آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 98
خوانشی از هانا آرنت برای محیط زیست
نویسنده:
امین بزرگیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
اندیشیدن با هانا آرنت
نویسنده:
آتوسا احمدپناهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
مفهوم «بی تفاوتی اجتماعی» در اندیشه سیاسی هانا آرنت
سخنران:
مصطفی مهرآیین
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
دیدگاه های هانا آرنت و سیمون وی درباره ی نیاز به ریشه ها
نویسنده:
اسکات ریمر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
از مجموعۀ جملات قصار توتالیتاریسم
نویسنده:
هانا آرنت، محسن ثلاثی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مهم ترین خصلتی که می توان به جنبش های توتالیتر نسبت داد، آن است که این جنبش ها به سرعت فراموش می شوند و به آسانی می توان چیز دیگری به جای آن ها برقرار کرد. جنبش های توتالیتر فقط تا هنگامی که می توانند همه چیز را در پیرامونشان به حرکت درآورند، بر اریکۀ قدرت باقی خواهند ماند. خطای جدی تر این خواهد بود که به خاطر این ناپایداری، فراموش کنیم که رژیم های توتالیتر، تا زمانیکه بر اریکۀ قدرت اند، و رهبران توتالیتر تا هنگامی که زنده اند، “از پشتیبانی توده ای برخوردارند”. آرمان پرستی، چه ابلهانه و چه قهرمانانه، پیوسته از نوعی تصمیم و اعتقاد فردی سرچشمه می گیرد و تابع تجربه و استدلال است. تعصب شدید جنبش های توتالیتر، برعکس همۀ صورت های آرمان پرستی، به محض آنکه جنبش، پیروان متعصب خود را رها می کند، در هم می شکند؛ و هرگونه اعتقادی که ممکن است پس از سقوط جنبش باقی ماند، در دل این پیروان می میرد و نابود می شود. یکی از ویژگیهای سربرکشیدن جنبش نازی در آلمان و جنبش های کمونیستی در اروپا پس از 1930 ، این بود که آن ها اعضایشان را از میان همین مردم آشکارا بی تفاوت پیدا می کردند، مردمی که احزاب دیگر به دلیل بی حسی با خرفتی مفرطشان آن ها را نادیده می گرفتند. پیامد این گونه عضو گیری آن بود که اکثریت اعضای این جنبش ها را کسانی تشکیل می دادند که پیش از آن، هرگز در صحنۀ سیاسی حضور پیدا نکرده بودند. پیروزی جنبش های توتالیتر در میان توده ها، به معنای پایان دو توهم بود: یکی توهم وجود کشورهای دارای حکومت دموکراتیک و دیگری، توهم وجود دولت های ملی در اروپا؛ به ویژه نظام حزبی موجود در این دولت ها. توهم نخست از این تصویر برمی خاست که اکثریت مردم، در حکومت فعالانه سهیم بودند، توهم دوم، بر این پندار استوار بود که هر فردی، با حزب خود یا حزب فرد دیگر همفکری داشت. برعکس، این جنبش ها نشان دادند که توده های از نظر سیاسی خنثی و بی تفاوت، به آسانی می توانند در کشوری که به گونه ای دموکراتیک اداره می شود، اکثریت را تشکیل دهند. فروریختگی نظام طبقاتی یعنی نظام قشربندی اجتماعی و سیاسی دولت های ملی اروپا، که بی گمان “یکی از رویدادهای مهیج در تاریخ اخیر آلمان” بود، برای پیدایش نازیسم بسیار مؤثر افتاد؛ درست همچنان که عدم وجود قشربندی اجتماعی در میان جمعیت اکثراً روستایی روسیه، این “مردم پراکنده و محروم از هرگونه آموزش سیاسی که تقریباً با هیچ ایده ای آشنایی نداشتند تا بر اثر آن به یک اقدام متعالی دست زنند”، برای بلشویک ها در جهت واژگونی حکومت دموکراتیک کرنسکی بسیار مطلوب بود. شرایط ماقبل آلمان هیتلری، نشان دهندۀ خطرهای بالقوه ای در فرایند توسعۀ جهان غرب است. با پایان گرفتن جنگ حهانی دوم، همان رویداد مهیج فروپاشی طبقاتی تقریباً در بیش تر کشورها ی اروپایی تکرار شد. رویدادهای روسیه، سمت و سوی دگرگونی های انقلابی گریزناپذیری را که ممکن است در آسیا رخ دهند، به روشنی نشان می دهند. از نظر علمی، تفاوتی نمی کند که جنبش های توتالیتر الگوی نازیسم یا بلشویسم را بپذیرند، توده ها را به نام نژاد یا طبقه سازمان دهند و تظاهر به پیروی از قوانین حیات وطبیعت یا قوانین دیالکتیکی واقتصادی نمایند. بی تفاوتی نسبت به امور عمومی و خنثی بودن در برابر قضایای سیاسی، به خودی خود نمی تواند دلیل کافی برای پیدایش جنبش های توتالیتر باشد.
مفهوم آزادی از نظر فیلیپ پتیت و هانا آرنت
سخنران:
علی معظمی
نوع منبع :
صوت , سخنرانی
بررسی دیدگاه سیاسی هانا آرنت بر اساس تئوری متافور (استعاره)
نویسنده:
محسن جمشیدی، احسان کاظمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نظریه متافور مدعی است که در بنیاد هر مفهوم انتزاعی و هر شناخت علمی و فلسفی، یک تصویر و ایماژ قرار دارد. بر این مبنا که در تحلیل هر مفهوم سازی فلسفی، در نهایت تحلیلگر با آشکارگی امر واقع در مقام واقعیت مواجه نیست، بلکه هر نویسنده، فیلسوف و یا متفکری در فرآیند مفهوم سازی خود، تحت تأثیر یک تصویر و انگاره بصری است. تحلیل اندیشه به تحلیل متافور نهفته در آن اندیشه بدل می گردد. در این نوشته بر اساس نظریه متافور، به تحلیل متافور و تصویر نهفته در فلسفه سیاسی هانا آرنت پرداخته می شود. این متافور و تصویر، تئاتر است و سیاست در تفکر آرنت به سان تئاتر بازنمایی می شود. در این نوشته از آرای فلایدنبرگ برای توصیف جایگاه متافور به عنوان مقوله ای معرفت شناختی استفاده شده است.
«بررسی دیدگاه سیاسی هانا آرنت بر اساس تئوری استعاره»
نویسنده:
محسن جمشیدی، احسان کاظمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانا آرنت از جرگه فیلسوفان «پسا دکارتی» و «پسا کانتی» است که با نقد و بهره گیری توامان از دکارت و کانت، «سوژه» و «ابژه» را از سکون و سترونی بودن خارج می سازند و آنها را در سیلان و دگرگونی مداوم مهانا آرنت از جرگه فیلسوفان «پسا دکارتی» و «پسا کانتی» است که با نقد و بهره گیری توامان از دکارت و کانت، «سوژه» و «ابژه» را از سکون و سترونی بودن خارج می سازند و آنها را در سیلان و دگرگونی مداوم می یابند. بدین معنا که سوژه و ابژه نه از یک حیثیت و هویت ذاتی و ثابت بلکه از «شانیت» های گوناگونی برخوردارند که خود بواسطه «فهم» های گوناگون آشکار و هویدا می شوند. پیامد این مهم در میان فیلسوفان متاخری همچون فوکو و آرنت ناکارایی مفاهیم کلاسیک فلسفی و سیاسی در توضیح و فهم پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی/سیاسی بود. چراکه از نظر این فیلسوفان متاخر، ما دیگر با عینیت ها مواجه نیستیم، بلکه معترفیم که هر عینیت و واقعیتی در قالب یک نظام مقولاتی که خود نیز تابع عوامل دیگری است شکل می گیرد. ما با چیز ها مواجه نیستیم بلکه با فهم و مقوله ای که چیز را تعریف می کند، مواجهیم. این فهم و مقوله را استعاره نامیده اند. استعاره در این رویکرد دیگر یک صناعت ادبی نیست بلکه نشانگر توانایی ما در خلق و آفرینش جهان بیرونی و پدیده های آن بر اساس استعاره و مقوله ای است که به کار می بریم. در این نگاه نظریه پرداز به عنوان کسی که از یک واقعیت گزارشی عرضه می کند تلقی نمی گردد، بلکه نظریه پرداز در ضمن ارائه ی نظریه ی خود نوعی از واقعیت را خلق می نماید. نویسندگان در این مقاله درصدد اند این ادعای اصلی را که استعاره ی سازنده ی فهم آرنت از سیاست و امر سیاسی و به تبع آن دولت ، استعاره ی تئاتر می باشد، را تبیین و تفسیر کنند.ی یابند. بدین معنا که سوژه و ابژه نه از یک حیثیت و هویت ذاتی و ثابت بلکه از «شانیت» های گوناگونی برخوردارند که خود بواسطه «فهم» های گوناگون آشکار و هویدا می شوند. پیامد این مهم در میان فیلسوفان متاخری همچون فوکو و آرنت ناکارایی مفاهیم کلاسیک فلسفی و سیاسی در توضیح و فهم پدیده ها و دگرگونی های اجتماعی/سیاسی بود. چراکه از نظر این فیلسوفان متاخر، ما دیگر با عینیت ها مواجه نیستیم، بلکه معترفیم که هر عینیت و واقعیتی در قالب یک نظام مقولاتی که خود نیز تابع عوامل دیگری است شکل می گیرد. ما با چیز ها مواجه نیستیم بلکه با فهم و مقوله ای که چیز را تعریف می کند، مواجهیم. این فهم و مقوله را استعاره نامیده اند. استعاره در این رویکرد دیگر یک صناعت ادبی نیست بلکه نشانگر توانایی ما در خلق و آفرینش جهان بیرونی و پدیده های آن بر اساس استعاره و مقوله ای است که به کار می بریم. در این نگاه نظریه پرداز به عنوان کسی که از یک واقعیت گزارشی عرضه می کند تلقی نمی گردد، بلکه نظریه پرداز در ضمن ارائه ی نظریه ی خود نوعی از واقعیت را خلق می نماید. نویسندگان در این مقاله درصدد اند این ادعای اصلی را که استعاره ی سازنده ی فهم آرنت از سیاست و امر سیاسی و به تبع آن دولت ، استعاره ی تئاتر می باشد، را تبیین و تفسیر کنند.
صفحات :
از صفحه 31 تا 46
نگاهی به مفهوم امر متعال در اندیشه  هانا آرنت و فمینیسم
نویسنده:
نیکو سر خوش
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
چکیده :
امروز به نظر می رسد که مفهوم پردازی در مورد سیاست و ارائه چارچوبی دقیق از مختصات آن، از مسائل اصلی فلسفه سیاسی است. در این میان هانا آرنت با ترسیم مرزبندی دقیقی میان حوزه عمومی و حوزه خصوصی و یا شهروند و انسان، وضعیتی متعال را برای قلمروی قائل می شود که بنابر تعریف، تنها در آن جاست که کنش سیاسی انجام پذیر است. به نظر می رسد که از این پس فلسفه سیاسی و نحله های متفاوت آن، از جمله فمینیسم، از این صورت بندی گریزی نداشته است. در اینجا کارکردها یا نارسائی های پیش روی فلسفه تعالی مورد بررسی قرار می گیرد و سپس می بینیم که چگونه فلسفه درون ماندگاری با به چالش کشیدن هر گونه مرزبندی دقیقی میان قلمروها، میان امر عمومی و امر خصوصی و سرانجام با به چالش کشیدن امر متعال، راهی دیگر با امکان هایی نوین را به روی سیاست می گشاید.
صفحات :
از صفحه 91 تا 108
درسگفتار هانا آرنت
مدرس:
رامین جهانبگلو
نوع منبع :
صوت , فیلم , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانا آرنت جالب‌ترین و بحث‌انگیزترین متفکر سیاسی قرن بیستم است. در میان متفکران قرن بیستم کمتر متفکری چون آرنت مفاهیم سنتی فلسفه سیاسی را مورد تحقیق و بررسی و نقد قرار داده است. ولی با این وجود آرنت را به سختی می‌توان عضوی از مکتب فکری خاصی دانست و یا حتی برچسب سیاسی چون لیبرال، مارکسیست، محافظه‌کار و یا آنارشیست به او زد. از این جهت خواننده با خواندن آثار آرنت قادر به تعیین خط سیاسی خاصی در مورد او نمی‌شود. جالب اینجاست که آرنت در برخی از نوشته‌های خود از دموکراسی شورایی دفاع می‌کند و در برخی دیگر به اندیشمندان محافظه‌کاری چوی ادموند برک ارجاع می‌دهد. به همین منوال گاه به دستاوردهای مدرنیته توجه می‌کند و گاه به عنوان یکی از منتقدان مدرنیته در کنار متفکران پسامدرن قرار می‌گیرد. ولی به هر عنوان آرنت متفکری است که در تمامی نوشته‌ها، سخنرانی‌ها و گفتگوهایش به دو مفهوم سیاست و فلسفه توجه دارد و لحظه به لحظه زندگی خودر را در جهت فهم و درک این دو قلمرو قرار می دهد.
  • تعداد رکورد ها : 98