مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 301
اصل سنخیت در حکمت مشاء و تاثیر آن در رابطه هستی شناختی نفس و قوا
نویسنده:
حسین پژوهنده
نوع منبع :
نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مشائیون به وجودداشتن رابطۀ علّی­ ومعلولی فاعلی میان نفس انسانی و قوای آن معتقدند و قوا را دارای حیثیتی تعلّقی و انفکاک­ ناپذیر از نفس می ­دانند مطابق با مباحث کلان، علیت فاعلی، مقتضی سنخیت میان علت و معلول است که تنها درضمن نوعی خاص از سنخیت وجودی تحقق می ­یابد؛ زیرا سنخیت، مستلزم برتری فاعل­ های ایجادی بر معالیل آن­ها و بیانگر تشکیک وجودی میانشان است؛ پس رابطۀ علّی­ ومعلولی فاعلی میان نفس و قوا از این امر مستثنا نیست و نوع رابطۀ هستی­شناختی میان آن‏ها براساس اصلی ­ترین قواعد حکمت مشاء، یعنی اصل سنخیت، قابل شناسایی است. در این شناخت هرنوع کثرت و تباین عزلی محض میان نفس و قوا، یعنی تباین ماهوی و وجودی، مستلزم انکار قطعی رابطۀ علّی ­ومعلولی فاعلی میان آن‏هاست و ارتباط تکوینی و حیثیت تعلّقی انفکاک ­ناپذیر قوا از نفس را نقض می­کند؛ پس انتساب علیت به نفس درضمن الفاظی مانند اصل، مبدأ و منبع به­ معنای هستی­ بخشی وجود عینی نفس نسبت­ به قوا و انتساب معلولیت به قوای نفس درضمن الفاظی همچون معالیل، فروع و توابع به­ معنای تحصّل ­یافتن وجود عینی قوا ازجانب نفس انسانی است و ممکن نیست قوایی که شعبه­ ها، فروع و لوازم علت فاعلی خود هستند، با واقعیت عینی آن بی نونت وجودی به تمام ذات داشته باشند؛ بنابراین، نفس در یک امر مشترک، مساوی با قوا یا فروتر از آن‏ها نیست؛ بلکه برتری وجودی نفس انسانی بر قوای آن ضرورت دارد؛ به­ گونه­ ای که نفس، اصل باشد و قوا فروع و توابع آن باشند. درواقع، این الفاظ بر نوعی وحدت حقیقت و کثرت واقعیت نفس و قوا دلالت دارند که این حکما در آموزه­ های هستی­ شناختی نفس و قوا از آن سخن گفته ­اند و صدرا از این آموزه ­ها برای تأیید نظریۀ اتحاد نفس و قوا در حکمت متعالیه بهره برده است.
هستی شناسی رویداد طبیعت
نویسنده:
Said Mikki: سعيد مكي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: ما هستی‌شناسی رویدادی جدیدی از جهان را پیشنهاد می‌کنیم که بخشی از یک رویکرد کلی به فلسفه است که مبتنی بر ترکیب ایده‌هایی از علم، هستی‌شناسی و فلسفه طبیعت است. در حالی که موضع مورد حمایت در اینجا مبتنی بر علم و فلسفه است، اما تلاش می‌کند با ابداع و کاوش یک سری مفاهیم هستی‌شناختی فنی (طبیعی‌شده یا طبیعت‌گرایانه) مانند پیوستگی، کل، جهانی، آشوب، مجموعه رویداد، فراتر از هر یک از آنها حرکت کند. و Nonspace. یک موضوع اصلی در هستی شناسی رویداد ما، ترسیم یک نقد اساسی از نظریه ارگانیسم و ​​سازمان است، به ویژه زمانی که دو مورد اخیر به عنوان فرآیندهایی در فضا-زمان در نظر گرفته شوند. به طور خاص، و به دنبال سرنخ‌های قبلی، ما دکترین فضازمان را با این استدلال که از نظر هستی‌شناختی بنیادی نیست، مورد انتقاد قرار می‌دهیم، جایی که پیشنهاد می‌کنیم که جایگزین آن با مفاهیم هستی‌شناختی طبیعی‌تر اولیه‌تر از فضا مانند فضا و غیرفضا شود. هستی‌شناسی رویداد طبیعت را می‌توان یک نگرش جایگزین رادیکال نسبت به رابطه انسان و طبیعت در نظر گرفت، نگرشی که در واقع بارها، هر چند تحت عناوین بسیار متفاوت، توسط متفکران پراکنده متعدد در طول تاریخ ایده‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. ما برخی از متفکران گذشته را بررسی می کنیم که به این مجموعه فکری کلی اما هنوز هم نامنسجم کمک کرده اند، از جمله لایب نیتس، هایدگر، سیموندون، رویر، دلوز، وایتهد و گاتاری. هدف این مقاله ارائه دیدگاهی فشرده در سطح بالا در مورد این موضوع بسیار پیچیده و هنوز در حال تحول است که برای مخاطبان زیادی، نه لزوماً فقط فیلسوفان، بلکه دانشمندان، ریاضیدانان، فن‌آوران، الهی‌دانان، جامعه‌شناسان، هنرمندان و روانشناسان در نظر گرفته شده است.
 بررسی تطور چیستی و هستی حرکت توسطیه و قطعیه در نظر ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
احمدشکیبایی ، منصور ايمانپور
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث حرکت یکی از مباحث پیچیده و همیشگی تاریخ فلسفه است و مباحث مختلفی در باب مفهوم و هستی آن مطرح شده است. پرسش اساسی در باب حرکت، به وجود و تحقق آن مربوط میشود. در تاریخ فلسفه اسلامی در باب هستی و نحوة تحقق حرکت، دو مبحث شکل گرفته است؛ حرکت توسطیه و حرکت قطعیه. تأکید ابن¬سینا بر این بوده که مطابق مبانی علم طبیعی و فلسفی خود، هستی حرکت را بگونه¬یی تبیین نماید که از اشکالات مخالفان وجودِ حرکت بدور باشد. بهمین منظور، او اتصال و امتدادِ دارای اجزاء را به متن حرکت راه نداده و به حرکت توسطیه بسیط معتقد شده و اتصال دارای اجزاء پیوسته و باقرار (حرکت قطعیه) را به عالم ذهن و خیال مرتبط دانسته است. این دیدگاه ابن¬سینا بعدها مورد نقد، تحلیل و توجیه‌های مختلف قرار گرفت و با ورود به قلمرو حکمت متعالیه، رنگ و چهره¬یی متفاوت بخود گرفت. در حکمت متعالیه حرکت توسطیه و قطعیه، دو اعتبار عقلی از هویتِ تدریجیِ وجود سیلانی قلمداد شده‌اند. تحلیل دقیق و موشکافانه نظر ابن¬سینا و ملاصدرا در اینباره و معانی مختلف حرکت توسطیه و قطعیه، موضوع اصلی مقاله حاضر است. بدون تردید، احصای معانی مختلف این دو اصطلاح و تفکیک بحث فیزیکی و متافیزیکی آن، روشنگر بسیاری از مناقشات و مجادلات در اینباره خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 105 تا 128
Russell-Meinong Tartışması Üzerine
نویسنده:
Çağdaş Burak KARATAŞ: چاگداش بوراک کرتاش
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: بحث راسل- ماینونگ بحثی است که در آغاز قرن گذشته صورت گرفت. محورهای بحث اساساً در مورد چگونگی درک وجود، آنچه گفته می شود وجود دارد، شرایط شیء بودن و در این زمینه، رابطه هستی شناسی و منطق است. این دو متفکر در برخی مسائل با یکدیگر اتفاق نظر دارند، اما در برخی موارد با یکدیگر اختلاف دارند. راسل استدلال می‌کند که گزاره‌هایی که شامل ابژه‌های ناموجود هستند، اصول عدم تناقض را نقض می‌کنند و میانه را حذف می‌کنند، و این اشیا باید از هستی‌شناسی حذف شوند. نظریه ابژه ماینونگ، شیوه های هستی را متمایز می کند و تعیین اصول منطق را محدود می کند. جست‌وجوی او برای یافتن پاسخ‌هایی برای این ایده‌ها، راسل را بر آن داشت تا نظریه توصیفات خود را معرفی کند. راه‌حل‌های ارائه‌شده توسط نظریه توصیف‌ها و سادگی آن باعث شده است که در طول این سال‌ها این تصور به وجود آید که راسل در این بحث حق داشته است. با این حال، با تحولات مختلف در متافیزیک و منطق، این بحث مورد بازنگری قرار گرفته است. به لطف این بازنگری، امکان طرح تفاسیر جدید از بحث آشکار شده است. در نتیجه، نظریه های متافیزیکی معاصر مختلفی پدید آمده اند. در این پژوهش ابتدا انتقادات راسل علیه ماینونگ مطرح خواهد شد. سپس نظریه اشیاء ماینونگ به صورت جامع ارائه خواهد شد. بنابراین، شباهت ها و تفاوت های بین درک آنها ارزیابی خواهد شد. در این چارچوب دلایل بازنگری در بحث و تفاسیر گوناگونی که از آن ارائه شده و بازتاب های بحث در متافیزیک معاصر بیان می شود.
هستی شناسی و نقش ادراکی خیال در فلسفه اسلامی(از ابن سینا تا ملاصدرا)
نویسنده:
سید مهدی میرهادی ، محمد نجفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مقاله حاضر با هدف بررسی هستی شناسی و نقش ادراکی خیال از نظر ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، و به روش تحلیل و استنتاج، به انجام رسیده است. ابن سینا ضمن آنکه قوه خیال و صورت های خیالی را امری مادی می داند، به عالمِ مثالِ منفصل، توجه و اعتقادی ندارد. سهروردی نیز قوه خیال را مادی می داند و در حالی که صور خیالی را قائم به ذات می پندارد، بر خلاف ابن سینا بر وجود عالم خیال منفصل تاکید دارد. ملاصدرا به تجرد قوه خیال و صورِ خیالیه باور دارد و همانند سهروردی، عالمِ خیال منفصل را مرتبه ای از مراتب هستی می پندارد. ابن سینا خیال را مدرِک و حافظ صور، یکی از مراحل اصلی در فرایند تجریدِ مفاهیم و هم چنین از مبادی تشکیل برهان، می داند. سهروردی خیال را مدرِکِ امر غائب و محل ظهور صور عالمِ مثال می داند. ملاصدرا خیال وصور خیالیه را عامل تشکیل ذهن، مبادی فعالیت های معرفتی و واسطه تبدیل ادراکات، می داند. ابن سینا به انطباع و حلول صور در نفس که منتج از باور او به مادی بودن خیال و صور خیالیه است، باور دارد. ملاصدرا اما با اثبات تجرد خیال و صورت های خیالی، که مورد انکار ابن سینا و اثبات خیال متصل که مورد انکار شیخ اشراق بود، موفق به تبیین فعال بودن خیال و صدوری بودن صور خیالی گردید که پیامدهای مهمی در معرفت نفس، اتحاد نفس با صور ادراکی و ماهیت فرایند هویت یابی، داشته است.
صفحات :
از صفحه 117 تا 127
فلسفة الوجود [أمل مبروك]
نویسنده:
أمل مبروك
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
تفسیر هایدگر از فرونسیس در کتاب سوفیست افلاطون با نگاهی به کتاب هستی و زمان
نویسنده:
مریم صمدیه ، مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در کتاب سوفیست افلاطون، به تفسیر کتاب ششم اخلاق نیکوماخوس ارسطو و به ویژه مبحث فرونسیس پرداخته است. وی در این کتاب به پنج نحوه‌ی کشف و گشودگی دازاین یعنی اپیستمه، تخنه، سوفیا، نوس و فرونسیس می‌پردازد. وی «اپیستمه و سوفیا» را از سنخ نحوه‌ی معرفتی و «فرونسیس و تخنه» را از سنخ نحوه‌ی حساب‌گر نفس دازاین دانسته است. در واقع هایدگر پنج فضیلت عقلانی ارسطو را به عنوان نحوه‌های کشف و گشودگی دازاین معرفی می‌کند. وی سوفیا را به عنوان بالاترین نحوه‌ی معرفتی و فرونسیس را به عنوان بالاترین نحوه‌ی حساب‌گر دانسته است. لازم به ذکر است که هایدگر در نهایت فرونسیس را به جهت توجه در عمل به عنوان بالاترین نحوه‌ی کشف و گشودگی دازاین معرفی نموده است. از سوی دیگر در کتاب هستی و زمان در مباحث مربوط به دازاین و بویژه مناسبات دازاین با دازاین‌های دیگر، می‌توان به فرونسیس به عنوان نحوه‌ای از وجود دازاین پی برد. در واقع نحوه‌ی وجود اگزیستانسیال دازاین همان نحوه وجود فرونتیک است. نکته قابل توجه در نوشتار حاضر این است که هایدگر در کتاب سوفیست افلاطون همان تفسیری را از فرونسیس ارائه داده که در کتاب هستی و زمان وی قابل برداشت است. در واقع هایدگر برای بیان فرونسیس به وجود اگزیستانسیال دازاین اشاره و در نهایت نحوه رفتار اصیل را در عمل بر اساس ندای وجدان دانسته است؛ همان چیزی که در سوفیست افلاطون به عنوان وجدان فراموش نشدنی تعبیه شده است.
صفحات :
از صفحه 163 تا 191
سریان عشق در هستی و ارتباط آن با وحدت وجود از نظر برخی از حکمای خطه‌ی شیراز (غیاث‌الدین دشتکی، جلال‌الدین دوانی و ملاصدرای شیرازی)
نویسنده:
الهه زارع
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: جلال­الدین دوانی، غیاث­الدین دشتکی و ملاصدرا درآثار خود مسئله تسری عشق در موجودات را مطرح کرده­اند و هر سه سعی در آمیختن رویکرد سینوی و عرفانی داشته­اند و به‌ همین جهت سخنان آنان به وحدت وجود منتهی شده است، با این وصف همگی در این امر، به‌یک میزان موفق نبوده­اند. غیاث­الدین تنها عشق در مرتبه انسانی را همراه با علم دانسته و آن را با وحدت در شهود پیوند می­زند. سخنان وی در باب تسری عشق، بیان‌کننده نوعی وحدت سریانی در هستی است که به تبیین تشکیکی ملاصدرا نزدیک است. اما دوانی قائل به آگاهانه بودن عشق در تمامی مراتب و تجلیات است و سخنانش در این­باره مبتنی‌بر نظریه وحدت شخصی وجود است. هرچند تفسیر وحدت شخصی ملاصدرا در این­باره از نظر مضمون و ادبیات به سخنان دوانی نزدیک است؛ اما تنها ملاصدرا است که به ‌بهترین شکل موفق گردیده در این­باره عرفان و حکمت را درهم آمیخته و آن را به‌نحو مستدل تبیین نماید.
صفحات :
از صفحه 115 تا 136
درسگفتار هستی‌ شناسی و فلسفه اگزیستانس
مدرس:
احمد رجبی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در درس‌گفتارهای هستی‌شناسی و فلسفه اگزیستانس به دنبال تبیین جدیدی از جایگاه فلسفی و هستی‌شناختی مفهوم “اگزیستانس” هستیم به معنایی که این مفهوم در سیاق فلسفه‌های اگزیستانس پیدا کرده است، یعنی مفهومی اختصاصی که منحصرا برای وجود موجود انسانی به کار می‌رود. انتقال و تحول معنایی‌‌ای که در مفهوم عام وجود (existentia) رخ می‌دهد تا آن را در وجود انسان منحصر کند، از حیث ضرورت فلسفی‌اش کمتر به عنوان مساله‌ای مستقل پیش از ورود به محتوای فلسفه‌های اگزیستانس مورد پرسش و بحث قرار گرفته است. در این درس‌گفتارها می‌کوشیم دقیقا به طرح این مساله بپردازیم که با چه ضابطه و ضرورت فلسفی‌ای میتوان چنین انتقالی را فهم‌پذیر کرد و بدین معنا چگونه می‌توان طرح مفهوم اگزیستانس به منزله وجود خاص انسان را بر حسب یک ضرورت هستی‌شناختی دریافت. برای ورود به طرح این مساله، ضرورت هستی‌شناختی شکل‌گیری مفهوم اگزیستانس را بر حسب مساله وجود نخستین یا فرد (جوهر اول) در افق اندیشه باستان و فلسفه ارسطو، سپس بر حسب مساله وجود در تمایز از ماهیت در افق فلسفه قرون وسطی و اندیشه ابن سینا و توماس، و سپس مساله وجود خارجی و خارجیت جهان در افق فلسفه مدرن و اندیشه دکارت و کانت بررسی می‌کنیم. سپس بر اساس چارچوب‌ به دست آمده ذیل مفهوم عام وجود، مفهوم ماهیت، و مفهوم جهان به تفسیر واسازانه هایدگر از تاریخ متافیزیک رجوع میکنیم تا از دل آن بتوانیم ضرورت هستی‌شناختی مفهوم اگزیستانس به منزله وجود اختصاصی انسان را در مقام پاسخی ضروری به مسائل و معضل‌های عمده هستی‌شناسی آشکار سازیم. در طول جلسات بخش‌هایی از درس‌گفتار مسائل بنیادین پدیدارشناسی هایدگر در تفسیر نظریه کانت درباره وجود و نیز تفسیر تمایز میان وجود و ماهیت در فلسفه قرون وسطی و نیز بخش‌هایی از کتاب وجود و زمان و رساله درباب ذات بنیاد درباره مفهوم جهان به بحث گذاشته می‌شود. کوشش می‌شود نشان داده شود که جایگاه مفهوم اگزیستانس در فلسفه‌های اگزیستانس، یک راه دلخواه و بی‌ضرورت عقلی با صبغه‌های صرفا احساسی و فردی، روان‌شناختی یا ادبی و مانند اینها در تاریخ فلسفه نیست، بلکه اگر با توجه به استلزامات هستی‌شناختی‌اش لحاظ شود، چگونه پاسخی به معضلات عمده هستی‌شناختی فلسفه تاکنون بوده و به چه معنا پاسخی ضروری به امکان فلسفه به معنای دانش نخستین است. درس‌گفتارهای حاضر در نیم‌سال دوم ۹۹-۱۴۰۰ در مقطع کارشناسی ارشد گروه فلسفه دانشگاه تهران در قالب درس ۲ واحدی و به صورت مجازی و آنلاین برگزار شده است.
  • تعداد رکورد ها : 301