جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1202
پرسش از امکانِ تشکیلِ جامعه اصیل بر مبنای خوانشِ پدیدارشناسانه هایدگر از «اخلاق نیکوماخوس»
نویسنده:
سید مجید کمالی, سعید بینای مطلق, یوسف شاقول
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در این مقاله امکان تشکیل جامعه اصیلِ انسانی بر اساس «وجود و زمان» تبیین می شود؛ همچنین نشان داده می شود، فهم هایدگر از چنین جامعه ای مبتنی است بر خوانش پدیدارشناسانه او از برخی مفاهیم اخلاقی ارسطویی – مفاهیمی همچون دوستی و شجاعت- در کتاب اخلاق نیکوماخوس. انسان هم در اندیشه ارسطو و هم در تفکر هایدگر، پیشاپیش – یعنی قبل از هر فکر، تصمیم یا کنشی – نسبتی وجودی با عالم پیرامونی خود دارد. در اینجا مراد از امکان تشکیل جامعه، در واقع، امکان فرارفتن از «خود» و ربط یافتنِ «وجودی» با «دیگری» است. برای تبیین این نظر، می کوشیم قرائت پدیدارشناسانه هایدگر از «اخلاق نیکوماخوس» و تاثیری را که این قرائت بر شکل گیری «وجود و زمان» داشته، به نحوی مقتضی بیان کنیم.
صفحات :
از صفحه 213 تا 233
نقش دازین در هنر اندیشیِ هیدگر
نویسنده:
بهروز الیاسی ، محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هنراندیشی محصول دورۀ دوم اندیشۀ هیدگر است که در آن رویداد‌‌اندیشی بر هستی‌شناسی بنیادین سیطره می‌یابد. در بادی امر به نظر می‌آید که از نقش ویژۀ دازاین در هنراندیشی کاسته شده است؛ اما به واقع می‌توان گفت وجود و دازاین برای هیدگر دو رویِ یک سکّه‌اند. هر جا که اندیشیدن به وجود ممکن است دازاین نیز به شکلی ناگزیر حضور می‌یابد و اهمیت هنر برای هیدگر از آن روست که هنر، حقیقتِ وجود را به آشکارگی می‌آورد. در این مطالعه تلاش می‌شود نقش‌های متفاوت دا-زاین در هنراندیشی به دید آید. نقش دا-زاین از آن رو اهمیت می‌یابد که به عنوانِ گذرگاه هنر اجازه می‌دهد رویدادِ هنر روی بدهد و از خلال آن، خودِ وجود زبان‌آور شود. سپس جایگاه دا-زاینِ هنرمند و شاعر (آفریننده)، مخاطب یا نگاه‌دار، بررسی می‌شود. پس از طرح پرسش از شیوۀ بودن دا-زاین در هنراندیشی به نقش‌های مختلف دا-زاین به عنوان هنرمند، مخاطب و نگاه‌دار پرداخته می‌شود. دا-زاین در هنراندیشی اگرچه نیوشای "وجود" و قابلی بدونِ فعلیت است اما مسئولیت‌پذیری و پروا سبب می‌شود بارِ امانتِ وجود را بر دوش بکشد، پیش‌آمدِ حوالت یک ملّت (قوم) از طریقِ او شکل می‌گیرد. از این وجهۀ نظر پس از ابداع و سرودن، دازاین نابود نمی‌گردد بلکه در کسوت مخاطب و نگاه‌دار، موردِ خطابِ وجود قرار می‌گیرد و در نهایت به این پرسش پاسخ داده می‌شود که چه چیزی سبب تحول در اندیشۀ هیدگر شده و او را به سوی هنر‌اندیشی جذب کرده است.
صفحات :
از صفحه 45 تا 63
تفسیر هایدگر از فرونسیس و رابطه آن با آگاثون (ایده خیر)
نویسنده:
مریم صمدیه؛ مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در دیدگاه هایدگر، آلثیا مقوله­ای است که به واسطه آن می­توان به رابطه بین فرونسیس و آگاثون پی برد؛ چرا که هایدگر آلثیا را در معنای یونانی آن یعنی کشف و گشودگی و نه صدق و مطابقت با واقع به کار برده است. با پذیرش آلثیا به عنوان کشف و گشودگی از دو جهت رابطه فرونسیس و آگاثون امکان پذیر می­شود. اول اینکه فرونسیس از نظر هایدگر به عنوان نحوه­ای از کشف و گشودگی یا به تعبیر دقیق­تر نحوه­ای از وجود دازاین است که مرتبط با پراکسیس و عمل است و دازاین را به سوی بهترین عمل یعنی نحوه وجود اگزیستانسیال رهنمون می­شود و آگاثون نیز منبع آلثیا یعنی منبع کشف و گشودگی و هم چنین منشأ وجود و حتی خود وجود است. دوم اینکه هایدگر تعالی موجود در آگاثون را نه به موجودی فراتر از زمان و مکان یعنی خداوند بلکه به خود دازاین نسبت می­دهد؛ به این معنا که آگاثون شامل وجود و توانایی­های موجود در خود دازاین است و تعالی دازاین نیز در گذشتن از وضعیت موجود و یا به تعبیری گذشتن از نحوه وجود اگزیستانسیل و رسیدن به نحوه وجود اگزیستانسیال است و این امر با پشت سر گذاشتن عادت­ها و رسیدن به کشف و گشودگی امکان­پذیر می­شود. از این رو آگاثون ملاک برای رفتارهای دازاین است؛ همان چیزی که هایدگر در بحث از فرونسیس به ندای وجدان تعبیه کرده و آن را ملاک برای عمل فرونتیک دانسته است؛ ندایی که از جانب خود دازاین است و او را دعوت می­کند تا به نحوه وجود اگزیستانسیال برسد و بتواند خویشتن را به عنوان دازاین بشناسد و بر اساس آن عمل کند.
صفحات :
از صفحه 299 تا 316
"مسألة ما" در اندیشة هایدگر
نویسنده:
مسعود زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
"دازاین ما"، "دازاین امروزی ما"، دازاین تاریخی ما" و نظایرشان تعابیری هستند که هایدگر بخصوص در آثار خود در نخستین سال‌های پس از انتشار وجود و زمان در موارد بسیاری به‌ کار می‌برد. تکرار این تعابیر در زبان هایدگر آنقدر زیاد است که نمی‌توان آنها را به لحاظ فلسفی خنثی و عاری از معنا دانست. کمی جستجو در آثار وی نیز نشان ‌می‌دهد که صرف ‌نظر از دازاین، خودِ ضمیر "ما" نیز در فلسفة او موضوعیت دارد، به طوری‌ که می‌توان سیر "پرسش از ما" را مستقلاً در آثار او دنبال ‌کرد. مقالة پیشِ رو می‌کوشد اولاً موضوعیت این بحث را در فلسفۀ وی نشان بدهد و از این‌ رو از"پرسشِ-ما" نزد هایدگر می‌گوید، ثانیاً معنای مورد نظر هایدگر از آن را حتی ‌الامکان روشن نماید، ثالثاً ارتباط آن با دازاین را به بحث بگذارد که کلیدواژۀ فلسفۀ او است لااقل در وجود و زمان. چون ضمیر "ما" تشخص بالفعل دازاین را رقم می‌زند، آن را در اینجا "تشخّص‌به- ما" یا "تشخّص از طریق ما" می‌نامیم. این نوشته سرانجام به نتایج و تبعات "مسئلة-ما" برای فهم فلسفۀ هایدگر، بخصوص در وجود و زمان می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 239 تا 260
العبودية في الفلسفة الوجودية: دراسة - نقد - تحليل
نویسنده:
برصوم يوسف ايوب
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
حلب - سوریه: المکتبة السریانیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
زمان به عنوان افق ظهور موجودات، فراهم کننده ابژکتیویته در کانت، به تفسیر هایدگر
نویسنده:
محمد غریب زاده ، حسین کلباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
مقولات کانتی باید بالضروره در ارتباط با مُتعلَق دریافتی باشند. اما به دلیل خودانگیخته بودن قوه فهم از یک‌سو و پذیرنده بودن قوه حس از سوی دیگر، باید یک امر مشترکی ارتباط بین این دو قوه آگاهی را ممکن گرداند. هایدگر بیان می دارد که «زمان» همان امر مشترکی است که موجب اتحاد و «تالیف» این دو قوه می شود. بنابراین، به وسیله عمل شماتیزم ما به این نتیجه می رسیم که تفکر یا آگاهی از شهود گرفته تا عقل/فهم سراسر زمانی است. بدین ترتیب، با توجه به چنین تفسیری، زمان نه تنها صورت حساسیت بلکه صورت «خودِ» اندریافت نیز می باشد. بنابراین، هایدگر، وی مرز میان شاکله و مقوله را بر می دارد و «منِ» کانتی به همراه مقولاتش را صورت قاعده مند زمان می داند. در نتیجه، از رهگذر شماتیزم، این زمان است که به دلیل فراهم کردن وحدت آگاهی، ابژکتیویته ابژه را فراهم و احکام تالیفی پیشینی را ممکن می گرداند. زمان همان مرزاندیشیدنی، شناخت و خارجِ شناخت است، یعنی مرز توهم و ابژکتیویتی است. این چنین است که زمان به عنوان تعین استعلایی، افق مواجهه ما با موجودات را تعیین می کند.
صفحات :
از صفحه 161 تا 186
شأن وجودشناختی هنر و صنعت نزد هیدگر
نویسنده:
مرجانه سوزن کار ، محمدرضا ریخته گران ،شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در مقام تعریف غالبا صنعت را مجموعه ابزار و وسایلی می­دانیم که توسط صنعتگر تولید شده است. همچنین است نگاه­مان به هنر؛ مجموعه آثاری همچون نقاشی، شعر و غیره که هنرمند آن­ها را به وجود آورده است. در نگرشی موجودشناسانه تعریف­های انسان­مدار از این قبیل صحیح هستند، اما اگر در پی ذات یا حقیقت چیز­ها باشیم و بخواهیم شأن وجودشناسانه آن­ها را تعیین کنیم تعریف­های صحیح کافی نیستند؛ چرا که ذات هر چیز عبارت است از آن­چه امکان داده تا آن چیز همان که هست باشد. بر این اساس، ذات صنعت و هنر نمی­­تواند تنها از شخص صنعتگر یا شخص هنرمند و نیز از دست­ساخته­های آن­ها تعین پذیرفته باشد. در این نوشتار تلاش شده تا شأن وجودشناختی هنر و صنعت بر اساس نسبت انسان با وجود از نگاه هیدگر معلوم گردد؛ و با در نظر گرفتن این نکته که وی دوره­های گوناگون تاریخ را اعصار وجود می­داند و معتقد است وجود در اعصار گوناگون به انحاء متفاوت از جمله پوئسیس و گشتل خود را مکشوف کرده است، به این پرسش پاسخ داده شود که چرا این متفکر دوران یونان باستان را عصر هنر و روزگار کنونی را عصر صنعت نامیده است.
صفحات :
از صفحه 69 تا 87
مارتین هایدگر: هستی و زمان
نویسنده:
چارلز گینیون؛ مترجم: محمود دریانورد
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
تهران - ایران: کتاب زندگی روزانه,
چکیده :
هستی و زمان را می‌توان پاسخی به سلطه‌ی نظریه‌ی شناخت بر فلسفه‌ی مدرن دانست که از زمان دکارت شروع شد. هایدگر پرسش‌ها در باب شناخت را کنار گذاشت و مستقیماً به مطالعه‌ی هستی موجودات روی آورد… تبیین هستی در این کتاب در تضاد شدید با یکی از فرض‌های اصلی جریان غالب فلسفه‌ی غرب قرار می‌گیرد: این فرض که هستی را باید همچون چیزی اندیشید که پایدار و ‌تغییرناپذیر است. هایدگر معتقد است که هستی در زمان گشوده می‌شود؛ در واقع هستی خودِ زمان است… هستی و زمان با پرسشی آغاز می‌شود که به گوش ما بسیار غریب می‌آید: معنای هستی چیست؟ طرح هایدگر بازاندیشی پرسش هستی است؛ اما باید توجه داشت که پرسش وی درباره‌ی حس ما نسبت به واقعیت است و لذا تبیینی کامل از نحوه‌ی هستی انسان یا دازاین (نامی که هایدگر بر انسان می‌نهد) را لازم می‌آورد./ این کتاب بخشی از مجموعه‌ای‌ با عنوان «متون محوری فلسفه» است که بناست با توضیحاتی کوتاه و روشن، گرچه نه‌ ابتدایی، مهم‌ترین آثار تاریخ فلسفه را به خوانندگان معرفی و آن‌ها را برای مواجهه با خود این متون آماده و ترغیب کند.
امر پیشین در اندیشه کانت، هایدگر و گادامر
نویسنده:
مهدی خبازی کناری، ندا راه بار
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مقاله حاضر، ضمن پرداختن به پیشینه تاریخی امر پیشین تصریح می کند که این مفهوم در اندیشه کانت به مثابه قوام بخش احکام ضروری و معرفت شناختی ایفای نقش می کند و در اندیشه هایدگر و گادامر به وجهی دیگر ادامه حیات می دهد. این مقاله در جستجوی فهم این مساله است که وجوه معرفت شناسانه و هستی شناسانه از امر پیشین در اندیشه هایدگر و گادامر چگونه خود را نشان می دهد. کانت در ساحت معرفت شناختی و هایدگر در ساحت هستی شناختی امر پیشین را بکار برده و گادامر به روایتی دیگر امر پیشین را در امتزاج این دو دیدگاه معرفت شناختی و هستی شناختی با یکدیگر قرار می دهد. به اختصار می توان گفت، امر پیشین در معرفت شناسی کانت، جزء ساختار لاینفک ذهن بوده و لازمه تحقق حکم ناظر بر واقع است. در هستی شناسی هایدگر، امر پیشین درک پیشین از وجود است که بنیاد شناخت در ساحت تجربه است و در اندیشه گادامر امر پیشین، ضرورتی عقلانی است که تاریخمندی فرد و تعلق آن به سنت و جامعه، وجه هستی شناختی آن است
صفحات :
از صفحه 75 تا 106
منفیت و نقدِ سنّت با تکیه ‌بر سنّت عرفانی
نویسنده:
منیره طلیعه بخش، غلامحسین غلامحسین زاده، علیرضا نیکویی، مهدی معین زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
نحوه‌ای که امروزه از سنت پرسش می‌شود و در آن اندیشه می‌رود، بی‌بنیاد (groundless) است. بی‌بنیادی شاخصۀ دوگانۀ سنت یا تجدد است. در حالی که بنیاد اصیل، به‌واسطۀ تجربۀ دقیقۀ «نفی» بنیادی مغاکی/ عدمی است. رویکردهای بی‌بنیادی چون «هرمنوتیک رمانتیک، تاریخ‌گری، بنیادگرایی و سنت‌گرایی» سنت را امری سپری‌شده فهم می‌کند در حالی که «هرمنوتیک فلسفی، تاریخ‌مندی و سنت‌مندی» سنت را گذشته حاضر در اکنون می‌دانند. این رویکردها مستلزم قائل شدن به بنیاد و سرآغاز مغاکی/ عدمی و محدث، فهم زمان به‌مثابۀ تکرار گذشته در حال و وجود به‌مثابۀ وجودِ پیشِ‌دست و در نتیجه مبتنی بر وقت، نقد و احضار هستند. در سنت اسلامی نخستین جرقه‌های این مواجهه اصیل را می‌توان در نقد حقیقتِ آفاقی و سنتِ فرادست و تأکید بر کشف و شهود از سوی جریان تصوف و عرفان ردیابی کرد. عارفان حقیقت رویکرد خویش به سنت را «نقد» می‌دانستند که امری مقدم بر ارزیابی است و به فراخوانی وجودی حاضر اشاره دارد.
صفحات :
از صفحه 165 تا 194
  • تعداد رکورد ها : 1202