جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 76
معرفت‌‌شناسی عشق در عرفان مولوی تحلیلی در پرتو پدیدارشناسی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی
نویسنده:
کمال ملکیان ، عیسی نجفی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از نگاه فلسفی، بررسی معرفت عاطفی و به تع آن معرفت عرفانی که مبتنی بر عشق به خداست، چندان در سنت فلسفی غرب جایگاه شایسته‌ای نداشته است. مطابق دیدگاه حاکم بر این سنت، عواطف و احساسات ارتباط چندانی با دستیابی‌های عالی به معرفتِ «محض» ندارند. در این رویکرد، معرفت به منزلۀ «بسندگی یا تطابق حداکثری» میان «بازنمود ذهنی» و برخی «ذوات» در جهان خارج از ذهن فهمیده می‌شود؛ یعنی برخلاف «زبان» و «داده‌های حسی»، «عواطف» هیچ چیز را «بازنمایی» نمی‌کنند و چیزی بیشتر از «پاسخ‌های ذهنی» به اشیا نیستند؛ همین امر موجب نادیده‌گرفتن نقش حوزۀ عاطفی و احساسی انسان در کسب معرفت در این سنت بوده است. این امر متفکران غربی را برانگیخت تا به بازنگری مفهوم معرفت و راه‌های دستیابی به آن بپردازند. در این میان، هوسرل با تشخیص مفهوم «حیثِ التفاتی» به عنوان مهم‌ترین ویژگیِ آگاهی، دریچه‌ای تازه به مفهوم معرفت گشود. علاوه بر هوسرل، هایدگر نیز در پدیدارشناسی‌ خاص خود نشان داد مفهومی از «معرفت» در دست است که اصیل‌تر از «بازنمودِ کارآمد» است. معرفت نزد هایدگر همان «گشودگی»است؛ پس عواطف و احساسات چگونگیِ بودن اشیا را بر ما «می‌گشایند». هدف مقاله پیش رو تحلیل کارکرد عشق به‌مثابه قوی‌ترین و مهیج‌ترین امر عاطفی و احساسی به روشی پدیدارشناختی و در پرتو پدیدارشناسی هوسرل، هایدگر و مرلوپونتی برای شناخت معرفت عاطفی و عاشقانه در مثنوی مولوی است. یافته‌های مبتنی بر تحلیل‌های پدیدارشناختی اشعار مثنوی، امکان حصول معرفت‌ عرفانی «عشق» را از خلال فروکاست و التفات عرفانی تأیید می‌کنند و نشان می‌دهند که معرفت عرفانی نه‌تنها امکان‌پذیر است، بلکه شیوه‌ای از معرفت است که کمتر در جریان سنت فلسفی غرب به آن پرداخته شده است.
صفحات :
از صفحه 6 تا 32
انتقادی شدن پدیدار شناسی: هوسرل و مرلوپونتی
نویسنده:
مراد فرهادپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
تحلیل تطبیقی ادراک بدن‌مند نزد ملاصدرا و موریس مرلو-پونتی
نویسنده:
سعیداسدی ، حجت گودرزی ، نرجس توحیدی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در سپهر اندیشه، چه شرقی و چه غربی، ادراک و اندیشه بیش‌تر بر نفس و عقل محمول بوده و در این میان جسم همواره مورد کم‌لطفی یا غفلت واقع شده است. ملاصدرا با نظریه حرکت جوهری و مرلو‌-پونتی با پدیدارشناسی ادراک هر کدام نقش مهم و تعیین‌کننده‌ای برای بدن‌مندی در فاهمه و ادراک قائل شده‌اند. حدوث جسمانی برای صدرا اولین گام در شکل­گیری شناخت است (جسمانیة الحدوث) و بعد به واسطه نفس، جسم لطیفه به روحانیة البقاء می­رسد، اما برای مرلو‌-پونتی بدن آگاهی یگانه راه ادراک هستی است. مقاله حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی – توصیفی و با رویکرد تطبیقی آراء علم النفس ملاصدرا و اندیشه موریس مرلو‌-پونتی در رابطه با ادراک بدن‌مند را بررسی کند. برای این منظور، ابتدا آراء صدرا در باب «جسمانیة‌ الحدوث» نفس مورد بررسی و کاوش قرار گرفته تا از این رهگذر بدن‌مندی مورد مداقّه قرار گیرد، سپس «پدیدارشناسی ادراک» مرلو-پونتی تشریح می‌شود؛ و در آخر وجوه اشتراک و افتراق این دو فیلسوف به بوته آزمایش گذاشته می‌شود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 22
العبودية في الفلسفة الوجودية: دراسة - نقد - تحليل
نویسنده:
برصوم يوسف ايوب
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
حلب - سوریه: المکتبة السریانیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
تحول هرمنوتیکی پدیدارشناسی: هایدگر و ریکور
نویسنده:
میثم دادخواه، علی نقی باقرشاهی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هستی­شناسی و هرمنوتیک در قرن بیستم تعاملاتی جدی با هم داشته­ اند؛ تعاملی که البته از طریق پدیدارشناسی ممکن شد و اوج این ارتباط را در آثار سه فیلسوف مطرح این قرن یعنی هایدگر، گادامر و ریکور می‏توان مشاهده کرد. در این مقاله مروری بر ویژگی های برجسته خط سیر فلسفی ریکور ارائه می­شود؛ مسیری که او با گرفتن سرنخ از متفکران هرمنوتیک آلمان از جمله دیلتای، هایدگر و گادامر سعی در تلفیقی منطقی از دو شق عمده هرمنوتیک، یعنی هرمنوتیک رمانتیک و پدیدارشناختی دارد؛ تلفیقی که به دنبال آن است تا حق هر دو نگاه هرمنوتیکی را ادا نموده، در عین حال نقاط ضعف آنان را نیز تا حدودی پوشش ­دهد. درحقیقت ریکور در روند فلسفی خویش به جای اینکه همانند هایدگر مستقیماً به مسئله هستی ­شناسی بپردازد، با گذار از سطح معناشناسی و تلفیق آن با فلسفه تأملی درنهایت هستی ­شناسی را نیز مورد توجه خویش قرارمی­دهد؛ ازاین­رو برای ریکور نیز هستی ­شناسی مسئله بنیادین بود؛ اما او مسیری طولانی­تر را برای رسیدن به این هدف برگزید؛ مسیری که در آن لازم بود پدیدار­شناسی نیز در ساختاری جدید و به شکلی متفاوت از هوسرل و هایدگر مطرح شود. تلاش این نوشتار بررسی این مسیر طولانی­تر در مقایسه با نگاه مستقیم هایدگر به مسئله هستی­ شناسی و بیان این ادعاست که برگزیدن این راه با وفادارماندن به هستی­ شناسی هم ممکن و هم لازم بوده است؛ از سوی دیگر بررسی و ایضاح نقش هایدگر و ریکور در تحول پدیدارشناسی هوسرل از طریق تزریق هرمنوتیک به آن، بخش دیگری از این نوشتار را تشکیل می­دهد؛ همچنین این موضوع را نقد و ارزیابی خواهیم کرد که ریکور تا چه میزان توانسته است تاریخی‏بودن فهم انسان را در کنار جنبه عینی ­گرایانه معرفت­ شناسی حفظ کند و رویکرد او در تلفیق میان تبیین و فهم با چه چالش­هایی روبروست.
صفحات :
از صفحه 109 تا 138
ضرورت کاربست‌ زبان‌شناسی شناختی در فهم قرآن و دستاوردهای آن
نویسنده:
علیرضا قائمی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
زبان‌شناسی شناختی یکی از علوم شناختی است که در دهه‌های اخیر گسترش چشمگیری یافته است. این شاخه علمی که از نتایج دیگرعلوم شناختی در خصوص ذهن و فرایندهای ذهنی سود می‌برد، تأثیر گسترده‌ای بر مطالعات ادبی و فهم متون دینی داشته است. به‌کارگیری این جریان در مطالعات قرآنی دستاوردهای زیادی داشته و همچنان در حال گسترش می‌باشد. نگارنده با اشاره به ادعای اصلی این جریان و اصول آن، به بیان نقدهای مختلف از قبیلِ تجربه‌گرایی و نسبیت‌گرایی و عدم همخوانی با تجرد نفس و تجرد ادراک و غیره می‌پردازد و این نقدها را ناشی از سوء فهم این اصول و برخی ادعاهای فلسفی و عدم تعمق در آنها می‌داند. از این گذشته، به وجود تقریرهای مختلف از برخی دیدگاه‌ها- مانند بدن‌مندی- می‌پردازد؛ همچنین نگارنده تفاوت استعاره‌های مفهومی با استعاره ادبی را بیان کرده، مغالطات مخالفان در این زمینه را بر می‌شمارد و در پایان، به برخی دستاوردهای این نوع تحلیل در مطالعات قرآنی می‌پردازد. مطالعات قرآنی در عصر حاضر به مطالعات پیشین و پسین تقسیم می‌شوند. در نوع نخست، بر خلاف نوع دوم، به مفهوم‌سازی‌های درونی قرآنی وقع چندانی نهاده نمی‌شود و به تطبیق پاره‌ای از اصول زبان‌شناختی پیشین بسنده می‌شود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 54
هوسرل ومعاصروه: من فينومينولوجيا اللغة إلى تأويلية الفهم
نویسنده:
فتحي إنقزو
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دارالبیضاء - مغرب / بیروت - لبنان: المرکز الثقافی العربی,
کلیدواژه‌های اصلی :
پدیدارشناسی ادراک حسی در فضای مجازی بر اساس آراء موریس مرلو‌ پونتی
نویسنده:
مریم عسگری، نرگس نظرنژاد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
موریس مرلو‌ـ‌پونتی از تأثیرگذارترین پدیدارشناسان فرانسوی قرن بیستم است. او در پدیدارشناسی خود، در صدد دست‌یابی به ذات ادراک حسی انسان است. انسان در پدیدارشناسی او سوژه‌ای بدن‌مند است که به همراه سایر سوژه‌ها در جهان زندگی می‌کند. پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه موریس مرلو‌ـ‌پونتی، به بررسی پدیدارشناسی فضای مجازی می‌پردازد. با توجه به پدیدارشناسی مرلو‌ـ‌پونتی، سوژۀ بدن‌مند به ادراک حسی در فضای مجازی پرداخته، معناهای موجود در این جهان مدرن را دریافت می‌کند. همچنین امکان درک متقابل از طریق فضای مجازی برای سوژه‌‎های حاضر در روابط مجازی وجود دارد؛ چراکه برای مثال، رنج‌کشیدن از درد از دیدگاه مرلو‌ـ‌پونتی، خصلت مشابهی میان همۀ سوژه‌های بدن‌مند است. بنابراین، سوژه‌های بدن‌مند با مشاهدۀ فیلم و عکس و... از فردی که از طریق فضای مجازی با او آشنا شده‌اند، می‌توانند احساس وی را درک کرده و با او همدلی و همدردی کنند. گسترش روابط انسانی و ابزارهای مدرن موجب شده تا برخی از محدودیت‌های زندگی انسان‌ها پیش از به وجود آمدن فناوری‌های مدرن کنونی مرتفع شود، اما سوژۀ بدن‌مند در جهان مدرن کنونی بر اساس دیدگاه مرلو‌ـ‌پونتی، همچنان در حصار مکان و زمان است؛ چراکه انسان، سوژه‌ای بدن‌مند بوده و باید محدودیت‌های ناشی از بدن‌مند بودن را در جهانی مدرن پذیرا باشد. همچنین طبق دیدگاه مرلو‌ـ‌پونتی، سوژۀ بدن‌مند حاضر در فضای مجازی، در حصار شبکۀ ارتباطی خود با دیگر سوژه‌ها است و این امر، خود مانعی است در برابر آزادی مطلق برای انسان کنونی.
صفحات :
از صفحه 61 تا 82
بررسی تطبیقی دیدگاه مرلوپونتی و شهید مطهری در خصوص آزادی مشروط
نویسنده:
محمد‌حسین طالبی، مسعود الماسی
نوع منبع :
نمایه مقاله
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مرلوپونتی با ادبیات اگزیستانسیالیستی الحادی «نظریه آزادی مشروط» خود را با ابداع نظریۀ‌ «تن ـ سوژه» و با الهام از مفهوم «زیست‌ جهان» هایدگر پردازش کرده و آزادی بشر را در تزاحم با وجود خدوند می‌داند. او می‌گوید: بین خدا‌ و انـسان آزاد یـکی را باید انتخاب کرد؛ زیرا اگر وجود خدا اثبات شود، همه چیز تحت نظام ضرورت علّی قرار گرفته‌ و دیـگر جایی برای آزادی بشر باقی نمی‌ماند. شهید مطهری نیز معتقد است آزادی انسان مشروط (محدود) است. وراثت، محیط اجتماعی وتاریخ از جمله امور محدودکننده آزادی هستند. اما او برای اثبات آزادی مشروط بشر از دلیل فطرت و ضرورت به‌کارگیری عقل در مسیر تکامل انسان استفاده کرده است. به باور شهید مطهری، این آزادی مشروط نه تنها در تضاد با وجود خدا و اراده و علم نامتناهی او نیست، بلکه لازمه ایمان به اوست.روش تحقیق در این نگارش روش عقلی به شیوه کتابخانه‌ای است و حاصل آن منتج به این نکته شده که هرچند دیدگاه مرلوپونتی و استاد مطهری در خصوص «آزادی مشروط» تا حدی مشابهت دارند، اما نظریه هر یک از ایشان در منظومه فکری خود کاملا متفاوت از دیگری است.
  • تعداد رکورد ها : 76