آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 525
تصور خدا در تأملات در فلسفة اولی دکارت
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت گرچه در همه‌جای تأملات از وجود خداوند و اثبات او خداوند سخن می‌گوید منظورش نه وجود خداوند در الهیات و حتی فلسفة سنتی که بازتعریف خدا و رسیدن به مفهومی تازه از خداست که به کار دستگاه معرفتی‌اش بیاید. دکارت در تأملات دو هدف را با هم به پیش می‌برد: نخست، ساختن دستگاه فکری تازة خویش بر اساس بازتعریف انسان، خدا و جهان؛ دوم، پرهیز حداکثری از درافتادن با کلیسا و الهی‌دانان مسیحی تا جایی که حاضر است دست از اندیشه‌اش بردارد ولی با کلیسا درنیافتد. برای او هدف نخست، اصلی و هدف دوم فرعی نیست چراکه فلسفه‌ورزی را در فضای چالشی و بی آرامش، دست‌یافتنی نمی‌داند. در تأملات، از سویی، نخست باید تعریف تازه‌ای از خدا طرح گردد که در آن اصالت سوژة دکارتی و استقلال من اندیشنده لحاظ شده باشد، و از دیگر سو، باید از این خدای بازتعریف‌شده، در قالبی سنتی و به زبان متعارف چنان سخن به میان آید که مخالفت کلیسا و الهی‌دانان را برنیانگیزد. در خدای دکارتی آنچه اصل است تصور خداست ولی در خدای سنتی آنچه اصل است اثبات وجود خدای بیرونی است. از اینرو گرچه دکارت در سرتاسر تأملات از وجود خدا سخن می‌راند و در پی اثبات وجود اوست او این کار را با استناد به تصور خداوند پیش می‌برد و کاری به وجود بیرونی خدا و مخلوقات ندارد. او در این راه پیوسته تصور خداوند را بازتعریف می‌کند تا به تعریف مدنظر خویش از خداوند برسد و سرانجام در تأمل پنجم است که این تعریف آشکار می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 47 تا 62
نقش فطرت در معرفت بخشی از دیدگاه دکارت و ایت الله جوادی املی
نویسنده:
ابراهیم ابرسجی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود فطرت در انسان و نقش آن در معرفت بخشی و رفتاری مورد گفتگو قرار گرفته است. برخی دانشمندان وجود آن را مسلم گرفته و درباره گستره و چگونگی آن سخن گفته‌اند در برابر برخی به انکار آن پرداخته اند. در میان دانشمندان اسلامی وجود فطرت تقریباً قطعی تلقی شده است و سخن به سوی حوزه نفوذ و چگونگی تاثیرگذاری آن نشانه رفته است. در میان دانشمندان غربی دکارت بر جایگاه و نقش مفاهیم فطری در معرفت بخشی و گستره آن تاکید تام دارد. در یک مقایسه اجمالی میان آنچه این دو فیلسوف گفته اند به تفاوت ها و احیاناً اشتراکات آنها پی می بریم. از نگاه دکارت انسان وجود خداوند و انسان و طبیعت را به گونه ای روشن و متمایز که ویژگی مفاهیم فطری است درک می‌کند. از نظر آیت الله جوادی نیزفطرت انسان وجود خداوند و صفاتش همچون توحید و نبوت و معاد و به طور کلی اصول اعتقادی و اخلاقی و حتی رفتاری را می شناسد. به هر دو فیلسوف اعتراض شده که ما این مفاهیم فطری را در آغاز حیات خویش نمی‌یابیم. جوادی با پذیرش فقدان مفاهیم فطری در آغاز آفرینش انسان این نوع معرفت را بر اساس وجود فطرت و نفس مجرد انسان به گونه شهودی می‌دانند اما دکارت بدون تاکید بر معرفت شهودی و صرفا یاد کردن از شهود عقلی این مفاهیم فطری را در آغاز آفرینش انسان موجود می دانند ولی به صورت نهفته که با پیدایش زمینه ظهور آشکار شده و عقل آنها را کشف می‌کند.
صفحات :
از صفحه 249 تا 271
تبیین معرفت‌شناختی تجربه در اندیشه دکارت
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی ، مجتبی جلیلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چنین می‌نماید که با توجه به مبانی فکری دکارت، به‌سادگی نمی‌توان دربارة امکان تجربه در فلسفة او سخن گفت چراکه او در شاهکار فلسفی‌اش، تأملات در فلسفة اولی، از همان آغاز با طرح شک افراطی بساط عالم حس را که موضوع اصلی تجربه و پیش‌شرط امکان آن است، چنان فراهم می‌‌چیند، که تا «تأمل ششم»، محسوسات در محاق هستند و در آنجا نیز به شیوه‌ای کلامی و با استناد به نافریبکاری خداوند می‌کوشد عالم حس را سرجای خود بازگرداند. اما در اینکه تا چه اندازه در این راه کامیاب بوده است میان دکارت‌شناسان اختلاف‌نظر بسیاری هست. ما در پژوهش پیشِ رو می‌کوشیم نشان دهیم که اگر غایت فلسفة دکارت را ‌ــ چنان‌که خود بدان تصریح دارد‌ ــ سیطرة آدمی بر طبیعت بدانیم تا جایی‌که او فلسفه‌اش را «فلسفة عملی» در برابر «فلسفة نظری» مدرسیان می‌نامد، چاره‌ای جز این نداریم که نه‌تنها به امکان که به ضرورت تبیین تجربه در اندیشة دکارت اذعان کنیم. توضیح اینکه این سیطره و تسخیر آدمی بر طبیعت در فلسفة عملی دکارت، تنها در تجربه است که تحقق می‌یابد، بدین معنا که واپسین حلقة رابط فاعل شناسا با طبیعت همانا تجربه است که عالم را در زیر سیطره و چیرگی او درمی‌آورد و از این رهگذر، قرار است علم دکارتی سروسامان گیرد. حال اگر نتوانیم تجربه را در اندیشة او تبیین کنیم و توضیح دهیم، غایت آشکار فلسفة او، یعنی تبدیل ما به «اربابان و مالکان طبیعت» تبیین‌ناپذیر می‌ماند.
صفحات :
از صفحه 634 تا 649
نقدی کوتاه بر درون‌نگریِ دکارتی با تمرکز بر تز شفافیت
نویسنده:
سید مصطفی حسینی ، محمود صوفیانی ، محمد اصغری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
درون‌نگری روشی است برای دسترسی به محتویات ذهن، و تحقق آن نیز بسته به پذیرشِ تز «شفافیت ذهن» است. این تز بخشی از پارادایم فلسفهٔ دکارت را برای شناخت ذهن تشکیل می‌دهد، و به واسطهٔ ویژگی‌هایی، مانند بی‌واسطگی، خطاناپذیری، حجیت اول‌شخص و غیره مشخص می‌شود. طرفداران تز شفافیت، ذهن را همچون ظرفی شفاف می‌دانند که همهٔ محتویات آن، اعم از امور ثابت - مانند حالت‌های ذهنی - و غیرثابت - مانند رویدادهای ذهنی - بالذات معلوم‌اند. با این حال، آزمایش‌های تجربی و استدلال‌های فلسفی حاکی از آن‌اند که ذهن پر از واسطه‌های پیدا و پنهان است، در فهم محتویات خودش دچار خطا می‌شود، از تأثیر عوامل بیرونی غافل است و خود را به اشتباه مرجع همهٔ احکامش می‌داند و غیره. این موارد نشان می‌دهند که ذهن برخلاف مدعای دکارت، برای خودش شفاف نیست. این مقاله با روش تحلیلی_انتقادی می‌کوشد تا با تحلیلِ برخی از ویژگی‌های بیان‌شده، تز شفافیت را بیازماید و از آن بدیهی‌زدایی کند.
صفحات :
از صفحه 114 تا 139
فيلسوف الشبهات؛ تهافت العقلانية الذاتية للكوجيتو الديكارتي
نویسنده:
محمد عثمان الخشت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 59 تا 94
بررسی مسأله صدق در معرفت‌شناسی دکارت
نویسنده:
ساجده فیروزبخت ، سید مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسأله صدق و نقش آن در معرفت‌شناسی همواره دغدغه اصلی و موضوعی چالش‌برانگیز در عرصه فلسفی بوده است. اغلب مفسران و اندیشمندان تعریف صدق به مطابقت با واقع را پذیرفته و این‌گونه اذعان داشته‌اند که ملاک تعیین صدق و کذب امور ذهنی، تطابق با واقعیت و صرفا به حوزه تصدیقات مرتبط است؛ به این معنا که زمانی‌ احکام ذهنی صادق هستند که با واقعیت مطابق باشند. با این حال، سخن دکارت درباره صدق اندکی متفاوت است. در فلسفه دکارت، صدق مبتنی بر دو ویژگی وضوح و تمایز و نیز، در هر دو حیطه تصوّرات و تصدیقات جاری و ساری است. در این مقاله می‌کوشیم تا نشان دهیم که در فلسفه دکارت، صدق، مؤلفه‌ای است که در نتیجه سیری معرفتی و پیمایش گام‌های معرفت‌شناسانه و نیز، پس از برخورداری از شناخت واضح و متمایز محقق می‌شود. از این منظر می‌توان گفت که صدق در نگاه دکارت، امری درونی است نه بیرونی؛ یعنی صدق در درون سیر معرفت‌شناسانه و پس از حصول شرایطی ‌ـ مانند داشتن شناخت واضح و متمایز ‌ـ تحقق می‌یابد.
صفحات :
از صفحه 267 تا 283
بررسی انتقادی زیرساخت‌های دکارتی تمدن غرب
نویسنده:
حمیدرضا شاکرین ، محمد مهدی حکمت مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر بر آن است بنیادهای نظری برآمده از دو مبنای مهم معرفت شناختی و روش‌شناختی غرب جدید یعنی سوبژکتیویسم و اصالت ریاضیات دکارتی را واکاود و برون‎دادهای آن دو را در شکل‌دهی به تمدن مدرن غرب جویا شود. ما حصل تحقیق این است که دو بنیاد یادشده سرانجام سیطره کمیت و استخدام طبیعت و استثمار انسان را در پی آورده و الگوی پیشرفت غربی را به الگوی تصاحب و تزاید قدرت و تکاثر ثروت مبدل ساخته است. بررسی این مبانی و سپس عرضه آنها به منابع و تراث خودی و دریافت پاسخ‌های متفاوت یا مشترک آنها می‌تواند ما را در اکتشاف مبانی خودی یاری رساند و وجوه اشتراک و تمایزهای ارزشی- تمدنی ما را آشکار سازد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 24
پیوند میان اندیشۀ پیشرفت و تفکر فلسفی در غرب، مطالعۀ موردی: نظام فکری دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، نسرین فیروز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشه پیشرفت را از پیش‌فرض‌های مدرنیته غرب دانسته‌اند که اگر این را بپذیریم، باید آن ‌را در شمار محورها و مبانی فلسفه‌ اوایل دوران مدرن جای دهیم و برای دکارت ‌ــ که او را به‌مثابه پدر فلسفه ‌مدرن می‌شناسند ــ در شکل‌گیری این اندیشه نقشی ‌به‌سزا قائل شویم. میان تفکر فلسفی غرب و تبدیل آرمان پیشرفت به یکی از واقعیات مسلم تمدن غرب، پیوند وثیقی در کار است که این امر را روشن‌تر از همه‌جا، می‌توان در نظام فکری دکارت دید. بن‌مایه‌ مقاله پیش‌رو تغییرموضعی است که در نگاه طلایه‌داران دوران مدرن به رسالت فلسفه در عالم رخ داده است. در این نوشته می‌کوشیم نشان دهیم که برای تحقق اندیشه پیشرفت، پیش‌شرط‌هایی بایسته می‌نمود که این پیش‌شرط‌ها اگرچه نه منحصراً، به بهترین و کامل‌ترین صورتش در تفکر فلسفی غرب محقق شده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 12
تمایز نفس و بدن و تبعات آن در مکاتبات میان دکارت و الیزابت
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی , پرستو مصباحی جمشید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در قرن هفدهم در کنار ظهور متفکران دوران سازی که تاثیر مهمی در جهت دهی به جریان تفکر در عصر خود و اعصار بعدی داشتند، امکان رشد فکری زنان بزرگی نیز فراهم شد که به لحاظ استعداد و توانایی عقلانی، از زنان هم دوره جامعه خود به مراتب برتر بودند. این امکان در شرایطی به وجود آمد که زن در آن روزگار به هیچ وجه جایگاه قابل توجهی نداشت اما کسانی مثل شاهزاده الیزابت، ملکه بوهمیا، توانستند با استفاده از اعتبار خانوادگی و استعداد فردی به مباحثه با بزرگترین و نامی ترین متفکر و فیلسوف زمان خود، رنه دکارت بپردازند. الیزابت در مواجهه با یکی از مهمترین مسایل فلسفی مطرح برای دکارت یعنی مساله تمایز میان نفس و بدن، به کندوکاو فلسفی پرداخت و ماحصل تلاش فکری خویش را در این باره در قالب نامه هایی برای دکارت فرستاد و پرسش هایی از او پرسید. در مکاتبات میان الیزابت و دکارت آنچه بیش از هر چیزی توجه خواننده را به خود جلب می کند، تقابل سنت ارسطویی/ دکارتی است این تقابل را در خصوص تعریف حرکت، جوهر، نفس و حیات می توان به خوبی مشاهده کرد. ما وقتی به اهمیت مکاتبات الیزابت و دکارت به درستی پی می بریم که بدانیم جوهره پرسش های الیزابت از دکارت، یعنی نحوه تعامل نفس و بدن، همان چیزی است که توجه فیلسوفان مطرح و بزرگ بعد از دکارت را مانند لایب نیتس، مالبرانش، اسپینوزا، بارکلی و هیوم به خود جلب کرد و سبب شد هر کدام از آنان به نوعی برای یافتن راه حل این معضل بزرگ در نظام دکارتی، نظام های فلسفی تازه ای را پی بیفکنند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
جایگاه سبک مدیتیشن در نگارش تأملات دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، مریم غازی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«مناظره» سنت غالب و رایج در نگارش آثار فلسفی از سده‌هاي ميانه تا روزگار دكارت بود و دکارت با به‌کارگیری ‌»مديتيشن» در نگارش تأملات، سبکی بدیع در فلسفه‌ورزی عرضه داشت. اين سبك كه نخستين ‌بار ماركوس اورليوس رواقي آن را به‌كار بسته بود، در اصل، ويژة‌ متون ديني‌ ـ ‌اخلاقي بوده و از آن براي ايجاد حالت توبه نسبت به گذشته و در مرحلة بعد،‌ نهادینه‌سازی تربيتی تازه در مخاطب بهره مي‌گرفته‌اند. دكارت نخستين كسي است كه در سدة هفدهم، به‌‌قصد وضع معناي تازه‌اي از فلسفه‌ورزي و تربيت نسل جديدي از اهل فلسفه، در اصلی‌ترین اثر فلسفی خود، تأملات در فلسفة‌ اولي از این سبک بهره مي‌برد. او نخست، مي‌كوشد با بهره‌مندي از شكاكيت فراگير در آن دوران، ذهن خواننده را از همة آن‌چه تا آن روزگار درست مي‌دانسته‌،‌ بپيرايد. دوم، از روش ترکیب که در آن روزگار در همۀ متون فلسفی رایج بود و تنها بر اساس حافظه شکل گرفته بود، فاصله می‌گیرد و ‌با الگوگيري از رياضيات و هندسه، روش شهودمحور تحليل را در نگارش به سبك مديتيشن، اساس كار خود قرار ‌می‌دهد. او با این کار بستر را براي شهود حقايق فلسفي در ذهن خوانندگان چنان فراهم می‌آورد كه پس از خواندن تأملات شش‌گانه، انسان‌هايي تازه با ذهنيتي تازه نسبت به انسان، ‌خدا و جهان تربيت شده باشند. به دیگر سخن، او از حکمت نظری رایج به‌سوی حکمتی عملی حرکت می‌کند.
صفحات :
از صفحه 185 تا 202
  • تعداد رکورد ها : 525