جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3376
نقش قوّۀ تعقّل در خودآگاهیِ «انسان معلّق در فضا» با تأکید بر مباحثات ابن سینا
نویسنده:
حسینعلی شیدان شید ، علی شیروانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خودآگاهی، یعنی آگاهی بیواسطۀ آدمی به ذات خود، که ابن سینا در برهان انسان معلّق درفضا برای اثبات نَفْس به آن تکیه کرده است حاصلِ فعّالیّتِ کدام قوّۀ ادراکی در آدمی است؟ سخنان ابن سینا در باب این موضوع دارای ابهام وپیچیدگی است: برای برطرف کردن این ابهام و رسیدن به پاسخ نهایی ابن سینا، در این مقاله، با روشی توصیفی، تحلیلی و انتقادی، به بررسی سخنان وی به-ویژه در کتاب مباحثات ـ که مشروح پرداخته و به این نتیجه رسیده‌ایم که در نظر نهایی ابن‌سینا آن قوّۀ ادراکی که عهده‌دار خودآگاهی است هیچ یک از قوای نَفْس نیست، بلکه خودِ نَفْس ادراک کنندۀ ذات خود است. لیکن از آنجا که وی بحث خودآگاهی را غالباً در چارچوب نظریّۀ خود در باب قوای ادراکی ارائه کرده است، گاه آن را تعقّل خوانده و درواقع، عقل یا تعقّل را ـ به اشتراک لفظ ـ به دو معنا به کار برده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 14
نقد و بررسی برهان امکان و وجوب ابن‌سینا در ساحت وجود ذهنی و عینی
نویسنده:
عین الله خادمی ، عبدالله صلواتی ، حسن مومنی میوله
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برهان امکان و وجوب ابن‌سینا، یکی از براهین وجودی در اثبات وجود خدا است که در دو ساحت وجود ذهنی و عینی مطرح شده است. این برهان شامل سه بخش و سه سیر فلسفی است که در آن حرکت از عین شروع و به ذهن رسیده و در ادامه به عین خاتمه می‏یابد و بدین وسیله واجب‌الوجود اثبات می‏شود. وی قائل به ارتباط و مطابقت دوسویه بین ذهن و عین است و فقط از این منظر است که می‌توان برهان امکان و وجوب را تحلیل کرد، وگرنه نقدهای جدی بر آن وارد است. سوال اصلی این است که با توجه به دو ساحتی بودن برهان و بحث مطابقت بین ذهن و عین، آیا می‏توانیم آن را مقرون به صحت بدانیم و برای ما یقین‌آور است؟ به زعم نگارندگان با توجه به اینکه شیخ قائل به دو صنف موجودات(ممکن‌الوجود و واجب‌الوجود) است و دو ساحتی بودن وجود ذهنی و عینی، بر اساس حصر عقلی چهار نوع پدیده موجود خواهد بود و با کمک از بحث مطابقت بین عین و ذهن، هشت نوع ارتباط به دست خواهد آمد که در نهایت برهان امکان و وجوب در دو ارتباط ساری و جاری خواهد بود و در این دو ارتباط می‌توان به یقین دست یافت.
صفحات :
از صفحه 221 تا 239
دیدگاه ابن سینا و غزالی در تبیین سازگاری شرور با اعتقاد به قدرت و نیکوکاری خدا
نویسنده:
پدیدآور: زهرا فراست ؛ استاد راهنما: مهدی زمانی ؛ استاد مشاور: سید محمد ادیب آل علی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
1) ‌بیان مسأله (معرفی دقیق مسأله یا مشکلی که تحقیق برای حل آن مسئله یا مشکل ، طراحی و اجرا خواهد شد) مساله شرور همواره یکی از بنیادین‌ترین و چالش‌برانگیزترین مسائل در عرصه فلسفه دین و الهیات به شمار آمده است. مسئله اصلی آن است که چگونه می‌توان باور به وجود خدایی قادر مطلق و نیکوکار مطلق را با وجود شرور گوناگون در عالم جمع کرد.(مطهری،1380) این پرسش نه تنها در سنت فلسفه غربی، بلکه به طور گسترده‌ای در تفکر اسلامی نیز مطرح شده و فیلسوفان و متکلمان مسلمان هر یک کوشیده‌اند تا تبیینی معقول و سازگار از این معضل ارائه دهند (جوادی آملی،1383) شرور در اینجا به معنای تمامی آن اموری در نظر گرفته می‌شود که به ظاهر یا واقعاً موجب رنج، نقص یا فساد در نظام آفرینش می‌شوند؛ اعم از شرور طبیعی چون زلزله و بیماری یا شرور اخلاقی چون ظلم و جنایت. پرسش اصلی این است که اگر خداوند قدرت مطلق دارد و نیکوکار مطلق است، پس چرا شرور وجود دارند و چگونه وجود این شرور می‌تواند با صفات الهی هماهنگ باشد؟ در این میان، اندیشمندان برجسته‌ای چون ابن سینا و غزالی هر یک از منظر خاص خود به این مسئله پرداخته‌اند. ابن سینا به عنوان بزرگترین فیلسوف مشائی در سنت اسلامی، و غزالی به عنوان شاخص‌ترین متکلم اشعری، دو رویکرد کاملاً متمایز اما در عین حال عمیق نسبت به مساله شرور ارائه کرده‌اند. تحلیل دیدگاه این دو متفکر نه تنها برای فهم عمیق‌تر فلسفه اسلامی اهمیت دارد، بلکه می‌تواند به درک بهتر چالش‌های معاصر در حوزه الهیات فلسفی نیز کمک کند. ابن سینا در چارچوب فلسفه مشاء، بر این باور است که وجود شرور لازمه نظام احسن است. از دیدگاه وی، آفرینش، فیضی ضروری از ذات الهی است و چون خداوند خیر محض است، افاضه او نیز بالضروره خیر است. با این حال، شرور نه به عنوان امری وجودی، بلکه به عنوان امری عدمی و به تبع خیرات موجود در عالم تفسیر می‌شوند.(ابن سینا،1404 ه.ق) در نظام فلسفی ابن سینا، شر به معنای فقدان کمالی است که مقتضای طبیعت یک شیء بوده است. از آنجا که کثرت و تنوع موجودات در عالم اقتضا می‌کند که موجوداتی ناقص‌تر در کنار موجودات کامل‌تر به وجود آیند، وجود شر در چنین نظامی اجتناب‌ناپذیر می‌شود. بدین ترتیب، شرور از منظر ابن سینا نقض‌کننده خیر بودن آفرینش نیستند بلکه نشانه‌ای از محدودیت‌های ذاتی موجودات ممکن و نظام کلی جهان هستند.(بهمینار،1375) در مقابل، غزالی که متکلمی اشعری‌مسلک است، با رویکردی متفاوت به مساله شر می‌نگرد. وی بر قدرت مطلقه و اراده بی‌چون و چرای خداوند تأکید می‌کند و استدلال می‌نماید که هر آنچه در عالم رخ می‌دهد، حتی شرور، ناشی از اراده خداوند است. از نظر غزالی، عقل انسانی قادر به درک تمامی مصالح و حکمت‌های نهفته در افعال الهی نیست و بنابراین، وجود شرور نباید دلیلی بر نفی صفات کمالی خداوند تلقی شود. او تأکید می‌کند که ممکن است اموری که به ظاهر شرور به نظر می‌رسند، در باطن دارای خیری برتر یا مصالحی پنهان باشند که عقل محدود انسان از فهم آن قاصر است. از این منظر، توکل و تسلیم در برابر حکمت الهی یکی از اصول اساسی مواجهه با مساله شر است.
«بررسی تحلیلی تأثیر مبانی انسان‌ شناسی ابن‌ سینا بر نماز (با تأکید بر رساله ماهیه‌الصلاه)»
نویسنده:
انسیه بتول هادی؛ استاد راهنما: فاطمه شریف فخر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عبادت، یکی از نیازهای اساسی بشر است. بدون آن، روح انسان به تعادل و شادابی نخواهد رسید. نماز بهترین عبادت و وسیله برای تقویت روح و روان انسان می‌باشد. بنابراین، بررسی تأثیر مبانی انسان‌شناسی ابن‌سینا بر نماز، می‌تواند به درک عمیق‌تری از این عمل عبادی و ابعاد مختلف آن منجر شود؛ زیرا نماز با معرفت و تهذیب نفس کامل‌تر می‌شود و شناخت انسان در ارتقای آن مؤثر است. ابن‌سینا، فیلسوفی است که با نگاهی عمیق به انسان، نظریات متعددی در زمینه انسان‌شناسی ارائه کرده است. هم‌چنین ایشان در مورد نماز نیز بیانات عمیقی در رساله ماهیهالصلاه و کتب دیگر دارد. از این‌رو در این نوشتار تلاش شده است با تحلیل مفاهیم کلیدی انسان‌شناسی ابن‌سینا، از جمله جسم و روح انسان، قوا و افعال انسان، کمال انسان و نیز حقیقت نماز، به بررسی چگونگی تأثیر این مبانی بر نماز ظاهری و باطنی پرداخته شود. روش تحقیق در این پایان‌نامه توصیفی ـ تحلیلی است و از منابع و متون معتبر ابن‌سینا در این زمینه استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که جسم با تأمین سلامت جسمانی و تعادل مزاج، سبب بهبود کیفیت نماز می‌گردد و بر هر دوی نماز ظاهری و باطنی اثر دارد. چون اعمال ظاهری نماز، توسط اعضای بدن صورت می‌گیرد. جسم در نماز باطنی نیز نقش دارد؛ زیرا اثر واقعی نماز که مورد نظر شارع است، بدون انجام ظاهر آن ممکن نیست. در مورد تأثیر نفس باید گفت که علت اصلی تکلیف نماز به‌خاطر وجود این بعد در انسان است و نماز حقیقی نیز به این بعد تعلق دارد. قوای نباتی نیز بستر فیزیکی حرکات نماز را فراهم می‌کند و زمینه‌ساز نماز حقیقی است. قوای حیوانی، از طریق مدیریت ورودی‌های حسی و تقویت تمرکز، زمینه‌ساز«حضورقلب» است که به ‌مثابه شرط مناجات روحانی است. قوای عقلانی، با ادراک معانی باطنی اذکار و اتصال به عقل فعال، نماز را به بالا‌ترین مرتبه، ارتقا می‌دهد.
لمعه‌ای بر تهافت معنای عشق از منظر ابن سینا
نویسنده:
احسان زهره وند، غلامحسین خدری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ضرورت بررسی میراث فلسفی فیلسوفان در باب معنای عشق، کاری بس سترگ در تقرب به ایضاح امری است که مفهومش در غایت ظهور اما در نهایت خفاست. ابوعلی‌سینا، سرسلسله جنبان حکمت مشاء در عالم اسلامی در آثارش از «پزشکی» تا «فلسفی و عرفانی»، دیدگاه‌های متفاوت سه‌‍گانه‌ای را پیرامون معنای عشق اظهار می‌دارد؛ در «القانون فی الطب» -متأثر از طب جالینوس-، عشق را بیماری وسواس‌گونه‌ شبیه به مالیخولیا، و در «رساله عشق» وی با روش فلسفی‌استدلالي‌اش، درصدد اثبات عشق به عنوان جوهره بقاء موجودات و سريانش در تمام هستی برمی‌آید و در نهايت، در «نمط نهم اشارات» وی با نگاهی عارفانه، آن را ترنمی از عشق عفیف رانده که موجب تلطیف سر و آمادگی در سلوک می‌گردد. این خامه با روش تحليل فلسفي و اسنادی تلاش كرده تا ضمن تبیین و بررسی آراء و نظریات مختلفش در آثار متعدد، به روشنگری از این تهافت پرداخته و آن را مورد ارزیابی و سنجش علمی قرار داده و در ادامه کوششی نیز برای ترسیم مبادی تصوریه و تصدیقیه عشق از منظر وی را مبذول و سر آخر موجهات مدللی در راستای رفع و دفع تهافت‌های حاصله از عشق را در چهار قسمت طرح اندازی نماید که از میان آنها، تقلیل نظر شیخ در «قانون» را به عوارض نوع خاصی از عشق ارجح دانسته است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 53
تمایز «ذات» و «وجود» در مابعدالطبیعۀ ابن‌ سینا: بررسی متون و سیاق آن
نویسنده:
آموس برتولاچی؛ ترجمه: مهدی حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیمیتری گوتاس در کتاب مهم و نوآورانه‌اش با عنوان «ابن‌سینا و سنت ارسطویی» و همچنین در بسیاری از مقالات وزین دیگرش، بر نقش کلیدی‌ مابعدالطبیعه در نظام فلسفی ابن‌سینا تأکید ورزیده است. رویکرد گوتاس نسبت به مابعدالطبیعه (همچنین نسبت به سایر شاخه‌های اصلی فلسفی) در آثار ابن‌سینا، بر اساس روش‌شناسی جامع ناشی از ارزیابی انتقادی فرضیات مطالعات پیشین، تجزیه‌وتحلیل عمیق متون اصلی، و بازسازی دقیق بافت تعلیمی و تاریخی آنها استوار است. برای تمام پژوهشگرانی که به مابعدالطبیعة ابن‌سینا (و حتی به روان‌شناسی و معرفت‌شناسی او) و به‌طورکلی به تفکرات مابعدالطبیعی در جهان عرب علاقه‌مند هستند، تحقیقات پیشگامانة دیمیتری گوتاس حقیقتاً ستودنی است. او با کاوش و نقشه‌برداری از قلمروهایی که تا حد زیادی بکر و ناشناخته بودند، و با ارائة چارچوبی مستحکم، درخشان و جامع از کل این حوزه، مسیر را برای پژوهش‌های تخصصی‌تر در آینده هموار کرده و گنجینه‌ای ارزشمند را برای علاقه‌مندان به این حوزه گشوده است. به‌عنوان نشانه‌ای از قدردانی عمیق شخصی و در راستای پیروی از رویکرد استادانه گوتاس که در بالا توضیح داده شد، مقاله حاضر می‌کوشد تا تحلیلی بر یکی از مسائل مهم در مابعدالطبیعه ابن‌سینا ارائه دهد. مسئله موردبحث در این مقاله، همان‌طور که در شاهکار مابعدالطبیعی ابن‌سینا یعنی الهیات کتاب الشفا بیان گردیده، نظریه مشهور تمایز «ذات» و «وجود» است. مقاله حاضر به بررسی آخرین دستاوردهای پژوهشی، مهم‌ترین شواهد متنی مرتبط و ویژگی‌های اساسی این نظریه را در سیاق آن موردبحث قرار خواهد داد. تمایز ابن‌سینا بین «ذات» و «وجود» در موجودات مخلوق به‌خوبی شناخته شده است: برای مثال، یک مثلث یا یک اسب (با داشتن سه ضلع هندسی، بودن حیوانی چهارپا با سُم‌های صاف و یال و دمی بلند)، صرف‌نظر از وجود عینی آنها در خارج یا در ذهن انسان، دارای ذاتی مشخصی هستند. در الهیات شفا، عنصر کلیدی موردبحث ما، در المقاله الأولى [الفصل الخامس]، به مبحث کلیِ دو مفهومِ بنیادیِ «موجود» و «شیء» و ارتباط متقابل آن‌ها با یکدیگر اختصاص دارد. ازآنجایی‌که مفاهیم «موجود» و «شیء» به‌طورکلی معادل مفاهیمی چون «شیء ثبت له الوجود» و «شیء ثبت له الذات» هستند، توضیح تمایز (و ارتباط) آنها در این فصل، به نوبه خود، شامل تمایز بین «ذات» و «وجود» می‌شود.
صفحات :
از صفحه 105 تا 143
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی و ادلّه ابن سینا و ملاصدرا در مسألە جاودانگی نفس
نویسنده:
صنم کیانی خانکندی؛ استاد راهنما: قربانعلی کریم زاده قراملکی؛ استاد مشاور: ناصر فروهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از اکتشافات باستان شناسی چنین مشخص شده است که مسئله جاودانگی و اعتقاد به جاودانگی ریشه در عمق حیات بشر دارد. جاودانگی و عدم جاودانگی از آن دسته مسائلی میباشد که درخور توجه فیلسوفان بوده است و عده ای قائل به جاودانگی و عدهای قائل به فنای نفس بوده اند.در میان فیلسوفان مسلمان، ملاصدرا با رویکرد جدید خویش به بحث جاودانگی و مسئله بقای نفس پرداخته است. فهم دقیق سخنان ملاصدرا در بحث نفس درگرو توجه به مبانی فلسفی او میباشد.چنین پرسشی مطرح میشود که ملاصدرا با استمداد از چه مبانی به بحث نفس و جاودانگی نفس پرداخته است؟در نگاه اول میتوان این اصول را تحت عنوان مبانی وجود شناختی فلسفه ملاصدرا به شمارو آورد. صدرالمتالهین شیرازی بر اساس مبانی خاص مانند اصالت وجود، اشتداد وجود، بساطت وجود، حرکت جوهری، تساوق وحدت و وجود، ،وحدت وجود، تساوق وجود و صفات کمالی،تقسیم عوالم به ماده، برزخ و عقول.صورت به عنوان ملاک شیئیت شی. به اثبات فناناپذیری نفس میپردازد. ابن سینا به مانند ملاصدرا برای نفس حیات جاودانه قائل است.ابن سینا ادله خویش را برای اثبات جاودانگی نفسبر اساس اصول و مبانی خاص خویش استوار کرده است.مبانی و اصول فلسفی ابن سینا برای اثبات فناناپذیری نفس عبارت است از: تعلق تدبیری نفس به بدن،نیازمندی نفس به عقل فعال، تجرد نفس، تعلق امور نامتناهی توسط نفس، عالم هستی به دو قسمت عقل و حس تقسیم میشود. ابن سینا و ملاصدرا دلایلی را برای اثبات جاودانگی نفس بیان میکنند که به صورت خلاصه مطرح میکنیم.استدلال اول و دوم ابن سینا در اشارات و تنبیهات میباشد که او چنین عقیده دارد نفس به بدن تعلق تدبیری دارد.در تعلق تدبیری حال،برای قوام خود به محل نیازمند نیست در نتیجه نفس برای قوام خود به بدن نیاز ندارد .نفس به علت ازلی خود نیاز دارد.علت ازلی نفس چیزی جز عقل بسیط نیست که فناناپذیر است.پس اگر علت تامه نفس فناناپذیر باشد در نتیجه نفس باقی است.استدلال دوم ابن سینا:نفس موجودی بسیط است که نمیتواند حال در چیزی باشد موجودی که حال در چیزی نیست پس بی نیاز از ماده است.پذیرش فسادپذیری امر حادث است و هرامر حادثی به ماده نیاز دارد که بتواند در آن حادث شود.اما نفس را نمیتواند امر مادی در نظر گرفت.ابن سینا عقیده دارد که نفس در بقای وجود، متکی به ذات است.نفس میتواند امور نامتناهی را درک کند.قوای امور جسمانی نامتناهی نیست.نفس با تکیه بر ذات خود میتواند امور نامتناهی را درک کند و به قوای جسمانی نیاز ندارد.تعقل،درک کردن از جمله فعل های نفس است.نفس در تمامی فعل های خود به ذات خود تکیه دارد بنابراین اگر بدن نابود شود نفس نابود نخواهد شد. ملاصدرا عقیده دارد نفس دو قسم میباشد:نفوسی که به درجه عقلی رسیده اند و نفوسی که نتوانسته اند به درجه عقلی برسند.اگر نفس بتواند به حد تعقل برسد در این دنیا صورت معقوله را کسب کند این نفس فناناپذیر است.او عقیده دارد نفوسی که میتوانند به حد تعقل برسند به دو دلیل فناناپذیرند.دلیل اول این است که نفس با مرگ بدنز نابود نمی شود و نمی میرد.دلیل دوم این است که نه مرگ بدن باعث مرگ نفس میشود نه هیچ عوامل دیگری.دلیل دوم:هرچیزی اگر بخواهد فاسد شود یا با ورود ضد فاسد میشود یا با از میان رفتن یکی از چهار علت فاعلی،مادی،صوری و غایی نابود میشود.نفسی که به درجه عقلی برسد ضدی ندارد که بتواند آن را نابود کند.استدلال دیگر ملاصدرا:او معتقد است نفسی که به یک جوهر عقلی تبدیل شده فناناپذیر است. او عقیده دارد موجودی که بسیط محض باشد نابودی نسبت به آن معنا ندارد به ویژه زمانی که علت افاضه کننده آن باقی باشد.حال تصور کنیم که میتوان نفس را امر عدمی در نظر گرفت.این سوال مطرح میشود این عدم ذاتی است یا از طریق شی دیگری بر آن تحمیل شده؟حالت اول غیرممکن است چون یک شی نمیتواند خود را نابود کند و حالت دوم نیز ممکن نیست چون علت برای ایجاد عدم معنایی ندارد بلکه عدم علت را میتوان تصور کرد.در نتیجه نفس امری جاودانه میباشد.
بررسی تطبیقی رویکرد و مولفه های انسان شناسی از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئیناس
نویسنده:
علی حسینی؛ استاد راهنما: حسین سید موسوی، جهانگیر مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی مقایسه ایی نوع رویکرد و متدلوژی ابن سینا به عنوان یک فیلسوف مسلمان معتقد به مبانی دینی و آکوئیناس به عنوان یک فیلسوف مسیحی، به واسطه مشرب مشترک فلسفی آنها از موضوعات جذاب مطالعات تطبیقی فلسفی و کلامی محسوب می شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی -تحلیلی، در صدد است تا به این مساله اصلیِ بررسی تطبیقی نوع رویکرد فلسفی این دو فیلسوف شرق و غرب در مواجه با شناخت ماهیت انسان و اینکه مبتنی بر رویکردشان به چه ویژگی های از انسان می پردازند و در نهایت به بیان نقاط اشتراک و افتراق رویکرد و نظریات آن دو بپردازد. با مطالعه مهم ترین آثار دو فیلسوف مذکور، روشن گردید که ابن سینا در وهله نخست در طرح مسائل انسان شناختی غالباً به روش عقلی تمسک می کند و مدعی رویکرد تطبیقی بود به این که آن چه توسط عقل فلسفی کشف می شود، عیناً توسط شرع تأیید می شود و بالعکس. اما وی در مواردی از جمله در طرح نظریه سعادت رویکرد تکمیلی و ترکیبی را برگزیده است. در مقابل آکوئیناس غالباً روش ترکیب بین عقل و نقل را پی می گیرد، به این نحو که آن چه توسط عقل اکتشاف می شود در واقع شرط لازم و نه کافی است و عقل نیازمند به مکمل است. مهم ترین مؤلفه های انسان شناختی که مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفتند؛ ابعاد وجودی انسان، ویژگی های ذاتی انسان، مناسبات میان، ایمان، اراده و عقل در انسان و غایت وی می باشند.
فاعلیت خداوند از منظر ارسطو، ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
نرگس علی یاری؛ استاد راهنما: حسین حجت خواه؛ استاد مشاور: عباس قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مباحث فلسفی، تبیین چگونگی فاعلیت خداوند است. مسئله فاعلیت خداوند از ابتدای تاریخ اندیشه، توجه فلاسفه را به خود جلب کرده است و نظریه‌های گوناگونی را دراین‌باره در پی داشته است. از‌جمله اندیشمندانی که تعیین‌کننده‌ترین نظریه‌ها در این زمینه از جانب آنان مطرح شده‌ است، ارسطو، ابن‌سینا و ملاصدرا می‌باشند. این پایان‌نامه، درصدد بیان نظریات این اندیشمندان بوده تا با تبیین اندیشه آنان، مشخص شود کدام نظر به حقیقت نزدیک‌تر است. در بخش اول این پایان‌نامه، ضمن بیان لغات و مفاهیم اساسی پیش‌رو، تلاش شده ‌است که با بررسی پیشینه بحث علیت، انواع علت از منظر فیلسوفان یونان تا فلاسفه معاصر بررسی شود. در بخش دوم با بررسی علت فاعلی و انواع آن و به‌طور‌‌خاص فاعلیت خداوند، سعی بر بیان نظریات سه فیلسوف بزرگ یعنی ارسطو، ابن‌سینا و ملاصدرا شده است. فاعلیت خداوند در جهان هستی، در اندیشه ارسطو تحت عنوان علت یا محرک نخستین موردتوجه قرار گرفته ‌است. همچنین در فلسفه اسلامی، یکی از مسائل اساسی مورد بحث فیلسوفان، مسأله فاعلیت خداوند بوده است و یکی از نظریه‌های مهم در فلسفه اسلامی نظریه فاعلیت بالعنایه است که ابن‌سینا آن‌ را مطرح کرده است و البته در ادامه، ملاصدرا با برطرف کردن اشکالات نظریه‌های پیشین، با طرح فاعلیت بالتجلی و در نهایت، فاعلیت بالعنایه به معنای دوم، مسأله فاعلیت الهی را تعالی بخشیده است. بخش سوم این پایان‌نامه، با بیان این‌که ارسطو در نهایت یک محرک نامتحرک را در جهان اثبات می‌کند ولی ابن‌سینا با نظریه فاعل بالعنایه، فاعل هستی بخش و افاضه کننده وجود را به اثبات می‌رساند، درصدد بیان تفاوت‌های سه دیدگاه برآمده ‌است. در ادامه‌ این بخش، با بررسی تکمیلی نظریه ملاصدرا و بیان رفع اشکالات نظریه ابن‌سینا توسط صدرالمتألهین، کامل‌ترین و بهترین نظریه درباره نحوه فاعلیت خداوند بیان می‌شود. قابل ذکر است که پایان‌نامه پیش‌رو، با روش کتابخانه‌ای و تحقیق و تدبر در کتب و مقاله‌های مختلف گرد‌آوری شده ‌است.
بررسی و نقد تفسیر غزالی از نظریه ابن سینا در کیفیت علم خداوند به جزئیات
نویسنده:
فرخنده کرناسی دزفولی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
آنچه در این مقاله مورد پژوهش واقع شده یکی از مراتب علم خداوند است که بین دو اندیشمند بزرگ فلسفه و کلام اسلامی ابن سینا و غزالی مورد اختلاف است و آن مسأله کیفیت علم الهی به جزییات و پدیده های مادی است. شیخ الرئیس این علم را حصولی و بواسطه ی صور مرتسمه در ذات خداوند دانسته اما غزالی معتقد است که علم به امور جزیی اضافه ی محض هستند و می تواند در معلوم تغییر ایجاد کند و نسبت به دیدگاه ابن سینا در این زمینه معترض است تا جائیکه حکم تکفیر وی را صادر می کند. در این نوشتار با روشی توصیفی- انتقادی تلاش می شود تا منشأ این اتهام با مراجعه به آثار ابن سینا بررسی و نسبت ناروای کفر وی مورد نقد و بررسی قرار گیرد. نگارنده در پایان با ارائه شواهدی به این نتیجه می رسد که نه تنها ابن سینا علم حق تعالی را انکار نکرده بلکه به جهت حساسیت خاص وی که نشان از پایبندی او به تنزه ذات الهی از شائبه کثرت دارد؛ با تمسک به آیه شریفه ای از قرآن کریم به شیوه خاص خود علم خدا به جزئیات را علی نحو کلی اثبات و تبیین نموده است؛ شیوه ای که متکلمی چون غزالی از درک درست آن ناتوان بوده است.
صفحات :
از صفحه 9 تا 32
  • تعداد رکورد ها : 3376