جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5186
بررسی تاریخی مقوله عالم اکبر و عالم اصغر از دیدگاه ابن‌عربی و ملاصدرا
نویسنده:
رحیم عبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مراد از عالم کبیر، جهان موجود با نظام کلی و جملگی خود می باشد که به آن انسان کبیر هم گفته اند مراد از ‏عالم صغیر انسان (بنی بشر) می باشد که خود جهان کوچکی است که جهان بزرگ در آن منطوی است. از آنجا ‏می توان به اهمیت بحث پی برد که در آن دو چیزی با هم مقایسه می شوند که در یک سوی آن جهان وجود با ‏نظام کلی و جملگی خود قرار دارد و در دیگر سو انسان به عنوان خلیفه خداوند در روی زمین. همان انسانی ‏که بعد از نیل به مرتبه انسان کامل آیینه تمام نمای حق می شود.‏برای پاسخ دادن به پرسشهایی از قبیل اینکه؛ عالم اکبر و عالم اصغر چیست؟ آیا عالم اکبر و عالم اصغر ریشه ‏در اساطیر دارد؟ آیا عالم اکبر و عالم اصغر یک مفهوم کهن الگویی است؟ آیا مفهوم انسان کامل در عرفان ‏اسلامی ریشه در مقوله عالم اکبر و عالم اصغر دارد؟ آیا مفهوم عالم اکبر و عالم اصغر در فلسفه اسلامی دنباله ‏مستقیم همین مقوله در اندیشه ی فیلسوفان یونان باستان است؟ آبعد از تح یا ملاصدرا در مقوله عالم اکبر و ‏عالم اصغر تحت تاثیر ابن عربی بوده است؟ ‏‏ می توان گفت که عالم اکبر و عالم اصغر ریشه در اساطیر ایران و جهان باستان دارد و یک نمونه از مفاهیم ‏کهن الگویی می باشد. همچنین به نظر می رسد که مفهوم انسان کامل در عرفان و فلسفه اسلامی ریشه در مقوله ‏عالم اکبر و عالم اصغر دارد و دنباله همین مقوله در اندیشه فیلسوفان یونان باستان می باشد. و علی رغم ‏تشابهات و تفاوتهای زیاد بین نظریه ملاصدرا و ابن عربی می توان گفت که وی در نظریه عالم اکبر و عالم ‏اصغر به شدت تحت تاثیر ابن عربی می باشد.‏
بررسی تطبیقی جایگاه روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین، ابن‌سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
محمدجواد هاشم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عنوان بررسی تطبیقی جایگاه روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین ، ابن سینا و شیخ اشراق دارای دو شاخصه مهم است ، اول آنکه به بررسی «جایگاه» روش عرفانی می پردازد ، پس در پی توصیف روش عرفانی در فلسفه صدرالمتألهین ، ابن سینا و شیخ اشراق است واز سوی دیگربه «تطبیق» و مقایسه ی جایگاه روش عرفانی در تفکر این سه متفکر برجسته همت گمارده است . اهمیت این موضوع در مواجهه ی ما با عرفان و نقش تاثیر گذار آن تفکر بشری که منشاء تحولات گوناگون حیات فردی و اجتماعی اوست ، آشکار می گردد. و هدف از این نوشتار دستیابی به توصیفی صحیح و مقایسه ای ، از کارکرد عرفان و روش عرفانی در مکتب سه فیلسوف بزرگفلسفه ی اسلامی است. در این پایان نامه با تأکید بر نوشتار های فلسفی و تمرکز بر مبادی و مقدمه ی کتب سه حکیم بزرگوار از روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و روش مطالعه ی فلسفی-برهانی و تحلیلی استفاده شده است.و حاصل این نوشتار دستیابی به این نظریه است که بوعلی عرفان و روش عرفانی را مسئله خود قرار داده است و یک پژوهش ازفلسفه ی عرفانی را ارائه می دهد و در جایگاهی دیگر شیخ اشراق اصل و پایه ی روش کار خود را بر روش عرفانی بنا نهاده است و ملاصدرا با نگاهی جامع نگر از روش عرفانی در کنار روش برهانی و وحی و با هدف تحقق یک حکمت جامع به این موضوع پرداخته است.از این رو می توان گفت که روش عرفانیتاثیری حداکثری را در فلسفه ی اشراقی بر جا گذاشته است و در فلسفه صدرایی در کنار روش برهانی و تحت نظارت وحی از سهم ویژه ای برخوردار شده است و در نگاه ابن سینا با کمترین نقش به عنوان یک مسئله بسیار مهم ظهور یافته است.
تأثیر شناخت صفت عدالت، عنایت و معشوقیت الهی بر تکامل انسان از نظرملاصدرا
نویسنده:
سحر انتظاریان جویباری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله اسماء و صفات الهی و تاثیر آن بر تکامل انسان یکی از مهم ترین مسأله ی فلسفه است که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان الهی بوده است؛ ما در این رساله برانیم که سه صفت معشوقیت، عدالت، عنایت خداوند متعال را در تفکر صدرالمتالهین بررسی نموده و تاثیر آن را بر تکامل انسان تبیین نماییم. عشق محبتی است که از حد گذشته است و نوعی تعلق وجودی بین محب و محبوب است. از طرفی از منظر صدرالمتالهین عشق در همه موجودات ساری است و مبدا همه حرکت ها و سکون ها در اجسام عالی و سافل آسمانی و زمینی همان خدا و عشق به اوست و با تأمل در مرگ، خلوت و تنهایی جویی، دوست داشتن علم و علماء، شفقت بر خلق خدا، غلبه هیبت الهی بر وجود محب، پرهیز از ادعای داشتن عشق و محبت می توان چگونگی تاثیر صفت عشق الهی را بر تکامل انسان تبیین کرد. هم چنین نظام معقول نزد حکما که عنایت نام دارد مصدر همین نظام موجود است. پس این عالم موجود در نهایت خیر و فضیلت ممکن است این همان عنایت از منظر صدرالمتالهین است و حق تعالی با حسن تدبیر و لطفی که به موجودات دارد، اجزای نظام خلقت را چنان مستحکم و نیکو آفریده که تصور نظامی کامل تر و برتر از آن ممکن نیست. با تامل در آفرینش انسان، زمین و آسمان و فلکیات و حرکات منظم آن ها می توان تاثیر صفت عنایت برتکامل انسان را تببین نمود و هم چنین فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتی که امکان هستی یا کمال در هستی دارند بدون هیچ گونه امساک یا تبعیضی عدالت نام دارد و با تأمل در نظام آفرینش، پاداش و کیفر اخروی، امور مالی و اقتصادی، پایداری اجتماع و اصلاح مردم می توان از طریق صفت عدالت به تکامل رسید. پس با توجه به آن چه گفته شد انسان همه چیز را فائض در حق می بیند و غیر ذات حق را نمی تواند ببیند پس انسان محو در خدا و متشبه به او می شود و به بالاترین مرتبه کمال که همان فناء فی الله است می رسد.
بررسی تطبیقی معناشناسی اوصاف الهی از دیدگاه ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
نفیسه سادات عندلیب
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهازآنجاکه ما خدا را از طریق اوصاف او می شناسیم و هیچ راهی برای شناخت کنه ذات الهی نداریم، بنابراین وقتی می خواهیم خدا را بشناسیم یا درباره او سخن بگوییم، از طریق اوصاف و آثار و افعال او درباره او سخن می گوییم از این رو معناشناسی اوصاف و افعال او از اهمیت ویژه برخوردار است . در دیدگاه فلاسفه ی متدینی چون ملاصدرا و آگوستین که دل مشغولی تبیین عقلانی مفاهیم دینی را دارند و می کوشند که سازگاری و هماهنگی گزاره های متون مقدس در باب خدا و یافته های عقلانی انسان را در این باب به نمایش بگذارند، این مسئله از اهمیت ویژه ای برخوردار است . در این رساله برآنیم که در چهار فصل، ابتدا به بررسی براهینی که این دو فیلسوف در باب اثبات وجود خدا اقامه مینمایند بپردازیم. . سپس کوشش عقلانی آنها جهت بیان معناشناسی اوصاف الهی را بیان می کنیم و به این نتایج می رسیم که ملاصدرا بر اساس مبانی خود نظریه اشتراک معنوی بین اوصاف الهی و اوصاف انسان را بیان می کند، قدیس آگوستین نیز از قائلین به نظریه الهیات سلبی است .ودر نهایت کیفیت صفت علم خدای متعالی را در دیدگاه دو فیلسوف مورد بحث، بیان کردیم.کلید واژه ها: مشترک معنوی، کثرت تشکیکی، تنزیه، معناشناسی، اوصاف خدا
اراده الاهی از دیدگاه صدرا و توماس اکوئیناس
نویسنده:
محمدباقر عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهفلسفه به تفسیر خدا، انسان و جهان می پردازد و اراده الهی با هر سه مسألچکیدهفلسفه به تفسیر خدا، انسان و جهان می پردازد و اراده الهی با هر سه مسأله ارتباط وثیق و تنگاتنگ دارد. از آن جا که « اراده » صفتی از صفات خداوند متعال است، تحلیل و بررسی آن، به شناخت دقیق تری از خداوند متعال، صفات او و چگونگی فاعلیتش می انجامد. از آن جهت که اراده الهی منشأ پیدایش عالم خلقت و ماندگاری آن است، شناخت آن، به تفسیر خلقت، چگونگی پیدایش و نظم و نظام حاکم برآن کمک می کند. از آن جهت که اراده الهی، وجود انسان و افعال اختیاری او را پوشش می دهد؛ شناخت آن،به شناخت انسان، قدرت او و چگونگی صدور افعال اختیاریش کمکمی کند.در این نوشته آراء و نظرات ملاصدرا- که بی تردید مهم ترین فیلسوف چهارقرن اخیر جهان اسلام است- در مقایسه با آراء و نظرات توماس اکوئیناس- که از متفکران برجسته دوران میانی مسیحیت است- در زمینه اراده الهی، مطالعه و بررسی می شود. در تحلیل و بررسی کلیّات صفات خداوند، به دست می آید که گرچه صدرا و توماس، هر دو وحدت و بساطت ذات باری تعالی را پذیرفته اند؛ امّا صدرا تحلیل دقیق تری از چگونگی عینیّت صفات با ذات خداوند، ارائه می دهد. در تحلیل « مفهوم اراده الهی» به دست می آید که هر دو متفکر اراده خداوند را به« محبّت و ابتهاج » تفسیر کرده اند و هر دو هم به اراده در مقام ذات و هم به اراده در مقام فعل اذعان دارند. امّا در پاسخ به سوالات و اشکال هایی که بر اراده الهی مطرح است، تفاوت آشکاری بین نظر صدرا و توماس به چشم می خورد. در نهایت هر دو متفکر شمول و فراگیری اراده الهی را پذیرفته اند و کم و بیش تفسیر مشابهی، هم از فراگیری اراده الهی نسبت به افعال اختیاری انسان و هم فراگیری اراده الهی نسبت به شرور و بدی ها ارائه داده اند.کلمات کلیدی : ملاصدرا. توماس اکوئیناس. صفات خداوند. اراده الهی
نقد و بررسی دیدگاه ملاصدرا در مسئله خیر و شر و تطبیق آن با قرآن
نویسنده:
محمدجواد طالبی چاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
موضوع این پژوهش، «نقد و بررسی دیدگاه ملاصدرا در مسئله خیر و شر و تطبیق آن با قرآن کریم»، است. از آن‌جا که مسئله خیر و شر و شبهات مربوط به آن، اختصاص به زمان، مکان و پیروان ادیان خاصی ندارد، و در هر عصر و زمانی، به جهت ارتباط و نقش این موضوع با اعتقادات متدینان، شبهات و مباحث جدیدی مطرح می‌شود، لازم و ضروری است که محققان در همه ادوار به آن بپردازند. اهداف این تحقیق، تبیین خیر و شر، بر اساس نگرش حکمت متعالیه و عرضه آن به ساحت قرآن کریم، برای شناخت میزان انطباق دیدگاه حکمت متعالیه در این مسئله، با قرآن کریم بوده است. پاسخ به شبهات مربوط به خیر و شر، عمدتا در بعد هستی شناختی، مانند ثنویت و کیفیت ایجادِ خیر و شر، بر اساس مبانی حکمت صدرایی و قرآن کریم، از دیگر اهداف مهم پژوهش بوده است. روش این تحقیق در یک نگاه کلی ، تحلیلی و انتقادی بوده، که مواد اولیه آن به روش کتابخانه‌ای فراهم شده است. از نتایج و نوآوری‌های این تحقیق، نقد تعریف اصطلاحی فلاسفه اسلامی از شر، بوده که بر اساس ملاک و معیار واحد نبودنِ تعریف شر با خیر، و جامع نبودن تعریف شر نسبت به مصادیق خود، و ناسازگار بودن با کاربرد این دو واژه در قرآن کریم، به آن پرداخته شده است. مهم‌ترین دلیل هستی شناختی صدرالمتألهین، بر عدمی بودن شر، برهان عقلی است، که در تحلیل و بررسی آن، با اشکالاتی نظیر دوری بودن، مصادره به مطلوب بودن، عدم توانایی کامل در پاسخ به شبهات، و از نظرنقلی، تلقی قرآنی از وجودی بودن برخی از شرور مانند ظلمات، مرگ و مانند آن، و عدمی بودن برخی از مصادیق خیر، مانند روزه، شهادت در راه خدا و کم نکردن میزان و مانند آن‌ها، روبرو شده که تا ‌کنون پاسخ متقنی درباره آن‌ها از آثار ملاصدرا ارائه نشده است. تبیین سازگاری نظریه ملاصدرا در بحث نظام أحسن، با دیدگاه قرآن کریم، و استخراج برهان سنخیت برای اولین بار از آثار ملاصدرا در بحث نظام أحسن، از نوآوری‌های این پژوهش بوده است. تحلیل روی‌گردانی ملاصدرا از تبیین هستی‌شناختی فلسفی خیر و شر، و اقبال به نگرش عرفانی و بهترین نظریه دانستن آن، و تبیین محوریت انسان در خیر و شر بر اساس تحلیل قرآنی، و در نهایت ارائه رهیافتی قرآنی، با عنوان کرانه‌مندی صفات الهی در مرحله ایجاد خارجی اشیا، برای پاسخ به شبهه ناسازگاری وجود شرور با صفات الهی، را می‌توان از دیگر نتایج این پژوهش دانست.کلید واژه‌ها: خیر، شر، ملاصدرا،عدمی بودن شر، کرانه‌مندی صفات، قرآن، نظام أحسن.
بررسی تطبیقی مواجهه ی صدرالمتألهین و فخررازی با مسئله ی شر
نویسنده:
مریم برخوردارپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صدرالمتألهین عدمی بودن شر را به فقدان ذات و یا فقدان کمال ذات شیء نسبت می‌دهد. از دیدگاه او شرور بسته به مرتبه‌ی وجودی ممکنات، نسبی می‌باشند. خداوند وجود مطلق و خیر محض است و شر به عدم تحقق امکان‌های موجود برمی‌گردد. شر از جهت فاعل و قابل ضرورت علّی می‌یابد، و هر وجود ممکنی به واسطه اینکه همه امکان‌های وجودی‌اش در آن به ظهور نرسیده است، با شر همراه است. فخرالدین رازی، اما، شر بالذات را به عدم ضروریات و منافع شیء نسبت می‌دهد و وجودی بودن شر را بالعرض و داخل در قضای الهی می‌داند. از دیدگاه او شرور از این جهت که در مورد یک چیز شر هستند و در مورد و موقعیتی دیگر خیر، نسبی می‌باشند. شرور ضرورت علّی ندارند چون خداوند فاعل بالاضطرار نیست، و به اقتضای حکمت خداوند از خیرات تفکیک ناپذیرند.عدالت الهی را ملاصدرا فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتی که امکان هستی و یا کمال در هستی دارند، می‌داند. در نظر او شروری که در عالم دیده می‌شود یا از لوازم ماده است و یا به پندار ما نامطلوب است. شرور مرتبط با نظام تکوین به سبب نقصان قابل است و نه امساک فیض فاعل، تا ظلم یا تبعیض تلقی شوند. اما شرور غیر مرتبط با نظام تکوین- همچون شر اخلاقی- در حوزه اختیار بشر است و مسئولت خلیفه اللهی او جزئی از نظام احسن می‌باشد. در حالیکه امام فخررازی بر این باور است که هر فعلی در ذات خود نه عدل است و نه ظلم، هرگونه تصرفی از ناحیه خداوند نیکوست و در کار او قبیح و ظلم موضوعیت ندارد.
رابطه عقل و دین از دیدگاه ملاصدرا و ملارجبعلی تبریزی
نویسنده:
صدیقه نادعلی کاخکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش در صدد است تا دیدگاههای دو تن از سردمداران مکتب اصفهان – ملاصدرا و بزرگترین منتقد او ملارجبعلی تبریزی – را در خصوص رابطه عقل و دین مورد بررسی قرار داده و نکات اختلاف و اشتراک آنها را در دو اصل اساسی دین یعنی مبدأ و معاد بیان دارم . با نظر به آثار این دو حکیم می توان دریافت که بیشتر اختلافات ملاصدرا و ملارجبعلی در خصوص مسئله خدا و اسماء و صفات الهی می باشد از جمله :1 – ملاصدرا قائل به وحدت وجود می باشد بطوریکه وی خدا را اصل وجود و سایر موجودات را تجلی او دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به تباین وجود بین واجب و ممکن بوده تا واجب تعالی در ردیف ممکنات قرار نگیرد. 2 – ملا صدرا معتقد به اشتراک معنوی وجود و سایر صفات کمالیه بین واجب و ممکن است ؛ ولی ملا رجبعلی قائل به اشتراک لفظی وجود بین واجب و ممکن است . 3 – ملا صدرا صفات را عین ذات خدا می داند ؛ ولی ملا رجبعلی به انکار صفات در خداوند پرداخته و ذات خدا را منزه از هرگونه صفتی می داند . 4 – ملاصدرا صفات الهی را بر دو قسم ایجابی و سلبی دانسته است ؛ ولی ملا رجبعلی تمام صفات را به صفات سلبی برمی گرداند .نکته اشتراک دیدگاه این دو حکیم ، در مسئله معاد جسمانی بوده که هر دوی اینها قائل به حشر نفوس به بدن مثالی بوده اند که بدنی بینابین و نیمه مادی و نیمه مجرد است . در واقع با بررسی بیشتر آرای این دو حکیم به این نتیجه رسیدم که ملا رجبعلی و شاگردانش بر خلاف ادعاهایی که مبنی بر رد فلسفه داشته اند و خود را پیرو الهیات تنزیهی دانسته و معتقد بودند که ما عقل را نباید در فهم دین وارد بکنیم ، در واقع عملکرد خودشان بر خلاف گفتارشان بوده است . چنانکه در مسئله خدا ما دیدیم ملارجبعلی خود با اینکه ادعا داشت خدا قابل تصور نیست و نباید عقل را در مسائل دینی وارد کرد ، خود دو برهان در اثبات خدا آورده است . و یا در مسئله معاد جسمانی با اینکه خود معتقد است زبان شرع ، کاملترین بیان است و هرگونه تبیینی در مورد آن توضیح واضحات است ، خودشان قائل به حشر نفوس به بدن مثالی گشته اند و برای آن دلیل نقلی آورده اند . لذا نقد آنها مبنی بر جدایی دین و عقل در مقام تفوّه باقی مانده و خودشان به آن پایبند نیستند
بررسی و تحلیل تاثیر اصالت وجود ملاصدرا در خداشناسی وی
نویسنده:
جواد قلاوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصالت وجود یکی از مهم‌ترین مبانی فلسفه اسلامی و بیت الغزل حکمت صدرایی می‌باشد. اما این اصل، چنانکه باید تأثیرش بر اصول فلسفی و دیگر لایه‌های معرفتی بشر روشن نگشته ‌است. لذا ما در این تحقیق درصدد آنیم که تأثیر این اصل را بر جواب مهم‌ترین پرسش بشر که پیرامون مبدأ هستی است روشن نماییم. بنابراین در این تحقیق ضمن تبیین اصالت وجود و بررسی فروع آن، به بررسی تأثیر این اصل به عنوان یکی از اصول موضوعه تحقیق بر شناخت خداوند پرداخته شده و بیان گردیده ‌‌‌‌است که این اصل اصیل و فروع آن چه تأثیر شگرفی بر شناخت ذات و صفات الهی و قرابت خداشناسی فلسفی به معارف دینی و عرفانی دارد. در این تحقیق بر مبنای اصالت وجود بیان گردیده ‌است که خداوند حقیقت وجود است. ازاین‌رو در اثبات خداوند نیازی به وساطت اموری نظیر نظم آفرینش، حدوث زمانی عالم، امکان ماهوی و... نبوده و خداوند به ضرورت ازلیه موجود است. بر همین مبنا ذات بسیط خداوند که حقیقت وجود است دارای وحدت غیر عددی بوده و فرض ثانی برای خداوند محال است. در بحث صفات الهی نیز بیان گردیده است که بر مبنای اصالت وجود جمیع صفات کمالی موجودات به نحو حمل حقیقه و رقیقه برای خداوند ثابت است و با توجه به اثبات قاعده «بسیط الحقیقه کل الأشیاء و لیس بشیء منها» بر مبنای اصالت وجود خداوند به نحو ضرورت ازلیه و عینیت دارای جمیع صفات کمالی بوده و بسیاری از مشکلات علم الهی در تبیین صفات خداوند مرتفع می‌گردد. همچنین بر پایه همین اصالت وجود، مسائل بسیار غامض و شبهات فروانی که در علم خداشناسی تا زمان ملاصدرا لاینحل مانده بود مانند مسئله علم الهی، مسئله ربط حادث به قدیم، شبهه ابن کمونه و ... روشن گردید. در این تحقیق به چگونگی حل این مسائل مهم برمبنای اصالت وجود پرداخته شده است و از طرف دیگر بیان گردیده است که پای‌بند بودن به اصالت ماهیت دارای چه تبعاتی در شناخت خداوند است.
بررسی تطبیقی علم الهی از دیدگاه غزالی و ملاصدرا
نویسنده:
سجاد همایونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پژوهش حاضر، ضمن بررسی تطبیقی دیدگاه غزالی و ملاصدرا در باب علم الهی، از قبیل علم خداوند به ذات، به غیر ذات و به ویژه به مادیّات و متغیّرات، به انتقادات غزالی به فلاسفه مشاء، و سپس به دیدگاه‌ ها و پاسخ های مبتنی بر حکمت متعالی? ملاصدرا پرداخته می شود. غزالی با دلایل سه گان? حیّ بودن واجب تعالی، افعال متقن خداوند و تجرّد ذات الهی، به اثبات علم الهی به ذات می‌پردازد. اما ملاصدرا علم الهی به ذات را بر سه اساس مبتنی می‌سازد: ارجاع حقیقت علم به حقیقت وجود، ضرورت صفات کمالی‌ای که به امکان عام برای واجب تعالی ثابت است، و این که معطی شیء، خود نیز دارای (کمالات) آن است. در زمینه علم الهی به ذات، اشکال غزالی به نظری? حکما (یعنی این که باور حکما به قدم زمانی عالم، ناقض اراده واجب تعالی است) توسط صدرالمتألهین با نظریه حدوث مستمر زمانی عالم پاسخ داده شده است. در مسأل? علم الهی به غیر، دلایل غزالی عبارتند از: مرید بودن خداوند (که خود از راه حدوث عالم به اثبات می رسد) و برهان اتقان صنع. اما ملاصدرا با تمسک به قاعد? بسیط الحقیقه، مبتکر نظری? علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است.
  • تعداد رکورد ها : 5186