جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1060
فراتر از خداباوری و بی خدایی: اهمیت هایدگر برای تفکر دینی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Robert S. Gall (auth.)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Springer Netherlands ,
کلیدواژه‌های اصلی :
نظر هادیگر درباره مرگ: مقاله ای انتقادی الهیاتی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Heidegger, Martin; Heidegger, Martin; Pattison, George
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Ashgate Publishing ,
کلیدواژه‌های اصلی :
فلسفه دین مارتین هایدگر [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
John Williams
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Wilfrid Laurier University Press ,
کلیدواژه‌های اصلی :
نقد ادیت اشتاین از مارتین هایدگر: پیشینه، دلایل و دامنه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Lidia Ripamonti
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه ارزیابی انتقادی از نقد ادیت اشتاین از مارتین هایدگر است که بر تعریف انسان متمرکز است. من هستی‌شناسی شخص استاین را از منظر بررسی «دازاین» وجودی هایدگر و روشی که او به پاسخی بسیار متفاوت برای همان سؤالی که هایدگر مطرح کرد، یعنی پرسش از معنای هستی، می‌کاود. برای این منظور، من بخش‌های کلیدی مهم‌ترین اثر هستی‌شناختی استاین را بررسی می‌کنم، هستی متناهی و ابدی - تلاشی برای صعود به معنای هستی، همراه با پیوست آن، فلسفه وجودی مارتین هایدگر، که در آن او مستقیماً در مورد فلسفه هایدگر با تمرکز بر فلسفه وجود بحث می‌کند. کار هستی و زمان. در بخش اول این تحقیق، مروری تاریخی-فلسفی از پیشینه آکادمیک و سیاسی دوره بین جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم در آلمان ترسیم می‌کنم تا هر دو نویسنده را در زمینه قرار دهم و تأثیرات فلسفی آنها را بررسی کنم. رابطه مبهم آنها با مکتب پدیدارشناسی. بخش مرکزی به تحلیل استاین از دازاین هایدگر اختصاص دارد: من رویکردهای هر دو نویسنده را به درک فلسفی انسان، شخص، زندگی، روح و مرگ مقایسه و توضیح می‌دهم. این بررسی با تحلیل هرمنوتیکی و اصطلاحی انجام شد. من از نتایج استفاده می‌کنم تا نشان دهم که چگونه پدیدارشناسی تجارب زندگی استاین، مرزهای تناهی انسان را برای پذیرفتن امکان افق هستی‌شناختی آن بزرگ می‌کند، در حالی که هایدگر کل پرسش هستی‌شناختی را بر دازاین، وجود و در نهایت تناهی آن محدود و متمرکز می‌کند. یافته‌های من ارزیابی محدودیت‌ها و همچنین نقاط قوت نقد استاین را ارائه می‌دهد. من نشان می‌دهم که استاین تلاش می‌کرد پلی بین هستی‌شناسی کلاسیک و پدیدارشناسی ایجاد کند، در حالی که فاصله هایدگر از سنت فلسفی ریشه در امتناع روش‌شناختی او داشت. من همچنین نشان می‌دهم که چگونه روش‌ها و یافته‌های متضاد آن‌ها شباهت‌های غیرمنتظره‌ای را نشان می‌دهند و چگونه اهمیت فلسفی استاین باید در پرتو کار او مورد بازنگری قرار گیرد. این تحقیق به پیامدهای مختلفی برای بحث فلسفی امروز منجر می‌شود و این امکان را فراهم می‌آورد که نظریه استاین در زمینه اخلاقی گسترده‌تری را که در بخش پایانی این اثر ارائه شده است، مشاهده کنیم. من استدلال می‌کنم که هایدگر هستی‌شناسی سنتی را مسخ می‌کند و آن را نقض می‌کند تا انسان را تنها بر اساس وجود ناب توضیح دهد، در حالی که تصویر اشتاین از «کالی» و معنای زندگی به بحث بین فلسفه و دین کمک می‌کند. در بخش پایانی این اثر نشان می‌دهم که چگونه برخی از عناصر برخاسته از نقد هایدگر استاین می‌توانند بر بحث اخلاقی کنونی در مورد چگونگی درک و تجربه‌ی اجتماعی مرگ و بهترین نحوه مراقبت از فرد در حال مرگ، روشن کنند.
وصف ناپذیری و تجربه دینی: یک مطالعه فلسفی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Guy Andrew Bennett-Hunter
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
ترچمه ماشینی : مفهوم ناگفتنی (از چیزی که اصولاً در برابر صورت بندی مفهومی و بنابراین بیان لغوی زبانی مقاوم است) تا حد زیادی توسط فیلسوفان نادیده گرفته شده است. این مفهوم به وضوح در سنت عرفانی مسیحی و در تحولات الهیاتی آپوفاتیک جدیدتر یک مفهوم مرکزی است. بحث های فلسفی اواسط قرن بیستم درباره عرفان به این ایده استناد کردند و تعدادی از پدیدارشناسان این احساس را دارند که جهان معنادار انسانی پاسخگوی برخی «پیشینه» است که غیرقابل بیان و اسرارآمیز است. اما، با وجود این، مفاهیم منطقی مفهوم ناگفتنی برای تجربه، زبان و عمل دینی به طور صریح و سیستماتیک مورد بررسی قرار نگرفته است. این تز که به تمرکز دوگانه بر فلسفه قرن بیستم و معاصر و دین مسیحیت محدود می شود، تلاش می کند به این غفلت بپردازد. این پایان نامه پس از بررسی ادبیات فلسفی و برخی کلامی درباره مفهوم ناگفتنی در دین، تنش فلسفی را بین مفاهیم «ناگفتنی» و «پاسخ پذیری»، بین این ایده که امر ناگفتنی فراتر از مفهوم سازی است و نوعی تجربه، زبان یا عمل مرتبط با آن برای استناد معنادار مفهوم مورد نیاز است، چه رسد به اینکه (مانند یک بافت مذهبی) به عنوان معیاری برای معنای جهان انسانی عمل کند. در این رابطه، معنای کلمه «خدا» به مفهوم ناگفتنی تعبیر می شود. دفاع فلسفی اخیر از این مفهوم تأیید شده است که ریشه در پدیدارشناسی وجودی و فلسفه متأخر هایدگر دارد و این تنش را حل می کند. جزئیات تلاش‌های الهیاتی توسط پل تیلیش و جان مک کواری برای تطبیق این خط فکری که مستقیماً از پدیدارشناسان (به ویژه هایدگر) به ارث رسیده است مورد بررسی و نقد قرار می‌گیرد، زیرا در نهایت امکان الهیاتی امیدوارکننده‌تر است که توسط فلسفه نادیده گرفته شده نشان داده می‌شود. کارل یاسپرس وضعیت عقلانی پدیدارشناسی وجودی (رابطه آن با گفتمان مشروط به دوگانگی سوژه-ابژه) در پرتو نقد اخیر با دقت بیشتری بررسی می شود. نتیجه می‌گیریم که روش فلسفی خاص پدیدارشناسی برای برانگیختن امر غیرقابل وصف لزوماً دیالکتیکی مبتنی بر عقلانیت است. فصل آخر به حوزه‌هایی خارج از فلسفه، زیبایی‌شناسی و آیین‌ها اشاره می‌کند که بدون چنین دیالکتیکی، تجربه امر ناگفتنی را پرورش می‌دهند. این کتاب «تبیین زیبایی‌شناختی معنای آیینی» را ارائه می‌کند و با نشان دادن اینکه چگونه می‌توان مراسم عشای ربانی را از نظر فلسفی به‌عنوان وسیله‌ای برای تجربه و بیان دینی - فراخوانی و فراخوانی خدای وصف ناپذیر - درک کرد، به پایان می‌رسد.
مقایسۀ میان وجهه‌ نظرهای هیدگر و گادامر درباب ایده‌های افلاطون
نویسنده:
کاظم هانی ، رضا سلیمان حشمت
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
تصور غالب راجع به فلسفه­ افلاطون این است که افلاطون با جدا کردن اشیاء محسوس از نمونه­ برتر آن‌ها در عالم ایده­ها، گام مهمی جهت شکل­گیری مابعدالطبیعه برداشته است. طبق نظر افلاطون، ایده­ها ذات یا ماهیت اشیاء محسوس را شکل می­دهند. ایده­ها هم شرط وجود اشیاء محسوس و هم شرط شناخت این اشیاء هستند. حال با توجه به این وجودشناسی و معرفت­شناسی بدیع، مسائل مهمی پیش می­آید؛ از جمله: نحوه­ نسبت اشیاء محسوس با نمونه­ برتر خود در عالم ایده­ها به چه صورت است؟ نظرگاه ارسطو مبنی بر جدایی ایده­ها از اشیاء محسوس به چه میزانی پذیرفتنی است؟ فرض وجود ایده­ها چه تأثیری بر نظرگاه ما راجع به انسان (دازَین) و زندگی عملی او دارد؟ در این مقاله سعی بر این است که از منظر دو فیلسوف آلمانی؛ یعنی مارتین هیدگر و هانس گئورک گادامر، پرسش­های مطرح شده را بررسی کنیم. درحالی‌که هیدگر اعتقاد دارد افلاطون با طرح آموزه‌ ایده­ها، آغازگر فراموشی حقیقت در معنای ناپوشیدگی و نامستوری و در نتیجه فراموشی وجود بوده است، گادامر اعتقاد دارد تفسیر هیدگر از افلاطون و کل تاریخ مابعدالطبیعه تحت تاثیر انتقادات ارسطو بوده است. گادامر با رجوع به خود محاورات افلاطون ازیک‌طرف، نسبت ایده­ها و اشیاء محسوس را به‌روشنی توضیح می­دهد و از طرف دیگر، تاکید می­کند که ایده­ خیر در عین تعالی و پوشیدگی در تمام اعمال ما حضور دارد.
صفحات :
از صفحه 177 تا 202
Speaking and Thinking about God in Rosenzweig and Heidegger
نویسنده:
Paul Murphy Higgins
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در اوایل قرن بیستم، بسیاری از فیلسوفان شروع به رد رویکردهای کانتی و هگلی در مورد مسئله خدا و فلسفه دین کردند. پس از آن چالش این بود که روش جدیدی برای صحبت درباره خدا در فلسفه بدون نیاز به بازگشت به گزارش‌های پیشامدرن تدوین کنیم. این متفکران اهمیت حفظ بینش مدرنیته را در عین توجه به نقد رمانتیک و پسا رمانتیک مدرنیسم به عنوان یک اقدام یک طرفه یا بیش از حد عقل گرایانه می دانستند. این پایان نامه به دنبال ارائه تصویری جامع از رویکردهای فرانتس روزنزوایگ و مارتین هایدگر در بازاندیشی این پرسش است که فلسفه چگونه باید پیش برود، به ویژه در پرتو پدیده های دینی. قرار دادن روزنزوایگ و هایدگر در گفتگو به درک بیشتر ما از هر دو شخصیت کمک می کند، به ویژه تا آنجا که اندیشه روزنزوایگ ممکن است به عنوان اصلاحی برای کاستی های احتمالی هایدگر بعدی مورد استفاده قرار گیرد. بسیاری از محققان استدلال کرده‌اند که چیزی در اندیشه دینی هایدگر مشکل‌ساز است، اما روزنزوایگ به‌عنوان یک منبع اصلاحی مهم تقریباً به‌طور کامل نادیده گرفته شده است. هم گزارش جامع روزنزوایگ از پدیده‌های اساسی وجود انسان و هم روش دستوری او برای صورت‌بندی این گزارش، در بسیاری از بینش‌های هایدگر مشترک هستند، اما تا آنجا که روزنزوایگ قادر است به شیوه‌ای متقن‌تر به این موضوع بپردازد، از آنها پیشی می‌گیرد. رویکرد روزنزوایگ به نشان دادن این نکته کمک می‌کند که تاکید هایدگر بالغ بر وحی الهی به نفع خودافشایی هستی و «فرار خدایان» در نهایت رویکردی بسیار گزینشی به پدیده‌های مورد بحث، و از نظر تاریخی بسیار محدود است. تمرکز بر اندیشه آلمانی و بت پرست یونانی. بنابراین، بیان روزنزوایگ از آنچه که او آن را رویداد عینی تاریخی وحی الهی می‌داند، و شکل زندگی که از آن حاصل می‌شود، موضعی است که هایدگر باید آن را جدی بگیرد. گفتار اندیشی فلسفی روزنزوایگ در خدمت بیان وحی عینی زندگی شده کتاب مقدس است، به گونه ای که نمونه مفیدی از آنچه هایدگر در تلاش های بالغ خود برای فراتر رفتن از زبان متافیزیکی سنتی به آن پی می برد، ارائه می دهد.
تفکر، با هایدگر، رابطه دین و علم و الهیات [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
David L. Carlson
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این اثر تلاشی است برای اندیشیدن به ماهیت اساسی روابط متقابل میان دین، علم و الهیات (RST) از درگیری هایدگر با مسئله هستی. سه سؤال اصلی در ابتدا انگیزه این تحقیق را فراهم کردند: اول، روابط متقابل (در صورت وجود) بین دین، علم و الهیات چگونه باید درک شود؟ دوم، آیا رابطه "گفتگو" به نوعی در میان سه عنصر سه گانه RST امکان پذیر است؟ و سوم، آیا الهیات جایگاه شایسته ای در میدان عمومی دارد که تحت سلطه این دیدگاه است که علم به عنوان «معیار طلایی» عقلانیت و حقیقت عمل می کند؟ این تحقیق پنج رشته یا خط تحقیق را در هم می آمیزد که در گفتمان فعلی RST مناسب و محور اندیشه هایدگر است. موضوع اول شامل موضوعات فصل است: پدیدارشناسی، حقیقت، فناوری و اخلاق. چهار رشته دیگر - توجه به چیزها، تأمل، تفکر، و سرنوشت - هر یک «متقاطع» یا پیمایش، مضامین فصل است.
مذاکره انسان‌سازی: بازنگری در سنت الهیاتی در پرتو مطالعه زیست فرهنگی دین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Andrew Linscott
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه اثری از فلسفه تطبیقی ​​چند رشته ای دین است. این شامل تحلیل و ارزیابی فلسفی سنت‌های فلسفه و الهیات غربی در مورد موضوع انسان‌سازی دینی است. به طور خاص، این مطالعه بر سنت هستی الهیات نوافلاطونی در اندیشه غربی، و شکاف در این سنت بر سر مسئله انسان انگاری دینی و ماهیت الهی تمرکز دارد. پایان نامه این شکاف را برحسب تمایز بین یک مفهوم «ضد انسان شکلی» از طبیعت الهی از یک سو، و یک مفهوم «انسان انگاری ضعیف شده» از طبیعت الهی از سوی دیگر، چارچوب بندی می کند. فصل‌های دوم و سوم به تحلیل چهره‌ها و متون کلیدی از سنت‌های «انسان‌سازی ضعیف‌شده» و «ضد انسان‌شکل» در الهیات نوافلاطونی می‌پردازند. فصل چهارم نقد قابل توجهی را از این سنت به عنوان یک کل مورد بررسی قرار می دهد که توسط کارل بارت و مارتین هایدگر، در میان دیگران، مطرح شده است، یعنی اینکه پروژه هستی الهیاتی به عنوان چنین، شکلی از انسان انگاری مفهومی را تشکیل می دهد.
صداقت تفکر: تأملات تفکر انتقادی در دوره میانی نیچه و هایدگر متاخر
نویسنده:
Rasmus-Vorrath, Jack Kendrick
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به تفاسیر معاصر نیچه و هایدگر در مورد مسئله خودشناسی با توجه به مفاهیم صداقت و اصالت می پردازد. در نظر گرفتن مفاهیم در حال توسعه دو فیلسوف از این مفاهیم، ​​پاسخی به مفسرانی که فعالیت خودشناسی را به عنوان یک مشکل در درجه اول شخصی تصور می کنند، امکان پذیر می سازد. گزارش‌های جایگزین پیشنهادی، متون انتقالی را به عنوان نقطه شروع در نظر می‌گیرند که نشان می‌دهد هر دو متفکر درگیر فرآیندهای بازنگری هستند. قرائت صداقت در فصول 1 و 2 حول پایه های نیچه در مورد تعصب در مورگنروته (1880-1881) می چرخد، جایی که او ابتدا نیروهای اخلاقی-تاریخی مستلزم به کار انداختن "اراده به حقیقت" را مشکل می کند. قرائت اصالت در فصل‌های 3 و 4 حول سخنرانی‌های هایدگر می‌چرخد که در کتاب Was heißt Denken چیست؟ (1951-52). این سخنرانی‌ها فرضیات رسمی قبلی او را در مورد آنچه «اراده داشتن وجدان» فرد را فرا می‌خواند، در تفسیری از پارمنیدس در مورد تعین زبانی اندیشه، که بیشتر در زمینه Unterwegs zur Sprache (1950) مورد بحث قرار می‌گیرد، زیر سوال می‌برد. -59). فصل پنجم نشان می‌دهد که چگونه رویارویی هایدگر با نیچه به بازنگری‌های مستمر او در مفهوم اصالت، و به مفاهیم حاضر از نقد و اقتدار آن کمک کرد. توجه ویژه ای به اهداف خاصی است که فویل های نیچه ای متمایز به آنها نزدیک به آغاز رویارویی می شود - در سخنرانی هایدگر در مورد دوم Unzeitgemässe Betrachtung نیچه (1938) و در تک نگاری با عنوان Besinnung (1939) که در نزدیکی آن آماده می شود- و در پایان، به تعبیر همچنین اسپراخ زرتشت (1883-1885) ارائه شده در نیمه اول Was heißt Denken؟ فصل 6 تحولاتی را که از نقطه نظر متون گذشته نگر Die Zollikoner Seminare (1959-1972) و پنجمین کتاب Die fröhliche Wissenschaft (1887) ردیابی شده است، مرور می کند. سخنان پایانی در رابطه با تحقیقات تجربی اخیر در مورد ساختارهای اجتماعی-محیطی دخیل در تعیین هویت شخصی بیان شده است.
  • تعداد رکورد ها : 1060