مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
تفسیر اشاعره تفسیر حنابله تفسیر شافعیه تفسیر ماتریدیه تفسیر مالکیه تفسیر معتزله
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 489
تفسیر الدر المنثور فی التفسیر المأثور المجلد 6
نویسنده:
عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الفکر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الدر المنثور في التفسير بالمأثور، اثر عربى جلال‌الدين عبدالرحمن سيوطى (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را به‌صورت نقل روايى، ذيل آن‌ها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر درباره روايات آن، چنين برداشت مى‌شود كه اين اخبار، مورد تأييد او بوده است؛ لكن در اين تفسير، گاهى اسرائيلات و رواياتى نامقبول به چشم مى‌خورد و مفسر تنها در موارد معدودى در قوت يا عدم قوت حديث، نظر داده است. در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است. مؤلف روايات را به ترتيب سور و آيات تأليف كرده و آغاز آن را سوره حمد و پايان آن را سوره ناس قرار داده و براى همه سوره‌ها، رواياتى آورده است. وى در تفسير هر سوره، نخست پس از ذكر نام سوره، روايات مربوط به فضائل و ويژگى‌هاى آن را آورده و سپس به ترتيب آيات، آيه و يا جمله‌اى از يك آيه را ذكر كرده و روايات مربوط به آن را در ذيل بيان نموده است. سيوطى در اين تفسير، روايات زيادى را از كتب مختلف گرد آورده است كه مى‌توان آن‌ها را در موضوعات زير، تقسيم‌بندى كرد: * تفاسيرى مانند: تفسير وكيع، تفسير فريابى، تفسير ابن منذر، تفسير جويبر، تفسير القرآن عبدبن حميد، الكشف و البيان ثعلبى، تفسير ابن مردويه، تفسير القرآن العظيم ابن ابى‌حاتم، جامع البيان طبرى و...؛ * صحاح، مانند: صحيح بخارى و صحيح مسلم؛ * مسانيدى مانند: مسند احمد بن حنبل، مسند دارمى و مسند بزّاز؛ * كتاب‌هاى تاريخى، مانند: تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر، تاريخ بغداد خطيب بغدادى، تاریخ نیشابور حاكم، تاريخ الاصبهان ابونعيم و تاريخ البخارى؛ * معجم‌هايى مانند: المعجم الوسيط، المعجم الكبير طبرانى، معجم ابوسعيد اعرابى، معجم ابن جميع، معجم الصحابه بغوى و معجم الصحابه ابن قانع؛ * كتاب‌هايى مانند «كتاب الصلاة» مروزى، «المصاحف» ابن انبارى، «أسباب النزول» واحدى، «المصنف» ابن ابى‌شيبه، «دلائل النبوة» ابونعيم، «الأسماء و الصفات»، «دلائل النبوة» بيهقى، «الأدب المفرد» بخارى، «كتاب البسملة» ابن خزيمه، «فضائل القرآن» ابوعبيده، «حلية الأولياء»، «الطب النبوي» ابونعيم، «معرفة الصحابة» ماوردى، «العظيمة» ابوالشيخ، «فضائل القرآن» ابن ضريس، «طبقات» ابن سعد، «معرفة السنن و الآثار» بيهقى، «كامل» ابن عدى، «المصنف» عبدالرزاق، «الأم» شافعى، «الموطأ» مالك، «نوادر الأصول» حكيم ترمذى، «فضائل القرآن» هروى، «زوائد المسند» عبدالله بن احمد، «كتاب الثواب» ابن حبان، «شعب الإيمان» بيهقى، «المختارة» مقدسى، «الغريب» خطابى، «كتاب المسئلة» خطيب، «الأربعين» حافظ و «الدعاء ابن أبي‌الدنيا». اين كتاب، از جامع‌ترين منابع تفسير اثرى در ميان اهل سنت است و شايد بتوان اطمينان داشت كه اغلب روايات تفسيرى اهل سنت، در اين كتاب جمع‌آورى شده است. تنها در سوره حمد، نزديك به سيصد روايت از بيش از هشتاد كتاب اهل سنت نقل شده و جز مقدمه كوتاهى كه در ابتداى اين تفسير آورده، به هيچ مطلبى جز ذكر روايات، پرداخته نشده است. ويژگى‌هاى اثر حاضر را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود: * اين تفسير از نظر جامعيت روايات تفسيرى اهل تسنن، در بين تفاسير معروف، كم‌نظير بلكه بى‌نظير بوده و تفسيرى است كه ما را از روايات تفسيرى بخش عظيمى از كتاب‌هاى اهل تسنن آگاه مى‌كند، به‌ويژه كه بعضى از كتاب‌هايى كه مؤلف از آنها روايت نقل كرده، در دسترس نمى‌باشد و اختلاف و ترديدى نيست كه اين تفسير، مرجع خوبى براى پى بردن به روايات تفسيرى اهل تسنن است. * ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نويسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتاب‌هايى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است. * امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار(ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتاب‌هاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه «فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه». از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا(ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين از خدا درخواست كرد كه توبه‌ام را بپذير، پس توبه‌اش را پذيرفت. اين تفسير گرچه جامع‌ترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتاب‌هاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتاب‌هاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم‌الدين» (ج 3، ص244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه «و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد». در مدح على(ع)، در قضيه «ليلة المبيت» نازل شده است، اما سيوطى در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» در ذيل آيه «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم». رواياتى را دال بر اينكه حضرت على(ع) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) از مصاديق اولي الأمر هستند، آورده، ولى سيوطى آن‌ها را در اين تفسير، ذكر نكرده است. همچنين در ذيل آيه «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا». سيوطى بيست روايت آورده، ولى حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بى‌نياز هستيم و حتى از كتاب‌هايى كه در اين تفسير از آن‌ها روايت نقل شده نيز نمى‌توان خود را بى‌نياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتاب‌ها در اين تفسير آمده باشد. ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقل‌شده در اين تفسير، به‌نحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف درباره سوره حمد بيش از 290 روايت را نقل كرده، ولى حدود 64 روايت از آنها را قبل از ورود به تفسير و پيش از ذكر «بسم الله الرحمن الرحيم» آورده است كه هيچ‌يك از آنها، تفسيرى نيست؛ بخشى از آنها در بيان فضايل سوره حمد است، از قبيل اينكه اين سوره، از زير عرش نازل شده و شيطان در وقت نزول آن، ناله كرده و اين سوره، معادل ثلث يا دو ثلث قرآن است. هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مى‌توان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود سيوطى از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمى‌آيد. سيوطى روايات فراوانى از اصحاب پيامبر(ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از اميرالمؤمنين(ع) يافت مى‌شود. علامه طباطبايى در تفسير «الميزان» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از اميرالمؤمنين(ع) و ساير اصحاب پيامبر(ص) در داستان هاروت و ماروت. در جلد ششم به تفسیر سوره های حج، مؤمنون، نور، فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب و سبأ پرداخته شده است.
تفسیر الدر المنثور فی التفسیر المأثور المجلد 4
نویسنده:
عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الفکر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الدر المنثور في التفسير بالمأثور، اثر عربى جلال‌الدين عبدالرحمن سيوطى (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را به‌صورت نقل روايى، ذيل آن‌ها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر درباره روايات آن، چنين برداشت مى‌شود كه اين اخبار، مورد تأييد او بوده است؛ لكن در اين تفسير، گاهى اسرائيلات و رواياتى نامقبول به چشم مى‌خورد و مفسر تنها در موارد معدودى در قوت يا عدم قوت حديث، نظر داده است. در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است. مؤلف روايات را به ترتيب سور و آيات تأليف كرده و آغاز آن را سوره حمد و پايان آن را سوره ناس قرار داده و براى همه سوره‌ها، رواياتى آورده است. وى در تفسير هر سوره، نخست پس از ذكر نام سوره، روايات مربوط به فضائل و ويژگى‌هاى آن را آورده و سپس به ترتيب آيات، آيه و يا جمله‌اى از يك آيه را ذكر كرده و روايات مربوط به آن را در ذيل بيان نموده است. سيوطى در اين تفسير، روايات زيادى را از كتب مختلف گرد آورده است كه مى‌توان آن‌ها را در موضوعات زير، تقسيم‌بندى كرد: * تفاسيرى مانند: تفسير وكيع، تفسير فريابى، تفسير ابن منذر، تفسير جويبر، تفسير القرآن عبدبن حميد، الكشف و البيان ثعلبى، تفسير ابن مردويه، تفسير القرآن العظيم ابن ابى‌حاتم، جامع البيان طبرى و...؛ * صحاح، مانند: صحيح بخارى و صحيح مسلم؛ * مسانيدى مانند: مسند احمد بن حنبل، مسند دارمى و مسند بزّاز؛ * كتاب‌هاى تاريخى، مانند: تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر، تاريخ بغداد خطيب بغدادى، تاریخ نیشابور حاكم، تاريخ الاصبهان ابونعيم و تاريخ البخارى؛ * معجم‌هايى مانند: المعجم الوسيط، المعجم الكبير طبرانى، معجم ابوسعيد اعرابى، معجم ابن جميع، معجم الصحابه بغوى و معجم الصحابه ابن قانع؛ * كتاب‌هايى مانند «كتاب الصلاة» مروزى، «المصاحف» ابن انبارى، «أسباب النزول» واحدى، «المصنف» ابن ابى‌شيبه، «دلائل النبوة» ابونعيم، «الأسماء و الصفات»، «دلائل النبوة» بيهقى، «الأدب المفرد» بخارى، «كتاب البسملة» ابن خزيمه، «فضائل القرآن» ابوعبيده، «حلية الأولياء»، «الطب النبوي» ابونعيم، «معرفة الصحابة» ماوردى، «العظيمة» ابوالشيخ، «فضائل القرآن» ابن ضريس، «طبقات» ابن سعد، «معرفة السنن و الآثار» بيهقى، «كامل» ابن عدى، «المصنف» عبدالرزاق، «الأم» شافعى، «الموطأ» مالك، «نوادر الأصول» حكيم ترمذى، «فضائل القرآن» هروى، «زوائد المسند» عبدالله بن احمد، «كتاب الثواب» ابن حبان، «شعب الإيمان» بيهقى، «المختارة» مقدسى، «الغريب» خطابى، «كتاب المسئلة» خطيب، «الأربعين» حافظ و «الدعاء ابن أبي‌الدنيا». اين كتاب، از جامع‌ترين منابع تفسير اثرى در ميان اهل سنت است و شايد بتوان اطمينان داشت كه اغلب روايات تفسيرى اهل سنت، در اين كتاب جمع‌آورى شده است. تنها در سوره حمد، نزديك به سيصد روايت از بيش از هشتاد كتاب اهل سنت نقل شده و جز مقدمه كوتاهى كه در ابتداى اين تفسير آورده، به هيچ مطلبى جز ذكر روايات، پرداخته نشده است. ويژگى‌هاى اثر حاضر را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود: * اين تفسير از نظر جامعيت روايات تفسيرى اهل تسنن، در بين تفاسير معروف، كم‌نظير بلكه بى‌نظير بوده و تفسيرى است كه ما را از روايات تفسيرى بخش عظيمى از كتاب‌هاى اهل تسنن آگاه مى‌كند، به‌ويژه كه بعضى از كتاب‌هايى كه مؤلف از آنها روايت نقل كرده، در دسترس نمى‌باشد و اختلاف و ترديدى نيست كه اين تفسير، مرجع خوبى براى پى بردن به روايات تفسيرى اهل تسنن است. * ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نويسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتاب‌هايى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است. * امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار(ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتاب‌هاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه «فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه». از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا(ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين از خدا درخواست كرد كه توبه‌ام را بپذير، پس توبه‌اش را پذيرفت. اين تفسير گرچه جامع‌ترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتاب‌هاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتاب‌هاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم‌الدين» (ج 3، ص244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه «و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد». در مدح على(ع)، در قضيه «ليلة المبيت» نازل شده است، اما سيوطى در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» در ذيل آيه «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم». رواياتى را دال بر اينكه حضرت على(ع) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) از مصاديق اولي الأمر هستند، آورده، ولى سيوطى آن‌ها را در اين تفسير، ذكر نكرده است. همچنين در ذيل آيه «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا». سيوطى بيست روايت آورده، ولى حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بى‌نياز هستيم و حتى از كتاب‌هايى كه در اين تفسير از آن‌ها روايت نقل شده نيز نمى‌توان خود را بى‌نياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتاب‌ها در اين تفسير آمده باشد. ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقل‌شده در اين تفسير، به‌نحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف درباره سوره حمد بيش از 290 روايت را نقل كرده، ولى حدود 64 روايت از آنها را قبل از ورود به تفسير و پيش از ذكر «بسم الله الرحمن الرحيم» آورده است كه هيچ‌يك از آنها، تفسيرى نيست؛ بخشى از آنها در بيان فضايل سوره حمد است، از قبيل اينكه اين سوره، از زير عرش نازل شده و شيطان در وقت نزول آن، ناله كرده و اين سوره، معادل ثلث يا دو ثلث قرآن است. هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مى‌توان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود سيوطى از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمى‌آيد. سيوطى روايات فراوانى از اصحاب پيامبر(ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از اميرالمؤمنين(ع) يافت مى‌شود. علامه طباطبايى در تفسير «الميزان» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از اميرالمؤمنين(ع) و ساير اصحاب پيامبر(ص) در داستان هاروت و ماروت. در جلد چهارم به تفسیر سوره های انفال، توبه، یونس، هود، یوسف و رعد پرداخته شده است.
تفسیر الدر المنثور فی التفسیر المأثور المجلد 2
نویسنده:
عبدالرحمن بن ابی بکر سیوطی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الفکر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الدر المنثور في التفسير بالمأثور، اثر عربى جلال‌الدين عبدالرحمن سيوطى (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را به‌صورت نقل روايى، ذيل آن‌ها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر درباره روايات آن، چنين برداشت مى‌شود كه اين اخبار، مورد تأييد او بوده است؛ لكن در اين تفسير، گاهى اسرائيلات و رواياتى نامقبول به چشم مى‌خورد و مفسر تنها در موارد معدودى در قوت يا عدم قوت حديث، نظر داده است. در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است. مؤلف روايات را به ترتيب سور و آيات تأليف كرده و آغاز آن را سوره حمد و پايان آن را سوره ناس قرار داده و براى همه سوره‌ها، رواياتى آورده است. وى در تفسير هر سوره، نخست پس از ذكر نام سوره، روايات مربوط به فضائل و ويژگى‌هاى آن را آورده و سپس به ترتيب آيات، آيه و يا جمله‌اى از يك آيه را ذكر كرده و روايات مربوط به آن را در ذيل بيان نموده است. سيوطى در اين تفسير، روايات زيادى را از كتب مختلف گرد آورده است كه مى‌توان آن‌ها را در موضوعات زير، تقسيم‌بندى كرد: * تفاسيرى مانند: تفسير وكيع، تفسير فريابى، تفسير ابن منذر، تفسير جويبر، تفسير القرآن عبدبن حميد، الكشف و البيان ثعلبى، تفسير ابن مردويه، تفسير القرآن العظيم ابن ابى‌حاتم، جامع البيان طبرى و...؛ * صحاح، مانند: صحيح بخارى و صحيح مسلم؛ * مسانيدى مانند: مسند احمد بن حنبل، مسند دارمى و مسند بزّاز؛ * كتاب‌هاى تاريخى، مانند: تاريخ مدينه دمشق ابن عساكر، تاريخ بغداد خطيب بغدادى، تاریخ نیشابور حاكم، تاريخ الاصبهان ابونعيم و تاريخ البخارى؛ * معجم‌هايى مانند: المعجم الوسيط، المعجم الكبير طبرانى، معجم ابوسعيد اعرابى، معجم ابن جميع، معجم الصحابه بغوى و معجم الصحابه ابن قانع؛ * كتاب‌هايى مانند «كتاب الصلاة» مروزى، «المصاحف» ابن انبارى، «أسباب النزول» واحدى، «المصنف» ابن ابى‌شيبه، «دلائل النبوة» ابونعيم، «الأسماء و الصفات»، «دلائل النبوة» بيهقى، «الأدب المفرد» بخارى، «كتاب البسملة» ابن خزيمه، «فضائل القرآن» ابوعبيده، «حلية الأولياء»، «الطب النبوي» ابونعيم، «معرفة الصحابة» ماوردى، «العظيمة» ابوالشيخ، «فضائل القرآن» ابن ضريس، «طبقات» ابن سعد، «معرفة السنن و الآثار» بيهقى، «كامل» ابن عدى، «المصنف» عبدالرزاق، «الأم» شافعى، «الموطأ» مالك، «نوادر الأصول» حكيم ترمذى، «فضائل القرآن» هروى، «زوائد المسند» عبدالله بن احمد، «كتاب الثواب» ابن حبان، «شعب الإيمان» بيهقى، «المختارة» مقدسى، «الغريب» خطابى، «كتاب المسئلة» خطيب، «الأربعين» حافظ و «الدعاء ابن أبي‌الدنيا». اين كتاب، از جامع‌ترين منابع تفسير اثرى در ميان اهل سنت است و شايد بتوان اطمينان داشت كه اغلب روايات تفسيرى اهل سنت، در اين كتاب جمع‌آورى شده است. تنها در سوره حمد، نزديك به سيصد روايت از بيش از هشتاد كتاب اهل سنت نقل شده و جز مقدمه كوتاهى كه در ابتداى اين تفسير آورده، به هيچ مطلبى جز ذكر روايات، پرداخته نشده است. ويژگى‌هاى اثر حاضر را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود: * اين تفسير از نظر جامعيت روايات تفسيرى اهل تسنن، در بين تفاسير معروف، كم‌نظير بلكه بى‌نظير بوده و تفسيرى است كه ما را از روايات تفسيرى بخش عظيمى از كتاب‌هاى اهل تسنن آگاه مى‌كند، به‌ويژه كه بعضى از كتاب‌هايى كه مؤلف از آنها روايت نقل كرده، در دسترس نمى‌باشد و اختلاف و ترديدى نيست كه اين تفسير، مرجع خوبى براى پى بردن به روايات تفسيرى اهل تسنن است. * ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نويسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتاب‌هايى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است. * امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار(ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتاب‌هاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه «فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه». از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا(ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين از خدا درخواست كرد كه توبه‌ام را بپذير، پس توبه‌اش را پذيرفت. اين تفسير گرچه جامع‌ترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتاب‌هاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتاب‌هاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم‌الدين» (ج 3، ص244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه «و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد». در مدح على(ع)، در قضيه «ليلة المبيت» نازل شده است، اما سيوطى در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل» در ذيل آيه «أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم». رواياتى را دال بر اينكه حضرت على(ع) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) از مصاديق اولي الأمر هستند، آورده، ولى سيوطى آن‌ها را در اين تفسير، ذكر نكرده است. همچنين در ذيل آيه «إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا». سيوطى بيست روايت آورده، ولى حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بى‌نياز هستيم و حتى از كتاب‌هايى كه در اين تفسير از آن‌ها روايت نقل شده نيز نمى‌توان خود را بى‌نياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتاب‌ها در اين تفسير آمده باشد. ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقل‌شده در اين تفسير، به‌نحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف درباره سوره حمد بيش از 290 روايت را نقل كرده، ولى حدود 64 روايت از آنها را قبل از ورود به تفسير و پيش از ذكر «بسم الله الرحمن الرحيم» آورده است كه هيچ‌يك از آنها، تفسيرى نيست؛ بخشى از آنها در بيان فضايل سوره حمد است، از قبيل اينكه اين سوره، از زير عرش نازل شده و شيطان در وقت نزول آن، ناله كرده و اين سوره، معادل ثلث يا دو ثلث قرآن است. هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مى‌توان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود سيوطى از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمى‌آيد. سيوطى روايات فراوانى از اصحاب پيامبر(ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از اميرالمؤمنين(ع) يافت مى‌شود. علامه طباطبايى در تفسير «الميزان» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از اميرالمؤمنين(ع) و ساير اصحاب پيامبر(ص) در داستان هاروت و ماروت. در جلد دوم به تفسیر ادامه سوره بقره و سوره های آل عمران و نساء پرداخته شده است.
حاشية الشهاب المسماة عناية القاضي و كفاية الراضي على تفسير البيضاوي المجلد 8
نویسنده:
عبدالله بن عمر بیضاوی؛ حاشیه نویس: احمد بن محمد خفاجي
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
.
حاشية الشهاب المسماة عناية القاضي و كفاية الراضي على تفسير البيضاوي المجلد 3
نویسنده:
عبدالله بن عمر بیضاوی؛ حاشیه نویس: احمد بن محمد خفاجي
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
حاشية الشهاب المسماة عناية القاضي و كفاية الراضي على تفسير البيضاوي المجلد 6
نویسنده:
عبدالله بن عمر بیضاوی؛ حاشیه نویس: احمد بن محمد خفاجي
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
تفسير عرائس البيان فی حقائق القرآن - المجلد الثالث (النور - الناس)
نویسنده:
ابو محمد صدرالدین روزبهان بن ابی نصر البقلی؛ تحقیق: احمد فرید المزیدی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالکتب العلمیة,
چکیده :
عرائس البيان في حقائق القرآن اثر صدرالدين روزبهان بن أبى نصر بقلى (م606ق)، تفسيرى است عرفانى بر طريقه اهل تصوّف كه شيخ روزبهان به زبان عربى آن را نوشته است. البته اين نام در تمام نسخ يك‌سان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است: 1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است. عرائس البيان، قديمى‌ترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويل‌هاى ايشان مى‌باشد. اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مى‌شود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مى‌يابد. در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مى‌كنيم. روزبهان بقلى در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مى‌توان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرةالمعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است. در يك نگاه كلى تفسير عرائس‌البيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتناب‌ناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آن‌كه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد. اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آن‌كه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آن‌ها را بدون اين‌كه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است. روش روزبهان در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مى‌آورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مى‌كند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مى‌پردازد. آثار عرفانى روزبهان بقلى تداعى‌كننده جهانى پررمز و راز و خيال‌انگيز است. تصور و استنباطى روشن از چنان جهانى - به‌ويژه براى اذهانى نامأنوس با آن زبان و ادبيات - به سادگى ميسر نمى‌باشد؛ زيرا اسلوب بيان و حتى محتواى چنين سخنانى از مقوله حرف‌هاى معمولى نمى‌باشد. بنا به سخن نوه او شرف‌الدين، درك و فهم سخنانى از اين دست، مستلزم استحضار در علوم باطن و [نيز] وقوف بر اصطلاحات ارباب تحقيق مى‌باشد. سبک او در نوشتن غالباً متكى بر فواصل موسيقى موزون و متقابل مى‌باشد و از تكرار كلمات يا جملات و عبارات و گاهى فقرات هم‌اندازه، ايقاعاتى جالب و نغز توليد مى‌كند و غالباً سجعى همانند ريتم موسيقى در اين فواصل به كار می‌برد. براى مثال ذيل آيه: و بشّر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أنّ لهم جنات تجري من تحتها الأنهار... (و كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته انجام داده‌اند مژده ده كه ايشان را باغ‌هايى خواهد بود كه از زير [درختان] آن‌ها جوى‌ها روان است) (بقره، آيه 25) چنين گفته است: «إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...». همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنان‌كه گويى قبل از آن‌كه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مى‌نگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مى‌گردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود به‌كار مى‌بندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مى‌دهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد. گزارش محتوا: روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مى‌دارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبرکاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مى‌توانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن سلمى، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان امام على(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نيز استناد كرده و نام آن‌ها را در تفسير خود آورده است. جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافيزيكى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهره‌هاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهم‌ترين متون عرفانى به شمار مى‌آيد. روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مى‌سازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مى‌گويد: چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمه‌هايى از چشمه‌هاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم. در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» (سوره فصلت، آيه 53) مى‌باشد. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى روزبهان هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، به جنبه متافيزيكى قرآن اكتفا كرده و در تفسير خود، قرآن را بر يك محور كه قطب اولش فنا از دنيا و آخرت و قطب ديگرش فناى در خداست، تفسير و تأويل كرده است. با چنين نگرشى با آيات الاحكام نيز مواجه مى‌گردد و از اين قبيل آيات نيز تصويرى عارفانه ارائه كرده و بر تأويل بخشى از يك آيه، چه در آيات الاحكام و غير آن -كه با مبناى فطرى او هماهنگى تام دارد- اكتفا كرده است. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى وى هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، ضمن اعتقاد به مبانى تصوف و عرفان، به اصل مهم حضرات خمس نيز باور دارد. از فروع اين اصل مهم حضرتِ جامعه محمديه است. او اعتقاد خود را با تأويلى از آيه اول سوره نساء نشان مى‌دهد. سخن روزبهان در تأويل آيه‌اى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مى‌باشد. شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مى‌گردد. وضعيت كتاب: اين اثر به تحقيق احمد فريد مزيدى در سه جلد به چاپ رسيده است. جلد يكم شامل سوره فاتحه تا آخر سوره انفال، جلد دوم از سوره توبه تا آخر سوره مؤمنون، جلد سوم از سوره نور تا آخر سوره ناس مى‌باشد. وى در اين تحقيق به امور زير پرداخته است: آدرس دهى آيات به شيوه درون متنى. استخراج منابع أحاديث در پاورقى‌ها. تعليقه‌هاى توضيحى. فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است. اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است. منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در الذريعة نام برده شده است.
تفسير عرائس البيان فی حقائق القرآن - المجلد الثانی (التوبة - المؤمنون)
نویسنده:
ابو محمد صدرالدین روزبهان بن ابی نصر البقلی؛ تحقیق: احمد فرید المزیدی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالکتب العلمیة,
چکیده :
عرائس البيان في حقائق القرآن اثر صدرالدين روزبهان بن أبى نصر بقلى (م606ق)، تفسيرى است عرفانى بر طريقه اهل تصوّف كه شيخ روزبهان به زبان عربى آن را نوشته است. البته اين نام در تمام نسخ يك‌سان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است: 1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان[۱] و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است. عرائس البيان، قديمى‌ترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويل‌هاى ايشان مى‌باشد. اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مى‌شود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مى‌يابد. در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مى‌كنيم. روزبهان بقلى در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مى‌توان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرةالمعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است. در يك نگاه كلى تفسير عرائس‌البيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتناب‌ناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آن‌كه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد. اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آن‌كه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آن‌ها را بدون اين‌كه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است. روش روزبهان در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مى‌آورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مى‌كند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مى‌پردازد. آثار عرفانى روزبهان بقلى تداعى‌كننده جهانى پررمز و راز و خيال‌انگيز است. تصور و استنباطى روشن از چنان جهانى - به‌ويژه براى اذهانى نامأنوس با آن زبان و ادبيات - به سادگى ميسر نمى‌باشد؛ زيرا اسلوب بيان و حتى محتواى چنين سخنانى از مقوله حرف‌هاى معمولى نمى‌باشد. بنا به سخن نوه او شرف‌الدين، درك و فهم سخنانى از اين دست، مستلزم استحضار در علوم باطن و [نيز] وقوف بر اصطلاحات ارباب تحقيق مى‌باشد. سبک او در نوشتن غالباً متكى بر فواصل موسيقى موزون و متقابل مى‌باشد و از تكرار كلمات يا جملات و عبارات و گاهى فقرات هم‌اندازه، ايقاعاتى جالب و نغز توليد مى‌كند و غالباً سجعى همانند ريتم موسيقى در اين فواصل به كار می‌برد. براى مثال ذيل آيه: و بشّر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أنّ لهم جنات تجري من تحتها الأنهار... (و كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته انجام داده‌اند مژده ده كه ايشان را باغ‌هايى خواهد بود كه از زير [درختان] آن‌ها جوى‌ها روان است) (بقره، آيه 25) چنين گفته است: «إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...». همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنان‌كه گويى قبل از آن‌كه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مى‌نگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مى‌گردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود به‌كار مى‌بندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مى‌دهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد. گزارش محتوا: روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مى‌دارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبرکاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مى‌توانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن سلمى، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان امام على(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نيز استناد كرده و نام آن‌ها را در تفسير خود آورده است. جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافيزيكى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهره‌هاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهم‌ترين متون عرفانى به شمار مى‌آيد. روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مى‌سازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مى‌گويد: چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمه‌هايى از چشمه‌هاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم. در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» (سوره فصلت، آيه 53) مى‌باشد. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى روزبهان هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، به جنبه متافيزيكى قرآن اكتفا كرده و در تفسير خود، قرآن را بر يك محور كه قطب اولش فنا از دنيا و آخرت و قطب ديگرش فناى در خداست، تفسير و تأويل كرده است. با چنين نگرشى با آيات الاحكام نيز مواجه مى‌گردد و از اين قبيل آيات نيز تصويرى عارفانه ارائه كرده و بر تأويل بخشى از يك آيه، چه در آيات الاحكام و غير آن -كه با مبناى فطرى او هماهنگى تام دارد- اكتفا كرده است. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى وى هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، ضمن اعتقاد به مبانى تصوف و عرفان، به اصل مهم حضرات خمس نيز باور دارد. از فروع اين اصل مهم حضرتِ جامعه محمديه است. او اعتقاد خود را با تأويلى از آيه اول سوره نساء نشان مى‌دهد. سخن روزبهان در تأويل آيه‌اى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مى‌باشد. شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مى‌گردد. وضعيت كتاب: اين اثر به تحقيق احمد فريد مزيدى در سه جلد به چاپ رسيده است. جلد يكم شامل سوره فاتحه تا آخر سوره انفال، جلد دوم از سوره توبه تا آخر سوره مؤمنون، جلد سوم از سوره نور تا آخر سوره ناس مى‌باشد. وى در اين تحقيق به امور زير پرداخته است: آدرس دهى آيات به شيوه درون متنى. استخراج منابع أحاديث در پاورقى‌ها. تعليقه‌هاى توضيحى. فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است. اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است. منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در الذريعة نام برده شده است.
تفسير عرائس البيان فی حقائق القرآن - المجلد الاول (الفاتحة - الانفال)
نویسنده:
ابو محمد صدرالدین روزبهان بن ابی نصر البقلی؛ تحقیق: احمد فرید المزیدی
نوع منبع :
کتاب , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالکتب العلمیة,
چکیده :
عرائس البيان في حقائق القرآن اثر صدرالدين روزبهان بن أبى نصر بقلى (م606ق)، تفسيرى است عرفانى بر طريقه اهل تصوّف كه شيخ روزبهان به زبان عربى آن را نوشته است. البته اين نام در تمام نسخ يك‌سان نبوده و با اندكى اختلاف به كار رفته است: 1-عرائس البيان في تفسير حقائق القرآن، 2- عرائس البيان في معاني القرآن، 3- عرائس البيان في حقائق البيان و در برخى متون تاريخى از اين تفسير با عنوان «تفسير عرائس» نام برده شده است. عرائس البيان، قديمى‌ترين تفسيرعرفانى براى قرآن است كه مطابق عقايد صوفيان و مبتنى بر تأويل‌هاى ايشان مى‌باشد. اين تفسير، به لحاظ تاريخى اهميت دارد؛ چرا كه اين اثر به دنبال ظهور تفاسيرى چون لطايف الإشارات قشيرى كه از اركان مهم تفسير عرفانى محسوب مى‌شود و نيز در امتداد حركت غزالى در عرفان، ظهور مى‌يابد. در عرائس البيان، نوعى پيوستگى بين ميراث عرفانى گذشته و آثار صوفيانه بعدى، ملاحظه مى‌كنيم. روزبهان بقلى در تفسير خود اقوال و نظريات مشايخ عرفان را تا زمان خود جمع و ضبط كرده است و اين خود خدمتى بس بزرگ است. به بيان ديگر مى‌توان گفت اين تفسير در حكم نوعى دايرةالمعارف اقوال عرفانى مشايخ اين مكتب است. در يك نگاه كلى تفسير عرائس‌البيان، تفسيرى است بر مذاق صوفيان و در تأييد مكتب عرفانى او. از اين نظر تأويلات او متكلفانه و بعيد است و با تأويل در معناى معهود قرآنى آن -كه اجتناب‌ناپذير است- به كلى متفاوت است. خواننده عرائس البيان قبل از آن‌كه بتواند از آن استفاده تفسيرى ببرد، بايد با اصطلاحات عرفانى، ادبيات استعارى و بيش از حدّ انتزاعى او و تجارب عرفانى روزبهان آشنايى داشته باشد. اين تفسير متضمن تمام سور قرآنى است؛ يعنى از فاتحة الكتاب تا سوره ناس؛ جز آن‌كه روزبهان در اين تفسير به همه آيات نپرداخته است. بسيارى از آن‌ها را بدون اين‌كه توجهى داشته باشد، رها ساخته و به همين منوال گاهى در يك آيه، جزئى را به تفصيل شرح كرده و جزء ديگر را ناديده گرفته است. روش روزبهان در اين كتاب چنان است كه نخست آيه را مى‌آورد و پس از آن رأى و گفتار خويش را بيان مى‌كند و سپس به نقل گفتار بزرگان صوفيه مى‌پردازد. آثار عرفانى روزبهان بقلى تداعى‌كننده جهانى پررمز و راز و خيال‌انگيز است. تصور و استنباطى روشن از چنان جهانى - به‌ويژه براى اذهانى نامأنوس با آن زبان و ادبيات - به سادگى ميسر نمى‌باشد؛ زيرا اسلوب بيان و حتى محتواى چنين سخنانى از مقوله حرف‌هاى معمولى نمى‌باشد. بنا به سخن نوه او شرف‌الدين، درك و فهم سخنانى از اين دست، مستلزم استحضار در علوم باطن و [نيز] وقوف بر اصطلاحات ارباب تحقيق مى‌باشد. سبک او در نوشتن غالباً متكى بر فواصل موسيقى موزون و متقابل مى‌باشد و از تكرار كلمات يا جملات و عبارات و گاهى فقرات هم‌اندازه، ايقاعاتى جالب و نغز توليد مى‌كند و غالباً سجعى همانند ريتم موسيقى در اين فواصل به كار می‌برد. براى مثال ذيل آيه: و بشّر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أنّ لهم جنات تجري من تحتها الأنهار... (و كسانى را كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته انجام داده‌اند مژده ده كه ايشان را باغ‌هايى خواهد بود كه از زير [درختان] آن‌ها جوى‌ها روان است) (بقره، آيه 25) چنين گفته است: «إن لأهل المعرفة، جنات، جنة العبودية و جنة الربوبية و جنة المعرفة و جنة المحبة و جنة القربة...». همچنين روزبهان در اين تفسير قدرت خويش را در ارائه اسلوبى رمزى -ضمن التزام به وحدت موضوع- نمايانده است؛ چنان‌كه گويى قبل از آن‌كه وى عالم يا مفسر و يا حتى عارفى باشد؛ او را در چهره هنرمندى مى‌نگريم كه روح هنر او مدخل عشق و جمال است كه در نهايت به سوى حقيقت رهنمون مى‌گردد. همه اين استعارات و رموز را در بيان خود به‌كار مى‌بندد، اما اين همه، حول محور دل و جان عارف است و بس. در همين مورد، وى ترجيح مى‌دهد كه مقصود خود را -با همين روش- به استناد آياتى ديگر از قرآن بيان كند تا به هر حال تفسير او از قاعده اساسى (القرآن يفسّر بعضه بعضاً) نيز پيروى كرده باشد. گزارش محتوا: روزبهان در مقدمه عرائس اين نكته را بيان مى‌دارد كه: «پس از گفتار خويش، سخنان نغز و اشارات دقيق استادانم را تبرکاً يادآور شدم». بر مبناى اين سخن، مى‌توانيم بنيان تفسير يا تأويل او را در اين اثر عرفانى به ياد ماندنى، طريقه صوفيه و اقوال عارفان محسوب داريم. روزبهان آبشخور يا شواهد تفسيرى خود را در ميان سخنان صوفيانى چون: جنيد بغدادى، شبلى، سهل تسترى، ابن عطاء آدمى، ابوبكر واسطى، ابوعبدالرحمن سلمى، ذوالنون مصرى، ابوعثمان معزى و نصرآبادى يافته و از اين بزرگان فراوان ياد كرده است. وى در مواردى نيز به سخنان امام على(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع) نيز استناد كرده و نام آن‌ها را در تفسير خود آورده است. جايگاه تربيتى- اخلاقى اين تفسير، جنبه مهم ديگر آن است. گرچه مباحث فنى-متافيزيكى فراوانى در اين تفسير عرفانى به چشم مى خورد، اما بهره‌هاى وافر اخلاقى آن نيز كم نيست. به ديگر سخن، اين تفسير از جنبه عملى و سير و سلوكى يكى از مهم‌ترين متون عرفانى به شمار مى‌آيد. روزبهان در مقدمه تفسير خويش پس از حمد الهى و بيان مقام قرآن و تبيين ابعاد متناهى آن، خاطرنشان مى‌سازد كه خداوند محتواى ظاهرى قرآن را به عالمان و حكما واگذار كرده و حقايق و اسرار مخفى آن را به بندگان خالص او بعد از ذكر اين موضوع مى‌گويد: چون اين نكته را يافتم كه براى كلام ازلى وحى، نهايتى از جنبه ظاهرى و باطنى وجود ندارد و احدى، به كمال و غايت معانى آن نرسيده است -زيرا تحت هر حرف از حروف آن دريايى از اسرار الهى و چشمه‌هايى از چشمه‌هاى انوار او وجود دارد - لذا به دقايق و لطايف و حقايق قرآن از رهگذر عرفان روى آوردم. در نظر شيخ روزبهان مدار و محور تأويل، فهم اشارات الهى در آيات قرآنى است. مستمسك نظريه وى، آيه شريفه: «سنريهم آياتنا في الآفاق و في أنفسهم حتى يتبين لهم انه الحق اَ وَ لَمْ يكف بربك أنّه على كل شىء شهيد» (سوره فصلت، آيه 53) مى‌باشد. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى روزبهان هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، به جنبه متافيزيكى قرآن اكتفا كرده و در تفسير خود، قرآن را بر يك محور كه قطب اولش فنا از دنيا و آخرت و قطب ديگرش فناى در خداست، تفسير و تأويل كرده است. با چنين نگرشى با آيات الاحكام نيز مواجه مى‌گردد و از اين قبيل آيات نيز تصويرى عارفانه ارائه كرده و بر تأويل بخشى از يك آيه، چه در آيات الاحكام و غير آن -كه با مبناى فطرى او هماهنگى تام دارد- اكتفا كرده است. بارى، اين روش يا قاعده، در تمام تفسير او جريان دارد. تأويل‌هاى وى هم شامل مباحث عرفان نظرى و هم متضمن مباحث عرفان عملى و سير و سلوك مى‌شود. شيخ، ضمن اعتقاد به مبانى تصوف و عرفان، به اصل مهم حضرات خمس نيز باور دارد. از فروع اين اصل مهم حضرتِ جامعه محمديه است. او اعتقاد خود را با تأويلى از آيه اول سوره نساء نشان مى‌دهد. سخن روزبهان در تأويل آيه‌اى در سوره فتح، بيانگر اعتقاد او به اصل وحدت وجود مى‌باشد. شيخ روزبهان بخش مهمى از تفسير خود را تطبيق و تأويل آيات قرآنى با عرفان عملى قرار داده است. كشف اين مهم با اندك كاوشى در تفسير او حاصل مى‌گردد. وضعيت كتاب: اين اثر به تحقيق احمد فريد مزيدى در سه جلد به چاپ رسيده است. جلد يكم شامل سوره فاتحه تا آخر سوره انفال، جلد دوم از سوره توبه تا آخر سوره مؤمنون، جلد سوم از سوره نور تا آخر سوره ناس مى‌باشد. وى در اين تحقيق به امور زير پرداخته است: آدرس دهى آيات به شيوه درون متنى. استخراج منابع أحاديث در پاورقى‌ها. تعليقه‌هاى توضيحى. فهرست اجمالى مطالب هر جلد در انتهاى آن آمده است. اين اثر توسط على بابايى به فارسى ترجمه شده است. مترجم توفيق بسيار در انتقال ادبيات قرن ششم و ادبيات فخيم عرفانى كسب كرده است. منتخبى از اين تفسير به نام «نبذة النفائس في انتخاب العرائس» در الذريعة نام برده شده است.
عرائس البيان في حقائق القرأن - هامشه: تفسير محیی الدین ابن عربي - الجزء الاول (الفاتحة - الکهف)
نویسنده:
ابی محمد روزبهان ابن ابی النصر البقلی؛ هامشه: محمد بن علی الطائی الاندلسی المالکی
نوع منبع :
کتاب , آثار مخطوط(خطی) و طبع قدیم , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
لکهنو - هند: المطبع العالي (نولكشور =منشی نول کشور),
  • تعداد رکورد ها : 489