جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
بررسی دیدگاه سویین برن درباب ارزش معرفت شناختی تجربه دینی براساس آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه اکبری احمدآبادی ؛ استاد راهنما: زهرا کاشانیها ؛ استاد مشاور: عبداله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پس از آن که در قرون هجده ونوزده فلسفه و متافیزیک در مغرب زمین اعتبار وحجیت خود را ازدست داد ودانشمندانی چون هیوم وکانت براهین فلسفی خداشناسی را به شدت زیر سوال بردند، شلایرماخر برای دفاع از آموزه های دینی، دست به دامن مباحث ذوقی واحساسی شد و بحث تجربه دینی را مطرح کرد. ادعای او این بود که اساسا دین براستدلال عقلی وبرهانی مبتنی نیست،بلکه گوهر دین را باید در عواطف دینداران جست. سپس گروهی ازفیلسوفان دین غربی تجارب دینی را به عنوان برهانی برای اثبات وجود خدا مطرح کردند. مساله ای که در این جا مطرح می شود این است که آیا تجارب دینی ارزش معرفت شناختی دارد ؟ دراین جا برای روشن شدن بحث، تعریفی از تجربه دینی بیان می کنیم :"تجربه واقعه ای است که شخص از سر می گذراند ونسبت به آن آگاه و مطلع است .تجربه دینی را غیر از تجربه های متعارف می دانند یعنی شخص، متعلق این تجربه را موجود یا حضوری مافوق طبیعی می داند یا آن را موجودی می انگارد که به نحوی با خداوند مربوط است و یا آن را حقیقتی غایی می پندارد، حقیقتی که توصیف ناپذیر است."(مایکل پترسون و...، 1376،مترجم نراقی و سلطانی،ص 36و37) پس درتعریفی کلی تجربه دینی هرگونه مواجهه شخص با امر ما فوق طبیعی است. اما آیا متعلق این تجربه خداست و آیا تجربه دینی می تواند به عنوان برهانی برای اثبات وجود خدا و توجیه باورهای دینی مطرح شود ؟ بحث تجربه دینی از موضوعات مطرح در فلسفه دین است که می توان آن را از ابعاد مختلفی چون بعد پدیدار شناختی ،روان شناختی و معرفت شناختی و... مورد بررسی قرار داد. باتوجه به این که پس از رنسانس و ترویج شکاکیت درغرب مباحث معرفت شناختی گسترش یافت و از آن جا که "مهم ترین مباحث معرفت شناسی دینی مبحث ارزش معرفت دینی است، به این معنا که چگونه می توان در معرفت های دینی ،معرفت های صادق وحقیقی را از معرفت های کاذب و غیر حقیقی باز شناخت؟ "(محمد حسین زاده ،1379،ص33) قصد داریم ارزش معرفت شناختی تجربه دینی را مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. در این راستا به منظور تبیین مساله ابتدا به بررسی تاریخچه ،ماهیت و انواع تجربه دینی می پردازیم و سپس ارزش معرفت شناختی انواع آن از دیدگاه سویین برن مورد تحلیل قرار می دهیم. جایگاه این مباحث در فلسفه دین، بخش براهین اثبات خداست. سویین برن فیلسوف متاله غربی در دو کتاب به نامهای "وجود خدا"و"آیا خدایی هست؟" به بررسی برهان تجربه دینی پرداخته است. فیلسوفان مسلمان به دلیل رویکرد عقلی برای اثبات وجود خدا، مشخصا از برهانی به نام برهان تجربه دینی نام نبرده اند، اما مفاهیمی چون معرفت فطری ،شهود باطنی(علم حضوری ) مورد بحث حکیمان و عرفای مسلمان بوده است وحتی کشف وشهود یا علم حضوری درکنار عقل و وحی منبعی برای معرفت بشری شناخته می شود . علامه طباطبایی فیلسوف گرانقدر اسلام درکتاب "اصول فلسفه وروش رئالیسم "به مباحث معرفت شناسی می پردازد ودر کتاب "نهایه الحکمه" در حصری عقلی علم را به حصولی و حضوری تقسیم میکند. ایشان در تفسیر آیات قرآن در تفسیر المیزان نیز مباحث خداشناسی فطری را مطرح می کند . مساله اصلی این پژوهش این است که ارزش معرفت شناختی تجربه دینی از دیدگاه سویین برن، براساس آراء علامه طباطبایی چگونه بیان می شود؟ برای کندوکاو دراین مساله پژوهشی پاسخگویی به پرسشهای ذیل ضروری است : تاریخچه و تعاریفی که برای تجربه دینی ارائه شده است چیست؟ تعریف و تقسیم بندی سویین برن در مورد تجربه دینی چیست؟ سویین برن درباب ارزش معرفت شناختی تجربه دینی چه اصولی را بیان می کند ؟ آیا می توان ارزش معرفت شناختی تجربه دینی از دید سویین برن را با ارزش معرفتی کشف و شهود و معرفت فطری مورد نظر علامه طباطبایی مورد بررسی قرارداد؟ آیا معرفت حاصل از تجارب دینی برای دیگران هم حجیت دارد؟
بررسی رأی ابن ‏سینا و خواجه نصیرالدین طوسی در «علم و غایت قوای طبیعی»
نویسنده:
سید محسن حسینی ، عبدالله صلواتی ، سیدامین موسوی خو
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فخررازی در شرح خود بر اشارات مسئله علم و غایت داشتن قوای طبیعی را مورد اشکال قرار می‏دهد. خواجه نصیر الدین توسی در پاسخ به او دو نکته ذکر می‏کند. اول) غایت مقتضای ذات طبیعت است. دوم) قوای طبیعی شعورٌ مایی دارند. یافته‏های ما در این تحقیق نشان می‏دهد به کار بردن تعبیر شعورٌ ما برای قوای طبیعی در حکمت مشا اختصاص به خواجه نصیر دارد و در آثار ابن‏سینا یافت نمی‏شود. درباره پاسخ‏های این دو فیلسوف به مسئله علم و غایت قوای طبیعی نیز می‏توان گفت ابن‏سینا در مسئله علم و غایت قوای طبیعی سخن واحدی ندارد. او در الهیات شفا، فاعل‏های جسمانی را فاقد ادراک و اراده می‏داند که فعل یکنواخت دارند. اما در نمط هشتم اشارات به وجود شوق و عشق طبیعی یا ارادی برای اشیا جسمانی قائل است. در طبیعیات شفا اگرچه مجموع طبیعت را غایتمند خوانده اما شوق هیولی به صورت را رد می‏کند. در رساله درباره عشق برای هیولی، صورت و اعراض عشق غریزی و فطری ثابت می‏کند. خواجه توسی نیز اگرچه غایتمند بودن مجموعه طبیعت را پذیرفته است اما درباره وجود شعورٌما برای قوای طبیعی توضیحی ارائه نمی‏کند. براساس استنباط ما، آنچه این‏دو فیلسوف به عنوان غایت قوای طبیعی مطرح کرده‏اند به ماینتهی الیه الحرکه شبیه‏تر است تا مابه الحرکه، همچنین می‏توان غایت را به مبادی عالیه قوای طبیعی نسبت داد تا فاعل‏های جسمانی؛ سیر به سوی معشوق حقیقی، از نگاه ابن‏سینا ذاتی همه موجودات ولو بدون علم و اراده است.
صفحات :
از صفحه 25 تا 46
 تحلیل هستی شناختی انواع قیامت و رابطه مرگ با آن ها نزد سید حیدر آملی
نویسنده:
فاطمه کوکرم ، عبدالله صلواتی ، عین الله خادمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قیامت در زبان رایج و بعقیدة همگانی، صرفاً ناظر به قیامت آفاقی است که جزئیات آن در ادیان الهی بیان شده است. اما عارفانی همانند سیدحیدر آملی با تفسیر انفسی از قیامت، گونه¬های متنوعی از قیامت را ترسیم و تبیین کرده¬اند؛ قیامتهایی که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است. پرسش اصلی نوشتار حاضر اينست كه از منظر سیدحیدر آملی، مرگ و انواع قیامت چه ارتباطی دارند؟ یافته¬های این پژوهش عبارتند از: 1) سیدحیدر قیامت را به قيامت آفاقی و انفسی تقسیم میکند و هرکدام از آنها را دارای دو قسم صوری و معنوی میداند و هر يك از اقسام صوری و معنوی را به صغری، وسطی و کبری تقسیم كرده است؛ به این ترتیب، او از دوازده قسم قیامت نام ميبرد. به بيان ديگر، قیامت انواع گوناگونی دارد که بیشینة آنها با مرگ ارادی در ارتباط است و آدمی باید به مرگ ارادی بمیرد تا بتواند قیامتهای گوناگون را شهود کند. 2) مرگی که آملی از آن سخن گفته است موجب امتداد انسان میشود، او را از انحصار زندگی این‌جهانی بیرون آورده و گسترده-تر میکند و آفاق را بروی وی میگشاید و به حیاتش، خودش و نگاهش، وسعت ميبخشد؛ انسانی که بدنبال مرگ ارادی نیست و حیات این‌جهانی دارد، بتعبیری انسانی کوتاه‌قامت است.
صفحات :
از صفحه 143 تا 162
توجیه پذیری تجربه حسی و تجربه دینی در نظام فکری آلستون؛ مناقشات و پاسخ ها
نویسنده:
معصومه محمودی ، عبداله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
آلستون با تمایز دو دیدگاه توجیهی تجربه حسی؛ یعنی دیدگاه توجیهی مستقیم و غیر مستقیم بر این باور است که تجربه حسی متعلقات خودش را به صورت مستقیم توجیه می‌کند؛ یعنی در تجربه حسی ما مستقیما با عین خارجی در ارتباطیم. آلستون به تبع تجربه حسی، تجربه دینی را نیز از همین سنخ می‌داند و در نتیجه بر این باور است تجربه دینی نیز مستقیم متعلق خودش را توجیه‌پذیر می‌کند. با توجه به دیدگاه آلستون در باب توجیه‌پذیری تجربه حسی و تجربه دینی، چه اشکالات و مناقشاتی در این زمینه مطرح است؟ از دیدگاه آلستون با توجه به تشابهات موجود میان ادراک حسی و ادراک دینی، تجربه حسی و تجربه دینی هر دو از یک ماهیت در نقش معرفتی و توجیهی خودشان برخوردارند، اما در این زمینه مناقشاتی مطرح شده است که به آنها پاسخ داده شده است، مناقشاتی مانند: تجربه حسی نمی‌تواند هیچ باوری را به طور مستقیم توجیه کند. بنا بر نظریه پدیدار، تجربه‌های حسی ما برخی باورهای ما را به طور مستقیم توجیه می‌کند. کسی که قبلا هیچ گونه تجربه‌ای از خداوند نداشته است، چگونه می‌فهمد که متعلق ادراک او خداوند است؟
صفحات :
از صفحه 695 تا 716
بررسی مقایسه ای حقیقت نفس از منظر فخر رازی و ابن‌سینا
نویسنده:
فاطمه ملبوبی ، عین الله خادمی ، عبدالله صلواتی ، امیرحسین منصوری نوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در مباحث فلسفی، نفس از اهمیت خاصی برخوردار است؛ از این‌رو پژوهش حاضر در پی دست‌یابی به پاسخ این پرسش است که حقیقت نفس از دیدگاه فخر رازی چیست؟ داده‌های این جستار عبارت‌اند از: فخر برخلاف ابن‌سینا اولاً مبحث نفس را از حوزۀ طبیعیات به طور کامل خارج می‌کند و در الهیات به آن نظم می‌بخشد. ثانیاً: برای نفس ناطقه تعریفی متفاوت ارائه می‌دهد که به «من» و مشارالیه آن اشاره دارد. در آرای فخر ناسازگاری‌هایی در بحث از حقیقت نفس وجود دارد؛ چنان‌که برخی از آرای او به مجردبودن نفس و برخی به مرکب‌بودن آن از روح و بدن اشاره دارد. در این راستا برای حل تعارض‌های مطرح‌شده سه راهکار به نظر نگارندگان رسیده است؛ نخست: لفظ نفس در آثار فخر رازی به‌ گونه اشتراک لفظی به‌ کار رفته است؛ دوم: نفس در تعریف منطقی انسان مورد توجه قرار گرفته است و کمال ماده به شمار می‌رود؛ سوم: علت اختلاف آرای فخر در آثارش به دلیل پایبندی او به منابع و محتویات دین است.
صفحات :
از صفحه 191 تا 210
تمهیدی بر اخلاق عرفانی در حکمت سینوی
نویسنده:
عبداله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پرسش اصلی این جستار به این قرار است: چگونه می‌توان با الهام از اقوال عرفانی ابن سینا به استنباط و استخراج نوعی اخلاق عرفانی اندیشید؟ دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: یکم. آنچه در نمط‌های پایانی اشارات در این جُستار ذکر شده است همگی در ارتباط با بیکران و پیوند با مبادی عالی شکل گرفته است و این ارتباط سالکانه با بیکران- نه صرفاً ارتباط تکوینی با بیکران که در همه یافت می‌شود- زمینة تحقق مکارم اخلاق و اخلاق متعالی را فراهم می‌کند؛ اخلاقی که به اعتبار پشتوانه‌ها و ریشه‌ها و زمینه‌های عرفانی‌اش از آن می‌توان به اخلاق عرفانی یاد کرد؛ دوم. در اخلاق، چه‌هستی، نظریه‌های اخلاقی، و مؤلفه‌ها و زمینه‌های اخلاقی مطرح است. عرفان به روایت ابن سینا، امکانات درونی‌ای دارد که بر اساس آن می‌توان دربارة موارد یادشده سخن گفت
صفحات :
از صفحه 213 تا 240
امکانات درونی قلب برای رویکرد پدیدارشناختی با تأکید بر مکتب عرفانی ابن عربی
نویسنده:
عبدالله صلواتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در میراث عرفانی بطور عام بیشتر به هویت و کارکرد شناختی و سلوکی قلب توجه می­شود و منزلت قلب فراتر از عقل و فروتر از روح و زمانی پایین دست فؤاد معرفی می­شود و قلب در لطائف سته یا سبعه یا ثمانیه، در کنار لطائف دیگر قرار می­گیرد. اما ابن عربی از خصیصة وجودی قلب با عنوان تقلب در صور و تجلیات یاد می­کند و این پژوهش با تأکید بر این خصیصه در پی ترسیم ظرفیت­های درونی قلب برای نگاه پدیدارشناسانه است و سعی دارد با استفاده از پدیدارشناسی به روایت ون منن و افزودن نگرش وجودی بدان به این پرسش­ اساسی پاسخ دهد؛ چگونه می­توان از ظرفیت درونی قلب در عرفان ابن عربی برای تأملات پدیدارشناختی وجودی بهره برد؟ دستاوردهای این پژوهش به این قرار است: یکم. قلب همان لب و عصارة وجود آدمی است و به دلیل اطلاق و تقلبش پذیرای صور و تجلیات گوناگون است و مراد از این تقلب، تقلب وجودی شهودی است. به این اعتبار، قلب، ظرفیت خوبی برای تقویت نگاه پدیدارشناسانه با مؤلفه­هایی چون حیرت، تعلیق، التفات و نما دارد و کمک می­کند تا پروندة تأمل دربارة حقیقت و شناخت آن همچنان مفتوح باشد؛ دوم. قلب با مواجهة حضوری­اش با اسما و صفات، و به تعبیری مواجهة پیشاتأملی­اش، ظرفیت قدرتمندی را برای تأملات پدیدارشناسانة وجودی فراروی عقل، به عنوان یکی از شئون قلب، قرار می­دهد.
صفحات :
از صفحه 85 تا 109
استعاره مفهومی خدا با تاکید بر اراء امام محمد غزالی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: وحید جعفری نوش آباد استاد راهنما: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ارسطو اولین کسی است که به طور رسمی درباره استعاره بحث کرده است. در قرن 20 لیکاف و جانسون از نخستین افرادی بودند که نظریه جدید در مسئله استعاره مطرح کردند ارسطو در تعریف استعاره چنین می آورد" تشبیه با حذف توضیحات به صورت استعاره ظاهر می گردد"( ارسطو 1398). اما تعاریف دیگری هم مطرح شده است. به تعبیر بلک "قاعده الف به عنوان ب را داریم و در واقع الف را به جای ب می نشانیم و تمامی احکام الف را احکام ب می شناسیم"(black1993). در دیدگاه کلاسیک استعاره ها محدود به زبان وتحت عنوان بلاغت مطرح می شد.اما در نگاه جدید به عنوان یک فرایند شناختی است که با ذهن بشر پیوند خورده است. بحث از چیستی خدا از جمله مباحثی است که تاریخ بشر را به خود مشغول ساخته است. ویژگی هایی برای خدا در ادیان ابراهیمی مطرح می شوند که مهمترین آنها قادر مطلق بودن، عالم مطلق بودن، حی محض بودن است. اما ویژگی دیگری نقش مهم دارد، غیب بودن خداوند است .خدا بازیگر اصلی غیب است . دو متفکر که در دو فضای متفاوت دغدغه شرح عقاید دینی و هدایت دیگران را داشته‌اند، درباره امر پیچیده خدا به ایضاح مفهومی پرداخته اند و استعاره هایی را درباره خدا به کار برده اند.. ازجمله استعاره هایی که امام محمد غزالی استفاده می کند، عبارتند از پادشاه، فرمانده، مقنن، نورو... .هرکدام از این استعاره ها از مبانی و نظریات کلامی یا فلسفی یا اخلاقی متفاوتی بیرون می ایند.. علامه طباطبایی نیز از استعاره هایی مثل معلم، نور، داور، مقنن، نجار و محبوب و محب(معشوق و عاشق) استفاده کرده است. این دو نه تنها در ابتدا و انتهای مسیر وجوه اشتراک و اختلاف هایی دارند بلکه استعاره های به کار رفته توسط ان دو لوازم خاصی را خواهد داشت
معرفت و پیوند آن با فضیلت و سعادت در نگاه افلاطون
نویسنده:
عبدالله صلواتی ، محمدرضا مروجان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
معرفت، فضیلت و سعادت؛ مسائلی که همواره در نظام فلسفی افلاطون جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده اند، چنان که افلاطون در بنای آرمان شهر خود برای این مسائل سهمی عظیم قائل است. پرسش پایه ی این جستار عبارت است از این‌که: چه رابطه ای میان معرفت، فضیلت، و سعادت به روایت افلاطون وجود دارد؟. دستاوردهای این مقاله از این قرار است: روح فلسفه‌ی افلاطون مؤید پیوند و هم‌سویه بودن جهت فضیلت و معرفت با یکدیگر است و به گونه ای که به نظر می رسد در تفکر افلاطونی، هجوم رذائل اخلاقی به فرد فضیلت‌مند موجب تنزل مراتب معرفتی در او خواهد شد. همچنین معرفت به عنوان یکی از مبانی سعادت انسان، نقش مهمی در نیکبختی او خواهد داشت. معرفت و سعادت به این سبب با یکدیگر در پیوندند که آدمی در ساحت معرفت، باید برای تشبّه به خدا به واسطه‌ی تفکّر در مُثُل، در مرتبه‌ی معرفتی «نوس» قرار گیرد.
صفحات :
از صفحه 61 تا 77
انگاره‎سازی معلم ثانی دربارۀ نبوت
نویسنده:
حوریه شجاعی باغینی ، عبدالله صلواتی ، امیرحسین منصوری نوری
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
حکیم فارابی، فیلسوفی است که با رویکرد فلسفی برای اولین بار، با تفسیر عقلانی وحی، نبوت را از شکل مسئله‌ای صرفاً کلامی خارج کرد و درشمار مباحث فلسفی قرار داد. او با استفاده از روش استدلالی- برهانی، کلیاتی را دربارۀ جایگاه پیامبری، چگونگی ارتباط‌یافتن پیامبر با عالم غیب و ویژگی‎های پیامبر اثبات کرد. وی برای بیان قوانین کلی نبوت، به ورود به جزئیات نیازی نداشته و برای بیان نظرهای خود، لزوماً از واژگان شناخته‌شدۀ دینی استفاده نکرده است؛ بلکه اسمی را جانشین آن‌ها کرده و به انگاره‌سازی روی آورده است. سؤال موردنظر در این پژوهش، آن است که نبوت در آثار معلم ثانی، چگونه مطرح شده و او چگونه دربارۀ این مسئله انگاره‎سازی کرده است؛ درضمن، این انگارۀ جدید با نبی چه نسبتی دارد و به عبارت دیگر، وی چه تصویری از نبی در فلسفه‌اش ترسیم کرده است. یکی از نتایج پژوهش حاضر، پس‌از اثبات ادعای مطرح‌نشدن مبحثی مستقل تحت عنوان نبوت و همچنین به‌کارنرفتن لفظ «نبی» (مگر در اولین مرحله از فرایند شکل‌گیری انگاره)، با استفاده از تبیینی که فارابی دربارۀ وحی انجام داده، این است که وی از رئیس اول به‌عنوان گیرندۀ وحی یاد کرده و با بهره‌گیری از وجه اشتراک موجود میان تعریف‌های صورت‌گرفته دربارۀ رئیس اول و نبی، ذهن مخاطب خود را به‌سوی موضوع نبوت سوق داده است. در تفکر او، رئیس اول در مدینۀ فاضله و با قید علی‌الاطلاق، مطابق با نبی است. درضمن تصریح به این‌همانیِ فیلسوف علی‌الاطلاق و رئیس اول، این‌همانیِ نبی و فیلسوف نیز تأیید می‌شود و چالش پیش‌آمده دربارۀ پایین‌آوردن مقام نبی نسبت‏ به مقام فیلسوف در تفکر فارابی ازبین می‌رود.
صفحات :
از صفحه 169 تا 196