جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1524
تبیین و نقد تربیت اجتماعی مبتنی بر نظریه مدینه فاضله افلاطون با تکیه بر آراء فارابی
نویسنده:
ثریا نوبخت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث تربیت اجتماعی به دلیل اهمیت آن در شکل گیری رفتارهای اجتماعی، همواره مورد توجه همه‌ی صاحبنظران تعلیم و تربیت و همچنین جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی بوده است. اما این مسئله که تربیت اجتماعی را نمی توان جدا از بستر و زمینه‌ی آن یعنی جامعه، مورد بررسی قرار داد، کمتر مورد توجه و مداقّه قرار گرفته است. آرمان بشریت همواره تصویر کردن جامعه ای ایده‌آل و تلاش نمودن برای تحقق آن بوده است تا از بسترآن به آرزوهای خود جامه‌ی عمل بپوشاند و زندگی توأم با آرامشی داشته باشد. این تصویر همواره بُعد اجتماعی تربیت را نیز تحت تأثیر قرار داده است. برای نشان دادن تأثیر جامعه بر تربیت اجتماعی، این پژوهش بر آن است تا به بررسی مدینه‌ی فاضله‌ی افلاطون و تربیت اجتماعی منبعث از آن بپردازد به این دلیل که افلاطون اولین فیلسوفی است که نظریه‌ی مدینه‌ی فاضله را حداقل درحوزه‌ی اندیشه‌ی انسانی مطرح نموده و منشأ تأثیرات زیادی نیز در این زمینه و در روابط اجتماعی انسان ها گردیده است. هدف از این تحقیق نقد تربیت اجتماعی منبعث از مدینه‌ی فاضله‌ی افلاطون، با تکیه بر آراء فارابی است که فیلسوفی مسلمان و صاحب نظریه‌ی مدینه‌ی فاضله‌ی اسلامی است. علاوه بر آن در این تحقیق مبانی، اهداف و اصول تربیت اجتماعی نظریه‌ی مدینه‌ی فاضله‌ی افلاطون و همچنین مولفه های تربیت اجتماعی آن نیز مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر از نوع بنیادی و روش آن توصیفی- تحلیلی است.
تفاوت عشق شناسی سینوی و افلاطونی
نویسنده:
زهرا کلهر، حمید میرزایی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی تفاوت عشق‌شناسی سینوی و افلاطونی از آن رو حائز اهمیت است که ریشه­ی اختلاف عشق‌شناسی فلاسفه­ی غرب و مسلمان به آثار این دو بر می­گردد. افلاطون عشق را گاه اشتیاق دارا شدن خوبی و گاه تقاضای تملک زیبایی می­داند پس عشق افلاطونی نیازمند زیبایی و کمالات معشوق است و عشق او وجه انسانی دارد و نمی‌تواند وصف واجب تعالی باشد از این رو در همه کائنات سریان نیز ندارد؛ پس تبیین آن نیازمند مباحث انسان شناختی است و چون عشق برای رسیدن به زیبایی است ماهیتی ابزاری و آلی دارد و با تصاحب زیبایی معشوق در قالب وصال از بین می‌رود. با این توصیف عشق برای رسیدن به زیبایی مطلق، مطلوب واقع می­شود و عشق او وجه معرفت شناختی دارد. اما از منظر ابن سینا عشق از احاطه­ی علم به زیبایی به وجود می­آید پس وصف باریتعالی است و می­تواند فی نفسه مطمح نظر باشد و چون چنین است وجه هستی شناختی دارد که می‌توان از آن نتایج الاهیاتی نیز گرفت.
صفحات :
از صفحه 131 تا 149
تحلیل انتقادی تأویل ابن‌سینا و میرداماد از نظریۀ مُثُل افلاطونی از منظر سید احمد علوی و ملامحمد آقاجانی
نویسنده:
ابوالحسن غفاری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه مُثُل در طول تاریخ فلسفه موافقان و مخالفانی دارد. عده‌ای مانند فارابی، ابن‌سینا و میرداماد آن را نقد و تأویل کرده‌اند. دو حکیم مسلمان سید احمد علوی شاگرد میرداماد و ملامحمد‌بن علیرضا‌بن آقاجانی شاگرد ملاصدرا از منظر متفاوتی به این نظریه نگریسته و نقدهای ابن‌سینا و میرداماد را به چالش کشیده‌اند. در این مقاله ابتدا به طرح مسئله و گزارشی از نظریۀ مُثُل و پس از آن به بررسی و تحلیل انتقادی این دو حکیم از تفسیر و تأویل‌های ابن‌سینا و میرداماد پرداخته‌ایم. یافته‌های مقاله نشان می‌دهد که هم ابن‌سینا و هم میرداماد در تبیین و نقد نظریه مُثُل افلاطونی دچار مغالطه و خلط شده‌اند.
صفحات :
از صفحه 275 تا 291
بازخوانی آرمانشهر از دیدگاه قرآن کریم
نویسنده:
رؤیا آل عمران، فهیمه مداین شیشوان، سجاد آل‌عمران
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف پژوهش حاضر بازخوانی « آرمان شهر » از دیدگاه قرآن کریم است. بر این اساس مطالعه حاضر با مطالعه روی 81 آیه از آن که شامل واژه های مرتبط با شهر هستند، و با استناد به تفسیر معیارهای شهر آرمانی از دیدگاه قرآن کریم را با استفاده از روش تحلیل محتوا به ،« المیزان » دست آورده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از نظر قرآن، جامعه مطلوبی وجود دارد که در پناه پروردگار یگانه و با هدف مشخص شکل می گیرد. در این میان تمدن اسلامی به دلیل دارا بودن ویژگی های خاص و منحصر به فرد، چهره خاصی از آرمان شهر مطلوب ترسیم کرده، و در نگاهی کلی باید گفت که قرآن کریم آکنده از اصول و دستورات اخلاقی است که بر اساس آن می توان بهترین و دقیق ترین برنامه و سیستم را برای جامعه اخلاقی مطلوب پی ریزی کرد.
صفحات :
از صفحه 24 تا 46
قبض و بسط نظریه مثل افلاطونی در مکاتب پس از آن
نویسنده:
مجتبی جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چه چیزی محقق وامی‌دارد؟ هر گاه شخصی برای سوال خود پاسخی نداشته باشد و یا پاسخی که یافته با دانسته‌های پیشین او تناقض داشته باشد. شروع به تحقیق می‌کند. آنچه در این رساله گرد آمده نیز به همین دلایل بوده است . به سوالهای زیر دقت کنید: مثل افلاطونی چیست ؟ چرا افلاطون نظریه مثل را طرح کرد؟ چه کسانی باعث شدند افلاطون نظریه مثل را مطرح کند؟ چه تحولاتی در نظریه مثل افلاطونی ایجاد شده است ؟ چه کسانی این نظریه را پذیرفته‌اند؟ و چه کسانی آن را رد کرده‌اند؟ علت رد و پذیرش آنان چه بوده است ؟ در دنیای اسلامی چه نگرشهایی به مثل وجود داشته است ؟ نگرش مکاتب اشراق، مشا، عرفان و مخصوصا ملاصدرا در این مورد چیست و آیا می‌توان آنها را به هم نزدیک کرد؟ در نگرشهای غربیان و قرون وسطی چه دیدگاه‌هائی به آن وجود داشته است ؟ دیدگاه شرق و غرب در مورد مثل چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ مثل چه نقشی در معرفت‌شناسی و چه نقشی در هستی‌شناسی دارد؟ آیا اعتقاد به مثل، اعتقادی عقلانی است یا دریافتی شهودی؟ اگر عقلانی است چه براهینی بر وجود آن اقامه شده و اگر شهودی است چه کسانی مدعی شهود مثل شده‌اند؟ حذف مثل از عالم تفکر چه نقصی به آن وارد می‌کند؟ ایا در مکاتب دیگر نیز حقایقی همچون مثل افلاطونی وجود دارد؟ یک مسلمان چگونه می‌تواند به مثل اعتقاد داشته باشد؟ آیا چنین اعتقادی با اعتقاداتی دینی او ناسازگار نیست ؟ اصلا آیا به طور کلی فلسفه با دین سازگار است تا نتیجه بگیریم پس مثل هم که یک مساله فلسفی است با دین متلائم است ؟ آیا می‌توان گفت مثل افلاطونی همان ملائکه هستند؟ اینها سوالهایی است که برای گرد آوردنده این مجموعه مطرح بوده و در صدد یافتن پاسخ آنها برآمده و در حد توان خود برای آنها پاسخ یافته است . به همین خاطر این مجموعه در چهار بخش گردآوری شد. بخش اول این مجموعه کلیاتی است جهت شناختن اندیشه افلاطون. بخش دوم بررسی حقیقت مثل در مکاتب مسلمانان است اعم از فلسفه مشا، اشراق و ملاصدرا و نظریات عرفا. بخش سوم مقایسه‌ای است میان نگرش فلسفه غرب و شرق به مثل مخصوصا با تکیه بر این نکته بر این نکته که در جهان غرب مثل افلاطونی بیشتر از لحاظ معرفت‌شناسی بررسی شده و در دنیای اسلام از لحاظ هستی‌شناسی. در بخش چهارم به این نکته پرداخته شده که آیا در دین اسلام حقایقی وجود دارد که بتوان آنها را چهره دینی - الهی مثل دانست ؟ مطالبی که در این نوشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته عبارتند از اهمیت مثل در فلسفه صدرائی و تعدیل اصلاح بخشهای غیراستدلالی آن که در این مورد از نظریات علامه محمدحسین طباطبائی استفاده شده است . مطلب دیگری که مورد نظر نگارنده بوده بررسی صفات متشابه مثل با ملائکه است که در این زمنیه هفت خصوصیت مشترک میان مثل و ملائکه یافته‌ایم.
تطبیق هستی شناسی افلاطون و سهرودی
نویسنده:
جواد شجاعی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه به هستی شناسیهای افلاطون و سهروردی و تطبیق آنها با همدیگر پرداخته است. در این حوزه از فلسفهیعنی هستی شناسی به ذات و ماهیت هستی صرف نظر از تعینات خاص آن پرداخته می شود، یعنی ذات هستیچیست؟ صفات و خصایص آن چیست؟ عوارض ذاتی آن چیست؟ از جمله پرسشهای این حوزه مسائلی از قبیلوحدت و کثرت، واجب و ممکن، علت و معلول، بساطت و ترکیب، قوه و فعل، زمان و مکان و حرکت است. وهستی شناسی به طور اخص به واجب الوجود و لوازم آن می پردازد. دلیل وجود و وجوب واجب الوجود چیست؟هویت آن چیست؟ چگونه خلق می کند؟ روابط میان خود و مخلوقات یا معلولاتش چیست؟ روابط میان خودمعلولات و مخلوقاتش از جنبه هستی شناسی و نه تعینات خاص چیست؟مخلص کلام اینکه هستی شناسی به هستی به نحو کلی می پردازد و نه جزیی، زیرا این کار علم است که به جزئیاتمی پردازد. آنچه ما می خواهیم در این پایان نامه به فهم آن نایل شویم مربوط به فهم دو فیلسوف بزرگ غرب و شرقیعنی افلاطون و سهروردی از هستی است. اینکه نگرش آنها به هستی چگونه است؟ ذات هستی را چگونه می دیدند؟چه نسبتهایی میان ذات هستی و تعینات خاص آن می دیدند؟ چگونه از ذات هستی این تعینات حاصل شده اند؟ آیاهستی را متشکل از هستی های کاملا مجزای اتمی می دیدند؟ یا سراسر وحدت ؟ آیا هستی نظامی سراسر تصادفی وکور است یا قوانینی دقیق بر هستی حکمفرما است؟ آیا هستی را واجب می دانستند و یا ممکن؟ آیا هیچ موجودواجبی وجود دارد که وجوب آن بذاته باشد یا همه موجودات ممکنند؟ آیا وجود را کاملا در حرکت می دانستند یابرای آن ویژگی ثبات قایل بودند؟ آیا هستی را یکی می دانستند یا متکثر؟ آیا هستی را سلسله مراتبی می دانستند؟چگونه به نظام آفرینش می نگریستند؟ چه فلاسفه، مکاتب و اندیشه هایی برافکار آنها تأثیر داشت؟ چه تشابهات وتضادهایی داشتند؟ آیا افلاطون بر سهروردی تأثیر داشت؟ روش پرداختن آندو برای کشف حقیقت هستی چه بودآیا برهانی بود؟ یا شهودی – اشراقی بود یا تجربی یا هر سه؟ آیا آندو در هستی شناسی، نوآوری داشتند و یا صرفاپیرو دیگران بودند؟ما به این مسائل در سه فصل می پردازیم. در فصل اول به هستی شناسی افلاطون، در فصل دوم به هستی شناسیسهروردی و در فصل سوم به تطبیق آنها با هم می پردازیم. در فصل اول در حوزه هستی شناسی افلاطون خواهیم دیدکه افلاطون ذات هستی را مثل، صورت یا ایده می داند، یعنی امری که همیشه همان است و با خود یکسان است. اینایده ها و مثل مراتب دارند که علت همه اینها مثلا خیر است که خود برتر از هستی است و در قالب اندیشه نمی گنجدهمه چیز وابسته به اوست. افلاطون به دو عالم محسوس و معقول قایل است که عالم محسوس سایه عالم معقول استکه همان ایده هایند. ایده ها ذات و حقیقت اشیاءمحسوس را تشکیل می دهد. عالم محسوس بوسیله صانع یا استادکاربا الگوگیری از عالم مثل آفریده شد.در فصل دوم به هستی شناسی سهروردی می پردازیم. در این فصل خواهیم دید که سهروردی اصل هستی را هماننور می داند. نور غیر قابل تعریف است و ظهور ذاتی دارد. او ذاتا فعال و فیاض است و عین شهود و ادراک است.انوار خود مراتب دارند که در بالاترین مرتبه نورالانوار است که همه چیز از او است، دیگر انوار به طور ترتیبی از اوصادر شده اند این انوار دارای دو جنبه فقر ذاتی و غنای غیری اند، از جهت فقر ذاتی آنها برازخ و از جهت غناییغیری آنها انوار مجرد دیگری حاصل می شود. در فصل سوم به تطبیق هستی شناسی سهروردی و افلاطون میپردازیم و به وجوه تمایز و اشتراک آنها خواهیم پرداخت .ما در این فصل می بینم که افلاطون و سهروردی تا چهاندازه به همدیگر شباهت فکری دارند و تضادها و اختلافهای آنها بیشتر در اجمال و تفصیل مطالب است، چنانکهیکی در یک مطلب بیشتر از دیگری به جزئیات می پردازد و در مطلبی دیگر برعکس. و یا اینکه هر کدام به یکمطلب از جهات متفاوتی نگاه می کند ،چنانکه سهروردی اشاره می کند بسیاری از تفاوتهای آنها مانند سایر فلاسفهدر عبارات و الفاظ است. مثل افلاطون با نور مجرد سهروردی ونه صرفا عقول عرضی چنانکه بسیاری پنداشته اند،عوالم معقول و محسوس افلاطون با نور و ظلمت سهروردی، مثال خیر افلاطون با نورالانوار سهروردی بسیار به همشبیهند. همینطور در مباحث عشق و عروج و چگونگی نظام آفرینش.
عدالت در فلسفهء افلاطون
نویسنده:
زهرا مصطفی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان‌نامه حاضرکوششی برای ارائه گزارشی روشن از عدالت در فلسفه افلاطون است. در ابتدا اجمالاً از پیشینه بحث عدالت در فرهنگ یونانی و متفکران پیش از افلاطون بحث شده، سپس به عدالت از جنبه هستی شناسی و معرفت شناسی و جنبه اخلاقی و سیاسی نظر کرده‌ایم. از جنبه هستی‌شناسی، عدالت جزو مُثل و حقایق است که نسبت به محسوسات از برترین مرتبه هستی برخوردارند. و از جنبه معرفت شناسی چون بالاترین علم، شناخت به بالاترین حقایق است، مُثل و مِن جمله عدالت و عادل بودن را که افلاطون شرط شناخت مُثل (یا شناخت واقعی) می‌داند مورد بررسی قرار داده ایم. افلاطون شناخت مُثل را ضامنِ معرفت نظری و شرط لازم براینیل به سعادت فردی و جمعی بشر می‌داند. در وهله بعد به جایگاه عدالت در اخلاق فردی پرداخته وآن را در ارتباط بانفس و اجزاء نفس بحث کرده ایم. سپس از فرد به جمع توجّه نموده و بحث عدالت را درشهر و طبقات آن و عللِ شایستگی فیلسوف- پادشاهِ افلاطون را برای حکومت بررسی کرده‌ایم.
معنای زندگی در فلسفه افلاطون
نویسنده:
پروانه اقایی طوق
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دغدغ? «معنای زندگی» یکی از اساسی ترین دغدغه های آدمی است که از اعماق وجود او برمی-خیزد. یکی از حوزه های مرتبط با «معنای زندگی»، مقول? «جهان بینی» است که از سه بُعد «هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «اخلاق» تشکیل یافته است. هر فردی براساس جهان بینیِ خاص خویش به پرسش از «معناداری» یا «بی معنایی» زندگی پاسخ می دهد. مقول? «معنای زندگی» را می توان در سه رویکرد «هدف» و «ارزش» و «فاید?» زندگی مورد بررسی قرار داد. معنای زندگی در فلسف? افلاطون به هر سه رویکرد فوق قابل اطلاق است. هدف اصلی این پایان نامه، بررسی معنای زندگی در فلسف? افلاطون و تعیین موضع گیری خاص او نسبت به مقول? «معنای زندگی» است. دست یابی به این مهم، در گروِ نیل به جهان بینی خاص افلاطون امکان پذیر است. بنابراین ابتدا سه نظری?«هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «اخلاق» افلاطون مورد بررسی قرار گرفته تا در پرتو آن بتوان به دیدگاه او نسبت به معنای زندگی نیز دست یافت.
خدا در فلسفه افلاطون
نویسنده:
اشرف کرامتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پايان‌نامة حاضركوششي براي ارائة گزارشی روشن از خدا و خدایان در فلسفۀ افلاطون است.مسئلۀ خدا یکی از مسائل مشکل برای مفسرا ن افلاطون بوده است چرا که افلاطون دیدگاههای نظام مندی در این خصوص ارائه نکرده است. در فرهنگ و اساطیر یونانی خدایان به عنوان نیروهای سرمدی لحاظ شده‌اند و این نیروها شبیه انسان بودند. هومر و هزیود به این خدایان اموری را که نزد آدمیان زشت و ناپسند بود نسبت داده‌اند. افلاطون در محاورۀ جمهوری در مقابل آنان موضع‌گیری می‌کند و معتقد است خدایان نه خطاکارندو نه منشاء شر، بلکه خدایان خیر‌اند و نمی‌توانند منشاء شر باشند.باید خاطرنشان کنیم وقتی افلاطون ازخداوند صحبت می‌کند،به هیچ وجهمنظور آن خدای واقع در ادیان توحیدی نیست. در محاورۀ جمهوری، مثال خیر به خورشید تشبیه شده است که منشاء وجود و معقولیت سایر مثل است و در عظمت و قدرت برتر از ذات وجود تلقی شده است. همچنین در تمثیل خط مثال خیر به عنوان مبداء نخستین، نخستین چیز بین همه چیزهاست. در محاورۀ تیمائوس که افلاطون از صانع (دمیورژ) سخن می‌گوید. صانع، مادۀ قبلاً موجود را برمی‌گیرد و جهان را برطبق نمونه ازلی و ابدی یعنی مثل می‌سازد. حال با توجه به این مطلب برخی معتقدند که مثال خیر خداست ویک مرتبه برتر از مثل و سایر مبادی عالم طبیعت و صانع قرار دارد و برخی نیز به یکی بودن مثال خیر و صانع نظر دارند.در قوانین برای مقابله با الحاد برهان می‌آورد و از دو روح خوب و بد سخن می‌گوید که روح خوب عنان جهان را در دست دارد. در پایان نامۀ حاضر تلاش بر این است به این بحث و مسائل جانبی دیگر از جمله براهین اثبات خدا در نزد افلاطون پرداخته شود.
مواجهه افلاطون با تراژدی در جمهوری و قوانین
نویسنده:
بهنام بیرامی مرکید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تراژدی و به طور کلی شعر، به عنوان هنری والا، تربیت جامعه را در یونان باستان عهده‌دار بود. تراژدی عرصه‌ای بود که در آن شعر و هنر با فلسفه، دین، سیاست و جامعه به‌ هم گره ‌خورد و در قالب نمایش که نمادی از زندگی انسان بود در بطن زندگی افراد دولت-شهر وارد شد. مردم یونان باستان که مشتاقانه برای دیدن تراژدی‌ها به آمفی-تئاترها می‌شتافتند، به شدت تحت تاثیر سخنان شاعران بودند. از همین منظر است که هومر را بزرگترین مربی و آموزگار یونانیان می‌نامند.
  • تعداد رکورد ها : 1524