مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
نمودار درختی موضوعات
>
4. اصطلاحنامه سایر موضوعات
>
اصطلاحنامه علوم قرآنی
>
تفسیر و مفسران
>
تفسیر قرآن
>
تفسیر اهل سنت
تفسیر اشاعره
تفسیر حنابله
تفسیر شافعیه
تفسیر ماتریدیه
تفسیر مالکیه
تفسیر معتزله
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
تعداد رکورد ها : 489
عنوان :
روح المعاني في تفسير القرآن العظیم و السبع المثاني المجلد 5
نویسنده:
محمود شکری آلوسي بغدادي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: ادارة الطباعة المنيرية - دار إحياء التراث العربي,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
آیات عمومیت اراده الهی ,
اراده الهی ,
راه کتاب ( قرآن ) ,
سوره نساء ,
آیه 59 نساء ,
آیه تمتع ,
آیه سکر ,
تفسیر اهل سنت ,
تفکر ,
ضرورت تدبر در قرآن ,
آیه اطاعت ,
چکیده :
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم و السبع المثاني اثر محمود بن عبدالله آلوسى به زبان عربى است. روح المعانى گستردهترين و جامعترين تفسير در نوع خود، ميان اهل سنت مىباشد. جامع آراء گذشتگان از روايت و درايت بوده، اقوال آنان را با كمال امانت و عنايت، بيان داشته است. كتاب خلاصهاى از تفاسير پيش از خود محسوب مىگردد، تفاسيرى همچون تفسير ابنعطيه، ابوحيان، كشاف، ابوالسعود، بيضاوى، فخر رازى و ديگران. آلوسى ضمن نقل نظرات متفاوت مفسرين برخى از آنها را به نقادى پرداخته است. بيش از همه از تفسير فخر رازى بهره برده و احيانا بخشهايى از منقولات رازى بهويژه مسائل فقهى آن را نقد كرده است. اين تفسير، تفسيرى است عقلى و اجتهادى كه روش بلاغى، بيانى و ادبى را پيش مىگيرد. آلوسى در تفسيرش دربارۀ مسائل اصول و فروع، نسبت به مذهب سلف تعصّب ورزيده و آشكارا آن را بيان مىدارد، به همين علت در بسيارى از موارد، ادب نويسندگى را رعايت ننموده است، به معتزله و شيعه بسيار مىتازد از جمله ذيل آيۀ 15 سورۀ بقره ج1 ص148 كه به زمخشرى مىتازد. وى شيوۀ بدبينى به شيعه و تهمتهاى نارواى سلف خويش را دنبال كرده، در هر مناسبت، تهمتهايى بيان نموده كه در كلام گذشتگان نبوده است. مانند، سورۀ ساختگى «الولاية» كه نويسندۀ زردشتى «دبستان المذاهب» بى جهت آن را به شيعه نسبت داده و در هيچيك از منابع شيعه يافت نشده است، آلوسى با كمال جسارت آن را به «ابن شهر آشوب» نسبت مىدهد و مىگويد: «آن را در كتاب «مثالب» آورده است» (ج 1 ص 23 فائده ششم از مقدمه). با بررسى دو نسخه خطى از كتاب «مثالب» در كتابخانههاى هند اثرى از آن يافت نشد، بلكه در بخشى از كتاب، مسألۀ تحريف با انكار شديد، مطرح شده بود. وى مسائل فقهى نيز به طور گسترده بيان مىكند و آراى فقها و مناقشات و مجادلات آنان را يادآور مىشود، چنانكه از تفسير به كتاب فقه تبديل مىشود مانند آيه 236 سورۀ بقره. در مسائل كلامى هم سخن را به درازا مىكشاند و تعصب خود را نيز ابراز مىدارد. در تفسير آياتى كه متعلق به طبيعت و آسمانها و زمين مىباشد، با نقل كلام اهل حكمت و هيئت چنان كلام را بسط مىدهد كه از مدار تفسير خارج مىشود و نظر خود را به اثبات مىرساند، مانند آيات 38-39 و 40 از سورۀ يس، و آيه 12 سورۀ طلاق. اسرائيليات و روايات دروغ و جعلى، يكى از مشكلات برخى تفاسير پيشينيان بوده است، آلوسى در اين باب ضمن نقل آنها، به نقد و بحث مىپردازد و دروغ بودن آنها را آشكار مىسازد مانند آيه 12 سورۀ مائده و رواياتى كه بغوى در اين مورد نقل مىكند. آلوسى متعرض قراءات نيز مىگردد، امّا مقيد به متواتر بودن آنها نيست. همچنانكه مناسبات بين سور و آيات را نيز بيان مىدارد. در روح المعانى، اسباب النزول آيات، مورد توجه قرار مىگيرد. در بحثهاى نحوى نيز آلوسى سخن را به دراز مىكشاند و جاى جاى تفسير آشكار است. وى از تفسير رمزى و عرفانى نيز چشم نمىپوشد و پس از تفسير ظاهرى آيات، در حدّ توان به آن مىپردازد، در اين مورد از تفاسير نيشابورى، قشيرى، ابن عربى و مانند آن، بهره مىگيرد و گاهى نيز در وادى خيال و وهم سرگردان مىماند. خلاصه اينكه، روح المعانى، دايرةالمعارف تفسيرى طولانى و مفصل است كه تقريبا از حجم و حدود تفسيرى خارج شده است. مىتوان گفت: تفسير آلوسى، گستردهترين تفسيرى است كه پس از فخر رازى به شيوۀ كهن ظهور يافته است، بلكه نسخۀ دوم تفسير رازى است ولى با اندكى تغيير. روش كلى وى در ورود به تفسير بدينگونه است كه: ابتدا به نام سوره، مكى، مدنى بودن و اقوال موجود در اين قسمت، مىپردازد، سپس به ذكر فضل سوره و خواص آن همت مىگمارد، بعد از آن تفسير سوره را آيه به آيه و كلمه به كلمه، بيان مىدارد، كه در آن به لغت، ادبيات، قرائت، مناسبت بين آيات و سور و اسباب نزول، مىپردازد و در مباحث لغوى و ادبى به اشعار عرب استشهاد فراوان دارد. جلد پنجم به تفسیر سوره نساء از آیه 24 تا 147 می پردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه المجلد 1
نویسنده:
محمدعلي طه دره
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار ابن کثیر,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره بقره ,
سوره حمد ,
آیه عفو اهل کتاب ,
خاتمه سوره بقره ,
آیه صوم ,
آیه عِدّه وفات ,
آیه دَین ,
آیه ربا ,
آیه طلاق ,
آیة الکرسی ,
تفسیر اهل سنت ,
آیه ابتلای ابراهیم (ع ) ,
آیه فتلقی آدم ,
شابک (isbn):
978-9953-520-23-0
چکیده :
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه، تألیف شیخ محمد علی طه دره، در موضوع تفسیر، تبیین و ترکیب آیات قرآن، به زبان عربی است. نویسنده در مقدمه کتاب درباره آن مینویسد: «علوم قرآنی فراوان و متنوع است و علمای مسلمان از روز نزول قرآن کریم بر قلب پیامبر(ص) در علوم آن بحث کرده و آیاتش را کندوکاو میکردند تا از اسرار و گنجینههایش اطلاع یابند. نویسنده میگوید: پُربیراه نگفتهام اگر بگویم که اعراب قرآن، تنها وسیله فهم اسرار این کتاب است؛ زیرا اعراب قرآن است که محذوفش را بیان کرده و تقدیر آن را روشن میسازد و از نزدیک یا دور به آن اشاره میکند. بههرحال کسی از علما کتابی را ننوشته که دربردارنده اعراب کافی و وافی باشد، بلکه تنها بر بیان اعراب موارد دشوار با حل برخی معقّدات اکتفا کردهاند یا صرفا برخی مشکلات را توضیح دادهاند؛ مثلا در اعراب ابوالبقاء عکبری، یا مکی بن ابوطالب قیسی یا دیگران همین اتفاق افتاده است. شیخ محمد علی دره، از همان اوانی که دست به قلم برده قصد نوشتن چنین اثری را داشته است. او خواهان نگارش کتابی در اعراب قرآن بوده که کافی و وافی باشد و هم برای مبتدیان در این فن مفید باشد و هم برای ماهران و عالمان. این قصد با درخواست بسیاری از افراد، بهویژه محمد محییالدین عبدالحمید مصری نسبت به این امر، تشدید شده است. محمد محییالدین بهواسطه کسی که کتابهای نویسنده را به او میرسانده و او را در منزلش زیارت میکرده، از نویسنده خواسته است که آیاتی را که ابن هشام در مغنی به آنها استشهاد کرده، بهعلاوه شواهدی که خود نویسنده بر آن افزوده، بنویسد. نویسنده میگوید: من در این هنگام یقین پیدا کردم که باید آیات مورد استشهاد در اعراب قرآن را بهصورت کامل بنویسم. در این هنگام به اعراب شواهد جامع دروس عربی و شرح آن بعد از اعراب شواهد مغنی پرداختم و سپس چاپ و منتشر شد. سپس به شرح کتاب قواعد اللغة العربية و اعراب مثالها و شواهد آن پرداختم که آن نیز چاپ و منتشر شد. پس از آن اعراب و شرح معلقات عشر و اعراب شواهد همع الهوامع را در دست گرفتم که هنوز به چاپ نرسیده و بهصورت دستنویس پیش خودم هستند. پس از آن نیز رساله کوچکی در حج و حجاج در روزگار ما «الحج و الحجاج في هذا الزمن» را به چاپ رساندم، ولی در تمام این مدت، در ذهنم بود که باید کتابی در اعراب کامل قرآن کریم بنویسم و پس از کش و قوسها و تردیدها و... نهایتا به این کار اقدام کردم و نتیجه آن کتابی است که پیش روی شماست. تنبیه به موارد ذیل در این کتاب بسزاست: مبتدی در این فن، از شرح و تفسیر کلام خدا، هم بهصورت افراد در کلمات و هم در جملات، بهره میبرد. برای استفاده از این کتاب، لازم است ابتدائیات قواعد نحو را بلد باشیم. برای پیشگیری از اطاله کلام، نویسنده در این اثر، شیوه اختصار و ایجاز را برگزیده؛ البته در برخی موارد در شرح، توسعه بیشتری داده است که به جهت نیاز مطلب به این امر بوده است. در برخی موارد به آیه سوره سابق یا سوره بعدی احاله شده است؛ مثلا در قصه اصحاب سبت که در سوره اعراف بهتفصیل از آن بحث شده، در سورههای بقره و نساء و مائده به آن اشاره شده است که این کار نیز به جهت رعایت اختصار صورت گرفته است. استعاذه و بسمله، برای یک بار در ابتدای کتاب شرح شده است. سوره فاتحه شماره خاصی نخورده است و صرفا به اسمش آدرس داده شده است. درباره سایر سورهها، بهترتیب بقره با شماره 2، آل عمران با شماره 3 و... شمارهگذاری شده و در جایی که دو شماره داده شده است، شماره اول اشاره به آیه و شماره دوم اشاره به سوره دارد؛ مثلا شماره (20/5)، یعنی آیه بیستم از سوره مائده و... ولی در جایی که صرفا یک شماره ذکر شده است، آن شماره مربوط به رقم سوره میباشد. ضمیرهای «إياك» و «إياكم» و... مبنی بر آنچه آخر لفظ به آن منتهی میشود بشمار آمده است. وجوه قرائات و نتایج اعرابی حاصله از آن در این کتاب آمده است. البته این امر با قصد موجزنگاری در این کتاب منافاتی ندارد؛ چراکه هدف از نگارش آن، علم به جمیع وجوه اعراب بهمنظور فهم بهتر قرآن کریم بوده است. در بخشی از کتاب در توضیح کلمه «عالمین» در سوره حمد میخوانیم: عالمین، جمع عالم (به فتح لام) است. جمع بسته شده، چون عوالم هستی مختلف و متفاوتند و این پاسخی است به کسانی که قائلند عالم اسم جنس است و بر ماسوای الله صدق میکند و جمع در عربی بر سه فرد و بیشتر اطلاق میشود. به دلیل تغلیب عقلا بر غیر عقلا این کلمه با یاء و نون جمع بسته شده... مقاتل میگوید: عالمون، شامل هشتاد هزار عالم میشود که چهل هزار آن در خشکی و چهل هزار در دریاست. جمع مذکر سالم بسته شدن ا ین کلمه هم به دلیل تغلیب عاقلان بر غیر عاقلان است. عالم مشتق از علامت است؛ زیرا عالم هستی علامتی است بر وجود خالقش و دلالت بر وجود خالق و صانع و وحدانیت او دارد... جلد اول به تفسیر سورههای حمد و بقره میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 7
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
مفهوم شناسی اعراف ,
اصحاب اعراف ,
سوره اعراف ,
سوره انعام ,
تفسیر اهل سنت ,
مردان اعراف ,
هدف یا اهداف سوره انعام ,
تفسیر سوره اعراف ,
آیه اعراف ,
آیه واذّن موذن ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد هفتم به تفسیر کل سوره انعام و سوره اعراف (آیات 1 تا 87) میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسير البغوي «معالم التنزيل» المجلد 5
نویسنده:
حسين بن مسعود بغوي؛ محققان: محمد عبدالله نمر، عثمان جمعه ضمیریه، سلیمان مسلم حرش
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
عربستان/ ریاض: دار طیبة,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
اصحاب کهف ,
معراج پیامبر(ص) ,
سوره کهف ,
سوره نحل ,
سوره اِسراء ,
سوره انبیاء ,
سوره حج ,
سوره طه ,
سوره مریم ,
سوره مؤمنون ,
آیه مشیت ,
تفسیر اهل سنت ,
چکیده :
تفسير البغوى المسمّى معالم التنزيل تألیف حسین بن مسعود بغوی، از مشهورترين و گرانقدرترين تفاسير نقلى (مأثور) اهل سنت محسوب مىگردد. بهرغم مختصر بودنش، پالوده بودن از احاديث موضوع و اسرائيليات غريب و آراى بدعتآميز (نسبت به برخى تفاسير پيش از خود) را از ويژگىهاى مهم آن بر شمردهاند. نویسنده در اين تفسير كه به زبان عربى است، از تفسير الكشف و البيان ثعلبى بسيار متأثر بوده (بلكه اصل اين تفسير و محور آن بوده است) و به نقل مأثورات اكتفا نكرده بلكه وجوه معانى، قراءات، لغات، اعراب، تفسير، تأويل، احكام و فقه، حكم و اشارات و نقدهایی بر آراى بدعتآميز و احاديث جعلى تفسير ثعلبى، در آن يافت مىشود. از ابن تیمیه پرسيدند: از تفاسير زمخشرى و قرطبى و بغوى كداميك به كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) نزدیک تر است؟ پاسخ داد:سالمترين آنها از جهت بدعت و احاديث ضعيف، تفسير بغوى است كه گر چه خلاصة تفسير ثعلبى است، بغوى احاديث جعلى و بدعتآميز آن را حذف كرده است. علاءالدين على بن محمد بغدادى معروف به خازن (متوفاى 725ق) كه تفسير بغوى را تلخيص كرده است، علت انتخاب خود را چنين بيان مىكند: «زيرا كتاب معالم التنزيل نوشته علامه جليل، عالم كامل، احياكننده سنت، قدوه و پيشواى امت، ابومحمدحسین بن مسعود بغوى، جزو بهترين و ارزشمندترين تأليفات در تفسير بود. (اين كتاب) جامع آراء صحيحه، عارى از شبهه و تحريف و آراسته به زيور احاديث نبويه و احكام شرعيه بود و در شيواترين عبارات و زيباترين اسلوب شكل گرفته بود؛ از اينرو خواستم تا از گوهرهاى تابناك آن بهره فراوان ببرم». استاد عبدالرزاق مهدى، محقق دار احياء التراث العربيبيروت در مقدمه تفسير بغوى مىنويسد: «اين تفسير از شيواترين كتب تفسيرى به شمار مىرود، نثر آن روان و منسجم است و متضمن احاديثى است كه سند همه آنها صحيح يا حسن است».البته بايد متذكر شد كه احاديث جعلى و ضعيف نيز در اين تفسير به ندرت يافت مىشود، بدينجهت اين تهذيب و تعريفها را بايد به حالت غالبى در نظر گرفت. از اينرو دكتر محمدحسین ذهبى در التفسير و المفسرون مىنويسد: «روى هم رفته، اين تفسير، بهترين و سالمترين تفسير نقلى است كه در دسترس اهل علم قرار دارد». بايد اضافه نمود كه اين مقايسهها در رابطه با تفاسير نقلى اهل سنت صورت گرفته است. بغوى مقدمهاى بر تفسير خود نگاشته است كه ضمن بيان روش و انگيزه تأليف، اسانيدى را كه در نقل روايات، اقوال صحابه (غالباً ابن عباس) و تابعين، قرائتها، شأن نزول و مسائل تاريخى، داشته است بيان مىدارد، بههمين جهت در متن تفسير مطالب فوق را بدون ذكر سند مىآورد. و نيز بحثى در فضائل قرآن و تلاوت آن و وعيد بر تفسير به رأى بيان داشته است. جلد پنجم به تفسیر سورههای نحل، اسراء، کهف، مریم، طه، انبیاء، حج و مؤمنون میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه المجلد 7
نویسنده:
محمدعلي طه دره
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
فهرست
معرفی کتاب
وضعیت نشر :
لبنان/ بیروت: دار ابن کثیر,
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
اصطلاحنامه علوم قرآنی
,
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره احزاب ,
سوره سبأ ,
سوره سجده ,
سوره قصص ,
سوره لقمان ,
سوره یس ,
سوره روم ,
سوره عنکبوت ,
سوره فاطر ,
آیه حجاب ,
آیه جلباب ,
تفسیر اهل سنت ,
شابک (isbn):
978-9953-520-23-0
چکیده :
تفسير القرآن الكريم و إعرابه و بيانه، تألیف شیخ محمد علی طه دره، در موضوع تفسیر، تبیین و ترکیب آیات قرآن، به زبان عربی است. نویسنده در مقدمه کتاب درباره آن مینویسد: «علوم قرآنی فراوان و متنوع است و علمای مسلمان از روز نزول قرآن کریم بر قلب پیامبر(ص) در علوم آن بحث کرده و آیاتش را کندوکاو میکردند تا از اسرار و گنجینههایش اطلاع یابند. نویسنده میگوید: پُربیراه نگفتهام اگر بگویم که اعراب قرآن، تنها وسیله فهم اسرار این کتاب است؛ زیرا اعراب قرآن است که محذوفش را بیان کرده و تقدیر آن را روشن میسازد و از نزدیک یا دور به آن اشاره میکند. بههرحال کسی از علما کتابی را ننوشته که دربردارنده اعراب کافی و وافی باشد، بلکه تنها بر بیان اعراب موارد دشوار با حل برخی معقّدات اکتفا کردهاند یا صرفا برخی مشکلات را توضیح دادهاند؛ مثلا در اعراب ابوالبقاء عکبری، یا مکی بن ابوطالب قیسی یا دیگران همین اتفاق افتاده است. شیخ محمد علی دره، از همان اوانی که دست به قلم برده قصد نوشتن چنین اثری را داشته است. او خواهان نگارش کتابی در اعراب قرآن بوده که کافی و وافی باشد و هم برای مبتدیان در این فن مفید باشد و هم برای ماهران و عالمان. این قصد با درخواست بسیاری از افراد، بهویژه محمد محییالدین عبدالحمید مصری نسبت به این امر، تشدید شده است. محمد محییالدین بهواسطه کسی که کتابهای نویسنده را به او میرسانده و او را در منزلش زیارت میکرده، از نویسنده خواسته است که آیاتی را که ابن هشام در مغنی به آنها استشهاد کرده، بهعلاوه شواهدی که خود نویسنده بر آن افزوده، بنویسد. نویسنده میگوید: من در این هنگام یقین پیدا کردم که باید آیات مورد استشهاد در اعراب قرآن را بهصورت کامل بنویسم. در این هنگام به اعراب شواهد جامع دروس عربی و شرح آن بعد از اعراب شواهد مغنی پرداختم و سپس چاپ و منتشر شد. سپس به شرح کتاب قواعد اللغة العربية و اعراب مثالها و شواهد آن پرداختم که آن نیز چاپ و منتشر شد. پس از آن اعراب و شرح معلقات عشر و اعراب شواهد همع الهوامع را در دست گرفتم که هنوز به چاپ نرسیده و بهصورت دستنویس پیش خودم هستند. پس از آن نیز رساله کوچکی در حج و حجاج در روزگار ما «الحج و الحجاج في هذا الزمن» را به چاپ رساندم، ولی در تمام این مدت، در ذهنم بود که باید کتابی در اعراب کامل قرآن کریم بنویسم و پس از کش و قوسها و تردیدها و... نهایتا به این کار اقدام کردم و نتیجه آن کتابی است که پیش روی شماست. تنبیه به موارد ذیل در این کتاب بسزاست: مبتدی در این فن، از شرح و تفسیر کلام خدا، هم بهصورت افراد در کلمات و هم در جملات، بهره میبرد. برای استفاده از این کتاب، لازم است ابتدائیات قواعد نحو را بلد باشیم. برای پیشگیری از اطاله کلام، نویسنده در این اثر، شیوه اختصار و ایجاز را برگزیده؛ البته در برخی موارد در شرح، توسعه بیشتری داده است که به جهت نیاز مطلب به این امر بوده است. در برخی موارد به آیه سوره سابق یا سوره بعدی احاله شده است؛ مثلا در قصه اصحاب سبت که در سوره اعراف بهتفصیل از آن بحث شده، در سورههای بقره و نساء و مائده به آن اشاره شده است که این کار نیز به جهت رعایت اختصار صورت گرفته است. استعاذه و بسمله، برای یک بار در ابتدای کتاب شرح شده است. سوره فاتحه شماره خاصی نخورده است و صرفا به اسمش آدرس داده شده است. درباره سایر سورهها، بهترتیب بقره با شماره 2، آل عمران با شماره 3 و... شمارهگذاری شده و در جایی که دو شماره داده شده است، شماره اول اشاره به آیه و شماره دوم اشاره به سوره دارد؛ مثلا شماره (20/5)، یعنی آیه بیستم از سوره مائده و... ولی در جایی که صرفا یک شماره ذکر شده است، آن شماره مربوط به رقم سوره میباشد. ضمیرهای «إياك» و «إياكم» و... مبنی بر آنچه آخر لفظ به آن منتهی میشود بشمار آمده است. وجوه قرائات و نتایج اعرابی حاصله از آن در این کتاب آمده است. البته این امر با قصد موجزنگاری در این کتاب منافاتی ندارد؛ چراکه هدف از نگارش آن، علم به جمیع وجوه اعراب بهمنظور فهم بهتر قرآن کریم بوده است. در بخشی از کتاب در توضیح کلمه «عالمین» در سوره حمد میخوانیم: عالمین، جمع عالم (به فتح لام) است. جمع بسته شده، چون عوالم هستی مختلف و متفاوتند و این پاسخی است به کسانی که قائلند عالم اسم جنس است و بر ماسوای الله صدق میکند و جمع در عربی بر سه فرد و بیشتر اطلاق میشود. به دلیل تغلیب عقلا بر غیر عقلا این کلمه با یاء و نون جمع بسته شده... مقاتل میگوید: عالمون، شامل هشتاد هزار عالم میشود که چهل هزار آن در خشکی و چهل هزار در دریاست. جمع مذکر سالم بسته شدن ا ین کلمه هم به دلیل تغلیب عاقلان بر غیر عاقلان است. عالم مشتق از علامت است؛ زیرا عالم هستی علامتی است بر وجود خالقش و دلالت بر وجود خالق و صانع و وحدانیت او دارد... جلد هفتم به تفسیر سورههای قصص، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، احزاب، سبأ، فاطر و یس میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 6
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
آیه اکمال ,
سوره مائده ,
آیه سرقت ,
آیه وضو و تیمم ,
تفسیر اهل سنت ,
آیه زکات در حال رکوع ,
نزول سوره مائده ,
آیه تصدیق ,
آیه تبلیغ ,
آیه وابتغوا الیه الوسیله ,
آیه ولایت ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد ششم به تفسیر سوره مائده میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 11
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره نحل ,
سوره اِسراء ,
سوره حِجر ,
آیه استعاذه ,
فضیلت سوره إسراء ,
تفسیر اهل سنت ,
آیه خزائن ,
آیه اهل الذکر ,
تفسیر آیه 94 حجر ,
هدف یا اهداف سوره نحل. ,
آیه 75 حجر ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد یازدهم به تفسیر سورههای حجر، نحل و اسراء میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 4
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
سوره آل عمران ,
سوره بقره ,
خاتمه سوره بقره ,
آیه دَین ,
آیه ربا ,
آیه شهادت ,
آیة الکرسی ,
فضیلت سوره آل عمران ,
تفسیر اهل سنت ,
تکلف ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد چهارم به تفسیر سوره بقره (آیات 253 تا آخر) و سوره آل عمران (1 تا 91) میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 2
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
صفات جبرئیل ,
روح القدس ( روح ) ,
سوره بقره ,
آیه عفو اهل کتاب ,
تفسیر اهل سنت ,
دین ابراهیم (دین الهی توحیدی) ,
پدر حضرت ابراهیم (ع) ,
آیه ابتلای ابراهیم (ع ) ,
افعال جبرئیل(ع) ,
بشیر ,
نذیر ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد دوم به تفسیر سوره بقره (آیات 83 تا 176) می پردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور المجلد 18
نویسنده:
إبراهیم بن عمر بقاعي
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
معرفی کتاب
زبان :
عربی
کلیدواژههای اصلی :
کتب تفسیر اهل سنت
کلیدواژههای فرعی :
دخان مبین ,
سوره احقاف ,
سوره جاثیه ,
سوره حجرات ,
سوره دخان ,
سوره ذاریات ,
سوره فتح ,
سوره ق ,
سوره محمد ( ص ) ,
تفسیر اهل سنت ,
فضایل اخلاقی ,
آداب معاشرت ,
چکیده :
نظم الدرر في تناسب الآيات و السور، اثر ابراهيم بن عمر بقاعى شافعى (م 885ق)، تفسير بزرگى است كه نويسنده آن را به آهنگ تبيين، توضيح و تثبيت تناسب سورهها و آيهها و اثبات پيوند محتوايى بين سوره با سورهها و آيه با آيهها در ضمن سورهها، نگاشته است. شيوه نگارش اين تفسير، چنين است كه در آغاز، تناسب نام سوره را با مباحث اصلى مذكور در سوره، بهطور كلى بررسى مىكند، آنگاه، با اهتمام بسيار به تناسب مباحث مطروحه در سوره مىپردازد و رواياتى را كه در باب تناسب آيات، وارد شده است، نقد و بررسى مىكند. اين اثر باآنكه تا حدود زيادى متكلفانه به نظر مىرسد، اما خواندنى است و ذوق برانگيز. نويسنده در مقدمه، ذكر مناسبات ترتيب آيات و سورهها در تفسيرش را، حاصل تدبّر طولانى و تفكر فراوان در آيات دانسته و كار خود را امتثال امر خداوند در آيه «اين، كتابى است پربركت كه بر تو نازل كردهايم تا در آيات آن تدبّر كنند و خردمندان متذكّر شوند» ذكر نموده است. فوايد علم مناسبت از ديدگاه بقاعى را مىتوان در امور زير، خلاصه نمود: * پى بردن به حكمت ترتيب اجزاى قرآن: بقاعى نخستين ثمره علم مناسبات را، شناخت و درك دليل ترتيب اجزاى قرآن ذكر مىكند و ثمره يافتن ربط هر عبارت، به جملات قبل و بعدش را، آگاهى از جايگاه و رتبه آن عبارت مىداند كه اين آگاهى، اسرار بلاغت قرآن را كه همان مطابقت معنا با مقتضاى حال مخاطب است، آشكار مىكند. * پايدارى ايمان در قلب: بقاعى علم مناسبت را وسيلهاى براى كشف اعجاز لفظى قرآن معرفى مىكند؛ چراكه به نظر او ترتيب دقيق و حكيمانه كلمات قرآن، يكى از وجوه اعجاز است و اين اعجاز، از دو جهت قابل بررسى است: يكى نظم كلمات موجود در هر جمله و بررسى جمله از جهت تركيب الفاظش و ديگرى نظم جملات و ترتيب قرار گرفتن آنها در كنار يكديگر. - بقاعى بخش اول را سهل الوصول و در دسترس مىداند؛ بهطورىكه هر شنونده قرآن، اعم از باهوش و كودن، اگر در قرآن دقت كند، بخش اول اعجاز برايش نمايان مىشود، اما اگر انسان كمهوشى در ربط جملات به يكديگر دقت كند، آنها را جملاتى دور از هم در معنا و غرض مىپندارد و چهبسا آنها را نفىكننده يكديگر تصور كند و اين ممكن است موجب قبض روحى و ايجاد شك در يقين او شود. * كمك به كمتر شدن مشكلهاى تفسيرى: وى سومين فايده پرداختن به اين علم را، كشف حقيقت در مورد آياتى كه بهظاهر به آيات ماقبل هيچ ربطى ندارند و مفسّران به دليل بىتوجهى به اين علم درباره آنها به حيرت افتادهاند، ذكر مىكند و از جمله آنها آيات 58 اسراء، 133 بقره و 11سجده را ذكر مىكند. * پى بردن به حكمت تكرار داستانهاى قرآن انواع مناسباتى كه در اين تفسير به آنها اشاره شده است، عبارتند از: * مناسبات جملهاى: از نمونه آياتى كه جملههاى آن در نگاه اول بدون پيوند معنايى و بيگانه از هم به نظر مىرسند، عبارات آيه 189 سوره بقره است: «درباره [حكمت] هلالها [ى ماه] از تو مىپرسند، بگو: آنها [شاخصِ] گاهشمارى براى مردم و [موسم] حجند» و [آيه 177 همين سوره]: «نيكى آن نيست كه از پشتِ خانهها درآييد، بلكه نيكى آن است كه كسى تقوا پيشه كند و به خانهها از درِ [ورودىِ] آنها درآييد و از خدا بترسيد، باشد كه رستگار گرديد». در اين آيه اين سؤال به ذهن مىآيد كه چه ربطى ميان سؤال درباره هلالهاى ماه و آمدن به خانه از پشت آن هست؟ - بقاعى در اينگونه موارد، سعى دارد دو آيه را طورى معنا كند كه پيوستگى آن دو به نمايش گذاشته شود؛ هرچند مجبور باشد قسمتى از آيه را عطف بر چندين آيه قبل در نظر بگيرد. ذيل آيه مذكور، پيوستگى دو عبارت را چنين توضيح مىدهد: «از آنجايى كه (اعراب جاهليت) در حج به عادتهاى زشتى خو گرفته بودند و ترك كارهايى كه نفس به آنها عادت كرده، از مشكلترين كارهاست و به همين دليل اهل طريق و بزرگان اهل تحقيق گفتهاند، ملاك قصد بهسوى خدا، بيرون آمدن از عادتها و سعى در قبول فرمانهاى نازل شده از ناحيه اوست، خداوند در حالى كه جمله «و لَيْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا» را بر آيه «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِب» عطف مىكند، عمل اعراب را زشت مىشمارد و به آنها هشدار مىدهد كه آنها همان گونه كه كارشان را بهعكس انجام مىدادند و از پشت در خانه وارد مى شدند، در روش سؤال هم عمل آنها وارونه بود و از امورى سؤال مىكردند كه جاى سؤال نداشت. از جهت تركيب نحوى اين جمله مىتواند عطف بر حالى باشد كه سياق جمله بر آن دلالت دارد و تقدير جمله را مىتوان چنين فرض كرد: «و الحال أنه ليس البر سؤالكم هذا عنها و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها»؛ «و اين در حالى است كه خوبى پرسيدن چنين سؤالى نيست و خوبى اين نيست كه از پشت خانه به آن داخل شويد» * تناسب آيات يك سوره با يكديگر: پس از مناسبات جملهاى، رايجترين بحث در علم مناسبات، مناسبات آيهاى است و مناسبات آيهاى از فراگيرترين بحثهاى علم مناسبات است. معمولاً كسانى كه براى اولين بار قرآن مىخوانند و آشنايى كافى با سبك قرآن ندارند، سلسلهاى از ابهام و اشكالها براى آنها به وجود مىآيد و از خود مىپرسند چرا بايد آيههاى قرآن اين چنين پراكنده و بدون ربط باشند؟ چرا خداوند پس از موضوع عقايد يكباره به سراغ تاريخ انبيا مىرود، از خلقت آدم به داستان بنى اسرائيل مىرود، از معراج پيامبر(ص) وارد داستان حضرت موسى(ع) مىشود و...؟ - بقاعى در اين اثر، مىكوشد به اين سؤالهاى فرضى كه در ذهن هر خوانندهاى ممكن است ايجاد شود پاسخ گويد؛ بهعنوان مثال، وى در تفسير آيه 133 سوره بقره (آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرا رسيد، شما حاضر بوديد؟! در آن هنگام كه به فرزندان خود گفت: پس از من، چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى پدرانت، ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، خداوند يكتا را و ما در برابر او تسليم هستيم)، درباره ارتباط آن با آيه قبلش (و ابراهيم و يعقوب (در واپسين لحظات عمر) فرزندان خود را به اين آيين، وصيت كردند (و هركدام به فرزندان خويش گفتند: فرزندان من! خداوند اين آيين پاك را براى شما برگزيده است و شما، جز به آيين اسلام [تسليم در برابر فرمان خدا] از دنيا نرويد)، مىنويسد: آيه 133، با حرف عطف «أم» كه از حروف عاطفه است شروع شده و معطوفعليه آن در آيه قبل مشاهده نمىشود. بقاعى اين آيه را به آيه «آنها گفتند: هيچكس، جز يهود يا نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ اين آرزوى آنهاست! بگو: اگر راست مىگوييد، دليل خود را (بر اين موضوع) بياوريد»؛ يعنى 22 آيه قبل مرتبط دانسته، «أَمْ» را حرف عطفى مىداند كه معطوفعليه آن حذف شده و آن را نظير آيه «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِما...» ؛ «آيا چنين كسى باارزش است يا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قيام...» ذكر مىكند كه در اين آيه هم معطوفعليهى براى «أَم» وجود ندارد. بقاعى اين آيه را در جواب حرف يهوديان كه بهشت را مختص خود پنداشتند، مىداند و تقدير آيه را به اين صورت بيان مىكند: «آيا هنگامى كه حكم كرديد كه بهشت به شما اختصاص دارد در موقع مرگ يعقوب، حاضر بوديد يا غائب؟ تا حضور در آن صحنه شما را از چنين حكمهايى بازدارد» - به دليل افزايش حجم مقاله، ديگر مناسبات مذكور در اين تفسير فقط نام برده مىشود. اين مناسبات عبارتند از: * تناسب هر سوره با سوره قبل از خود؛ * تناسب آغاز هر سوره با پايان همان سوره؛ * تناسب شروع قرآن با ختم آن؛ * تناسب لفظ و محتواى آيات؛ * تناسب «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» با درونمايه سوره؛ * تناسب آيههاى يك سوره با يكديگر يا وحدت موضوعى سورهها در پايان مىتوان چنين گفت كه ويژگى اصلى اين تفسير، عنايت به مناسبات ترتيب سورهها و آيات است كه با توجه به همين رويكرد در نوع خود كمنظير و در بررسى روشمند و اصولى تناسب سورهها و آيات، بىنظير است. جلد هجدهم به تفسیر سورههای دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق و ذاریات میپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
تعداد رکورد ها : 489
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید