آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 106
تحلیلی بر نظریه مدل و ملاحظاتی درباره مبادی و نتایج فلسفی آن
نویسنده:
مسعود ایثاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه‌ی مدل یک نظریه‌ی منطقی سمانتیکی با هدف ارائه‌ی شیوه‌ی تفکر قیاسی سازگار از طریق رهیافت فرازبانی است. این نظریه مبتنی بر مفهوم تعبیرپذیری زبان است و به تبع آن ریشه در سنت و دیدگاه مدل‌انگارانه دارد که به روایت هینتیکا در اواخر قرن نوزدهم با هیلبرت آغاز شده است. این دیدگاه، به‌رغم مخالفت‌های سرسختانه‌ی یونیورسالیست‌های پیرو فرگه، در نیمه‌ی نخست قرن بیستم در مکتب لوف-ورشو بالیده و در میانه‌ی این قرن به‌دست تارسکی در قالب نظریه‌ی مدل به بار نشسته است. مفهوم تعبیرپذیری زبان به همراه مفهوم سازگاری به‌ویژه در ارتباط با مفهوم سمانتیکی صدق، که همگی زمینه‌ساز مجادلات پیچیده‌ی فلسفی‌اند، نظریه‌ی مدل را به فلسفه پیوند می‌دهند و طبعا دو پرسش را پیش می‌کشند: اول آنکه از منظر فلسفی کدام مبادی از این نظریه پشتیبانی می‌کنند و دیگر آنکه باز هم از همین منظر چه نتایجی بر این نظریه مترتب است.متن حاضر نخست کوششی است برای بررسی پارادایم سمانتیک علمی و بیان منقح اصول آن به‌عنوان بستر اصلی نظریه‌ی مدل بر مدار فعالیت‌های برجسته‌ی تارسکی در پایه‌ریزی و قوام و گسترش این نظریه و به‌ویژه ابهام‌زدایی از مجادلات فلسفی یاد شده در این پارادایم؛ سپس با معرفی اجمالی نظریه‌ی مدل تلاشی است برای پاسخ‌گویی به دو پرسش فوق. اجمالا، مبنای اصلی نظریه‌ی مدل، و اساسا سمانتیک علمی، بی‌طرفی اپیستمولوژیک و انتولوژیک دیدگاه مدل‌انگارانه است. این بی‌طرفی زمینه‌ساز تعبیر‌پذیری زبان و متعاقبا، مطابق رای هاجز، از طریق مفهوم صدق در یک ساختار مبنای نسبی‌سازی مفهوم مدل است که بر پایه‌ی آن دو نتیجه‌ی مهم و مرتبط فلسفی حاصل می‌شود: یکی سمانتیک زبان‌های صوری موجهه، با محوریت کریپکی، و دیگری سمانتیک مدل‌انگارانه‌ی زبان‌های طبیعی (مورد تردید خود تارسکی) با محوریت مونتاگیو.
قضایای ناتمامیت: مبانی، برهان و برخی نتایج فلسفی
نویسنده:
میثم میرزایی عطاآبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
تحلیل صفات زیباشناختی از دیدگاه فرانک سیبلی
نویسنده:
محمدصادق کاشفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«فرانک سیبلی» یکی از زیبایی شناسان برجسته ی سنتِ فلسفه ی تحلیلی است. او در فضای فکری آکسفورد پس از جنگ جهانی دوم، زیر نظر متفکرانی مانند گیلبرت رایل و جان آستین، پرورش یافت و متدهای فلسفه ی زبان روزمره را در تبیین مسائل حوزه ی زیبایی شناسی، به کار بست. نتیجه ی هم آغوشی این متدها و خلاقیت و ابتکار ذهن وی، بیش از همه جا در مقاله ی «اصیل» و «بنیان برافکنِ» «مفاهیم زیباشناختی» متبلور شده است. وی در این مقاله، مقوله ی «صفات زیباشناختی» را برای نخستین بار مطرح و وارد ادبیات زیبایی شناسی تحلیلی می کند و در ادامه ی کار فکری خود سعی می کند در مقالاتی متعدد، به ارائه ی رهیافت اصیل و بدیع خود در خصوص مفاهیمی چون «ذوق»، «عینیت»، «احکام زیباشناختی» و «اثبات و استدلال در زیبایی شناسی» مبادرت ورزد. اهمیت رهیافت اصیل سیبلی را می توان در اصالت، دقتِ بسیار زیاد و نیز هجمه ای از دیدگاه های موافق و مخالفی دانست که مقالات وی و به طور خاص «مفاهیم زیباشناختی»، برانگیختند و هنوز بر می انگیزانند.دستاورد اصلی و بدیع سیبلی در زیبایی شناسی، معرفی و تحلیلِ مفاهیم و ویژگی های زیباشناختی است. در تحقیقِ پیشِ رو سعی شده است، تحلیل سیبلی از مفاهیم و ویژگی های زیباشناختی به خوانندگان فارسی زبان معرفی شود. روش به کار رفته در تحقیق حاضر، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و تاکید بر ادبیات خاص سیبلی در طرح مسائل حوزه ی زیبایی شناسی است. تحقیق حاضر در پایان سعی داشته، تا به چالش ها و پویش های مسائل اصیل حوزه ی زیبایی شناسی تحلیلی چون «ذوق»، «عینیت»، و «جایگاه زیبایی شناسی در میان انواع علوم»، از منظر رهیافت بدیع سیبلی نگاه کند و نشان دهد که چگونه می توان با اهتمام به آرای سیبلی در باب مفاهیم مذکور، بار دیگر به بازاندیشی انتقادی تاریخ زیبایی شناسی پرداخت.
تفکر انتقادی به مثابه روش
نویسنده:
امیراشرف واقفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پایگاه اطلاع رسانی حوزه: ,
چکیده :
چکیده (فارسی): قریب به دو دهه است که نهضت تفکر انتقادی حوزه های علوم انسانی را در سطح بین المللی درمی نوردد و در سالهای اخیر به عرصه کسب و کار، مدیریت و حتی زندگی شخصی وارد شده است؛ ساده ترین تعبیر از تفکر انتقادی عبارت است از «هنر بهتر اندیشیدن»؛ هر چند تفکر و اندیشه همراه همیشگی قافله بشری بوده است، لکن اندیشه ورزی هدفمند، روشمند، فرایندگرا، نظام مند و فراگیر مطلبی است نوین که تفکر انتقادی داعیه آن را دارد. تفکر انتقادی را نباید مجموعه ای از رویه ها، مهارتها، یا فرایندهای ذهنی تلقی کرد، که یگانه روش آموزش آن هم تمرین و تکرار باشد؛ چیزی که آن دنبال می کند، تضمین کیفیت تفکر است که از طریق معرفی اصول و ضوابط تعالی اندیشه، پایش عملکردهای پنهان ذهن، کسب خصلتهای فکری، و پرورش توانمندی اعمال آنها بر مولفه های جهانشمول اندیشه درلحظه داوری، میسر می گردد. تفکر انتقادی بدین منظور فنون و راهکارهایی را پیشنهاد مینماید که عمده آنها بر دو اصل آشکارسازی و تشکیک معقول استوار است، و در قالب پرسشهای موثر اعمال می شود. علیرغم اینکه هم اکنون آموزش تفکر انتقادی تقریبا به جزء لاینفک برنامه های آموزشی رشته های علوم انسانی- بویژه فلسفه، روانشناسی- در آمریکا و اروپا بدل گردیده ، اساساً این عنوان در محافل دانشگاهی کشورمان بسامدی ندارد؛ از سوی دیگر فضای فلسفی در مواجهه با عنوان « تفکر انتقادی» پیش از هرچیز به جنبه فلسفی-معرفت شناختی آن منصرف می شود، تا هویت منطقی -روشی؛ تحقیق حاضر در پی چهره نگاری روشی از تفکر انتقادی و شناسایی اصول و فنون آن است؛ به این امید که شناخت تفکر انتقادی به مثابه روش و بکارگیری اصول و قواعد آن، ارتقای یادگیری و رشد فکر فلسفی، و افزایش قدرت داوری در قبال تحلیل معضلات، و حل مسائل مطرح در این زمینه را – همچون دیگر زمینه ها- برای عموم و خصوص افراد جامعه به ارمغان خواهدآورد.
پیش‌فرض‌های فلسفی منطق معرفت
نویسنده:
علی عباس‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت شناسی‌ یکی‌ از مهم‌ترین مباحث فلسفه است. اهمیت معرفت شناسی‌ در بسیاری از قسمت های فلسفه، منطق دانان را وا داشت به دنبال یافتن نظامی صوری از معرفت شناسی‌ باشند، تا بتوان در قسمت‌های مختلف فلسفه و علم از آن استفاده کرد. سرانجام، منطق دانان موفق شدند که منطقی‌ را طراحی کنند، که استدلال‌های معرفتی را صورت بندی می‌کند.این منطق در علوم کامپیوتر کارایی غیر قابل انکاری دارد، و سبب رشد و توسعه بسیاری از مباحث هوش مصنوعی شده است. اما در مورد کاری آن در معرفت شناسی‌، همواره به دیده تردید نگریسته شد. هدف ما در این رساله نشان دادن ناکارآمدی منطق معرفت در مباحث معرفت شناسی‌، بررسی‌ ریشه‌های این ناکارآمدی، و بررسی تعامل منطق معرفت و معرفت شناسی است.
تحلیلی بر نظرات فرگه در مورد زبان و متافیزیک
نویسنده:
علیرضا محمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه بر اساس یکی از مهترین مقالات فرگه با نام معنا و مدلول نوشته شده است. در کنار این مقاله مفاهیم مهمی همچون تابع، شناسه، اسم خاص، جمله، نقل قول مستقیم و غیر مستقیم و معناها و مدلول های آنها مورد بررسی قرار می گیرد. همچنین دیدگاه های متنوع و منتقد راجع به فرگه که از سوی اشخاص صاحب نام و متنفذی چون راسل، چرچ، لانگفورد، مندلسون و ... مطرح شده است مورد بررسی قرار می گیرد. تقریبا تمامی مقالات مهم فرگه و نتایج فلسفی و منطقی مترتب بر آنها مورد بررسی قرار می گیرد.
تحلیل رویکرد ویتگنشتاینی به مسئلۀ خود ارجاعی
نویسنده:
مرتضی واعظ قاسمی، علی اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دست‌کم سه رویکرد متفاوت به خود ارجاعی در سنت فلسفۀ تحلیلی وجود دارد. رویکرد راسلی، رویکرد پوزیتیویستی و رویکرد ویتگنشتاینی. هرکدام از این رویکردها راه‌حلی متفاوت برای مسئلۀ خود ارجاعی پیشنهاد کرده‌اند. از آن میان رویکرد ویتگنشتاینی به این مسئله بحث‌های زیادی را به وجود آورده است. ظاهراً فقرۀ6.54 (عبارت ماقبل آخر) رسالۀ ویتگنشتاین تمامی گزاره‌های کتاب از جمله خودش را بی‌معنی قلمداد می‌کند. این خود ارجاعی مخاطبین رساله را در وضع پارادوکسیکالی قرار می‌دهد. ویتگنشتاین با طرح مفهوم نردبان سعی دارد تا از این خود ارجاعی بگریزد. از میان تفاسیر مختلف از رسالۀ ویتگنشتاین دو تفسیر توصیف‌ناپذیر و یکپارچه حول این مسئله شکل‌گرفته‌اند و سعی می‌کنند که با تفسیر واژۀ «بی‌معنی» خوانشی سازگار از متن رساله به دست بدهند؛ اما از خلال نقدهای این دو تفسیر به یکدیگر به نظر می‌رسد که اساساً رویکرد ویتگنشتاینی برای حل بحران خود ارجاعی راهگشا نباشد.
صفحات :
از صفحه 105 تا 124
برسی مسئله ی آگاهی در اگزیستانسیالیسم ژان پل سارتر با تکیه بر کتاب وجود و عدم
نویسنده:
یوسف ابوخلیل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
نقش ضرورت در مواجهه با مسئلۀ شر در فلسفۀ افلاطون
نویسنده:
محمد فیروزکوهی، علی اکبر احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
افلاطون در مواجهه با مسئله شر بیش از هر چیز می‌کوشید تا تنزه و تعالی خیر و مثل را از دخالت در ایجاد شر حفظ کند. از این رو جز این که سبب برخی شرور را خود آدمیان برمی‌شمرد، از عنصری به نام ضرورت سخن می‌گوید که در کنار عقل در کیهان و ساماندهی آن نقش می‌آفریند. وجود ضرورت به مثابه مانع و مزاحمی در مسیر کار عقل، تبیینی برای بروز نظام‌مند شر در جهان است. در واقع افلاطون برای یافتن راه‌حل بار دیگر به ثنویت روی می‌آورد. در این نگرش خیر می‌خواهد جهان را تا جایی‌ که برایش مقدور است بدون نقص بیافریند و تا جایی که کار به دست عقل است امور بر مدار خیر می‌گردد، ولی ضرورت با دخالت خود در این روند اخلال می‌کند. در این مقاله می‌کوشیم با تبیین و تحلیل ضرورت، نقش‌هایی که می‌آفریند، انواع شر، عناصری مانند ایده خیر و دمیورژ در نسبت با ضرورت، نشان دهیم که افلاطون به رغم کوشش‌های فراوان نتوانسته از زیر بار سنگین ثنویتی که در جای‌جای فلسفه او به چشم می‌خورد شانه خالی کند.
صفحات :
از صفحه 197 تا 210
ثنویت در الاهیات افلاطونی
نویسنده:
محمد فیروزکوهی، محمد احمدی افرمجانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
الاهیات افلاطونی به مثابه بخشی از نظام فکری او تابع مؤلفه هایی است که کل پیکره اندیشه های او را تحت تأثیر قرار داده است. وی، همان گونه که در حوزه هستی شناسی و متافیزیک، با توجه به میراث هراکلیتی و پارمنیدسی خود، دو ساحت عقلی و حسی را مطرح می کند، در حوزه الاهیات نیز از یک سو قلمرو متعالی را مطرح می کند که در آن می توان ویژگی هایی نظیر ثبات، و حتی گونه ای مشابهت با صفات نظام های الاهیاتی ادیان، یافت. اما برای اعمال نفوذ و تبیین تغییرات به خدایانی نیاز دارد که در قلمرو جهان متغیر ایفای نقش کنند. از این رو الاهیاتی ناظر به ساحت این جهانی یا حلولی شکل می گیرد. بدین ترتیب ثنویت معهود و مألوف افلاطون در هستی شناسی و معرفت شناسی، در الاهیات نیز رخ می نماید. مدعای این مقاله این است که دمیورژ و خیر را می توان دو روی یک سکه دید و دمیورژ را صورت شخصی تر و انضمامی تری برای خیر برتر و متعالی قلمداد کرد.
  • تعداد رکورد ها : 106