مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
نمودار درختی موضوعات
>
4. اصطلاحنامه سایر موضوعات
>
اصطلاحنامه علوم قرآنی
>
تفسیر و مفسران
>
تفسیر قرآن
>
تفسیر اهل سنت
تفسیر اشاعره
تفسیر حنابله
تفسیر شافعیه
تفسیر ماتریدیه
تفسیر مالکیه
تفسیر معتزله
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
تعداد رکورد ها : 489
عنوان :
تفسير القرآن العظیم المجلد 3 : تفسير ابن فورك
نویسنده:
محمد بن حسن ابن فورك؛ گردآورنده: علال عبدالقادر بندویش؛ ناظر: غالب بن محمد حامضي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
,
فاقد چکیده
کلیدواژههای فرعی :
سوره اخلاص ,
سوره تبّت ,
سوره تکاثر ,
سوره تین ,
سوره جن ,
سوره زلزال ,
سوره طارق ,
سوره قیامت ,
سوره نبأ ,
سوره نصر ,
سوره نوح ,
سوره همزه ,
سوره اَعلی ,
سوره ناس ,
سوره انشقاق ,
سوره بروج ,
سوره بینه ,
سوره دهر ,
سوره عادیات ,
سوره علق ,
سوره غاشیه ,
سوره فجر ,
سوره فیل ,
سوره قارعه ,
سوره مدّثّر ,
سوره مرسلات ,
سوره مزّمّل ,
تفسیر اهل سنت ,
چکیده :
.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 12
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
اصحاب کهف ,
ایقاظ اصحاب کهف ,
ایمان اصحاب کهف ,
معجزه حضرت مریم علیها السلام ,
سوره کهف ,
سوره انبیاء ,
سوره طه ,
سوره مریم ,
آیه مشیت ,
تفسیر اهل سنت ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد دوازدهم به تفسیر سورههای کهف، مریم، طه و انبیاء میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 9
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
آیه صادقین ,
اعتراف حضرت یونس(ع) به ظلم ,
ذنب یونس علیه السلام ,
سوره توبه ,
سوره هود ,
سوره یونس ,
آیه زکات ,
تفسیر اهل سنت ,
آیه بشارت ( یونس ) ,
آیه شاهد ,
آیه صادقین ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد نهم به تفسیر سوره توبه (آیات 94 تا آخر) و سورههای یونس و هود میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسير البحر المحيط : فهارس
نویسنده:
محمد بن یوسف ابوحیان؛ گردآورنده: ابراهیم شمس الدین
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار الکتب العلمیة,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
تفسیر قرآن ,
تفسیر اهل سنت ,
فهرستها ,
فهرستهای موضوعی ,
الفهرست الموضوعی القرآن الکریم ,
تفسیر قرآن اهل سنت ,
فهرست اعلام ,
چکیده :
تفسیر «البحر المحیط» اثر ابو حیان اندلسی به زبان عربی، در بردارنده تمامی قرآن و محور اصلی آن ادبی، لغوی و بلاغی میباشد. این تفسیر از جامعترین تفاسیر مشتمل بر نکات ادبی شگفت و بدیع قرآن است و بحثهای فراوانی درباره بدایع قرآن دارد. امتیاز این تفسیر در اهمیت دادن به ابعاد ادابی، لغوی، نحوی و بلاغی است و مجموعه ارزشمندی از اشعار ناب و شواهد ادبی و اعرابی و قرائات و لهجهها، را در خود جای داده است که از دانش و آگاهی گسترده مفسر در این زمینه حکایت میکند. البته پرداختن عمیق به مباحث نحوی (که ویژگی اصلی این کتاب است) چنان پر رنگ بوده که برخی گفتهاند: بحر المحیط بیشتر از آنکه به تفسیر همانند باشد، کتابی نحوی میماند مؤلف به معانی لغوی واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهای وارده نیز عنایت دارد و در ذیل آیات احکام به مباحث فقهی هم پرداخته است. ابوحیان خود در مقدمه تفسیر روش آن را اینگونه توضیح میدهد: «روش من در این تفسیر، نخست پرداختن به معانی مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است، یعنی هر حالتی که لفظ قبل از ترکیب دارد. اگر کلمهای دارای دو یا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بیان کرده، موارد بعد را به آن ارجاع میدهم. سپس به تفسیر آیات پرداخته، در صورت وجود شان نزول، آن را مطرح مینمایم. در پی آن به نسخ احتمالی و مناسبت و ارتباط با آیات پیشین و پسین اشاره میکنم. قراءات شاذ مستعمل و مشهور را ذکر و توجیه ادبی آن را متعرض میشوم. سپس اقوال مفسرین (از قدیم و جدید) را که در فهم معانی ظاهری و پنهان آیه، مؤثر است نقل نموده و در جهت آشکار ساختن کامل مفهوم آن از هیچ تلاشی فروگذار ننمودم. مشکلات اعراب و دقایق ادبی، از بدیع و بیان را توضیح... و دلائل آن را به کتب مفصل ارجاع دادهام. از تکرار مباحث پرهیز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع میدهم. سپس اقوال فقهای مذاهب اربعه و دیگران را در احکام شرعیه تا آنجا که با الفاظ قرآنی مرتبط است، مطرح کرده، دلائل آن را جز در مواردی که حکم غریب یا خلاف مشهوری باشد، به کتب فقهی ارجاع دادهام. در خاتمه در برخی آیات، خلاصهای از بحثهای بدیع و بیان را که از دیگران نقل نموده، با دیدگاه خود مطرح مینمایم و بنابر همین دیدگاه آیه را شرح میدهم. پس از آن اشارهای به برخی کلمات صوفیه، که مناسب مدلول لفظی آیات بوده، نمودهام و از تاویلات ملحدین و دیگران که خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهیز کردهام.» ابو حیان با وجود تفصیل مباحث نحوی در تفسیر خود، به تفصیلهای مربوط به علوم مختلف برخی مفسرین انتقاد شدید دارد. مانند، نقد وی بر فخر رازی در تفصیل بحث اصولی (اصول فقه) نسخ ذیل آیه «ما ننسخ من آیة او ننسها»(بقره:۱۰۶). نکته قابل توجه ابو حیان در تفسیرش این است که با وجود اهتمام به مباحث نحو، اما هیچگاه نظرات نحویین را بر بلاغت قرآن ترجیح نداده و معتقد بود که بلاغت و بیان و نحو قرآن بالاتر و محکمتر از این است که آن را تماما در قالب اصول نحوی، نحویین، قرار دهیم. ایشان در مقدمه خود بر تفسیر مینویسد شایسته نیست که حکایات نامناسب و قصص تاریخی اسرائیلی را در تفسیر داخل کرد. با این وصف بحر المحیط از وجود اسرائیلیات مصون نمانده و برخی روایات جعلی منتسب به پیامبران (گر چه به شکل اندک) در این زمینه نقل شده است مانند قصه حجر موسی علیهالسّلام ، داود و زوجه اوریا و قصه ارم ذات العماد. البته در برخی موارد به نقد آن نیز میپردازد مانند قصه هاروت و ماروت که بعد از نقل روایات به نقد آنها میپردازد. جلد نهم به فهارس کتاب اختصاص یافته است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 14
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
تنزیه سلیمان (ع) ,
حکومت حضرت سلیمان علیه السلام ,
معجزات موسی (ع) ,
سوره شعراء ,
سوره قصص ,
سوره نمل ,
سوره عنکبوت ,
تفسیر اهل سنت ,
حضرت سلیمان و بلقیس ,
داستان حضرت سلیمان با هدهد ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد چهاردهم به تفسیر سورههای شعراء، نمل، قصص و عنکبوت میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسیر القرآن العظیم المجلد 3
نویسنده:
إسماعیل بن عمر ابن کثير دمشقي؛ محقق: سامی بن محمد سلامه
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: دار طیبة,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
آیه اکمال ,
آیه تبلیغ ,
اصحاب اعراف ,
سوره مائده ,
سوره اعراف ,
سوره انعام ,
آیه سرقت ,
آیه وضو و تیمم ,
تفسیر اهل سنت ,
آیه اعراف ,
آیه میثاق ,
آیه وابتغوا الیه الوسیله ,
آیه واذّن موذن ,
چکیده :
تفسير القرآن العظيم تأليف عمادالدين اسماعيل بن عمر بن كثير دمشقى (متوفى 774ق) مشهور به ابن كثير، از جمله تفاسير اهلسنت است كه مورد اعتناى مفسرين پس از خود قرار گرفته است. ابن كثير در سر آغاز تفسير با بيانى رسا با تكيه به آيات قرآن لزوم انديشيدن، فهميدن و فهمانيدن قرآن را مطرح مىكند، و به آموختن معارف و آموزانيدن ابعاد آن تكيه مىكند و ادامه مىدهد كه: بر عالمان واجب است تا نقاب از چهره زيباى معانى قرآن برگيرند و به تفسير و تبيين آيات آن و آموختن حقايق آن بپردازند كه خداوند اهل كتاب را بهخاطر روى تابيدن از كتب الاهى و روى آوردن به جذبههاى دنيوى نكوهش كرده است. آنگاه مىگويد: كه بر ماست كه از اين انذارها بهخود آئيم و به آنچه خداوند فرمان داده است روى آوريم، و در شناخت، شناساندن و نشر معارف آن، سختكوشى را پيشه سازیم. بدينسان ابن كثير، ضرورت نشر معارف قرآن و لزوم تفسير آن را -كه مسئوليّتى است بزرگ بر دوش عالمان و متفكران اسلامى- بهعنوان انگيزه خود در نگارش تفسير معرّفى مىكند. تفسير ابن كثير جلوهاى روشن از تفسير نقلى يا تفسير آيات به ظواهر آيات و اقوال پيامبر(ص) و صحابيان است. ابن كثير، پس از آنچه كه به عنوان انگيزه نگارش تفسيرش ياد شد سئوالى مطرح مىكند، كه اگر بپرسند نيكوترين روش تفسيرى كدام است؟! جواب اين است كه صحيحترين و استوارترين روش تفسيرى آن است كه آيات به آيات قرآن تفسير شود؛ چون اجمال برخى از آيات در مواضع ديگر به تفصيل تبيين شده است. و اگر با اين روش ره بجائى نسپردى و در تفسير آيات ناتوان گشتى براى تبيين آيات به سنّت مراجعه كن، كه سنت، مبيّن و شارح قرآن است. امّا اگر در راه تبيين قرآن، در قرآن و سنّت چيزى نيافتى كه چراغ راه شود به اقوال صحابه مراجعه كن؛ چون آنان در جوّ نزول آيات بودهاند و از قرائن و چگونگىهاى عرضه آيات آگاهند. مفسر در ابتدا در ضمن مقدمهاى مفصّل، درباره تفسير و چگونگى تفسيرپذيرى قرآن، منابع تفسيرى و... سخن گفته و سپس وارد تفسير سورهها مىشود. ابن كثير، در آغاز تفسير سورهها در ضمن فصلى از جايگاه سوره در ميان سور قرآن و فضيلت قرائت آن، سخن مىگويد و روايات وارد شده در اين زمينه را مىآورد. آنگاه به نامهاى آن سوره اشاره مىكند و اخبار مربوط به اين مطلب را ياد مىكند. رواياتى كه بهطور كلّى نشانگر محتواى سوره يا مطالب عام درباره سوره باشند نيز، در همين قسمت مىآيد. آنگاه يك يا چند آيه را آورده به تفسير آنها بر اساس روشى كه آورديم مىپردازد، و در تبيين واژهها و تشريح معانى ريشهاى كلمات به لغت عرب و اشعار شاعران استناد مىجويد، و در توضيح و تفسير آيات، به اقوال مفسّران نيز، پرداخته، گاه به نقد و بررسى آنها دست مىيازد. در جلد سوم به تفسیر سورههای مائده، انعام و اعراف پرداخته شده است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه المجلد 5
نویسنده:
محمدعلي طه دره
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار ابن کثیر,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
اصحاب کهف ,
سوره ابراهیم ,
سوره کهف ,
سوره نحل ,
سوره اِسراء ,
سوره حِجر ,
سوره طه ,
سوره مریم ,
آیه مشیت ,
تفسیر اهل سنت ,
شابک (isbn):
978-9953-520-23-0
چکیده :
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه، تألیف شیخ محمد علی طه دره، در موضوع تفسیر، تبیین و ترکیب آیات قرآن، به زبان عربی است. نویسنده در مقدمه کتاب درباره آن مینویسد: «علوم قرآنی فراوان و متنوع است و علمای مسلمان از روز نزول قرآن کریم بر قلب پیامبر(ص) در علوم آن بحث کرده و آیاتش را کندوکاو میکردند تا از اسرار و گنجینههایش اطلاع یابند. نویسنده میگوید: پُربیراه نگفتهام اگر بگویم که اعراب قرآن، تنها وسیله فهم اسرار این کتاب است؛ زیرا اعراب قرآن است که محذوفش را بیان کرده و تقدیر آن را روشن میسازد و از نزدیک یا دور به آن اشاره میکند. بههرحال کسی از علما کتابی را ننوشته که دربردارنده اعراب کافی و وافی باشد، بلکه تنها بر بیان اعراب موارد دشوار با حل برخی معقّدات اکتفا کردهاند یا صرفا برخی مشکلات را توضیح دادهاند؛ مثلا در اعراب ابوالبقاء عکبری، یا مکی بن ابوطالب قیسی یا دیگران همین اتفاق افتاده است. شیخ محمد علی دره، از همان اوانی که دست به قلم برده قصد نوشتن چنین اثری را داشته است. او خواهان نگارش کتابی در اعراب قرآن بوده که کافی و وافی باشد و هم برای مبتدیان در این فن مفید باشد و هم برای ماهران و عالمان. این قصد با درخواست بسیاری از افراد، بهویژه محمد محییالدین عبدالحمید مصری نسبت به این امر، تشدید شده است. محمد محییالدین بهواسطه کسی که کتابهای نویسنده را به او میرسانده و او را در منزلش زیارت میکرده، از نویسنده خواسته است که آیاتی را که ابن هشام در مغنی به آنها استشهاد کرده، بهعلاوه شواهدی که خود نویسنده بر آن افزوده، بنویسد. نویسنده میگوید: من در این هنگام یقین پیدا کردم که باید آیات مورد استشهاد در اعراب قرآن را بهصورت کامل بنویسم. در این هنگام به اعراب شواهد جامع دروس عربی و شرح آن بعد از اعراب شواهد مغنی پرداختم و سپس چاپ و منتشر شد. سپس به شرح کتاب قواعد اللغة العربية و اعراب مثالها و شواهد آن پرداختم که آن نیز چاپ و منتشر شد. پس از آن اعراب و شرح معلقات عشر و اعراب شواهد همع الهوامع را در دست گرفتم که هنوز به چاپ نرسیده و بهصورت دستنویس پیش خودم هستند. پس از آن نیز رساله کوچکی در حج و حجاج در روزگار ما «الحج و الحجاج في هذا الزمن» را به چاپ رساندم، ولی در تمام این مدت، در ذهنم بود که باید کتابی در اعراب کامل قرآن کریم بنویسم و پس از کش و قوسها و تردیدها و... نهایتا به این کار اقدام کردم و نتیجه آن کتابی است که پیش روی شماست. تنبیه به موارد ذیل در این کتاب بسزاست: مبتدی در این فن، از شرح و تفسیر کلام خدا، هم بهصورت افراد در کلمات و هم در جملات، بهره میبرد. برای استفاده از این کتاب، لازم است ابتدائیات قواعد نحو را بلد باشیم. برای پیشگیری از اطاله کلام، نویسنده در این اثر، شیوه اختصار و ایجاز را برگزیده؛ البته در برخی موارد در شرح، توسعه بیشتری داده است که به جهت نیاز مطلب به این امر بوده است. در برخی موارد به آیه سوره سابق یا سوره بعدی احاله شده است؛ مثلا در قصه اصحاب سبت که در سوره اعراف بهتفصیل از آن بحث شده، در سورههای بقره و نساء و مائده به آن اشاره شده است که این کار نیز به جهت رعایت اختصار صورت گرفته است. استعاذه و بسمله، برای یک بار در ابتدای کتاب شرح شده است. سوره فاتحه شماره خاصی نخورده است و صرفا به اسمش آدرس داده شده است. درباره سایر سورهها، بهترتیب بقره با شماره 2، آل عمران با شماره 3 و... شمارهگذاری شده و در جایی که دو شماره داده شده است، شماره اول اشاره به آیه و شماره دوم اشاره به سوره دارد؛ مثلا شماره (20/5)، یعنی آیه بیستم از سوره مائده و... ولی در جایی که صرفا یک شماره ذکر شده است، آن شماره مربوط به رقم سوره میباشد. ضمیرهای «إياك» و «إياكم» و... مبنی بر آنچه آخر لفظ به آن منتهی میشود بشمار آمده است. وجوه قرائات و نتایج اعرابی حاصله از آن در این کتاب آمده است. البته این امر با قصد موجزنگاری در این کتاب منافاتی ندارد؛ چراکه هدف از نگارش آن، علم به جمیع وجوه اعراب بهمنظور فهم بهتر قرآن کریم بوده است. در بخشی از کتاب در توضیح کلمه «عالمین» در سوره حمد میخوانیم: عالمین، جمع عالم (به فتح لام) است. جمع بسته شده، چون عوالم هستی مختلف و متفاوتند و این پاسخی است به کسانی که قائلند عالم اسم جنس است و بر ماسوای الله صدق میکند و جمع در عربی بر سه فرد و بیشتر اطلاق میشود. به دلیل تغلیب عقلا بر غیر عقلا این کلمه با یاء و نون جمع بسته شده... مقاتل میگوید: عالمون، شامل هشتاد هزار عالم میشود که چهل هزار آن در خشکی و چهل هزار در دریاست. جمع مذکر سالم بسته شدن ا ین کلمه هم به دلیل تغلیب عاقلان بر غیر عاقلان است. عالم مشتق از علامت است؛ زیرا عالم هستی علامتی است بر وجود خالقش و دلالت بر وجود خالق و صانع و وحدانیت او دارد... جلد پنجم به تفسیر سورههای ابراهیم، حجر، نحل، اسراء، کهف، مریم و طه میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 20
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره تحریم ,
سوره تغابن ,
سوره جمعه ,
سوره جن ,
سوره حاقه ,
سوره صف ,
سوره طلاق ,
سوره قلم ,
سوره نوح ,
سوره معارج ,
سوره مُلک ,
سوره منافقون ,
تفسیر اهل سنت ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد بیستم به تفسیر سورههای صف، جمعه، منافقون، تغابن، طلاق، تحریم، ملک، قلم، حاقه، معراج، نوح و جن میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 1
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
جنت آدم(ع) ,
خلق آدم (ع) ,
سوره بقره ,
سوره حمد ,
فضیلت سوره حمد ,
تفسیر اهل سنت ,
سجده ملائکه بر آدم (ع) ,
تفسیر بسمله ,
آیه فتلقی آدم ,
تعلیم آدم(ع) ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد اول به تفسیر سوره حمد و سوره بقره (آیات 1 تا 82) می پردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 10
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
تنزیه یوسف(ع) ,
ذنب یوسف علیه السلام ,
معجزات ابراهیم(ع) ,
سوره ابراهیم ,
سوره یوسف ,
سوره رعد ,
تفسیر اهل سنت ,
سجده یعقوب بر یوسف (ع) ,
دین ابراهیم (دین الهی توحیدی) ,
آیه هادی ,
تبرک به پیراهن یوسف(ع) ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد دهم به تفسیر سورههای یوسف، رعد و ابراهیم میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
تعداد رکورد ها : 489
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید