آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1537
ارسطو در مورد موسیقی و احساسات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Juan Pablo Mira
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این تحقیق ارائه یک بازسازی اصلی از روانشناسی موسیقی ارسطو است که دیدگاه او را در مورد رابطه بین موسیقی دستگاهی و احساسات توضیح می دهد. من استدلال می‌کنم که برخلاف پژوهش‌های مربوطه، برای ارسطو موسیقی دستگاهی نمی‌تواند احساسات را به شنونده منتقل کند. من ادعا می‌کنم آنچه موسیقی دستگاهی انجام می‌دهد این است که حالت یا حالتی بی‌شیئ (διάθεσις) ایجاد می‌کند که «راه» (προοδοποιεῖν) را برای احساسات آماده می‌کند. اکثر مفسران سیاست هشتم (1340a12-29) استدلال می کنند که برای ارسطو یک قطعه موسیقی دستگاهی می تواند احساسات را بازنمایی کند و شنونده با نوعی سرایت دلسوزانه به سمت همان احساس سوق داده می شود. با این حال، این تفسیر با گزارش ارسطو از احساسات ناسازگار است. برای ارسطو شرط لازم برای احساسات این است که کسانی که آنها را تجربه می کنند، موقعیتی را بر اساس باورهایشان «قضاوت» کنند (κρίνειν). اگر پذیرفته شود که چیزی به نام سرایت عاطفی از طریق موسیقی وجود دارد، آنگاه نظریه شناختی عاطفه ارائه شده توسط ارسطو در خطر است زیرا چنین قضاوتی لازم نیست. پایان نامه در سه فصل ارائه شده است. در فصل اول، عناصر شناختی که باعث ایجاد احساسات می شوند، تحلیل می شوند. ماهیت اصطلاح παθή و همچنین تفاوت بین استفاده از آن به عنوان یک "عاطفه عمومی" و استفاده از آن به عنوان فرآیند ذهنی که اکنون "احساس" می نامیم بررسی شده است. که در مورد آنها قضاوت می شود و با درد یا لذت همراه است. ماهیت قضاوت عاطفی بررسی شده و امکان وجود آن در حیوانات غیرعقلی مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجه‌گیری می‌شود که حتی اگر عواطف را در حیوانات بپذیریم، غرض‌ورزی و پیش‌بینی یک شی، شرط لازم برای وجود عواطف است. در فصل دوم، دو مورد را مورد بحث قرار می‌دهم که به نظر می‌رسد ارسطو از قضاوت به عنوان شرط لازم برای احساسات استثنا قائل شده است. اول، احساسات برانگیخته شده توسط ادراک نشانه های احساسات، مانند صدای صرف سخنور (Rhet. 1408a16-26) و نمایش در تئاتر (Poet. 1453b1-10) و دوم، احساسات برانگیخته شده توسط تغییرات بدنی (De an 403a25). من استدلال می‌کنم که از نظر ارسطو در هر دو مورد، عوامل مؤثر (صدا، بینایی، وضعیت جسمانی) فقط برانگیختگی احساسات را تسهیل می‌کنند، اما برانگیختگی واقعی مستلزم یک زمینه روایی اضافی است که زمینه‌ای برای قضاوت فراهم می‌کند که به نوبه خود باعث ایجاد احساسات می‌شود. احساس مورد نظر در مورد اول صدای سخنور و تماشای تئاتر درست به عنوان چاشنی (ἥδυσμα) عمل می کند که به تشدید (συναπεργάζεσθαι) موضوع قضاوت کمک می کند (Pol. 1340b17; Poet. 1449b25; 1450b138; Rheta3). واکنش عاطفی ما موضوع داستان آنهاست، نه عناصری که آن را تزئین می کنند. در حالت دوم، تغییرات بدنی، اجزای مادی عواطف هستند. ایجاد احساسات را تسهیل می کند: برای مثال، گرمی اطراف قلب، سوژه را مستعد عصبانیت می کند. اما احساس خشم تنها پس از ارزیابی یک موقعیت خاص توسط ذهن ظاهر می شود. در فصل سوم به مورد خاص موسیقی می پردازم. از تفسیری از پول. 1340a12-29، من استدلال می کنم که احساساتی که ظاهراً توسط موسیقی (μουσική) به شنونده منتقل می شود به دلیل اشعار آهنگ ها (μέλη) است نه خود موسیقی دستگاهی. بنابراین سؤال در مورد ماهیت تأثیر عاطفی موسیقی دستگاهی ناب همچنان باز است. پاسخ من به این سوال مبتنی بر تحلیل مکانیسم علّی است که از طریق آن موسیقی دستگاهی بر شنونده تأثیر می گذارد. فیزیولوژی ارسطو تأثیر فیزیکی صدا را بر حس شنوایی و از آنجا به قلب، اولین حسی را نشان می دهد. تغییرات بدنی در اندام، با آرام کردن یا برانگیختن بدن شنونده، بدون اینکه محتوایی در کنار درک صدا برای ذهن فراهم کند، در شنونده حالتی بی‌شیئ (διάθεσις) ایجاد می‌کند. برانگیختن یا آرام کردن قلب به وسیله موسیقی، شنونده را در آمادگی برای واکنش عاطفی قرار می‌دهد، اما احساس تنها زمانی ظاهر می‌شود که یک شی عمدی، یعنی محتوای احساس، توسط ذهن ارائه و ارزیابی شود. در نهایت، من ارتباط تفسیر خود از این تمایلات را با درک نقش احساسات در تربیت شخصیت در سیاست نشان می‌دهم. ارسطو پیشنهاد می کند که فقط از نوع خاصی از موسیقی در برنامه درسی آموزشی خود استفاده کند، نه یک نوع موسیقی خیلی آرام یا خیلی پرتنش، بلکه وسطی بین آنها که دانش آموزان را در وضعیتی پایدار و نجیب قرار دهد که به نوبه خود آنها را به سمت هدایت سوق دهد. دلیل به جای احساساتشان
دو در طبیعت - یکی در جوهر: یک مدل متافیزیکی ارسطویی برای ماهیات هستی‌شناختی وابسته [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anna Marmodoro
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : موضوع تحقیق من، هستی شناسی علیت در ارسطو است، با این دیدگاه که به فلسفه معاصر نیز کمک کنم. من تفسیر جدیدی از روایت ارسطو از علیت و ادراک ارائه می کنم. من استدلال می کنم که ارسطو پیوند علّی را در قالب یک موجود پیچیده واحد که اساساً شامل دو ماهیت وابسته به هم است (مثلاً فعالیتی که آموزش و یادگیری را پایه گذاری می کند) درک می کند. از نظر درونی، چنین موجودی ساختار متافیزیکی یکسانی با خطی دارد که دو بردار را با جهات متضاد زمین گیر می کند. اما موجود علّی، بر خلاف خط و بردارها، خود از نظر هستی‌شناختی به دو جوهری وابسته است که در تعامل علی هستند. این به این دلیل است که دو ماهیت موجودیت، تحقق دو پتانسیل وابسته به هم از دو ماده است (مثلاً برای آموزش و یادگیری). ارسطو پل علّی را بین جوهره ها از پتانسیل های متقابل درک شده این دو ماده ایجاد می کند. تحقق متقابل آنها آنها را در شبکه ای از وابستگی های هستی شناختی به هم پیوند می دهد که مرز موجودیت علّی را مشخص می کند. من در پایان نامه خود وابستگی های هستی شناختی متعدد را توصیف می کنم و استدلال می کنم که ارسطو با ارائه گزارشی هستی شناختی از آن بر حسب بالقوه - فعلیت و وابستگی هستی شناختی، سهم منحصر به فردی در تاریخ تحلیل علیت داشته است. علاوه بر این، ارسطو از نظریه علیت خود استفاده می کند تا وضعیت متافیزیکی آنچه را که پس از لاک ویژگی های ثانویه می نامیم، توضیح دهد. رنگ ها، صداها و غیره. من نظریه ارسطو در مورد ویژگی های ثانویه را در پرتو درک خود از مدل متافیزیکی دو در یک او بازسازی می کنم. من نظريه عليت ارسطو را در مورد نظريه ادراك او به كار مي‌برم تا اينكه آيا اين نظريه دستاوردهاي فلسفي در فلسفه معاصر در حوزه فلسفه ذهن دارد يا نه. من درگیر استدلال های دیوید چالمرز علیه بدوی گرایی هستم - که یک گزارش جدید معاصر از متافیزیک رنگ ها است. بدوی گرایی شرح رنگ هایی است که از نظر فلسفی بیشتر شبیه رنگ های ارسطو است. من موضع اصلی خود را در مورد متافیزیک رنگ ها با الهام از نظریه علیت ارسطو مطرح کردم، و در عین حال از انتقادات چالمرز برای مفروضات اصلی بدوی استدلال می کنم.
در مورد آشکار نشدن اصل تضاد [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Elisabeta Sarca
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی ک در این پایان نامه به بررسی سه مدل توجیهی برای حجیت معرفتی اصل تضاد می پردازم. ارسطو اصل «اینکه یک صفت نمی تواند در عین حال متعلق به یک موضوع باشد و به یک موضوع تعلق نداشته باشد» را قطعی ترین و مقدم ترین اصول، چه در مرتبه طبیعت و چه در ترتیب، دانسته است. دانش، و به این ترتیب غیر قابل اثبات است. اصل تضاد در هر عمل گفتمان عقلانی دخیل است، و انکار آن به معنای تنزل دادن خود به حالت نباتی است، زیرا قادر به بیان چیزی با معنا نیستیم. راهی که ما به اصل تضاد می رسیم با درک شهودی (اپاگوژ) از تجربه جزییات، با شناخت کلیات در جزییات مورد مواجه است و با استقرای ساده که به نظر میل فرآیندی است که از طریق آن انجام می شود، متفاوت است. ما یک بیانیه کلی را بر اساس نمونه محدودی از جزئیات مشاهده شده می سازیم. از این رو، اصل تناقض که تعمیم صرف تجربه است، از طریق استقراء، قطعیت و ضرورت خود را از دست می دهد. حتی با وجود تأیید بالای تجربه، اصولاً می توان با مثال متقابلی برخورد کرد که آن را رد کند. گزارش میل راه را برای دیدگاه مدرن در مورد اصل تضاد باز می کند. در Principia Mathematica، راسل و وایتهد ادعا می‌کنند که اصل تضاد همچنان یک توتولوژی است، همیشه صادق است، اما از قضایای دیگری که به عنوان بدیهیات بیان شده‌اند، مشتق شده است. فرمول آن، "~ (p & ~p)" کاملاً با فرمول ارسطو متفاوت است، و به همین دلیل است که ما با وضعیت عجیبی روبرو هستیم که بتوانیم قانون تناقض را در یک سیستم رسمی استنتاج کنیم که بدون آن ساخته نمی شد. اصلی که قانون بیانگر آن است. این شاید به این دلیل است که اصل تضاد، به عنوان یک اصل، دامنه کاربرد بسیار بیشتری دارد و در نتیجه بنیادی‌تر از آنچه امروز قانون تضاد می‌نامیم، با کارکرد صوری آن است.
مفهوم طبیعت ارسطو: سه تنش [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
W.W. Nicholas Fawcett
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مفهوم طبیعت (فوسیس) در آثار ارسطو همه جا وجود دارد و به تفکر او در فیزیک، متافیزیک، زیست شناسی، اخلاق، سیاست و بلاغت می پردازد. بیشتر توجه محققان بر تحلیل فلسفی او از این مفهوم متمرکز شده است که در آن او فوسس را به عنوان «اصل یا علت تغییر و ثابت ماندن در چیزی که عمدتاً به آن تعلق دارد، به خاطر خود و نه تصادفی» تعریف می‌کند (فیز. 192b21-23) و پیامدهایی که این امر در بخش های مختلف فلسفه او دارد. تا حد زیادی مورد توجه قرار نگرفته است، یا نادیده گرفته شده است، که این تنها درک موجود در تفکر او از فوس نیست. این پایان‌نامه استدلال می‌کند که علاوه بر درک فلسفی او از phusis، درک پیش‌نظری دیگری نیز در کار است. پس از بازگشایی این درک ماقبل نظری، که به بهترین وجه به عنوان «جهان طبیعی» توصیف می‌شود، استدلال می‌کنم که سه تنش ناشی از این امر است. ثانیاً، طبیعت بسته به شرایط، هم حالتی ایستا و هم فرآیندی پویا از تغییر در نظر گرفته می‌شود که ارسطو را وادار می‌کند در جاهای مختلف ادعا کند که پیری و مردن هر دو هستند. طبیعی و غیرطبیعی.سوم، طبیعت هم به عنوان یک ایده آل و هم به عنوان چیزی که باید بر آن غلبه کرد تلقی می شود.این تز تلاش می کند تا درک ماقبل نظری ارسطو از فلسفه را آشکار کند و این سه تنش را ترسیم کند. در پایان، من پیشنهاد می کنم که مدرن سردرگمی در مورد طبیعت ممکن است با در نظر گرفتن آگاه شود
هدف عادت در ارسطو: یک حساب نو مکانیکی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Dioné Harley
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تفاسیر استاندارد از اخلاق ارسطو، مرحله عادت کردن در نظریه تربیت اخلاقی او را در رابطه با شرایط اخلاقی که باید قبل از اینکه یادگیرنده بتواند در سخنرانی‌هایی درباره مسائل اصیل و سیاسی به طور کلی شرکت کند، به طور قابل توجهی قوی است. این «روشنفکران» استدلال می‌کنند که عادت کردن بخش عقلانی روح را درگیر می‌کند، به طوری که یادگیرنده این ظرفیت را برای تشخیص شریف بودن یک عمل، که مستلزم لذت بردن از شرافت آن عمل است، توسعه می‌دهد. عقل عملی درکی از اینکه چرا این عمل نجیب است را فراهم می کند. من مخالف خوانش‌های روشنفکرانه از عادت کردن بحث می‌کنم و از روایتی نو مکانیکی دفاع می‌کنم که معتقد است عادت‌کردن فرآیندی کاملاً غیرعقلانی است. با تمرکز بر رفتار ارسطو با شجاعت، معتقدم که هدف عادت کردن، وضعیت شناختی کسانی است که شجاعت مدنی دارند: یادگیرنده عادت‌دار باید تا جایی رشد کند که با میل به افتخار و ترس از شرم برانگیخته شود. . این موضع توسط ارتباطی که ارسطو بین شرافت و نجیب برقرار می کند تأیید می شود و من استدلال می کنم که هدف یادگیرنده عادت یافته به دست آوردن یک گزارش اسمی از "نجیب" است که محتوای آن "اقدام شرافتمندانه" است. سپس این درک سطحی از بزرگوار از نظر عمل شرافتمندانه با توسعه عقل عملی از طریق آموزش تکمیل می شود، که چرایی را فراهم می کند. من این تصور از رشد اخلاقی را به عنوان حرکتی از آن به چرا - که مستلزم رسیدن به یک مفهوم کامل از نجیب بر اساس یک تصور اسمی از نجیب است - با استفاده از تحلیل های پسین و برجسته کردن مشابهت های بین علم ارسطو ایجاد می کنم. و اخلاق تفسیر من تا آنجا برتر است که دو معیار را برآورده می کند که یک تفسیر کافی از عادت باید رعایت کند: (1) "مشکل تداوم" را حل می کند. و (2) وزن کافی برای مرحله آموزش تربیت اخلاقی قائل است. نتیجه این دیدگاه این است که انگیزه ای برای تغییر تمرکز پژوهش ارسطویی از عادت کردن به مرحله آموزش تربیت اخلاقی، که مربوط به رشد فضایل فکری خاص مانند خرد عملی است، فراهم می کند.


سوماتیسم ساده لوح ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Alain E. Ducharme
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : سوماتیسم ساده لوح ارسطو تفسیری دوباره از روانشناسی شناختی ارسطو در پرتو پیش فرض های خاصی است که او درباره بدن حیوان زنده دارد. فرض بر این است که بدن حیوان زنده حساس است، و ارسطو گزارش خود از شناخت را در یک آگاهی اولیه حس عمقی که فرد از بدن خود دارد، استوار می کند. با آن متافیزیک پیش‌فرض زیر کمربند، ما در موقعیتی هستیم که می‌بینیم ارسطو در دو آنیما (حداقل فصل‌های شناخت) هدف توضیحی متفاوتی نسبت به آنچه ادبیات عموماً به او نسبت می‌دهد، دارد. او چیزی را توضیح نمی‌دهد که ما آن را «ذهنی» می‌نامیم - قلمرو خصوصی و درونی که برخی آن را از نوع فیزیکی متفاوت می‌دانند - همانطور که بیشتر او را چنین می‌دانند. توضیح او کسب محتوا است. توضیحات نشان می دهد که چگونه بدن مانند جنبه های مختلف اشیا می شود. اگرچه او به طور معروف ذهن (نوس) را غیرقابل آمیخته با بدن توصیف می کند، اما با محدودیت های عملکردی هدایت می شود - اگر بخواهد به طور بالقوه به همه چیز فکر کند، نمی توان آن را محدود یا واجد شرایط دانست. بنابراین، تحقیق او در شناخت از منظر معاصر از نظر فلسفی محدود است. ارسطو در حال انجام فلسفه ذهن نیست، زیرا به نظر نمی رسد که «ذهنی» از نظر فلسفی گیج کننده باشد.
پایان حرکت: جان دان و علت نهایی در فلسفه طبیعی و اخلاقی
نویسنده:
Alan James Hogarth
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی مفهوم علمی و اخلاقی علیت نهایی در آثار جان دان می پردازد. در سنت ارسطویی، علیت نهایی چارچوبی جامع ارائه می‌دهد که توضیح می‌دهد چگونه همه چیز در جهان به سوی یک غایت طبیعی توسعه یافته است. این چارچوب نه تنها بر امور طبیعی، بلکه بر رفتار انسان و سازمان اجتماعی/سیاسی نیز حاکم بود. با آغاز انقلاب علمی، اعتبار علیت نهایی، به عنوان معیار تغییر در جهان طبیعی، زیر سوال رفت و تا قرن هفدهم، تا حد زیادی توسط فلسفه مکانیکی منفجر شد. علاقه دان به مسائل علم مدرن اولیه به خوبی مستند شده است. اما بررسی پاسخ های او به اختلال در چنین مفهومی اساسی به عنوان علیت نهایی هنوز تلاش نشده است. بنابراین، این پایان نامه برای پر کردن این فضای بحرانی تنظیم شده است. برخلاف بحث‌های قبلی در مورد درگیری دان با علم جدید، که او را از نظر فکری در قرون وسطی یا فلسفه جدید تصور می‌کردند، من پیشنهاد می‌کنم که به احتمال زیاد او ترجیح می‌داد آنچه را که از سیستم جدید می‌دانست تطبیق دهد تا با سیستم قدیم منطبق شود. از این حیث، دان هیچ تفاوتی با معاصرانی که دانش جدید را بر روی نظام ارسطویی موجود ترسیم کردند، نداشت. دلیل نهایی، من استدلال می کنم، مفهوم پایداری است که دان به دنبال آن است. این تز همچنین ادعا می‌کند که جذب دان به علت نهایی، مبنای شخصی/زندگی‌نامه و همچنین فکری داشته است. دان به دلیل ازدواج و تبعید متعاقب آن با آن مور، اغلب نیاز به هدف یا تحقق در زندگی اجتماعی را ابراز می‌کرد، و این نیز به اعتقاد من، درک او از حرکت علّی را به‌عنوان صحیح اخلاقی شکل داد. فصول پایان نامه به طور مساوی بین سؤالات فلسفه طبیعی و اخلاقی تقسیم شده است و از یک زمان بندی تقریبی پیروی می کند که با حروف آیه شروع می شود و با خطبه ها پایان می یابد.
خطابه ارسطو در شرق: سنت ترجمه و تفسیر سریانی و عربی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Uwe Vagelpohl
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Brill Academic Pub ,
کلیدواژه‌های اصلی :
ارسطو و تکامل [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
O'Rouke F (فران اوروک)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
الإتجاه النقدي في فلسفة أرسطو
نویسنده:
محمد جمال الكيلاني
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
طنطا - مصر: دار ومكتبة الإسراء للطبع والنشر والتوزيع,
  • تعداد رکورد ها : 1537