جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1081
پژوهشی در باب چیستی پدیدارشناسی کربن (مطالعه‌ای تطبیقی با تکیه بر مسائل اساسی پدیدارشناسی)
نویسنده:
سید رحمان مرتضوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این گفتار تلاش بر این است که از معبر تلاشی تطبیقی و با در نظر گرفتن نسبت(های) مسائل اساسی پدیدارشناسی کربنی، یعنی «آگاهی»، «هستی»، «زمان» و «پدیدارشناسی به‌مثابه روش»، با سنت معهود پدیدارشناسی (هوسرل و هایدگر) پرتوی تازه بر چیستی پدیدارشناسی کربنی ــ که غالباً مفروغ‌عنه پنداشته شده ــ افکنده شود. بااین هدف، به‌اختصار از سرگذشت این مسائل در سنت پدیدارشناسی سخن گفته‌ایم و پس از آن تلقی کربن از این مسائل را بررسی کرده‌ایم. ماحصل این تلاش تطبیقی آشکار شدن تفاوت‌های دیدگاه کربن با دیدگاه سردمداران جنبش پدیدارشناسی است؛ به نحوی که تا حد زیادی می‌توان به این نتیجه نزدیک شد که پدیدارشناسی کربنی از اساس متفاوت و حتا مغایر با آنی است که در زبان اهل فلسفه پدیدارشناسی خوانده می‌شود. به عبارت دیگر، بار یزدان‌شناسانه این پدیدارشناسی سنگین‌تر از آن است که بتوان به همسان‌انگاری «تأویل» کربنی با پدیدارشناسی سنتی ــ چیزی که در آثار نویسندگان و مترجمان ایرانی شاهد آن هستیم ــ رأی داد. آنچه در ادامه خواهد آمد کندوکاوی در باب نسبت این مبادی تصوری با آن چیزی است که در سنت پدیدارشناسی سراغ داریم.
صفحات :
از صفحه 43 تا 63
ارایگنیس: خاستگاه زبان و فهم در اندیشه‌ هایدگر و گادامر
نویسنده:
ندا راه بار ، مهدی خبازی کناری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر در کتاب در راه زبان، موضع فکری خود را از هستی‌شناسی بنیادین به تفکری اصیل‌تر (به گمان خود)، یعنی سخن گفتن از ذات زبان تغییر می‌دهد. نوشتار پیش رو قصد دارد، نشان دهد که زبان از طریق خود چگونه می‌تواند بنیادهای درونی را توصیف کند. هایدگر در جستجوی پاسخ این پرسش، به موقعیت اصیل زبان، یعنی ارایگنیس (Ereignis)بازمی‌گردد. هایدگر می‌گوید ارایگنیس نیروی محرکه‌ای است که آوای مسکوت زبان را به گفتار تبدیل می‌کند. زبان از طریق گفتار، خود را آشکار کرده و درباره خود سخن می‌گوید. از سویِ دیگر، ارایگنیس تمامی هستندگان را در موقعیت خاص خود به فراخور نسبت هرمنوتیکی که با دازاین و جهان دارند به ساحت حضور فرامی‌خواند. در اندیشه گادامر، ارایگنیس به شکلی غیرمستقیم، در چهارچوب گفتگو، میان مفسر و متن تعین می‌یابد. در فرایند گفتگو، ارایگنیس ضمن اجازه واگشایی مفسر و متن، این امکان را به دو افق می‌دهد که هر یک با توجه به ماهیت خودشان به افق دیگری ورود کرده و در هنگام گفتگو به یک موضع مشترک برسند؛ بنابراین ارایگنیس در تفکر هایدگر و گادامر به‌عنوان آشکارکننده وجوه پنهان زبان و متن و مفسر، تأویلی نو از نسبت دازاین با هستی و گفتگوی میان مفسر و متن ارائه می‌دهد و ذات زبان بماهو زبان را همچون زبان (گفتن) به زبان (گفتار) می‌آورد.
صفحات :
از صفحه 111 تا 125
زبان و نسبت آن با تکنولوژی در فلسفه هیدگر
نویسنده:
سید محمد مهدی موسوی مهر
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
هیدگر در همه ادوار اندیشه خود به مقولات زبان و تکنولوژی توجه خاصی دارد. در این مقاله نشان داده شده است که نوع برداشت و تلقی ای که هیدگر از این دو مقوله دارد، ظرفیتی بررسی هم ارز این دو را ایجاد می کند. برای این منظور ابتدا به نسبت زبان با تفکر و هستی پرداخته شده، سپس تفاوت میان زبان سنتی و زبان تکنولوژیکی را مطرح کرده و نحوه صحیح سلوک با تکنولوژی از منظر هیدگر بیان می شود. در نظر او باید به زبان طبیعی و زبان سنتی آری گفت که تاریخمند و اصیل است، امری مقدر که هستی در آن «رخ» می نماید. این زبان ماندگار است و از امکانات زبان محافظت می کند. در مقابل زبان منفی همان زبان تکنولوژی است که زبانی منطقی، گرفتار در روزمرگی و در زیر دیکتاتوری عموم و علوم طبیعی است، وظیفه آن فراهم آوردن نشانه هاست. بر این نگاه راهگشای هیدگر در عین حال نقدهایی وارد است که در مقاله به آنها پرداخته می شود.
پدیدارشناسی هرمنوتیکی به مثابه یک روش در فلسفه‌ی مارتین هیدگر
نویسنده:
علی حسینی ، مهناز حسین پور
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
موضوع اصلی فلسفه‌ی هیدگر وجود است. در نظر وی وجودشناسی بعد از افلاطون و ارسطو در مسیر فراموشی قرار گرفته و جای خود را به معرفت شناسی داده است. بی‌توجهی به معنای حقیقی وجود و پرداختن به موجود و ماهیت آن، احساس ناخشنودی را در هیدگر برانگیخته و باعث بنا نهادن محور فلسفه‌ی خود بر وجودشناسی و همچنین به کار گرفتن تلاش زیادی برای فراتر رفتن از مفهوم وجود و رسیدن به حقیقت عینی و انضمامی وجود شد. هایدگر برای رسیدن به این منظور به دنبال راهی برای شناسایی وجود است؛ به همین دلیل به انسان روی می‌آورد زیرا از منظر او انسان تنها موجودی است که توانایی پرسش از وجود را دارد و تنها پدیداری است که می‌تواند به همه‌ی پدیدارها معنا ببخشد. در این راستا هایدگر وجودشناسی خود را با تحلیل وجودی انسان یا تحلیل اگزیستانسیال آغاز می‌کند و توسط روش پدیدارشناسانه قصد دارد خصوصیات و احوالات وجودی انسان را به تصویر بکشد. بنابراین لازمه‌ی این نوع شناسایی وجود، تحلیل اگزیستانسی است که هدایت کننده به سمت هرمنوتیک می‌باشد. پدیدارشناسی نزد هایدگر روش بازگشت به سمت وجود است و هرمنوتیک را نیز وجه وجودی انسان و روشی برای مسأله‌ی هستی می‌داند؛ از آنجایی که وجودشناسی باید در پی یافتن معنای وجود از طریق پدیدارشناسی هرمنوتیکی وجود انسان باشد، به وابستگی وجود‌شناسی، پدیدارشناسی و هرمنوتیک در فلسفه هیدگر می‌رسیم.
نسبت انسان و جهان در اندیشۀ هیدگر
نویسنده:
عبدالله نیک سیرت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از مهم‏ترین فیلسوفان اگزیستانسیالیست نامدار آلمانی در سده بیستم «مارتین هیدگر» است. بنیادی‌ترین پرسش از نگاه هیدگر، پرسش از «هستی» است که متأسفانه هماره به دلیل توجه بیش‌ازحد به هستندگان به‌جای هستی، مورد غفلت قرار گرفته است؛ ولی این پرسش تنها از راه بررسی و شناخت تنها پرسشگر هستی، یعنی «دازاین» انجام‌شدنی است. منظور از دازاین، وجود انضمامی یا «در جهان بودن» است؛ ولی مراد از «جهان» نیز، عالم اشیای فیزیکی یا جهان پیرامون ما نیست، بلکه مراد از آن، دل‏مشغولی‌ها و دل‌بستگی‌های ما است که برخلاف پندار رایج، نه‌تنها تقابلی با انسان ندارند، بلکه ذاتاً آن روی سکۀ وجود آدمی و درنتیجه از وجود وی جداناپذیر هستند.
بررسي ديدگاه هيدگر درباره چيستي فلسفه
نویسنده:
محمد مهدي عباسي آغوي، محمد فنايي اشكوري
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مارتين هيدگر از تأثيرگذارترين فيلسوفان معاصر است که ديدگاه ويژه‌اي درباره چيستي فلسفه دارد. او بر اين باور است که متافيزيک تنها به موجود پرداخته است و از حقيقت وجود، که بايد موضوع اصلي فلسفه باشد، غقلت ورزيده است. او تلاش مي‌کند با روش پديدارشناسي و تفکري که نوعي علم حضوري را به دنبال دارد، راه رسيدن به حقيقت وجود را باز کند. انتقادهاي هيدگر بر متافيزيک، نيز روش و مدعيات او با چالش‌هايي روبرو است. مباحثي که در بحث اصالت وجود، تشکيک و وحدت وجود در فلسفه ملاصدرا مطرح مي‌شود، همگي بحث از حقيقت وجود است نه مفهوم موجود. در اين مقاله افزون‌بر توصيف و تبيين ديدگاه هيدگر درباره چيستي فلسفه، با روشي تحليلي و عقلي به بررسي اين ديدگاه مي‌پردازيم.
صفحات :
از صفحه 43 تا 66
ملاصدرا شیرازی و مارتین هایدگر تحلیلی انسان شناسانه در فلسفه سیاسی
نویسنده:
خلیل الرحمن طوسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این مقاله درصدد مقایسه دو تن از فیلسوفان بزرگ فلسفه اسلامی و فلسفه مدرن غربی، ملاصدرا و مارتین هایدگر با هدف یافتن برخی عناصر احیاناً مشترک در فلسفه سیاسی آن دو است. نگاه مشترک ملاصدرا و هایدگر به مسأله وجود انسان، آنان را به نحو غریبی به یکدیگر نزدیک می­کند. هر دو فیلسوف (هریک با بیان خاص خویش) نقش عمل را در تحقق وجود انسان تأکید نموده و بر این عقیده­اند که انسان در زندگی­اش دائماً در حال کنش و عمل (هایدگر) و تعامل با کثرات و حرکت از کثرت به سوی وحدت (ملاصدرا) است. از این­رو هایدگر همواره به این تصریح می­کند که سرنوشت ما با بودن در جامعه رقم می­خورد و ملاصدرا نیز کمال نهایی و رسیدن به سر منزل مقصود وجود انسانی را از مسیر بودن در جامعه می­داند. نویسنده پس از بررسی مبانی انسان شناسانه ملاصدرا و هایدگر و بررسی وجوه اشتراک و افتراق آن دو، بدین نتیجه می­رسد که هرچند دو فیلسوفی که فلسفه وجودی شان آنان را به سوی نگاهی نو به انسان و درک عمیق­تری از هستی، جامعه و وضع سیاسی زمان خود رهنمون می­کند، اما در فلسفه سیاسی آنان را به مقصد یکسانی نمی­رساند.
صفحات :
از صفحه 23 تا 51
مفهوم زمان و تكوين موضوع علم اجتماعي در انديشه هايدگر
نویسنده:
عيسي اسكندري ، حميد پارسانيا ، مهدي سلطاني
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
علم اجتماعي، همچون هر علمي، از ارکان ثلاثة موضوع، غايت و روش تشکيل شده است. اين مقاله سعي دارد با بررسي مفهوم زمان در انديشة مارتين هايدگر، موضوع علم اجتماعي را بر اساس تفکر هايدگر توضيح دهد. بنابراين، ضمن توضيح مختصري، در خلال مقايسة نظرات هايدگر و ماکس وبر و تبيين جايگاه زمان در انديشة او، نحوة شکل‌گيري و تکوين امر اجتماعي که موضوع علم اجتماعي است، شرح داده شد. علم در نگاه هايدگر، امري تاريخي است که با بنياد و وجود آدمي نسبتي دارد؛ واکاوي اين نسبت ما را به ساحت خيال استعلايي و اگزيستانس خواهد کشاند و مواجهة دازاين با وجود را که امري است که در زمان رخ مي‌دهد، منکشف خواهد کرد. دلالت‌هاي تفکر فلسفي هايدگر، در توضيح چگونگي تکوين امر اجتماعي، بدين‌صورت امتداد خواهد يافت که امر اجتماعي، امري تاريخي و خيال ـ بنياد خواهد بود و با امر اجتماعي مبتني بر تفکر سوبژکتيو بالذات متفاوت است. ازآنجاکه بررسي آراء هايدگر در اين مقاله، از گذر توصيف نظريات وي به تحليل آنها مي‌رسد، روش مورد استفاده، توصيفي ـ تحليلي است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 104
بررسی متافیزیکی مرگ‌اندیشی و پیامد‌های آن از دیدگاه علامه‌ طباطبایی و هایدگر
نویسنده:
ملیحه احمدبایی ، رمضان مهدوی آزادبنی ، محمد اسماعیل قاسمی طوسی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از میان موضوعات مختلف که جزء دغدغه­های متفکران مسلمان بوده، مسئلۀ مرگ است. هایدگر، یکی از فلاسفه اگزیستانس است که مرگ­اندیشی نزد او دغدغه اصلی بود. هدف مقالۀ حاضر، بررسی متافیزیکی مرگ­اندیشی نزد علامه و هایدگر است. نویسندگان تلاش خواهند نمود مرگ­اندیشی از منظر علامه را با مرگ­اندیشی نزد هایدگر مورد ارزیابی قرار دهند. مسئله این است که مبانی متافیزیکی چه نقشی در مرگ­اندیشی نزد علامه و هایدگر داشته و مرگ­اندیشی نزد این دو متفکر به چه نتایج و پیامدهایی منجر می­گردد؟ به عنوان نتیجۀ اصلی پژوهش حاضر، بیان خواهد شد که مرگ­اندیشی نزد این دو متفکر به دلیل نگرش متافیزیکی متفاوت به پیامدهای متفاوتی منتهی می­­شوند. مرگ­اندیشی نزد هایدگر بدون ارتباط با حیات پس از مرگ و خداوند به عنوان مبداء هستی بیان می­­شود در حالی که نزد علامه، مرگ­اندیشی در ارتباط با زندگی پس از مرگ و ایمان به خداوند مطرح می­گردد. با این وجود، برخی شباهت­های بنیادین را میان این دو اندیشمند می­توان نشان داد. روش پژوهش در مقاله حاضر، توصیفی – تحلیلی است و نویسندگان با تکیه بر آثار این دو متفکر و شارحان آن دو با رویکرد عقل­گرایی انتقادی مرگ­اندیشی را نزد این دو مورد ارزیابی قرار می­دهند.
صفحات :
از صفحه 99 تا 122
تأثیر اندیشه‌ی دیلتای بر فهم هایدگر متقدم از حیات و تاریخمندی آن
نویسنده:
مینا قاجارگر ، علی اصغر مصلح ، رضا دهقانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هایدگر به مناسبت‌های مختلف به تأثیر گسترده و عمیق دیلتای بر اندیشه‌‌ی خود اذعان کرده است به طوری که برخی از شارحان هایدگر نقش دیلتای را در شکل‌گیری اندیشه‌ی او حتی بیش از هوسرل دانسته‌اند. برای مثال، او در هستی و زمان بارها به این نکته اشاره می‌کند که نظراتش در باب حیات و تاریخ بسیار متأثر از آرای دیلتای در این زمینه‌اند. همچنین، انتشار درسگفتارهای 1919 تا 1923 هایدگر، عمق این تأثیر و پیوندهای موضوعی میان اندیشه‌ی دیلتای و هایدگر متقدم را بیش از پیش آشکار کرده است. هدف ما در این مقاله فهم بهتر نسبت میان اندیشه‌ی این دو فیلسوف، به خصوص در رابطه با موضوع تحلیل حیات و تاریخمندی و لوازم و پیامدهای این تأثیرگذاری بر اندیشه‌ی هایدگر متقدم است.
صفحات :
از صفحه 137 تا 163
  • تعداد رکورد ها : 1081