آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 84
موضع قاضی سعید قمی درباره مبانب فلسفی ملاصدرا
نویسنده:
بی‌بی‌زهرا بکاییان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر جهت تبیین موضع قاضی سعید قمی در برابر مبانی فلسفی ملاصدرا می‌باشد. و به سه موضوع ، اصالت وجود ،اشتراک معنوی وجود و حرکت جوهری می‌پردازد. در هر مسالهابتدا دیدگاه و دلائل هر اندیشمند بیان شده و سپس به نقد و بررسی آن پرداخته شده است،در بحث اصالت وجود قاضی سعید بیش از آن که به دلایل مستحکم فلسفی استناد کند بر مبنای الفاظ و لغات دلایل خود را ابتنا می‌کند. در مساله‌ی اشتراک وجود روی‌کرد تنزیهی و انگیزه‌ی دینی قاضی سعید موجب شده ، که او به سمت اشتراک لفظی وجود رفته و با اشتراک معنوی وجود مخالفت کند.در حالی که قول به اشتراک لفظی وجود به خاطر خلط بین مفهوم ومصداق و غفلت از احکام وجود و نادیده گرفتن اقتضائات درجات متمایز آن است . در مساله‌ی سوم، یعنی حرکت جوهری، قاضی سعید اگر چه حرکت جوهری را رد نموده است ولی آثار و لوازمی را پذیرفته که مستلزم قبول حرکت جوهری می‌باشد و از این حیثمی‌توان گفت که دیدگاه او دچار اضطراب بوده، همچنان که در بحث اصالت وجود دلایلش از استحکام لازم برخوردار نیست. چکیده: نوشتار حاضر جهت تبیین موضع قاضی سعید قمی در برابر مبانی فلسفی ملاصدرا می‌باشد. و به سه موضوع ، اصالت وجود ،اشتراک معنوی وجود و حرکت جوهری می‌پردازد. در هر مسالهابتدا دیدگاه و دلائل هر اندیشمند بیان شده و سپس به نقد و بررسی آن پرداخته شده است،در بحث اصالت وجود قاضی سعید بیش از آن که به دلایل مستحکم فلسفی استناد کند بر مبنای الفاظ و لغات دلایل خود را ابتنا می‌کند. در مساله‌ی اشتراک وجود روی‌کرد تنزیهی و انگیزه‌ی دینی قاضی سعید موجب شده ، که او به سمت اشتراک لفظی وجود رفته و با اشتراک معنوی وجود مخالفت کند.در حالی که قول به اشتراک لفظی وجود به خاطر خلط بین مفهوم ومصداق و غفلت از احکام وجود و نادیده گرفتن اقتضائات درجات متمایز آن است . در مساله‌ی سوم، یعنی حرکت جوهری، قاضی سعید اگر چه حرکت جوهری را رد نموده است ولی آثار و لوازمی را پذیرفته که مستلزم قبول حرکت جوهری می‌باشد و از این حیثمی‌توان گفت که دیدگاه او دچار اضطراب بوده، همچنان که در بحث اصالت وجود دلایلش از استحکام لازم برخوردار نیست.واژگان کلیدی:قاضی سعید قمی ،ملاصدرا ، اصالت وجود ، اشتراک معنوی وجود ، حرکت جوهری . چکیده: نوشتار حاضر جهت تبیین موضع قاضی سعید قمی در برابر مبانی فلسفی ملاصدرا می‌باشد. و به سه موضوع ، اصالت وجود ،اشتراک معنوی وجود و حرکت جوهری می‌پردازد. در هر مسالهابتدا دیدگاه و دلائل هر اندیشمند بیان شده و سپس به نقد و بررسی آن پرداخته شده است،در بحث اصالت وجود قاضی سعید بیش از آن که به دلایل مستحکم فلسفی استناد کند بر مبنای الفاظ و لغات دلایل خود را ابتنا می‌کند. در مساله‌ی اشتراک وجود روی‌کرد تنزیهی و انگیزه‌ی دینی قاضی سعید موجب شده ، که او به سمت اشتراک لفظی وجود رفته و با اشتراک معنوی وجود مخالفت کند.در حالی که قول به اشتراک لفظی وجود به خاطر خلط بین مفهوم ومصداق و غفلت از احکام وجود و نادیده گرفتن اقتضائات درجات متمایز آن است . در مساله‌ی سوم، یعنی حرکت جوهری، قاضی سعید اگر چه حرکت جوهری را رد نموده است ولی آثار و لوازمی را پذیرفته که مستلزم قبول حرکت جوهری می‌باشد و از این حیثمی‌توان گفت که دیدگاه او دچار اضطراب بوده، همچنان که در بحث اصالت وجود دلایلش از استحکام لازم برخوردار نیست.واژگان کلیدی:قاضی سعید قمی ،ملاصدرا ، اصالت وجود ، اشتراک معنوی وجود ، حرکت جوهری .
بررسی تأثیر آموزه های دینی بر "تولد ثانی" از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
لیلا زنگنه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
براساس نظریه فطرت در ساده ترین تقریر؛ انسانها نوع واحدی هستند، دارای ماهیت مشترک؛که این ماهیت مشترک برخوردار از ویژگی ها و لوازم مشترکی است که در تمام افراد نوع وجود دارد. مطالعه آثار ملاصدرا نشان می دهد که وی در باب فطرت به مطالعه مستقل فلسفی یا عرفانی نپرداخته است؛ ولی مبحث فطرت در آثار او‌‌ به تفصیل و متأثر از انس او با آموزه های دینی ، به خصوص در آثار عرفانی و تفسیری اش نمایان است.صدرا همچون بسیاری از متفکران پیشین، معتقد به خداشناسی فطری است.اما تفاوت وی با دیگران در این است که وی برای این نوع از خداشناسی، پشتوانه فلسفی تدارک دیده است. وی با در نظر گرفتن دو ولادت برای انسان؛ ولادت اول(طبیعی) و ولادت ثانی(معنوی)، ورود به عالم معنا و بازیابی شخصیت دوباره را در گرو رسیدن به "ولادت ثانی" می داند؛ و حصول این ولادت و گشودن قفل دروازه عالم معنا را تنها از طریق پیمودن راه انبیاء(ع)وعمل به تعالیم ایشان، امکان پذیر می داند. افزون بر آن در نظام حکمت صدرایی مسأله حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، دو مبنای فلسفی برای تحلیل و تبیین عبور از فطرت اول به فطرت ثانی است. در این پژوهش تلاش شده است بر اساس این دو مبنا و دیگر مسائل فلسفی و راهکارهای موجود در شریعت، مسأله عبور از فطرت اول به فطرت ثانی تحلیل شود.
بررسی جنبه های نقلی از دیدگاه ملاصدرا درباره حیات پس از مرگ
نویسنده:
زینب احمدی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا هم‏چون دیگر حکیمان مسلمان بر این باور است که انسان، موجودی دارای دو بعد جسم و روح است؛ و برای حیات او نیز نهایتی است و نهایت زندگی او نیز بر اساس حکمت حکیمانه خداوند در خلقت طراحی شده است. و از آن‏جایی‏که خلقت او عبث نبوده، جهانی دیگر وجود دارد که او مطابق آن‏چه در دنیا انجام داده، مستحق ثواب و عقاب می‏شود. بنابراین انسان بعد از مرگ تا رسیدن به زندگی جاودانه و ابدی، مراحلی را طی می‏کند. او در آثار مختلف خود به این مراحل توجه داشته و با قواعد فلسفی و شواهد قرآنی به تشریح و تبیین آن‏ها پرداخته است. این مراحل به طور کلی به سه دسته عمده تقسیم می‏شوند : مراحل قبل از وقوع قیامت، که شامل موت، قبر، نفخ صور و برزخ می‏شود؛ مراحل وقوع قیامت و حشر، که مشتمل بر قیامت، علائم و احوال قیامت، بعث و حشر است؛ و مرحله آخر، مراحل پس از حشر است که عناوینی چون حساب و میزان، صراط و بهشت و جهنم در ذیل آن قابل بحث است. نگارنده در این رساله سعی نموده است تا وجوه نقلی بیان صدرایی در مسأله مربوط به حیات پس از مرگ را از آثار وی استقراء نماید. هر چند که تبیین ملاصدرا از مسأله معاد منحصر در نقل صرف نیست بلکه بیشتر از نقل، تکیه او بر عقل است که از فیلسوف هم همین انتظار می‏رود. اما تبیین نقلی او از مسأله معاد بیشتر رنگ و بوی کلامی دارد که خواننده در جریان این رساله آن را استشمام خواهد نمود.
رویکرد تربیتی معاد در اندیشه های ملاصدرا
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه جعفرزاده شهربابکی ؛ استاد راهنما: زهره توازیانی ؛ استاد مشاور: شهناز شایان‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه فلسفی ملاصدرا درباره ی رویکرد تربیتی معاد است این پژوهش از تحقیقات نظری است و با روش تحلیلی - اسنادی ضمن بیان آراء ملاصدرا در زمینه ی معاد و مقدمات آن به بررسی نقش اعتقاد به معاد در زندگی دنیوی و اخروی انسان پرداخته است .نتایج این پژوهش نشان می دهد که ملاصدرا تهذیب و تزکیه ی نفس را برای نیل به تربیت انسان و رسیدن به کمال و سعادت واقعی که کشف معرفت حق و لقا الله است ، ضروری می داند . بر اساس مبانی فلسفی مطرح در دیدگاه وی ، اعتقاد واقعی و ایمان راسخ به معاد و حیات پس از مرگ سبب می شود که با ساماندهی زندگی دنیوی و دوری از تعلقات مادی و آلودگی ها و پلیدی ها ، حیات اخروی مطلوب و همراه با سعادت واقعی را بدست اورد. واژه های کلیدی : تربیت ، معاد ، انسان ، ملاصدرا
انسان عقلی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
پرستو رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صدرا یک نحوه موجودیت برای نفس قبل از بدن در نظر می گیرد.او معتقد است که نفوس به صورت یک وجود واحد جمعی عقلانی آنگونه که هر معلولی در مرتبه علت خویش حضور دارد موجودند و پس از فراهم شدن زمینه و استعداد ماده از جانب علت خود به ابدان اضافه می شوند.بنابراین وی نفس را جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء می داند.ا. نظر وی نفس فقط در جهت کسب کمالات و فضائل نیازمند بدن است. نفس در بدو حدوث در اثر حرکت جوهری در مسیر استکمال قرار می‌گیرد و به تدریج بر شدت وجودی آن افزوده می‌شود. در این هنگام بدن رو به ضعف و سستی گذاشته و تا جایی پیش می‌رود که تعلق نفس به ماده کاملاً زائل و به عقل تبدیل می‌شود. نفس سطوحی دارد که از طریق حرکت جوهری و اشتدادوجودی از پایین‌ترین سطح یعنی نفس نباتی به بالاترین سطح نفس یعنی نفس ناطقه انسان می‌رسد. هر کدام از این سطوح نیز مراتبی دارد که بالاترین مرتبه نفس ناطقه ،انسان عقلی و یا به عبارتی نفس در حالی که به عقل فعال متصل است می‌باشد. تنها قوه نفس انسان که وجه اختلاف انسان با حیوان است قوه عاقله می‌باشد. این قوه خود به دو قسم تقسیم می‌شود عقل نظری و عقل عملی، عقل نظری مبدأ دریافت است و از عالم بالا منفعل می‌شود و حقایق را از آن قبول می‌کند که دارای چهار مرحله است. عقل بالمستفاد که بالاترین مرحله عقل است معقولات بالفعل نزد آن حاضراند. در این مرحله نفس انسان با عقل فعال که افاضه کننده صور بر نفس است متحد می‌شود و در اینجا نفس ناطقه ، انسان عقلی نامیده می‌شود .در این پایان نامه برای بیان کیفیت حصول انسان عقلی ابتدا مراحل تعقل را از نظر ملاصدرا بررسی کرده سپس به بیان اتحاد نفس با عقل فعال می‌پردازیم . زمانی که این اتحاد صورت می‌پذیرد عاقل سعه وجودی پیدا می‌کند. نفس در مسیر استکمالی خود مطابق حرکت جوهری همراه با بدن رو به سوی کمال است و شرایط و موانعی برای رسیدن به انسان عقلی هست که نفس با استفاده از آن شرایط و با کنار زدن موانع می‌تواند به مرحله کمالش یعنی انسان عقلی برسد.پس از حصول انسان عقلی و بررسی ویژگی‌های مقام خلیفه الله به این مطلب پی می‌بریم که آنچه انسان عقلی نامیده می‌شود همان مقام خلیفه الله است.
مستندات مشائی جلد یک اسفار و فراروی ملاصدرا از آنها
نویسنده:
زهرا قاسمی نور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهبا اینکه فلسفه‌ی ملاصدرا به عنوان یک سیستم فلسفی با روشی نوین شناخته می‌شود، با این حال او به "التقاط" متهم است. یکی از دلایل این اتهام را، عدم ذکر منابع مستفاد در اسفار اربعه دانسته‌اند. رساله‌ی حاضر در پی آن است تا با ذکر مستندات مشائی جلد یک اسفار، فراروی‌های وی در این اثر را تبیین نماید. او در جلد یک اسفار با ارائه‌ی راه حل‌های جدید برای تحلیل دقیق‌تر مسائل فلسفی، ارائه‌ی تقریری نو از مسائل فلسفی مطروحه در آثار پیشینیان و داوری بین دو یا چند تن از متفکران گذشته، اتهام التقاطی بودن فلسفه اش را منهدم می کند. وی با تزریق "نگرش وجودی" در کالبد فلسفه‌ی اسلامی، تبیین نوینی از مسائل ارائه داده است. او مُبدع مسائل فلسفی نیست، همانطور که خود وی نیز در سراسر آثار فلسفی‌اش چنین ادعایی ندارد.حقیقتاً مکتبی که وی بنیان گذار آن است، به لحاظ "روش" حکمت نوینی است گرچه در این حکمت نوین، از حکمای پیشین نهایت بهره را برده است. از جمله‌ی آنها استفاده از آموزه‌های فلسفی حکمت مشاء است. اما فلسفه‌ی او نه فلسفه‌ی مشائی است نه اشراقی و نه عرفان است و نه کلام. او با مستنداتی که از فلسفه‌ی مشاء خصوصا ابن سینا ارائه نموده، نشان می‌دهد که حکمت متعالیه‌ی وی پای بر گرده‌ی فلاسفه مشاء نهاده و به ساختار فلسفه‌ی اسلامی شکلی وجودی داده است. از آنجایی که تعیین سند در گفتار حکمای سابق عادتی مألوف نبوده است، نگارنده‌ی این رساله، سعی نموده است با تعیین مستندات مشائی جلد اول اسفار و فراروی‌های ملاصدرا، نمونه‌ای از این بهره‌گیری‌ها را به نمایش بگذارد تا الگویی برای تحقیقاتی از این نوع باشد.واژگان کلیدی: مستندات، مشاء، اسفار اربعه، فراروی، ملاصدرا
بررسی مقایسه ای انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین
نویسنده:
صغری ملاولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظر به این که باری تعالی مدال پر افتخار اندیشه و تفکر را تنها شایسته‌ی اشرف مخلوقات دانست و نصیب او نمود، از همان بدو خلقت، این موجود الهی در صدد شناسایی خویش و جهان اطرافش برآمد. لذا می‌توان تاریخ انسان‌شناسی را با تولد انسان یکی دانست. در طول تاریخ نظرات بسیاری در رابطه با انسان و انسان‌شناسی مطرح شده است و هر متفکری با استفاده از اصول خاص فکری نظرات خویش را درباره‌ی آدمی ارائه نموده است. از جمله اندیشمندان عالم که به شناسایی انسان پرداخته و درباره‌ی او نظراتی ارائه کرده‌اند، ملاصدرا و فلوطین می‌باشند. پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه‌های این دو فیلسوف گرانقدر در رابطه با انسان می‌پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد و در نهایت در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین بر چه عناصری مبتنی است؟ به این معنا که آیا انسان‌شناسی این دو متفکر صرفاً فلسفی است یا از عناصری چون عرفان و دین بهره برده-اند؟ بر اساس تحقیقات انجام شده فلوطین فیلسوفی است که از عنصر عرفان در انسان‌شناسی-اش استفاده نموده ولی ردپایی از دین وحیانی خاصی در آن نیست؛ اما ملاصدرا به عنوان فیلسوف برجسته‌ی اسلامی در انسان‌شناسی خویش از دین و عرفان و فلسفه بهره‌مند گشته و معارف خاصی را در این زمینه ارائه نموده است.
نجات شناسی در آثار امام محمد غزالی با محوریت احیای علوم دین
نویسنده:
پدیدآور: محدثه ساجدی استاد راهنما: زهره توازیانی استاد مشاور: حجت‌الله جوانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این کار پژوهشی و تحقیقاتی تحت عنوان «مسئله نجات شناسی از دیدگاه امام محمد غزالی با محوریت احیاء علوم دین» به روش تحلیل محتوا می باشد که با محوریت کتاب إحیاء علوم دین، به دیدگاه غزالی در مورد نجات می پردازد.همانطور که می دانیم در الهیات و کلام اسلامی غزالی به عنوان اندیشمند عارف مسلمان جایگاه رفیع عرفانی و کلامی دارد. غزّالی ، کلام اسلامی را برای نخستین بار در جهان اسلام، رنگ و بوی عرفانی بخشید. از جمله «مسئله نجات» را در قالب عرفان صحوی بیان داشت. در کلام اسلامی «سعادت» ، مفهومی کلی است که در بردارنده مفاهیمی چون؛ لقاءالله، سعادت آخرت، جاودانگی و نجات است؛ بنابراین «نجات» مفهومی جزیی و زیر مجموعه مفهوم سعادت است. نگاه غزالی به این مسئله نیز همین است و منجیات را در چهارچوب عرفانی مورد بررسی قرار می دهد . این پروژه، به این مسئله می پردازد که نجات شناسی از دیدگاه امام محمد غزالی ، چیست؟ هدف نگارنده از پرداختن به موضوع نجات، یافتن پاسخ به این سؤال بود که در نگاه عرفانی غزالی که جایگاه ممتازی در عرفان اسلام دارد، نجات به چه معناست؟ در کنکاش در کتاب إحیای علوم دین جلد چهارم به روش تحلیل محتوا به روشن شد که «نجات» از منظر غزالی این است که مفهومی فردی و اخروی است و به معنای نجات قلب و درون انسان از قید و بندها و تاریکیهاست.
معاد از دیدگاه مرتضی مطهری و جان هیک
نویسنده:
پدیدآور: فرزانه ترکشوند؛ استاد راهنما: فروزان راسخی ؛ استاد مشاور: زهره توازیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله معاد و سرنوشت انسان پس از مرگ به دلیل اهمیتی که دارد همواره موردتوجه ادیان بوده است. در این رساله در پی آن هستیم که نظر استاد مطهری و جان هیک را درمورد معاد بررسی و مقایسه کنیم. هردو متفکر، تجردروح، عالم برزخ و ادامه حیات روحانی انسان پس از مرگ را بر اساس قرآن و کتاب مقدس قبول دارند. استاد مطهری با دیدگاهی عقلانی و استناد به قرآن مراحل حیات پس از مرگ را تبیین می کند. و معتقد است انسان پس از مرگ بر اساس اعمالی که در این جهان انجام داده، ابتدا وارد عالم برزخ می شود و به بخشی از پاداش و جزای اعمال خویش می رسد و پس از آن وارد عالم قیامت شده و در آنجا پاداش و جزای کامل را دریافت می کند و در آنجا جاودانه است. حال آنکه جان هیک با دیدگاهی تجربی و با استناد به کتاب مقدس پس از رد اندیشه تناسخ معتقد است که روح و جسم به هم وابسته اند که با مرگ جسم، روح نیز از بین می رود؛ اما این موجود یکپارچه به شکلی دیگر پس از مرگ ادامه حیات خواهد داد، که این همان رستاخیز بدن است. به عقیده جان‌هیک خدا این توانایی را دارد که عیناً یا همانند شخص از دنیا رفته را دوباره خلق کند. بنابراین دو فیلسوف معاد را قبول دارند هرچند درمورد کیفیت آن دیدگاه های متفاوتی دارند.
مقابله قاضی عضدالدين ايجی با حكما در مسئله اعاده معدوم
نویسنده:
زهره توازيانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بنیاد حکمت اسلامی صدرا,
چکیده :
حكماي مسلمان بتناسب مباحثي كه در فلسفه بعنوان عوارض ذاتي وجود شناخته ميشوند، مسئلة اعادة معدوم را در جايگاه امور عامه قرار داده و آن را از بحثهاي تبعي تبيين احكام وجود قلمداد كرده‌اند و تقريباً مشهورترين و معروفترين ايشان، از جمله ابن‌سينا، سهروردي، ملاصدرا، سبزواري و از معاصرين نيز علامه طباطبايي تماماً در موضعي واحد بر امتناع آن استدلالهاي تام و تمامي آورده‌اند. امّا ظاهراً اين مسئله گروهي از انديشمندان مسلمان بويژه متكلمان را خوش نيامده است و از آنجايي كه بخشي از رسالت و انگيزة متكلمان تبيين معاد است، بگمان ايشان اين تفكر فلسفي مانع جدي بر سر راه پذيرش حشر جسماني است كه در دين مبين به آن اشاره شده است. قاضي عضدالدين از متكلمان برجستة سدة هشتم هجري از جمله شناخته شده‌ترين متكلمان اهل سنت است كه در كتاب المواقف بحث خود را در معاد با دفاع از ايدة اعادة معدوم آغاز كرده و با جديت تمام به مقابله با آراء حكماي پيشين پرداخته است. اين مقابله نشان ميدهد كه وي از مواضع فيلسوفان دربارة عدم انقياد در مسئلة اعادة معدوم آگاه بوده و بگمان خويش توانسته است شبهات ايشان را پاسخ دهد. امّا عليرغم تلاشهاي وي حتي حكمايي هم كه بعد از وي در حوزة انديشة اسلامي ظهور يافتند، يكي پس از ديگري، همچنان در اين مقابله جانب حكماي سلف را گرفته و تبيين قاضي عضدالدين از اين مسئله را خرسند كننده نيافته و با علم به انگيزة مقدس وي همچنان اعادة معدوم را ايده‌يي غيرقابل دفاع دانسته‌اند. در اين ميان تلاش امثال ملاصدرا و شارحان بعدي مكتب او قابل ستايش است. نگارندة اين مقاله سعي نموده است با مقابل قرار دادن ديدگاه‌هاي ارائه شده «له» و «عليه» اعادة معدوم، امر داوري را بسود حكما آسان نمايد، هر چند دفاع از عقيدة امتناع اعاده منحصر نزد حكما نبوده بلكه بعضي از متكلمان، اعم از شيعه و سني، نيز در اين باب از عقيدة حكما دفاع كرده‌اند.
صفحات :
از صفحه 53 تا 72
  • تعداد رکورد ها : 84