جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 40
بررسی ارزیابی اسپینوزا از اراده آزاد دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، مینا ذوالقدر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در تاریخ فلسفه‌ها می‌خوانیم که نظریۀ ضرورت در کانون اندیشۀ اسپینوزا، و نظریۀ آزادی اراده در قلب نظام دکارت جای دارد. اسپینوزا خدا را علت خود و علت داخلی می‌داند، اراده را از خدا و انسان نفی می‌کند، اختیار را منحصر در ضرورت آزاد می‌داند و به‌ضرورت انتشای عالم از خداوند تصریح می‌کند؛ تا جایی که به‌نظر می‌رسد خط فکری خود را کاملاً از دکارت جدا کرده است. از مهم‌ترین نقدهایِ اسپینوزا بر دکارت، انتقاد از دیدگاه او درباره ارادۀ آزاد است. اما بااین‌همه، برخی دکارت‌شناسان دیدگاه اسپینوزا را در باب ضرورت، هم‌چون رشد طبیعی فلسفۀ دکارت می‌بینند و برآنند که نقد اسپینوزا بر نظریۀ دکارت دربارۀ ارادۀ آزاد، ارتباط چندانی به ادّعای اصلی دکارت ندارد تا جایی که اگر مفهوم دکارت دربارۀ آزادی به‌درستی تقریر شود، دیدگاه اسپینوزا بیش از آن‌چه خود می‌پنداشت، به موضع دکارت نزدیک است. در این مقاله می‌خواهیم نشان دهیم که به‌رغم انتقادات اسپینوزا بر نظریۀ اراده آزاد دکارت، دکارت آن‌گاه ‌که سخن از بالاترین درجۀ آزادی به میان می‌آورد، هم‌بستگی ضرورت و آزادی را هم‌چون اسپینوزا نشان می‌دهد و در این مرحله از آزادی، او نیز میان فاهمه (عقل) و اراده هیچ تمایزی قائل نمی‌شود؛ بنا بر این، با توجه به آن‌چه دکارت در همة آثارش دربارة اراده و اختیار می‌گوید، انتقاد اسپینوزا بر دکارت مبنی بر قول او به ارادة مطلق و آزاد، پذیرفتنی نیست.
بررسی ارزش اخلاقی عدالت از نظر هیوم
نویسنده:
سعید پوردانش، مصطفی شهرآیینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این مقاله برآنیم به کوشش هیوم برای پاسخ به مساله‌ای بپردازیم که در کتاب رساله در باب طبیعت انسان شاهد آنیم؛ هیوم در این کتاب از سویی، با انتقاد شدید از نظریات مدافع «خودمدارانگاری» در اخلاق، بر آن است که «دیگردوستی» شرط تحقق اخلاق است و وجود اخلاق را امکان‌پذیر می‌سازد، و از دیگر سو، اظهار می‌دارد که پاره‌ای فضائل‌ اخلاقی (فضائل صناعی) هم‌چون عدالت، از همان آغاز پیدایش‌شان از سر خوددوستی و به انگیزه‌ی حفظ مالکیت شخصی پدید آمده‌ و فقط به‌مرور زمان است که نام فضیلت به‌خود گرفته‌اند. در مقالة پیش‌رو می‌خواهیم نشان دهیم که هیوم چگونه در رساله در باب طبیعت انسان و هم در کتاب اخلاقی دیگرش، یعنی کاوش در مبانی اخلاق، با دو روایت متفاوت، می‌کوشد نشان دهد که این دو رأی با یک‌دیگر قابل‌جمع‌اند. در نهایت، بیان خواهیم نمود که کدام‌یک از این دو روایت منسجم‌تر و با اصول و مبانی اخلاق وی سازگارتر است
صفحات :
از صفحه 7 تا 30
جایگاه سبک مدیتیشن در نگارش تأملات دکارت
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، مریم غازی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«مناظره» سنت غالب و رایج در نگارش آثار فلسفی از سده‌هاي ميانه تا روزگار دكارت بود و دکارت با به‌کارگیری ‌»مديتيشن» در نگارش تأملات، سبکی بدیع در فلسفه‌ورزی عرضه داشت. اين سبك كه نخستين ‌بار ماركوس اورليوس رواقي آن را به‌كار بسته بود، در اصل، ويژة‌ متون ديني‌ ـ ‌اخلاقي بوده و از آن براي ايجاد حالت توبه نسبت به گذشته و در مرحلة بعد،‌ نهادینه‌سازی تربيتی تازه در مخاطب بهره مي‌گرفته‌اند. دكارت نخستين كسي است كه در سدة هفدهم، به‌‌قصد وضع معناي تازه‌اي از فلسفه‌ورزي و تربيت نسل جديدي از اهل فلسفه، در اصلی‌ترین اثر فلسفی خود، تأملات در فلسفة‌ اولي از این سبک بهره مي‌برد. او نخست، مي‌كوشد با بهره‌مندي از شكاكيت فراگير در آن دوران، ذهن خواننده را از همة آن‌چه تا آن روزگار درست مي‌دانسته‌،‌ بپيرايد. دوم، از روش ترکیب که در آن روزگار در همۀ متون فلسفی رایج بود و تنها بر اساس حافظه شکل گرفته بود، فاصله می‌گیرد و ‌با الگوگيري از رياضيات و هندسه، روش شهودمحور تحليل را در نگارش به سبك مديتيشن، اساس كار خود قرار ‌می‌دهد. او با این کار بستر را براي شهود حقايق فلسفي در ذهن خوانندگان چنان فراهم می‌آورد كه پس از خواندن تأملات شش‌گانه، انسان‌هايي تازه با ذهنيتي تازه نسبت به انسان، ‌خدا و جهان تربيت شده باشند. به دیگر سخن، او از حکمت نظری رایج به‌سوی حکمتی عملی حرکت می‌کند.
صفحات :
از صفحه 185 تا 202
ارتباط اخلاق و زیبایی شناسی در فلسفه هیوم
نویسنده:
ذوالفقار همتی، جلال پیکانی، مصطفی شهرآیینی، محمود صوفیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اخلاق و زیبایی­­ شناسی همواره در مباحث فلسفه جایگاهی ویژه داشته­ اند؛ معیار تشخیص و ارتباط آنها نیز از دغدغه­ های فیلسوفان بوده است. اغلب فیلسوفان معتقدند این معیار، توسط عقل تعیین می­شود، اما هیوم در این­باره نظری جدید و بدیع آورده و معتقد است که آنها بر احساس و ذوق مبتنی بوده و از یک جنس­اند. از نظر او در اخلاق، هرآن­چه به واسطه زیبایی و یا فایده، لذت به بار آورد، امری فضیلتمند به شمار می ­آید. فایده ­مندی نیز گاهی به­ طور مستقیم و گاهی نیز به­ واسطه زیبایی و به­ دلیل اینکه زیبا می ­نماید، لذت به وجود می ­آورد. همچنین زیبایی نیز بر اساس نظر هیوم، امری ذهنی و وابسته به لذت است؛ پس لذت و رنج مبنای ذوق برای تشخیص فضیلت و رذیلت اخلاقی و ارزش اثر هنری است. ما در این­ مقاله ابتدا ارتباط اخلاق و زیبایی­ شناسی را از چهار جنبه مختلف با یکدیگر مقایسه کرده­؛ سپس با تکیه بر دیدگاه مفسران شاخص هیوم، نسبت زیبایی و اخلاق را در فلسفه او بررسی کرده و نهایتاً از این دیدگاه دفاع می­کنیم که زیبایی از مولفه­ های مهم تبیین اخلاق در نظام فلسفی هیوم است، اما زیبایی­ شناسی به طور کلی بر اخلاق تفوق ندارد؛ در نتیجه در این مقاله از «اصالت اخلاق» در مقابل «اصالت زیبایی ­شناسی» دفاع شده است.
صفحات :
از صفحه 395 تا 421
مبانی مابعدالطبیعی برتری دموکراسی در فلسفة اسپینوزا
نویسنده:
بیان کریمی , مصطفی شهرآیینی , یوسف نوظهور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
چکیده اسپینوزا نخستین و مهم­ترین فیلسوف سیاسی است که دموکراسی را بهترین نوع حکومت قلمداد کرد. برتری دموکراسی در فلسفة سیاسی اسپینوزا بر مبانیِ مابعدالطبیعیِ اندیشة وی مبتنی است. اسپینوزا دربارة سرشت انسان از دو موضع سخن گفته است: از سویی، به تبیین طبیعت­گرایانه­ای از انسان می­پردازد و کُناتوس یا صیانت ذات را نخستین و بنیادی­ترین ویژگی همة موجودات طبیعی، از جمله انسان معرفی می­کند، از دیگر سو، دستگاه مابعدالطبیعة کمال­گرایانه­اش ایجاب می­کند که نمونة اعلایی برای سرشت بشر برگزیند و با آن نشان دهد که چگونه می­توان به آزادی از بندِ انفعالات نفسانی دست یافت و با دور کردن انسان­ها از عقل­ستیزی امیال، آن­ها را در محدودة عقل قرار داد. اسپینوزا، دموکراسی را به این دلیل برتر می­داندکه طبیعی­ترین و عقلانی­ترین نوع حکومت است؛ طبیعی­ترین است، چون بیشترین شباهت را به وضعیت طبیعی آدمیان دارد که در آن انسان برای صیانت از ذات خویش آزاد است و حق دارد هرآن­چه را که در توان دارد انجام دهد، وعقلانی است، چون هرچه تعداد تصمیم­گیرندگان بیشتر باشد امکان حاکمیت انفعالات ویران­گر و غیرعقلانی کم­تر می­شود. در واقع، عقلانی‌بودن دموکراسی به دلیل تأمین هدفی است که رشد اخلاقی و عقلانی افراد در آن شکل می­گیرد و در نتیجه انسان را به نمونة برتر سرشت انسان که در اخلاق از آن صحبت کرده بود، نزدیک می­کند. پرسش­ راهبر ما در این مقاله این است که چگونه تفوق دموکراسی بر دیگر انواع حکومت، زاییدة دستگاه مابعدالطبیعی اسپینوزا است؟ مدعای اصلی مقاله این است که ادعای اسپینوزا در باب تفوق دموکراسی تنها زمانی قابل‌فهم است که تلقی وی را از سرشت انسان که بر مبانی مابعدالطبیعی­اش استوار است، دریابیم.
صفحات :
از صفحه 85 تا 102
تفسیر هابز از سرشت انسان و تاثیر آن در شکل‌گیری فلسفه سیاسی او
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، یوسف نوظهور، بیان کریمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بنیان اندیشه سیاسیِ هابز بر تحلیل دوگانه وی از انسان مبتنی است: از سویی انسان به مثابه جسمِ مادیِ مرکب در شبکه­ای از نیروهای مکانیکی که تابع امیال و انفعالات خویش­ است. و از دیگر سو انسان همچون موضوع مطالعه مفاهیم حق و تکلیف که به وسیله قرارداد تشکیل اجتماع می­دهند. تلاش هابز بر این است که نظام سیاسی ­اش با تحلیل ماده­ گرایی از رفتار انسان سازگار باشد. به همین دلیل در اندیشه هابز آگاهی از سازمان سیاسی مشروط به شناخت سرشت بشری است، و شناخت حالات و انفعالات بشر به شناخت اصول مکانیکی و قوانین فیزیک وابسته است. اخلاق و سیاست هابز نیز با ماده­ انگاری مکانیکی منطبق هستند و گاهی بر همان زمینه شرح و بسط داده شده­اند. پرسش ­های راهبر ما در این مقاله عبارتند از: سرشت انسان به مثابه یکی از عناصر اصلی نظام روان­شناختی هابز چه مختصاتی دارد؟ هابز چگونه بر پایه مختصات سرشت انسان، فلسفة سیاسی خود را تدوین کرده است؟ مدعای اصلی مقاله این است که در نگاه هابز سرشت انسان بر اصل حرکت و بر اصول مکانیکی استوار است و در نتیجه، توانایی ایجاد جامعه سیاسی در سرشت بشر نوشته نشده است. انسان مدنی بالقسر است و باید اجتماع­ پذیر ساخته شود، به این معنا که نظم جامعه سیاسی نه نظمی طبیعی بلکه نظمی تصنعی است که در مفاد بندهای یک قرارداد تجلی ­پذیر خواهد بود. بنابراین روان ­شناسی مکانیکی هابز زمینه ­ساز فلسفه مدنی اوست.
صفحات :
از صفحه 77 تا 89
عالم عقل و ماورای عقل در انديشه عين‌القضات
نویسنده:
مصطفی شهرآيينی، ناهيد نجف‌پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فلسفه در مقام دانشي که جلوة عقلانيت و انديشه‌ورزي است، با آموختن روش صحيح بکارگيري تفکر به انسان ميتواند او را از عالم حسيات که عالم تاريکي و ناداني است، برهاند. عالم حسيات در انديشه‌ عين‌القضات دنياي انسانهايي است که به شکل و شمايل انسان اما از حقيقت انسانيت بي‌بهره‌اند؛ زيرا ايشان غافلانند و به‌دور از خرد و انديشه در عالم حيواني بسر ميبرند. به باور عين‌القضات، انسان با بهره‌مندي از عقلانيت ميتواند از وادي حس درگذرد و به عالم عقل و انديشه پاي بگذارد؛ به اين معنا که به آموختن علوم فلسفي و ديگر علوم سودمند بپردازد و صاحب خرد و عقلانيت گردد و با بهره‌مندي هرچه بيشتر از عقلانيت، از وادي عقل هم پار را فراتر نهاده و به وادي ديگري قدم نهد که عين‌القضات آن را «طور وراي عقل» مينامد. او رسيدن به اين مرتبه را از دو راه ممکن ميداند: الف) رياضت عقل، بدين‌معني که انسان بايد با همت‌گماشتن به علوم نظري همچون فلسفه به رياضت عقل بپردازد؛ ب) تربيت اراده که آدمي بايد براي تربيت اراده به تصفيه‌ باطن از اخلاق ناپسند بكوشد و با اهل ذوق همنشين گردد. در اين نوشتار ميکوشيم تا با نگاهي به سه وادي «حس، عقل و ماوراي عقل» از ديدگاه عين‌القضات، به نقش فلسفه و خردورزي چونان راهي براي راهيابي انسان به طور وراي عقل و رسيدن به بصيرت و معرفت که موجب سعادت اخروي است، بپردازيم.
صفحات :
از صفحه 81 تا 114
جایگاه اخلاق در نظام فکری دکارت
نویسنده:
شهرآیینی سیدمصطفی, حسینی سیدحسین
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
دکارت در گفتار در روش آشکارا اعلام می دارد که فلسفه ای که او قصد پی افکندن آن را دارد ما را «ارباب و مالک طبیعت» می سازد، اما در انفعالات نفس بهر ه اصلی حکمت را در این می داند که به ما بیاموزد تا «ارباب انفعالات خویش» باشیم. آن چه از فلسفه دکارت می دانیم بیش تر مربوط است به سخن نخست او در گفتار در روش و پیامدهایی که بر اثر چنین نگاهی به فلسفه به بار آمده است. اما درباره جایگاه اخلاق در نظام فکری این فیلسوف کم تر شنیده ایم و گاه چنان او را تفسیر می کنند که گویی اخلاق برای دکارت در درجه اول اهمیت نبوده است. در این مقاله فلسفه دکارت را از زاویه اخلاق مورد توجه قرار می دهیم، به اهمیت اخلاق در طرح کلی فلسفه او می پردازیم، و او را هم چون حکیمی معرفی می کنیم که فلسفه اش بیش از هر چیز خاصیت اخلاقی و درمان گرانه دارد. به شباهت های او با فیلسوفان رواقی می پردازیم و نیز عملی ترین جنبه های فلسفه وی را به ویژه در نامه هایش مورد بحث قرار می دهیم. پس از آن، عاطفه سماحت را در نزد دکارت به تفصیل بررسی می کنیم. در پایان هم، برخلاف برخی تصورات رایج، دغدغه هایی چون اخلاق، حکمت و زندگی خوب به عنوان مهم ترین و عمیق ترین دغدغه ها در فلسفه دکارت معرفی می گردد.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
وجود رای دیگری از دیدگاه سارتر
نویسنده:
مصطفی شهرآیینی، راضیه زینلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
گذار از مفهوم نفس به مفهوم ذهن در فلسف? دکارت و پی آمدهای آن
نویسنده:
نسرین فیروز
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
دکارت به حق از طلایه داران عصر جدید به شمار می رود، زیرا فلسف? او جریان فلسف? غرب را دگرگون کرد. ما در این پایان‌نامه برآنیم که نگاهی هرچه تفصیلی تر و بنیادی تر به این دگرگونی داشته باشیم. این مهم را تحت عنوان «گذار از مفهوم نفس به مفهوم ذهن در فلسف? دکارت و پی آمدهای آن»که مدخل و منظری نو در حوز? مطالعات مربوط به فلسف? دکارت در زبان فارسی می-باشد، خلاصه کرده و پی می گیریم. بنا به ضرورت ذاتی تفکر، این گذار را با نگاهی تفصیلی تر به پیشینه و بستر تفکر دکارت نشان خواهیم داد، یعنی با نگاهی به معنای نفس در فلسفه های پیش از دکارت، و مسائل و بحران هایی که در زمان شکل‌گیری اندیش? دکارت گریبان گیر علم و دین و فلسفه بوده است. در واقع فلسف? دکارت و در رأس آن، این گذار را ــ که می توان آن را اصالت ذهن دکارتی نیز نامید ــپاسخی می دانیم به پیشینه و بستر اندیش? وی، که طبیعتاً پی آمدهایی را، هم در زمان? دکارت و هم در عصر حاضر، به‌دنبال داشته است. در پایان، چندی از این پی‌آمدها را تحت عنوان تغییری در معنای انسان و جهان و خدا تبیین خواهیم کرد.
  • تعداد رکورد ها : 40