نگارنده با اشاره به دگرگونی رابطه بین هنر و فلسفه و نقش این دگرگونی در تولید موسیقی و پذیرش آن، تصریح میکند: "به منظور کمک به جبران ناچیز انگاشتن نقش زیباییش
... شناسی، بر برخی از گرازشهای عمده دربارهی عامل انساین شناخت (ذهن شناسنده) بر استنباطهایی از هنر و زبان تاکید خواهد شد که در خلال تاریخ زیباییشناسی کانتی و پس از کانت به ظهور رسیدهاند. هدف من این است که هم مجموعهای از کجفهمیهای مربوط به تاریخ اندیشهی جدید را که در بعضی از حوزههای علوم انسانی به صورت سنت رایج درآمدهاند. اصلاح کنم و هم صورتهای موجه و پذیرفتن برخی از مبحثهای نادیده گرفته شده و بد فهمیده شده در آن تاریخ را آشکار سازم". مباحث کتاب بدینقرار است: فلسفهی جدید و پیدایش نظریهی زیباییشناسی کانت، "ایدهآلیسم آلمانی و رمانتیسم آغازین آسمان"، "تفکراتی دربارهی عامل شناسایی (سوژه) (فیشه، هولدرلین، ونووالیس)"، "شلینگ، هنر به منزلهی افراز فلسفه"، "هگل، آغاز نظریهی زیباییشناختی و پایان هنر"، "اشلایر ماخر: هنر و تفسیر"، "موسیقی و زبان و ادبیات" و "نیچه و سرنوشت اندیشهی رمانتیک". به تصریح نگارنده: "بعید نیست که تاریخچهی نظریهی زیباییشناختی و هنر در مدرنیته به دلیل آن که میتواند پرده از روی روابط تغییر یابندهی میان کردارهای مختلف انسانی و انواع معنیهایی که آن کردارها القا میکنند بردارد، در عصر حاضر بیشترین اهمیت را داشته باشد. بیتردید هم پیشفرضهای علمیای که بر بخشهای مهم فلسفهی معاصر در سنت تحلیلی اثر میگذارند، و هم بدگمانهای مبالغهآمیز دربارهی علم و فناوری که در قسمتی از تفکر زیباییشناختی در سنت اروپایی نقشی ایفا میکنند، از جلب و جذب آن چه شاید دربارهی سنت زیبایی شناختی، بیشترین اهمیت را داشت، عاجزند. نقص و نارسایی طرح شالودهریزی قطعی فلسفه نباید لزوما یا به انکار همهی گزارشهای غیر علمی دربارهی جایگاه ما در اشیاء و امور بینجامد یا به این دعوی که اصل ذهینت در واقع، اصل سلطهی دیگریای است که در غفلت فناوری معرفی از هستی نمایان است. ذهن شناساندهای که در حد اعلای سنت زیباییشناختی آشکار میشود، ظاهرا به خطرهای سرکوب دیگریای که ممکن است از ابراز وجودش ناشی شوند، آگاه است. یکی از منابع بدگمانهای شالودهگرایی فیشته همین بود. در عین حال، این ذهن شناسانده هم به امکان فراروندگی وقوف دارد و هم به امکان خودفریبی ویرانگرانه و این هردو امکان از آنجا ناشی میشوند که او نمیتواند زمینه و بنیاد خودش باشد. چنین عقیدهای دربارهی پایگاه متزلزل عامل شناسایی در پرتو تجربهی مدرنیته، پذیرفتنیتراز هرچیز دیگری در نظرم جلوه میکند".
بیشتر