چکیده :
این اثر در دو جلد, با شماره صفحه های پیاپی, در ۵۵۱ صفحه, برای تدریس در پایه پنجم و ششم سطح یک حوزه, نگارش یافته است.
اخلاق۵و۶, تحریر کتاب جامع السعادات, نوشته مولی محمدمهدی نراقی است.
کتاب جامع السعادات, در سلسله مأخذ دانش اخلاق جای دارد که بیانگر پذیرش محتوا و سبک ویژه آن نزد عالمان و صاحب نظران است.
مؤلف در آغاز درباره نفس انسان, قوا و غرایز او سخن می گوید و هر یک از فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی را به یکی از قوای نفس و یا غریزه ای نسبت می دهد و آن گاه به شناساندن یکایک فضیلتها و رذیلتها می پردازد و با آیات و روایات موضوع را روشن و تأیید می کند و در پایان, راه درمان هر رذیلتی را به شیوه ای حکیمانه ارائه می دهد.
افزون بر اینها, در لابه لا با پند و اندرزها و نصیحتهای اثرگذار, خواننده را به تهذیب اخلاق و اصلاح رفتار فرامی خواند.
وی, بر میانه روی در علم و عمل و گرایشهای فکری پای می فشارد و از یک سونگری پرهیز می دهد, خواه به پیروی کورکورانه از حکما, یا مقدسین, یا گزینش افراطی به ظواهر و یا به عکس, و خواه به سبب تعصب در عرفان و حکمت اشراق, یا علم اصول و فقه.۱۴ مولی احمد نراقی در فرازی آن چه را که بر سالک لازم است یادآور می شود و آن گاه به شناساندن جامع السعادات می پردازد: (…و به حکم عقل و نص مستفیض نقل, بر هر یک از افراد سالکین منهج رشاد و طالبین طریق ارشاد, لازم است که اولاً, از آیینه گیتی نمای دل, زنگ رذائل, زایل و بعد از آن ادهم همت به صوب تجمّل به خلل فضایل مایل سازد; چه بدونِ تخلیه, تجلیه میسر نشود و انعکاس نقش حبیب در نفس خبیث صورت نبندد.
شست وشویی کن و آن گه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده و خود ظاهر و روشن و ثابت و مبین است که رفع صفات ناپسند و کسب ملکات ارجمند, موقوف بر شناختن آنها و اصول و اسباب هریک و کیفیت معالجات مقرّره است و متکفل بیان تفاصیل این مطالب علمی است که تعبیر از آن به علم اخلاق و حکمت خلقیه می نماید.
و بهترین نسخ کتب از حیث نظم و ترتیب, و حسن ترکیب و تعبیر لایق و تحقیق رائق و اشتمال بر آیات و اخبار وارده در شریعت, و احتوای بر مقالات ارباب عرفان و اساتید حکمت, که در این فن شریف تألیف و تصنیف شده, کتاب موسوم به جامع السعادات است که از تألیفات عالم عامل و عارف واصل و حکیم کامل و فقیه فاضل, والد ماجد بزرگوار این ذرّه بی مقدار است.)۱۵ امام خمینی, معلم بزرگ اخلاق, جوینده راه کمال را سفارش می کند که به مطالعه آثار نراقیان بپردازد: (هان ای عزیز! تو اگر با اخبار و احادیث سروکار داری, به کتب شریفه اخبار, خصوصاً کتاب شریف کافی مراجعه کن و اگر با بیان علمی و اصطلاحات علما سر و کار داری به کتب اخلاقیه از قبیل طهاره الاعراق و کتب مرحوم فیض و مجلسی و نراقیان مراجعه کن و اگر خود را از استفاده مستغنی می دانی… جهل خود را که ام الامراض است, معالجه کن.)۱۶ و در جای دیگر سفارش می کند: (…کتاب شرح مغنیه مولانا مجلسی اول, که یکی از کتابهای نفیس و جلیل القدر است و فارسی, مطالعه نما.
و اگر نفهمیدی از اهلش سؤال کن که در آن کنترلهایی از معرفت است و همین طور کتب عزیزه شیخان نراقیان.)۱۷ سنت عالمانه تلخیص و تحریر آثار عالمان بنام و استادان فن, از دیرباز در حوزه تمدن اسلامی رواج داشته است.
بخش مهم و درخور توجه میراث مکتوب تمدن اسلامی را آثاری با عنوانهایی چون: تلخیص, ملخص, خلاصه, مختصر, مختار, منتخب, انتخاب, لباب, لبّ, مهذب, تهذیب, تحریر, گلچین, گزیده, چکیده تشکیل می دهند.
نکته درخور توجه و درنگ این است که پدیدآورندگان این گونه آثار, خود, از ستارگان آسمان دانش و ادب بوده اند.
از باب نمونه: شیخ طوسی (م:۴۶۰هـ.ق) (الشافی) سید مرتضی را خلاصه می کند.
علامه حلی (م: ۷۲۶هـ.ق) کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی را خلاصه می کند, با عنوان: منهاج الصلاح فی مختصر المصباح.
و رساله (الباب الحادی عشر) را به عنوان تکمله بر آن می افزاید: گاه بزرگان, به خلاصه کردن آثار خود پرداخته اند, از باب نمونه: محقق حلی اثر خود: شرایع الاسلام را خلاصه کرد و آن را المختصر النافع نام گذارد.
شهید ثانی, به خلاصه کردن پاره ای از آثار خود پرداخت.
افزون بر خلاصه کردن, فن دیگری از بازسازی رواج داشته به نام (تحریر) اما این فن, در عبارتهای کتاب, دست برده می شده و پاره ای از جستارها و فصلها و بابها, مقدم داشته می شده و پاره ای مؤخر.
و گاه بر متن افزوده می شده است; مانند: تحریر مجسطی بطلمیوس, تحریر اصول اقلیدس, تحریر اُکرَمانا لاؤوس, همه از فیلسوف نامور شیعه خواجه نصیرالدین طوسی و تحریر التحریر, از سید ابوالقاسم موسوی خوانساری نجفی که تحریری است از کتاب تحریر اصول اقلیدس خواجه نصیر.
با نگاهی به ذریعه علامه تهرانی, زیر عنوانهای یاد شده, صدها نمونه از این آثار را می توان دید.
ابن خلدون, یکی از هدفهای هفتگانه تألیف را, تحریر و تلخیص دیگر آثار می داند: (دیگر از مواردی که سزاست در آن تألیف کرد, این است که مسائل دانشی, نامنظم باشد و هر مبحثی در باب خود واقع نشده باشد, آن وقت دانشمندِ آگاه, به ترتیب و تهذیب آن می پردازد و هر مسئله را در جایگاه و باب و فصل خود قرار می دهد, چنانکه این وضع در (المدونه) به روایت سحنون از ابن قاسم و (العتیبه) به روایت عتبی از اصحاب مالک مشاهده می شد.
چه بسیاری از مسائل فقه در کتب مزبور در باب خود نیامده بود.
از این روی, ابن ابوزید, به تهذیب (المدونه) همت گماشت, ولی (العتیبه) هم چنان نامهذب باقی مانده است و در هر باب آن, مسائلی از باب دیگر می توان یافت, ولی جویندگان دانش با بودن (المدونه) و تهذیب ابن ابوزید و هم تهذیبی که برادعی پس از وی نوشته است, دیگر از العتیبه (بی نیاز شده اند).
(تلخیص و مختصر کردن کتب متقدمان و آن, هنگامی است که مشاهده شود کتابی در زمره امهات فنون به شمار می رود و از مآخذ اساسی آنهاست, ولی بسیار مطول و دامنه دار است, آن وقت دانشمندی بر آن می شود که این کتاب را به طور ایجاز و اختصار تلخیص کند و مباحث مکرر آن را بیندازد و در عین حال, برحذر باشد که مطالب ضروری آن حذف نشود, تا مبادا به مقصد مؤلف خلل راه یابد.)۱۸ در تحریر جامع السعادات و آن را به درسنامه بدل کردن (اخلاق۵و۶) کارهای زیر انجام گرفته است: ـ حذف نکته ها و جستارهای غیر ضرور, مانند: بحثهای فلسفی و یا آمیخته به اصطلاحهای فلسفی و عرفانی که در سطحی بالاتر از مخاطبهای این مجموعه شش جلدی و متناسب با دوره های تخصصی است.
ـ حذف آن چه در دیگر بخشهای این مجموعه آمده, یا بحثهایی که در دیگر دانشها, بررسی می شوند و مطالبی که چندان کارساز نیستند و یا از سنخ پاره ای از داستانهایند که در احیاء العلوم آمده است.
ـ بسنده کردن به چند نمونه از روایات, در جایی که روایات همانند بسیار بوده است.
ـ از میان برداشتن و اصلاح اشتباه های چاپی.
ـ اعراب گذاری.
ـ نشان دادن مأخذ روایات نقل قولها.
ـ عنوان گذاری ـ جا به جایی بخشی از برای نظم و نسق دادن و ترتیب منطقی بحثها.
ـ سامان دادن عنوانهای اصلی و فرعی بابها, فصلها و باب بندی مناسب.
بدین ترتیب این مجموعه, به گونه روش مند, چشم نواز, به مدرسان, دانش پژوهان و علاقه مندان مقوله ها و بحثهای اخلاقی عرضه شده است.
به امید این که در رفتار و کردار از حوزویان اثر روشن و ماندگار خود را بگذارد.