی واحد بیش از یک علت واحد نمی باشد.
نفس و ارتباط آن با بدن در حکمت متعالیه و فلسفه لایب نیتس
نویسنده:
عبد المحمد دورقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
بررسی تطبیقی مفهوم نفس در فلسفه اسلامی و غرب و ذکر دیدگاه های ملاصدرا ولایپ نیتس است. موضوعات اصلی این رساله عبارت اند از: زندگی و روش و آثار ملاصدرا و لایپ نیتس؛ نفس در فرهنگ های قبل از اسلام؛ نفس و بدن در یونان قدیم و نظرات دانشمندان یونانی مانند تالس. هراکلیتوس، فیثاغورث، سقراط، افلاطون، ارسطو، افلوطین و مسیحیان قرون وسطی در این باره؛ نفس و بدن از نظر فلاسفه مانند الکندی، فارابی، ابن سینا، غزالی، شیخ اشراق و از دیدگاه اخوان الصفا. تعریف وجود و جوهریت؛ پیدایش و تکون؛ دلائل حدوث و تجرد؛ رابطه نفس و بدن، قوای نفس، اتحاد عالم و معلوم، مراتب انسان مطابق با مراتب هستی. لایب نیتس معتقد است که نفس انسانی حادث نمی شود و فناناپذیر است. این فناناپذیری هم طبیعی است. این نظریه با روحانیت البقای نفس ناطقه صدرالمتألهین موافق است. لایب نیتس در حرکت جوهری هم نقاط مشترکی با ملاصدرا دارد.
تطبیق موضوعی «تلخیص نوامیس افلاطون» فارابی با «قوانین» افلاطون
نویسنده:
طاهره قانونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , خلاصه اثر , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
مسلماً دیدگاه ها و نظریات هر فردی تا حد زیادی تحت تأثیر محیط پیرامون وی و اوضاع و احوالی است که در آن به سر می برد. افلاطون، حکیم بزرگ یونان نیز از این قاعده مستثنی نیست. وی از زندگی شهری آن زمان یونان به این دیدگاه رسید که انسان ذاتاً حیوانی اجتماعی است و زندگی بدون همنوعان برای او قابل تصور نیست. پس از آنجایی که وی به سعادت آدمی و به زندگی حقیقتاً خوب برای انسان علاقه مند بود، کوشید جامعه ای را – حداقل در تصور – بنیان گذارد که عاری از نقص و بدون مشکل باشد، که تحقق چنین جامعه ای موضوع اثر حجیم او «قوانین» است.از آنجایی که کتاب «قوانین» نماینده بخش مهمی از فلسفه سیاسی افلاطون و کتاب حجیمی است، فارابی بنیانگذار فلسفه اسلامی تصمیم به تلخیص آن تحت عنوان «تلخیص نوامیس افلاطون» گرفته است که پژوهش حاضر عهده دار تطبیق موضوعی این دو کتاب است.این پژوهش این گونه صورت گرفته که کتاب «قوانین» به عنوان مرجع و مسند لحاظ شده و «تلخیص نوامیس» با آن تطبیق داده شده است. به این ترتیب که دو فصل از این دو کتاب که به لحاظ موضوعی با هم تطابق داشته اند را کنار هم قرار داده، با هم مطابقت داده، سپس مطالب افلاطون را تحت عناوینی طرح کرده و تحت همان عناوین و پس از مطالب افلاطون خلاصه فارابی را نقل کرده و میزان وفاداری او را به متن افلاطون بررسی کرده است.آن گونه که از این پژوهش برمی آید فارابی به کتاب های اول، دوم، سوم و چهارم «قوانین» همان گونه که در اختیار ما هستند دسترسی داشته است و مطالب آن ها را به خوبی نقل کرده و مضامین آن ها را با قدری کم و زیاد در «تلخیص نوامیس» آورده و رعایت امانت را در ارائه آن ها نموده و به متن افلاطون وفادار بوده است.اما ظاهراً کتاب های پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم «قوانین» آن گونه که در اختیار ما هست به دست فارابی نرسیده بوده است، زیرا فارابی بخشی از مطالب آن ها را به خوبی تلخیص کرده، بخشی را اصلاً طرح نکرده و نهایتاً در خلاصه هر یک از این کتاب ها مطالبی را بیان نموده که افلاطون اصلاً به آن ها اشاره نکرده است که این مطلب با مراجعه به فصول این پژوهش قابل تشخیص است. به طور مثال کاملاً آشکار است که فارابی به کتاب هفتم «قوانین» ی که در دسترس ماست دسترسی نیافته، زیرا افلاطون در کتاب هفتم پیرامون آموزش و پرورش و تربیت کودکان صحبت می کند اما فارابی مقاله هفتم «تلخیص» را به موضوع تذکره ها و یادداشت های مرجع اختصاص داده است.همچنین سه کتاب آخر یعنی کتاب های دهم، یازدهم و دوازدهم اصلاً به دست فارابی نرسیده، زیرا کتاب «تلخیص» صرفاً 9 مقاله دارد و به علاوه هیچ یک از مطالب این سه کتاب در «تلخیص نوامیس» دیده نمی شود.
تحلیل و بررسی جبر و اختیار از دیدگاه فارابی
نویسنده:
آسیه صفاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
برای روشن شدن این مسئله پایان نامه در قالب 6فصل جمع آوری شده که سعی شده است از خلال بحث های مطرح شده ی فارابی آشکار کنیم که آیا حقیقتا چنانچه که خود معتقد به جب است، در حقیقت و واقع اینگونه است که براساس بررسی انسان شناسانه-هستی شناسانه و مدنی می توان نتیجه گرفت که وی به نوعی معتقد به امربین الامرین است.
  • تعداد رکورد ها : 48