جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 120
بررسی تطبیقی مبانی انسان شناختی آرای سیاسی امام خمینی و توماس هابز
نویسنده:
پدیدآور: صالحه باقری ؛ استاد راهنما: زهرا کاشانیها ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق حاضر که پیرامون مبانی انسان شناختی آرای سیاسی امام خمینی و توماس هابز می باشد در چهار محور اصلی به شرح زیر تدوین گشته است: دو محور مربوط به حوزه انسان شناسی از دیدگاه امام خمینی و توماس هابز است و دو محور دیگر در زمینه آرای سیاسی این دو اندیشمند بزرگ می باشد. سپس در پایان به مقایسه اهم نظریّات این دو فیلسوف پرداخته شده است. نگرش امام خمینی به انسان، نگرشی کاملا دینی و الهی است؛ او انسان را خلیفه خدا در زمین می داند و برپایی حکومت الهی و جاری ساختن قوانین خداوندی را برای سعادت ابدی او ضروری و حیاتی قلمداد می کند؛ این نوع نگاه دقیقا در مقابل دیدگاه مادّی گرایانه ی هابز نسبت به انسان قرارمی گیرد؛ زیرا که هابز نگاهی تیره و بدبینانه به انسان دارد و او را گرگ انسان می خواند که جز چوپان(حکومت) کسی نمی تواند خوی درنده ی او را کنترل نماید. این تحقیق، چگونگی تاثیر صورت پردازی میان انسان و اندیشه سیاسی را در دستگاه فکری امام خمینی و توماس هابز نشان می دهد.
بررسی تطبیقی معنای زندگی از دیدگاه ابن‌ سینا، ملاصدرا و اروین یالوم
نویسنده:
پدیدآور: لیلا پوراکبر ؛ استاد راهنما: عین الله خادمی ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با بررسی ابعاد گسترده مسئله معنای زندگی ناظر به آراء ابن سینا، ملاصدرا و یالوم درصدد پاسخ‌ گویی به این سوال است که معنای زندگی از دیدگاه ابن ‌سینا، ملاصدرا و یالوم چیست؟ نگارنده پژوهش حاضر را در سه حوزه مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و خداشناختی و در مسائلی چون مرگ، عشق و سعادت مورد بررسی قرار داده است. اساسی‌ترین دستاوردهای این نوشتار بدین قرار است: در نظام فکری ابن ‌سینا و ملاصدرا با دو رهیافت فلسفی و عرفانی با توجه به آراء این دو متفکر در حوزه‌ های مختلف می‌ توان به پاسخ جامع و دقیقی از مسئله معنا دست یافت. ابن‌ سینا و ملاصدرا با نگاهی غایت انگارانه و الهی با تکیه بر مبانی هستی ‌شناسی، با اثبات خدا به عنوان مبدأ المبادی و غایت الغایات هدفمندی را درزندگی انسان تامین کرده و بی هویتی و وانهادگی را از انسان می‌ زدایند. در نگاه آنها هویت انسان هویتی ارتباطی و اتکایی است که در ارتباط با خدا اصالت پیدا می‌ کند. آن‌ها با تکیه بر مبانی انسان‌ شناسی و با ترسیم سیر تکاملی انسان دستورالعملی واحد و معیاری متقن جهت رسیدن به این هدف در اختیار انسان قرار می‌ دهند. این مسیر با گذر از مراتب عقل نظری و عملی و اتحاد با عقل فعال و دست‌ یابی به قرب الهی ترسیم می‌شود. فیلسوفان مسلمان با نگاهی وجودی به مرگ و با تفسیری فراطبیعت ‌گرایانه از آن، به عنوان عامل تداوم حیات و تکامل و فناناپذیری، به زندگی معنا می‌ بخشند. در نظر آنان عشق در ارتباط با مبدأ معنا آفرین است و سعادت در بالاترین درجه، سعادت عقلانی و قرب و وصال الهی است که با بالاترین درجه التذاذ و سرور و معنابخشی همراه است. یالوم به عنوان روان‌ درمان‌گر وجودی با تلفیق دو روش روان ‌درمانی و روش فلسفی اگزیستانسیالیسم، با رویکردی پوچ‌ گرایانه و الحادی، به حل مسئله معنا به عنوان یک دغدغه وجودی می‌پردازد. در نظر یالوم، جهان فاقد انسجام و هدف و در نتیجه پوچ و بی ‌معناست. او با انکار خدا و نگاهی حصرگرایانه و افراطی به انسان هویت او را هویتی استقلالی معرفی کرده که در جهان وانهاده شده تا با آزادی مطلق معنای زندگی ‌اش را بسازد. تکامل در نگاه یالوم به معنای فعلیت امکانات خاص انسانی است که ملاک و مبنا و منتهایی ندارد. یالوم نگاهی نیست انگارانه به مرگ دارد و با تفسیری طبیعت‌ گرایانه از مرگ آگاهی با اتکا بر روش‌ هایی مانند موج زدن و نجات دهنده غایی در صدد درمان مرگ‌ هراسی و پوچی است. در نگاه او عشق و سعادت در نگاهی انسان ‌گرایانه، با اتکاء بر ارزش‌ های انسانی و لذت‌های مادی تحلیل و تفسیر می ‌شود.
حکمت سهروردی برای امروز ما در گفت‌وگو با عبدالله صلواتی ارمغان سهروردی تذکر به «انسانی دیگر»
نویسنده:
عبدالله صلواتی
نوع منبع :
مقاله , مقالات روزنامه‌ای
منابع دیجیتالی :
نفس و تطورات آن از دیدگاه فیض کاشانی و آقا علی زنوزی
نویسنده:
پدیدآور: سیدداود موسوی‌نسب ؛ استاد راهنما: عبدالله صلواتی ؛ استاد مشاور: عین الله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مساله نفس یکی از مسائل مهم فلسفی است که از زمان های قدیم مورد توجه فلاسفه قرار گرفته است. حکماء و فلاسفه‌ی قدیم یونان به وجود نفس یا روح اعتقاد داشتند و بحث نفس از دیرباز در میان سایر علوم از اهمیّت ویژه و به سزایی برخوردار بوده است. در اسلام نیز با توجّه به اهمیّت مباحث مربوط به علم النفس در خداشناسی، معاد و اخلاق توجّه‌ی ویژه ای به شناخت نفس مبذول شده است. نفس در اصطلاح فلاسفه‌ی اسلامی به «کمال اوّل برای جسم طبیعی»(اسحاق نیا،9213،ص13،قید5) معرّفی شده، در نزد اکثر ایشان جوهری مجرّد و بسیط است.نفس یعنی همان خویشتن و یعنی حقیقت آن چیزی که از آن به "من" تعبیر می کنیم. در مورد حقیقت من و یا نفس اختلاف انظار وجود دارد. حکماء اسلامی به تبعیت از حکمت متعالیه نفس آدمی را جسمانیه الحدوث و روحانیهالبقاء(شواهد الربوبیه،الشاهد دوم، اشراق سوم) می شمارند،و همچنین برخلاف عقیده مشائین، نفس، جوهری ایستا و بیحرکت نیست بلکه جوهری است که در ذات خود مانند زمان، حرکت دارد ـ بلکه زمان اساساً نتیجه حرکت آن است ـ وی درعین‌حال تعریف مشائین را درباره نفس پذیرفت. یعنی این نفس در ابتدا از جسم آدمی نشأت گرفته و در دامن او پرورش می یابد و بعدها چنان قوای وجودی آن رشد می یابند که بدون حاجت به این بدن خاکی و طبیعی می تواند به حیات خود ادامه دهد. البته روح یا نفس همیشه در قالب بدنی متناسب با شؤون و اطوار خود باقی می ماند. این بدن گاهی بدن طبیعی و گاهی بدن برزخی و زمانی بدن اخروی می باشد که تفاوت هایی عمده و قابل ملاحظه بین ابدان وجود دارد. اینکه نفوس دارای متکثر متعدد است، یا اینکه نفسی واحد با مراتب متکثر در عالم هست از ابعادی هست که در این موضوع مورد بحث قرار دارد. از نظر مشائیان نفس یک چیز مشخص و دارای چهارچوب معین از تولد یکسان است و تا پایان همان است، اما ملاصدرا بر این باور بود که نفس دارای مراتب و رتبه هایی است.ملاصدرا مراتب مدرکات نفس را بر اساس مراتب هستی شرح داده است.حال باید نظر شارحان ملاصدرا را در مورد مراتب نفس بررسی کرد. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که نفس انسانی چگونه از مراتب ضعیف وجود به مراتب شدید و اشد وجود راه می یابد و فرایند تطوّر نفس چیست؟ ملّاصدرا تطوّر نفس انسانی را همچون دیگر فلاسفه از دو طریق علم و عمل تصویر کرده است. او تطوّر علمی را از طریق اتصال نفس با عقل فعال ممکن می شمارد. وی اتحاد نفس با صور معقول را می پذیرد و سخن ابن سینا را در این زمینه ناتمام می داند. او همچنین تطوّر عملی نفس را از طریق تأثیر اعمال در تهذیب و پاک ساختن نفس محقق می پندارد، و تنزیه و تهذیب حقیقی را به این می داند که شخص هیئت ها و حالات مادی و جسمی را که ضد اسباب سعادت است از خود دور کند. در هر صورت ملّاصدرا بر مبنای اصالت وجود، حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث بودن نفس، تطوّر نفس را در امور عرضی و خارج از حقیقت نفس نمی شمارد؛ بلکه تطوّر جوهری نفس را باور دارد. او بر همین اساس به شبهه ناسازگاری تجرد نفس با حرکت آن پاسخ می دهد؛ اما چنان که گذشت، هرچند مبانی او را بپذیریم، در سخنان او در باب کیفیت تطوّر نفس ناسازگاری هایی دیده می شود و در مواردی دیدگاه او با چالش هایی روبه روست که به آسانی نمی توان از آنها گذشت. ازاین رو دیدگاه او را نمی توان دیدگاه نهایی در این مسئله به شمار آورد. در این نوشتار سعی بر آن شده است تا دیدگاه های فیض کاشانی و آقا علی زنوزی را در مورد نفس ، مراتب نفس، تطورات نفس در قوس صعود و نزول و مراتب اتصال آنها مورد بررسی قرار گیرد تا با شناخت معرفت نفس، ما به معرفت حق برسیم. «مَنْ عَرَفَ نفسَه فقد عَرَفَ ربَّه».و بتوان به سوال های ذیل پاسخ داد: - امکان تعدد قوای نفس و ملاک تکثر یافتن هر یک از آنها نزد فیض کاشانی و آقا علی زنوزی چیست؟ - از نظر فیض کاشانی و آقا علی زنوزی نفس دارای چه مراتبی است؟ - فیض کاشانی و آقا علی زنوزی بر اساس کدام مبانی فلسفی تطور نفس را تبیین کرده اند؟
تشکیک و کارکردهای آن از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: فرح افشار ؛ استاد راهنما: عین‌الله خادمی ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تشکیک در لغت به معنی شک و تردید و در اصطلاح به این معنی است که یک لفظ دارای مفهوم واحدی باشد ولی اموری که آن مفهوم شامل آنها می شود به تقدم و تاُخر متفاوت می باشند.کتابهای منطق در بحث از کلی و جزئی و تقسیمات آن به مشکک و متواطی به بحث درباره تشکیک نیز پرداخته اند و کتابهای فلسفی در مباحث امور عامه و وجود شناسی و عرفانی ضمن بحث از "وحدت وجود"به مطالعه "تشکیک"نیز پرداخته اند.هر چند اصطلاح تشکیک ،بیشترین نقش خود را در نظریه وحدت تشکیکی وجود صدرایی می نمایاند ،اما این اصطلاحنیز مانند بسیاری از اصطلاحات تخصصی فلسفی در عرصه تحول و تطور،سرگذشت تاریخی قابل توجهی داشته است و معنای آن در نزد اندیشمندان مسلمان یکسان نبوده است.تشکیک نظریه مهمی است که درباره وجود بعنوان موضوع اصلی فلسفه اطلاق شده است .این که این اطلاق درباره مفهوم وجود است یا حقیقت وجود،مهم ترین تفکیکی است که معمولا به آن توجه نمی شود. ابن سینا نخستین حکیمی بوده است که به مساُله تشکیک در وجود (نه صرفا تشکیک)پرداخته است .وی در الهیات شفا می گوید:((وجود بما هو وجود با شدت و ضعف مختلف نمی شود و کمتر و ناقص تر را نمی پذیردو تنها تفاوت در سه حکم می پذیردکه عبارتند از:تقدَم و تاًخر، بی نیازی و نیاز و وجوب و امکان.حکمای مشاء تشکیک را مربوط به نحوه صدق مفهوم وجود بر مصادیقش می دانند که بعدها بعنوان تشکیک عامی نامیده شد و بعد آن عناوین دیگری چون تشکیک خاصی نیز به کار گرفته شد.پرداختن به نظریه ای که در حکمت متعالیه به منظور توجیه کثرت موجودات مطرح شده در حل بسیاری از مسائل فلسفی تاثیر بسزایی داشته است.نظریه تشکیک می تواند نقش مبنایی و بنیادی در تبیین و تفسیر مباحث اعتقادی و توحیدی مهمی چون معاد جسمانی،حقیقت نفس ناطقه،مباحث هستی شناسی مانندرابطه علت و معلول و قبول وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت و ...داشته باشد.سهروردی فیلسوف نامدار قبل از ملاصدرا،مساله تشکیک را عنوان نموده و آن را از مسائل مهم و اساسی فلسفه به شمار آورده است و تشکیک را از باورهای حکمای ایران باستان می داند.علامه طباطبایی بعنوان یکی از حکمای نوصدرایی در برخی مسائل با ملاصدرا هم عقیده است ولی این تحقیق بر آن است که دیدگاه ایشان را در باره تشکیک و اقسام و کارکردهای آن تبیین کند.سوال این است که تشکیک در فلسفه سهروردی چه اقسامی دارد؟ملاک تشخیص تشکیک چه می باشد؟آیا تشکیک می تواند در حیطه هستی شناسی و معرفت شناسی،انسان شناسی،روانشناسیو حیطه توحیدی کارکرد داشته باشد؟آیا تشکیک یک اختلاف طولی است یا عرضی؟و فیلسوفان در چه مسائلی توانسته اند از تشکیک بهره ببرند؟اینها سوالاتی است که نگارنده در این تحقیق در پی پاسگویی به آنها از دیدگاه سهروردی و علامه طباطبایی می باشد.
بررسی تطبیقی پوچ گرایی از دیدگاه ملاصدرا و اروین دی یالوم
نویسنده:
پدیدآور: سودابه منصورسمائی ؛ استاد راهنما: عبدالله صلواتی ؛ استاد مشاور: عین الله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در هر عصر و دوره‌ای براساس سیر تفکر و اقتضائات آن مسائلی پر رنگ‌تر از سایر مسائل نمود پیدا می‌کند، که اندیشمندان آن دوره پیرامون آن به طرح نظر و ایده و نقد نظرات دیگران می‌پردازند. پوچ-گرایی در زندگی عصر حاضر که عصر صنعت و پیشرفت علم است به عنوان مقوله‌ای که تأثیر منفی آن تمام زوایای زندگی انسان نظیر اخلاقی، اجتماعی، سیاسی،و...مشهود و رو به گسترش است؛ افکار اندیشمندان را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر این مقوله‌ی منفی را براساس آراء دو اندیشمند ملاصدرا و اروین یالوم بررسی می‌کند. سؤال اساسی این مقوله که پژوهش در پی پاسخ آن در بررسی نظرات این دو اندیشمند است این است: چه تلقی و تفسیری از پوچ‌گرایی زندگی و مسائل پیرامون آن از نظر صدرا و یالوم وجود دارد؟ که دستاورد پژوهش عبارت است از: 1- ملاصدرا به عنوان فیلسوف و متأله مسلمان زندگی را بدون حضور خدا معنادار نمی‌داند. 2- او با طرح قوس نزول و صعود در ممکنات علاوه بر اعتقاد به حرکت از نقص به کمال رسیدن موجودات براساس حرکت در جواهر، یکی بودن مبدأ و معاد را گوشزد می‌کند.3-ملاصدرا بر اساس اصالت وجود، زندگی را از جهت وجود داشتن دارای ارزش می‌داند و مرگ را جهت استکمال نفس ضروری دانسته و آن را پایان زندگی و نابودی نمی‌داند.4- ملاصدرا با بیان لزوم جاودانگی نفس، فناپذیری انسان که یکی از بنیان پوچی است را مردود اعلام می‌کند. 5-او با اصل وحدت شخصی و تشکیکی وجود، ریشه و اصل همه موجودات را یک حقیقت می‌داند و انسان را بی‌هدف و بیگانه‌ای در جهان هستی نمی‌پندارد. برخلاف دیدگاه صدرا، یالوم معتقد است:1-خلقت جهان و انسان را بدون هدف و تصادفی است.2- اساساً اعتقادی به مبدأ و معاد و یکی بودن آن ندارد 3- او مرگ را پایان زندگی می‌پندارد 4- یالوم زندگی را در اصل پوچ و بی‌معنا می‌داند و معتقد است این خود فرد است که باید به آن معنا دهد.5- یالوم انسان را موجودی تصادفی و بی‌هدف و پرتاب شده به جهان هستی فرض می‌کند. ولی او هم مانند صدرا زندگی را بی-ارزش نمی‌داند.6-تاکید او بر ارتباط صمیمانه انسان‌ها با یکدیگر است که هم هراس از مرگ را کاهش می‌دهد و هم بر معنای زندگی می‌افزاید. بنابراین، ملاصدرا با رویکردی غایت‌گرایانه و الهی و یالوم با رویکردی پوچ‌گرایانه و غیر الهی در صدد پاسخ به این سؤال برآمدند.
بررسی تطبیقی خیر و شر از دیدگاه ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
پدیدآور: بهیه محمدی ؛ استاد راهنما: عبدالله صلواتی ؛ استاد مشاور: عین‌اله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله خیر و شر از مسائل مهم کلامی فلسفی است که ذهن فیلسوفان مسلمان از جمله ابن سینا و خواجه را به تکاپو واداشته است. در راستای راه حل آن نظریاتی را مطرح نموده‌اند. هر دو خیر را امری وجودی وشر را عدم دانسته‌اند. برای شر اقسام مختلف، که برای هر یک منشاء جداگانه‌ای درنظر گرفته‌اند. با حصر پنج گانه عقلی شر، ترک خیر کثیر را به دلیل شر قلیل در خلق نظام احسن، شر کثیر دانسته‌اند. شر را لازمه جهان مادی بنا نهاده‌اند و فوایدی برای آن برشمرده‌اند. هر دو شر رابه اقسام بالذات وبالعرض که برای عده‌ای خیر و برای عده‌ای شر است، تقسیم کرده‌اند. گناه را سر منشاءشرور دانسته‌اند. نقش اختیار را در پدید آوردن شر موثر دانسته‌اند. در راه حل مساله شر ابن سینا، با نظام احسن که خدا جهان را با حکمت خود استوار و مبری از فساد آفریده و خواجه بر اصل عوض بندگان مطابق افعال انسانی، تاکید داشته است. هر دو بر عالم مجرد که فاقد هرگونه خلل و سستی است اعتقاد داشته‌اند. عنایت الهی را احاطه کامل ذات به نظام هستی دانسته‌اند. هردو اوصاف الهی مانند توحید، ذات ومنشأء خیر وشر را یکسان می‌دانند. در عدل الهی پاداش را مطابق افعال انسانی دانسته و برخورداری بندگان ازرحمت وخیر خواهی الهی را، قابلیت بودن قابل دانسته‌اند. در قدرت مطلق الهی افعال قادر را بر اساس اراده که نفی آن محال است دانسته‌اند و قدرت را بر فعل و ترک آن می‌دانند. هردو علم مطلق الهی را در نظام احسن موثر دانسته‌اند و در رهیافت جدید پتر سون و سوبین برگ برآن صحه گذاشته‌اند، جان هیک و آکویناس وجود شر را با آن صفات منافی می‌دانند. مکی معتقد است چون خدا قادر به دفع شر نیست خیر خواه نیست.
تبیین متافیزیکی زیست نوع های انسانی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
عبداله صلواتی ، زهرا لطفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا و شارحان فلسفة او، ملهم از قرآن و عرفان و به مدد نگرش وجودی از زیست نوع های انسانی گوناگونی سخن گفته‌اند. پرسش جستار حاضر این است: چگونه ملاصدرا زیست‌نوع‌های انسانی متکثر را تبیین می‌کند؟ برون‌داد و نتایج به دست آمده عبارتند از: 1. بنابرمبانی هستی شناختی و انسان شناختی ملاصدرا، انسان وجودی است که در عین وحدت، متکثر و ذو وجوه است. ملاصدرا با استمداد از قرآن، ده مقام انسانی و با الهام از میراث عرفانی، هفت زیست نوع انسانی، و با مدد نگرش وجودی‌اش، سه زیست نوع کلان برای انسان در نظر می‌گیرد2. از دیدگاه صدرا راه رسیدن به مقامات انسانی گذر از سفرهای چهارگانۀ عرفانی است؛ 3. انسان، برخلاف دیگر موجودات عالَم، مقام معلوم و حدیقف ندارد، از اینرو نمی‌توان او را را در ده، هفت، یا عدد معینی از این زیست نوع ها منحصر کرد مگر اینکه بگوییم کلیات زیست نوع های انسانی به اعتباری، هفت، ده، یا صد مقام است. علاوه بر این به دلیل وجود زیست نوع‌های متنوع نمی‌توان برای زندگی آدمی نسخه‌ای واحد با مختصاتی واحد در نظر گرفت.
صفحات :
از صفحه 119 تا 130
مبدا و معاد در آموزه های رضوی
نویسنده:
پدیدآور: علی دینی ؛ استاد راهنما: عبداله صلواتی ؛ استاد مشاور: عین اله خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مبدا و معاد دو اصل اعتقادی از اصول دین مبین اسلام بوده که باور قلبی به این دو اصل شرط لازم بر ورود به مکتب حیات بخش اسلام میباشد .تفکر پیرامون آغاز و انجام جهان هستی از دیرباز اندیشه بشر را به خود معطوف و مشغول داشته است، زیرا خداوند به عنوان تنها سرآغازو خالق هستی بوده(اصل مبدا) وتمام موجودات نیز در سیر تکاملی خود سرانجام و دوباره به مقصدهستی ،همان خداوند نایل خواهند شد(اصل معاد).این پایان نامه با هدف تبیین مبدا ومعاددرتعالیم امام رضا (ع)به عنوان عالم آل محمد(ص)درصدد است به این پرسش اساسی پاسخ دهد که :نظرگاه امام رضا (ع) در رابطه با مبدا و معاد چیست .در بحث توحیدازدیدگاه امام رضا (ع) مقالات و رساله های متعددی تالیف گردیده است ،اما در زمینه معاد از دیدگاه اما م رضا(ع) به جز چند مقاله انگشت شمار که آن هم متاثر از محدودیتهای خاص مقاله نویسی بوده آثارچشمگیری وجود ندارد .در این پایان نامه سعی شده اعتقاد امام رضا (ع) درباب عینیت ذات خدا با صفات او تبیین شود وبه کارکردهای اعتقاد به مبدا بامحوریت بیانات وسیره امام رضا (ع) پرداخته شود .امام در بحث صفات الهی قائل شدن به تغایر و تعدد صفات خدا با ذات او را به منزله اعتقاد به محدودیت ذات و صفات دانسته اند که آن هم حاصلی جز مخلوق دانستن خدا و بالاخره ممکن الوجود شدن واجب الوجوددر پی نخواهد داشت. در باب معاد امام رضا(ع) به کارکردهای عملی اعتقاد به معاد در جنبه فردی و اجتماعی آن توجه ویژه ای داشته و در قالب نصایح به یاران و اقناع منکرین معاد و هدایت مخالفان اسلام ،بیاناتی را ایراد کرده اند .امام رضا (ع) در زمانی زندگی میکردند که نزاع میان اهل حدیث و عقل گرایان در زمینه های مختلف اعتقادی از جمله توحید و معاد به اوج خود رسیده بود که امام با درک موقعیت با تکیه جدی بر قرآن وبااستفاده از روش مناظره اهمیت قرآن در ایجاد روشنگری و به عنوان منبعی مهم در فهم دین اسلام را یاد آور شود . در فصل معاد نیزنگارنده تلاش نموده با رویکرد جدید غیرمسبوق که همان تکیه جدی بر بیانات ومناظرات امام رضا (ع) با متکلمین و اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان مخصوصاً در حیطه کارکردها و آثار اعتقاد به معاد میباشد ،وارد این بحث شود.دستاورد و نتیجه مهم این پایان نامه ایجاد ارتباطی منطقی و تنگاتنگ بین اجزای مختلف مباحث با بیانات و نظرات امام رضا (ع) بوده وسعی بر این شده که هر قسمتی که لازم بوده استنباطهای نگارنده به نحو مختصر بیان شود . این پایان نامه براساس روش تحلیل محتوا و کتابخانه ای انجام شده است .
بررسی نقش ایمان به معاد در زندگی انسان از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
پدیدآور: رقیه احمدیان ؛ استاد راهنما: زهرا کاشانیها ؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ازآنجایی که انسان اشرف مخلوقات است وبا عقل به موجودات دیگری برتری یافته ،ومانندموجودات دیگرنیست لذا نباید دچار روزمرگی شد وتمامی اندیشه وعملش درپی رفع نیازهای آنی وروزمره اش باشد،چرا که دل هر ذره تا افلاک جولانگاه اندیشه اوست وهیچ گاه سلسله جستجوگری وشناختن ناشناخته هایش قطع نمی شود. موضوع معاد درمیان افراد انسانی بحثی است فراگیر ،که ازبحث های تئوری ونظری، به عرصه زندگی عملی ما میرسد.اعتقاد یا بی اعتقادی به دنیای پس از مرگ مستقیم یا غیر مستقیم می تواندتأثیری همه جانبه بر تمامی رفتارفردی وعملی بشر داشته باشدصرف نظرازتنوع باورهای دینی و مکاتب انسانی به زندگی پس از مرگ ،اعتقاد به ادامه حیات انسانی بعد مرگ دنیوی،منشأرفتارهایی است متفاوت با رفتارهای کسانی که مرگ را پایان زندگی می دانند. بانظر اجمالی به آیات قرآن کریم نشان می دهددرمیان مسایل عقیدتی هیچ مساله ای در اسلام بعداز توحید به اهمیت مساله معاد نمی رسد خداونددر سوره نساء87میفرماید:"الله لا اله الا هو لیجمعنکم الی یوم القیامه لا ریب فیه ومن اصدق من الله حدیثا"مساله معادنه تنها بسیارمهم است بلکه در ایجاد نوع نگاه انسان به هستی وفلسفه وسبک زندگی او نیزبسیار تاثیرگذار است. از سوی دیگر متفکران اسلامی در باره معادآثار ارزشمندی را به رشته تقریر در آورده اند، ازدیدگاه علامه طباطبایی حقیقت معاد ودنیایی که انسان پس از مرگ باآن روبروست آثارتربیتی بی شماری به همراه دارد وانسانراوادار می کند که بانظرش به جهان آخرت در روابط خود با دیگران مواظبت بیشتری بکند تا حقی از دیگراعضای جامعه بر دوشش نباشد (طباطبایی ص 236 1385) هچنین ایمان به معاد آثاری بر نوع روابط انسان با دیگران واجتماع میگذارد ازجمله مسئولیت پذیری ،عدالت اجتماعی ،صبر خویشتن داری ،فداکاری ،امیدواری...لذاانسان معتقد به مبداءومعادمی داند سعادت هر موجودی همان چیزی است که خدای متعال برای آن معین کرده وراه به سوی آن سعادت وطریقتی که باید سلوک کند خداوند تشریع وبیان نموده است (طباطبایی ج18ص 115 ،1374) این تحقیق برآن است باتوجه به اهمیت وجایگاه"معاد"درزندگی بشرضمن بررسی چگونگی آموزه های دین اسلام در این مورد نقش وتاثیر آن را در رفتارهای فردی واجتماعی بشر تبیین نماید ودرپی یافتن پاسخ هایی عقلانی ومناسب برای پرسش هایی چنین باشد 1-آیا ایمان به معاد،می تواند منشأرفتارآدمی در زندگی فردی واجتماعی باشد؟ 2-ایمان به معاد،چگونه بشر راازیاس،شکست از ملایمات وگذراز تنگناهای زندگی یاری خواهد کرد؟ 3-این دو بزرگوارچه برداشتی ازآن داشته ودر مقام عمل چگونه به آن پرداخته ووجوه اشتراک وامتیاز دیدگاه فیض کاشانی وعلامه طبابایی دراین باره چیست؟
  • تعداد رکورد ها : 120