جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
تحلیل جایگاه رمز در ارتباط انسان با خدا از دیدگاه سهروردی و یاسپرس‏
نویسنده:
مریم باروتی ، الهه زارع
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
رمز و زبان رمزی در اندیشه‌های متکلمان و فیلسوفان دین، به عنوان وسیله ای برای حکایت از عالم غیرمادی و بیان حقایق متافیزیکی، به کار می‌رود و با همین کارایی‌، در برخی متون فلسفی برای بیان رابطه انسان با خدا نیز مطرح شده‌است. هدف از این مقاله، بررسی مفهوم کلی رمز از دیدگاه سهروردی و یاسپرس است؛ پس از تبیین و تحلیل چیستی و چرایی رمز، بیان ویژگی‌های آن و کاربرد این واژه به طور خاص در تبیین مساله‌ی جایگاه آن در ارتباط انسان و خدا، به مقایسه‌ی آرای این دو فیلسوف و دریافت وجوهی از شباهت و تفاوت می‌پردازد: سهروردی تعریف حقیقی از رمز ارائه نمی‌کند؛ اما یاسپرس به طور مستقیم آن‌را تعریف می‌کند. دلیل رمزی سخن گفتن سهروردی پوشیده‌گویی در باب حقیقت است و اما یاسپرس می‌خواهد تا حد ممکن حقیقت را به واسطه رمز روشن نماید. رمز سهروردی ویژگی‌های معرفت شناسانه، معناشناسانه و وجود شناسانه را در بر دارد اما رمز یاسپرس بیش‌تر وجود شناسانه است؛ از دیدگاه هر دو فیلسوف ویژگی اصلی رمز حکایت‌گری است و آنچه مقصود است معنای باطنی است و رمز‌گشایی نهایی ممکن نیست. از دیدگاه شیخ اشراق، مواجهه با رمز در عالم خیال منفصل بوده اما برای یاسپرس در همین عالم است. در باب جایگاه رمز در ارتباط انسان با خدا نیز، از دیدگاه سهروردی زبان رمزی، تنها راه ِارتباط انسان با خدا نیست؛ خالق و منشا رمز تنها خداوند نیست؛ اما از نظر یاسپرس امر متعالی صرفا به واسطه رمز متجلی می‌شود. هدف و منشا رموز نیز صرفا خداوند است.
صفحات :
از صفحه 107 تا 127
رهیافت «معنویت همدلانه» بر مبنای خوانش آرمسترانگ از نظریه عصر محوری یاسپرس
نویسنده:
محمدحسین کیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف این مقاله تحلیل خوانشی است که از توجه آرمسترانگ به نظریه عصر محوری در جهت ارائه رهیافتی معناگرایانه برای برون‌رفت از چالش‌های معاصر به دست می‌آید و اینکه این خوانش تا چه اندازه بر مبنای اندیشه یاسپرس پیرامون عصر محوری و هستیِ خاصِ انسان (Existenz) دارای وثاقت است؟ فرضیه مقاله اینکه می‌توان خوانش عمیق‌تری از تقریر آرمسترانگ به دست داد؛ این بازخوانی ما را به مدلی تحت عنوان «معنویت همدلانه» رهنمون می‌سازد و اینکه این مدل تحت دو مقوله قوام می‌یابد: نخست، جنبه سوبژکتیو به‌مثابه خوداندیشی که بر استعلای وجودی به‌منظور «خودشکوفایی» تأکید دارد. بدین‌سان، خودشکوفایی قرین تلاش استعلایی و جهش اگزیستانسیال است که با فلسفه‌ورزی برای قیام حضوری و کوشش وجودی برای حضور در ساحت اگزیستانز به انجام می‌رسد. دوم، جنبه ابژکتیو به‌مثابه ارتباط که بر رابطه مشفقانه به‌منظور «دیگرشکوفایی» تأکید دارد. بدین‌سان، دیگرشکوفایی قرین تلاش من استعلا‌یی به‌منظور تحقق ارتباط مشفقانه با دیگری است که با فلسفه‌ورزی و تحقق ارتباط خیرخواهانه به انجام می‌رسد. این جنبه مؤید این نکته است که «من معنوی نخواهم بود مگر در پرتو تلاش مشفقانه برای معنوی شدن دیگری».
صفحات :
از صفحه 163 تا 188
مقایسه «نامیرایی» از نظر یاسپرس و «فنا ناپذیری» از نظر ملاصدرا
نویسنده:
الهه زارع ، اعظم سادات پیش بین
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم مرگ الهام‌بخش تأملات فلسفی متعددی درباره وجود انسان است که در نوع نگرش و نحوه‌ی زندگی انسان تأثیرگذار است. ملاصدرا و یاسپرس به عنوان دو فیلسوف اصالت وجودی، به مساله مرگ و ابعاد آن توجه داشته‌اند. از مقایسه آرای این دو فیلسوف که با رویکرد تطبیقی و تحلیلی صورت گرفته است، این نتایج حاصل می‌شود که یاسپرس فارغ از نگاه دینی و عرفانی، مواجهه انسان با مساله مرگ را به عنوان یک موقعیت مرزی، از موثرین عوامل شکل‌گیری هویت و یافتن خود اصیل انسانی می‌داند. وی با تمایز قائل شدن بین مراحل سه‌گانه وجود تجربی انسان با مرتبه اگزیستنز بر این باور است که انسان در مرتبه متعالی اگزیستنز قابلیت درک جاودانگی یا به تعبیری «نامیرایی» و «تجربه ابدیت» دارد و بدون داشتن بعد مجرد می‌تواند آن را در طول حیات خود تجربه نماید. از سوی دیگر مرگ و فناناپذیری از نظر ملاصدرا مفهومی گسترده و نظام‌مند دارد که برگرفته از مبانی فلسفی و دینی وی است‌‌‌؛ در فلسفه صدرایی میان تجرد نفس و جاودانگی آن ملازمتی برقرار است و نفس دارای مراتب وجودی مختلف است که با حرکت جوهری خود و طی مراتب تکاملی وجودی به مراتب تجرد دست می‌یابد و نه تنها با نابودی بدن از بین نمی­رود بلکه همواره به دلیل مجرد بودن، همواره جاودان و فناناپذیر خواهد بود. وی جاودانگی را امری تشکیکی دانسته که هم در این دنیا با مرگ ارادی و هم بعد از زندگی دنیوی مطرح است.
صفحات :
از صفحه 89 تا 114
یاسپرس و بولتمن: گفتگوی بین فلسفه و الهیات در سنت اگزیستانسیالیستی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Eugene Thomas Long
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Duke University Press,
ایمان فلسفی و آینده بشریت [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Helmut Wautischer (auth.), Helmut Wautischer, Alan M. Olson, Gregory J. Walters (eds.)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Springer Netherlands,
چکیده :
ترجمه ماشینی: کارل یاسپرس، که در سال 1969 درگذشت، تأثیر عمیقی بر الهیات و فلسفه قرن بیستم گذاشت. تز اصلی او، در میان چیزهای دیگر، خواستار تمرکز زدایی از فلسفه از ریشه های اروپایی آن و تجدید گفتگوی آن با دیگر سنت ها، به ویژه سنت های آسیایی بود. این مجموعه مقالات شامل آثار منتشرنشده از خود یاسپرس و همچنین شواهدی از زندگی و حرفه او توسط همکاران، همکاران و مترجمانی است که برخی از آنها شخصاً یاسپرس را می‌شناختند. خوانندگان همچنین تفسیر و تفسیر محققانی را خواهند یافت که دهه‌ها کار یاسپرس را بررسی کرده‌اند، و شرح زندگی‌نامه‌ای از شاگرد یاسپرس، لئونارد ارلیش، که بسیاری از ترجمه انگلیسی یاسپرس را انجام داده است. این کتاب مفاهیم یاسپرس از «ایمان فلسفی»، فلسفه ارتباط او و چشم‌اندازهای فلسفه جهانی در آینده را مورد بازجویی قرار می‌دهد. با تمرکز بر ایمان فلسفی، تفاسیر یاسپرس از فیلسوفان کلیدی مانند کانت، هگل، شلینگ، کی یرکگور، نیچه و روزنزوایگ را ارزیابی می کند و همچنین روابط شخصی او با بولتمن و هایدگر را بررسی می کند. مشارکت‌کنندگان همچنین به فلسفه‌های دین و تاریخ یاسپرس، فرضیه‌ی «عصر محوری» (Achsenzeit) و مشارکت‌های او در متافیزیک، پریکنتولوژی و اقتصاد نگاه می‌کنند. در نهایت، فصل‌ها فلسفه ارتباطات یاسپرس و تاریخ جهان را پوشش می‌دهند. دومی‌ها از علاقه‌ی فزاینده‌ای به «فلسفه فریهایت» کانتی که یاسپرس را تحت تأثیر قرار داده است، و همچنین نگرانی‌ها درباره آینده بشریت آگاه هستند. این نگرانی ها تا حدی دلیل محبوبیت فزاینده یاسپرس در خاورمیانه، اروپای شرقی، آمریکای مرکزی/جنوبی و آسیا است. همچنین توضیحات روشنی از تفاوت بین ایمان دینی و فلسفی و ارتباط یقین، اعتماد و ارتباط برای آینده بشر گنجانده شده است. یاسپرس که به عنوان روانپزشک آموزش دیده بود، قبل از اینکه فیلسوف شود، این حرفه را انجام داد و بنابراین بینش دقیقی نسبت به عملکرد ذهن انسان داشت، حتی زمانی که تأسیسات فلسفی زمان خود را به چالش کشید. شاید همین عمق پیشینه اوست که به ارتباط معاصر کارش می افزاید.
كارل ياسبيرز؛ الوجود من معنى الحريَّة إلى حريَّة المعنى
نویسنده:
إبراهيم ماين
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی
نویسنده:
پدیدآور: محمود درستی استاد راهنما: اکبر رهنما استاد مشاور: محسن فرمهینی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی و نقد تطبیقی مبانی انسان شناختی کارل یاسپرس و علامه طباطبایی و دلالت های تربیتی آن در باب نفس آدمی می باشد. برای تبیین دیدگاه های این دو صاحبنظر در زمینه مبانی انسان شناسی ،ماهیت ،ویژگی ها و مراتب نفس از روش تحلیل مفهومی، شامل تفسیر مفهوم،مفهوم پردازی و ارزیابی مفهوم، استفاده شده است.همچنین برای تطبیق این دو دیدگاه و تشریح وجوه افتراق و اشتراک آنها از روش مطالعات تطبیقی (روش هشت مرحله ای فرامرز قرا ملکی) استفاده گردیده و سپس با استفاده از روش نقادی دیدگاه یاسپرس را از نگاه علامه طباطبایی مورد نقد قرار داده ایم و در انتها با استفاده از روش استنتاج عملی پیش رونده و پس رونده ویلیام فرانکنا دلالت های تربیتی که شامل مبانی ،اهداف و اصول تربیتی است، را در پرتو مقایسه این دو دیدگاه به دست آورده ایم. دلالت های تربیتی به شرح ذیل است : مبانی تربیتی: 1.سعادت انسان دارای دوجه جسمانی و روحانی است.2. بین فطرت و آزادی در حقیقت جود انسان ،تنافی و تعارض وجود ندارد.3. مرگ و نیستی پایان حقیقت انسان نیست ، بلکه عوض کردن نشئه وجودی و تعالی بخشیدن به ظرفیت های وجودی آدمی است.4. نفس انسان امری است که قبل از دنیا و بعد از آن باقی است.5. بعد روحانی نسبت به بعد جسمانی دارای اصالت است.6.انسان موجودی اجتماعی بوده و با دیگران در ارتباط است . اهداف تربیتی :1.متربی باید به توحید در مرحله ی اعتقاد و عمل برسد. 2.متربی باید فطرت الهی خود را شکوفا کند. 3.متربی باید برای آگاهی از منشأ هستی و وجودی خویش نسبت به حقیقت مرگ آگاهی یابد. 4.متربی باید به شناخت نفس دست یابد. 5.متربی باید به پرورش بعد روحانی بپردازد. 6.متربیان باید با همدیگر ارتباط و همدلی داشته باشند. اصول تربیتی : 1. اصل توحید گرایی 2.اصل اصلاح موقعیت محیطی 3.اصل مرگ اندیشی 4.اصل گذر از ظاهر به باطن 5.اصل تزکیه نفس 6.اصل رعایت حقوق همدیگر یاسپرس و علامه طباطبایی گرچه به دو منظومه فکری متفاوت تعلق دارند و از رویکرد و روش متفاوتی در مباحث مربوط به نفس استفاده کرده اند اما هردو بر ضرورت شناخت انسان تأکید و به وجود هسته ای مرکزی به نام نفس که بیانگر حقیقت انسان است ، اشاره داشته اند. این دو فیلسوف گرچه نفس انسان را حقیقتی سیال و همواره در حرکت و صیروت و مرتبه ای می دانند، اما نظر مشترکشان نشأت یافته از مبانی و علل متفاوتی است که یاسپرس بر اساس امکان استقبالی و وجود آزادی اگزیستنز و علامه بر اساس حرکت جوهری نفس به آن اصل رسیده اند. مراتبی که علامه برای نفس در نظر می گیرد با مراتبی که یاسپرس به آن معتقد است کاملاً از همدیگر متمایزند. علامه به وجود نفس قبل و بعد از دنیا نیز باور داشته و مراتبی هم سنخ بااین عوالم برای نفس در نظر می گیرد، ولی یاسپرس فقط به عالم دنیا توجه داشته و مراتبی هم که برای اگزیستنز در نظر می گیرد این جهانی است.
مقایسه‌ی ایمان وحیانی صدرا و ایمان فلسفی کارل یاسپرس
نویسنده:
لاله حقيقت, الهه زارع
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان یکی از مهم‌ترین موضوعات دین و فلسفه‌ی دین است و در واقع، گوهر دین‌داری محسوب می‌گردد. واژه‌ی ایمان به وفور در قرآن و کتب مقدس به کار رفته است؛ به همین دلیل، فهم و طلب آن از نظرگاه تمام معتقدان به خدا مهم به‌نظر می‌رسد و هر کس در قلمرو خود سعی می‌کند معنای این کلمه و منظور خداوند از کاربرد آن را دریابدایمان در طول تاریخ، باعث بحث‌های دامنه‌داری،چه در میان متکلمان اسلامی و چه در میان فیلسوفان دین گردیده است، به صورتی که دسته‌ای ایمان را از سنخ اعتقاد به گزاره‌ها و دسته‌ای با نقد تلقی گزاره‌ای از ایمان، آن را به رویایی با خدا و اعتماد و دل سپردن به او تعریف می‌کنند. در مقاله‌ی حاضر، در میان اقوال و آرایی که در مورد ایمان بیان شده ما به بررسی دیدگاه ملاصدرا، فیلسوف مسلمان ایرانی و کارل یاسپرس، فیلسوف اگزیستانسیالیست آلمانی پرداخته‌ایم و برآنیم تا پس از بیان یک پیشینه‌ی کوتاه از مسأله‌ی ایمان در میان متکلمان اسلامی و نقل قول چند متفکر غربی در باب ایمان، به بیان و مقایسه‌ی مسأله‌ی ایمان از دیدگاه این دو فیلسوف بپردازیم و در نهایت، نظریات آن‌ها را باهم مقایسه نماییم. ایمان ملاصدرا ایمان برخاسته از وحی و از سنخ ایمان مذهبی است. وی دارای تلقی گزاره‌ای و دارای روی‌کردی معرفت‌گرایانه است و حقیقت ایمان را علم و تصدیق می‌داند و عمل را از ارکان ایمان نمی‌شمارد. نظر صدرا در بحث ایمان، برگرفته از نظریه‌ی اصالت وجود، تشکیک وجود و ... می‌باشد، ولی ایمان مد نظر یاسپرس ایمان فلسفی نام دارد که مبتنی بر وحی نیست و گونه‌ای تجربه‌ی فراگیرنده محسوب می‌گردد. ایمان فلسفی یاسپرس برگرفته از چند اصل اساسی فلسفه‌ی وی می‌باشد، از جمله: وجود و مراتب آن، خدا و تعالی، آزادی و اختیار انسان، تاریخی و انفسی بودن حقیقت.
صفحات :
از صفحه 95 تا 136
کارل یاسپرس و رابطه فلسفه و دین
نویسنده:
هابرماس؛ ترجمه: معصومه بهرام
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی , فصل کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دین آنلاین,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
فلسفه غرب در مقابل ادیان دیگر خیلی به ندرت همدرد و یا حتی سخاوتمند بوده است. از این نظر یاسپرس بیانگر استثنای جالبی است. بی تردید، او تفاوت میان مدرنیته و سنت را مورد تأکید قرار می دهد؛ اما متافیزیک یونان را در کنار ادیان بزرگ جهانی قرار داده و جایگاهی را برای آن در فرآیند جامع تر غلبه بر اسطوره تعیین می کند. در سال ۱۹۷۷ کتابی از هابرماس با نام «قدرت آزادی بخش نمادها: مقالات فلسفی/ The Liberating Power of Symbols: Philosophical Essays» منتشر می شود که او در این کتاب به بررسی تفکرات بعضی از فیلسوفان می‌پردازد. مقاله دوم این اثر به بررسی تفکرات کارل یاسپرس اختصاص دارد و عنوان آن«تعارض اعتقادات: کارل یاسپرس دربارهٔ برخورد فرهنگ ها» است. متنی که در ادامه می‌خوانید ترجمه این مقاله است که توسط معصومه بهرام، نویسنده، پژوهشگر فلسفه و استاد مدعو فلسفه دانشگاه الزهرا انجام شده است.
تعالی انسان از دیدگاه مولانا و یاسپرس
نویسنده:
جمیله علم‌الهدی؛ ویراستار: بهروز راستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابشناسی(نمایه کتاب) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
عابد,
چکیده :
توضیح کتاب: مولانا، شاعر برجسته‌ی ایران در قرن هفتم هجری قمری است که به ترسیم دقیق اندیشه‌ی "تعالی" پرداخته است. یاسپرس نیز یکی از اندیشمندان فلسفه‌ی غرب است که در بین تحولات عصر حاضر و سردرگمی‌های بشر معاصر به تدوین طرح تازه‌ای در زمینه‌ی "تعالی" پرداخته است. در کتاب حاضر، اندیشه‌ی تعالی انسان ازدیدگاه جلال‌الدین محمد مولوی و کارل یاسپرس به طور مقایسه‌ای و مطالعه‌ی تطبیقی بررسی شده است. نویسنده به سه دلیل این دو فرد را برای مطالعه‌ی مقایسه‌ای خویش انتخاب کرده است. نخست این که موضوع تعالی، حلقه‌ی مشترک هر دو متفکر بوده است؛ دوم آن که درون فکری و خویشتن‌خوانی، ویژگی سلوک ویژه‌ی آن معرفی شده است؛ و سه دیگر آن که تاثرات یاسپرس از اندیشه‌های عرفانی افرادی چون یاکوب بوهمه و پلوتینوس، پیش‌گوی گره خوردن نظریه‌ی فلسفی تعالی با تفکرات عرفانی مولانا در بعضی از حیطه‌ها است. هم‌چنین نویسنده در سراسر کتاب تلاش کرده تا به این پرسش پاسخ دهد که "آیا این دو اندیشمند بزرگ از دو خاستگاه متفاوت فکری، یعنی اندیشه‌ی اسلامی و فلسفه‌ی اگزیستانسیالیستی، و در دو برهه‌ی کاملا ناهمگون تاریخی، یعنی قرن سیزدهم و قرن بیستم میلادی، در دو جغرافیای مختلف و در دو جامعه‌ی ناسازگار، می‌توانند فطرت مشابهی درباره‌ی صیرورت انسان و واقعیت تعالی، و هم‌چنین پیچ و خم‌های آن داشته باشند؟"