مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
 
شامل عبارت باشد
شامل عبارت باشد
تنها فراداده‌های دارای منابع دیجیتالی را بازیابی کن
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1825
بررسی و نقد آراء اقبال لاهوری در خصوص منابع معرفت از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:رجب علی ...؛ استاد راهنما:علی عباسی؛ استاد مشاور :محمد جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پژوهش حاضر مشتمل بر پنج فصل ویک خاتمه ؛ با هدف شناخت وبررسی منابع معرفتی اقبال لاهوری در خصوص تجربه حسی ، تجربه دینی ، عقل و وحی وسپس نقد آن بر اساس حکمت متعالیه می‌پردازد. همان طورکه می‌دانیم اقبال لاهوری درحوزه فلسفه دین ومعرفت شناسی نظریات تازه ای دارد و با توجه به این نظریات حس، طبیعت ، عقل ، وحی و تجربه عرفانی که مهمترین منابع شناخت می باشند را تفسیر کرده و جایگاه آنها را تبیین کرده مقایسه های بین این منابع را نیزانجام داده وباتوجه به این افکار ادعای بازسازی اندیشه دینی اسلامی کرده است ما در این نوشتار با توجه به مبانی وافکار و با تعبیر بهتر نظام فلسفی حکمت متعالیه که نظام جامع فلسفی که تکمیل کننده حکمت سینوی واشراقی ومتکی بر برهان وعرفان وقرآن می باشد ، منابع معرفتی ذکرشده اقبال لاهوری را نقدوبررسی کرده صحیح وسقم این افکار را در پرتوی حکمت متعالیه روشن کردیم .در این نوشتار اول کلیات مهم ومفاهیم مورد نظر را روشن سخته ؛ به دنبال پاسخ چهار تا پرسش مهم : که عصاره این چهارتا پرسش همان سوال اصلی این نوشتار می باشد یعنی : دیدگاه اقبال لاهوری درخصوص منابع معرفت ﴿ حس، ،عقل ، تجربه دینی ووحی ﴾ ازمنظرحکمت متعالیه چگونه ارزیابی می شود؟ وپاسخ این پرسش هارا را در چهارتا فصل اصلی ذکر کرده به نتائج ذیل رسیدیم : ۱. اقبال لاهوری تجربه حسی را بعنوان اولین منبع در مراحل شناخت ذکر می کند و از طرفی حکمت متعالیه نیز تجربه حسی رابعنوان اولین منبع قبول دارد ولذا دیدگاه اقبال با حکمت متعالیه خیلی تفاوت ندارد، اگرچه در ارزش معرفتی تجربه حسی تفاوتهای میان این دو دیدگاه دیده می شود،۲. اقبال لاهوری گرچه اصل تعقل را بعنوان دومین منبع در مراحل شناخت می پذیرد ؛ اما نسبت به عقل فلسفی وقیاسی چندان نظر مثبتی ندارد و این مهمترین تفاوت فکری وی با حکمت متعالیه است ؛ وی گاهی بدلیل حس گرایی وگاهی به دلیل گرایش عرفانی اش عقل فلسفی وقیاسی را تضعیف می نماید.۳. دیدگاه اقبال لاهوری با حکمت متعالیه در مورد تجربه دینی بعنوان منبع شناخت مشابهت داردگرچه تبیین های که در حکمت متعالیه از شهود ومکاشفه ارایه شده در بیان اقبال دیده نمی شود،۴. دیدگاه اقبال لاهوری باحکمت متعالیه در مورد وحی همخوانی ندارد.
تبیین فلسفی تکامل جهان هستی بر اساس حکمت متعالیه با تکیه بر آیات قرآن کریم
نویسنده:
نویسنده:مهدیه علوی فر؛ استاد راهنما:عبدالحمید فلاح نژاد؛ استاد مشاور :محمد رضا ضمیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بررسی حقیقت جهان هستی و چگونگی تکامل آن از جمله مسائل مهم فلسفه اسلامی است. چرا که شناخت جهان هستی و نحوه ی تکامل موجودات آن بالاخص تکامل انسان، نقش اساسی در هدف‌مندی زندگی بشر دارد. جهان‌بینی مادی، نظام هستی و غایت تکامل انسان و دیگر موجودات را به عالم ماده منحصر کرده است .که با نابودی آن، هستی پوچ و باطل می‌گردد، اما در جهان‌بینی توحیدی برای مجموعه جهان غایت اخروی و ملکوتی اثبات می‌شود. خاستگاه مسأله تکامل در فلسفه غرب علوم تجربی بوده است .که درآن بستر مراد از تکامل تحول نوعی به نوع دیگر است . در حالی که خاستگاه سیر تکاملی جهان بر اساس حکمت متعالیه با تکیه بر آیات قرآن، علوم تجریدی است که مبتنی بر تحول وتکامل نوع واحد است به تعبیر دیگر یک نوع در سیر تکاملی نقائص وجودی را رها می کند،و درجات وجودی را با نظم طبیعی و فطری طی می‌نماید. .از آنجایی که مجردات تمام کمالات وجودی را بالفعل دارا هستندوهیچ حالت منتظره‌ای ندارند مسأله اصلی تحقیق حاضر منحصر می گردد به اینکه در حکمت متعالیه چگونه همه موجودات اعم از جماد، نبات، حیوان و انسان می‌توانند از مرحله مادی تا مرز عقلانی شدن پیش بروند ؟ ملاصدرا موضوع تکامل جمادات، نباتات، حیوانات و انسان‌ را بر اساس مبانی چون اصالت وجود، تشکیک وجود، اشتراک معنوی وجود و حرکت جوهری تبیین کرده است . پژوهش حاضر تکامل موجودات را به روش کتابخانه‌ای توصیفی – تحلیلی در گستره‌ی کتب فلسفی وتفسیری صدرالمتالهین وپیروان حکمت متعالیه علامه طباطبایی وآیت الله جوادی آملی به رشته تحریر درآمده است . در نهایت به این نتیجه دست یافتیم که هر ماهیتی از عالم طبیعت با چهار نحو وجود موجود است که ذات حق تعالی به حکمت خود برای هر جسم طبیعی یک مبدأ فاعلی، جوهر نفسانی، صورت محرّکه، امر ملکوتی و به ودیعت نهاده است که مایه قوام و کمال نوع و عامل تقرّب او به خالقش است و بدین طریق هر ماهیتی در سیر تکاملی‌اش از مرتبه‌ی وجود طبیعی محسوس به وجود مثالی،واز وجود مثالی به وجود عقلی ودر آخرین مرحله از وجود مجرد عقلی به اعلی مرتبه وجود یعنی ؛ وجود الهی و فنای در ذات الهی بعد از گذراندن عالم دنیا وبرزخ انتقال می‌یابند. در قرآن کریم نیز غایت وهدف تمام موجودات رجوع الی الله ورسیدن به مطلوب ذاتی یعنی همان رحمت الهی است.
طراحی مسجد با رویکرد به حکمت متعالیه ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:شیدا کشاورز زمانیان؛ استاد راهنما:علی کاظمی؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مسجد جای سجده و قرابت است، قرابت به ذاتی که خود از اوییم و بازگشت همه به سوی اوست. این مکان، مکانی است که تجلی گاه این قرابت است که این نزدیکی در طول تاریخ با توجه به تکامل بشر شکل های گوناگون به خود می گیرد. در این پژوهش براساس روش تاریخی_ تفسیری سعی شده تا مولفه های حکمت متعالیه ملاصدرا مورد بررسی قرار گیرند تا بتوان در طراحی مسجد با استفاده از سلسله مراتب و تلفیق مولفه های حکمت متعالیه در نهایت به اصالت وجود هستی که همان حضور خداوند می باشد دست یافت و ارزش های نهفته معنوی ناپدید شده را هرچند اندک به درون بنا بازگرداند. این پژوهش برآن است که پاسخی به این سوال دهد که مولفه های و مبانی حکمت متعالیه ملاصدرا چگونه می توانند در معماری مسجد به عنوان احیای حس معنویت موثر باشند؟ متاسفانه امروزه مساجد با حداقل پاسخ به نیاز های عملکردی بنا می شوند. تاجایی که اکثر مردم قادر به درک حس معنویت که در معماری گذشته مساجد به چشم می خورد نیستند، در گذشته مساجد به عنوان قلب تپنده شهر اسلامی بوده اند و با جریان زندگی مردم پیوندی دائمی و آشنا داشتند، اما همان مساجد که یکی از نشانه های شهر و نماد اعتقادی و مذهبی مردم شهر بود، امروزه در میان این وهم آشفته در دل شهر ها گم شده و به راحتی و آشنایی سابق نیست. در راستای نیل به این هدف مسجدی با هدف اصلی احیای حس معنویت درزمینی در مرکز شهر تنکابن در همجواری حوزه علمیه طراحی شده است تا این فضا هم بتواند با بافت شهری ارتباط برقرار کند و هم سازگاری کاربری با همجواری اش داشته باشد، تلاش نگارنده بر آن است تا با بررسی ها و شناخت حکمت متعالیه ملاصدرا ترکیب مناسبی از فلسفه و معماری را در معماری این بنا نمایان سازد.
بررسی تطبیقی اندیشه های ملاصدرا در حکمت متعالیه و مولوی در مثنوی معنوی در باب مسئله جبر و اختیار با تکیه بر آیات و روایات
نویسنده:
نویسنده:یاسین شیبک خالقداد؛ استاد راهنما:علی‌اکبر نصیری؛ استاد مشاور :مرتضی عرفانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
پژوهش حاضر با رویکردی تطبیقی و به روش تحلیلی – توصیفی به تشریح دیدگاه ملاصدرا و مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و خلاف آنها بدون رجحان یکی بر دیگری می پردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل ، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصا به سمت و سوی یک مطالعه تطبیقی منسجم و منطبق با مبانی دینی ما بین عرفان و فلسفه سوق می دهد. بر همین مبنا در مقام بیان آراء و افکار صدرالمتالهین به عنوان نماینده فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه به نظر می رسد ایشان در این زمینه به هنگام ورود در بحث و طرح سوال ابتدا براساس مبانی فلسفه خود، با دغدغه فکری یک فیلسوف و حکیم وارد این بحث می شود اما در ادامه و تبیین پاسخ با چشم انداز یک عارف و سالک قصد حل مسئله را دارد که براساس آن می کوشد بر خلاف رویه مشهور فلاسفه، تمامی افعال آدمی را حقیقتاً بدون هیچ واسطه ای منتسب بر حق تعالی نماید و در و واقع گویی پلی از حکمت به عرفان می زند و آنچه که در نهایت به عنوان نظریه نهایی صدرا تبیین می گردد، همان نظریه راسخون فی العلم است که مشتمل بر قاعده «لاجبر و لا تفویض، بل امر بین الامرین» می باشد. اما در طرف دیگر، جولان ذهنی مولانا در مقام عارفی سترگ و شاعری بلند آوازه از یک سو و پیچیده بودن ذاتی مسئله از سوی دیگر سبب شده است که وی در شرایط مختلف، مواضع متفاوتی داشته باشد. از این رو برخی او را به جبر می شناسند و عده ای دیگر به اختیار و بعضی نیز وی را از اساس به تشتّت در آراء متهم کرده اند. این در حالی است که دیدگاه کلامی مولوی با دیدگاه عرفانی او تفاوت دارد و در عین حال هیچ یک ناقض دیگری نمی باشد. او از منتقدان جبر کلامی و از مدافعان جبر عرفانی است و آنچه که در نهایت اثبات خواهد شد این که ایشان پیرو مکتب وسط و اعتدال «امر بین الامرین» می باشد.
محدودیت عقل نظری در نظر ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:بی‌بی‌الهام هاشمی؛ استاد راهنما:افلاطون صادقی؛ استاد مشاور :محمدحسین مهدوی‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مبانی نفس‌شناسی ملاصدرا از قبیل حدوث جسمانی نفس و بقای روحانی آن، اتحادی بودن ترکیب ماده و صورت، اتحاد عاقل و معقول، وجود بودن علم، مجرد بودن علم، فاعل شناسا بودن نفس و ... به ویژه با توجه به مبانی هستی شناسی او مانند اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری و ... هندسه معرفت شناسی ملاصدرا را ایجاب می کند. نگاه متفاوت ملاصدرا به نفس، نگرش وی به علم و ادراک را به گونه ای دیگر کرده و نتایج نوینی به بار آورده است. در این نوشتار، نظریات خاص ملاصدرا در رابطه با نفس شناسی و ارزیابی نگاه او به نفس و تأثیر این نگرش بر دیدگاه های این فیلسوف در خصوص شناخت مورد بررسی قرار می گیرد. بنابراین کوشش شده است تا میزان تأثیرپذیری معرفت شناسی ملاصدرا از نفس شناسی او تبیین و تحلیل شود. نتیجه ی بدیعی که از این پژوهش به دست می آید روش شناسی معرفتی ملاصدرا است. دقت در این روش شناسی ارتباط و پیوستگی دو حیطه ی نفس شناسی و معرفت شناسی حکمت متعالیه را به خوبی نشان می دهد. از مباحث مهم در معرفت شناسی حکمت متعالیه، مسأله قلمرو و محدوده ی شناخت است آیا عقل می ـ تواند به حقیقت دست یابد؟ آیا عقل توانایی ادراک همه ی حقایق وجودی را دارد؟ آیا وجوداتی هستند که عقل از شناختشان ناتوان باشد؟ ملاصدرا عقل نظری را مهمترین قوه ی نفس ناطقه و از مراتب آن بشمار می آورد و عقل نظری را به عنوان قوه ی شناختی می شناسد که از طریق آن می توان حقایق نظری و عملی را شناخت. ملاصدرا راه رسیدن به حقیقت و کنه وجودات را، عقل و به عبارتی ادراک عقلی می ـ داند. اعتقاد به مراتب چهارگانه ی عقل در حکمت متعالیه بیانگر این است که ملاصدرا قائل به توانایی عقل برای رسیدن به حقیقت است. از دیدگاه ملاصدرا عقل در ابتدا فاقد هرگونه معقولی است، در مرحله بعد فقط بدیهیات را ادراک می کند سپس از بدیهیات علوم نظری را استنباط می کند و در مرحله ی عقل مستفاد همه ی علوم و حقایق عالم بالا و پایین را کسب می کند و نفس را عالم عقلی شبیه عالم عینی و مطابق با حقایق آن می گرداند. با این وجود ملاصدرا در مراحل معرفت، عقل را از به دست آوردن بسیاری از معارف و حقایق عاجز می داند. ملاصدرا در مسائل مختلف از جمله اسماء و صفات خدا، نفس، معاد جسمانی و... قائل به محدویت عقل نظری است.
ماهیت و کارکرد فضایل معرفتی از دیدگاه معرفت شناسی فضیلت و حکمت متعالیه
نویسنده:
نویسنده:حسین همت‌زاده؛ استاد راهنما:محسن جوادی؛ استاد مشاور :عباس ایزدپناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
معرفت‌شناسی فضیلت، مجموعه‌ای از رویکردها در معرفت‌شناسی معاصر است که معرفت را «باور صادقِ نشئت‌گرفته از فضایل عقلی انسان» می‌داند. مسئولیت‌گرائی فضیلت و اعتمادگرائی فضیلت دو رویکرد مهم معرفت‌شناسی فضیلت‌اند که شیوه نگرش‌شان به ماهیت فضیلت عقلی با یکدیگر متفاوت است. مسئولیت‌گرایان، فضایل عقلی را خصائلِ منشیِ اکتسابی می‌دانند که باید به‌وسیله تمرین و تعلیم و با تلاش فراوان از سوی عامل مختار به‌دست آید. در مقابل اعتماد‌گرایان فضیلت، فضایل عقلی را قوای شناختی قابل‌اعتماد و فطری دانسته و معتقدند که این قوای طبیعی از بدو تولد در وجود انسان قرار داده شده‌اند و اگر در محیط و شرایط مناسب به‌کار گرفته شوند، به‌نحو قابل‌اطمینانی صدق‌رسانند. این عدم‌توافق، باعث گردیده تا طرفداران هر رویکردی منحصراً بر روی صفاتی متمرکز شوند که خود، آن‌ها را فضایل عقلی می‌دانند و صفاتِ مورد رغبتِ گروه دیگر را نادیده گرفته و یا کمتر از آن‌ها سخن می‌گویند. در این اثناء، متفکرانی از قبیل جیسون‌بِئِر دیدگاه جامعی داشته و معتقدند که هر کدام از دو دسته می‌باید صفاتِ گروه مقابل را در خزانه فضایل شناختی خودشان بگنجانند، یعنی هم فضایل قوه‌ای طبیعی و هم فضایل مَنِشی اکتسابی، هر دو در جریان دستیابی به شناخت حقیقی مورد نیازند. فضایل عقلی، خصایص و یا قوای ویژه‌ای هستند که باعث تحقق و ارتقاء شناخت انسان می‌شوند. در نگرش حکمت متعالیه نیز، فضایل عقلی ویژگی‌ها و اوصاف مختص قوه عقل هستند که به‌کار بستن آن‌ها، انسان را به‌سمت مُدرِک خوب و قوی‌شدن سوق می‌دهد و بالفعل داشتن آن‌ها یا اکتساب تدریجی آن‌ها موجب کمال نفس و شرافت وجود انسان میگردد. حکمای متعالیه معرفت را درک صور غیرمادی، ماهیت، ذوات یا واقعیات اشیاء دانسته و متفق‌القول بر این عقیده‌اند که لازمه حصول چنین معرفتی تلطیف باطن و پاک‌سازی درون از هرگونه رذیلت مادی و متخلق شدن به فضایل عقلی است. این رساله نتیجه می‌گیرد که دیدگاه صدرا درباره ماهیت و کارکرد فضیلت معرفتی با هر دو رویکرد معرفت‌شناسی فضیلت و با دیدگاه بئر سازگارتر است و صفت وجودی دانستن فضایل معرفتی و ارزش خاص قائل شدن به آن‌ها در رسیدن به کمال و سعادت نهایی آدمی (= پیدایش وجود قوی‌تر و تقرّبِ به علت غایی حقیقی که أشرف و أفضل موجودات است)، مهم‌ترین ویژگی تعریف صدرا از این‌گونه فضایل است. از منظر هر دو مکتب فلسفی حکمت متعالیه و فضیلت‌محوری معاصر، فضایل شناختی در نظام‌های تعلیم و تربیت و در زندگانی مادی و معنوی انسان کارآمد بوده و امداد‌رسانِ او در راه نیلِ به سعادت و کمال شناخته می‌شود.
بررسی نمود حکمت علوی در اسفار اربعه ملاصدرا
نویسنده:
نویسنده:حسین نظری؛ استاد راهنما:محمود زراعت پیشه؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
امیر المؤمنین علی (ع) هم به عنوان یکی از پیشوایان برجسته اسلام و مسلمانان، و هم به عنوان عالمی تمام عیار، بی شک، تأثیر ژرفی بر متفکران و اندیشمندان اسلامی پس از خویش داشته است. از جمله متفکران اسلامی متأثر از حضرت علی (ع) می توان به صدر الدین محمد شیرازی، ملقب به ملاصدرا، اشاره کرد. ملاصدرا که به نحوی گرد آورنده تمامی نحله های فلسفی، عرفانی و کلامی اسلام تحت عنوان «حکمت متعالیه» تلقی می شود،که وی به خصوص در کتاب اسفار اربعه عقیله خویش در مواضع متعددی با استعانت از حضرت علی (ع) مبانی فلسفی خویش را تحکیم بخشیده است.تعدد موارد استناد ملاصدرا به حضرت علی(ع) به گونه ای متعدد و مهم است نظیر حرکت جوهری، تجرد نفس، وحدت وجود، قاعده بسیط الحقیقه، و... که چهار چوب اصلی حکمت متعالیه را تشکیل داده است، به گونه ای که می توان حکمت متعالیه صدرا را آب راهی دانست که از بیانات حضرت امیر المومنین علی(ع) سرچشمه می گیرد. در پژوهش پیش رو برآنیم تا با شیوه جمع‌ آوری اطلاعات از طریق پایان‌ نامه کتب، مقالات، داده های اینترنتی و الکترونیکی موجود و مرتبط در این زمینه، مواضع بهره گیری ملاصدرا، در کتاب اسفار اربعه، از بیانات امیر المؤمنین علی (ع) را به صورت موضوع بندی بیان نماییم.
نشانه های توحید افعالی در حکمه متعالیه
نویسنده:
نویسنده:علی جابر؛ استاد راهنما:کمال مسعود ذبیح؛
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مسأله توحید افعالی یکی از مسائل مهم در حوزه افعال الهی است که همواره ذهن انسانها را به خود مشغول داشته است؛ در این میان از امامیه و اشاعره به عنوان طرفداران توحید افعالی و از معتزله و قدریه به عنوان مخالفان توحید افعالی یاد شده است. بر این اساس ملاصدرا نیز به عنوان یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان مسلمان، طرفدار توحید افعالی دانسته شده است. نگارنده در این پژوهش با جستجو در آثار ملاصدرا، به این نتیجه رسیده است که توحید افعالی در اندیشه ملاصدرا تقریرهای متعددی دارد و تلاش کرده است تا تقریرهای متعدد وی را جمع‌بندی کرده و نشان دهد که خداوند به عنوان مرتبه عالی هستی، در عین بساطت، واجد کمالات همه اشیاء و امور است و همه چیز از جمله افعال اختیاری انسان را در بر می گیرد. ملاصدرا بر اساس رابطه علیت ثابت کرد، که علل متوسطه چون خودشان معلول خدای متعال هستند هیچگونه استقلالی ندارند و اساساً افاضه وجود بمعنای دقیق کلمه مختص به خدای متعال می باشد و سایر علتها بمنزله مجاری فیض هستند که با اختلاف مراتبی دارند نقش وسایط را بین سرچشمه اصلی وجود و دیگر مخلوقات ایفا می کنند. بنابراین معنای عبارت معروف «لا مؤثر فی الوجود الاّ الله» این خواهد بود که تأثیر استقلالی و افاضه وجود مخصوص به خدای متعال است. وی با استناد به آیات و روایات اهل بیت(علیهم السلام) توانست با تحلیل عقلی، فلسفی،کلامی و عرفانی اثبات کند که واجب تعالی علت همه موجودات و به اصطلاح «علهالعلل» است، و همگی علتها و معلولها نسبت به خدای متعال، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند و هیچگونه استقلالی ندارند از این رو خالیقیت حقیقی و استقلالی منحصر به خدای متعال است و همه موجودات در همه شؤون خودشان و در همه احوال و زمانها نیازمند به وی می باشند و محال است که موجودی در یکی از شؤون هستی اش بی نیاز از وی گردد و بتواند مستقلاً کاری انجام دهد و حتی افعال اختیاری انسان به اذن و مشیت و اراده و تقدیر و قضای الهی انجام می شود.
نظام فیض از دیدگاه فیلسوفان مسلمان ( پیدایش عوالم هستی از منظر حکیمان مشایی، اشراقی و حکمت متعالیه )
نویسنده:
عین‌الله خادمی.
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه شهید رجایی‏‫,
نقش فلسفه اسلامی در تفکر اسلامی
سخنران:
عطا الله رفیعی آتانی
نوع منبع :
سخنرانی , فیلم
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این گفت و گو حول چگونگی پیدایی فلسفه اسلامی تا شکل گیری فیلسوفان بزرگ و تاثیر این فلسفه و فیلسوفان بر تمدن اسلامی اسلامی است. سوالی که مطرح هست این است که فلسفه و عقلانیت چه سهمی در شکوفایی تمدن اسلامی داشته اند؟ از طرف دیگر این مسئله مورد سوال است که اکنون تمدن اسلامی و فلسفه اسلامی در چه شرایطی به سر می برند؟
  • تعداد رکورد ها : 1825