جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3099
بررسی تطبیقی عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت از دیدگاه ابن سینا و دکارت
نویسنده:
صدیقه شهدادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از راه های شناخت و کشف مجهولات راه عقل و اندیشه است. در این تحقیق به بیان نظرات دو فیلسوف نامدار شرق و غرب (ابن سینا و دکارت) در رابطه با عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت پرداخته شده است. ابن سینا هر انسانی را واجد عقل هیولانی می داند که این عقل، برای شناختن حقایق عالم، حرکت خود را در یک جریان و بستر زمانی آغاز می- کند. سرمایه اولی این عقل،اولیات و بدیهیات عقلی است که از جانب حق تعالی به او الهام می شود، سپس قوای ادراکی به حرکت می افتد و عقل از طریق استنباط برهانی سیر خود را آغاز می کند و غایت مطلوبش، رسیدن به درجه عقل مستفاد و برقراری ارتباط و اتصال با عقل فعال است وقتی عقل به این مرتبه که برترین مرتبه شناخت عقلی و منتهای کمال انسان است، رسید با افاضه و اشراق عقل فعال به صور همه حقایق دست می یابد. دکارت یگانه مرجع معتبر شناخت و معرفت عقلی را عقل و روش عقلی یعنی ریاضی محض معرفی نمود و اظهار داشت هر آن چه را عقل به طور واضح و متمایز ادراک کند، صحیح است وی برای دستیابی به معرفت یقینی براساس عقل مستقل بشری حرکت می کند و هیچ گونه مرجعیتی برای هیچ چیز بیرون از قلمرو عقل قائل نشد. با همین عقل سعی کرد از شک فرضی به یقین رسد و وجود کائنات را با آن اثبات کند نه تنها نفس و عالم خارج، بلکه خدا را نیز با ادله همینعقل اثبات کرد.هدف پژوهش آشنایی با دیدگاه ابن سینا و دکارت در رابطه با عقل به عنوان مهمترین منبع شناخت و مقایسه دیدگاه دو فیلسوف یاد شده در این موضوع است. روش تدوین پژوهش حاضر به صورت توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است .
تصوير خدا در نگاه ابن‎‌سينا و ابن‌عربي
نویسنده:
زهرا بهرامی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک اساسي ترين و کليدي ترين مباحثي که در نظام هاي معرفتي مطرح مي گردد، در ارتباط با مبدأ هستي و تبيين معرفت و تصويري صحيح از اوست. در اين خصوص ديدگاه هاي زيادي از سوي متفکران ارائه گشته و هر فرقه و مشرب با نظر به مبادي و مباني عقلي خاص خود، به طرح نظريه پرداخته است. به ديگر سخن، در يک برآيند کلي، طيف وسيعي از ديدگاه هاي عقل گرايانه تا شهود گرايانه وجود داشته است که نماينده ي عقل گرايي، فلاسفه و نماينده نگاه شهود گرايانه، عرفا محسوب مي شوند. در اين پژوهش، کوشش شده است تا خدا در دو نظام معرفتي مهم، يعني مکتب فلسفي عقلاني ابن سينا و مشرب عرفاني ابن عربي بررسي گردد. به عبارتي، بحث ميان رئيس فلسفه استدلالي مشاء - ابن سينا- و مدون عرفان نظري - شيخ اکبر محي الدين بن عربي- است. خدايي كه از طريق روش مشائي ابن سينا شناخته مي‌شود، تفاوت جوهري با خدايي كه از طريق مشرب شهودي ابن عربي شناخته مي‌شود، دارد و اين اختلاف ريشه در مباني اعتقادي آنان دارد. خدا در نگاه ابن سينا در مقام اثبات و مباحث معرفت‌شناختي يکي از مصاديق مطلق وجود مي‌باشد، براي او وجود خدا بديهي نيست و نيازمند به اثبات آن است و در نظام وي شک در مورد خدا، امري معقول مي‌باشد، اما خدا نزد ابن عربي با توجه به نگاه وحدت وجودي‌اش، يكي از مصاديق وجود نيست، بلكه تنها مصداق وجود است ووجود مطلق لابشرط است که مقيد به هيچ قيدي، حتي قيد اطلاق نيست و خداي او عين وجود است، نه اينکه وجود، مقسمي باشد براي خدا و مخلوقات، و در نظام عرفاني ابن عربي، شک در وجود خدا، شک در اصل وجود است که امري محال است و قطعاً به سفسطه مي انجامد. خداي كه از طريق مشرب مشائي ابن سينا شناخته مي‌شود، از آن جهت كه خدايي است مفهومي، نمي‌تواند رابطه‌ي وجودي با انسان برقرار كند، لذا پيوندي با موجودات عالم از جمله انسان ندارد، بنابر اين، خداي ابن سينا بيگانه با موجودات از جمله انسان است. در حاليکه، خداي ابن عربي آشنا ترين آشناي انسان و بلکه خود حقيقي انسان است. ديدگاه‌هاي فوق، هر يک ناشي شده از مباني و مبادي عقلي خاص خويش است، به عبارتي، ديدگاه ابن سينا ناشي از مباني عقل گرايانه و مشرب استدلالي صرف اوست و ديدگاه ابن عربي ناشي از مباني اصلي شهود گرايانه است که ريشه در اعتقاد او به وحدت وجود دارد. لذا، مي توان گفت، اختلاف اساسي و جوهري ميان خداي فلسفي ابن سينا و خداي عرفاني ابن عربي دارد و تصوير خدا نزد ابن سينا غير از تصوير او نزد ابن عربي است.
استکمال نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
اکبر سیاوشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شناخت مسئله استکمال نفس برای انسان ضروری بوده وارتباط وثیقی با میل جاودانگی او و دیگر مسائل اساسی در زندگی دنیوی دارد و می تواند نگرش ما را به آن تغییر دهد. نویسنده این رسالهنیزدر حد بضاعت خودبه بررسی مختصری از این مسئله مهم پرداخته است. کندوکاو در این مسئلهبا سوالی تحت عنوان«استکمال نفس چگونه محقق می شود» شروع شده است. لذا نویسنده پاسخ به این سوال را با ارجاع به رساله که مشتمل بر یک مقدمه و سه فصل،می باشد پاسخ داده است: فصل اول تحت عنوان«کلیات استکمال نفس» استکهبه کلیات تحقیق و معناشناسی کمال و استکمال و تفاوت کمال با تمام و به اهداف و ضرورت و کاربرد تحقیق پرداخته است. فصل دوم :تحت عنوان«استکمال نفس از دیدگاه ابن سینا» است. نگارنده استکمال نفس را همبه شیوه فلسفی وهم به شیوه عرفانیدر قالب عناوینی همچون، مرحله آغازین استکمال نفس با سازگاری تجرد آن، استکمال نفس در عرصه علم و عمل و استکمال عرفانی ترسیم نموده و سعی بر این داشته که بامبانی فلسفی خاص سینوی و کتاب ها، رسائل،تماثیل و اشعار عرفانی مختلف این مکتب، بیان نماید که نفس جوهری یگانه است که توسط نیروهای خود اعمال و استکمالات عرضی مختلف را انجام می دهد و منشأ آثار و احکام گوناگونی می شود که در نگرش ما به زندگی نقش اساسی دارد.فصل سوم: تحت عنوان «استکمالی نفس از دیدگاه ملاصدرا» است. نویسند علاوه بر عناوین فوق گفته شده،برای روشن شدن این مبحث به سراغ مبانی هستی شناختی و انسان شناختی مکتب نو و بدیع صدرایی رفته وبیان می دارد که او براساس حرکت جوهری در باب استکمال علمی و عملیو نحوه پیدایش آن، نظراتی می دهد که متفاوت از دیگر نظرات است وی قائل به رشد وتعالی علم انسانی درگرو استکمال وجودی ورشد درونیذاتنفسانی است که منجر به تحولات شگرف و رفع ابهامات حکمای پیشین در جهان اسلام شده است. و در بررسی وجوه تشابه و تمایز مسئله به روشنی بیان می شود که انگار ملاصدراهمان دیدگاه ابن سینا را داشته است و اختلاف آن ها ازمبانی و تفکرات فلسفی آنها نشأت می گیرد. وبا ارائه نتیجه پایانی، نگارش این رساله را به امید اینکه توانسته باشد تا حدودی دیدگاه این دو فیلسوف بزرگ جهان اسلام را بیان کرده باشد به اتمام می رساند.
رابطه و تمایز وجود ذهنی با علم از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا ثابتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«علم» یکی از موضوعات دیرینه فلسفی است که ابن سینا و ملاصدرا نیز در آثار مختلف خود بدان پرداخته اند. لکن نظرات ایشان درباره چیستی ادراک، کیفیت حصول و مراتب آن در مواردی با یکدیگر متفاوت است. همچنین «وجود ذهنی» اگرچه در زمان شیخ الرئیس به عنوان بحث مستقل فلسفی مطرح نبوده، مورد توجه وی قرار داشته و در ضمن طرح مسئله علم بدان اشاراتی دارد. صدرالمتالهین نیز بابی از کتب مختلف فلسفی خود را بدان اختصاص داده است.به این ترتیب می توان بررسی رابطه و تمایز این دو مسئله را در آثار این دو حکیم که پرچمداران دو مکتب مهم فلسفه اسلامی هستند به عنوان موضوع تحقیقی مستقل مورد توجه قرار دارد. ابن سینا علم را کیف نفسانی می داند و آن را به حصول صورت مدرَک نزد مدرِک تعریف می کند. وی متعلق ادراک را نفس می داند که محلی است برای حلول صورت های علمیه.لذا توجه و التفات نشفس در حصول ادراک را ضروری می داند. در علم حضوری، خود معلوم نزد عالم حاضر می شود ولی در علم حصولی، صورت معلوم که بیانگر حقیقت مدرک خارجی است برای عالم حاصل می گردد. صورت ذهنیی که شیخ در موارد متعدد بدان اشاره نموده همان مدرک بالذات است که نفس آن را به نحو مستقیم و بدون واسطه ی صورت دیگر درک می کند.صدرالمتالهین علم را بدیهی و بی نیاز از تعریف می داند. با این حال عباراتی در تعریف آن می آورد که در تمام آن ها علم را وجود مجرد می داند.همچنین معتقد است در ادراک حسّی و خیالی، نفس تنها منفعل نبوده و فعال است؛ لذا قیام این صور نسبت به نفس، صدوری است، نه حلولی.وی نفس را مثال خداوند و خلاق می داند ولذا نفس می تواند صورت علمیه ی معلوم را در خود ایجاد نماید. لکن با توجه به اختلاف مرتبه ی وجودی معلوم ذهنی و خارجی، ماهیت معلوم ذهنی و خارجی نیز به تبع وجودشان با یکدیگر متفاوت است. این صورت با نطر فی نفسه، خودش موجودی خارجی بوده؛ و با نظر آلی بدان، حکایتگر معلوم بالعرض می باشد. وی صورت ذهنی را ظلّ علم و وجود تبعی آن می داند. آنچه اصیل است وجود خارجی علم است که معلوم بالذات نفس و ممتحد با عالم می باشد و وجود ذهنی، اثر ماهیت علم را دارا بوده و معلوم بالعرض نفس است.
تأثیرپذیری و فراروی ابن سینا از ارسطو در مسأله نفس
نویسنده:
سعیده خورسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارسطو اولین فیلسوفی بود که رهیافتی تجربی نسبت به مسأله ی نفس داشت و بحث از آن رادر طبیعیات مطرح کرد. از این جهت اندیشه ی ارسطو بر فیلسوفان بعد از خود خصوصاً بر فیلسوفانمسلمان و مشخّصاً بر شخص ابن سینا بسیار تأثیر گذاشته است . اما ابن سینا تنها به پذیرش آراءارسطو و شرح آن ها، مباحث جدیدی نیز در علم النّفس ارائه کرده است . ارسطو نفس را کمال او?لبرای جسم طبیعی دارای حیات بالقوه می دانست . بر این اساس نفس از نظر او در پیوند با جسم لحاظمی شد . او مفاهیمی چون صورت ، مایه ی حیات ، اصل حیات و علّت را بر آن اطلاق کرده است .اطلاق این مفاهیم بر نفس با هویت اضافی آن سازگار نیست ؛ ازین رو ، نوعی تعارض در این باره دراندیشه ی ارسطو باقی می ماند و تبیین جوهری?ت نفس نیز نزد او ناتمام مانده است . ابن سینا افزون برهویت اضافی به هویت استقلالی نفس نیز روی آورده و بر جوهریت آن استدلال کرده است .نظر بهاینکه رسالت اصلی این رساله بیشتر تبیین فراروی ابن سینا از ارسطو در باب نفس است ، می توانگفت از جمله فراروی های ابن سینا نسبت به او مورد رابطه نفس و بدن است . ارسطو رابطه ی این دورا از نوع رابطه ی ماده و صورت می دانست که از مصادیق ترکیب اتّحادی است . لذا در تبیین بقاینفس طبیعتاً با مشکل مواجه می شد ؛ چرا که با از بین رفتن بدن ، نفس نیز باید از بین برود . ابنسینا برای برون رفتن از چالشی که ارسطو در آن گرفتار شده ، با تفکیک حیث ذاتی و حیث فعلینفس این مشکل را برطرف می کند و با تکیه بر بخش ناپذیری محلّ صور معقول و نیز بر پایه ی علمحضوری نفس به خود ، تجرّد نفوس شخصی را اثبات نموده است و اشارات ارسطو مبنی بر تجرّد راتبیین و به زیبایی گره ذهنی ارسطو در این زمینه را باز کرده و کاستی های سخنان او را جبران نمودهاست .
نفس و ادراک از دیدگاه فارابی و ابن سینا با نظر به «تعلیقات»
نویسنده:
منصور ستوده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا و فارابی در «تعلیقات» با صراحتتمام از جوهریت و تجرد نفس ناطقه انسانی و بقای آن و نیز از تمایز آن با بدن و تفوقش برآنسخن به میان آورده‌اند. نفس در تعلیقات اوج می‌گیرد و در این میان قوای نفسانی نقش واسطه را ایفا کرده و بدن و اعضا و اندام‌های جسمانی به عنوان ابزار و وسیله تلقی می‌شوند. با این حال رابطه اتحادی نفس و بدن و نیز رابطه متقابل این دو مورد غفلت قرار نمی‌گیرد. ادراک و تحریک دو خصیصه نفس است که مورد نخستین با شقوق و انواع و اقسامش مورد بررسی قرار گرفته است.شعور نفس به خود و ادراک عقلی و علم حضوری در تعلیقات مورد اهتمام ویژه بوده و هسته اصلی این نوشته را تشکیل می‌دهد. جنبه متافیزیکی نفس در آیینه اندیشه این دو فیلسوف بزرگ نمایان‌تر بوده و تعلیقات به این جنبه بیشتر از سایر مباحث پرداخته است. در این زمینه استقلالی برای نفس دیده می‌شود که در دیگر آثار این دو فیلسوف مشاهده نمی‌شود. ابن سینا هر کسی را همان نفس او می‌داند و بدن را طفیل هستی نفس قلمداد می‌کند. شاید از بین آثار ابن سینا تعلیقات بیشترین شباهت را به حکمت مشرقیه داشته باشد که با وجود اشاره به آن در لابه‌لای کتاب‌هایش متأسفانه مورد تطاول زمانه قرار گرفته و به دست ما نرسیده است. در تعلیقات مطالب با روشنی تمام و بدون پرداختن به تفصیلات غیرضروری بیان شده است.واژگان کلیدی: نفس، تجرد، قوای نفس، شعور به خود، ادراک و عقل، تعلیقات
شهود عقلی در اندیشه فلسفی ابن سینا (نظریه اتصال عقل به عقل فعال)
نویسنده:
فاطمه شریف فخر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه فلسفه و فیلسوف با شهود (این که نظر فیلسوف در باره شهود چیست؟ در تفکر خود چه استفاده ای از شهود می کند؟ و چه تبیینی از آن دارد؟)، موضوعی جذاب و مسئله برانگیز است. این موضوع عام، در این پژوهش، به "بررسی شهود عقلی در نظریه اتصال به عقل فعال ابن سینا (این که آیا عقل در مرحله اتصال به عقل فعال، به شناخت شهودی (شهود عقلی) می رسد یا نه؟)" تحویل رفته و مقدمات رسیدن به این هدف، مفهوم شناسی شهود و شهود عقلی، تحلیل نظریه اتصال ابن‌سینا و نیز نظریه اشراق بوده است.این مفهوم شناسی نشان می دهد: شهود عبارت از "شناخت بی واسطه و مشاهده معلوم در اثر رابطه بی واسطه با آن" است؛ رابطه بی واسطه، دارای انواعی چون تماس و اتصال، وحدت، اتحاد و فنا است؛ انواع شهود- از یک سو و دست کم- شهود حسی، عقلی و قلبی است و از سوی دیگر، شهود صوری و وجودی که شناخت بی واسطه محسوسات، مفاهیم و گزاره ها، نیز علم بدیهی، علم حضوری و شهود عرفانی را شامل می‌شود و شهود عقلی، "شناخت بی واسطه معقولات (صورت عقلی یا همان مفاهیم و گزاره های اشیا) در اثر رابطه بی واسطه صوری با آن ها" است. در تحلیل نظریه اتصال به عقل فعال ابن سینا هم روشن می‌شود، "اتصال" این است که: عقل با فعالیتِ شناختی- که نتیجه آن، پیدایش صورت عقلی بالقوه و نیز شایستگی نفس برای برقراری اتصال است- به عقل فعال رو می آورد و مرتبط می شود. آن گاه عقل فعال بر آن، اشراق و افاضه می کند تا صورت عقلی بالقوه، بالفعل گردد یا به عبارتی، صورت بالفعل افاضه می نماید. عقل، این اشراق و افاضه را دریافت و مرتسم به صورت عقلی بالفعل می شود و درک عقلی تحقق می یابد. بر اساس این تحلیل، تجرد نفس نیز از عناصر کلیدی اتصال و تعقل است و میزان آن با درجه اتصال و ادراک عقلی رابطه دارد. هم چنین بررسی"اشراق"- دیگر عنصر کلیدی نظریه اتصال- و در قالب "نظریه اشراق"، نکات مهمی دارد از جمله این که: اشراقِ شناختی همانند اشراقِ وجودی، از سوی مبادی است و شناختِ حاصل از این اشراق، شهودی است. درجات مختلف تجرد نفس هم در شناخت‌ اشراقی دخالت دارد. اما دستاورد نهایی این نوشتار این است که بین عناصر شهود و شهود عقلی و اشراق، با نظریه اتصال ابن سینا چنان تناظری وجود دارد که می توان شناخت عقل در مرحله اتصال و در اثر اشراق و افاضه عقل فعال را شهودی دانست. بنابراین، عقل با اتصال (نوعی رابطه بی واسطه صوری) به عقل فعال و صورت عقلی، به شناخت بی واسطه صور افاضه شده از سوی عقل فعال یا صورت عقل فعال و صور موجود در آن می رسد که اولی مربوط به شناخت عادی و دومی شناخت کمالی است.کلید واژه ها: ابن سینا، عقل، عقل فعال، اتصال به عقل فعال، شهود عقلی.
بررسی مبانی متفاوت دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در مسئله جوهریت، تجرد و بقای نفس.
نویسنده:
سکینه ابوعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارزیابی و بررسی موضوع جوهریت، تجرد، و بقای نفس انسانی توسط دو فیلسوف به نام‌های ابن‌سینا (370-428 ه. ق) و ابن‌رشد (520-595 ه. ق)، مسئل? این رساله را تشکیل می‌دهد.تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو دیده می‌شود، منشأ اختلاف نظرهای شارحان وی دراین‌باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن‌های دوم و سوم قبل از میلاد) و ابن‌رشد قول به مادیت و فناپذیری نفوس فردی و ابن‌سینا و توماس آکوئیناس تجرد و بقای نفس را به ارسطو نسبت داده‌اند. برخی از تعاریف ارسطو در باب نفس مبنی بر تجرد و بقای نفس و همچنین تأکید ارسطو بر بساطت نفس، بیانگر صحت دیدگاه ابن‌سینا و توماس آکوئیناس است نه دیدگاه ابن‌رشد. ابن‌سینا با تکیه بر عدم انقسام محل صور معقول و نیز همچنین بر پای? علم حضوری نفس به خود، تجرد نفوس شخصی را اثبات می‌نماید درحالی‌که ابن‌رشد بر مبنای آموز? وحدت عقل و رابط? عقل هیولانی و عقل فعال، قائل به تجرد نفوس فردی نیست و آن‌ها را ابدی نمی‌داند.
ترجمه شرح ابن سینا بر اثولوجیای منسوب به ارسطو و شرح  نقد ان
نویسنده:
رحیمه ملک پور پیرجل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , شرح اثر , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سخن از شناخت انسان بدون شناخت ابعاد قوه ناطقه وی معنی ندارد و شناخت اندیشه‌های انسان‌های تأثیرگذار بر حیات معقول، می‌تواند زمینه شکوفایی اندیشه باشد.این پژوهش با ترجمه تفسیر ابن سینا بر اثولوجیای منسوب به ارسطو و پس از آن شرح و نقد آن سعی در شناخت اندیشه‌های اندیشمندانی چون ابن سینا و فلوطین دارد. اثولوجیا، علم الهی به معنی اخص بوده که در تاریخ فلسفه اسلامی به ارسطو نسبت داده شده ولی بخشی از تاسوعات افلوطین می‌باشد.این تفسیر درکتاب انصاف ابن سینا ذکر شده و متفکران اسلامی در آثار مختلف خود به اثولوجیا مراجعه و از آن بهره برده اند ولی تفسیر ابن سینا تاکنون ترجمه نشده و ترجمه و شرح این تفسیر امری ضروری می‌نماید.در این گزارش پس از فصل کلیات، ترجمه تفسیر آمده است که ابتدا عبارات مربوط به اثولوجیا و سپس تفسیر ابن سینا بر آن ترجمه شده است.باید روشن شود که این تفسیر با کدام روش فلسفی ابن سینا مطابقت دارد؛ و وی در تفسیر به چه مسائلی عنایت داشته ، و هدف اصلی او چیست ؟ مطالب اثولوجیا را می توان در سه مسئله خداوند، عقل و نفس خلاصه کرد و آنچه تفسیر ابن سینا دنبال می کند همین سه مسئله است که بیشتر به نفس می‌پردازد‌.در آن زمان اختلاف نظر درباره ماهیت، پیدایش، تکامل و بقای نفس ناطقه ابن سینا را بر آن داشت که رساله های متعددی بنویسد و در تفسیر اثولوجیا نیز مسائل مربوط به نفس محور اصلی قرار می‌گیرند.اثولوجیا مشتمل بر ده میمر می‌باشد و ابن سینا از هشت میمر آن مطالبی را انتخاب و تفسیر کرده است وی در برخی مسائل با فلوطین هم سخن بوده، برخی مطالب را تأویل،برخی دیگر را رد نموده و نظرخود را بیان کرده است؛ در مواضعی درک مطلب یا شرح بیشتر آن را به حکمت مشرقی محول نموده است.برای تحلیل، اندیشه های ابن سینا از شفا ، نجات ، اشاراتو عده ای از رسائل او؛ و اندیشه های افلوطین از مجموعه آثارش اخذ گردیده‌است ؛ ومطالب بطور دقیق، مستند سازی شده‌اند.پایان نامه حاصل برای رسیدن به اهداف مورد نظر به سه فصل تقسیم شده‌است. فصـل اول کلیات، فصل دوم ترجمه تفسیر و فصل سـوم شـرح و نقد تفسیر و سرانجام جمع بندی و نتیجه گیری مطالب آورده شده‌است.در مجموع می‌توان گفت به همه اهداف مورد نظر در طرح تحقیق رسیده‌است.کلمات کلیدی: ابن سینا، اثولوجیا، ارسطو، انصاف،بقای نفس، حدوث نفس ، شرح ابن سینا، ، فلوطین.والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله و جمیع الانبیاء و
شرایط عالم و معلوم از نظر ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
محسن حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده رساله/پایان نامه : منظور از شرایط عالم ومعلوم عبارت ازاین است که فاعل شناخت مجرد است یا مادی؟ از ابزار استفاده می کند یا خیر؟ درعمل ادراک به واسطه وآلت نیازمند است یا خیر؟ ابن سینا انجام عمل ادراک توسط نفس را به وسیله آلات مادی می داند و برای هریک از قوای باطنی در مغز محل معین می نماید. البته مُدرِک نهایی ادراک از نظرابن سینا همان نفس است که به کمک واسطه و وسائل به عمل می پردازد. ابن سینا قوه خیال را مادی می داند. بعلاوه صور عقلی را مجرد از ماده دانسته و اقتران مجرد ومادی را محال می داند. ابن سینا تعاریف مختلفی برای علم ارائه داده که نشان می دهدعلم را ماهیت می داند. ابن سینا در اتحادعاقل به معقول اتحاد را متوجه معلوم بالذات فهمیده و با آن مخالفت نموده. ملاصدراحتی نفس نباتی را نیز غیر جسمانی می داند. با وجود دانستن علم تمام ویژگی های وجود مثل تشکیک و... را به علم نسبت می دهد.نفس را در ادراک صور ذهنی فاعل خلّاق می داند. ادراکات حسی در این میان نقش اعدادی دارند. قوای یاطنی را درعمل ادراک موثر می داند لکن نقش اعدادی برای آنها قائل است. برای ادراکات عقلی نفس به حضور معقولات در عالم عقل می رود. اتحاد عاقل به معقول را با تمایز بین معلوم بالذات ومعلوم بالعرض توضیح می دهد. ملاصدرا بین وجود ذهنی وعلم تفکیک قائل می شود وبه نحومستقل این دو موضوع را تبویب می کند.
  • تعداد رکورد ها : 3099