جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1060
خود بودن: مقایسه هایدگر و بوبر در هویت شخصی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
J. P. L Munro
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این سوال مطرح می شود که خود بودن به چه معناست؟ استدلال می‌شود که جست‌وجوی پاسخ در ویژگی‌های روانی-فیزیکی خود فرد، خودداری بی‌قرار انسان از قناعت به آنچه هست را در نظر نمی‌گیرد. نقطه شروع تحقیق این است که درک آنچه که انسان را به خود می‌سازد، باید «فراتر» را در نظر بگیرد که او به دنبال تعریف خود است. این فرض اولیه است که توضیح می دهد که چگونه هایدگر و بوبر با هم در نظر گرفته می شوند، زیرا هر دو فیلسوف در این دیدگاه مشترکند که انسان موجودی استاتیک است، موجودی که به نحوی از خود «متفاوت» است. با این حال، دقیقاً زمانی است که هایدگر و بوبر در کنار هم قرار می‌گیرند که مشکل این تز مطرح می‌شود، زیرا دیدگاه‌های آن‌ها متقابل به نظر می‌رسد. در درک هایدگر، انسان زمانی تنها خودش است که به سوی امکان نیستی خود پیش می‌رود. در مقابل بوبر، این رابطه عشقی است که فرد را قادر می سازد خودش باشد. هدف از مقایسه، تلاش برای مواجهه با واقعیت مرگ برای هر فرد با تأثیر آن بر هویت و همچنین واقعیت عشق به دیگری است که فرد را آزاد می کند تا خودش باشد. این بحث مطرح می شود که رابطه انسان با انسان آن گونه که بوبر ارائه می کند مستلزم بازسازی ریشه ای تحلیل هایدگر از هستی است. پیشنهاد می‌شود که از طریق واقعیت عشق که در برابر جهان «آنگونه که هست» مقاومت می‌کند، از جمله قدرت مرگ، مرزهای هستی باید دوباره تعریف شوند. اگر عشق به عنوان پدیده‌ای هستی‌شناختی پذیرفته شود، به نظر نمی‌رسد که ظهور آن در هستی‌شناسی هستی به سوی مرگ هایدگر قابل توضیح باشد. از سوی دیگر خاطرنشان می شود که اگر بتوان هستی شناسی جایگزینی بر عشق ساخت، امکان نهایی مرگ را نمی توان نادیده گرفت. در اینجاست که می‌توان از هایدگر برای تقویت مفهوم بوبر از رابطه استفاده کرد، زیرا به نظر می‌رسد که بوبر محدودیت انسان و تهدیدی که برای رابطه «من-تو» به‌عنوان مقوله‌ای هستی‌شناختی ایجاد می‌کند را نادیده می‌گیرد. در بخش پایانی پایان نامه، این بحث مطرح می شود که پدیده عشق نمی تواند ریشه در این دنیای در حال مرگ داشته باشد. پیشنهاد می‌شود که تبیین واقعیت عشق و قدرت آن در ایجاد هستی شخصی مستلزم دیدگاه معاد شناختی است. تنها از چنین منظری، با امتناع آن از پذیرش مرگ به عنوان شرط خود انسان، می توان هستی شناسی جایگزینی برای هایدگر یافت. نتیجه ای که به دست می آید این است که مفهوم خدا در نگرش به خودبودن که در این نظریه مطرح شده است، ضمنی است. مطابق با این نتیجه، در فصل پایانی برخی دلالت های الهیاتی از دیدگاه رابطه ای از خود ترسیم شده است. به طور خاص، این سؤال مطرح می شود که آیا می توان افراد در ترینیتی را به عنوان منبع نهایی شخصیت تلقی کرد؟ در نهایت، الزامات یک انسان‌شناسی مسیح‌شناختی سازگار با خود بودن رابطه‌ای در نظر گرفته می‌شود.
  نوستالژی و جامعه (نا) معتبر: پاسخ باتای به مناقشه هایدگر
نویسنده:
Patrick Miller
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : رابطه هایدگر با نازیسم از دهه 1930 مورد بحث بوده است. در اواخر دهه 1930، ژرژ باتای متن ناقصی نوشت که به این بحث ها اضافه می کرد: «نقد هایدگر: نقد یک فلسفه فاشیسم». من از این قطعه و نوشته‌های باتای مربوط به این دوران استفاده می‌کنم تا نقدی کامل‌تر از هایدگر و رابطه‌اش با فاشیسم ایجاد کنم. این نقد گسترده، وعده بخش اصلی باتای را تکمیل می‌کند و نقد باتای کاملی از هایدگر ارائه می‌کند و پیوندهای بین فلسفه او و درک باتای از فاشیسم را نشان می‌دهد. این نقد به مفهوم اصالت و اجتماع هایدگر بستگی دارد، زیرا خوانش باتایلی این ایده ها را به عنوان مفاهیم مفید غیر معتبر صرفاً به نام دیدگاه نوستالژیک یونانیان باستان تفسیر می کند. هایدگر می‌خواست با از خود بیگانگی تکنولوژیک مدرن - که نمونه آن علوم مدرن است و مبتنی بر متافیزیک مدرن مبتنی بر موضوع است - با بازگشت به رابطه‌ای اصیل‌تر با هستی مبارزه کند، اما بر اساس خوانش باتای، بدون تمایل به انحراف ایدئولوژی مدرن و نظام سیاسی. این میل به بازگشت، نابودی او از تاریخ متافیزیک را به معنای پایان دادن به ارزش‌های از پیش موجود بیشتر می‌کند. در نتیجه این ناتوانی در انحراف، بازگشت هایدگر بازسازی ساختارهای سیاسی معاصر را با یک قدرت متمرکز قوی که قدرت هدایت این بازگشت نوستالژیک را دارد، ترویج می‌کند.
ماهیت هستی شناختی الهیات: درباره «پدیدارشناسی و الهیات» هایدگر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Louisiana State University
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مارتین هایدگر در سال‌های 1927 و 1928 پس از شهرت تازه‌ای که به‌دنبال انتشار کتاب «هستی و زمان» به دست آورد، سخنرانی‌ای با عنوان «پدیدارشناسی و الهیات» ایراد کرد که در آن درباره‌ی ارتباط کار پیشگامانه اخیرش در پدیدارشناسی وجودی با الهیات مسیحی بحث کرد. او به دور از ارائه فلسفه خود به عنوان روشی برای الهیات، در عوض تلاش کرد تا این دو را کاملاً از هم جدا کند، و اولی را به عنوان هستی شناسی بنیادی و دومی را به عنوان یک علم اثباتی بیشتر شبیه به تاریخ و با ایمان مسیحی به عنوان موضوع مثبت مطالعه آن قرار داد. این سخنرانی تا سال 1969 منتشر نشد، زمانی که هایدگر ضمیمه ای را اضافه کرد که نمونه ای از اندیشه هایدگر بعدی بود. هدف این پایان نامه، تبیین درست سخنرانی و ارائه نقدی بر طبقه بندی او از الهیات به عنوان علم ایجابی است. به دلیل توصیف وجودی او از ایمان مسیحی، فرمول الهیات او به عنوان مطالعه آن علم را به عنوان هستی شناسی بیش از آنچه او اجازه می دهد شبیه به فلسفه قرار می دهد. به جای اصلاح این مشکل، بهتر است که تعریف وجودی هایدگر از ایمان را رها کنیم و پیامدهای آن را برای پراکسیس الهیات مسیحی روشن کنیم. این منجر به «عمل و هستی» دیتریش بونهوفر می شود، پایان نامه ای درباره نقش هستی شناسی در الهیات مسیحی که به پدیدارشناسی هایدگر می پردازد. بونهوفر مدعی است که رویداد صلیب در مسیحیت نیازمند تحلیل وجودی مسیحی مستقل از تحلیل خود هایدگر از دازاین پیش از مسیحیت است. در اینجا نتیجه می‌گیرم که این دریچه‌ای برای کار الهیات در هستی‌شناسی فراهم می‌کند، کاری که متکلمان اگر می‌خواهند از فلسفه استقلال داشته باشند و به نحو ثمربخشی با آن درگیر شوند، باید از آن استفاده کنند. من سپس پایانی در مورد ضمیمه ارائه می‌دهم، جایی که پیشنهاد می‌کنم خود هایدگر متأخر این نیاز به الهیات را تشخیص دهد، هرچند فقط به شیوه‌ای ظریف.
هایدگر متأخر و الهیات معاصر خدا [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Daniel Martino
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : مارتین هایدگر یک شخصیت اصلی در فلسفه غرب قرن بیستم بود. در ارزیابی کار او از منظر اوایل قرن بیست و یکم، واضح است که تأثیر او از مرزهای انضباطی عبور کرده است. هدف این اثر پرداختن به حوزه‌ای است که تفکر هایدگر در آن تأثیر شگرفی داشته است - الهیات. به‌ویژه، نوشته‌های متأخر هایدگر به‌طور گزینشی مورد بررسی قرار می‌گیرد تا تأثیر آن‌ها بر مسئله خدا مشخص شود. مسیر رسیدن به خدا، به معنای دقیق اعتراف، در مجموعه هایدگری نه آسان است و نه مستقیم. در نتیجه، اولین روش روش شناختی مورد استفاده در این مطالعه، علایق موضوعی ثابت هایدگر را مشخص می کند. تنها پس از قدردانی از تداوم و زمینه ی کار او می توان کاربردهای آزمایشی و محتاطانه الهیاتی را به عنوان دومین روش روش شناختی انجام داد. این رویکرد به طور هم‌زمان یکپارچگی اندیشه هایدگر را حفظ می‌کند و رشته الهیات را در برابر حملات نظری مخالف رسالتش محافظت می‌کند. امید این است که هایدگر بعدی به عنوان یک شریک گفتگوی سازنده و جذاب برای الهیات دیده شود. صدای او گفتمان سنتی الهیات در مورد خدا را عمیق تر می کند و همچنین شیوه های بیان را که در دوران پست مدرن انحصارگرا و بی اثر هستند به چالش می کشد. ساختار زیر گستردگی آثار هایدگری متأخر را به اندیشه الهیاتی در مورد خدا نشان می دهد. دو فصل اول هایدگر را زمینه سازی می کند. فصل اول، هایدگر را در صحنه فلسفه غرب با این تمایز قرار می دهد که مسئله معنای هستی را خلاقانه تا سطح جدیدی از فوریت مطرح کرده است. فصل دوم دو تأثیر شکل‌دهنده از دوران بسیار اولیه هایدگر را شناسایی می‌کند - پدیدارشناسی و بار درسی شامل موضوعات مذهبی. فصل سوم و چهارم بین متون بعدی و خدا ارتباط برقرار می کند. فصل سوم اهمیت شعر (هولدرلین و تراکل) و پویایی شعر را معرفی می کند. شاعر جسور در «بین» ساکن می‌شود و مسکن اصیل انسانی را که با الوهیت سنجیده می‌شود، بازسازی می‌کند. فصل چهارم اهمیت هولدرلین را بیشتر توسعه می دهد و اهمیت نیچه را برای افشای چالش بی خدایی (گریزان بودن و غیبت) در دوران نیازمندی معرفی می کند: خدایان فرار کرده اند و خدا مرده است. Reprise مضامین برجسته ارائه شده را خلاصه می کند و زمینه های امیدوارکننده ای را برای تحقیقات آینده توصیه می کند.
مؤلفه‌های ادراک پیشامفهومی نزد سهروردی و هایدگر
نویسنده:
نویسنده:زینب شکری؛ استاد راهنما:شهناز شایان فر,مهدی عباس‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
سهروردی بنیان‌گذار حکمت اشراقی و مارتین هایدگر فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی است، هر دو از مهم‌ترین فلاسفه‌ای هستند که به مقوله علم یا معرفت توجه کرده‌اند. این دو متفکر هر دو بر این باورند که فهم، درک بی‌واسطه حقیقت و ذات امور است، نه حصول صورت شیء در ذهن. پژوهش حاضر تلاشی است در راستای شرح، تبیین، مقایسه و بیان نقاط اشتراک و اختلاف دیدگاه سهروردی و هایدگر در مسأله ادراک پیشامفهومی. این دو متفکر ضمن نقد و رد سنت‌های فکری و فلسفی پیش از خود که عمدتا دسترسی بی‌واسطه به ذات امور را انکار کرده و حقیقت را در گزاره جست‌وجو می‌کردند، باتکیه‌بر حقیقت انسان، بر آن‌اند که او، قادر به درک و لمس بی‌واسطه امور است. سهروردی باتکیه‌بر هویت نوری نفس و طرح شهود در فلسفه، جمله مراتب ادراک را از سنخ علم بی‌واسطه شهودی و حضوری دانست. هایدگر نیز، با طرح انسان همچون هستنده در-جهان و شرح ساختارهای اگزیستانسیال این هستنده، بر آن است که او ذاتا گشوده بوده و در جهان حضور دارد؛ بدین‌سان در راستای ارتباطی عملی، از خود، هستندگان و جهان رفع حجاب می‌کند. هر دو اندیشمند، باتکیه‌بر شئون وجودی انسان، ضمن نفی جدایی انسان و جهان، بر پیشامفهومی بودن ادراک اصرار ورزیده‌اند. علی‌رغم اختلاف نظرهایی که میان این دو فیلسوف در مسأله ادراک پیشامفهومی وجود دارد، هر دو بر این باورند که ادراک پیشامفهومی، همان ادراک حضوری و وجودی است و اساسا یقینی، فرامنطقی و دارای مراتب متعدد بوده و متأثر از عوامل غیرمعرفتی، مقدم بر ادراک مفهومی و شرط حصول آن است. تلاش‌های فکری این دو متفکر، تاحدی در حکم پایان بخشیدن به مسائل مهمی چون مسأله مطابقت و عدم مطابقت، جدایی و دوگانگی ذهن و عین (انسان و جهان) است؛ چه انسان تنها به سبب بسط وجودی و از مجرای علم حضوری و پیشامفهومی است که حقیقت و ذات امور را به نحو بی‌واسطه دریافته و به یقین می‌رسد؛ سپس قادر است حقایق مکشوف را در قالب گزاره و علم حصولی بیان کند.
پدیدارشناسی مرگ: بعد مذهبی در اندیشه اخلاقی امانوئل لویناس [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Changhyun Kim
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی پدیدارشناسی مرگ لویناس می پردازد تا با بررسی لحظه سیاسی شخص ثالث، بعد دینی را در اندیشه اخلاقی او آشکار کند. من استدلال می‌کنم که مرگ نه پدیده‌ای ناب است که به وضوح در ساختار نوئما-نوزیس غرض‌ورزی قابل درک است و نه یک غیرپدیده محض است که کاملاً به بررسی پدیدارشناختی بی‌ربط است. بلکه مرگ پدیده‌ای فراپدیده‌ای است که ویژگی غیرقابل درک آن دو پیشینه مهم فلسفی لویناس را زیر سؤال می‌برد: 1) پدیدارشناسی استعلایی هوسرل، به معنای روش‌شناختی، و 2) تفسیر هستی‌شناختی هایدگر از مرگ، به معنای موضوعی. از یک سو، لویناس در فراپدیداری مرگ با شکست پدیدارشناسی مواجه می شود، به این معنا که پدیدارشناسی نمی تواند ویژگی پارادوکسیکال مرگ را در قالب یک همبستگی نوئتیکو-نوئماتیک به تصویر بکشد. از سوی دیگر، لویناس بی‌وقفه با مضمون‌سازی هستی‌شناختی هایدگر، که فراپدیده‌گرایی مرگ را خنثی می‌کند، به چالش می‌کشد و در نتیجه راز معمایی مرگ را به تسلط قهرمانانه مرگ تقلیل می‌دهد. در مجموع، فرا پدیدار بودن مرگ در ساختار معنایی هستی‌شناسی قرار می‌گیرد. این رساله با توسل به خصلت پارادوکسیکال مرگ، ادعا می‌کند که ساختار معماری هستی‌شناسی هایدگر، دلالت اولیه‌تر و ضروری‌تری از مرگ دیگری را غیر از مینیت هستی‌شناختی [Jemeinigkeit] مرگ، شبیه‌سازی می‌کند یا می‌پوشاند. بنابراین، پدیدارشناسی مرگ لویناس، دلیل وجودی خود را نه در دستاورد ماهرانه اش در مضمون سازی مرگ، بلکه در ناکامی اش در مضمون سازی و معنا بخشیدن به آن توجیه می کند، زیرا معنای اخلاقی مرگ از سقط مضمون سازی معنایی- هستی شناختی مرگ ناشی می شود. . لویناس برای آشکار ساختن معنای اخلاقی مرگ که در معماری هستی‌شناسی «راس بالای سین» پنهان، مبهم و سرکوب شده باقی می‌ماند، تلاش می‌کند تا آنچه را هستی‌شناسی پوشانده است، یعنی برهنگی بی‌رحمانه وجود [être] را آشکار کند. در برخورد اخلاقی با دیگری که دستور می‌دهد: «نباید بکشی» مشخص می‌شود. این منع اولیه، بیش از اضطراب [ترس] برای مرگم، مرا وسواس می‌کند و بر من غالب می‌کند، گویی مرگ دیگری برایم مهم‌تر از مرگ من است. دلالت اخلاقی مرگ از ندای اولیه ناشی می‌شود در مواجهه با دیگری که مرا نسبت به مرگ دیگری هوشیار، بیقرار و بی تفاوت می کند، اما ظهور شخص ثالث مسئولیت انحصاری، بی قید و شرط یا بی چون و چرای من را در قبال دیگری زیر سوال می برد و دستور می دهد که چه دیگری دستور می دهد: "من صدایم." با وجود این، بازجویی سیاسی از شخص ثالث هرگز ساختار اخلاقی را به خطر نمی اندازد، بلکه برعکس، این امکان را برای اخلاق فراهم می کند که بدون بازگشت به شکل ناتوان، خاموش یا فرشته ای از اخلاق، که مستلزم خشونت، غیرسیاسی و ضد اخلاقی است، اخلاقی باقی بماند. این پایان نامه اصرار دارد که ویژگی رادیکال پدیدارشناسی مرگ لویناس در برداشت پارادوکسیکال او از دین، «Raport sans rapport» به اوج می رسد، که در آن رابطه اخلاقی همیشه به عنوان یک پرسش عالی در زمینه سیاسی باقی می ماند. دینی بودن مستلزم پرسش هستی شناسانه «بودن یا نبودن»، بودن یا نبودن نیست؛ بلکه غیر از بودن، فراتر از ماهیت، یا فراتر از conatus essendi است که در آن لویناس معنای اولیه را تشخیص می دهد. مرگ، مانند جانشینی، فداکاری، یا مردن برای دیگران.
هایدگر و یونانیان: مقالات تفسیری [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Drew A. Hyland (Editor), John Panteleimon Manoussakis (Editor)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Indiana University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: تأمل مستمر مارتین هایدگر در مورد اندیشه یونانی به طور فزاینده ای به عنوان ویژگی تعیین کننده رشد فلسفی او شناخته شده است. در عین حال، این نشست مهم فلسفی در مورد اصالت رادیکال دیدگاه هایدگر در مورد یونانی ها و جایگاه آنها در تفکر مبتکرانه او، مناقشات و اختلاف نظرهای قابل توجهی ایجاد کرده است. در کتاب هایدگر و یونانیان، گروهی بین‌المللی از فیلسوفان برجسته موضوعاتی را که در اثر مواجهه و تعامل هایدگر با یونانیان مطرح می‌شود، روشن می‌کنند. مقالات دقیق و ظریفی که در اینجا گرد هم آمده اند، چگونگی درک مفاهیم اصلی فلسفی مانند پدیدارشناسی، اگزیستانسیالیسم، هرمنوتیک و اخلاق را امروز روشن می کنند. برای خوانندگان در تمام سطوح، این جلد دعوتی است برای ادامه گفتگوی مهم با تفکر یونانی که توسط هایدگر آغاز و برانگیخته شد.
از آگاهی تا زندگی: پدیدارشناسی و پدیده دینی در هوسرل، هایدگر و کی یر کگور [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Gregory P Floyd
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در پایان نامه خود قصد دارم اصول اولیه تلاش هایدگر برای پدیدارشناسی دین را در دوره های 1920 و 1921 او در مورد سنت پل و سنت آگوستین بازسازی کنم. به منظور درک پارامترها و مخاطرات آن پروژه، من آن را جزئی از پدیدارشناسی هوسرلی و نیز گرایش های گسترده تر آلمانی در فلسفه، الهیات و تاریخ ادیان «علمی» [Wissenschaftliche] می دانم. معیار موفقیت هایدگر، روایت او از «اشاره‌های رسمی» است، که تلاش می‌کند تا بیانی تأمل‌آمیز (یعنی فلسفی) از زندگی را بدون امتیاز دادن به یک دیدگاه نظری خاص ارائه دهد. این تلاش او را به درک مجدد پدیدارشناسی به مثابه هرمنوتیک زندگی واقعی و تغییر تأکید خود از پدیدارشناسی آگاهی دینی به پدیدارشناسی زندگی دینی سوق می دهد. آنچه این گزارش را متمایز می کند، تمرکز آن بر ماهیت «انگیزه» یا «تعیین شده» معنا از زندگی است. پس از بازسازی و تشریح روایت هایدگر، به یک گرایش مشکل‌ساز به سمت رسمی‌سازی بیش از حد توجه می‌کنم که منحصراً بر حس اجرا (Volzugsinn) به قیمت معنای محتوا (Gehaltsinn) تمرکز می‌کند. من از کی یرکگور، که هایدگر در این برهه از زمان با دقت می خواند، کمک می گیرم تا نشان دهم چرا تمرکز بر ماهیت تطبیقی ​​معنا مستلزم نادیده گرفتن محتوای آن نیست. من با ارائه راه‌هایی به پایان می‌رسم که یک نسخه اصلاح‌شده از فلسفه دین رسماً نشان‌دهنده هایدگر ممکن است امروز برای ما مفید باشد.
تخیل، اعمال مذهبی، و دگرگونی های جهان: سوفیا، هایدگر، و یاکوب بومه راه به سوی مسیح [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mark Allen Peckler
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به عنوان یک اثر بورسیه اصلی در زمینه مطالعات دینی و روانشناسی (RPS) ارائه شده است. من از طریق حفظ هرمنوتیکی کتاب راه به سوی مسیح یعقوب بومه در «مکالمه» با آثار منتخب مارتین هایدگر، پرسش از رابطه تخیل با عمل مذهبی را بازیابی می‌کنم، با توجه به پتانسیل‌های دگرگونی‌های جهان که از طریق این رابطه آشکار می‌شود، به منظور ایجاد یک رابطه جدید. گزینه هرمنوتیکی برای میدان RPS در مورد این سوال مهم. این گزینه هرمنوتیک جدید به گونه‌ای توسعه یافته است که از سازگاری خرابکارانه با هرمنوتیک روانکاوانه - کوینی حوزه ما - اطمینان حاصل کند و در عین حال امکان‌های رادیکال خاصی برای تفسیر در مورد تخیل، میل، اعمال مذهبی و دگرگونی‌های جهان را باز کند. در طول توسعه پایان نامه، مسائل مربوط به سنت های باطنی غرب - به ویژه الهیات مسیحی - توبه، گناه، مرگ، تولد جدید، استعفا (Gelasenheit)، تفکر، و برخورد رادیکال با سوفیا برای بررسی مطرح می شود. علاوه بر این، این پایان نامه هرمنوتیک خود را از جهت گیری هدایتگر یک هستی شناسی تضعیف کننده توسعه می دهد که راهی را برای "بازگشت دین" در گفتمان هرمنوتیک پست مدرن، همانطور که توسط جیانی واتیمو بیان شد، باز می کند.
روشن کردن معنای «هستی» در هایدگر متاخر از طریق جنبه‌هایی از الهیات شبه دیونیسیوس و مایستر اکهارت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mario Garitta
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه تلاشی برای روشن کردن معنای وجود در هایدگر از طریق دیالکتیک نفی، رابطه پیچیده و ظریف بین تصدیق و نفی است که در الهیات «منفی» شبه دیونیسیوس و میستر اکهارت وجود دارد. اگرچه تمرکز بر هایدگر متأخر است، فصول اولیه برای ایجاد یک زمینه فروخته شده در هر دو پرسش در مورد معنای هستی، و اینکه درک در مورد هستی در هایدگر اولیه وجود دارد، کار می کند. «قانون اساسی متافیزیک بر تئولوژیکال» به عنوان متن اصلی به نمایندگی از هایدگر متاخر انتخاب شده است. ما ابتدا از دیونیسیوس و اکهارت برای روشن کردن نقد هایدگر از هستی‌شناسی و سپس در نهایت در تلاش برای روشن ساختن پروژه اندیشیدن هایدگر به عنوان «تفاوت به خودی» (differenz as solche) استفاده می‌کنیم.
  • تعداد رکورد ها : 1060