جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1081
بررسی جایگاه فرد در اخلاق اگزیستانسیالیستی با محوریت هیدگر
نویسنده:
پدیدآور: توحید بخشنده گوده کهریز ؛ استاد راهنما: محسن جوادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
اگزیستانسیالیسم یک مکتب مهم فلسفی به شمار می رود در باب اگزیستانسیالیسم آثار متعددی وجود داردوفیلسوفان متعددی برای این مکتب نظریه پردازی کرده اند.دراین فلسفه تاکید ویژه ای بر "فرد" شده است و فرد محور اساسی این مکتب است.آثار متعددی در نقد واثبات اگزیستانسیالیسم به رشته تحریر آمده است ولی در کشور ما مولفه های اخلاقی فرددر اگزیستانسیالیسم شرح داده نشده است.فرد در فلسفه مفاهیم متعددی پیدا می‌کند. در برخی مکاتب فلسفی فرد صرفاً فاعل شناساست، اما در اگزیستانسیالیسم فرد علاوه بر اینکه فاعل شناساست، آغازگر کنش و مرکز احساسات نیز هست.کی‌یر کگور به عنوان اولین فیلسوف نظامند این مکتب مخالف سرسخت عینیت‌گرایی است و تفکر «سوبژکتیو» را برای فرد پیشنهاد می‌کرد. اما این دستیابی به امر سوبژکتیویته بسیار دشوار است زیرا معنایی ندارد که تقلا کنیم چیزی باشیم که هم اکنون هستیم؛ یعنی انسان فرید. از طرف دیگر هم «فرد» تمایل دارد که در دام یکی دانستن خود با چیزی دیگر گرفتار شود و فردیت خویش را در پذیرش حزب یا کیشی از دست بدهد و تباه شود. سارتر به رغم تمرکزش بر من هرگونه اصالت فرد را مهمل می‌شمارد. زیرا هر بخش از خودآگاهی‌ای که هر یک از ما از آن برخورداریم همراه با آگاهی ما از عالم، از دل آگاهی ما از دیگران حاصل می‌شود. «فرد» طرحی است که در درونگرایی خود می‌زید و برای این فرد لوح آسمانی مفاهیم اخلاقی وجود ندارد.هیدگر دازاین را در توضیح وجود انسان به کار می برد.وی معتقد است که ندای وجدان «فرد» را به پرسش از وضعیت خویش در چارچوب معمول زندگی اجتماعی رهنمون می‌شود. و در عین حال نباید اجازه دهیم که اوضاع و احوال اجتماعی موجود و نیز شیوه‌های معمول را که این اوضاع و احوال دربردارنده آنهاست تنها شیوه یا شیوه اجتناب ناپذیر زندگی به شمار آوریم.
پرسش هایدگر از معنای وجود و پیدایش مفهوم «دازاین»
نویسنده:
سیدمسعود زمانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پرسش از معنای وجود، از پرسش‌های اصلی و پردامنه در اندیشۀ هایدگر است. مقالۀ حاضر به سرآغاز این پرسش در درس‌گفتارهای اولیۀ هایدگر برمی‌گردد؛ تا نشان دهد که او گذشته از آنکه آن را به طور گسترده مطرح کرده است، اولاً از طریق پیوندزدن آن با پرسش از موجود من حیث هو، و نیز با مفهوم جوهر، آن را به سنت کهن مابعدالطبیعه برمی‌گرداند. ثانیاً او از همان آغاز، به ویژه در ضمن بحث از جوهر، به همان پاسخی به پرسش از معنای وجود می‌رسد که بعدها بارها تکرار می‌کند: در مابعدالطبیعۀ غربی وجود را همواره به حضور معنا می‌کرده‌اند. مقالۀ حاضر سپس با آوردن نمونه‌های زبانی زیادی، نشان می‌دهد هایدگر هنگام بحث از صورت‌های مختلف پرسش از معنای وجود، از لفظ «دازاین» (Dasein) نیز بسیار استفاده می‌کرده است؛ یعنی او در آغاز دازاین را هم‌کلام با عموم اهل فلسفه در آلمان، به معنای عام وجود به کار می‌برد و دازاین اصطلاح خاصی دال بر هویت و شخصیت انسانی نیست، آن ‌چنان‌که بعدها در وجود و زمان هست. این مقاله سرانجام در بخش سوم نشان می‌دهد که هایدگر چگونه از آن معنای عام دازاین، به معنای اصطلاحی‌اش می‌رسد و نیز چگونه در لفظ دازاین پرسش از وجود و معنای آن (حضور) نهفته است.
صفحات :
از صفحه 85 تا 104
نگرشی تطبیقی بر مبانی انسان‌شناسی تعلیم و تربیت از دیدگاه هایدگر و صدرالمتألهین
نویسنده:
محسن ایمانی ، نجمه وکیلی ، سمیه مرحبا
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«تعلیم و تربیت انسان» از یک سلسله مبانی انسان‌شناسی برخوردار است که بیانگر پیوند مسئله تعلیم و تربیت با سلسله مباحث نفس‌شناسی فلسفی است و همواره مورد توجه اندیشوران حوزه تعلیم و تربیت ازیک‌سو و پژوهشگران حوزه انسان‌شناسی از سوی دیگر بوده است. در این میان، اندیشه‌های مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور و تأثیرگذار قرن بیستم در حوزه فلسفه غرب، و صدرالمتألهین، بنیان‌گذار حکمت متعالیه در حوزه فلسفه اسلامی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. از رهگذر این جستار مشخص می‌شود که از سویی نقطه آغازین مباحث انسان‌شناسی در اندیشه هر دو شخصیت، سلسله مباحث هستی‌شناسی است؛ از سوی دیگر، هر دو اندیشمند با نگرش وجودی به نقد تعریف مشهور انسان به «حیوان ناطق» پرداخته‌اند. اندیشه‌های این دو فیلسوف در کنار اشتراکات، نقاط افتراقی نیز دارد که در نوشتار حاضر به آنها پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی سیالیت انسان در حرکت جوهری نفس ملاصدرا و اطوار دازاین در اندیشه هایدگر
نویسنده:
حسن عبدی ، محمدتقی یوسفی ، منصور مهدوی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین مباحث حکمت صدرایی حرکت جوهری است. بر اساس تشکیک وجود، وقوع حرکت جوهری به نحو اشتدادی، امری ممکن، بلکه واقع‌شده است. تشریح این نظریه که انسان وجودی سیّال دارد، یکی از راهبردی‌ترین مباحث درباره نفس انسانی را روشن می‌سازد. از دیگر سو، دازاین به مثابۀ مسئله‌ای محوری در اندیشه هایدگر، حقیقتی ثابت نیست؛ بلکه دارای ابعاد و اطوار گوناگونی است. با توجه به جایگاه حکمت صدرایی و نیز اندیشۀ هایدگر، مقایسه میان سیالیت انسان در نظریۀ حرکت جوهری صدرایی و اطوار دازاین در نگرش هایدگر می‌تواند زوایای پنهان و ابعاد وجودی بیشتری از انسان را روشن سازد. بر این اساس، در نوشتار حاضر، برای فهم چگونگی سیالیت انسان، نخست ابعاد شش‌گانه حرکت جوهری نفس از منظر صدرا و سپس اطوار دازاین از منظر هایدگر توضیح داده شده است تا زمینه برای مقایسه این دو نظرگاه فراهم گردد. فضای فکری این دو فیلسوف، بیانگر مبانی متفاوت آنهاست. با این‌ همه، در برخی ابعاد حرکت مانند مسافت، میان دو فیلسوف اشتراک ‌نظرهایی را می‌توان یافت. البته نقاط اختلاف بین این دو متفکر دربارۀ انسان و مسیر‌های ممکن او در زندگی بسیار است
صفحات :
از صفحه 111 تا 140
نسبت میان نظر و عمل در ارسطو بنا بر تفسیر هیدگر
نویسنده:
بهمن پازوکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ارسطو به نسبت نظر و عمل در دفتر ششم از کتاب اخلاق نیکوماخُس در طی تعریف دو مفهوم کیاست (phrónesis) و درایت (sophía) می‌پردازد. این دو مفهوم هر دو از فضایل عقلی‌اند و با مفهوم عقل (noûs) ارتباطی تنگاتنگ دارند. البته قرار گرفتن کیاست در کنار دیگر فضایل عقلی شامل درایت (sophía)، فن (techne) و معرفت (episteme) و بشمار آوردن آن چون یکی از انحاء ناپوشیده سازی (aletheuein) برای هیدگر این امکان را فراهم می‌آورد تا مانع از ورود این مفهوم به حوزة مباحث اخلاقی شود. او سه صفت برای مفهوم phrónesis قائل است: یکم دیدِ پیرامون‌نگر (umsichtig) داشتن؛ دوم مصمم (entschlossen) بودن و بالاخره وجدان یا شعورِ باطن (Gewissen) داشتن. بنا بر نظر هیدگر آنچه در نسبت میان phrónesis و sophía آشکار می‌شود، پیوند فلسفه با دانشی است که ما را در کارهای روزمره راهبر است.
صفحات :
از صفحه 59 تا 84
معنای وجود و مواجهه با آن نزد هوسرل و هایدگر
نویسنده:
همایون دهاقین ، بیژن عبدالکریمی
نوع منبع :
مطالعه تطبیقی , نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ادموند هوسرل پایه گذار پدیدارشناسی در معنای خاص و جدید کلمه است‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌ وی با این نهضت فکری تحولی در فلسفه غرب پدید آورد. پدیدارشناسی استعلایی هوسرل روشمند (متدولوژیکال) است و در زمانه بحران علوم و فلسفه اروپایی آن‌را یگانه طریق مبتنی ساختن بنای معرفت بر پایه‌ایی خلل‌‌‌ناپذیر می‌دانست‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌ پدیدارشناسی هوسرل به توصیف آگاهی محض و افعال آگاهی و نحوه روی­آوری آن می‌پردازد، جهان او، جهان آگاهی است که به‌واسطه قصدیت و تقلیل‌های استعلایی قوام می‌گیرد‌‌‌‌‌‌. هایدگر کل تاریخ فلسفه غرب را تاریخ غفلت از وجود و فلسفه خود را حول محور "پرسش از مفهوم وجود" پدید آورد‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌ از نظر هایدگر مبدئیت آگاهی در نظام فکری هوسرل منجر به‌بسط سوبژکتیویسم و انفکاک از وجود گردیده، آن‌را درادامه سنت ایدآلیسم غربی قرار داده است‌‌‌‌‌‌. پدیدارشناسی هرمنوتیکی و فلسفی هایدگر به‌اعتباری در جهت تصحیح پاره‌ایی نارسائی­های سیستم فکری هوسرل است. از نظر هایدگر انسان به‌عنوان موجودی متمایز از سایر موجودات، که وی آن‌را به "دازاین" تعبیر می‌کند‌‌‌‌‌‌،‌‌‌‌‌‌ به وجود گشودگی و استعلاء دارد. لذا آگاهی نیز شأنی از نحوة هستی دازاین و به تَبَع آن است‌‌‌‌‌‌.‌‌‌‌‌‌ این دو فیلسوف علی‌رغم مقاصد فکری مشترک پاره‌ایی تمایزات نیز در سلوک فکری و نحوة مواجهه­شان با مسألة وجود دارند. این مقاله در صدد بررسی این تمایزات است.
نقدِ نقدهای هایدگر بر سوژة دکارتی
نویسنده:
منیره طلیعه بخش ، مهدی معین زاده
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
خوانش رایج سوژة دکارتی، آن را به­منزلة نقطة عطفی در«خودبنیادی» انسان درنظر گرفته است. بخش مهمی از فلسفة قرن بیستم به تأسی از هایدگر، بالاترین اهتمام خود را نقد سوژة دکارتی تعریف کرد؛ گویی سوژة دکارتی عامل اصلی انحراف مسیر فلسفه از لحاظ کردن وجود بماهو وجود بوده است. بسیاری منتقدان بحران­های مدرنیته را مولود خودبنیادی سوژة دکارتی می­دانند تا جایی که می­گویند سوژة دکارتی نه تنها فلسفه بلکه بشریت را نیز منحرف کرده است. این مقاله می­کوشد ضمن ارائة تقریری از نقد هایدگر و فیلسوفان متأثر از او، به نحوة تقویم سوژه دکارتی بازگردد و نسبت تأملات دکارتی را با بالقوگی، دوآلیته و خودبنیادی دریابد و نشان دهد با توجه به فقدان بنیادی سوژة دکارتی، نمی­توان چنین نقدی بر حقیقت سوژه نزد دکارت وارد کرد. در این میان متفکرینی بوده­اند که خوانشی متفاوت از سوژة دکارتی داشتند؛ خوانشی که این سوژه را به نسیان وجود و بحرانِ خودبنیادی بشریت و... رهنمون نمی­گردد. مقاله حاضر ضمن نقب زدن به مفهوم سوژه در یونان و تبار هلنی و عرفانی آن، خوانش­های مغایر با خوانش رایج سوژه دکارتی را مبنای کار قرار می­دهد و نشان می­دهد که سوژة دکارتی در حقیقت آن امرِ تهی است که امکان آزمودن حقایق را فراهم می­آورد.
بررسی نقش فهم در پیوند پدیدارشناسی و هرمنوتیک در تفکر هیدگر و ریکور
نویسنده:
سیده اکرم برکاتی ، یوسف شاقول ،محمدجواد صافیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پدیدارشناسی هرمنوتیکی (hermeneutical phenomenology)، رویکرد فلسفی‌ای است که از ترکیب دوگرایش مهم پدیدارشناسی و هرمنوتیک در فلسفه‌‌ی قاره‌ای به‌وجود آمد. هیدگر(1976-1889) را می‌توان بنیانگذار پدیدارشناسی هرمنوتیکی دانست که با تأثیر از لوازم پدیدارشناسی هوسرل درنسبت با معنی و تفسیر، و شعار معروف او یعنی به‌سوی خود چیزها، با نوآوری درهردو نگرش، میان آنها پیوند برقرار کرد. ریکور(2005-1913) نیز تحت تأثیر مفهوم اپوخه در پدیدارشناسی هوسرل، پس از هیدگر به‌نحو بدیعی این پیوند رابرقرار می‌سازد. تفاوت آنها در این است که به‌بیان ریکور، هیدگر راه کوتاه تحلیل هستی‌شناسانه دازاین را در برقراری این پیوند دنبال می‌کند و ریکور راه طولانی تحلیل معناشناختی آثار و نشانه‌های انسان را پیشنهاد می‌دهد. فرضیه‌ی اصلی در پژوهش حاضر این است که نشان دهیم با وجود تفاوت در نوع رویکرد آنها به این پیوند، می‌توان "فهم" را یکی از مهمترین لوازم امکان برقراری این پیوند دراندیشه‌ی دو فیلسوف تلقی کرد. دیدگاه مشترک دو فیلسوف درباره‌ی فهم را می‌توان دلیلی براین مدعا دانست. اهمیت اثبات این فرض این است که می‌توان با بررسی همه‌ی امکان‌های فهم، بستر گسترده‌ای از امکانات در این پیوند یافت که افق‌های متعددی در حوزه‌های هرمنوتیک، معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و پدیدارشناسی بگشایند و ما را در مسیر درک حقیقت یاری ‌نمایند.
صفحات :
از صفحه 59 تا 81
چیستی و جایگاه «پرسش» در آثار متقدم هیدگر
نویسنده:
احمدعلی حیدری , علی حاتمیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«پرسش هستی» مشهورترین دغدغه مارتین هیدگر در سراسر دوران حیات فکری او است. این پرسش بنا بر روایت خود او، از آغازین گام­ها تا لحظه مرگ پیوسته توجه فیلسوف فرایبورگ را به خود معطوف داشت و تمام آثار و نوشته­های او را می­توان بر زمینه این پرسش نگریست. اما فهم دامنه معنایی و ساختار صوری پرسش هستی، متوقف به درک دقیق چیستی پدیدار «پرسش» در هیدگر و نحوه ارتباط آن با هستی و انسان است. بر این اساس، مقاله حاضر بر آن است تا با طرح افق معنایی عام «پرسش» در تاریخ فلسفه، رویکرد هیدگر را به این عامل بنیادین روشن سازد تا از این طریق، در پژوهش­های دیگر، نور بیشتری بر «پرسش هستی» در آثار او افکنده شود. در این مسیر، ابتدا اهمیت، چیستی و محوریت پرسش در تاریخ فلسفه به اختصار مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در ادامه، پس از طرح تصور هیدگر از این پدیدار در رساله هستی و زمان، نحوه تکوین این تحلیل در آثار متقدم او در چارچوبی واحد بررسی خواهد شد. در نهایت، ارتباط پرسش هستی با انسان، و گذرناپذیری آن، به عنوان ویژگی بنیادین دازاین پایان­بخش تحلیل خواهد بود.
صفحات :
از صفحه 119 تا 134
درنگی در نقد هیدگر بر مفهوم سوژه در متافیزیک کانت و هوسرل
نویسنده:
علی فتحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنابر تفسیر هیدگر «سوبژکتیویسم» بنیاد متافیزیک است که از افلاطون آغاز می‌شود و با دکارت شتاب افزون‌تری یافته و تا هگل و نیچه استمرار پیدا می‌کند، هیدگر در تفسیری که از کانت و هوسرل ارائه می‌‌دهد معتقد است نه تنها ایشان راه دیگری غیر از آن چه از بدو ظهور مابعدالطبیعه در افلاطون و در ادامه با ارسطو و پس از آن در دورة قرون وسطی و نیز در دورة جدید با تفکر دکارتی استمرار یافته، نشان نداده است بلکه خود کانت مساهمت زیادی در بسط متافیزیک سوژه داشته است. این مقاله کوشیده است از رهگذر شواهدی ادعای هیدگر را مورد ارزیابی قرار دهد و با تمایز میان سنت متافیزیکی و استعلایی نشان دهد که تفسیر هیدگر از فلسفۀ کانت و هوسرل، قابل مناقشه و محل گفتگوست.
صفحات :
از صفحه 207 تا 228
  • تعداد رکورد ها : 1081