جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 39
نسبت «خود» با «دیگری» در اندیشۀ دکارت و پاسکال
نویسنده:
سید مصطفی شهرآیینی ، مازیار رئیسی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت می‌کوشد با به‌کارگیری راهکار شک و به‌یاری روش تحلیل، نخست هستی خود را اثبات کند و سپس چیستی «خود» را در مقام جوهر اندیشنده معلوم سازد. او پس از روشن‌کردن تکلیف «خود» در دو تأمل نخست است که از ره‌گذر تصورات واضح و متمایزی که از «دیگری» (اعم از خداوند و موجودات دیگر) در خود می‌یابد، دربارة هستی و چیستی «دیگری‌» حکم صادر می‌کند. او سرانجام، با استفاده از حقایق مکشوف با نور طبیعی عقل است که به سراغ اصول تنظیم‌کنندۀ مناسبات با دیگری می‌رود. اما پاسکال در ضمن اعتراف به عدم امکان کشف «خود» از طریق درون‌نگری، فرآیند ابتکاری دکارت در تأملات را وارونه می‌سازد و کشف «خود» را در گرو رابطه‌اش با «دیگری» و متأخر از آن می‌داند. بدین ترتیب سوژۀ اندیشندۀ آزاد و خودآیین دکارتی که «دیگری» را جز در مقام متعلق شناخت خود به رسمیت نمی‌شناسد و هستی و چیستی «دیگری» را در گرو تصوری می‌پندارد که «خود» از او دارد، درست در برابر انسان مجبور و دگرآیین پاسکالی قرار می‌گیرد که هستی و چیستیِ خود او نیز بر دو محور پیش و پس از هبوط، از سویی، و پیش و پس از دریافت فیض الهی، از دیگر سو، وابسته است که در هیچ‌کدام ارادة آدمی مطلقا نقشی ندارد. تنها تغییر وضعیت وی پیش و پس از دریافت فیض الهی، در تجربۀ نحوه‌های متفاوتی از دگرآیینی و عدم امکان تجربۀ هر گونه خودآیینی است و سرانجام، تنظیم مناسبات با «دیگری» نیز تنها در پرتو ارجاع به یک «ابردیگری» که خداوند باشد میسر می‌گردد.
صفحات :
از صفحه 179 تا 200
نقش فرضیه در علم دکارتی
نویسنده:
سیدمصطفی شهرآیینی ، مجتبی جلیلی
نوع منبع :
نمایه مقاله
چکیده :
به نظر می‌رسد در علم دکارتی که با شالوده‌ای عقلی و وجودی در پی تصرف و تسخیر عالم است مجالی برای فرضیه نباشد زیرا آن‌چه در پیشگاه عقل پدیدار می‌شود کاملا روشن است و جایی برای فرض باقی نمی‌گذارد. این از جهتی درست است و از جهتی نادرست؛ توضیح اینکه درخت دانش دکارتی سه بخش دارد: ریشه یعنی مابعدالطبیعه، تنه یعنی طبیعیات و سرشاخه‌ها شامل طب و مکانیک و اخلاق است، که در دو بخش نخست، جایی برای فرضیه نیست و تنها با عقل سروکار داریم. نقش اصلی فرضیه در فراهم‌کردن امکان باروری و میوه‌دهی درخت دانش در سرشاخه‌های سه‌گانه است. علم دکارتی در مقام تجربه که مقام به‌بارنشستن و میوه‌دادن است نیاز مبرمی به فرضیه دارد و در همین جاست که به گفتة دکارت «ما را مالک و ارباب طبیعت می‌کند». فرضیه در مقام حلقه‌ی اتصال میان تجربه و عقل، نقشی چنان بدیع دارد که علم دکارتی بی آن، از مرتبة عقل به مرتبة حس و خیال و تجربه نمی‌رسد و گذار از «فلسفه‌ی نظری» مدرسیان به «فلسفه‌ی عملی» مدنظر دکارت فراهم نمی‌آید.
آزادی در اندیشه اسپینوزا
نویسنده:
سمیرا خراسانی استاد راهنما: یوسف نوظهور استاد مشاور: مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اسپینوزا به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفان دوران جدید درباره مسئله آزادی آراء و نظریات تاثیرگذاری از خود به یادگار گذاشته است. او در کتاب اخلاق، رساله الهیات و سیاست و همچنین رساله سیاست به این مسئله پرداخته است. به نظر می رسد اسپینوزا در کتاب اخلاق آزادی را ابتدا به عنوان مسئله متافیزیکی و در ساحت الهی مطرح می کند، سپس آن را در بعد فردی انسان مورد توجه قرار می دهد. در این ساحت مسئله اسپینوزا این است که با توجه به ضرورت حاکم بر طبیعت و قوانین آن چگونه می توان آزادی فرد را توجیه کرد. بر همین اساس است که او در کتاب اخلاق مسئله آزادی را به بحث انفعالات نفسانی و عواطف نیرومند وجود بشر گره می زند و سپس آن را با قوه عقل و معرفت عقلانی پیوند می زند و آزادی را به عنوان حاکمیت عقل بر عواطف تعریف می کند . اسپینوزا تقویت نیروی تفکر و عقلانیت انسان را در حیات جمعی و جامعه مدنی میسر می داند و نشان می دهد که رشد عقلانیت و آزادی اخلاقی چگونه از مراحل ابتدایی در پیشرفت سیاسی است. بنابراین بحث آزادی اجتماعی و سیاسی نیز کاملاً برای او اهمیت دارد. وی یکی از وظایف دولت را پاسداری از این نوع آزادی بر می شمارد. این پایان نامه عهده دار بررسی مسئله آزادی از ابعاد مختلف متافیزیکی و روانشناختی، اخلاقی و به ویژه سیاسی آن است. همچنین تلاش خواهد شد به بسترهای تفکر اسپینوزا در این زمینه اشاره شود و با توجه به تفاسیر موجود به نقد و بررسی دیدگاه او پرداخته شود .
جوهر در دکارت و اسپینوزا
نویسنده:
معصومه قلی پور استاد راهنما: مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: ‌‌محمدرضا عبداله‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
در این پایان نامه میخواهیم جوهر را از دیدگاه دکارت و اسپینوزا که دو فیلسوف دوره جدید هستند بررسی کنیم. ما بدنبال پاسخ به این مسئله هستیم که نظر این دو در مورد جوهر چیست؟ و دارای چه مبانی مشترک و متفاوتی در این باره هستند. تفاسیر متعددی از موضع دکارت در این باره این قضیه است که او به سه جوهر اعتقاد دارد، این در حالی است که از نظر دکارت اولا میان نفس و بدن تمایز مفهومی است و تمایز عینی میان آن دو نیست، ثانیا از نظر دکارت نفس و بدن جواهر واقعی و حقیقی نیستند و تنها خداوند جوهر حقیقی است. اسپینوزا همان راه دکارت را ادامه میدهد و معتقد است تنها خداوند که با طبیعت یکی است، جوهر بوده و دارای دو صفت امتداد و اندیشه است. نظر نگارنده این پایان‌نامه بر این است که این دو فیلسوف درباره جوهر نظر تقریبا واحدی دارند.
مقایسه مفهوم اراده در دکارت و اسپینوزا
نویسنده:
سوسن اکبرپور استاد راهنما: مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: سیدمجید صدرمجلس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
هدف ما در این پایان‌نامه مقایسه مفهوم اراده از نظر دکارت و اسپینوزا می‌باشد. در این پایان‌نامه سعی خواهیم کرد ابتدا با تحلیل آراء دکارت و اسپینوزا در باب اراده، جایگاه آن را از نظر این دو فیلسوف نشان دهیم و سپس می‌کوشیم تا شباهت‌ها و تفاوت‌های موجود در دیدگاه‌های این دو فیلسوف را درباره پرسش «اراده چیست» روشن نماییم. از نظر دکارت ما دو نوع اندیشه داریم: فاهمه و اراده. قلمرو فاهمه محدود به اشیاست اما اراده به حدی محدود نمی‌شود. هنجارهای الهی و وقوع خطا و اشتباه نیز ناشی از اراده من خواهد بود. در دکارت اراده حتی بر عقل برتری دارد. اما مفهوم اراده که در نزد دکارت اختصاص به خدا و بشر دارد در اسپینوزا گسترش یافته و به اشیا نیز اطلاق می‌گردد. برای اسپینوزا تنها یک جوهر وجود دارد. وی دو صفت فکر و امتداد را به آن نسبت می‌دهد. خدا هر چیزی و همه چیزهاست و نامتناهی است و نمی‌توان همه آنها را شناخت. خدا را تنها از طریق دو صفت اندیشه و بّعد می‌توان شناخت. تمام اجسام، موجودات، افکار، احساسات همه صفات و تجلیات خداست. در این پژوهش سعی بر آن است که با مقایسه دو فیلسوف عقل‌گرا ـ رنه دکارت و باروخ اسپینوزا ـ به درکی از معنای اراده و جایگاه آن در اندیشه این دو فیلسوف نائل شویم و در خلال این مقایسه به بررسی تفاوت‌ها و تشابهات اندیشه‌های آن‌ها خواهیم پرداخت.
چگونگی و چرایی تصور خدا در اسپینوزا و ابن عربی
نویسنده:
علی عزیزی استاد راهنما: مصطفی شهرایینی استاد راهنما: مرتضی شجاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
اسپینوزا: بررسی امکان ماده‌گرایی
نویسنده:
محسن تهرانی استاد راهنما: سید مصطفی شهرآیینی استاد مشاور: محمد اصغری استاد مشاور: محمود صوفیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
قرائت ماده‌گرایانه از اسپینوزا هم‌زمان بود با چاپ مجموعه‌ی آثار او. این قرائت اولین بار به سال 1702 توسط پی‌یر بیل صورت گرفت و برای حدود دو قرن تفسیر غالب و محل رجوع بسیاری از فیلسوفان بزرگ مانند هیوم و اندیشمندان شناخته شده چون ولتر بود. هر چند اساس این تفسیر مبتنی بر نشان‌دادن الحاد اسپینوزا بود اما منبعی برای تفسیرهای ماتریالیستی بعد از خود فراهم آورد، مکانیست‌های فرانسوی و سپس ماتریالیست‌های دیالکتیکی و بسیار کسان دیگر مانند فوئرباخ، یاکوبی و ... خواه جهت تفسیر ماده‌گرایانه‌ی غنی‌تر از دستگاه فلسفی اسپینوزا خواه برای تقویت دستگاه فکری و ماده‌گرایانه‌ی خود از این قرائت بهره برده بودند و قرائت‌های جدیدی ارائه کردند. درون‌مایه‌ی رساله‌ی حاضر، پژوهشی است درباره‌ی تفسیر (یا امکان تفسیر) ماده‌گرایانه‌ی فلسفه‌ی اسپینوزا. هر چند در ابتدا چنین به نظر می‌آید که حجم زیاد تفسیرهای ماده‌گرایانه از نظام فلسفیِ اسپینوزا انجام چنین پژوهشی را که در خصوص امکان این خوانش است، منتفی خواهد کرد، وجود مولفه‌های غیر ماده‌گرایانه، همچنین بررسیِ سازگاریِ یا عدم سازگاریِ قرائت‌های مذکور با نظام فلسفیِ اسپینوزا بار دیگر ضرورت چنین پژوهشی را آشکار می‌کند. برای این کار، پس از ارائه‌ی مقدمه و طرح کلیات و معرفی خوانش ماده‌گرایان مختلف از دستگاه اسپینوزا، به بررسیِ مولفه‌هایی می‌پردازیم که بنابر ادعا‌ی خوانش‌های مختلف ماده‌گرایانه‌ هستند تا نشان دهیم که چرا جز در یک مورد، یعنی رابطه‌ی بدن با ذهن، مولفه‌های مذکور یا اساساً ماده‌گرایانه نیستند، یا با نظام فلسفی اسپینوزا سازگاری ندارند.
خوانش آیزیا برلین و دیوید وست در باب مبانی هستی شناختی آزادی مثبت در اندیشة اسپینوزا
نویسنده:
بیان کریمی ، سیدمصطفی شهرآیینی ، کیوان بلندهمتان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
آیزیا برلین و دیوید وست از جمله فیلسوفان سیاسی هستند که به تحلیل مفهوم آزادی مثبت در اندیشة اسپینوزا پرداخته­اند. آن­ها در تلاش برای تبیین معنای آزادی مثبت در اندیشة اسپینوزا تفاسیر و بینش­های متفاوتی را اتخاذ کرده­اند و به نتایج متفاوتی هم رسیده­اند. برلین در مقالة دو مفهوم از آزادی، رسالة الهی­سیاسی اسپینوزا را منشأ دفاع از اصالت اقتدار و نادیده گرفتن آزادی­های فردی قلمداد می­کند. در حالی­که وست با نگرشی جامع­تر به دفاع از اندیشة سیاسی اسپینوزا برخاسته است، و با تحلیل وسیع­تری از ابعاد مفهوم آزادی مثبت (هستی­شناختی، اخلاقی و سیاسی) در اندیشة اسپینوزا معتقد است که لزوماً آزادی مثبت به اقتدارگرایی مستبدانه­ای منجر نمی­شود که برلین عموماً آن را به نظریه­های سیاسی عقل­گرایانی چون افلاطون، فیشته و هگل نسبت می­دهد. پرسش­های راهبر ما در این مقاله عبارتند از: خوانش اسپینوزا از آزادی چگونه منجر به دو رهیافت و نتیجة متفاوت از سوی برلین و وست شده است؟ تا چه حد نقدهای برلین به آزادی مثبت اسپینوزا مبنی بر وجوه مقتدرانة آن وارد است؟ وست چگونه بر اساس مبانی هستی­شناختی و اخلاقی در اندیشة اسپینوزا، آزادی مثبت را نه در مقابل آزادی منفی، بلکه مکمل آن می­داند؟ پیشنهاد نهایی این است که اگرچه خوانش برلین دربارة آزادی مثبت در اندیشة اسپینوزا از برخی وجوه صادق است، اما از رویکردی تقلیل­گرایانه برخوردار است که در آن تنها بر برخی از مواضع اسپینوزا در رسالة الهی سیاسی تمرکز دارد. این در حالی است که خوانش وست به دلیل توجه به ابعاد مختلف اخلاقی، هستی­شناختی و سیاسی واقع­بینانه­تر و جامع­تر است.
صفحات :
از صفحه 615 تا 642
مبانی انسان شناختي هابز و اسپینوزا دربارة حکومت (ملاحظاتي تاريخي)
نویسنده:
بیان کریمی ، سيدمصطفي شهرآييني
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هابز و اسپینوزا از جمله فیلسوفانی هستند که در تاریخ فلسفه پرداختن به اندیشة سیاسی را از ضروریات کار فلسفی دانسته‌اند. این دو متفکر بنحوی نظاممند اندیشة سیاسی¬ خود را به مابعدالطبیعه و انسانشناسي منتج از آن مرتبط دانسته‌اند که از این حیث با پیشینیان خود و حتی با دکارت که کمابیش همدورة آنهاست، تفاوتي آشکار دارند. اسپینوزا در برخی جهات از هابز تأثیر پذیرفته است، اما بدليل تفاوت در منطق و فلسفة کلی هر یک، تفاوتي چشمگیر در خوانشهای انسانشناختي و ارائة کارکردهای اندیشة سیاسی این دو فیلسوف مشاهده ميشود. هدف راهبر مقالة حاضر برجسته‌سازی پیشینة تاریخی فلسفة سیاسی در یونان باستان بویژه در سده‌های میانه و سپس در تقابل تاریخی با این پیشینه، یافتن مبادی و مفروضات مابعدالطبیعی و انسانشناختي پیدا و پنهان در برتری نوع حکومت مطلوب هابز و اسپینوزا و همچنین برشمردن شباهتها و تفاوتهای میان آنهاست. مدعای اصلی مقاله اینست که فلسفة سیاسی اسپینوزا بر پایة اخلاق و عقل استوار¬ است تاجاییکه ویژگی بارز آن عشق به انسان و اهمیت عقل در سرشت اوست. در سوی دیگر، فلسفة سیاسی هابز حس¬بنیاد است و ویژگی مشهود آن نگرش بدبینانه به انسان و تفسیری مادی از سرشت وي است. بر همین اساس، اصل صیانت ذات در هابز تنها بمعنای صیانت جسم است و نوع برتر حکومت بزعم او، سلطنت مطلق است که تنها هدف آن حفظ جان شهروندان و تأمین امنیت جامعه است، اما صیانت ذات برای اسپینوزا فراتر از صیانت جسم بوده و صیانت عقل را نیز دربرمیگیرد و چه‌بسا بر آن تأکید بیشتری دارد، چراکه ذات آدمی بیشتر به عقل اوست تا به جسمش. بنابرين، نوع برتر حکومت از نظر اسپینوزا، دموکراسی بوده و او به نقش حکومت در تعالی فرهنگ بشر و لزوم سیاستگذاری تربیتی و اخلاقی تصريح كرده است.
صفحات :
از صفحه 75 تا 100
نظام فلسفی بابا افضل: طرحی نو در فلسفه اسلامی - ایرانی
نویسنده:
سید مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سده ششم را در تاریخ فلسفه اسلامی-ایرانی می توان نقطة عطفی به شمار آورد، در این سده فلسفه با قرائت مشائی آن که در آثار فارابی و به ویژه ابن سینا ساخته و پرداخته شده بود، در مواجهه با انتقادات شدید غزالی دچار رکود شد و رفته رفته زمزمه تفکرات فلسفی تازه ای در قالب هایی غیر از نظام ارسطویی - ابن سینایی از جانب کسانی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی به گوش می رسید. یکی از اندیشمندان ایرانی که در این سده ظهور کرد افضل الدین محمد مرقی کاشانی بود. گرچه در تاریخ فلسفه اسلامی - ایرانی نامش به آوازه دیگر متفکران سدة ششم نیست، اما باید توجه داشت که او فیلسوف نوپردازی است که سبک فلسفه ورزی خاصی دارد. بابا افضل به فراست دریافته بود که پس از انتقادات غزالی، تداوم تفکر فلسفی به شیوه مرسوم آن روزگار، یعنی به سبک مشائیان، آسان نیست و فلسفه مقبولیت خود را نزد مخاطبان از دست داده است. او به این اندیشه افتاد که طرحی نو در فلسفه دراندازد و راهی تازه پیش روی اندیشه ورزان و دانش وران بگشاید. بابا افضل ایراد اصلی را در ستیز و مخالفت کسانی مانند غزالی و دیگران با فلسفه نمی دید، بلکه معتقد بود که فلاسفه رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند و در انجام کاری می کوشند که از عهده فلسفه بیرون است.
  • تعداد رکورد ها : 39