جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
مرور
>
مرور اعلام
>
هایدگر , مارتین (Martin Heidegger، فیلسوف معاصر آلمانی، فلسفه غربی، فلسفه قرن بیستم، مکتب پدیدارشناسی، هرمنوتیک، اگزیستانسیالیسم), 1889م. مسکیرش، امپراتوری آلمان 1976م. فرایبورگ، بادن-وورتمبرگ، آلمان
جستجو در
عنوان
پدیدآورنده
توصیفگر
موضوع
ناشر
زبان
نوع منبع
رشته تحصیلی
مقطع تحصیلی رساله تحصیلی
تاریخ
محل
جستجو در متن
همه موارد
برای عبارت
مرتب سازی بر اساس
عنوان
نویسنده
جنس منبع
محل
ناشر
تاریخ تغییر
و به صورت
صعودی
نزولی
وتعداد نمایش
5
10
15
20
30
40
50
فرارداده در صفحه باشد
جستجو
خروجی
چاپ نتایج
Mods
Dublin Core
Marc
MarcIran
Pdf
اکسل
انتخاب همه
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
تعداد رکورد ها : 1081
عنوان :
عناصر و جايگاه مفهوم تخنه در فلسفه يونان باستان و بررسی ديدگاه هايدگر درباره آن
نویسنده:
حسن مهرنیا، مهدی ذاکری، حسین لطیفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
درباره هایدگر
چکیده :
يکي از جنبههاي مهم و تأثيرگذار در فلسفة فناوري، سابقة تاريخي مفاهيم مرتبط با اين موضوع در سخنان نويسندگان و متفکران دنياي باستان است. از ميان اين مفاهيم، مفهوم «تخنه» بمعناي فن، صنعت يا هنر و جايگاه آن در آثار بجا مانده از يونان باستان، از اهميت بيشتري برخوردار است. مارتين هايدگر از نخستين کساني بود که بررسي مفهوم تخنه در يونان باستان را مقدمة درک متمايز از تکنولوژي مدرن تلقي کرد و در اين زمينه ديدگاهي خاص داشت. پژوهش حاضر با بررسي سه گروه از متون يوناني در پي آن است كه ابتدا عناصر اصلي مفهوم تخنه در نگاه نويسندگان و متفکرين يونان باستان را رديابي نمايد و همچنين با بررسي ديدگاه هايدگر، نقطة ثقل تحليل او در اين مسئله را بازيابي کند. درنهايت روشن ميگردد که اولاً، مفهوم تخنه، مفهومي غني است که با توجه به داشتن عناصر مختلف، براي کاربست در مباحث فلسفي براي متفکران يوناني جذاب بوده است و عناصر اصلي آن در طول دوران باستان تکرار شدهاند؛ گرچه در برخي دورهها، به تناسب شرايط زمانه و ديدگاه هر متفکر، برخي عناصر در آن پررنگتر شده است و نيز فروکاست اين مفهوم پيچيده و چندبعدي به يک عنصر کلي، درست و دقيق بنظر نميرسد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 79 تا 102
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
حقیقت ترس آگاهی در گذار از ساحت مفهوم به ساحت تجربه سینمایی در پرتو تفکر هایدگر
نویسنده:
محمدصادق صادقیپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
پدیدارشناسی
,
سینما
,
هستیشناسی
,
مفهوم
,
اضطراب
,
علم تأویل
,
فلسفه هنر
,
هنر و علوم انسانی
,
هایدگر، مارتین
,
ترسآگاهی
,
درباره هایدگر
چکیده :
در این رساله به تحلیل حوزه معنایی ترس در اندیشه هایدگر پرداخته، و تلاش کردهایم اثبات نماییم که این حوزه معنایی در طیفی از امر نااصیل (ترس) تا امر اصیل (ترسآگاهی) تعریف میشود و رسیدن به یافتگیِ بنیادین ترسآگاهی در سیری تدریجی از استحاله حوزه معنایی ترس میسر است. نقطه آغازین این طیف پدیدار ترس است در مقام امر نااصیل آغازین که بهمثابه نخستین پله به ما کمک میکند تا پس از گذر از مراتب میانی رعشت، دهشت و وحشت به سوی پله غایی اصالت که همان ترسآگاهی است حرکت نماییم. یعنی چنانکه هایدگر معتقد است حرکت به سوی امر اصیل ناگزیر از گذار از ساحت بیاصالتی است. اهمیت یافتگیِ بنیادین ترسآگاهی در دوران فراموشی مطلق هستی، در ایجاد التفات در دازاین نسبت به هستی و کمک به او برای حرکت به سوی اصیلانه بودن آشکار میشود. سپس یکی از مهمترین مضامین اندیشه هایدگر یعنی «رویداد حقیقت» از منظر وقوع آن در کار هنری و به طور خاص هنر فیلم مورد تأمل قرار میگیرد و تلاش میشود که با طرح مفهوم پیکار میان پوشیدگی و ناپوشیدگی در کار هنری، که هایدگر آن را پیکار میان زمین و جهان مینامد، به سیطره تماشاگر در تفسیر جهان فیلم خاتمه داده شود زیرا با این رویکرد، تماشاگر دیگر سوژهای نیست که بخواهد فیلم را به ابژهای برای شناخت خویش بدل نماید بلکه در یک رویارویی با جهانِ فیلم در پرده فرو افکندن از حقیقت در ساحت فیلم یاری رسانده و با تفسیر خود از فیلم، در تحقق رویداد حقیقت مشارکت مینماید. پدیدارشناسی هرمنوتیک به عنوان روششناسی این رساله به ما یاری میرساند که دریابیم چگونه تجربه رویارویی با جهان فیلم، تماشاگر را به پرسش هستیشناختی خودش از فهم فیلم رهنمون میگردد زیرا هر تفسیر، تماشاگر را به فهم از هستیِ خودش، در مقام دازاین در-جهان ارجاع میدهد؛ دازاینی که بازیگر است و درگیر با جهان و نه مشاهدهگری صرف در ساحت تفکر محاسبهگر دکارتی و به دور از تجربه در-جهان-بودن. در نهایت نظریه نهایی این رساله مطرح میشود که از ترکیب آرای هایدگر با سه نظریه سینمایی در باب غایت سینمای وحشت متعلق به نوئل کارول، سینتیا فریلند و جرج اوچوا حاصل آمده است. در طرح نظریه نهایی از توانشهای این سه نظریه استفاده شده و نقطه ضعف آنها، که تفکر محاسبهگر دکارتی و غفلت از پرسش هستی است، به مدد تفکر تأملی هایدگر مرتفع میگردد. نظریه نهایی این رساله معتقد است هیولا، به مثابه تجسم شرّ و عنصر محوری سینمای وحشت، در جلوههای متفاوتی از پدیدار ترس (شامل ترس، رعشت، دهشت، وحشت و ترسآگاهی) تجلی مییابد. سینمای وحشت با طرح عناصر اساسی تحلیل هرمنوتیکی هایدگر (یعنی جهان، مرگ، گناه، طرحافکنی و اصالت) در نسبت با دازاین در قالب بیان سینمایی، امکان ظهور «رویداد حقیقت» در جهان فیلم را با مشارکت تماشاگر، در مقام دازاین تفسیرکننده، فراهم میآورد و «رویداد حقیقت» منکشفشده در این سینما، یافتگی بنیادین «ترسآگاهی» است که در جهانی سینمایی برساخته از 5 ژانر اساسی شامل ژانر ترس، ژانر رعشت، ژانر دهشت، ژانر وحشت و در نهایت ژانر ترسآگاهی از خویش پرده فرو میافکند.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
هايدگر ماركسيست: چرا دستگاه فلسفي هايدگر براي چپگرايان جالب است؟
نویسنده:
محمد آسياباني
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
متن
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
درباره هایدگر
چکیده :
مارتين هايدگر بدون شك ماركسيست نبود. ميانه خوبي نيز با ماركسيستهاي زمانهاش نداشت. سهل است كه در دورهاي بحثانگيز با حزب ناسيونال-سوسياليسم آلمان نيز همراه شد، حزب بدنام نازي كه با وجود ادعاي سوسياليست بودنش، به سختي به سركوب چپگرايان آلماني پرداخت و در واقع سياستي فاشيستي را در عرصههاي سياست و اقتصاد و فرهنگ پيش گرفت. اين همه اما مانع از آن نبود كه هايدگر احترامي زايدالوصف براي فيلسوف هموطن و همزبانش يعني كارل ماركس قائل نشود. او ماركس را نه در مقام يكي از بنيانگذاران جامعهشناسي يا از معماران اقتصاد سياسي و نه حتي در جايگاه يك متفكر برجسته سياسي، بلكه به منزله يك فيلسوف ميخواند. از نظر هايدگر، ماركس فيلسوفي است كه در تداوم سنت ايدهآليسم فلسفي در آلمان و به ويژه متفكراني چون هگل و فيشته، با هوشمندي متوجه سويههاي فلسفي مفاهيمي كه به كار ميبرد، هست. به همين سياق، ماركسي كه هايدگر ميخواند، با ماركس ماركسيستها و ماركس جامعهشناسان و اهالي اقتصاد و علم سياست تفاوت داشت. ماركس براي او، فيلسوفي بود كه سويههاي مابعدالطبيعي و هستيشناسانه عميقي داشت، جنبههايي كه به نظر هايدگر، از ديد عمده مفسران ماركس مغفول واقع شده بود. جستار حاضر البته واكاوي اين جنبه از انديشههاي مارتين هايدگر نيست. نويسنده در اين جستار به اقبالي كه از سوي چپگرايان و به ويژه پژوهشگران چپ در ايران به هايدگر شده ميپردازد و ميكوشد با بازخواني تاريخ دريافت هايدگر در ايران، به برخي از چهرهها و آثار در اين زمينه بپردازد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
مرگاندیشی و معنای زندگی در هایدگر
نویسنده:
علی عسگری یزدی، مسعود میرزایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
چکیده
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
درباره هایدگر
چکیده :
مرگاندیشی در نگاه هایدگر و تأثیر آن بر معنای زندگی ناشی از رابطۀ انسان با هستی و هستی معطوف به مرگ اوست. هایدگر مرگاندیشی را مختص دازاین اصیل دانسته و زندگی اصیل را معنادار میداند. او اندیشۀ مرگ را نیرویی برای گسست از پوچی روزمرگی و معناداری زندگی بهشمار میآورد. در مواجهۀ با نیستی و تکاپو در میدان مرگآگاهی دازاین قادر به کسب بصیرت نسبت به واقعیت جهان، آزادی و اصالت بخشیدن به زندگی خود و به تبع معنا وجهت دادن به زندگی است. حفظ هویت فردی، کشف امکانات وجودی دازاین در این دنیا، انتخاب آگاهانه و زندگی متفکرانه و مسئولیت در برابر خود و دیگران از پیامدهای زندگی اصیل و معنادار است. دیدگاه هایدگر در زمینۀ معنای زندگی دیدگاهی طبیعتباور بود. به نظر هایدگر، معیار بیرونی برای عمل انسانی وجود ندارد و انسان خود آفرینندۀ ارزشهاست. اصالت و ارزشمند بودن در گرو انتخاب و تعیین نشدن توسط معیارهای بیرونی و دیگران است. به نظر وی آنچه مهم است، در راه بودن است، حتی اگر هدفی بهعنوان هدف نهایی وجود نداشته باشد. از دیدگاه هایدگر زندگی معنادار لازمۀ هستی اصیل است که در آن انسان بهدلیل ترس از مرگ و برای رهایی از دلهرۀ ناشی از ترس از مرگ، به زندگی معنا میبخشد.
انتخاب :
صفحات :
از صفحه 25 تا 49
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
هایدگر و گذر از متافیزیک
نویسنده:
نازنین محمدخانی غیاثوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
نیچه
,
متافیزیک
,
هستیشناسی
,
الهیات(کلام جدید)
,
اصطلاحنامه فلسفه
,
کانت ، امانویل
,
هایدگر، مارتین
,
هنر و علوم انسانی
,
درباره هایدگر
چکیده :
در این رساله تعریف هایدگر از متافیزیک و انتقادات او بر آن مورد بررسی قرار میگیرد. دغدغ? اصلی هایدگر متافیزیک بود، خصوصاً متافیزیکِ هستی. از نظر هایدگر سخنی که به هستی نپردازد و تفاوت هستیشناسانه میان هستی و موجود را فراموش کند سخنی متافیزیکی است. برخلاف تفاسیر رایج، هایدگر با تفسیر فلسف? کانت ادعا کرد که فلسف? کانت در طرح هستیشناسی بنیادین قرار میگیرد. هدف او مقابله کردن با فلسف? سوژهمدار است که ذهنیت را اثبات میکند. نگاه هایدگر بعد از دوران چرخش، از انسان به هستی است. او انسان را موجودی متناهی میداند و ادعا میکند برای تحقق تناهی بشر انسان دارای حس شده است. سپس با نقد نظری? مطابقت و تفسیر تمثیل غار افلاطون، تفسیر خود از حقیقت به مثاب? آشکارگی را ارائه میدهد. و بعد از آن به تفسیر فلسف? نیچه میپردازد و او را فیلسوفی میداند که رویکرد به موجودات را تا آخرین حد آزموده است. سپس او با حمایت نیچه از بیمعنایی مخالفت میکند. از نظر هایدگر معنا در یک موجود متافیزیکی یا مادی ساکن نیست بلکه در یک توصیف هستیشناسانه از وحدت و استعلا مقیم است. از نظر او عدم بهتر از روش متافیزیکی بازنمایی حالات هستی را مجسم میکند و وحدت، توانایی موجود را برای استعلا و دستیابی به هستی مشخص میکند. همچنین فلسفهای که نتواند وحدت یابد منتهی به بیمعنایی و عدم وحدت خواهد شد.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تفکیک و تخریب نزد هایدگر
نویسنده:
شکوفه حسینی منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
متافیزیک
,
تخریب
,
هستیشناسی
,
اصطلاحنامه فلسفه
,
پدیدهشناسی
,
هنر و علوم انسانی
,
هایدگر، مارتین
,
مکتبهای فلسفی غرب
,
درباره هایدگر
چکیده :
چکیدهیکی از بحثبرانگیزترین مسائلی که در فلسفه هایدگر وجود دارد، ادعای هایدگر درباره غفلت سنت فلسفه غرب از مسئله هستی است. هایدگر میکوشد با تفکیک و تخریب این سنت ریشههای این غفلت و فراموشی را آشکار کند. با این حال، همواره اینگونه به نظر آمده است که هایدگر با چنین ادعایی قصد دارد این سنت را ویران کرده و آن را بیارزش جلوه دهد. هدف این رساله آن است که پس از پرداختن به معنای تفکیک و تخریب، لزوم انجام آن را با توجه به نوع اندیشه هایدگر نشان دهد و از این مدعا دفاع کند که تفکیک و تخریب نه هدف هایدگر بلکه روشی پدیدارشناسانه است که لازمه رسیدن هایدگر به هدف او به منزله روشن کردن معنای حقیقی هستی است. همچنین تلاش شده است که با بررسی انجام تفکیک و تخریب در نمونههایی از آثار هایدگر هم در دوران اولیه تفکرش و هم در دوره دوم پیوستگی تفکر وی آشکار گردد. بر این اساس در این رساله ابتدا معنای تفکیک و تخریب با توجه به اهمیت هستی برای هایدگر شرح داده شده و پس از آن نشان داده شده است که هستیشناسی تنها بوسیله تفکیک و تخریب میتواند به طور کامل به شیوه پدیدارشناسانه از ویژگی اصیل مفاهیم خویش مطمئن شود. بر این اساس در ادامه، تفکیک و تخریب به عنوان مرحلهای از پدیدارشناسی هایدگر مطرح و ارتباط آن با پدیدارشناسی هوسرل بیان گردیده است. در فصل دوم انجام تفکیک و تخریب در نمونه هایی از آثار هایدگر متقدم و هایدگر متأخر مورد توجه قرار گرفته است. در فصل سوم نشان داده شده است که تفکیک و تخریب تاریخ هستیشناسی و بازبینی تفکر یونانیان باستان ما را متوجه این نکته میکند که در طول تاریخ هستیشناسی تنها یک وجه، یعنی وجه نامستوری هستی اصل قرار گرفته است و وجه مستوری آن فراموش گشته است. نهایتا هدف این رساله آشکار کردن جایگاه مهم تفکیک و تخریب در اندیشه هایدگر و پایبندی وی به انجام آن تا آخرین آثار اوست.واژگان کلیدی: تفکیک و تخریب، پدیدارشناسی، هایدگر، هستیشناسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی در فلسفهی کانت و نقد هگل و هیدگر بر آن
نویسنده:
علی اصغر مروت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی
,
علوم انسانی
,
هستی شناسی(فلسفه)
,
شناخت شناسی
,
مسایل جدید هستی شناسی
,
فلسفه کانت
,
فلسفه ی انتقادی
,
مابعدالطبیعه ی متعالی
چکیده :
چکیدهاگر فرض کنیم که اعتبار مباحث هستی شناسانه در گرو مباحث شناخت شناسانه است آنگاه در فلسفه، ابتدا باید به شناخت شناسی پرداخت و اگر نتیجه ی تحقیق شناخت شناسانه به ما اجازه ی ورود به مباحث هستی شناسانه را داد آنگاه می توان به مباحث هستی شناختی وارد شد. کانت به تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی قائل بود و بدون شناخت شناسی (که او آن را فلسفه ی انتقادی می نامید) پرداختن به هستی شناسی را بی اعتبار می دانست و ادعا می کرد که در فلسفه اش، جز به مباحث شناخت شناسانه نپرداخته و ابدا به هستی شناسی (که او آن را مابعدالطبیعه ی متعالی می نامید) وارد نشده است. هگل اگر چه خود، به نوعی شناخت شناسی قائل بود اما با شناخت شناسی کانتی مخالفت می کرد و بهتقدم شناخت شناسی کانتی بر دیگر مباحث فلسفی قائل نبود. هیدگر هم مثل هگل مخالف با تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی بود ولی ادعا می کرد که کانت در فلسفه ی خود از شناخت شناسی آغاز نکرده و بدون این که خود متفطن باشد به هستی شناسی پرداخته است. پژوهش حاضر در واقع پژوهشی در باب تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی در فلسفه ی کانت و بررسی نقد هگل و هیدگر بر آن است و در صدد است در قالب طرح آراء این سه فیلسوف در مساله ی مورد بحث، و فلسفه ورزی در باب آنها، به بررسی مساله ی اعتبار یا بی اعتباری مباحث هستی شناسانه به تنهائی (بدون این که این مباحث مسبوق به مباحث شناخت شناسانه باشد) در فلسفه بپردازد و به این پرسش پاسخ بدهد که آیا هستی شناسی به خودی خود معتبر است یا اعتبار آن در گرو شناخت شناسی است. واژگان کلیدی: فلسفه ی انتقادی، مابعدالطبیعه ی متعالی، شناخت شناسی، هستی شناسی، تقدم شناخت شناسی بر هستی شناسی
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
نسبت بین اندیشه های مارتین هایدگر و تامس کوهن در خصوص علم تجربی و روش آن
نویسنده:
حسین نوروزی فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
تأویل
,
فناوری
,
الگوی نظری
,
اصطلاحنامه فلسفه
,
فلسفه علم
,
علوم تجربی(معرفت شناسی)
,
قیاس
,
هنر و علوم انسانی
,
هایدگر، مارتین
,
کوهن، تامس اس.
,
درباره هایدگر
چکیده :
هستهی پایان نامهی حاضر بررسی دیدگاه هایدگر و کوهن در خصوص علم تجربی و سپس بیان وجوه قرابت و غرابت آنهاست. هایدگر و کوهن دو متفکر هستند که دیدگاههای ویژهای در مورد علم ابراز میکنند. هایدگر از نقطه نظری هرمنوتیکی به نقد تز بی پیش فرض بودن تجربه پرداخت. او الگوی رایج در مورد فهم و تعریف علم را نشأت گرفته از دیدگاهی مدرن که مبتنی بر تفکیک ابژه از سابژه و تحلیل متهمتیکال از جهان است، می دانست. در هایدگر متقدم هستی شناسی بنیادین بر هر علمی مقدم است و علم فهم فرادستی موجودات است، که با گشت از فهم عملی به نظری (تماتیزه کردن) حاصل میگردد.اما در هایدگر متأخر بر فهم تاریخی تأکید میشود و علم به جای پژوهش، پدیداری مدرن شناخته میشود که به دنبال "تصویر کردن جهان"است. علم متهمتیکال درگیری عملی با موجودات را شدت میبخشد و علم با تکنولوژی خویشاوندی پیدا میکند.کوهن با دیدگاهی تاریخی طرح خویش را دنبال میکند. او پارادایم را ملاک علمیت میداند. پارادایم یک کل مشتمل بر مفروضات نظری، روشها و رهنمونهاست که علم عادی را شکل میدهد. اعوجاج شکل گرفته در هر علم عادی، اگر با اکتشاف پایان نیافت به بحران میانجامد. در دوران بحران پارادایم در کانون اتهامات قرار میگیرد و در صورت ادامه، با انقلاب علمی جای خود را به پارادایم جدید میدهد. قیاس ناپذیری پارادایم ها و تکّون اجتماعی علم رهاورد این رهیافت است. در بخش آخر به تطبیق دیدگاههای این دو متفکر میپردازیم. در تحقیق، بین فهم تاریخی و انسانی از علم که در هر دو موجود است، و همچنین بین طرح افکنش و پارادایم، و علم عادی و هنجارمندسازی قرابتی قابل توجه یافتیم. اما در مورد نقش فلسفه در علم و نقد علم و دیدگاههای کل گرایانه، واقع گرایانه و نسبی گرایانه تفاوتهای زیادی دیده شد.در نهایت پرسشهایی در مورد ابهامات و اشکالات موجود در مورد مفاهیمی مثل انقلاب، ابزارگرایی، متهمتیکال و... مطرح و مختصری در مورد ارتباط بین علوم انسانی و علوم تجربی یا فیزیک و متافیزیک با نگاهی سنجشی به این دو فیلسوف خواهیم داشت.کلیدواژهها: هستیشناسی بنیادین، طرحافکنش، هرمنوتیک، پارادایم، قیاسناپذیری، جامعه علمی?
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
تحلیل دیدگاه های همسان با پدیدارشناسی مولوی و مقایسه آن با آراء هایدگر
نویسنده:
حامد توکلی دارستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
پدیدار شناسی(کلام جدید)
,
پدیدارشناسی، مولوی.
,
هوسرل، هایدگر
,
درباره هایدگر
چکیده :
مسأله پژوهشِ حاضر، تحلیل و ارزیابیِ دیدگاههای «مولوی» از منظرِ رویکردِ «پدیدارشناختی»است. هر چند پدیدارشناسی دارای پیشینههایی است، اما اول بار به وسیله «هوسرل» بود که به عنوانِ یک رویکردِ فلسفیِ «منسجم» و «روشمند» عرضه شد. هوسرل شاگردانِ بسیاری داشت که هر یک از آنان، با تأثیرپذیری از وی، سعی داشتند تا دیدگاههای استادِ خویش را در جهاتِ گوناگونِ فکری به کار گیرند. برخی راه و روشِ هوسرل را با کمترینِ تغییراتی پیمودند و تماماً به آن وفادار ماندند و برخی دیگر با نقدِ دیدگاههای وی، چشماندازی جدید از پدیدارشناسی ارائه دادند. از جمله کسانی که در ضمنِ تعلقِ خاطر به برخی از مبانیِ اساسیِ پدیدارشناسی هوسرل، به نقد و تکمیلِ آن پرداخت، «مارتین هایدگر» بود. از این روی، بسیاریِ از مبادیِ اندیشگانیِ هایدگر، متأثر از رویکردِ پدیدارشناسانه است و هایدگر با مبنا قراردادنِ همین رویکرد است، که به تحلیلِ اصطلاحات و مفاهیمی چون: هستی، وجود، دازاین، زمان و زمانمندی، برونخویشی، اگزیستانس و ...، میپردازد. پدیدارشناسی به دلیل دارا بودنِ برخی جنبههای «عملی» و «استعلایی» و همچنین برخی اصطلاحاتِ فلسفی-عرفانی؛ با برخی از سنتهای عرفانی، به خصوص عرفانِ شرقی و ایرانی، قابل مقایسه است. اصطلاحاتی چون: فروکاست (تعلیق یا تهذیب)، تفکرِ شهودی، نگاهِ استعلاءجویانه، اعتقاد به دریافتهای متقن و غیر تقلیدی و...، با نظام و سنتِ عرفانیِ ایرانی-اسلامی اشتراکاتی دارد. «مولوی» نیز از آن جا که در چنین «سنت»، «نظام» و «زمینهای» پرورش یافته، بیشک دارای چنین منظرگاههایی است. از این روی این پژوهش بنا دارد تا با توجه به برخی اشتراکاتِ یادشده، به «تحلیل» و «مقایسه» و نه «تطبیق» و «تحمیلِ» دیدگاههای «مولوی» و «هایدگر» از این منظر و رویکرد بپردازد. پژوهشِ حاضر در صددِ کشف عوامل و دلایلی است که میانِ برخی متفکرانِ شرق و غرب، اشتراکات و تشابهاتی پدید میآورد. پژوهش حاضر، با مبنا قرار دادنِ رویکردِ پدیدارشناسی به مقایسه جهانِ «عرفانیِ» مولوی و جهانِ «فکریِ» هایدگر میپردازد و روشن میسازد که اشتراکات و تشابهاتی که بعضاً میانِ هایدگر و مولوی وجود دارد به دلیلِ دارا بودنِ برخی عناصر پدیدار شناختی است.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
عنوان :
خوانش هایدگر از ثنویت دکارتی (سوژه-ابژه) و تأثیر آن بر هرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
عبدالله محیسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
نسخه PDF
وضعیت نشر :
ایرانداک,
زبان :
فارسی
کلیدواژههای اصلی :
دکارت
,
هایدگر
,
هرمنوتیک (فلسفه)
,
درباره هایدگر
چکیده :
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ثنویتِ دکارتی و خوانشِ مارتین هایدگر، فیلسوفِ معاصر آلمانی از آن است. خوانشی که تأثیری عمیق بر هرمنوتیکِ فلسفی شاگردش، هانس گئورگ گادامر داشت. ثنویتی که بر اساس تعریف جواهرِ جسم و نفس در فلسفه ی دکارت برجسته شد و بعد از وی تا زمانه ی هایدگر، برای بسیاری از فیلسوفان مسئله شد. تا آنجا که در نگاه هایدگر منجر به بی خانمانی و از کف نهادنِ جهان به عنوانِ یک مقوّمِ وجودی برای انسان شد. هایدگر می کوشد تا با تقدم قائل شدن هستی شناسی بر هر نوع معرفت شناسی، از آغاز چنین وضعیتی را منتفی و منحل اعلام کند. او دغدغه ی معنای هستی دارد و ثنویت دکارتی را در ادامه ی غفلت از هستی، تفسیر می کند. به عقیده ی وی با التفات بر هستی در می یابیم که انسان از آغاز در جهان است و هیچ شقاق و ثنویتی را نمی توان بین او، تن و جهانش قائل شد. در انتها این خوانش منجر به دیدگاهی می شود که در هرمنوتیکِ فلسفیِ گادامر و در فهم و تفسیرِ انسانی متبلور می شود. گادامر نیز به تبعِ استادش در صددِ آن است تا فهم را چیزی از جنسِ هستی بداند که همسانِ آن مقدم بر هر روشی ذهنی است. این پژوهش در واقع شرح و بسطِ وضعیتِ یاد شده است.واژگان کلیدی: دکارت، ثنویت، کوجیتو، سوژه، ابژه، هایدگر، هستی، دازاین، جهان، گادامر، هرمنوتیک، فهم، تفسیر.
انتخاب :
مشخصات اثر
ثبت نظر
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
تعداد رکورد ها : 1081
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت
×
ارسال نظر
نوع
توضیحات
آدرس پست الکترونیکی
کد امنیتی
*
*
با موفقیت به ثبت رسید