بعضي از فيلسوفان دين نظير شلنبرگ بر اين باور است كه خداوند، با فرض وجود، دستكم براي گروهي از مردم و در پاره¬اي از اوقات ناآشكار و در خفاست. حب مطلق الاهي مستل
... لزم آن است كه خداوند شواهدي بر وجود خود در اختيار انسانها قرار دهد. از ديدگاه اني گروه برخي اوصاف الاهي نظير علم، قدرت، خير مطلق، و بويژه حب مطلق الاهي در تعارض با فقدان نشانههاي كافي بر وجود خداوند است. از نظر شلنبرگ، چون خداوند شواهدي بر وجود خود در اختيار انسانها قرار نداده، ناباوري آنان به او سرزنشناپذير است. لذا به باور او خفاي الاهي خداناباوري را توجيه ميكند. اين ديدگاه مبناي شكلگيري مسأله¬اي با عنوان «مسأله¬ي خفا» در ميان جمعي از فيلسوفان دين در دو دهه اخير است. استدلال خفاي الاهي، به عنوان استدلالي شكاكانه يا الحادي براي اولينبار در سال 1993م توسط جان ال. شلنبرگ، فيلسوف معاصر كانادايي در كتاب «خفاي الاهي و عقل آدمي» مطرح شد و در آثار بعدي تقريرهاي جديد از آن ارايه گرديد. از آن زمان تا كنون عدهاي از فيلسوفان و متألهان از جمله پل موزر به نقد و بررسي آن پرداخته اند. حال پرسش اصلي پژوهش اين است: آيا خفاي الاهي خداناباوري را توجيه ميكند؟ فرضيه پژوهش اين است كه خفاي الاهي خداناباوري را توجيه نميكند. در باب پيشينه پژوهش بايد گفت تا جايي كه نگارنده ميداند اين رساله اولين اثر به زبان فارسي است كه به معرفي و بررسي اين مسأله ميپردازد. گردآوري دادهها در اين پژوهش به شيوه كتابخانهاي صورت گرفته و روش پژوهش در آن به صورت توصيفي- تحليلي است. اين پژوهش پس از معرفي دقيق استدلال خفاي الاهي، ايضاح مباني و پيشفرضهاي آن، تقريرهاي مختلف آن را مطرح ميكند. از مسايل بحثبرانگيز در اين باب، نسبت استدلال خفا و استدلال شر است كه برخي اين دو را مسألهاي واحد انگاشته و اوّلي را به دوّمي فروكاسته اند. اما با توجه به شواهد موجود به نظر ميرسد كه حق با شلنبرگ است كه از اهميت و استقلال مسأله خفا جانبداري ميكند و اين دو را يكي نميداند. در بازخواني ديدگاه صدرا درباره خفاي الاهي، به نظر ميرسد روح فلسفه صدرا، بويژه بُعد عرفاني فلسفة او، با خفاي الاهي موردنظر شلنبرگ كه به خداناباوري ميانجامد، ناسازگار است. بر پايه رويكرد جديد موزر در معرفتشناسي دين، هيچ گونه خفايي وجود ندارد و به تعبير او شواهد كافي هدفدار بر وجود خدا در دسترس است. بنابراين، خفاي الاهي خداناباوري را توجيه نميكند.
بیشتر