آرتور شوپنهاور معمولاً فیلسوفی ملحد و پوچانگار دانسته شده است. این نظر گرچه نادرست نیست، تأکید بیش از حد بر آن موجب غفلت از بحثهای دینی در فلسفۀ او شده است.
... در این مقاله، خواهیم کوشید تا جنبههای گوناگون دینشناسی شوپنهاور را بررسی کنیم. بدین منظور، پس از ذکر نکات مقدماتی، به خاستگاههای دین نزد وی میپردازیم و خواهیم دید که شوپنهاور منکر منشأیی فراطبیعی برای دین است و ریشههای دین را در ملال انسان و میل او به جاودانگی جستجو میکند. سپس پیدایش ادیان تاریخی را بررسی میکنیم و روشن میسازیم که از نظر شوپنهاور همۀ ادیان در یک روند تدریجی از دو دین برهمایی و بودایی منبعث شدهاند و هر چه بهرۀ بیشتری از این دو داشته باشند معقولتر هستند. در بحث از تقسیمبندی ادیان بزرگ خواهیم دید که شوپنهاور ادیان را به خوشبین و بدبین تقسیم میکند و علت گرایش او به ادیان هندی بدبین بودن آنها است. در ادامه جنبههای مثبت و منفی دین از نگاه شوپنهاور مد نظر قرار میگیرد. او اموری مانند تحجر را از معایب دین و مواردی مانند تسلیبخشی را از محاسن آن برمیشمارد. در پایان برخی انتقادها به دیدگاههای او در خصوص دین، از جمله عرفیسازی دین، مطرح میشود. مقالۀ حاضر نشان میدهد که به رغم ناسازگاری فلسفۀ شوپنهاور با آموزههای دینی، نظام فلسفی او، تا اندازهای، متأثر از ادیان شرقی و مسیحیت زاهدانه است.
بیشتر